سرویس ترکیه/خبرگزاری آران
رضا عابدی
خبرگزاری آران / سرویس ترکیه : مطرح شدن اختلافات تركیه و ارمنستان بهویژه در مورد قتل عام ارامنه به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن تركیه و گرفتن امتیاز از سوی ارامنه و اتحادیه اروپا بر پیچیدگی اختلافات این دو دولت افزوده است. شكلگیری توافق میان ایروان و آنكارا برای حل اختلافات دو كشور نگارنده را بر این داشت تا به واكاوی علل اختلافات تركیه و ارمنستان بپردازد.
مقدمه
یكی از ویژگیهای بارز سیاست خارجی بسیاری از كشورها بهویژه كشورهای جهان سوم تاثیرات تجربیات تلخ تاریخی بر ذهنیت سیاستمداران این كشورها است. این ذهنیت با تاثیر تعیین كننده، جهت اصلی سیاستگذاری و چگونگی تدوین استراتژی دراز مدت با سایر كشورها را تعیین میكند. بر این اساس، سیاست خارجی تركیه نیز كه شدیداً از برداشتها، ذهنیتها و تجربیات تلخ تاریخ این كشور بهویژه فروپاشی امپراتوری عثمانی تاثیر پذیرفته است، بر رفتار افكار عمومی تركها و سیاستمداران ترك در عرصهی بینالمللی اثر گذار بوده است.
آمیخته شدن این تجربه تاریخی با نوعی از گرایشات ملیگرایانه و نژادی موجبات تشدید ظن و بی اعتمادی تركها به همسایگان خود شده است. به طور مثال اعراب علیرغم اینكه از نظر دینی نزدیكترین ارتباط را با تركها داشتهاند، به واسطهی تحریكات انگلیسیها و فرانسویان و نقش آفرینی در تجزیه این امپراتوری به عنوان همسایگان غیرقابل اعتماد شناخته شدهاند. علاوه بر اعراب، روسها نیز به دلیل تجاوزات پرشمار به امپراتوری عثمانی و نقش آفرینی در تجزیهی این امپراتوری و برخورد خشن با اقلیتهای مسلمان ترك در حوزه قفقاز و قرار گرفتن ایدئولوژیك در برابر تركیه در طول جنگ سرد در جرگهی دشمنان تركیه قرار گرفته اند. ایران نیز به دلیل اختلافات تاریخی میان حكومت عثمانی و حكومتهای ایران از صفویه به بعد، اختلاف ایدئولوژی حكومتهای دو كشور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در نهایت باور برخی از تركها مبنی برحمایت ایران از كردهای تجزیه طلب و گروههای اسلامگرا در این كشور در مظان اتهام قرار دارد. در بین كشورهای بالكان، تركیه پایینترین سطح روابط را با بلغارستان داشته است كه این موضوع باز هم به روابط تاریخی دو كشور و بهویژه ملاحظات پانتركیستی تركیه باز میگردد چرا كه 10 درصد از جمعیت بلغارستان ترك بوده و در زمان جنگ سرد بلغارستان 300 هزار ترك را اخراج و اموال آنها مصـادره شده است (جمهوری تركیه، پاییز 1386: 255). هماكنون تركیه با سوریه بر سر میزان برداشت آب از رودخانههای دجله و فرات و مالكیت استان هاتا یا اسكندرون، دچار تضادهایی است. هر چند كه با اخراج اوجالان از سوریه و دستگیری او در كنیا در سال 1999 روابط دو كشور بهبود یافته است ولی همچنان تا نقطهی مطلوب فاصله زیادی باقی است.
جالب توجهتر آنكه تركیه با همسایه جنوبی خود یعنی عراق نیز به دلایلی چون اختلاف بر سر بهره برداری از آب رودخانه دجله و فرات، مسئله كردها، اقلیت تركمنها و مسئله نفت كركوك دچار اختلافات فزایندهای است.
یكی از اصول سیاست خارجی تركیه كاهش تنش با همسایگان بهویژه كشور ارمنستان است. علاوه بر این، درخواستهای اتحادیه اروپا از تركیه برای برآوردن شرایط در نظر گرفته شده برای این كشور بهویژه الزام آنكارا برای بهبود روابط با ایروان منجر به مطرح شدن فرضیهی تاثیر اختلافات دو كشور ارمنستان و تركیه به عنوان عاملی در عدم پیوستن این كشور به اتحادیه اروپا شده است. در این بین، مطرح شدن اختلافات تركیه و ارمنستان بهویژه در مورد قتل عام ارامنه به عنوان ابزاری برای تحت فشار قرار دادن تركیه و گرفتن امتیاز از سوی ارامنه و اتحادیه اروپا بر پیچیدگی اختلافات این دو دولت افزوده است. شكلگیری توافق میان ایروان و آنكارا برای حل اختلافات دو كشور نگارنده را بر این داشت تا به واكاوی علل اختلافات تركیه و ارمنستان بپردازد.
