عالم پروري سرزمين آذربايجان در طول ساليان متمادي بعد از ورود اسلام زبانزد عموم مراجع و علما حوزه هاي علميه ديني شيعه ازجمله نجف، كربلا، مشهد و اصفهان بوده است.
آران نیوز
چكیده:
حكومت دیكتاتوری كمونیستی شوروی باوجود بیش از 70 سال تسلط بر جان و مال ملت مسلمان آذربایجان، سیاست های ضد دینی و ضدبشری روس ها در تمامی ابعاد زندگی مردم، سركوب سازمان یافته اسلام در تمامی ادوار حكومت تزار بخصوص شوروی و به ظن خود تربیت دو نسل از مردم با ایدئولوژی خود، هیچ وقت نتوانسته است اهداف دلخواه خود را بدست آورد. زنده ماندن دین اسلام و تعلق مردم به تشیع، اگرچه با انحرافاتی در طول 70 سال حكومت كمونیستی، همراه بوده است، اما این خود یكی از معجزات دین آسمانی اسلام می باشد كه در این راه باید خدمات علمای آذربایجان، مؤمنینی كه با جان و دل در احیاء دین اسلام قدم برمی داشتند و نقش مراسمات دینی مرسوم و سنتی ازجمله عزاداریها، احسانات و سفره های منتسب به ائمه (ع) مدنظر قرار گیرد و یكی از اصلیترین عوامل زنده ماندن دین اسلام در آذربایحان، نقش علمای دینی بوده است.
عالم پروری سرزمین آذربایجان در طول سالیان متمادی بعد از ورود اسلام زبانزد عموم مراجع و علما حوزه های علمیه دینی شیعه ازجمله نجف، كربلا، مشهد و اصفهان بوده است، بطوریكه این خطه مسلمان نشین عالمان دینی بسیاری به جهان اسلام بخصوص عالم تشیع معرفی كرده است. علما معاصر معتقدند كه در گذشته علوم فلسفه و كلام همیشه در انحصار آذربایجانی ها بوده و اساتید بزرگ و شاگردان بسیاری را و كلام همیشه در انحصار آذربایجانی ها بوده و اساتید بزرگ و شاگردان بسیاری را تربیت نموده اند.
تعصبات دینی مردمان این سرزمین در قرون متمادی شهرت داشته است و علماء دینی، مجتهدین و مراجع تقلید از موقعیت و احترام خاصی در میان مردم برخوردار بوده اند. اما، «تاریخ خون گرفته و حوادث بهت انگیز قفقاز و داغستان و چچن اینگوش، مخصوصاً آن قسمت كه رنگ و هویت سیاسی، عقیدتی دارد و خاستگاهی جز اسلام ندارد، با نقشه های سراسر شرورانه به بوته فراموشی و حتی نیستی سپرده شده اند كه اگر آثار كوچك و باقیمانده آنها پیدا نمی شد، هرگز با چهره روحانیون جهادگر و ... آشنا نمی شدیم.»(25)
در مقاله حاضر تلاش خواهیم كرد باوجود كمبود منابع و با استناد به منابع موجود و بررسی های میدانی و مصاحبه های نگارنده با ریش سفیدان و مومنین آذربایجان در طول یك دهه گذشته كه به سختی توانستیم به آنها دست یابیم به توصیف نقش علما در طول چند قرن گذشته بپردازیم. اگرچه نگارنده از هم اكنون معترف به بضاعت اندك معلومات و اطلاعات خود در این موضوع می باشد كه این امر نیز به محدودیت منابع تحقیقاتی در دسترس و یا عدم بازگویی این موضوع از سوی نویسندگان آذری و محو آثار آن توسط كمونیستها و ... برمی گردد.
با هدف جلوگیری از پراكنده بودن مطالب وخسته نشدن خواننده، دوره های زمانی حضور علما دینی در آذربایجان را در این فصل تقسیم بندی كرده ایم.
ب ) علما و دانشمندان مشهور آذربایجان
* قبل از جدایی از تركیب ایران
علما، دانشمندان و شعرای بسیاری در عصر قبل از جدایی قفقاز از ایران وجود داشته است كه متاسفانه در طول تاریخ صدساله گذشته حتی اسامی آنها نیز حذف شده كه حاكمیت 70 ساله كمونیستی بر این سرزمین با ایده محو تمامی آثار اسلامی، یكی از عوامل آن می باشد. در ذیل باتوجه به اسناد قابل دسترس به اسامی، دیدگاههای مذهبی و بعضاً بیوگرافی این دانشمندان اشاراتی خواهیم داشت.
آیت الله فاضل ایروانی
«آیت الله ملا محمدباقر ایروانی نجفی، فقیه بزرگوار و استاد فقه و ادب یكی از بزرگان فقهی این سامان می باشد. او ازجمله مجتهدین طراز اول در معقول و منقول، استادی محرز و مورد اتفاق فضل بود.
