سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان :
نویسنده : محمدرضا مهران
سفر آتی "شیمون پرز" رئیس رژِیم صهیونیستی به آذربایجان را بسیاری از کارشناسان مربوط به فعال شدن این رژیم در منطقه قفقاز می دانند. اواسط سال 2008 وزارت امور خارجه رژِیم صهیونیستی تصمیم گرفت که روابط با مناطق آسیای میانه را فعال کند که تا کنون توجه بایسته ای بدان مبذول نکرده بود. برنامه فعال سازی در این راستا تا بهار - تابستان سال 2009 آماده شد.
طراحان امنیت ملی رژِیم صهیونیستی در برخی سطوح اصلی پذیرفته اند كه اسرائیل در آینده سرانجام توجه تمامی كشورهای منطقه از جمله ایران را به خود جلب خواهد كرد . لذا این كاملاً سودمند و مفید است كه اسرائیل بتواند هم به جامعه بین الملل و هم به مردم اسرائیل نشان دهد كه روابط مثبت و حسنه می تواند وجود داشته باشد . صلح و امنیت به مردم اسرائیل عرضه خواهد شد و شنوندگان و مخاطبان داخلی این پیام را نمی توان نادیده انگاشت . آذربایجان از این جهت مورد توجه قرار گرفته است كه تاریخ به نسبه كمی از ضد سامی گرایی دارد . جامعه یهود بر خلاف دیگر كشورهای اتحاد شوروی سابق در آذربایجان و باكو دارای تاریخی طولانی هستند .
جمهوری آذربایجان به خاطر داشتن اشتراكات فراوان با ایران و علاقه و ارادت مردم این سرزمین به ایران، به شدت رژِیم صهیونیستی را نگران ساخته است. از این رو نیز هرگاه گامی برای گسترش مناسبات تهران ـ باكو برداشته میشود، محافل وابسته به صهیونیسم در باكو تلاش میكنند كه با تبلیغات منفی در مناسبات دو كشور خلل ایجاد كنند.
ایران همواره حامی جمهوری آذربایجان بوده و حمایتهای سیاسی تهران از باكو در مجامع بینالمللی و نیز كمكهای اقتصادی ایران به ملت و دولت باكو چه در چارچوب كمیته امداد و چه خارج از آن شاید با هیچ كشور دیگری قابل مقایسه نباشد. گفته میشود، رژیم صهیونیستی برای تبلیغات ضدایرانی حتی مطبوعاتی را در باكو اجاره میكند.
عدم مشروعیت سیاسی رژِیم صهیونیستی در میان بسیاری از كشورهای خاورمیانه سبب شده است تا این رژیم فضای مناسبی برای تحرك لازم در منطقه را نداشته باشد. در چنین شرایطی، حضور در منطقه قفقاز و آسیای مركزی با توجه به ویژگیهای ژئوپلیتیكی خاصی كه این منطقه دارد، انتخاب مطلوبی برای رژِیم صهیونیستی محسوب میشود. در این راستا، تلاش برای جلب همكاری جمهوریهای قفقاز در مجامع بینالمللی، كاهش فشارها علیه این رژیم ، خارج كردن خود از بحران مشروعیت سیاسی، جلوگیری از تشكیل جبهه ضد صهیونیستی در منطقه و گسترش سطح تماس با برخی كشورهای اسلامی به منظور ایجاد تفرقه میان آنها، از جمله اهداف رژِیم صهیونیستی در قفقاز محسوب میشود. تسلط بر منابع انرژی جمهوری آذربایجان و مشاركت در پروژههای سودآور اقتصادی و اطلاعاتی ( در حوزههای مخابرات، كشاورزی، تجهیزات نظامی و ...) نیز از جمله اهداف رژیم صهیونیستی است.
آذربایجان رفته رفته به نوعی "سکوی جاسوسی" برای نیروهای امنیتی رژِیم صهیونیستی تبدیل می شود که به مرزهای ایران دست می یابند".
مقامات باكو امیدوارند به كمك اسراییل حمایت غرب را در برابر ارمنستان بیشتر به خود جلب كنند. اما نباید فراموش كرد كه دخالت رژِیم صهیونیستی در امور قفقاز بیش از همه با منافع شخصی این رژیم در ارتباط است . این رژیم خواهان دریافت بی وقفه نفت ، از آن جمله ادامه فعالیت بی وقفه خط لوله باكو ـ تفلیس ـ جیحان برای انتقال نفت به اسراییل است . اما در اینجا سیاست رژِیم صهیونیستی فقط به بخش نفت محدود نمیشود . توجه رژِیم صهیونیستی به منطقه هم بدان جهت است كه آن را به مناسبتترین شكل داخل مدار خود كند .
به نوشته نشریه اسراییلی هاآرتس ، برای آن كه اسراییل در آذربایجان نقشی مهم ایفا كند ، باید موقعیت آذربایجان در منطقه را كه میتواند تجسم موفقیت غرب ارزیابی شود مد نظر گرفت . بخصوص به لحاظ جغرافیایی كه آذربایجان در محل تلاقی خطوط ترانزیت نفت قرار گرفته است . رومان بروفمان نماینده پارلمان اسراییل گفته است كه محور باكو ـ آنكارا ـ تفلیس ـ تلآویو میتواند وزنهیی متقابل برای محور مسكو ـ ایروان ـ تهران باشد ... وی میافزاید: تركیه با آذربایجان و گرجستان دوكشور این منطقه كه مناسبات خوبی با اسراییل دارند دارای روابط بسیار خوبی میباشد . از طرفی نیز میان اسراییل و آذربایجان در بسیاری موارد مواضع یكسانی وجود دارد . این نه فقط مناسبات دوجانبه ، بلكه مسایل جهانی را نیز احاطه میكند .
در حال حاضر به جرات می توان گفت که مناقشه قره باغ دیگر منازعه ای بین ارمنی های ساكن منطقه مزبور و آذریهای محلی نیست. منازعه قره باغ یكی از بحرانهای بین المللی دوران بعد از جنگ سرد می باشد كه تبدیل به زخم مزمنی در كل پیكره سیستم آشفته نظام بین المللی معاصر شده است. بحران قره باغ به خاطـر ماهیت بازیـگران موجود در آن و به لحاظ نوع مسائلی كه بوجود آورده و خواهد آورد، بحرانی است كه هر روز ابعاد منطقه ای و بین المللی آن زیادتر شده و این به نوبه خود حل بحران را سخت تر و پیچیده تر می كند.حضور قدرت های فرامنطقه ای در قفقاز یکی از دلایل لاینحل ماندن این مناقشه است. در سال 1992 در نشست وزیران امورخارجه سازمان امنیت و همكاری اروپا در مینسك پایتخت روسیه سفید، تصمیم گرفته شد كه گروه مینسك متشكل از روسیه ، فرانسه و آمریكا برای میانجیگری در مناقشه قره باغ تشكیل شود. پذیرش این ایده از سوی دولت وقت ج. آذربایجان چنانچه تحولات بعد از آن نشان داد، اشتباهی استراتژیك بود. چه اینكه حضور كشورهای غربی بدون حضور حتی یك كشور اسلامی و بدون حضور كشورهای همسایه نظیر ایران وتركیه كه از مناقشه متضرر شده اند، عملاً باعث شد كه روند مذاكرات روند منطقی نباشد.
سفر پرز به پایتخت فرهنگی جهان اسلام که دستش آغشته به خون کودکان غزه است ، رسوایی بزرگی است.
پایان پیام.