حال باید دید كه مهمترین ریشههای اختلافات میان دو كشور كجا است. برای پاسخ گفتن به سوال پیش رو گرچه شاید بتوان به مواردی چون ادعاهای رسانههای دو كشور بر علیه یكدیگر، ادعاهای ارضی و تاریخی ارمنه در مورد استانهای غربی تركیه و وجود گرایشات ملیگرایانهی افراطی در دو كشور به عنوان پاسخی به سوال بالا یاد كرد اما به نظر میرسد كه مهمترین اختلافات دو كشور را میتوان در موارد زیر خلاصه كرد:
1- مسئله قتل عام ارامنه؛
2- مناقشه بر سر منطقهی قرهباغ؛
مسئله قتل عام ارامنه
قطعاً طولانیترین و جنجالیترین اختلاف میان تركیه و ارمنستانی مسئلهی قتل عام ارامنه در سالهای پایانی حكومت عثمانی و سالهای ابتدایی استقرار تركان جوان در تركیه است. اگرچه تركیه در سال 1991 به عنوان یكی از اولین كشورها استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت ولی همواره تلاش ارمنستان برای شناسایی بینالمللی این كشتار و اقدامات تركیه برای واداشتن ارمنستان از این تلاشها چون بختكی بر روی روابط دو كشور سایه افكنده است (كاكایی، شهریور و مهر 1387: 50).
در این بین، تلاش لابی قدرتمند ارامنه در اروپا و امریكا برای تحت فشار قرار دادن آنكارا و تلاش برخی از محافل غربی و اروپایی برای ناكام گذاردن عضویت تركیه در اتحادیه اروپا و احتمالاً امتیازگیری بیشتر از سران آنكارا بر شدت و دامنهی اختلافات دو كشور افزوده است. در داخل دو كشور (بهویژه جمهوری ارمنستان) نیز افكار عمومی و حزبی با باورهای سنتی و ملیگرایانه یكی از موانع اصلی در كاهش تنش و درگیریها محسوب میگردند (طباطبایی، زمستان 1382: 105-103).
این مهم زمانی آشكارتر می گردد كه بدانیم این حادثهی تاریخی كینهای عمیق را در نزد افكار عمومی ارامنه بر ضد تركیه برانگیخته است و حتی حس انتقام جویی آنها را نسبت به تركیه تشدید كرده است. ارتش سری ارامنه و گروههای كاماندویی عدالت، برای گرفتن انتقام از تركیه در رابطه با قتل عام ارامنه به وجود آمدهاند و عملیاتی خشونت آمیز را علیه تركیه و منافع آن كشور هدایت و اجرا میكنند (تهامی، 1384: 162).
در سوی دیگر برخی ملیگرایان افراطی ترك برای انتقام از ارامنه به دلیل نقش آنان در سقوط امپراتوری عثمانی به دلیل همكاری با روسها و كشتار تركها دست به انجام برخی از اقدامات بهویژه ترور روزنامه نگاران و فعالان ارمنیتبار در تركیه زدهاند. به طور مثال هرانت دینك سردبیر روزنامه دو زبانهی آگوس كه به زبانهای ارمنی و تركی در استانبول منتشرمیشود، به وسیله چند مهاجم ناشناس كشته شد. نظرات دینك دربارهی كشتار ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی در آغاز قرن بیستم، خشم بسیاری از ناسیونالیستهای تركیه را به همراه آورده بود. در سال 2005 یك دادگاه تركیه دینك را به اتهام توهین به وحدت ملی تركیه به شش ماه زندان محكوم كرد. جالب آنكه اورهان پاموك، نویسنده ترك و برنده جایزه نوبل ادبیات سال 2006 نیز كه در مصاحبهای از قتل عام یك میلیون ارمنی و هزاران كرد سخن گفته بود از سوی ملیگرایان ترك به خیانت به ملت ترك متهم شد.
در مورد صحت نسلكشی ارامنه باید گفت كه بسیاری از تاریخ شناسان دنیا قتل عام ارامنه را برنامهای رسمی و از پیش طراحی شده توسط دولت عثمانی در سال 1915 دانستهاند و آن را نسلكشی اعلام كردهاند. استدلال این گروه مكاتبات و منابع رسمی دولـتهای دوست عثمانی و شاهدان زنـده است. (احمدی لغوركی، 6 مرداد 1386: 8). به طور مثال آرلن دراین باره مینویسد:
«تعداد كثیری ارمنی بهویژه زنها و اطفال به كلیسایی كه ساختمان آن قدیمی و در تقاطع جاده واقع بود پناه جستند. در تعقیب آنها تركها الوارهای چوب را به دركلیسا میخ كوب كردند تا كسی نتواند از داخل در كلیسا را باز كند، آنگاه به كلیـسا آتـش افكندند كه به طور تخـمین نزدیك دو هـزار تن هـلاك شدند» (آرلن، خرداد 1360: 75).
به دنبال حمله چند ارمنی به یك بانك در استانبول برای جلب توجه محافل غربی در مورد كشتار ارامنه، گروه انبوهی از تركها به خیابان ارمنینشین مجاور ریخته و دست به كشتار زدند. پس از پایان شورش آنطوری كه كنسولهای فرانسه و انگلستان تخمـین زدهاند تعداد 5 تا 8 هزار ارمنی را كشـته بودند (آرلن، خرداد80:1360).
ژان ماری كارزو بارهی واقعهی كشتار ارامنه مینویسد:
«حكومت عثمانی بر اساس یك نقشهی حساب شده گردانی از سواركاران ورزیدهی كرد تشكیل داده بود و هر وقت كه لازم میشد، ارامنه و مسیحیان دیگر منطقه گوشمالی داده شوند از وجود این گردان نیمه رسمی استفاده میكرد. افراد این گردان كه حمیدیه نام گرفت در قساوت و بیرحمی كمنظیر بودند.» (كارزو، 2532: 54). در خیابان سگهایی را میبینیم كه دست یا پای انسانی را به دهان دارند. سگها، گورهای كم عمقی را كه با شتاب حفر شدهاند، سوراخ میكنند و دست و پای مقتولین را از بدن آنها جدا میسازند. تقریباً تمامی قربانیان، مردان هستند. اما مواردی كه دختران ارمنی ربوده یا فروخته شدهاند نیز وجود دارد (كارزو، 2535: 117).