او در حدود سال 1232 ه.ق در ایروان به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی و تكمیلی و طی دوره های علوم دینی در شهرهای كربلا، نجف و تدریس و تربیت شاگردان بسیار، به فاضل ایروانی شهرت یافت. ایشان پس از رحلت آیت الله كوه كمره ای به عنوان مرجع تقلید وقت مطرح گردید و جمعی از مسلمانان قفقاز در مسایل شرعی به او مراجعه نمودند.
او از محضر علمایی چون صاحب ضوابط صاحب جواهر، شیخ انصاری كسب علم كرده و از شیخ انصاری اجازه اجتهاد داشته است. آیت الله فاضل ایروانی در روز پنجشنبه سوم ربیع الاول 1306 ه.ق دار فانی را وداع گفته است. كتابهای البیع الاستدلالی، احكام فی الصلاة، المكاسب المحرمه، حجیت ظن، رساله در اجتماع امر و نهی،حاشیه برقواعدعلامهحاشیه بر تفسیر بیضاوی ورساله علمیه ازآثاراو می باشند.»(26)
بابا نغمة الله نخجوانی
ایشان خلف شیخ محمود و ازعلما و مشایخ قرن 9 ه.ق بوده است. تفسیر معتبر الفواتح الالهیه و مفاتیح الغیبه، شرح بر گلشن راز و حاشی ها ازجمله تالیفات او می باشد.
ملا میرزا محمد شیروانی
او ستاره پرفروغ آسمان فقاهت و اجتهاد، ضرب المثل قداست و تقوی، از اعاظم علمای شیعه در قرن 11 می باشد كه در سال 1033 (ه.ق) در شهر شیروان متولد و سپس برای كسب علوم دینی راهی اصفهان شد. محمد تقی مجلسی و محقق خوانساری از اساتید وی میباشند. كتابهای اجتهاد و اخبار، اصاله البرائه، الصول دین، جبر و اختیار، شرحها و حواشی بسیار بر كتب علمای بزرگ در بیش از 50 اثر از تألیفات او میباشد. این فقیه بزرگوار در سال 1098 (ه.ق) در اصفهان وفات یافته و مقبره وی در مشهد میباشد.
حاج محمد علی شیروانی
او در سال 1783 میلادی در شهر شاماخی دیده به جهان گشود. تعلیمات ابتدایی دینی را در نزد خانواده خود تحصیل نمود. حاج محمد علی شیروانی 20 سال در كربلای معلا اقامت داشته است. سیاست به شهرهای مختلف ایران، هندوستان قدیم، آسیای مركزی و گفتگو با دانشمندان و شعرای مشهور از خصوصیات بارز نامبرده بوده است. حقیقهالحقائق كه شرافهالانسان نام گرفته است، از اصلیترین تالیفات ایشان بوده است.
آخوند حاج میرزا فیض الله مجتهد دربندی
بعد از جدایی قفقاز از تركیب ایران و بدلیل استبداد تزار و دخالت ایشان در سیاست و مبارزه در جهت بیگانه ستیزی و مقاومت در برابر نظریهجدایی دین از سیاست، این خطه را به قصد ایران ترك و به شهر تبریز مهاجرت نمود. این مبارز در سال 1312 ه.ق به رحمت ایزدی پیوست.
ابویعقوب، یوسف قرهباغی
نام كامل وی یوسف بن محمدخان القرهباغی باكنیه ابویعقوب میباشد.استاد وی میرزاجان شیرازی معروف زمان شاه طهماسب است كه بعدها به سمرقند مهاجرت كرده است. یوسف از شاگردان با استعداد وی به شمار میرفته است. شهرت وی به عنوان عالم و حكیمی برجسته در دوران امامقلی خان (42ـ1611 م) بویژه در آسیای مركزی سر و صدای زیادی براهانداخت. او از سمرقند به بخارا نقل مكان كرد و با عنایات امامقلیخان به بسط و توسعه فعالیتهای آموزشی و علمی پرداخت.
ملا شریف شیروانی
از اكابر علمای اواسط قرن 13 و از مروجین شریعت عزا و مبانی دین مقدس اسلام میباشد. كتابهای تحفههبهیه در حساب، دوحه الاخبار، مصباحالقباب و الاصول، مقایسه الاخبار و نوارالانوار از تالیفات ایشان میباشد.
عزالدین شروانی
از اجله علمای قرن 6 ه.ق و از یاران بسیار صمیمی و نزدیك خاقانی شروانی است.
حاج میرزا عبدالكریم ایروانی
متولد 1187 كه از فضلای مشهور آن زمان كسب علم كرده است.
احمد بابائی دربندی
متولد 840 ه.ق
ترابی خاكی قرهباغی
متولد اواسط قرن 13 ه.ق كه تحصیلات ابتدایی دینی را در سالیان گذرانده است.
میرزا نصیر قرهباغی
نامبرده در سال 1318 ه.ق وارد تبریز شده است.
كمالالدین مسعود شیروانی
ایشان در اواخر سده 9 و اوایل سده 10 ه.ق میزیسته است.
میرزا علی لنكرانی
او از روحانیون بانفوذ تبریز بوده است.
آیتالله آخوند محمد علی نخجوانی
آخوند نخجوانی به اسطورهای زهد وتقوی شهرت داشته است.
