نویسنده : دكتر پرویز امامزاده فرد / روزنامه هم میهن
آران نیوز/سرویس یادداشت/ روسیه: موضعگیریهای نسبتا تند مقامات روسی در مقابل آمریكا طی ماههای اخیر توجه محافل مختلف بینالمللی را به خود جلب كرده و سبب گمانهزنیهای متعددی درباره آینده مناسبات این دو ابرقدرت دوران جنگ سرد شده است.
برخی حتی پا را فراتر نهاده به تكوین «جنگ سرد» دیگری میان مسكو و واشنگتن در آینده نزدیك اشاره كردهاند.در این مقالهها ابتدا انگیزهها و عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی زمینهساز موضعگیریهای تند مسكو در برابر واشنگتن در ماههای اخیر بررسی میشود و سپس آینده این موضعگیریها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
عوامل داخلی زمینهساز
عوامل داخلی متعدد و از جمله برنامه انتخابات ریاستجمهوری روسیه در سال آینده میتواند فرآیند و آینده این موضعگیریها را توضیح دهد: در انتخابات ریاستجمهوری در پیشرو، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری كنونی، میخواهد خود را مجددا كاندیدا كند.
این در حالی است كه اقبال پوتین در میان رایدهندگان روسی چندان بالا نیست. گروههای هوادار غرب در روسیه كه به طور معمول باید حمایتكننده عمده وی باشند، خطمشیهای بعضا محدودكننده حقوق بشر و سایر آزادیها در روسیه را كه توسط رئیسجمهوری این كشور در سالهای اخیر دنبال شده را غیرقابل تحمل میبینند.
از سوی دیگر گروههای ناسیونالیستی و چپگرایان هم از سیاستهای هوادار غرب پوتین دل پردردی دارند.دولت آقای پوتین با توجه به ملاحظات بالا، باید بتواند سیاستی را دنبال كند كه گروه اول را ساكت و گروههای دوم را از خود خرسند سازد تا بدینترتیب موقعیت خویش را تحكیم بخشد.
موضعگیری تند پوتین و مقامات دولت او در برابر آمریكا مصداق عینی سیاست فوق است. زمانی كه آمریكا قصد دارد در لهستان و جمهوری چك سیستمهای ضدموشكی مستقر كند، كرملین فرصت را غنیمت میشمارد و نسبت به این اقدام آمریكا شدیدترین عكسالعملها را نشان میدهد و حتی برخی از چهرهها در روسیه از ذكر این موضوع خودداری نكردهاند كه ممكن است چنان سامانههای ضدموشكی در لهستان و جمهوریچك مورد حمله روسیه قرار گیرد و ویران شود.
با موضعگیری تند در مقابل آمریكا، كرملین بحران یا مساله ناشی از كماقبالی آقای پوتین در میان رایدهندگان روسی را «خارجی» میكند. اگر این تبیین از موضعگیریهای تند مسكو در مقابل واشنگتن در ماههای اخیر درست باشد پس باید در ماههای آینده شاهد تندتر شدن مواضع روسیه در قبال آمریكا، بهخصوص در قبال غرب به طور كلی باشیم.
موضعگیریكرملین از منظر منطقهای
گرچه مسكو در سال 1991 به فروپاشی و تجزیه شوروی به 15 كشور مستقل تن داد، اما این به مفهوم آن نبود كه حساسیت ژئوپلیتیك منطقه پیرامونی فدراسیون روسیه را هم از دست داده است.
در سالهای بعد از فروپاشی شوروی در محیط پیرامونی فدراسیون روسیه دو اتفاق مهم رخ داده كه موقعیت ژئوپلیتیك این كشور را تحلیل برده است: ابتدا استقلال جوامع مسلمان و غیرمسلمان بالكان و دیگری بروز انقلابهای موسوم به «مخملی» یا نارنجی یا رنگهای دیگر در سرزمینهایی كه تا چندی قبل جز «سرخ» رنگ دیگری را نمیشناختند.
مسكو هر دو تحول را با نگرانی دنبال كرده است و اكنون هم كه صحبت از استقرار موشكهای ضدموشك در خاك لهستان و جمهوری چك شده تزلزل و سقوط دومینووار مهرههای موقعیت خود را در اروپای شرقی بیشتر احساس میكند.
حال قضیه استقرار موشكهای ضدموشك آمریكا در خاك هر دو كشور پیش آمده و اگر وضع به همین گونه پیش رود احتمالا رومانی، مجارستان و بلغارستان هم جزو كشورهایی خواهند شد كه موشكهای ضدموشك در آنها مستقر شوند كه گرچه ظاهرا برای مقابله با موشكهای خیالی جمهوری اسلامی شلیك شده به این كشورهاست و ربطی به روسیه ندارد، اما در واقع، باید جای این دو كشور را در جمله بالا تغییر داد.
در صورت تحقق یافتن هدف دولت بوش برای استقرار سامانههای دفاع موشكی در لهستان و جمهوری چك و با توجه به نگرانی جدی و حساسیت كرملین از وضعیت ژئوپلیتیك خود چندان دور از ذهن نیست كه سامانههای مزبور مورد حمله قرار گیرند و آن وقت وضع كاملا جدیدی در مناسبات مسكو و واشنگتن پدید آید، با آثار و تبعات گسترده در اوراسیا.
علاوه بر اروپای شرقی، تفاوت در مواضع روسها با آمریكاییها در اموری چون مسائل ایران، بلاروس، گرجستان و اوكراین بسیار است. همچنین تعارض عظیم ژئوپلیتیك میان دو كشور در قفقاز و آسیای مركزی تازه شروع شده است.