این تاریخ نگاران بر این باورند كه علاوه بر این، بسیاری از ارمنیها به دستور حاكمان عثمانی از ترس یاری رساندن به ارتش روسیه در شرایطی بد با قطار و یا از راه پیاده در بدترین شرایط انسانی به سمت جنوب یا جنوب غربی (عراق و روسیه) تبعید شدند كه بسیاری از آنان كشته شدند. جالب آنكه بسیاری از پژوهشگران و نویسندگان كه در مورد كشتار ارامنه كتاب نوشتهاند، بر سود بردن عثمانی ها از اقلیت كرد برای سركوب و كشتار ارامنه تاكید كردهاند. مالكل جی. آرلن در كتاب خود با عنوان «كشتار ارمنیان یا گذرگاه آرارات» معتقد است كه نسلكشی ارمنیان در تركیه در دو مرحله رخ داده است. این دو مرحله عبارتاند از:
الف- پس از شكست عثمانی از روسیه در زمان سلطان عبدالحمید از سال1894 تا 1896 (آرلن، خرداد 71:1360). در این دور از كشتارها ارامنه كشته شدگان خود را 300 هزار نفر اعلام میكنند (كارزو، 2535: 106).
ب- كشتار و تبعید ارامنه توسط تركان جوان در سالهای 1915 تا 1917 (آرلن، خرداد1360: 92). در این دوره ارمنیان خسته از بیوفایی دول اروپایی روس و فرانسه دست به همكاری گسترده با تركان جوان برای تضمین حقوق خود میزنند (كارزو، 2535: 139). اما پس از حاكمیت كمالیستها، اینان نیز با فراموش كردن حمایتهای ارامنه دست به تبعید و كشتار آنها میزنند. ارامنه خشونت به كار رفته علیه آنان را در این سالها صدها بار بدتر از دوران امپراتوری عثمانی توصیف میكنند. در این زمان به دلیل آنكه بیم آن میرفت كه ارامنه در جنگ جهانی اول جانب روسها را بگیرند و ارتش ترك را از پشت سر مورد حمله قرار دهند، تبعید و كشتار آنان آغاز شد. (برویین سن، 1379: 381).
دربارهی دیدگاه تركیه در مورد واقعهی كشتار ارامنه میتوان بین دیدگاه دولتی و افراد و سازمانهای غیردولتی، مشتمل بر اندیشمندان، روشنفكران و تاریخ شناسان تمایز قایل شد.
تقریباً بیشتر طبقهی دانشگاهی و روشنفكر جامعه تركیه قبول دارد كه شمار زیادی از ارامنه، در فاصله سالهای 1915 تا 1917 جان خود را از دست دادهاند اما الزاماً بر روی این موضوع را كه مرگ این افراد برنامهای هدفمند یا به نوعی نسلكشی بوده است، نپذیرفتهاند. برخی روشنفكران ترك با وجود مخالفت شدید ملیگرایان، فریضهی نسلكشی را پذیرفتهاند كه از میان آنها میتوان به رجب زاراكولو، علی ارتم، خلیل بركتای، یكتان تورك ایلماز، فاطمه گوجك، فكرت آدانیر و اورهان پاموك، برندهی جایزهی نوبل ادبیات (در سال 2006) اشاره كرد.
بسیاری از مردم تركیه با سیاسی خواندن اعطای جایزهی نوبل بر این باورند كه اعطای این جایزه به وی به دلیل افكار و عقایدش در مورد كشتار ارامنه بوده است. این گروه در تكمیل باور خود میگویند اظهارات پاموك در مورد قتل عام ارمنیان توسط تركها در ابتدای قرن گذشته، برای خود او محبوبیت و جایزه نوبل آورده، ولی وجهه و اعتبار تركیه را مخدوش كرده است. این گروه بر این باورند كه مسئولان اعطای نوبل، این جایزه را سالها از نویسنده چیره دست و بزرگی مانند یاشار كمال دریغ كردهاند و آن را به یك نویسنده متوسط الحال مانند پاموك اعطا كردند. جالب آنكه محمد شاندر معاون حزب ملیگرای حركت ملی تركیه با تقبیح هیأت انتخاب كننده جایزه نوبل گفته بود كه اگر اورهان پاموك این جایزه را رد نكند، باید از تابعیت تركیه اخراج شود. البته اقلیتی هم از موفقیت پاموك شادماناند.
اما دولت تركیه هرگز مسئله تبعید اجباری یا كشتار ارامنه در فاصله سالهای 1915 تا 1917 را نپذیرفته و از دو بعد تاریخی و حقوقی، این مسئله را رد كرده است. از بعد تاریخی، دولتمردان و ملیگرایان ترك، برا ین باورند كه با وقوع جنگ جهانی اول و در پی فروپاشی امپراتوری عثمانی، درگیریهای داخلی در مناطق شرقی و در مجاورت جبهه جنگ با روسها، مهاجرتها و اثرات جنگهای داخلی، كوچها، قحطی و بیماریهای واگیردار شایع، تعداد قابل توجهی از ساكنان سرزمین عثمانی، شامل ارامنه، تركها، كردها و عربها از بین رفتهاند.