آیتالله العظمی حاج میرزا علی ایروانی
حاج میرزا علی از مجتهدین مشهوری بوده كه در سال 1354 ه.ق وفات یافته است.
میرزا نصیر قرهباغی ابن صدرالدین شیروانی
در سال 1036 ه.ق متولد شده است. كتاب الفوائدالخاقانیه از تألیفات وی میباشد.
آخوند ملا اسماعیل قرهباغی
از اعاظم علماء عصر خود و از شاگردان میرزای شیرازی، كه در سال 1323 وفات كرده است.
میرزا احمد شیروانی
از ادبای اواسط قرن 13 كه الجواهر الوقاد و صدیقه الاقراح از تألیفات او میباشد.
عبدالرحیم علیل قرهباغی
ملا علی خلیفه قرهباغی
حاج میرزا عبدالعلی قرهباغی
حاج میرزا علیقلی قرهباغی***(27)
ت) علماء و دانشمندان مشهور آذربایجان؛ بعد از جدایی از ایران (دوره تزار)
مراودات وسیع علمی و مهاجرت علما و دانشمندان قفقاز به حوزههای علمیه دینی ایران و عراق در صفحات گذشته به تفصیل بیان شده است. در این قسمت به معرفی علماء و دانشمندانی میپردازیم كه در دوره تزار در این دیار متولد شده، تحصیل علم نموده و به تبلیغ دین پرداختهاند.
آیتالله سیدحسین بادكوبهای
حكیمالهی، فرزانه صمدانی و دارای ابعاد مختلف زندگی میباشد.در سال 1293 ه.ق در یكی از روستاهای باكو متولد و پس تحصیل نزد بیت علم و فضیلت و كسب علم در نجف اشرف از محضر اساتیدی چون ملاكاظم خراسانی، آیتالله ممقانی و شهرت بسیار در تدریس و تحصیل در عراق در 28 شوال 1358 هـ.ق دار فانی را وداع گفت.(29)
آیتالله شیخ غلامحسین محامی بادكوبهای
از علماء جامع، حامیان دین خدا، متعبدان زاهد، از بیداران، مجاهدان و تعهدشناسان خطه آذربایجان میباشد. شیخ غلامحسین پیش از انقلاب كمونیستی در یكی از روستاهای باكو به دنیا آمد. پدرش اباصلت عالم برجسته آن زمان بود. پیش از تحصیلات ابتدایی به بادكوبه (باكو) رفت و بعد از آن رهسپار مشهد مقدس گردید تا تحصیلات خود را تكمیل نماید. از محضر اساتید مشهوری چون میرزا محمدآقازاده خراسانی، آیتالله حسین طباطبایی قمیف میرزامهدی اصفهانی بهرهها جست. شیخ غلامحسین محامی در دفاع از مقدسات دینی و ارزشهای اسلامی بسیار سرسخت بود. بسیار قرآن میخواند. شب زندهدار و متوسل به ائمه اطهار(ع) و امام زمان(عج) بود. ایشان در سال 1333 در مشهد مقدس به دیار باقی شتافت.(30)
آخوند میرزا ابوتراب آخوندزاده باكویی
از علمای خوشنام آذربایجان كه همیشه به مردم مهر و محبت میورزید. نام اصلی او دقیقاً مشخص نیست ولی لقب ابوتراب را كه اغلب تحصیلات را در عربستان سپری نموده، از آنجا كسب كرده است كه به افراد متواضع داده میشود. موطن او آبشرون یكی از بخشهای باكو میباشد كه در سال 1817 میلادی دیده به جهان گشوده است. پس از تحصیلات ابتدایی دینی در این شهر، برای تكمیل آن راهی عربستان و مدینه منوره شد. او از اندك طالبان علم آذربایجانی است كه در مدینه منوره تحصیل نموده است. ایشان پس از تكمیل تحصیلات خود به باكو بازگشته و از نظر علم و تقوی در راس علمای آذربایجان قرار میگیرد. مرتباً به تبلیغ و ترویج احكام شریعت پرداخته و مردم را به صلاح و فلاح فرامیخوانده است. بیشتر اوقات در مسجد امیرجان به منبر میرفته است. در دوران فعالیت خود با تفرقهافكنان در دین، با جدیت مبارزه میكرد و با علماء و بزرگان علمی و فكری بسیاری مباحثات علمی داشته است. اولین كتاب او در سال1907 در روزنامه حیات تفلیس به چاپ رسید. این عالم فرزانه در سال 1910 م دیده از جهان فروبست.(31)
آخوند ملافاضل دربندی
فقیهی ژرفاندیش حكیمی پاكیزهخوی، مجتهدی باریكنگر و معادباور دنیاگریز، آخوندملاآقا فاضل دربندی، از علمای مشهور عصر خود كه مقام علمیت را با حسن تقریر و طاقت زبان، شهامت، شجاعت، تیزهوشی و دقت در خود جمع كرده بود. متولد داغستان است كه پس از طی مقدمات علوم دینی برای تكمیل تحصیلات عازم نجف شده بود. مقابله با فرقه بابیگری و فرق مهدویت علاقه شدید به اهل بیت(ع) از خصوصیات بارز او بوده است. كتابهای اكسیرالعبادات، جواهرالایقان، الجوهره، خزائنالاحكام، خزائنالاصول، و رسالات مختلف از تالیفات ایشان میباشد. ملافاضل در سال 1286 هـ.ق در تهران وفات یافته و جنازه وی به عراق منتقل شده است.(32)
آیتالله میرزا ابوالقاسم اردوبادی
عالمی فاضل و از اكابر فقهای نامدار شیعه اوائل قرن 14 هجری قمری میباشد. حضور او منشاء خیر و بركت در منطقه بوده كه هنوز هم از آثار آن در مساجد و اماكن متبركه به چشم میخورد. آیتالله غروی اردوبادی در سال 1274 هجری قمری (1857م) متولد شده و پس از مهاجرت به نجف و كربلا از محضر فضلای بزرگی چون اردكانیف محمدحسین كاظمی، نهاوندی اصول فقه آموخته است. ایشان بعد از آیات عظام ممقانی و شربیانی، از مراجع تقلید در سطح آذربایجان و قفقاز بوده است.
