تاریخ : دوشنبه 2 شهريور 1388
کد 13591

ارسباران :در جنگهای ایران روس (1243 ـ 1218 هـ .ق) و مبارزه با بیگانه گرایان

.
سرویس ایران/خبرگزاری آران
* حسین دوستی
كوهها و دشتهای ارسباران شاهد دلاوری‌های مردم ایران در طی جنگهای ایران و روس در عهد فتحعلی‌شاه قاجار بود. چه حماسه‌ها كه در این مناطق آفریده شد و چه خونهای پاكی كه بر خاكها و سنگهای این دیار ریخت. این شجاعتها و شهادتها، برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی كشور و با عنوان مذهبی «جهاد» انجام می‌گرفت و لذا مردم با جان و دل، در این جنگها شركت می‌نمودند و دلاوری‌ها می‌كردند. لیكن هزاران افسوس كه بی‌غیرتی شاهان قاجار و توطئه‌های دشمنان این ملت، آن همه زحمات و خونها و زخم‌ها را به هدر داد و با عقد دو قرارداد ننگین «گلستان» و «تركمانچای» 17 شهر قفقاز به اشغال روس‌ها درآمد.
در ایام عقد هر دو قرارداد شوم، مردم، خون گریستند و با تجمع در مقابل ساختمان حكومت، اعتراض خود را به گوش حاكمان رساندند و حتی سرداران شجاع سپاه ایران در مقابل چادر فرماندهی، تحصن كرده و خواستار ادامه جنگ شدند. از جمله آن شجاع مردان، تاریخ، نام رئیس ایل حاج علیلوی قره‌داغ را به خاطر سپرده است.(1)
«‌اسداله سلطان حاج علیلو» كه مردی به غایت شجاع و بلند همت بود و 9 نفر از فرزندان رشید خود را در این جنگ‌ها تقدیم راه وطن كرده بود، با جمعی از بزرگان منطقه به مقر نایب السلطنه عباس میرزا (فرمانده سپاه ایران) شتافته و در حالی كه دوازده نفر از فرزندان و نوادگان خود را نیز به همراه آورده بود، به عباس میرزا اعلام داشت كه: حاضرم این دوازده تن نیز مانند 9 نفر قبلی شهید شوند، ولی عهدنامه تركمانچای امضا نشود.(2)
اسداله سلطان، اولین كسی است كه از عهدنامه تركمانچای با «صفت ننگین» نام برد و حتی اصرار زیادش برای ادامه جنگ، موجب عصبانیت عباس میرزا گردید و حكم مجازات اسداله سلطان صادر شد. لیكن با وساطت قائم مقام فراهانی، خشم عباس میرزا فرو نشست و عهدنامه به تصویب رسید. روس‌ها با پیروزی، شهرهای قفقاز را از ایران جدا كرده و به برنامه‌ریزی توطئه‌های بعدی پرداختند.
بی‌همتی شاهان قاجار و بی‌غیرتی آن خاندان، خونهای مردم را پایمال و عزت كشور ما را پایكوب كرد.
سوختیم و هیچكس از راز ما آگه نشد
چون چراغانِ شبِ مهتاب، بی‌جا سوختیم!
 
هسته ‌های مقاومت در ارسباران در مقابل بیگانگان
اشغال آذربایجان در شهریور 1320 هـ .ش توسط روس‌ها، ریشه در سیاستهای تجاوزكارانه روس‌ها در قرن هفدهم میلادی دارد.
تزار معروف روس، «پطركبیر» نخستین كسی بود كه درصدد كشورگشایی از سمت ایران برآمد. وی با اندیشه تسلط بر قسمتی از جهان آن روز، در خیال داشت تا روسیه را مركز اروپا و آسیا كند و به همین علت پس از تصرف كشورهای بالتیك، مصمم شد تا راهی به سوی دریاهای آسیا بگشاید و با راهیابی به آب‌های گرم اقیانوس‌ها، نقشه كشورگشایی خویش را جامه عمل بپوشاند.