بنابراین دیدگاه، ارامنهی ساكن در امپراتوری عثمانی پیش از جنگ جهانی اول روابط خوبی با حكومت و مسلمانان داشتند و حتی تا مقام وزارت ارتقاء یافته بودند؛ اما پس از جنگ و پیوستن عثمانی به متحدان، كشورهای متفق به ویژه انگلستان و روسیه، از ارامنه به عنوان ابزاری علیه امپراتوری عثمانی استفاده كردند. آنها با تقویت احزاب افراطی هینچاك و داشناك زمینه شورش ارامنه، ایجاد ناامنی، ترور مقامات، حمله به مراكز دولتی و... را فراهم كردند. این اقدامات كمك زیادی به پیش روی ارتش روسیه در جبهه شرقی عثمانی كرد. این اقدامات موجب شد تا دولت عثمانی برای جلوگیری از درگیریهای داخلی و تقویت جبهه شرق، برای انتقال ارامنه به مناطق دیگر فلات آناتولی، سوریه و عراق اقدام كند. در میان این نقل و انتقالات كه ارامنه آن را تبعید اجباری نامیدهاند، مهاجران بر اثر حملهی راهزنان، گرفتار شدن به بیماریهای واگیردار، قحطی و حوادث دیگر از بین رفتهاند.
از بعد حقوقی، دولتمردان ترك، مسئولیت اعمال دولت عثمانی را تنها متوجه حكومت فعلی تركیه نمیدانند. به اعتقاد این افراد، دولت عثمانی پس از فروپاشی به كشورهای مختلفی تقسیم شد و از بعد حقوق بینالملل، تركیه نمیتواند مسئول اقدامات آن باشد. از سوی دیگر، آنها نقل و انتقال شورشیان ارمنی از مناطق درگیری به مناطق دیگر و سركوب این شورشهای مسلحانه را حق طبیعی هر حكومتی در راستای تامین امنیت سرزمینی خود میدانند (احمدی لفوركی، 6 مرداد 1386: 11).
در سالهای اخیر تركیه برای كاهش فشارهای بینالمللی در خصوص قتل عام ارمنیان برنامهای را تدوین كرده است تا با گرجی نشان دادن محل سكونت ارمنیان در قارص و اردهان و وانمود كردن این نكته كه مناطق فوق در هیچ دورهی تاریخی محل سكونت ارمنیان نبوده، در تحتالشعاع قرار دادن مساله كشتار ارمنیان در سال 1915 توسط دولت عثمانی سعی دارد. در همین راستا كلیساهای بهجا مانده از ارامنه در تركیه در حال واگذاری به گرجیها می باشد، علاوه بر این تركیه از جایگزینی «مسختیها» (Meskheti) (اقلیت ترك و مسلمان در گرجستان) به جای ارامنه در «جاواختی» به دلیل اینكه به نوعی ارامنه را از مرزهای این كشور دور میكند و ضریب امنیتی این كشور را بالا میبرد، حمایت میكند. ضمن اینكه با استقرار مسختیها به جای ارمنیان، محاصره ارمنستان به وسیلهی ترك زبانان كاملتر میگردد (احمدی، پاییز 1387: 107).
علاوه بر این، دولت تركیه در تلاش برای مقابله با فشار كشورهای غربی فیلمی تهیه كرده و در صدد است با نمایش آن در مدارس كشتار ارامنه توسط امپراطوری عثمانی را انكار كند. پیام این فیلم برای دانشآموزان ترك این است كه ارامنه به تركیه خیانت كردهاند و دشمن تركها به شمار میآیند. در برابر ادعای ارامنه در مورد نسلكشی آنان، بسیاری از تركها بر این باورند كه ارمنیها با حمله به مناطق مسلماننشین قفقاز و شرق تركیه عدهی زیادی از تركان را قتل عام كردهاند. این عده با متهم كردن غرب و اروپا به انكار این كشتارها خواستار اعمال فشار بر ارمنستان هستند.
مناقشه بر سر منطقهی قرهباغ
قفقاز جنوبی هم از بعد استراتژیك و هم از بعد قومی- سیاسی و همچنین از بعد فرهنگی به بی ثباتی معروف شده است. مسائل امنیتی متداخل موجود نه تنها 3 دولت مهم در قفقاز جنوبی -آذربایجان، گرجستان و ارمنستان- بلكه به منافع كشورهای همسایه نیز مربوط میشود، از جمله این كشورها؛ روسیه در شمال؛ ایران در جنوب؛ تركیه، اكراین، بلغارستان و یونان در غرب، تركمنستان، ازبكستان، تاجیكستان و قزاقستان در شرق هستند. به این آمیختگی باید منافع ایالات متحده، اتحادیه اروپا و بدون شك منافع چین را نیز افزود. در نتیجه قفقاز جنوبی به واسطهی عوامل بیثبات كننده كه از خارج مرزها هدایت میشود، آسیب پذیر شده است. اختلاف قومی، نژادی، تنوع سنن فرهنگی و هویت متفاوت مردم، مشخصه بارز كل منطقه است كه ممكن است در هر زمان آغازگر اختلافات و منازعاتی باشد كه پتانسیل تبدیل شدن به مشكلات بزرگتر را دارا میباشند (استریان، 1383: 64-63).
در میان بحرانهای متعدد در این منطقه، منطقهی تاریخی قرهباغ كه در قفقاز جنوبی و در سرزمین جمهوری آذربایجان و در شرق جمهوری ارمنستان واقع شده است یكی از بحرانیترین نقاط منطقه به شمار میرود. ادامهی این بحران كه خود میراث زمان اتحاد جماهیر شوروی و دورهی پایان جنگ سرد است بر عمق تنشها در این منطقه به شدت افزوده است. ادعای ارضی ارمنستان نسبت به قرهباغ كوهستانی مسئلهای است كه طی دهههای متمادی دوران حكومت سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی، پنهان نگاه داشته شده بود. در این دوران منطقهی كوهستانی قرهباغ كه در شكل كنونی 2400 كیلومتر مربع وسعت دارد، همواره موضوع كشمكش دائمی بین ارامنه و آذریها بوده است (هاشمی، 1384: 69).
