سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان :
محمد رستگار
سیاست ایجاد تغییر در افكار عمومی مردم جمهوری آذربایجان و تلاش برای دور كردن آنان از ایران موضوعی است كه همواره از سوی برخی كشورهای غربی به ویژه آمریكا دنبال میشود.
این سیاست درگذشته سرلوحه سیاست كاری امپراتوری شوروی بود و با فروپاشی آن اكنون نیز در قالبهای مختلف از سوی آمریكا و كشورهای غربی دنبال می شود.
شوروی زمانی مناطقی را از سرزمینهای مادری خود جدا و با انجام برنامه های مختلف سعی كرده بود نگاه آنان را از واقعیتهای موجود دور نگه دارد.
با استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱میلادی، شرایط لازم برای بازگشت دوباره مردم این كشور به ارزشهای اصیل معنوی خود و برقراری روابط نزدیك با كشورهای اسلامی به خصوص جمهوری اسلامی ایران فراهم شد به گونهای كه این مهم این بار باعث نگرانی شدید آمریكا و بدخواهان شد.
برقراری مجدد استقلال جمهوری آذربایجان در واقع شكست سیاست هفتاد ساله و ایدئولوژی زمامداران شوروی برای دور كردن مردم مسلمان از ارزشهای معنوی اسلامی و تبدیل آنان به انسان شوروی ( )HOMO SOVIETICبود.
زمامداران شوروی به نزدیكی معنوی و فرهنگی و مشتركات تاریخی دیرینه مردم جمهوری آذربایجان با ایران توجه جدی داشتند و به این خاطر دورسازی هر چه بیشتر آنان از ایران و ارزشهای دینی و معنوی ، یكی از سیاستهای مهم و الویت دار ایدئولوژی شوروی بود.
باید اعتراف كرد كه شوروی در انجام این ایده تا حدی نیز موفق بود، به گونهای كه مردم جمهوری آذربایجان آشنایی و اطلاعات بسیار كمی از مشتركات تاریخی و معنوی با ایران داشتند و اكنون نیز به نظر میرسد بسیاری از آنان اطلاعات اندكی از كشورمان دارند .
تا زمان استقلال جمهوری آذربایجان ، بر اثر تبلیغات منفی شوروی میان شهروندان جمهوری آذربایجان چنین نگرشی شكل گرفته بود كه ایران كشوری بسیار عقب مانده در همه عرصه هاست و از طرفی به علت اقدام رژیم كمونیستی در زمینه جلوگیری شدید از هر گونه تماسی با اتباع خارجی به خصوص ایرانیان ، مردم كشورمان نیز درباره جمهوری آذربایجان و به طور كلی شوروی اطلاعات ناچیزی داشتند.
امروزه و به رغم تلاشهای منفی، بسیاری از مردم جمهوری آذربایجان معتقدند كه نزدیكان و وابستگانی را در میان ایرانیان دارند و همواره آرزوی دیدار آنان را داشتهاند .
شوق و اشتیاق مردم جمهوری آذربایجان برای دیدار با ایرانیان برای نخستین بار در آستانه فروپاشی شوروی تحقق یافت.
جمعی از ساكنان مناطق مرزی با جمهوری آذربایجان از جمله نخجوان ، لنكران و آستارا در اعتراض به سركوب خونین اعتراضات مردمی در باكو از سوی ارتش شوروی در ماه ژانویه سال ۱۹۹۰میلادی ، مرز جمهوری اسلامی ایران را شكستند و مشتاقانه به دیدار برادران ایرانی خود در این سوی مرز شتافتند و بسیاری از شهروندان آذری در نخستین برخورد خود با ایران ، اظهار داشتند كه بر خلاف تصورات قبلی شاهد پیشرفت و آبادانی قابل توجه در ایران حتی در مقایسه با شوروی هستند.
با فروپاشی شوروی چنین به نظر میرسید كه هر گونه شرایط برای توسعه مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان مهیا شده است.
كمكهای ایران در جریان مناقشه قره باغ به شهروندان آذری كه از طریق رود ارس به ایران پناه آورده بودند و ایجاد چند شهرك برای آوارگان جنگی آذری نشانگر حسن نیت ایران نسبت به همسایه مسلمان تازه استقلال یافته خود بود.
در سال ۱۹۹۲یعنی یك سال پس از استقلال جمهوری آذربایجان ، با رسیدن ابوالفضل ایلچی بیك به قدرت ، سیاست این دولت جدید درباره ایران تردید هایی را در زمینه برقراری مناسبات حسنه میان دو كشور ایجاد كرد.
