تاریخ : دوشنبه 8 تير 1388
کد 12664

گرجستان، انقلاب مخملی نخ‌نما

.
سرویس گرجستان/خبرگزاری آران
مهین‌السادات صمدی
خبرگزاری آران / سرویس گرجستان : مخالفین ساكاش‌ویلی كه تقریباً از شش ماه پیش عزم خود را برای براندازی دولت او جزم كرده‌اند، با تشدید اقدامات اعتراضی خود از 9 آوریل، بر تداوم اعتراضات تا تحقق خواسته‌های خود كه در رأس آنها استعفاء ساكاش‌ویلی است تأكید دارند. تجمعات اعتراضی آنها در اطراف پارلمان و نهاد ریاست‌جمهوری همچنان در تفلیس برپاست و انتظار می‌رود با الحاق برخی گروه‌های مخالف از سایر شهرهای گرجستان به جمع معترضین تفلیس، شمار تظاهركنندگان در این شهر افزوده شود. بسیاری از تحلیل‌گران داخلی و خارجی، با توجه به فضای سیاسی موجود در گرجستان، از همان از ابتدای شروع تظاهرات‌ها در خصوص بروز خشونت در جریان اعتراضات هشدار داده و خواستار خویشتن‌داری طرفین شده بودند. هرچند طی روز‌های ابتدایی گزارشی مبنی بر بروز درگیری مخابره نشد، اما تنش‌های اخیر در این كشور اسباب نگرانی‌هایی شده است.
موضوع از این قرار بود كه برخی مأموران شهرداری تفلیس با ادعای انجام عملیات نظافت شهری اقدام به برچیدن محل انجام سخنرانی و كنفرانس خبری مخالفین در میدان روستاول كه از 9 آوریل در این محل برپا شد، كردند، كه این مسئله منجر به بروز درگیری بین مقامات مسئول شهرداری و جمعی از طرف‌داران ساكاش‌ویلی با مخالفینی كه در این محل حضور داشتند شد. شاهدان بر این نكته تأكید می‌كنند كه «رفتگرانی» كه برای انجام وظایف شهری خود به میدان مراجعه كرده‌ بودند، بیشتر شبیه به نیروهای امنیتی بوده و آنها آغازگر درگیری‌ها بوده‌اند. حتی برخی از مخالفین از وجود برخی افسران شناختة شدة پلیس در میان مأموران شهرداری خبر می‌دهند كه در لباس مبدل در میدان حضور یافته بودند. اما مقامات وزارت كشور با رد دخالت مقامات امنیتی در این درگیری، مخالفین حاضر در محل را مسبب و تحریك‌كنندة درگیری‌ها اعلام كرده‌اند. مقامات شهرداری نیز با تأیید خبر درگیری، مخالفین را عامل اصلی درگیری دانسته و تأكید كرده‌اند كه ناسزاگویی و تحریك به درگیری از سوی آنها آغاز شده است.
ناظران كه بروز این درگیری‌ها را پیش‌بینی می‌كردند، با اشاره به التهاب موجود در تفلیس، هرگونه اقدام تحریك‌آمیز از سوی دولت و به تبع آن وقوع هرگونه درگیری را به ضرر ساكاش‌ویل ارزیابی كرده و معتقدند مخالفین با بزرگ‌نمایی این تقابل‌ها می‌توانند از آن برای بین‌المللی كردن بیشتر موضوع استفاده و شمار بیشتری را در داخل كشور با خود همراه كنند. آنها با اشاره به این نكتة جالب تأمل كه در روز شروع اعتراضات شمار خبرنگاران از تعداد نگهبانان ساختمان ریاست‌جمهوری بیشتر بود، بر این باروند كه با وجود این پوشش خبری گسترده، نیروهای مخالف به نحو مؤثری می‌توانند از بروز هرگونه درگیری به نفع خود بهره گیرند. برخی دیگر از تحلیل‌گران نیز با اشاره به اینكه طی روز‌های 10 و 11 آوریل از شمار تظاهركنندكان در مقابل پارلمان به نحو محسوسی كاسته شده، هرگونه درگیری را عاملی برای تقویت موقعیت مخالفین ارزیابی می‌كنند. به نظر می‌رسد با التفات به همین وضعیت است كه ساكاش‌ویلی طی روز‌های اخیر در چندین مورد تمایل خود به گفتگو با مخالفین ابراز داشته است.
شایان توجه اینكه رهبران مخالفین در خصوص مذاكره با ساكاش‌ویلی دیدگاه‌های مختلف و بعضاً متناقضی را ابزار داشته‌اند. در حالی كه نینا بوردجانادزه به صراحت پیشنهاد مذاكره ساكاش‌ویلی را رد كرده، برخی دیگر از رهبران مخالف از مذاكرة مشروط با دولت تلویحاً حمایت كرده‌اند. از جمله ایراكلی‌ آلاسانیا، یكی از رهبران مخالفین چندی پیش از آمادگی خود برای مذاكره با ساكاش‌ویلی در قالب مناظرة تلوزیونی خبر داده بود، كه این مسئله با واكنش منفی سایر رهبران مخالفین مواجه شده بود. این در حالی است كه كوخا كوكاوا از دیگر مقامات مخالفین نیز با تأكید بر عدم صداقت ساكاش‌ویلی و ضمن رد مذاكره با دولت، مردم را به نافرمانی مدنی در سراسر كشور دعوت كرد.