بنابر آمارهای منتشر شده هم اكنون بین 70 تا 75 درصد ساكنان قرهباغ را ارامنه و بقیه را آذریها تشكیل میدهند. مناقشهی قرهباغ كه آغاز آن با خواستههای تجزیه طلبانهی ارامنهی قرهباغ همراه بود، با كشته شدن 50 هزار نفر از دو طرف همراه بود. علاوه بر این 250 هزار نفر از آذربایجانیهای ساكن جمهوری ارمنستان وادار به كوچ اجباری به خاك آذربایجان شدند. به دنبال این اقدام 400 هزار نفر از ارامنه ساكن در برخی شهرهای آذربایجان به منطقهی قرهباغ یا جمهوری آذربایجان كوچ كردند. علاوه بر این، جمهوری ارمنستان افزون بر اشغال استان ارمنی نشین قرهباغ برخی از نقاط آذرینشین از خاك آذربایجان را نیز به اشغال خود در آورد و در نتیجه 800 هزار نفر از آذربایجانیهای این مناطق خانه و كاشانه خود را از دست دادند. (عباساف و چاخاتوریان، 1383: 16-15). در این بین تركیه نیز به دلیل لحاظ قرار دادن ملاحظات نژادی، قومی و زبانی با جمهوری آذربایجان در بحران قرهباغ از جمهوری آذربایجان حمایت میكند. این حمایتها تنها محدود به حمایتهای مادی و حتی نظامی نمیشود، بلكه دارای پشتوانه سیاسی- اجتماعی به همراه شاخصههای روانشناختی و عاطفی در بین مردم است (عباساف و چاخاتوریان، 1383: 2).
در سالهای پس از آغاز رسمی درگیریها در فوریهی 1988 و پایان درگیریها در سال 1994 تاكنون تمامی دولتهای تركیه از اربكان اسلامگرا تا چیللر، ییلماز و اجویت حمایت از آذربایجان در برابر ارمنستان را در صدر برنامههای خود قرار دادهاند. (طباطبایی، زمستان 1382: 91). این حمایتها تا بدان جا پیش رفت كه تركیه در سال 1993، به منظور حمایت از آذربایجان در مناقشهاش با ارمنستان بر سر منطقهی قرهباغ كوهستانی مرزهای خود با ارمنستان را بست. سایهی اختلافات آذربایجان و ارمنستان بر روابط تركیه و ارمنستان به حدی است كه علی باباجان وزیر امور خارجهی وقت تركیه به صراحت اعلام كرده بود كه: «مشكلات میان آذربایجان و ارمنستان از جدیت بیشتری نسبت به مشكلات میان تركیه و ارمنستان برخوردار است. چرا كه 20 درصد از اراضی آذربایجان در اشغال ارمنستان است» (وزیر الخارخیه التركی العلاقات...، 16 March 2009). جالبتر آنكه در جریان مذاكرات ایروان و آنكارا پیش شرط تركیه برای برقراری روابط دوجانبه و باز شدن مرزهای این كشور با ارمنستان حل مسئله قرهباغ با جمهوری آذربایجان بوده است. طور كلی میتوان عوامل زیر را در طولانی شدن بحران قرهباغ علیرغم تلاشهای میانجیگران بینلملل چون گروه "مینسك: در موارد زیر دانست:
1- سیاستهای قومی و نژادی اتحاد جماهیر شوری مبنی بر عدم انطباق مرزهای قانونی با مرزهای فرهنگی گونهای بود كه اقوام مختلف برای حل مشكلات باید به حكومت مسكو رجوع میكردند. به این ترتیب وابستگی آنان به مسكو بیشتر میشد. علاوه بر این تقسیم بندی نابرابر قدرت بین جمهوریهای قفقاز میتوانست نوك تیز مخالفتها را از مسكو منحرف كرده و به اهداف دیگری متوجه سازد (روشندل و قلیپور، 1373: 106).
2- عامل آب: وجود سرچشمههای رودخانهای كه در شهر باكو جریان دارد از منطقه قرهباغ باعث گردیده كه هر دولتی در قرهباغ كنترل را در دست گیرد از اهرم قدرتمندی علیه باكو در اختیار داشته باشد.
3- عامل فرهنگی و مذهبی: اگر چه ارامنه و آذریها به مدت هزار سال باهم زیستهاند اما از نظر فرهنگی و مذهبی در نزاع بودهاند چرا كه آذریها مسلمان شیعه و ارمنیها مسیحی هستند. (هاشمی، 1384: 71).
4- ذهنیت منفی تاریخی ارامنه از اینكه در حال محاصره شدن توسط تركها هستند: در ایجاد این ذهنیت روند سركوبهای دوران عثمانی بهویژه قتل عامها و تبعیدهای اجباری مورد ادعای ارامنه اثرگذار بوده است.
5- فقدان مشروعیت و مخدوش بودن مرزها درمنطقه.
6- اعمال سیاستهای تبعیض علیه یكدیگر: اصولاً نزد آذریها ارامنه شهروند درجه دو محسوب میشوند و ارامنه نیز نزد آذریها چنین وضعیتی دارند.
7- رقابت میان قدرتهای بزرگ درقفقاز.
8- نحوهی غیردموكراتیك برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در دو كشور مشروعیت رهبران فعلی آذربایجان و ارمنستان را زیر سوال برده است (امیری، خرداد 1383: 57-52).