حواشی بر رساله انصاری جامع عباسیف تصریف زنجانی، كتاب منهاج یقین كه بر علیه مسیونری نوشته شده است، كتاب الشهابالبین، رسالات مختلف و ... از آثار او میباشد. رحلت ایشان در سال 1333 هـ.ق (1915م) رخ داده و بیشتر عمرش را در تبلیغ دین (7 سال در شهر تبریز) سپری كرده است. مبارزات خستگیناپذیر علیه تبلیغات مسیحی و استعمار نوپا، تقریر دهها مقالات سیاسی علمی، دینی اشعار ادبی از جمله خصوصیات میرزا ابوالقاسم بوده است. نامبرده در سال 1380هـ. ق در نجف اشرف دار فانی را وداع گفته است.(33)
آیتالله حاج میرزا محمدعلی غروی اردوبادی
ادیب وارسته، عالم فاضل، دانشمند فرزانه، جامع كمالات نفسانی و فضایل اخلاقی، دارای قریحه شعر عالی و سخنوری كمنظیر، یاور علامه امینی در تالیف كتاب الغدیر كه میگویند بخش ادبی این كتاب مرهون قلم آن ادیب فرزانه آزاداندیش میباشد. از 4 سالگی راهی نجف و به تحصیل علوم دینی پرداخته و از محضر علمای بزرگ كسب فیض نموده و به درجه اجتهاد نائل شده است. كتابهای الانوارالساطعه، منظومهای در وقایع روز عاشورا و استقبال الفیه، زهرالربی و رسالات دیگر از تالیفات ایشان است.(34)
آیتالله شیخ عبدالغفار قفقازی
از علمای با استعداد و متعصب دیار بادكوبه میباشد كه به خاطر استبداد تزاری و كمونیستی ترك دیار كرده و در شهر مقدس قم ساكن شده است.
آیتالله شیخ عبدالحسین لنكرانی
از چهرههای ممتاز روحانیت عصر حاضر كه در روستای بلاقاجی لنكران دیده به جهان گشوده است. بعد از حاكمیت كمونیست ها و استبدادهای فراوان ترك دیار كرده است و در زمان شاه خائن ایران نیز تبعید شده است.
آیتالله حاج میرزا جعفر لنكرانی
دانشمند فاضل حاج میرزا جعفر متولد 1322 هـ.ق میباشد. تحصیلات دینی را در ایران سپری كرده وازمحضر مرجع تقلیدبزرگ و موسس حوزه علمیه قم آیتاللهالعظمی حائری یزدی كسب علم كرده است.
آیتالله شیخ صدرالدین لنكرانی
از فضلا و دانشمندان حوزه قم كه در سال 1320 هـ.ق در یكی از روستاهای لنكران متولد شده است. در سال 1330 هـ.ق به قم آمده و نزد آیتالله حائری كسب فیض نموده است.
حاج شیخ جعفر لنكرانی
حاج شیخ جعفر در سال 1322 هـ.ق در لنكران دیده به جهان گشود و تا 15 سالگی در این شهر به یادگیری علوم دینی پرداخت. در سال 1337هـ.ق به تهران و در سالهای بعد به شهر مقدس قم و نجف اشرف مهاجرت و از محضر اساتید فاضل بهرههای فراوان برده است.
علماء و دانشمندان زیاد دیگری از شهر عالمپرور لنكران پا به عرصه دیانت و فقاهت گذاشتهاند، كه در اینجا صرفاً به اسامی آنها بسنده میكنیم.(35)
آیتالله شیخ حسین لنكرانی
آیتالله فاضل موحدی لنكرانی
آیتالله شیخ آقا لنكرانی
آیتالله شیخ سیدرضا لنكرانی
آیتالله شیخ عبدالعزیز لنكرانی
آیتالله محمد لنكرانی
آیتالله شیخ ابراهیم لنكرانی
آیتالله شیخ عبدالغفار لنكرانی
یادآوری:
با توجه به اینكه مبحث حاضر صرفاً به علمای آذربایجان پرداخته است، فلذا از ذكر تعداد زیادی از دانشمندان و فقهاء ایروانی كه روزگاری در تركیب ایران و از شهرهای آذربایجان به شمار میرفته است، صرفنظر كردهایم.