اوضاع نابسامان ایران در اواخر عهد صفوی، باعث تحریك بیشتر تزار روس شد و در نتیجه در اولین حمله رسمی روسها به ایران، شهرهای شمالی از جمله باكو و رشت به اشغال روسها درآمد. لیكن با روی كار آمدن نادر شاه افشار، سربازان روس ناچار به عقب‌نشینی و تخلیه مناطق اشغالی شدند و هفتاد سال، دولت روسیه، جرأت تجاوز به خاك ایران را پیدا نكرد.(ناصر نجمی ـ ص 47 و 48)
اما سیاست خارجی روس‌ها بر اساس نظرات و بعداً به نام وصیت‌نامه پطركبیر، كماكان ادامه حملات و اشغالگری‌ها بود تا بر اساس آن وصیت‌نامه، روس‌ها از ایران گذشته و با تصرف آن، بر خلیج فارس و آبهای آزاد مسلط شوند. لذ در طول دهها سال این اهداف در سیاست خارجی روسیه، توسط تزارها و زمامداران دیگر مدّنظر قرار گرفت و نهایتاً در دوره ضعف و بی‌توجهی قاجارها، طی سه قرارداد «گلستان»، «تركمانچای» و «آخال» سرزمین‌هایی در شمال و شمال غرب و شمال شرق ایران به تصرف روس‌ها درآمد و قسمتی از اهداف پطركبیر عملی شد.
علی‌رغم تصرف بخش بزرگی از ایران، روس‌ها به این اقدامات بسنده نكرده، به دست درازی به سرزمین‌های این سوی ارس (آذربایجان) نیز اقدام نمودند.
مردم غیور منطقه ارسباران كه در طی جنگهای دوره اول و دوره دوم ایران و روس، شجاعانه جنگیده بودند و صدها شهید و اسیر و زخمی در دفاع از وطن پرداخته بودند، این بار نیز غیرتمندانه تصمیم به مقابله با تجاوزات روس‌های اشغالگر نمودند.
تجاوزات روس‌ها در این دوره، شامل حملات نظامی به روستاها، سوزاندن مزارع و باغات، سرقت گله‌های گاو و گوسفند، آتش زدن خانه‌های مردم، ربودن و دزدیدن زنان و كودكان و دستگیركردن مخالفان اشغال و ... بود. چه بسا خانمانها كه در این حملات، از بین رفت و چه سالهایی از عمر مبارزان كه در زندانهای روس‌ها سپری شد! (به نقل از: اسناد آرشیو آقای نیكبخت)
سرانجام كانون‌های مقاومت بر علیه متجاوزان روسی در مناطق مرزی تشكیل گردید. بازماندگان شهدای جنگهای ایران و روس، شاهدان كشتارهای ناجوانمردانه، از اولین نفراتی بودند كه به این كانون‌ها می‌پیوستند.