موضعگیریكرملین ازمنظر بینالمللی
همچنین روسیه وآمریكا بر سر مسائل خاورمیانه اختلافات زیادی دارند و به عنوان مثال، روسیه علاقهمند به فروش موشكهای زمین به هوای استرلت (streets/SA-18) به سوریه است، در حالی كه آمریكا نسبت به چنین معاملهای اعتراض دارد.
روسیه همچنین در عرصه بینالمللی دستاوردهای عمده داشته است. اخیرا روسیه در سازمان كنفرانس اسلامی موقعیت ناظر را پیدا كرده كه نشانگر گسترش مناسبات این كشور با كشورهای اسلامی است.
در زمینه اقتصادی هم مسكو طی پنج سال گذشته مازاد بودجه داشته و ذخایر ارزی خارجی این كشور به میزان بالای 180 میلیارد دلار رسیده است. تحولات و دستاوردهای بالا هم نقش قابلتوجهی در موضعگیریهای نسبتا تند مسكو در مقابل واشنگتن داشتهاند.
تصور آینده
تعدادی از مفسران و تحلیلگران بینالمللی تصور میكنند كه در گذشته دو جنگ سرد میان آمریكا و شوروی سابق به وقوع پیوسته و موعد سومین جنگ هماكنون فرارسیده است یا در شرف تكوین است. با این وضع زمان و مكان برای وقوع جنگ سرد دیگری به هیچوجه مساعد نیست .
از نظر زمانی، سالهای قرن بیستویكم با سالهای پس از جنگ دوم یا سالهای پس از جنگ ویتنام و واترگیت تفاوت زیاد دارد. در سالهای پس از جنگ دوم، غرب نیاز به مماشات با شوروی را داشت تا بتواند مماشات گذشته خود با فاشیسم در دهه 1930 را جبران كند. از این طریق، شوروی صاحب نفوذ و اقتدار فوقالعادهای شد.
در سالهای دهه 1970 هم تنشزدایی و اعتمادسازی با شوروی برای رهایی آمریكا از باتلاق ویتنام ضرورت داشت، ضمن اینكه دولت نیكسون برای كمرنگ كردن اثر فعالیتهای غیرقانونی خود در «افتضاح واترگیت» نیاز به همراهی مسكو با خود داشت.
به عبارت دیگر، عوامل زمینهساز هر دو جنگ سرد گذشته ریشه در مماشات غرب، به ویژه آمریكا، با شوروی داشتند كه اسباب افزایش اقتدار و نفوذ این كشور و در نتیجه توانایی رویارو شدن با آمریكا را فراهم كردند.
اما در سالهای دهه اول قرن بیستویكم نیاز به چنین مماشاتی وجود ندارد. ایدئولوژی از ملاحظات سیاست خارجی دولتها رخت بربسته و مناسبات قدرتها با یكدیگر در قالبهای «صلح دموكراتیك» یا «صلح لیبرال» قرار گرفته است.
تبدیل شدن «رقابت مجموع صفر» آمریكا و اروپا با مسكو در دوران جنگ سرد به همكاری با این كشور در سالهای بعد از جنگ سرد اگرچه زمینهساز افزایش نفوذ و قدرت این كشور در عرصه بینالمللی شده اما این افزایش تا زمانی مطرح است كه جهتگیری ضدغربی نداشته باشد.
از لحاظ اقتصادی هم، دیگر بازگشت جهان به دوران جنگ سرد امكانپذیر نیست. علاوه بر موارد فوق، دردسرهای مسكو در داخل و اروپا و جاهای دیگر بیش از آن هستند كه این كشور را به جنگ سرد سومی با آمریكا سوق دهند.
آتش زیر خاكستر در چچن، آرامش قبل از توفان در حوزه خزر، مارهای در آستین پرورشیافته در اروپای شرقی و مركزی و خطمشیهای مبتنی بر خواب و خیال در خاورمیانه همهوهمه وقوع جنگ سرد دیگر میان مسكو و واشنگتن را برای آینده قابل پیشبینی غیرمحتمل میسازند.
شاید با توجه به ملاحظات بالا بود كه میخائیل گورباچف، آخرین رهبر شوروی سابق رهبران كرملین را از دنبال كردن خطمشیهای تند در قبال آمریكا و اروپا برحذر داشته است.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه هم در اجلاس گروه هشت در حالی كه از یك سوی، سعی داشت خشم خود را از مواضع آمریكاییان پنهان نكند، اما از سوی دیگر با آنان از در مسالمتجویی وارد شده و پیشنهاد داده سامانههای موشكی آمریكا به جای لهستان و جمهوری چك در جمهوری آذربایجان مستقر شوند.
البته، بعید است كه این پیشنهاد پوتین به طور كامل مورد پذیرش آمریكا قرار گیرد زیرا استقرار سامانه ضدموشكی آمریكا در آذربایجان به گسترش مناسبات واشنگتن- باكو، بیش از آنچه امروز هست، كمك نمیكند حتی ممكن است پیامدهای منفی هم برای این مناسبات داشته باشد.
از سوی دیگر انصراف آمریكا از استقرار سامانههای مزبور در لهستان و جمهوریچك فرصتهایی را كه واشنگتن در سالهای پس از جنگ سرد در اروپای شرقی دنبال میكرده میسوزاند. با توجه به استمرار اختلاف فوق و اختلافات دیگر میان مسكو و واشنگتن، به نظر میرسد تنش در مناسبات این دو ابرقدرت دوران جنگ سرد در آینده ادامه یابد هرچند به صورت جنگ سرد تازه تحول نخواهد یافت.
تنها انعقاد موافقتنامههای كلان میان آمریكا و روسیه میتواند به تنش فوق خاتمه دهد، نظیر موافقتنامههای كلان در 1962 و 1970 میان دو كشور كه زمینههای تنشزدایی میان آن دو را فراهم آورد.
انتهای پیام.