د) علمای شهید آذربایجان
طرح مطلب
تاریخ خون گرفته و حوادث بهتانگیز و شهادتطلبانه سالهای خفقان، الحادی و سركوب علما و دانشمندان دینی آذربایجان كه اهداف آن عقیدتی بوده است، خاستگاهی جز مسلمانی و اسلام خواهی نداشته است كه با نقشههای سراسر شرورانه به بوته فراموشی و حتی نیستی سپرده شدهاند كه اگر آثار كوچك و باقیمانده آنها نیز پیدا نمیشد، هرگز با چهره روحانیون جهادگری كه جان خویش را در طبق اخلاص و ایثار گذاشته بودند، آشنا نمیشدیم، علمای دینی كه هم شهادت آنها مظلومانه بوده است و تاریخ نیز آنها را با ظلمی افزونتر به فراموشی سپرده است. عالمان شهیدی كه همچون كبوتران آسمانی، سنگ بر پاها و كمرهایشان بسته و به دریا انداخته شده بودند و نظارهگران از فواصل دور، عمامههای مفروش بر دریا را، دستجات پرندگان سفید نشسته بر روی دریا، تصور میكردند. بعد از گذشت نزدیك به 70 سال از شهادت مظلومانه این علما، وقتی دنبال نوشتههایی كه باید این وقایع را به ثبت میرساندهاند، میگردیم، بجز اندك جملات ناقص و صفحات تحریف شده، چیزی را نمییابیم!؟
اخیراً كتابی تحت عنوان تاریخ آذربایجان (كه در 7 جلد توسط مركز آكادمی علوم آذربایجان نوشته و منتشر شده است) به دست نگارنده رسید اما هزاران دریغ و تاسف كه از تاریخ خون بار این عالمان شهید و كیفیت شهادت آنها حتی جملهای نوشته نشده بود و فقط چند صفحهای به تضییقات دینی كمونیستها پرداخته شده است كه اكثر مطالب آن نیز به بیان تخریب كلیساها؟!، مساجد و اعدامهای سراسری نخبگان علمی اختصاص دارد و فقط از اعدام یك عالم و مفسر قرآن یاد نموده است؟!
در قسمت اول مقاله بنابه ضرورت بحث (خفقانهای دینی و كشتار علماء) تعدادی از علمای شهید را عنوان نمودیم. در این قسمت با توجه به اسناد موجود كه اغلب آنها از مومنین و اسلامگرایان آذربایجانی نقل قول شده است، به شرح زندگی آنها خواهیم پرداخت.
شهید آیتالله شیخ عبدالغنی بادكوبهای (باكویی)
شهید راه دین، قربانی راه ذلت ناپذیری، جان باخته راه شرف، قهرمان حق و راستی، آموزگار صدیق و دلباخته كلام الهی كه هوش بالایی داشته است. او به جرم دفاع از حریم اسلام، قرآن و تلاش در راه پیاده كردن ایدئولوژی حق و حكومت الهی زندانی و بعد از 4 ماه حبس، با متانت و دیانت در سال 1350هـ.ق به شهادت رسید(36)
شخصیتی چنین والا و عالیمقام، در شهر خود با عمق جان و با زبان و بیانی آتشین و نافذ، همه روزه مردم را از بالای منبر و یا حتی در كوچه و خیابان به دین دعوت میكرد تا همواره و در همه حال به تعالیم قرآن كریم عمل كنند و خویشتن را به مكارم اخلاقی آراسته گردانند.(37)او شهره عام و خاص بود و از شهرهای مختلف قفقاز برای فراگیری علوم به نزد او میآمدند. به دلیل اخلاق نیكو و علم كافی به شیخ ملقب شده بود و با وجود اینكه همسرش عرب بود، ولی خدمت در وطن را ترجیح داده و در باكو سكنی گزیده بود. او صاحب كرامات بسیاری بوده، كه نماز استسقاء و باریدن باران از آن جمله میباشد.(38) آیتالله شیخ عبدالغنی بادكوبهای فردی جسور و به عنوان نماینده
اسلام در آذربایجان مطرح بوده است. او را در نزدیك شهر تیرباران نمودهاند.(39)
آیتالله سیدعبدالغنی بادكوبهای از جمله علماء مسلط به كلام،فلسفه و فقه بوده است كه میگویند، گفته است؛ اگر لازم باشد، نماز نمیخوانم ولی منبر میروم. منظور وی امر به معروف و نهی از منكر بوده است كه به عقیده او اساس دین میباشد.(40)
شهید سیدعبدالغنی بادكوبهای در یكی از قصبات مشهور و مومنپرور باكو كه به مشهدآقا مشهور است، متولد شد. تحصیلات اولیه دینی را در نزد روحانیون این شهر طی نموده و برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد. در نجف از محضر اساتیدی چو صاحب جواهر، صاحب انوارالفقاهه، شیخ بزرگ انصاری كسب علم و فیض نمود. بعد از مدت زیادی و تربیت شاگردان بسیار و پس از 26 سال به درجه اجتهاد نائل گردید.