به اعتقاد تحلیل‌گران این ابراز متفاوت دیدگاه‌ها تنها می‌تواند یك معنا داشته باشد و آن اینكه مخالفین هرچند در خصوص ضرورت استعفاء ساكاش‌ویلی اتفاق‌نظر دارند، اما در باب كیستی جانشین و او شرایط پس از ساكاش‌ویلی هنوز هیچ برنامه‌ای ندارند و این مهم‌ترین نقطة ضعف آنها است. به باور آنها، اختلاف‌نظر در میان مخالفین حتی اسباب آن شده كه آنها در خصوص راهبرد و تاكتیك‌های مخالفت با ساكاش‌ویلی نیز به توافق نرسند. هم از این رو، آنها ابراز تمایل چندبارة ساكاش‌ویلی را سیاستی هوشمندانه از سوی او می‌دانند كه با هدف افزایش اختلافات در اردوگاه مخالفین مطمح‌نظر او قرار گرفته است.
 
 
آنچه بر گرجستان گذشت!
تفلیس، شهرى كه روزى پایتخت جنبش‌هاى لیبرالى نام گرفته بود، اكنون در محاصره بحرانى تازه قرار دارد. پس از چند سال از وقوع انقلاب مخملى در گرجستان به رهبرى میخائیل ساكاش‌ویلى (كه در آن هنگام ۳۶ سال داشت) و درست در حدود سالگرد این رخدادِ جنجالى در حوزه قفقاز جنوبى، شاهد بروز ناآرامى‌ها و اعتراضات گسترده خیابانى در این جمهورى هستیم. موج كشمكش این روزهاىِ تفلیس به گونه‌اى دیگر تداعى‌گر حوادث سال‌هاى آغازین هزارة سوم و شكستى غیرقابل جبران براى فرزندان انقلابهاى رنگین است. خلال تحولات اخیر تفلیس، گروه‌هاى مخالف دولت در گرجستان این توانایى را بدست آورده‌اند تا به ائتلاف عملى و منسجم علیه حاكمیت دست یابند. موضوعى كه از سال ۲۰۰۳ میلادى و پس از پیروزى انقلاب رنگین به رهبرى ساكاش‌ویلى تا به امروز بى سابقه بوده است. با این انسجام، مخالفین توانسته‌‌اند تا بیش از یكصد هزار نفر را در كشور كوچكى همچون گرجستان مجدداً و این بار برخلاف موج انقلاب رنگى به خیابان‌ها بكشانند.
 
از نكات جالب توجه دیگر، ادبیات تازه مخالفان است. آنها براى بى‌اعتبار كردن اندیشه‌هاى ساكاش‌ویلى در مقام رهبر انقلاب مخملى و براى تقابل با جریان شكل گرفته قبلى كه «انقلاب رز» نام داشت، جنبش جدید خویش را «انقلاب خار» نام‌گذارى كرده‌اند. افزون بر این، شعار‌ها و دیدگاه‌هایى كه مخالفین با توسل به آنها اقشار عمومى را با این اعتراضات همراه كرده‌اند، همان‌هایى است كه ساكاش‌ویلى و همراهانش چند سال قبل بر آن تكیه داشتند كه اعتراض به فساد گسترده دولت و دولتمردان حاكم در امور اقتصادى، فساد ادارى، گسترش فقر در جامعه، اختلافات شدید طبقاتى، عدم رفع مشكلات اساسى مردم، بیكارى شدید، نبود آزادى واقعى و... از جمله مهم‌ترین آنها بود. با این ملاحظه، ساكاش‌ویلى در مواجه با همان اتهاماتى است كه ادوارد شوارد‌نادزه (رئیس جمهورى پیشین) در معرض آن قرار داشت. شعارهایى كه در ناآرامى اخیر تفلیس داده شده، حاوى پیام‌هاى قابل تأمل فراوانی است. مخالفین در این اعتراضات هم علیه ساكاش‌ویلى و هم علیه شوارد نادزه شعار داده و خواستار ایجاد روندى سیاسى فراتر از مدل ساكاش‌ویلى و شوارد نادزه شده‌اند. به لحاظ تركیب، بسیارى از مخالفین ساكاش‌ویلى، افرادى هستند كه چند سال قبل با وى همراه بوده‌اند، اما در حال حاضر با وى مخالف بوده و حتى با اطلاق عنوان دیكتاتور یا هیتلر جدید به نامشروع بودن قدرت او حكم می‌دهند.
سفر فرستاده آمریكا اهمیت راهبردی تفلیس و عمق نگرانى غرب از حوادث این كشور را نشان می‌دهد. جدا از این كه از دست دادن این كشور به لحاظ اقتصادى یك ضربه بزرگ است، ازحیث سیاسى غرب با مسأله‌اى حیثیتى در این روندها روبه رو است. براى غرب پروژه انقلاب رنگین در گرجستان به عنوان یك الگو برای سایر جمهورى‌هاى شوروى سابق بود، حال وارد آمدن خلل در آن و به شكست انجامیدن آن، شكستی غیر‌ قابل جبران براى بانیان این تئورى و سرمایه گذاران آن محسوب مى‌شود. ساكاش‌ویلى در گذشته بر این نكته تأكید داشت كه گرجستان و مدل شكل‌گیرى حكومت در آن، الگوی براى رسیدن به جامعه دموكراتیك براى جمهورى‌هاى شوروى سابق است. همین سخن او مى‌‌تواند احساس عمیق وحشت از عواقب جنبش جدید تفلیس را برای این كشورها آشكار سازد. اقدام اخیر مخالفین (فارغ از این كه نتیجه آن چه خواهد بود) پیش از هرچیز، موفقیت الگوهاى آمریكا كه ساكاش‌ویلى نماد آن بود را زیر سؤال برده و خواهد برد. با این ملاحظه، برخى معتقدند كه تشابهات بسیارى بین بحران اخیر در گرجستان و تحولات چندى قبل در ا‌كراین وجود دارد و در واقع برآیند و نتیجه هر دوى آنها شكست پروژة انقلاب‌هاى رنگین است.