در رأس این مبارزان، زنی قهرمان به نام «پریزاد» قرار گرفته بود كه با هجوم به داخل سرزمین‌های شمال ارس، دمار از روزگار روس‌های متجاوز درمی‌آورد. زنان و مردان شجاع ارسباران، تحت فرماندهی پریزاد، سالها با روس‌ها جنگیدند و مانع ادامه سیاست‌های اشغالگرانه آنها شدند.(عیسی غریبی كلیبر، زمان پریزاد)
ولی متاسفانه ضعف حكومت قاجار و پیروی بزدلانه شاهان قاجاری از روس‌ها، پای قشون روس را به این سوی ارس (آذربایجان) نیز باز كرد و با موافقت آن حكومت پست، عمال روسیه در همه جای آذربایجان و ارسباران (قراجه‌داغ) نظر و نفوذ داشته و ساخلوی آن‌ها در اهر مستقر و در محوطه آرامگاه شیخ شهاب‌الدین اهری چادر زده و هر روز مراسم مشق نظامی و سان و سرود برگزار می‌كردند. (حسین بایبوردی، ص 46)
بعد از جنگ جهانی اول و سقوط تزارها، نیروهای روسی از ایران عقب‌نشینی و ظاهراً تا سال 1309 هـ .ش هیچ واقعه مهمی بر علیه ایران انجام نگرفت. تا اینكه در همین سال، سپاه قفقاز به بهانه تعقیب و دستگیری قاچاقچیان مرزی و فراریان شوروی به عمق سه فرسخی ارسباران وارد شده و عده‌ای از خوانین و افسران و سربازان و كدخدایان مرزی را ربوده و به شوروی بردند (همان، ص 43) و از همین سال، مرحله دیگری از پروسه تجاوزگری روس‌ها به خاك ایران شروع گردید و دیگر، هیچ روز و هفته و ماهی از تاریخ ارسباران بدون واقعه‌ای تجاوزكارانه از سوی روس‌ها دیده نشد و متجاوزان روس روز به روز جهت اجرای نیات شوم خود اقدامات نظامی و اشغالگری متعدد و مكرری را به مرحله اجرا گذاشتند.
در این سالها نیز در درگیری‌های بین روس‌ها و ایرانیان، افرادی شهید شدند كه مدفن آنها در محل با نام « شهیدگاه» و اكثراً در جلو پاسگاههای مرزی به یادگار مانده‌اند و دره‌ها و تنگه‌هایی كه به نام معركه‌های جنگ با روس‌ها معروفند!
سرانجام با شروع جنگ جهانی دوم، بهانه مناسبی برای حضور جدّی روسها در ایران به دست آمد و سوم شهریور 1320 هـ . ش قوای روس از شمال و قوای انگلیس از غرب و جنوب وارد كشور ایران شده و رسماً كشورمان را اشغال نمودند!
با تجاوز شوروی به ایران در سوم شهریور 1320 و اشغال دویست هزار كیلومتر مربع از خاك ایران، توانایی مخالفت با دولت متجاوز از سوی دولت ایران سلب شد و شوروی‌ها با اعمال نفوذ در دولت و مجلس، سعی در گرفتن امتیاز از جمله گرفتن امتیاز استخراج نفت شمال  نمودند. سرسختی مجلس و عدم موفقیت شوروی‌ها در امتیازگیری، فاز دیگری از پروسه‌ی دو قرنی پطركبیر را آغاز نمود و آن تشكیل فرقه دموكرات بود!
 
فاجعه شوم شهریور 1320 در ارسباران
سوم شهریور 1320 هـ .ش برای ارسباران، روزی شوم و غیرقابل فراموشی است. روس‌ها از پل خداآفرین گذشته و از راه كلیبر، خود را به  اهر رسانده و از آنجا در نقاط دیگر پراكنده شدند. صبح سوم شهریور، غرش هواپیماهای سیاه رنگ روسی، مردم اهر را از خواب بیدار كرد. هوپیماها شروع به بمباران خانه‌ها كردند. دسته دسته مردم، زیر آوارها و در آتش بمب‌ها سوختند. مردم، ناچار به باغات جنوب شهر پناه بردند، ولی هواپیماها همان باغات را نیز هدف قرار دادند و قریب نود نفر از اهالی كشته شدند. (همان، ص 44) خانه‌های مردم غارت شد و كودكان در مقابل چشم مادرانشان كشته شدند. شهر به تصرف نیروهای شوروی درآمد و سواران و تفنگداران روسی در شهر مستقر شدند و مسجد صاحب‌الامر را اصطبل اسبهای خود كردند. ( به نقل از معمرین منطقه و شاهدان عینی)