پس از تكمیل معلومات و با احساس وظیفه خطیر اشاعه و ترویج مبانی و اصول دینی راهی زادگاهش گردید. منابر دینی و خطابههای آتشین او در دفاع از حریم دیانت ضربالمثل علماء جسور میباشد. با وجود ممانعتها، تضییقات و مشكلات حكومت تزار و كمونیستها، این عالم فرزانه هیچ وقت دست از فعالیتهای دینی خود برنداشت و به عنوان نماینده حوزههای دینی جامعه تشیع، با بیباكی و آزادگی خاصی جان بر كف میگرفت و به مقابله با الحاد و فرهنگ كفرآمیز كمونیستی میشتافت كه در این راه روحانیون و شاگردان بسیاری را تربیت و همراه خود ساخته بود.
حاكمیت كمونیستی تحمل افشاگریها و مبارزات دینی این عالم متدین و توانا را نداشت و به همین دلیل پس از 13 سال انقلاب بلشویكی در سال 1930 (1350 هـ.ق) مامورین استالینی او را به همراه چند نفر دیگر از روحانیون این خطه، دستگیر و پس از 4 ماه حبس و شكنجه، حتی تحمل ماندن او در زندان را نیز تحمل نكرده و به شهادت میرسانند. بعد از شهادت ایشان، جنازه مطهر او را در مسجد جمعه مشهدآقا دفن میكنند. بعدها مومنان برای جلوگیری از تعرض ملحدین كمونیستی، قبر او را به مسجد عاقل بابا همین قصبه انتقال میدهند.(41)
شهید سیدمحمد و شیخ حنیفه بادكوبهای
در كنار شهید آیتالله سیدعبدالغنی بادكوبهای،2 شخصیت دانشمند و روحانی دیگری نیز بودند كه همراه با آن بزرگوار، شهدای دیانت و مبارزه با استبداد كمونیستی گردیدند. آنها به همراه سیدعبدالغنی زندانی، شكنجه و به جوخههای اعدام سپرده شدند.
"علامه امنینی نقل میكنند؛ از خدمات علامه سیدمحمد بادكوبهای تاسیس دانشسرای دینی در باكو بود كه طلاب دینی زیادی را ترتیب و خود نیز در آن مدرسه تدریس مینمود. این مدرسه علیرغم حملات ضددینی بلشویكها رونق روزافزونی یافته بود"(42) شیخ حنیفه بادكوبهای نیز از علمای مبارز شیعه باكو بود كه به دلیل همراهی شهید سید عبدالغنی و مخالفت با دولت كمونیستی شوروی و دفاع از حریم دیانت و دعوت به اسلام مبین بازداشت و شهید گردید. شهادت این دو شخصیت والامقام همزمان با استاد خود در سال 1930م (1350 هـ.ق) اتفاق افتاده است.
شهید شیخ عبدالغفار اردوبادی
یكی دیگر از اعدام شدگان این دوره، دانشمند مبرز، روحانی فاضل و مولف ارجمند، میرزا عبدالغفار اردوبادی میباشد. او فاضلی تیزهوش با ذهنی پاك و مقامی نمایان بوده است كه در نجف اشرف تحصیل كرده و پس از بازگشت به اردوباد، تبلیغ دین مبین اسلام را سرلوحه امور خود قرار میدهد. حاكمان كمونیستی بعد از شروع دستگیریها، او را نیز محبوس كرده و به جوخه اعدام میسپارند و او نیز به فیض شهادت نائل میشود.
شهید شیخ كامیاب و شهید شیخ حسن رمانائی
شیخ حسن رمانائی در دهكده بزونای باكو كه در ساحل دریای خزر قرار دارد و هم اكنون نیز محل مقدسی منتسب به قدمگاه حضرت علی(ع) در آنجا قرار دارد، فعالیت دینی میكرده است. او نیز به همراه شهداء دیگر و استاد خود آیتالله سید عبدالغنی به جوخه اعدام سپرده شده و به شهادت میرسد. خطیب توانا شیخ كامیاب نیز همچون شیخ حسن شربت شهادت مینوشد و دست از تبلیغ دیانت برنمیدارد.
شهید آخوند حاج روحالله محمدزاده
شخصیتی كه پایبندی به اصول مكتب اسلام را با روشنفكری و اصلاحطلبی جمع نموده بود. وی حركتی را بر علیه استعمار و استبداد در عرصه خفقان و تاریكی در قفقاز و آذربایجان بنیان نهاد كه در تاریخ مبارزات و مجاهدات ملت مسلمان آذربایجان كمنظیر میباشد. متاسفانه خدمات، نام و فضیلتهای او نیز در هالهای از ابهام مورد تكریم قرار نگرفته است.