به‌رغم این كه غرب در جریان الگوسازى براى جمهورى‌ها، از هیچ اقدامی برای تحقق و ریشه‌دار كردن این پروسه فروگذار ننمود، ولى شاهدیم كه در جریان بحران اخیر، غربى‌ها نیز با تغییر هر چند تاكتیكى در سیاست‌هایشان نسبت به تصمیمات مستبدانه ساكاش‌ویلى براى سركوبى مردم اعتراض كردند. با این اوصاف، در وضعیت گیج كننده‌اى كه ساكاش‌ویلى و هواداران او قرار گرفته‌اند، آنان تنها راه چاره را در فرافكنى بحران به سمت روسیه مى‌جویند. درست است كه روند اوضاع در این منطقه به نفع مسكو در حال تغییر است و در صحنه سیاسى در گرجستان نیز نوعى تقابل میان جریان‌های روس‌گرا و غرب‌گرا وجود دارد، اما این مسئله كه همه اسباب شكست را ساكاش‌ویلى به كرملین منتسب می‌داند، ادعایى است كه حتى كاخ سفید مجبور شد آن را تعدیل كند. حاكمیت فعلى گرجستان خیلى سعى دارد مخالفین خود را به گونه‌اى معرفى نماید كه زیر حمایت كامل روسیه قرار دارند. سردمداران سیاسى گرجستان سعى دارند تا با این حربه جهت سركوبى مخالفین مردمى خود از غرب و آمریكایى‌ها كمك بگیرند. در این راستا حتى گرجى‌ها براى توجیه موضوع در افكار عمومى سه دیپلمات روس را از تفلیس اخراج نموده و آنها را به دست داشتن در این اعتراضات متهم نمودند.
 
در شعارهاى مردم معترض بیش از همه صلاحیت و سلامت دولت ساكاش‌ویلى به چالش كشیده مى‌شود و نیز تظاهر‌كنندگان بیش از همه از اجرا نشدن وعده‌هاى اقتصادى او به ستوه آمده اند، اما به گفته سخنگوى جنبش جدید تفلیس، ساكاش‌ویلى افزون بر ناكامى در انجام شعارهایى كه در5 سال قبل سر مى داد، نتوانسته است مشكلات اساسى كشورش در ارتباط با اعلام استقلال آبخازیا، اوستیاى جنوبى و آجاریا را حل نماید. او به زبان طعنه مى گوید؛ «رهبر ما هنوز آرزوى ایجاد یك ارتش ۲۰ هزار نفرى را براى كشورش نتوانسته محقق نماید و این در حالى است كه بیش از ۲۰ درصد خاك كشورش را به جهت اعلام خودمختارى مناطق سه‌گانه فوق‌الذكر زیر نفوذ دولت مركزى نداشته و كنترل آنها را از دست داده است. این در حالی است كه او با دنباله‌روى از سیاست‌هاى آمریكا، دو هزار نیروى نظامى را به عراق اعزام داشته است».
این سخن معترض گرجى، اشاره‌اى دقیق به ناكامى آن بخش از سیاست‌هاى دولت ساكاش‌ویلى دارد كه همه راه‌حل‌هاى بحران را در پیوستن به ناتو و سازمان‌هاى اروپایى جست وجو مى‌كند. گرجى‌ها معتقدند كه 5 سال انتظار پشت دروازه اروپا وآمریكا هیچ گرهى از مشكلات حاد اقتصادى و امنیتى آنها نگشوده و ساكاش‌ویلى به جاى آن كه براى مردم خود امنیت و آرامش بیاورد، با همراهى با آمریكا در عراق به دنبال كسب شهرت در فراسوى مرز‌ها بوده است. با این ملاحظه، اكنون حوادث تفلیس در مسیرى دشوار قرار گرفته است. با توجه به عمیق بودن دامنه بحران، احتمال خارج شدن قدرت از دست ساكاش‌ویلى در انتخابات آتى محتمل است، چرا كه مردم خواهان رسیدن به خواسته‌هاى خود هستند و بعید است این بحران به این سادگى‌ها حل و فصل شود.
تحقق نیافتن شعارهاى داده شده توسط سران انقلاب مخملى مردم را نسبت به هرگونه سازش با جناح لیبرال بدبین كرده است. میراث ساكاش‌ویلى اكنون جامعه‌اى با انواع مشكلات ساختارى است. نكته‌اى كه در رفتار مردم معترض به وضوح به چشم مى‌آید نابردبارى آنان در برابر نمایندگان حكومت است. دستگاه امنیتى ساكاش‌ویلى، اكنون با جمعى از توده خسته و عصیان‌زده مواجه است كه به چیزى كمتر از كناره‌گیرى دولت راضى نمی‌شوند. رهبر جوان تفلیس شاید ۴ سال قبل كه سوار بر موج خشم تودة ناراضى حكومت شواردنادزه را سرنگون كرد پیش‌بینى چنین وضعیتى را نمى‌كرد كه روزى همان توده گریبان او را بگیرند. بنابراین وقایع جارى تفلیس پیام‌هایى نمادینی دارد. پیام هایى كه ارتباط رمزى با شكست انقلاب لاله‌ در قرقیزستان و انقلاب نارنجى در ا‌كراین برقرار مى‌كنند. بدون تردید، حوادث جارى تفلیس تأثیرات عمیقی بر جمهورى‌هاى پیرامون خواهد داشت و با این وقایع باید شاهد چرخش‌ها و دگردیسى‌هاى تازه در مشى سیاسى رهبران این كشورها باشیم. از جمله آثار كوتاه مدت این ناآرامى‌ها این خواهد بود كه سیاست فاصله‌گیرى رهبران آسیاى مركزى و قفقاز را كه با حوادث ا‌كراین و قرقیزستان جرقه آن شعله‌ور شده بود تشدید خواهد كرد.