به این ترتیب همه شهرهای ارسباران (اهر، كلیبر، خداآفرین، ورزقان، هریس) به تصرف روس‌ها درآمد و بعد از استقرار نیروهای روسی، اقدامات نظامی و سیاسی نیز انجام گرفت. فعالیت تشكیلات حزب توده و تجمعات كمونیستی و تهدید و ارعاب مردم و مخالفین اشغالگری شروع شد. اما ارسباران كه در هیچ برهه از تاریخ، یوغ رقّیّت بیگانگان و اشغالگران را نپذیرفته، در این سالها نیز به مقابله با دشمن برخاست و مردان غیرتمندش با تشكیل هسته‌های مقاومت به مبارزه با روس‌های متجاوز پرداختند:
1. حضرت آیت‌ا...العظمی حاج سیدكاظم طباطبایی كوه كمری اهری معروف به مجتهد اهری، حزبی به نام «‌حزب اسلامی» در اهر تاسیس كرده و با بسیج جمعی از مردم اهر و عشایر منطقه، در مقابل اهداف روس‌ها و احزاب وابسته آنان ایستاده و تن به سازش نداد. «‌آخوندوف» عامل روس‌ها با انتشار شایعات و تهمت‌ها، سعی در بدنام كردن و شكست دادن مجتهد نمود و لیكن، مجتهد شجاع اهری، با استقامت به مبارزاتش ادامه داد.(3)
2.  عبداله خان محمد خانلو، رئیس ایل محمد خانلوی ارسباران، از سالها پیش در نوار مرزی كناره‌های ارس و در روستاهای مختلف با روس‌ها می‌جنگید و در سالهای اشغال (25 ـ‌1320) با سواران مسلح خود، روزگار روس‌ها را سیاه كرده و درجنگ‌های متعددی آنان را به زانو درآورده بود.
ژنرال‌های روسی، مكرراً سعی كرده بودند عبداله خان را به سوی خود جلب كنند تا ضمن محفوظ ماندن از حملات وی، از نفوذ و قدرت نظامی او نیز بهره‌مند شوند. لیكن وی بعد از تماس با علمای معروف وقت از جمله: آیات عظام سیدكاظم طباطبایی كوه كمری اهری، انگجی و شهیدی، دست رد بر سینه بیگانگان زده بود.(4)
حتی در سال 1312 هـ .ش كه احزاب متمایل به شوروی در شهرستان كلیبر، خواسته بودند با نصب تابلو و عضوگیری اقدام به فعالیت نمایند، توسط افراد عبداله خان متلاشی شده و از فعالیتشان جلوگیری به عمل آمده بود.(5)
نهایتاً در مهر 1324 دفتر حزب توده با پشتیبانی شوروی‌ها با مسئولیت یك ارمنی به نام «سركیس» در كلیبر دایر و شروع به فعالیت می‌نماید كه اواخر همان ماه (مهر 1324) افراد عبداله خان، دفتر حزب را اشغال نموده، اسناد و مدارك آن را ضبط می‌كنند.
« آخوندوف» مسئول حزب توده اهر، طی نامه‌ای از عبداله خان اجازه گشایش مجدد دفتر حزب كلیبر را خواستار می‌شود. عبداله خان در جواب نامه «آخوندوف» می‌نویسد: در صورتی كه گشایش مجدد حزب در كلیبر مخالفت نخواهم كرد كه از فرماندار و سرهنگ امین فرمانده پادگان اهر و یا فقط از شخص آیت‌اله سیدكاظم اهری اجازه و موافقت كتبی داشته باشند!(6)
و در آبان 1324 سرگرد بابایف ـ فرمانده پادگان شوروی در اهر ـ خواستار ملاقات با عبداله خان می‌گردد. عبداله خان در جواب می‌نویسد:
ـ ملاقات ما با تبعه بیگانه بدون حضور دولتمردان ایرانی، عملی است خلاف و هیچ نوع عذر موجهی نیز برای توجیه این دیدار نمی‌بینم.(7)
و در آخر، كنسول شوروی از تبریز به اهر آمده و وعده اولین مقام حزبی در 18 محال قراجه داغ (ارسباران) را به عبداله خان می‌دهد!(8)
اما فرمانده شجاع ایلات ارسباران، هیچ وعده و تهدیدی را بر نمی‌تابد و شجاعانه با افراد وفادارش، مقابل توطئه بیگانگان می‌ایستد. جنگهای شدیدی بین او و روس‌ها درمی‌گیرد و كوهها و دره‌ها از فریاد دلاوران و نفیر گلوله‌ها، سرسام می‌گیرند.