شهید آخوندزاده با بهرهمندی از قوه تفكر، تدبیر و استفاده از سرچشمه زلال معنویت، توانست در تنویر افكار توده مردم و ارشاد آنان به سرمنزل توفیق و سعادت و مبارزه با استعمارگران در آذربایجان، نقش اساسی ایفا كند.
ایشان در سال 1270 هـ.ق در روستای نوخان و در یك خانواده روحانی متولد و برای تكمیل تحصیلات خود راهی ایران شد و در شهرهای ایران به فراگیری علوم دینی پرداخت. بعد از بازگشت به آذربایجان در شهر نوخان سمت قاضیگری را اختیار كرد و نقش زیادی در وحدت فرق ایجاد نمود. كتابهای سرگذشت یتیمان، انگلیسی خانم، عروهالوثقی، تحفه نسوان، رساله رضویه، هدایه الفالین و مقالات مختلف در تنویر افكار مردم، اشعار اجتماعی در تصویر عقبماندگی و مشكلات مردم از جمله تالیفات نامبرده میباشد(43)
شهید شیخ قدرتالله ابراهیمی
شیخ قدرتالله از دیگر علما مشهور و نماینده مرجع تقلید آن زمان آیتالله اصفهانی و صاحب كرامات بسیاری بوده است. او مردم را جمع میكرده و میگفته است: تا به حكومت تزار و كمونیستها یاری نرسانند. با شخصیتهای مختلف دیدار و ماهیت حكومت الحادی را برای آنها بازگو مینمود. او یك بار در صدد مهاجرت به ایران بود ولی در استخارهاش سوره یونس(ع) آمد و این موضوع موجب بازگشت وی شد. كمونیستها اول بار او را 1 سال زندانی كردند و بعداً آزاد گردید ولی دست از فعالیت دینی خود برنداشت و حتی كمونیستها را موعظه كرده و آنها را از آخرت و عذاب الهی میترساند.
فرزند او سفارش تقیه را میكرد ولی او تاكید بر مبارزه داشت. كمونیستها او را با ماشین زیر گرفته و به شهادت رساندند. میگویند در حال اغماء و احتضار سفارش تبلیغ دین خدا را میكرده است كه باید دین خدا را دفاع كنیم. میگفت؛ دین خدا به خطر افتاده است و باید مبارزه كنیم.
شهید آخوند حبیبالله علیزاده
از چهرههای تابناك و مظلوم روحانیت كه علم و عمل را در شناساندن اهداف عالیه اسلامی با مبارزه و ستیزهجوئی به جان خریده بود. او فرزند ملاتیمور از مبلغمان شریعت اسلامی است كه در روستای ریزه باكو متولد شده بود.
در سال 1905 م برای تكمیل علوم دینی راهی نجف شد و سپس با احساس مسئولیت خطیر تبلیغ و ترویج دینی در سال 1920 راهی كشورش گردید. فعالیتهای او تا سال 1930 م تداوم داشت و چهره ملحدین كمونیستی را به مردم افشا میكرد. او با رشادتی ستودنی جهت مبارزه و بسط كلام الهی، مكان كوچك خود را به تلیغ بزرگی تبدیل و در محله آسیاب در مسجد محمدلو ندای هل من ناصر ینصرنی خود را با ندای سیدمظلومان هم آواز كرد. او ابتدا تهدید گردید ولی بیاعتنا به تشبثات آنان راه خود را ادامه داد. در ماه اكتبر سال 1937 دشمن سیاه بخت به علت نفوذ كلام شیخ حبیبالله، شبانه به خانه او هجوم برده و بعد از مصادره اموال و كتب ایشان و حبس در زندانهای باكو و تبیعید به سیبری و قبول شكنجههای بسیار، شربت شهادت نوشید. او شهید با رسالت، در حال هجرت، تبلیغ دین خدا و مبارزه با تباهیها و زشتیها بود.(44)
شهید میرفاضل آقا
اجداد ما نقل میكنند كه ایشان مرد فاضل و روحانی بزرگی بوده است. تحصیلات خود را در نجف به پایان رسانده و در گویچای مشغول تبلیغات دینی بوده است. بعد از حاكمیت كمونیسته ا به زندان میافتد و بعداً بطور مشكوكی ناپدید میگردد. در حال حاضر خانه او به زیارتگاه تبدیل شده است.
مسجدی در گویچای وجود دارد كه عامل اصلی ایجاد آن، سیدفاضل بوده است و ما این روزها در تدارك جشن صدمین سال احداث آن میباشیم.(45)
شهیدان میراشرف آقا، میرباقر آقا، محمدآقا، ملاعبدالله
در سال 1937، 11 عالم بزرگ در سالیان وجود داشته است. این علما قبل و بعد از سالهای 1890 در حوزههای دینی قم، خراسان و نجف تعلیم علوم دینی مشغول بودهاند كه بسیاری از آنها شهید شدهاند. سیدمحمدآقا و میراشرف از قربانیان این حوادث در سال 1923 بودهاند. این علما را افرادی كه در زبان آذری به قرمزی ملالار مشهور هستند، در جهت منافع خود و پیدا كردن جایگاه اجتماعی و اقتصادی لو دادهاند.