در این میان، پیام‌های وقایع تفلیس را بیش از همه كاخ سفید دریافت كرده است كه افزون بر اعزام دیپلمات‌هاى خود به گرجستان، رهبران كلیسا و كشیش‌هاى این منطقه را نیز بسیج كرده تا شاید پل تفاهم بر روى بستر توفانى سیاست این كشور ایجاد كنند. اما این تدابیر تا چه حد مى‌‌تواند مؤثر واقع شود. بدون شك، اگر كشمكش امروز تفلیس از نوع اختلافات درون حكومتى و مناقشه‌ای میان گروه دوستان درون كابینه انقلاب مخملى این كشور بود، شاید میانجی‌گران غربى كارى از پیش مى‌بردند، اما واقعیت این است كه این تحولات، حتى اگر ابتدا صورت یك اختلاف درون حكومتى بروز یافت، اكنون با موج شكاف‌هاى سیاسى و اجتماعى عمیقى پیوند یافته كه با اجبار مذاكره یا چانه‌زنى نمى‌‌توان آن را حل و فصل كرد.
 
شاید كمتر كسى گمان مى‌كرد كه احزاب اپوزیسیون گرجستان چنان توفیقى در همراه كردن توده مردم با خود بیابند كه بتوانند بزرگترین تجمع اعتراض‌‌آمیز را پس از رویداد موسوم به «انقلاب گل رز» شكل دهند. تجمعى كه دوم نوامبر در مقابل پارلمان گرجستان شكل گرفت و بنا به برآورد رسانه‌هاى مستقل بیش از هفتادهزار نفر از معترضین را به روبروى ساختمان پارلمان گرجستان كشاند. در حالى كه از انقلاب آرام ساكاش‌ویلى به عنوان تجربه‌اى موفق در بین انقلابات رنگین منطقه یاد مى‌شود و توفیقات وى در انجام برخى اصلاحات ساختارى و عمیق به ویژه در مسائلى چون مبارزه با فساد ادارى مورد تصدیق ناظران و تحلیل‌گران بى‌طرف منطقه است، رشد و نضج روز افزون تحركات اعتراض آمیز و موفقیت احزاب اپوزیسیون به گسترش دامنه طرفداران خود، تحولات جارى در گرجستان را در مركز توجه محققین، تحلیل‌گران و علاقمندان مسائل این كشور و قفقاز جنوبى قرار داده است. به منظور درك صحیح‌تر از وقایع جارى و چشم‌انداز آینده تحولات گرجستان، ضمن مرور بر مجموعه رویدادها و اتفاقاتى كه به وقایع اخیر منجر شد، سناریوهاى محتمل در شكل گیرى و تداوم این بحران به اجمال مورد بررسى و تحلیل قرار خواهد گرفت.
 
پیشینه اپوزیسیون در گرجستان پس از انقلاب گل سرخ
میخائیل ساكاش‌ویلى پس از پیروزى جنبش ملى كه با مثلث رهبرى (ساكاش‌ویلى، بورجانادزه و ژوانیا) محقق گردید، در انتخابات ریاست جمهورى سال ۲۰۰۴ با اكثریت مطلق، به عنوان رئیس‌جمهور زمام امور كشورى را به دست گرفت كه با مسائل و مشكلات عدیده‌اى مواجه بود. فساد ادارى در اعلى درجه خود تاب و توان از مردم ستانده بود و فقر فراگیر، ناكارآمدى سیستم دولتى و مصائب اقتصادى كلان از یك سو و مسائلى كه تمامیت ارضى كشور را تهدید مى‌كرد. از سوى دیگر، تحركات جدایى‌طلبانه در آبخازیا، اوستیاى جنوبى و آجاریا) وضعیتى ویژه و بحرانى را پدید آورده بود.