بیانیههای ایلچی بیك درباره آذربایجان واحد و ادعاهای وی در مورد نقض حقوق آذریها در ایران موجب سردی مناسبات دو كشور شد.
برخی كارشناسان سیاسی معتقدند كه غرب و حكومتهای لاییك وقت تركیه كه پس از فروپاشی شوروی تلاش وافری را برای نفوذ در منطقه قفقاز به كار بستند و با آگاهی از نزدیكی تاریخی و معنوی دو ملت ایران و جمهوری آذربایجان سعی در تحریك حكومت جبهه خلق و اتخاذ سیاست ضد ایرانی داشتند.
سیاست و تبلیغات ضد ایرانی حكومت یك ساله جبهه خلق و رسانههای وابسته به آن لطمه جدی به مناسبات دو كشور ایران و جمهوری آذربایجان وارد كرد و موجب شكلگیری نظرات نادرست میان شهروندان جمهوری آذربایجان درباره ایران شد.
كارشناسان موضع ضد ایرانی حكومت ایلچی بیك را منطبق با سیاست آمریكا ، محافل بینالمللی صهیونیستی و حكومتهای لاییك وقت تركیه كه پس از فروپاشی شوروی برای تقویت نفوذ خود در منطقه قفقاز از جمله جمهوری آذربایجان تلاش میكردند، ارزیابی میكنند.
این كشورها با توجه و آگاهی از مشتركات دیرینه تاریخی و فرهنگی مردم جمهوری آذربایجان و ایران از تقویت مناسبات آنها به شدت نگران بودند و به همین علت برای جلوگیری از آن دست به توطئههای مختلف میزدند.
با سرنگونی دولت ایلچی بیك در تابستان سال ۱۹۹۳میلادی در نتیجه شورش سرهنگ صورت حسین اف و فرار ابوالفضل ایلچی بیك به نخجوان زادگاه خود و رسیدن حیدر علی اف به قدرت ، امیدهایی برای بهبود مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان و پایان روند تبلیغات ضد ایرانی به وجود آمد.
در این شرایط نیز تجربه سیاسی حیدر علی اف به عنوان یكی از شخصیتها و مهرههای اصلی شوروی مورد توجه افكار عمومی و مسولان ایرانی قرار گرفت و به این خاطر امید میرفت كه دولت جدید جمهوری آذربایجان به سیاست نادرست حكومت ایلچی بیك در مناسبات بین دو كشور همسایه پایان میدهد.
سالهای اول حكومت حیدر علی اف با ناآرامیهای داخلی در جمهوری آذربایجان و بروز دو شورش بزرگ علیه وی كه گفته میشود از سوی محافل خارجی هدایت میشد، سپری شد.
در شرایطی كه علی اف سرگرم جلوگیری از این نارامیها و نیز تقویت قدرت خود در داخل كشور بود ، تبلیغات ضد ایرانی توسط رسانههای وابسته به احزاب گروههای غربگرا همچنان ادامه داشت.
این رسانهها كه گفته میشود از سوی غرب تامین مالی میشدند ، تبلیغات واهی درباره موضوع آذربایجان واحد، نقض حقوق آذریها در ایران، تلاش ایران برای صدور انقلاب اسلامی به جمهوری آذربایجان ، با هدف دورسازی دو ملت و دو كشور از هم مطرح میكردند.
پس از این تبلیغات ادعای دیگری درباره كمك ایران به ارمنستان و نجات این كشور از انزوای اقتصادی از جمله تبلیغات تند رسانهها و محافل سیاسی غربگرا در جمهوری آذربایجان بود كه تاثیر بسیار منفی بر شكلگیری نظرات جامعه این كشور درباره ایران داشت.
علاوه بر این، اوایل حكومت حیدر علی اف چند رویداد دیگر نیز تاثیر منفی بر مناسبات دو كشور داشت.
به دنبال امضای قرارداد نفتی میان جمهوری آذربایجان و جمعی از شركت های پیشگام غربی در خصوص بهره برداری از چند میدان نفتی در دریای خزر، ایران با مخالفت شدید آمریكا در خارج از این قرارداد قرار گرفت.
همچنین بازداشت تنی چند از مسوولان حزب اسلامی به اتهام فعالیت جاسوسی به نفع ایران در سال ۱۹۹۶میلادی و گسترش تبلیغات ضد ایرانی از سوی اغلب رسانههای جمهوری آذربایجان همراه بود.