9- وجود گرایشات ملیگرایانهی شدید در دو كشور هرگونه سازش در مورد مناقشهی قرهباغ را به اعتراضهایی در دو كشور بدل خواهد كرد (تیزتك، اردیبهشت 1387: 56).
10- به لحاظ حقوقی تقابل دو اصل لزوم خدشه ناپذیر بودن استقلال و تمامیت ارضی یك كشور(آذربایجان) با اصل تعیین سرنوشت ملتها (مردم قرهباغ) دستیابی به توافقی در مورد این بحران را سخت كرده است (عباساف و چاخاتوریان، 1383: 45-41).
11- فقدان تجربهی مدیریتی طولانی سران دو كشور اثرات نامطلوب خود را در مذاكرات این دو دشمن تاریخی برجای گذارده است (هاشمی، 1384: 73).
اختلافات دو كشور و عاملی به نام اتحادیه اروپا
یكی از مهمترین آرزوهایی كه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی ذهن سیاستمداران تركیه را به خود مشغول كرده است، بحث پیوستن به اتحادیه اروپا است. در این بین درخواستهای اروپا از تركیه در جهت پذیرش مسئلهی نسلكشی ارامنه و بهبود روابط با ارمنستان باعث شده است تا گروهی بر این باور باشند كه اتحادیه اروپا با طرح و برنامهای قبلی روی مسائلی دست میگذارد كه هدف از آن تحریك ملی گرایان تركیه است. این دسته در تایید فرض خود استدلال میكنند كه این اتحادیه با تحریك ملیگرایی ترك سعی در ایجاد بحران در داخل تركیه و ناكام گذاردن عضویت تركیه در اتحادیه اروپا را دارد. به طور مثال، كمیتهی روابط خارجی پارلمان اروپا گزارشی شدیداللحن «كامیل اورلینگر» نماینده پارلمان اروپا دربارهی تركیه را تصویب كرد در این گزارش كه با 52 رای موافق در برابر شش رای مخالف به تصویب رسید، به رسمیت شناختن آنچه به عنوان كشتار ارامنه در جریان جنگ جهانی اول نامیده میشود، به عنوان نسلكشی، یكی از پیش شرطهای عضویت تركیه در اتحادیه اروپا توصیف شده است. این گزارش برای نخستین بار به طور رسمی این كشور را متهم كرده است (كاظمی، 26 دی 1386: 4).
در اقدامی دیگر اتحادیه اروپا از تركیه خواسته است كه اگر خواهان عضویت در اتحادیه اروپا است. به اقدامات خود در رفع تحریمها علیه ارمنستان و باز كردن مرزهای خود بر روی ارمنستان شدت بخشد (طباطبایی، زمستان 1382: 92). با توجه به تلاش و علاقهی وافر تركیه برای عضویت در اتحادیهی اروپا، مسئلهی نسلكشی ارامنه، ابعاد گستردهتری یافته و به عنوان ابزار اعمال فشار بر دولت آنكارا به كار گرفته شده است؛ هر چند تركیه افزودن بر رد اتهام نسلكشی، كشتار ارامنه را در سال 1915 در اثر جنگی متعارف میداند و شمار كشته شدگان را به مراتب كمتر از رغم ادعایی ارامنه (1،5 میلیون نفری) اعلام میكند و عواملی نظیر قطعی، بیماریهای مسری و درگیریهای درون قوی را عامل افزایش شمار كشته شدگان معرفی میكند؛ اما در دههی اخیر، نتوانسته پاسخ قانع كنندهای به جامعه بینالمللی در این زمینه بدهد. (احمدی لفوركی، 6 مرداد 1386: 9-8).
در این بین، گروهی دیگر با مقصر دانستن ارمنستان و بهویژه لابی قدرتمند پنج میلیونی این كشور در اروپا و امریكا بر این باورند كه ارمنستان از لابی ثروتمند خود برای تحت فشار قرار دادن تركیه برای گرفتن امتیاز از این كشور دربارهی كشتار ارامنه و بحران « قرهباغ» سود می برند. این دسته برای اثبات موضع خود به تلاش سنای بلژیك و دمومای روسیه برای پذیرش نسلكشی ارامنه از سوی تركیه اشاره دارند.
در جنجالیترین اقدام در 12 اكتبر 2006 مطابق با 20 مهر 1385، لایحهای در مجلس ملی فرانسه به تصویب رسید كه به موجب آن، انكار نسلكشی ارامنه به وسیله ی ترك های عثمانی در سال 1915 جرم اعلام شد. لایحه تصویب شده برای كسانی كه منكر این نسلكشی شوند، مدت یك سال زندان و مبلغ 45 هزار یورو جریمه در نظر گرفته بود. (سیفافجهای، اسفند 1386: 44) اگرچه تركیه با تهدید انجام اقدام تلافی جویانه بر ضد فرانسویان بهویژه در مورد نسلكشی الجزایریها توسط استعمار فرانسه و فراخواندن سفیر سعی در خنثی كردن اینگونه اقدامات محافل طرافدار ارمنستان زده است اما حداقل 15 كشور تاكنون نسلكشی ارامنه را به رسمیت شناختهاند (احمدی لفوركی، 6 مرداد 1386: 12).