ساكاشویلى كه در آغاز، چهرة محبوب گرجى‌ها بود و حتى او را به «جرج مقدس» نیز تشبیه مى‌كردند، با وعده حل هر دو این دسته از مشكلات، پا در سراى قدرت گرجستان نهاد. وعده‌هایى كه آن روز هم براى آگاهان مسائل پیچیده گرجستان به سهولت قابل تحقق به نظر نمى رسید. غلبه بر فساد ادارى حاكم بر كشور و ایجاد اصلاحاتى چشمگیر در برخى نهادهاى دولتى همچون پلیس و نیروهاى انتظامى‌‌تك خال ساكاش‌ویلى در حل مسائل دسته اول و فرونشاندن مقتدرانه تمایلات استقلال طلبانه آباشیدزه در آجاریا در همان اوایل به قدرت رسیدن كامیابى مهم وى در دسته دوم مشكلات ذكر شده فوق بود. این دو كامیابى هرچند به نوبه خود اهمیت زیادى داشتند و حتى موضوع برخورد با پدیده فساد ادارى در گرجستان موجبات خرسندى و تشویق نهادهاى بین المللى درگیر در این مسأله را نیز فراهم آورد، اما مشكلات فراتر از این‌ها بود و دامنه وعده‌هاى رئیس جمهور جوان، جسور و البته كمى نابالغ گرجستان گستره‌اى به مراتب پهناورتر را در بر مى گرفت. بحران جدایى طلبى در قامت عدم تمكین جمهورى‌هاى خودخوانده آبخازیا و اوستیاى جنوبى نمود و جلوه‌اى بیش از پیش یافته بود و حمایت پنهان و پیداى پدرخوانده دیروز گرجستان، فدراسیون روسیه، این تمایلات را تشدید مى‌كرد. ساكاش‌ویلى على رغم اتخاذ رویكردى مبارزه جویانه و قاطع در این بحران، نه تنها توفیق عملى چندانى در آنچه خود آن را بازگرداندن یكپارچگى و تمامیت ارضى كشور مى خواند به دست نیاورد بلكه با تشدید این تمایلات و هم سویى و اتحاد رهبران مناطق جدایى طلب فوق نیز مواجه شد.
در عرصه مسائل داخلى و معضلات اقتصادى - اجتماعى مبتلا به توده مردم، توفیق ساكاش‌ویلى در مبارزه سالیان آغازین حكمرانى خود با فساد ادارى گسترده كه نتایج آن ملموس نیز بود، تكرار نشد و تداوم نیافت. بروز جلوه‌هایى از مناسبات خویشاوندى و غلبه روابط بر ضوابط در فرآیند خصوصى سازى موسسات بزرگ اقتصادى از مصادیق مهم این ناكامى و یا به سخنى دیگر بازگشت نشانه‌هایى از فساد ادارى و مالى گسترده پیش از انقلاب گل سرخ بود. بخش بزرگى از اعتراضات اپوزیسیون گرجستان نیز معطوف به این پدیده و رویش دوباره فساد ادارى و نابرابرى در توزیع فرصت ها بود. بر این مسأله، تورم چشمگیر و افزایش مستمر هزینه‌هاى زندگى را باید افزود كه خود از تبعات گذار گرجستان از سیستمى با اقتصاد دولتى و بسته به نظام سرمایه دارى -آن هم از نوع لجام گسیخته آن بود. افزون بر این‌ها خودكامگى و استبداد شخصى میخائیل ساكاش‌ویلى جوان نیز هر روز بیش از پیش مشهود مى‌شد. او على رغم تعلق خاطر خاص به ارزش هاى لیبرالى، این ویژگى را از فضاى خودكامه حاكم در گرجستان شوروى به ارث برده بود. خصلتى كه همان اوان پیروزى جنبشى ملى كه وى یكى از رهبران اصلى آن بود نیز بروز یافت و اولین جرقه‌هاى شكل گیرى نهادها و جمع هاى مخالف خود را در بین متحدین دیروز خویش به وجود آورد.
شاید یكى از دلایل ریزش مستمر كادرها و اطرافیان ساكاش‌ویلى در طى چهار سال اخیر به همین ویژگى شخصیتى وى مربوط است. مى دانیم مهم ترین مخالفان اخیر رئیس جمهور گرجستان، متحدان و نزدیكان دیروز وى اند، كسانى چون وزیر دفاع سابق، وزیر كشور سابق و مهم تر و محبوب تر از همه وزیر خارجه سابق. مرگ نابهنگام زوراب ژوانیا یكى از اضلاع مثلث رهبرى انقلاب گل رز در سوم فوریه ،۲۰۰۵ ساكاش‌ویلى را از وجود معمار اصلاحات اقتصادى كابینه خود محروم ساخت. رویدادى كه البته همان زمان هم با اما و اگرهاى بسیارى نیز همراه شد و حتى ۲ سال و نیم بعد، یعنى در تحركات همین روزهاى اپوزیسیون گرجستان به عنوان علامت سؤالى مهم در برابر ساكاش‌ویلى طرح شد. مى دانیم یكى از اتهامات اپوزیسیون متحد گرجستان در پى مصاحبه جنجالى وزیر دفاع سابق گرجستان ایراكلى اوكراش‌ویلى، صدور دستور قتل ژوانیا از سوى میخائیل ساكاش‌ویلى است. بركنارى سالومه زورابیش‌ویلى وزیر خارجه گرجستان در اواخر سال ۲۰۰۵ میلادى تحولى دیگر بود كه نشان دهنده بروز اختلاف نظرى اساسى در رویكرد سیاست خارجى گرجستان در بین هیأت حاكمه ى كشور بود. زورابیش‌ویلى كه متولد فرانسه است به باور بسیارى آگاهان، نزدیك ترین شیوه سلوك و اندیشه را با طرف‌هاى غربى داشته و از محبوبیت ویژه‌اى در بین مردم به ویژه جوانان برخوردار است.