حمله گسترده نیروهای مهاجم علیه عبداله خان در دی ماه 1324 در روستای «حیدركانلو» آغاز می‌شود. محاصره سختی، نیروهای مسلح عبداله خان را در تنگنا قرار می‌دهد. لیكن شجاعت یاران عبداله خان باعث شكسته شدن محاصره و فرار نیروهای مهاجم می‌گردد. این جنگها چند روز طول می‌كشد و عبداله‌خان بعد از زخمی شدن، به اسارت عناصر فرقه دموكرات درمی‌آید. او را بعد از اهانتهای زیاد به اهر برده و در آنجا اعدام می‌كنند.(9)
3. سیدصمدخان سیداحمدی، بزرگ ایل حسنبگلو، سومین فرد غیرتمندی بود كه در منطقه حسن‌آباد ارسباران، در پی اتحاد با عبداله خان محمد خانلو، به مبارزه با روس‌ها پرداخته و با افراد مسلح ایل خود، سالها و ماهها با اشغالگران جنگیده است. میرصمدخان كه مدتی نیز در كسوت روحانیت بوده و سجع مهر وی «صمدبن صمدالحسینی» بوده، در سال 1324 هـ .ش توسط قشون فرقه دموكرات پیشه‌وری به فرماندهی ژنرالهای روسی، دستگیر شده و در تبریز به همراه پسر و جمعی از بستگانش به طرز فجیعی به قتل رسیده‌اند!(10)
روس‌ها با این اقدامات ضدانسانی و علیرغم توطئه‌های عدیده نتوانستند آذربایجان عزیز را از پیكره ایران اسلامی جدا نمایند و سرانجام تلاشهای مبارزان مسلمان آذربایجان، به ثمر رسید و دشمن خانه زاد ( فرقه دموكرات پیشه‌وری) را، همت غیرتمندان و ناله ستم‌كشیدگان، درهم شكست و با فروپاشی فرقه دموكرات و فرار رذیلانه سران آن، آذربایجان به دامن میهن اصلی ـ ایران ـ برگشت.
اگر آیریلسا بندیم بنددن، جاناندان آیریلمام
وطن دیر سوگیلیم یاریم، اُولم ایراندان آیریلمام(11)
ترجمه:
نگسلم از یار، حتی بگسلد بندم ز بند
یار و دلدارم وطن، هرگز ز ایران نگسلم
 
منابع و ماخذ ـــــــــــــــــــ
1. بایبوردی، حسین ـ تاریخ ارسباران ـ انتشارات كتابخانه ابن سینا ـ تهران ـ 1341
2. حافظ زاده، محمد ـ ارسباران در گذر حماسه و تاریخ ـ مهدآزادی ـ تبریز ـ 1376
3. غریبی كلیبر، عیسی ـ پریزاد ـ مركز فرهنگی آبا ـ‌تهران ـ 1375
4. نجمی، ناصر ـ ایران در میان طوفان ـ كانون معرفت ـ 1336
5. نیكبخت كوهی، رحیم ـ آرشیو شخصی
 
پی‌نوشت‌ها : ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ایران در میان طوفان، ناصر نجمی، ص 172
2. ارسباران در گذر حماسه و تاریخ، محمد حافظ زاده ـ ص 429
3. حافظ زاده، ص 375
4. همان، ص 383
5. همان، ص 384
6. همان، ص 385
7. همان
8. همان، ص 387
9. بایبوردی، ص 155
10. حافظ زاده، ص 763
11. از سروده‌های آقای هاشم عابدی از شعرای ارومیه
  • نوشته شده
  • در دوشنبه 2 شهريور 1388
captcha refresh