جالب آنكه نفوذ لابی ارامنه در كشوری چون امریكا به عنوان متحد راهبردی تركیه كاملاً مشهود است، به گونهای كه گروه فشار ارامنه در زمان ریاست جمهوری «بیل كلینتون» در مجلس نمایندگان امریكا سعی در تصویب قطعنامهای نظیر مجلس فرانسه را بر ضد تركیه را داشتند كه با متقاعد كردن آنان از سوی كلینتون این صدور قطعنامه به تأخیر افتاد (از این نسلكشی جنجال...، بهمن 1379: 9)
اما تایید مصوبهای توسط كمیتهی روابط خارجی كنگره در محكومیت قتل عام یكونیم میلیون ارمنی در سال 2007 میلادی نمود دیگری از قدرت لابی ارامنه و یا حداقل تلاش برخی از محافل غربی برای تحت فشار قرار دادن تركیه را علنی ساخت (تركیه شلیك به عضویت...، 2 آبان 1386: 7).
در این بین مطبوعات تركیه بر این باورند كه لابی ارامنه گرفتن قرامت از تركیه به نفع ارامنه و حمایت از ادعا های ارضی ارمنستان در قبال تركیه را در سر میپرورانند (محمدیان، 5 مهر 1379: 2). علاوه بر این پاسخ، شاید اروپا نگران آن است كه در صورت پیوستن تركیه به اتحادیه اروپا و عدم حل اختلافات تاریخی، ارضی و نژادی میان ارامنه و تركها، اتحادیه اروپا از جیب خود هزینههای سیاسی، اقتصادی و بهویژه امنیتی این بحران را پرداخت كند. چرا كه شكلگیری هرگونه بحران و درگیری نظامی بین تركیه و ارمنستان به دلیل همسایه شدن اتحادیه اروپا با این دو كشور ثبات و امنیت اروپا به خطر خواهد افتاد.
تركیه و ارمنستان از ژنوساید تا دیپلماسی فوتبال
تركیه و ارمنستان سالها است بنا به دلایل تاریخی با هم روابط دوستانهای ندارند، با توجه به اینكه عموماً منشأ اختلافات كشورها در عرصهی روابط بینالملل منافع گاه متضاد و متفاوت آنها در حوزههای سیاسی، ژئوپولتیك و اقتصادی است اما در مورد تركیه و ارمنستان ذهنیت منفی تاریخی بر روی روانشناسی افكار عمومی دو كشور اثرات نامطلوب را گذارده و تشدید اختلافات میان طرفین را فراهم كرده است. با این وجود، بسیاری از حوزهها از زمینههای متعدد همگرایی و حصول به منافع مشترك برخوردار هستند. موضوع انتقال انرژی دریای مازندران به بازارهای جهانی، محصور بودن ارمنستان در خشكی و نیاز به بنادر كشورهای مجاور جهت تجارت با جهان خارج، تسهیل دسترسی و ارتباط تركیه با دریای مازندران و متحد قفقازیاش آذربایجان در صورت بهبود روابط با ارمنستان، بسته شدن و یا حداقل ناامن شدن راه تجارت خارجی ارمنستان با جهان خارج به دنبال جنگ روسیه و گرجستان بر سر اوستیای جنوبی و طرح آنكارا برای ثبات و امنیت در قفقاز كه بدون همكاری ارمنستان امكان عملی شدن را نخواهد داشت، از زمینه های همگرایی و همكاری دو كشور محسوب میگردند. علاوه بر این، روی كار آمدن اسلام گرایان عدالت و توسعه و اتخاذ سیاست نگاه به شرق و در نهایت بهبود روابط با ارمنستان برای تسهیل ورود به اتحادیه اروپا از دیگر زمینههای همكاری دو كشور محسوب میشوند. (آقازاده، 22 شهریور 1387: 1).
به دلیل همین اهدف مشترك بود كه "سرژ سركیسیان " رئیسجمهور ارمنستان از عبدالله گل دعوت كرد كه برای تماشای مسابقهی فوتبال میان تیمهای ارمنستان و تركیه به ایروان سفركند. انجام این سفر و تكرار آن از سوی سركیسیان اگرچه با مخالفت ملیگرایان افراطی در دو كشور مواجه شد اما بسیاری از روشنفكران دو كشور از این سفر كه از آن به عنوان «دیپلماسی فوتبال» یاد شد، به عنوان آغازی برای همكاری دو ملت به جای اصرار بر كینههای تاریخی تفسیر كردند. (كاكایی، شهریور و مهر 1387: 50) اگرچه هنوز واقعهی قتل عام یكونیم میلیون ارمنی (آن گونه كه ارامنه مدعیاند) به عنوان زخمی چركین بر روابط دو كشور خودنمایی میكند ولی انجام برخی اقدامات مثبت از سوی تركیه با وجود مخالفتهای ملیگرایان برای حقیقت یابی تاریخی در مورد سحت و یا رد كشتار ارامنه و كاهش حساسیت عمومی افكار عمومی در قبال قضیهی كشتار ارامنه در تركیه از نمودهای آشكار حركت آنكارا برای كاهش تنش با ارمنستان است. باید اذعان كرد كه در سالهای اخیر به دلیل نیاز دو كشور به یكدیگر و كاهش گرایشات ملیگرایانه در ارمنستان و تركیه (بهویژه تركیه) شاهد بهبود نسبی روابط میان انكارا و ایروان بودهایم. این كاهش شور ملیگرایی (به همراه نیاز دو كشور به یكدیگر) باعث شده است كه تركیه و ارمنستان چندین دور از مذاكرات را با میانجیگری برخی دولتهای اروپایی چون سوئیس برگزار كنند. با این وجود هنوز هم چالشهایی بر سر حل نهایی اختلافات وجود دارد كه این موانع عبارتنداز:
1- تلاش آذربایجان برای زنده نگاه داشتن موضوع قرهباغ كوهستانی؛
2- وجود مخالفتهای داخلی بهویژه در مورد كشور ارمنستان؛
3- ذهنیت منفی ارامنه از تركها بهویژه در مورد بحث قتلعام ارامنه؛
4- وجود دوگانگی مواضع و دیدگاهها در دولت ارمنستان (روشندل و قلیپور، 1373: 139).