این بانوى جوان گرجى یكى از موثرترین چهره‌هاى فعال در اعتراضات اخیر اپوزیسیون گرجستان است. از حدود یك سال پیش، اعتراضات احزاب اپوزیسیون گرجستان به نحوه اداره امور به ویژه در حوزه وزارت كشور، وارد مرحله تازه‌اى شد. اعتراضاتى كه به تحریم نشست پارلمان در ماه نوامبر سال گذشته انجامید. ورود رسمى ایراكلى اوكراش‌ویلى ۳۴ ساله وزیر سابق دفاع گرجستان به عرصه سیاست و اعلام تشكیل حزب «جنبش گرجستان متحد» در ماه سپتامبر سال جارى میلادى نقطه عطفى در مبارزات سیاسى داخلى گرجستان بود كه نطفه ى مناقشات و تحولات اخیر این كشور را در خود پروراند. اوكراش‌ویلى كه متحد سابق رئیس جمهور محسوب مى‌شد و حتى در مناقشات اوستیاى جنوبى و دستگیرى جاسوسان روس، رویكردى به شدت افراطى و منازعه جویانه با كشور همسایه شمالى داشت این بار با ادعاهایى عجیب و اتهاماتى غریب، ساكاش‌ویلى را آماج حملات خود قرار داد. وزیر دفاع سابق دوسیه قتل زوراب ژوانیا را كه پس از حدود دو سال كم كم به فراموشى سپرده شده بود دوباره گشود و از نقش رئیس جمهور در مرگ نابهنگام نخست وزیر سابق خبر داد. وى مدعى شد ژوانیا در جایى دیگر به قتل رسیده و پیكرش به آپارتمان مسكونى وى منتقل شده و تمامى ادعاهاى بعدى مبنى بر مسمومیت ناشى از بخارى گازى صحنه سازى‌هاى تیم ساكاش‌ویلى است.
افزون بر این اتهام، اوكراش‌ویلى برنامه ریزى و دستور قتل بادرى پاتاركاتسیش‌ویلى میلیاردر معروف گرجى و صاحب تلویزیون ایمدى این كشور را هم یكى دیگر از اتهامات رئیس جمهور دانست. هنوز یك روز از این مواضع جنجالى وزیر دفاع سابق نگذشته بود كه نیروهاى امنیتى گرجستان ایراكلى اوكراش‌ویلى را به اتهام ارتكاب جرائم مختلف مالى از قبیل پول شویى، سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتى و غیره دستگیر كردند. از این به بعد تحولات در گرجستان با سرعتى بیش از انتظار گسترش یافت و با ائتلاف احزاب ده گانه به تجمع بزرگ دوم نوامبر در خیابان روستاولى انجامید. رویدادى كه ناظران و تحلیلگران منطقه را شگفت زده كرد. تمام شواهد از بروز جنبشى ملى و حركتى وسیع كه با پشتیبانى شمار زیادى از مردم كشور نیز همراه شده است، حكایت مى‌كرد. و این تحركات تا هفتم نوامبر چنان اوج و عمقى یافت كه رئیس جمهور جوان كشور را به اعلام وضعیت فوق العاده ۱۵ روزه در گرجستان واداشت.
 
 
تبعات منطقه‌ای تحولات اعتراضی در گرجستان
رهبران جمهورى‌هاى شوروى سابق براى رویارویى با بحران‌هاى سیاسى در این منطقه مجموعه‌اى از پیمان‌هاى دو جانبه و چند جانبه را امضا كرده اند. این پیمان‌ها به حكومت هاى منطقه این امكان را داده كه در برابر تند باد ناامنى و اغتشاش به یارى هم بشتابند و قواى سیاسى و حتى نظامى خویش را براى نجات عضو بحران‌زده از خانواده كشورهاى مشترك المنافع بسیج كنند. شاید اكنون كه عضو دیگرى از كشورهاى نوپاى قفقاز با بحران عمیق دست و پنجه نرم مى‌كند این سؤال در ذهن بسیار افرادى كه وقایع خشونت بار تفلیس را دنبال مى‌كنند مطرح باشد كه چرا هیچ كدام از دولت ها و رهبران منطقه براى نجات كشتى توفان زده ساكاش‌ویلى از توفان اعتراضات تلاش نمى‌كند .این در حالى است كه در دیگر بحران‌هاى منطقه سران جمهورى‌ها تا مرحله ایجاد یك نیروى واكنش سریع پیش رفته اند. شاید اگر ۴ سال پیش كه دولتمردان امروز تفلیس قدرت را از دست دیپلمات نام آشناى گرجى، ادوارد شوارد نادزه خارج كردند راه خود را از همقطاران منطقه‌اى شان جدا نمى‌كردند امروز ساكاش‌ویلى این اندازه در برابر جنبش ناراضیان احساس تنهایى نمى‌كرد.
گرجستان بویژه در ایام رهبرى رهبران انقلاب مخملى از ابتدا به تكروى در سیاست خارجى روى آورد. در سال هاى اخیر بسیارى از جمهورى‌ها كه با سوداى یافتن شركاى بین المللى مسیر دوستى با اروپا و آمریكا را پیش گرفته بودند از نیمه راه بازگشتند. حتى دولت هایى كه اكنون گرانترین قراردادها و بزرگترین پروژه‌هاى اقتصادى و نفتى قرن را با طرف هاى غربى به امضا رسانده اند امروز حوزه امنیت را از لیست مراودات خویش با آمریكا یا ناتو خارج ساخته اند. برخى از آنان حتى پایگاه‌هاى نظامى‌كه اضطراراً در ایام جنگ افغانستان به دولت بوش واگذار كرده بودند را باز پس مى گیرند.این چرخش نگاه فقط محدود به جمهورى‌هاى نفتى مانند آذربایجان یا قزاقستان نیست بلكه در سطح عمیق تر در دیپلماسى روسیه نیز بروز یافته است. كافى است به مشى ۷ ساله پوتین در برابر آمریكا نگاه افكنیم و رفتار آشتى جویانه او در روزهاى وقوع ۱۱ سپتامبر و جنگ افغانستان را با مقابله جویى كرملین در برهه كنونى قیاس كنیم.