اغلب كارشناسان معتقدند كه این قبیل موضوعات و اتهامات از سوی محافل مشخص غربی و صهیونیسم بینالمللی نزدیك به محافل سیاسی وابسته در جمهوری آذربایجان به منظور ایجاد هر چه بیشتر تفرقه میان دو كشور برادر و شیعه منتقل میشود.
به اعتقاد آنان ، دشمنان و بدخواهان از علایق و مشتركات زیاد دو كشور از جمله مذهب و زبان به شدت نگران هستند و همواره با طرح ادعای واهی مانع برقراری روابط مستحكم ایران با جمهوری آذربایجان شوند و در این زمینه بر انجام توطئههای مختلف به منظور ایجاد تفرقه تلاش میكنند.
مسوولان جمهوری آذربایجان اكنون به اهمیت تعمیق روابط با جمهوری اسلامی ایران واقفند و سفرهای متقابل از جمله چند سفر حیدر علی اف و فرزندش الهام علی اف به ایران نیز حكایت از آن دارد.
با این حال كارشناسان سیاسی معتقدند كه در اغلب موارد هیاهو و تبلیغات واهی ضد ایرانی كه هر از چند در جمهوری آذربایجان به راه میافتد به ابتكار و گاهی هم تحت فشار غربیها صورت میگیرد.
همه این تبلیغات مضر تاثیر منفی در شكلگیری نظرات اكثر شهروندان جمهوری آذربایجان كه شناخت لازم درباره ایران ندارند ، ایجاد میكند.
برخی از كارشناسان حتی عقیده دارند تا زمانی كه مناسبات آمریكا و ایران بهبود نیافته، غرب با توجه به منافع خود امكان برقراری مناسبات حسنه میان ایران و جمهوری آذربایجان را نمیدهد و همواره برای ایجاد تفرقه و دورسازی دو كشور از هم به توطئههای مختلفی متوسل خواهند شد.
نبود اعتماد واقعی بین دو كشور از جمله موارد مهمی است كه در مناسبات نیك ایران و جمهوری آذربایجان سایه افكنده است.
جمهوری آذربایجان پس از شكست نظامی در مناقشه قره باغ متوجه فعالیت گسترده لابی ارمنی به خصوص ارامنه مقیم كشورهای خارجی به نفع ارمنستان شد و دولت باكو برای خنثی كردن این فعالیت ضد جمهوری آذربایجان و تقویت جایگاه خود در سطح بینالمللی به ایجاد لابی آذری در كشورهای خارجی پرداخت و با استفاده از امكانات جوامع آذری مقیم كشورهای خارجی تشكلی با عنوان كنگره آذریهای جهان را تشكیل داد.
با توجه به این كه اكثر جوامع آذری در اغلب كشورهای اروپایی و آمریكا افراد آذری تبار ایران هستند، تلاش دولت باكو برای استفاده از امكانات آنها برای فعالیت لابی خود، در اغلب موارد لطمهای به مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان وارد كرده است.
با توجه به این كه تعدادی از این افراد مخالف دولت ایران هستند، با شركت در سطوح مختلف همایشها و كنگره آذریهای جهان و طرح مطالب و مواردی علیه ایران، موجب نارضایتی در مناسبات دو كشور میشوند.
از نظر اقتصادی نیز دستهای پنهانی فعالیت دارند تا با تبلیغ كالاهای ایران به عنوان كالاهای بیكیفیت ، مانع حضور ، گسترش و استفاده از محصولات ایرانی در كشور همسایه جمهوری آذربایجان شوند.
البته باید به این مهم نیز اشاره كرد كه پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان كه مردم از وضعیت اقتصادی نامساعد و قدرت خرید پایین تری برخوردار بودند محصولات بیكیفیت ایرانی با قیمتهای پایین به این كشور سرازیر شد و چنین نظراتی شكل گرفت كه كالاهای تولید ایران از كیفیت لازم برخوردار نیست به طوری كه آثار این موضوع هنوز در ذهنها باقی است.
نخستین آشنایی آذریها با توانایی واقعی اقتصادی ایران در سال ۱۹۹۸ میلادی به دنبال برپایی بزرگترین نمایشگاه كالاهای صنعتی ایران در باكو با حضور حیدر علی اف رییس جمهوری وقت این كشور بود.
پایان پیام.