وزارت خارجههای تركیه و ارمنستان در آوریل 2009، بر عزم دو كشور برای عادیسازی روابط فیمابین و برقراری ارتباطات نوین همسایگی در چارچوب احترام متقابل، تاكید كرده و بر مبانی "نقشه راه " برای عادیسازی روابط تفاهم كردند. نقشه راهی كه در آن مقرر شده است تا چگونگی شناسایی مرزها، موضوع قرهباغ، تشكیل كمیسیون بررسی ادعای تاریخی نسلكشی ارامنه از عصر سلطان عبدالحمید به بعد، بازگـشایی مرزها مورد بحث قرار گرفته شود.
در شرایـط فعلی به نظر میرسد كه اجرای سیاست مـسئله در حد صفر تركیه با همسایگان خود بهویژه ارمنستان در حال شكلدهی مجدد به معادلات منطقه است. جالب آنكه مقامات آنكارا تصمیم گرفتهاند از اواخر سال 2009، شبكه تلویزیونی به زبان ارمنی راه اندازی كنند. این شبكهی تلویزیونی بر روی آنتن ماهوارهای نیز خواهد رفت تا مردم جمهوری ارمنستان نیز بتوانند آن را تماشا كنند. این شبكه قرار است اخبار مهم و رویدادهای مربوط به ارمنستان و تركیه را به سمع و نظر بینندگان برساند. در این بین، هرگز نباید از یاد برد كه توافق اخیر میان ایروان و آنكارا در كوتاه مدت خواهد توانست تا روابط دو كشور را از حالت خصمانه خارج كند، اما این مهم قطعاً به مثابه پایان تنش میان دو كشور قابل تفسیر نیست چراكه بحث كشتار ارامنه و بحران قرهباغ كوهستانی در صورت آغاز روابط دیپلماتیك همچنان به عنوان عاملی تعیین كننده در كندی حل نهایی مشكلات تركیه و ارمنستان ایفای نقش خواهند كرد.
فهرست منابع:
1-آرلن، مالكل جی(خرداد 1360) كشتار ارمنیان یا گذرگاه آرارات. ترجمه جواد هاتفی. تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطایی.
2-احمدی، حسین(پاییز 1387) "چالشهای قومی در قفقاز ". فصلنامه آسیای مركزی و قفقاز. صص107-93.
3-احمدی لفوركی، بهزاد(6 مرداد 1386) " منع انكار نسلكشی: تاملی بر كشتار ارامنه به بهانه تصویب لایحه منع انكار در پارلمان فرانسه. پگاه حوزه. صص14-8.
4-استریان، گرانیك(1383) در كتاب كشورهای مشترك المنافع (CIS)(ویژه مسائل امنیتی CIS). ترجمه فخرالدین سلطانی. تهران: موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ایران معاصر تهران.
5-امیری، مهدی(خرداد 1383) "تحولات سیاسی در آذربایجان و ارمنستان و تداوم بحران قرهباغ ". در گزیده تحولات جهان 25. تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران- معاونت تولید.
6-از این نسلكشی جنجالبرانگیز (بهمن 1379) ترجمان سیاسی. ص9-8.
7-برویین سن، مارتین وان (1379) جامعهشناسی مردم كرد (آغا، شیخ و دولت): ساختارهای اجتماعی و سیاسی كردستان. تهران: پانیذ.
8- "تركیه شلیك به عضویت در اتحادیه اروپا "(2 آبان 1386) دنیای اقتصاد. ص7.
9-تهامی، مجتبی(1384) امنیت ملی دكترین سیاستهای دفاعی و امنیتی(جلد 2) تهران: سازمان عقیدتی سیاسی ارتش.
10-تیزتك، علی(اردیبهشت 1387) "نگاهی به روند و چشمانداز بحران قرهباغ ". رویدادها و تحلیلها. صص58-55.
11-جمهوری تركیه (پاییز 1386) تهران: وزارت امور خارجه مركز چاپ و انتشارات.
12-سیفافجهای، معصومه(اسفند 1386) "روند پیوستن تركیه به اتحادیه اروپا ". رویدادها و تحلیلها. صص44-42.
13-روشندل، جلیل. رافیك قلیپور (1373) ارمنستان. تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
14-طباطبایی، مهرزاد(زمستان 1382) "احیای روابط ارمنستان- تركیه: ادامه آرمانگرایی یا غلبه منافع ملی ". فصلنامه مطالعات آسیای مركزی و قفقاز. صص106-89.
15-عباساف، علی. هاریتون. چاخاتوریان(1383) مناقشه قرهباغ؛ آرمانها و واقیتها. ترجمه موئسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران- معاونت تولید. تهران: انتشارات موئسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران
16-كارزو، ژان ماری(2535) ارمنستان 1915. ترجمه فریبرز برزگر. تهران: جاویدان.
17-كاظمی، احمد(26 دی 1386) "تركیه در آستانه رویگردانی از اروپا: دلسردی از 40 سال تلاش برای ورود به اتحادیه اروپا ". همشهری. ص4.
18-كاكایی، سیامك(شهریور و مهر 1387) "آب شدن روابط تركیه و ارمنستان دیپلماسی فوتبال ". همشهری دیپلماتیك. ص50.
19-هاشمی، علیرضا(1384) امنیت در قفقاز جنوبی. تهران: مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
پایان پیام.