با این حال سیاست خارجى تفلیس در این مدت كه دیپلماسى جمهورى‌ها دوره‌اى از آزمون و خطا را تجربه كردند فاقد انعطاف و واقع بینى لازم بوده و در برابر هر گونه تجدیدنظر خواهى مقاومت كرده است.پدیده جزمیت حاكم بر نگاه رهبران جدید تفلیس راه هر گونه اصلاح در سیاست هاى این كشور را بست. این واقعیتى است كه امروز اغلب تحلیلگران رسانه‌هاى غرب نیز در نقد رفتار حاكمیت گرجستان به آن اقرار دارند.دولت جوان ساكاش‌ویلى كه در عرصه سیاست فاقد تجربه دیگر رهبران جمهورى‌هاى شوروى سابق بود راه برنقد و انتقاد حتى حلقه همكارانش بست. او در گردش امور حكومت فقط به تشخیص فردى خود عمل كرد و همین منشأ تناقض اصلى درنظام سیاسى نوپایى شد كه ادعاى نماد دموكراسى بودن را در منطقه داشت. آن گونه كه یك گزارشگر فرانسوى توصیف كرده است رهبر گرجى‌ها افزون بر خصیصه فرد گرایى كه ویژگى عام بسیارى از دولتمردان قفقاز است سیاستمدارى پندارگرا در میان سلسله رهبران عملگراى این منطقه بود.او درحالى كه بر كشورى فقیر و فاقد منابع و ثروت كلان حاكم شده بود تا روز شورش لشكر گرسنگان و بیكاران این كشور همچنان گرجستان را عضوى برتر و نیرومندتر از همه جمهورى‌ها مى پنداشت و همچنان براین تصور بود كه انقلاب رنگى ۲۰۰۳ تفلیس را به قلب سیاسى این منطقه و الگویى براى همه ملت هاى شوروى سابق تبدیل خواهد كرد.
بنابراین شاید در یك نگاه تطبیقى بتوان گفت كه رهبران گرجستان داراى جهان بینى كاملاً متفاوت از همسایگان و همقطاران شان بودند. فاصله افكار ساكاش‌ویلى با سایر رهبران این منطقه فاصله میان دو تفكر ذهنیت گرایى و عمل گرایى است. او در پى تحقق یك نظام سیاسى ذهنى بود كه نه گرجستان زمینه و بستر عینى آن را داشت و نه این كه دولتمردان و كابینه جوان انقلاب رنگى تفلیس ابزار و امكانات آن را در دست داشتند. بنابراین در آسیب شناسى بحرانى كه امروز این جمهورى قفقاز را در چنگ گرفته بسیارى از كیش شخصیت ساكاش‌ویلى یك مسأله تعیین كننده است و گویا همین مسأله نیز موجب شد كه رهبر گرجى در تابستان امسال نخستین تصمیم هاى خطرناك خویش را براى تسویه حذف منتقدان درون حكومتى اش بى پروا به اجرا درآورد. ساكاش‌ویلى دراین مدت همه درخواست ها براى پیوستن به جرگه همكارى‌هاى منطقه‌اى رهبران جمهورى‌هاى همجوار را نفى كرد و روابط سیاسى تفلیس با پایتخت هاى آسیاى مركزى و قفقاز به نقطه صفر نزدیك شد. به همین دلیل قابل انتظار بود كه وقتى بحران كاخ ریاست گرجستان را احاطه كرد رهبران كشورهاى پیرامون جز سكوت هیچ واكنشى نشان ندادند.
در حالى كه گروه رهبران كشورهاى مشترك المنافع ابزارها و سازوكارهاى مؤثرى را براى مهار بحران ایجاد كرده اند. به طور مثال در مدت 5 سالى كه ساكاش‌ویلى براى اخذ كارت عضویت نهادهاى اروپایى و غربى تلاش مى‌كرد سران كشورهاى مشترك المنافع توانستند به ایجاد یك سیستم امنیت دسته جمعى مبادرت كنند و جالب است كه فلسفه اصلى این سیستم امنیتى نیز چیزى جز پیشگیرى از بیمارى مزمن هرج ومرج و شورش نیست.نظام امنیتى كه ساكاش‌ویلى از ورود در آن امتناع كرد اكنون داراى دفتر و دیوان ثابت شده و آرام آرام مى رود تا به ارتش و نیروى دفاعى نیرومند هم تجهیز شود.در شرایط امروز این سیستم امنیتى دو كاربرد ملموس دارد نخست این كه به هنگام بروز ناامنى قومى یا سیاسى در هریك از این جمهورى‌ها نیروهاى دفاعى آنها را براى یارى عضو بحران زده وارد میدان مى‌كند و از این طریق ضعف بارز برخى از دولت هاى نوپاى قفقاز و آسیاى مركزى را در برابر جبهه معارضان و جدایى طلبان مى پوشاند با این ابتكار عمل رهبران جمهورى‌هاى یاد شده تا حدى توانسته اند بر معضل دیر پاى بى ثباتى و ناامنى در قلمرو حاكمیت خویش غلبه كنند.در سالى كه گذشت این رهبران در چندین اجلاس مهم از بیشكك تا مسكو و از تاشكند تا دوشنبه این پیمان‌هاى امنیتى را تجدید و تقویت كردند و كاربرد دوم كه اهمیت به سزایى دارد آنجا است كه امضاكنندگان این پیمان‌ها راه مداخله نیروها و بازیگران فرامنطقه‌اى در بحران را مى بندند.