عالمی مثل میرباقرآقا حتی در زندان عزاداری ماه محرم را زنده نگه داشته و تفسیر قرآن نگاشته بود. نقل كردهاند كه ایشان در زندان بعضی از مسیحیان را مسلمان كرده بود. او از سال 1937 الی 1941 در زندان بوده است. در این منطقه در یك شب 1000 نفر از علمای دینی تاریخشناس، موسیقیدان و... را به قتل رساندهاند. به دار آویختن، گذاشتن زیر درها و مخصوصاً انداختن در دریا، از شیوههای قتل آنها بوده است.(46)
سالیان از گذشته به دارالمومنین مشهور بوده است كه علما و مومنین زیادی از این منطقه برخاستهاند. ملاعبدالله و ملااشرف از قربانیان سالهای 37-1334، كه از مشهورترین و معروفترین علمای زمان خود بودهاند. ملاعبدالله به مردم درس اسلام و دینداری میداد و بطالت حكومت كمونیستها را بیان میكرد. او در سیبری به شهادت میرسد. ملااشرف نیز با جاسوسی بعضی از دینفروشان دستگیر شده و به شهادت میرسد. از دیگر عالمان این منطقه، ملامختار بوده است. در حالیكه به او امر به سوزاندن قرآن داده میشود، او سر باز میزند و به این دلیل او نیز به شهادت رسانده میشود.
از شیوههای قتل علما و روحانیون در سال 1937 بستن سنگ بر كمر و پای علما وانداختن آن ها در دریا بوده است. میگویند كه مردم از دور سفیدی بزرگی را مشاهده میكردهاند كه تصور تودهای از كبوتران سفید در اذهانشان تداعی میگردید ولی بعد از نزدیكی به محل حادثه، عمامههای روحانیونی را مشاهده مینمودند كه سنگ بر پایشان بسته شده و به قعر دریا فرورفته بودند.(47)
منابع و مآخذ:
یادآوری: منابعی كه بصورت اظهارت اعلام شده، تحقیقات میدانی نگارنده در طول یك دهه گذشته است كه در مصاحبه با مومنین جمهوری آذربایجان جمع آوری شده و نام آنها در نزد نگارنده محفوظ میباشد و در ذیل به محل سكونت آنها اشاره شده است.
25 ـ جزوه علمای قفقاز ـ جلد اول ـ تألیف هادی هاشمیان ـ انتشارات مركز تحقیقات وبرنامهریزی رادیو برونمرزی ـ زمستان سال 1375ـ صفحه 8ـ107
26 ـ كتاب مفاخر آذربایجان، جلد اول، تألیف دكتر عقیقی بخشایشی، نشر آذربایجان، تبریز، سال 75ـ74 صفحه 170
*** 27ـ كلیه عالمانی كه از صفحه 30 الی 32 معرفی شدهاند، از جزوه علمای قفقاز اكتساب شده است.
28 ـ كتاب دانشمندان آذربایجان ـ تألیف محمدعلی تربیت ـ انتشارات فخر سال 1373
29 ـ جزوه علمای قفقاز ـ جلد اول ـ صفحه 94ـ85
30 ـ همان منبع صفحه 33ـ131
31 ـ كتاب مفاخر آذربایجان، دكتر عقیقی بخشایشی، جلد5، دفتر نشر نوید اسلام، قم، سال 1379، ص 2899
32 ¬ ـ جزوه علمای قفقاز، صفحه 37ـ 27
33 ـ روزنامه نبض، جمهوری آذربایجان، شماره (69)20، تاریخ 25ـ19/05/2001، ص9
34 ـ مفاخر آذربایجان جلد اول، صفحه 342
**** 35ـ بجز منابع ذكر شده، سایر منابع از جزوه علمای قفقاز اكتساب شده است.
36ـ جزوه علمای قفقاز، جلد 1 صفحه 122
37ـ مفاخر آذربایجان، جلد 4، صفحه 98ـ1994
38ـ روزنامه نبض، شماره(59)10، تاریخ:16ـ10/03/2001، صفحه 9 (جمهوری آذربایجان)
39ـ اظهارات یكی از مومنین شهر باكو جمهوری آذربایجان
40 ـ مصاحبه با یكی از مومنین شهر جلیل آباد جمهوری آذربایجان
41ـ روزنامه نبض، شماره (59)10 تاریخ: 16ـ10/03/2001، صفحه 9
42 ـ كتاب مفاخر آذربایجان، جلد 4، صفحه 99ـ 1998
43ـ مصاحبه با یكی از مؤمنین منطقه جنوب جمهوری آذربایجان
44ـ جزوه علمای قفقاز جلد.1 صفحه 142ـ 135
45ـ اظهارات یكی از مومنین شهر گویچای جمهوری آذربایجان
46ـ اظهارات یكی از مومنین شهر سالیان جمهوری آذربایجان
47ـ اظهارات یكی از مومنین شهر نفت چالا جمهوری آذربایجان
نویسنده ولی جباری / کارشناس مسائل قفقاز