اختلاف اصلى رهبرى گرجستان با سایر رهبران منطقه نیز از همین جا ناشى شد كه سران جمهورى‌ها با ایجاد این سیستم ها در واقع سیاست رویگردانى از نهادهاى اروپایى بویژه ناتو را درپیش گرفتند اما تفلیس تا آغاز شورش هاى اخیر براین باور ماند كه مشكلات امنیتى این منطقه مى‌‌تواند با حضور بازیگران و طرف هاى بین المللى بویژه آمریكا فیصله یابد. هم اكنون ساكاش‌ویلى در حالى با شورش غیر قابل مهار معارضان داخلى روبرو شده كه در خارج او از سوى همسایگان وهمقطاران خویش نیز بایكوت شده است و دولت ها و سازمان‌هاى مستقر در جمهورى‌هاى شوروى سابق او را با مخالفانش تنها گذاشته اند.سكوت همسایگان تفلیس دراین غائله یك پیام روشن دارد وآن این كه گرجستان پس از انقلاب مخملى با جدا كردن راه خویش بدیهى ترین واقعیات ژئوپلتیك منطقه را نادیده گرفت. رهبران كشورهاى آسیاى مركزى و قفقاز از این جهت آسوده خاطر هستند كه شورش هاى داخلى این كشور از چارچوب حكومت ساكاش‌ویلى فراتر نخواهد رفت و از آن دست بحران‌هایى نیست كه میل به سرایت و گسترش داشته باشد.
آنچه دراین میان هم‌قطاران منطقه‌اى گرجستان را خشمگین ساخته است، سیاست فرافكنى دولتمردان تفلیس است و این كه ساكاش‌ویلى به جاى تلاش براى رفع بى اعتمادى و شكاف حكومت و اپوزیسیون، كوشش مى‌كند تا این همه بحران را به اراده دست هاى پنهان نسبت دهد.دامنه اتهامات ساكاش‌ویلى اكنون بیش از همه دامن كرملین را گرفته است و روزى نیست كه او در مصاحبه یا نشست هاى كابینه اش دشنام و سرزنش را متوجه روس ها نسازد.جالب است كه این سیاست جنگ تبلیغاتى رهبرى گرجستان به صورت همه جانبه از ناحیه محافل غرب حمایت مى‌شود. درآخرین فاز این جنگ تبلیغاتى رهبر گرجستان با الهام از ادبیات تحلیل‌گران غرب، همتاى آن زمان روس‌اش ولادیمیر پوتین را به كوشش براى تجزیه كشورش و قبرسى كردن بحران تفلیس متهم كرد و گفت‌: « در حال حاضر من مى خواهم به شما چیزى را بگویم كه تا به حال در این باره حرفى نزده ام.در سال گذشته ضمن نشست سران كشورهاى مشترك المنافع، ولادیمیر پوتین در خلوت و به صورت محرمانه، به من گفت: كه روسیه در آبخازیا، قبرس جدیدى را به وجود خواهد آورد. در ادامه دیوید بكرادزى، وزیر حل منازعات گرجستان روسیه را متهم كرد كه حضور نظامى اش را در قلمرو آبخازیا تقویت مى‌كند.
ریس جمهورگرجستان براى اثبات ادعاهایش حرف هاى عجیبى به زبان آورد كه حتى ناظران منطقه از آن اظهار شگفتى كردند. او گفت : روسیه به آبخازیا از طریق بندر آچامچرا در دریاى سیاه، تانك ها، راکت ها، توپ ها، زره پوش ها و بیش از ۲۰۰ سرباز كه اكثریت شان را چچنى‌ها تشكیل مى دهند وارد كرده است. به ادعاى این مقام گرجى چچنى‌ها در جنگ میان تفلیس و آبخازستان نقش كلیدى بازى مى‌كنند و درحال حاضر گرجستان حضور آنها را در آبخازیا حتمى ارزیابى مى‌كند. در پاسخ این اتهامات مسكو همه اتهامات را یك ماجراجویى عنوان كرد. كرملین به ساكاش‌ویلى توصیه كرد كه به جاى بدنام كردن همسایگانش به فكر عواقب سركوب هایش باشد و این تناقض را حل كند كه در برخورد با تظاهر گران و مجروح ساختن آنها دموكراسى را با چاشنى خشونت بكار مى برد. به این صورت تصور مى رود كه مدیریت بحران ساكاش‌ویلى در بحران جدید خود به بروز بحرانى تازه در فراسوى مرزهاى این كشورهم انجامیده است.شاید اگر شورش هاى تفلیس به یك گروه یا دسته سیاسى محدود بود این سیاست ساكاش‌ویلى و شركایش راه به جایى مى برد اما اكنون كه دامنه جنبش اعتراضى از حیطه احزاب به میان اقشار گوناگون جامعه ۵میلیونى گرجستان كشیده شده راهبرد رهبرناكام انقلاب مخملى مى‌‌تواند عواقبى بدتر به بار آورد و در روزهاى آتى پایتخت هاى آسیاى مركزى و قفقاز را كه تاكنون با سكوت شورش تفلیس را سپرى كرده اند به ورود در صحنه و حمایت از جبهه معارضان ساكاشویلى ترغیب سازد.
پایان پیام.
  • نوشته شده
  • در دوشنبه 8 تير 1388
captcha refresh