تاریخ : چهارشنبه 20 آبان 1388
کد 14854

تحلیل علایق ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز

.
سرویس قفقاز/خبرگزاری آران

خبرگزاری آران / سرویس قفقاز :

دكتر یوسف زین­العابدین، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت، جغرافیای سیاسی

چکیده
قفقاز به لحاظ تاریخی، فرهنگی و طبیعی در گذشته تحت نفوذ تمدن ایرانی بوده و به واسطه تسلط حاکمیت کمونیسم بر این منطقه، تحمیل قراردادهای مرزی و گسترش سیاست­های خاص به دنبال ایجاد شکاف و فاصله بین ایران و اقوام ساکن در منطقه قفقاز همواره در صدد جلوگیری از گسترش نفوذ ژئوپلیتیک ایران بوده است. اما، بر اساس قواعد ژئوپلیتیکی، این ارتباط و وابستگی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز در باطن هرگز گسسته نشد. با فروپاشی حاکمیت کمونیسم در اتحاد جماهیر شوروی(سابق)، علایق ژئوپلیتیکی متقابل میان ایران و منطقه قفقاز احیا شد و اکنون، به نظر می­رسد به رغم فشارهای قدرت­های منطقه­ای و فرامنطقه­ای در ایجاد شکاف میان ایران و قفقاز روابط ایران با کشورها و ملت­های این منطقه در حال تحکیم و تقویت است و با ظهور رویکردهای جدید ژئوپلیتیکی در جهان، به­خصوص ژئواکونومی و ژئوکالچر اهمیت این رابطه بیش از پیش مهم­تر جلوه می­کند. در این رابطه، ایران می­تواند به واسطه قفقاز، ژئوپلیتیک خود را به شمال غربی گسترش دهد و بر اساس منافع ملی خود، بهره­برداری­های اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. چراکه، منطقه قفقاز از لحاظ ویژگی­های ساختار قومی- نژادی و مذهبی اشتراکات متعددی با ایران دارد و شرایط و موقعیت طبیعی منطقه قفقاز نیز برقراری این ارتباط تنگاتنگ را ضروری و لازم می­نماید. با توجه به مطالب فوق، این سئوال مطرح است که علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز کدام­اند و چشم­انداز آن را چگونه می­توان ترسیم کرد؟ بر این اساس، فرض بر این است که با برجسته­شدن هویت­ها و پیامدهای آن در زمینه­های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز رو به تقویت خواهد بود و در این رابطه با موانع منطقه­ای و فرامنطقه­ای مواجه خواهد شد.
هدف از ارایه مقاله حاضر، تشریح و تبیین رابطه تحولات جدید منطقه قفقاز و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می­باشد.
واژگان کلیدی: ژئوپلیتیک، قفقاز، ایران، منافع ملی، ژئوکالچر، ژئواکونومی، استراتژی.
مقدمه
قفقاز میدان رقابت و محل جنگ بسیار قدیمی سلسله­های حکومتی ایران و دولت­های یونان و بیزانس از هزاره اول پیش از میلاد بود. اما، از هنگام تسلط اتحاد جماهیر شوروی(1921) و سقوط آن(1991)، قدرت مانور ایران و ترکیه در قفقاز به حداقل رسید(کریمی­پور، 1379، 59). سقوط اتحاد جماهیر شوروی باعث ایجاد منطقه ژئوپلیتیکی نوینی در مرزهای شمالی ایران گردید و ایران را با مجموعه­ای از رقابت­ها، فشارها و فرصت­های جدید در حوزه ژئوپلیتیکی قفقاز روبه­رو نمود. در حوزه قفقاز، ایران همواره به دنبال تحقق علایق ژئوپلیتیکی زیر می­باشد:
- نفوذ و نقش­یابی منطقه­ای؛
- ایجاد محیط امنیتی باثبات؛
- رقابت راهبردی با ترکیه در منطقه؛
- قابلیت نفوذ مدل اسلامی در منطقه توسط ایران با مدل سکولار ترکیه؛
- مرکزیت رابطه با روسیه؛
- پایدارسازی حضور سیاسی در منطقه؛
- گسترش روابط تجاری اقتصادی.
از سوی دیگر، با توجه به مسایل مذکور، در این حلقه سه حوزه تعارضی خاص را می­توان تشخیص داد که بر علایق ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران اثرگذار خواهد بود:
- برخورد و تعارض منافع ایران با ترکیه و روسیه در خصوص نقش­یابی منطقه؛
- حوزه تعارض ترکیه و روسیه در خصوص نقش­یابی منطقه­ای و همچنین اقدام ترکیه در راستای گسترش محیط امنیتی غرب به رهبری امریکا؛
- برخورد تعارضی امریکا و روسیه در منطقه(سیف­زاده، 1384، 194).
1- تحول در مفهوم ژئوپلیتیک
ژئوپلیتیک[1] از زمان وضع واژه آن از نظر مفهومی و نیز موقعیت اجتماعی و علمی دچار فراز و نشیب شده و از حالتی شناور در موضوعات مورد اطلاق نیز برخوردار بوده است. این واژه در بین جغرافیدانان، سیاستمداران حرفه­ای، نظامی­ها و متخصصین علوم سیاسی و روابط بین­الملل رواج داشته و دارد. از دهه هفتاد و هشتاد قرن بیستم به این طرف ژئوپلیتیک دچار بازخیزی شده و از رواج چشمگیری برخوردار شده است(حافظ­نیا، 1385، 21) که از پیامدهای آن رواج دو مفهوم ژئواکونومی و ژئوکالچر است که در ذیل به توضیح آنها می­پردازیم:
1- 1- مفهوم ژئواکونومی
اواخر جنگ سرد، عده­ای از محققین با توجه به تحولات پیش­آمده مفهوم جدیدی به نام ژئواکونومیک[2] را وارد عرصه تحلیل­های نظام جهانی نمودند. دلایلی که منجر به تمرکز بر اصطلاح ژئواکونومیک گردید عبارتند از:
1- ارایه طرح گلاسنوست[3] از طرف گورباچف[4] که اصلاحات اقتصادی شوروی را مد نظر قرار می­داد.
2- اهمیت­یابی روزافزون کشورهای دارنده منابع انرژی و قدرت اقتصادی در صحنه نظام بین­الملل.
3- وابستگی روزافزون قدرت­های جهانی به منابع انرژی
با توجه به دلایل فوق، از دهه 80 محققین بسیاری به تحقیق در زمینه موضوع ژئواکونومیک اقدام نموده­اند. ادوارد لوت­واک[5] نیز از جمله کسانی است که به ساخت دستور زبان تجارت تأکید می­نماید و آن را جایگزین منطق تضاد گذشته قرار می­دهد(مولایی، 1382، 2-160). او خبر از آمدن نظم جدید بین­المللی در دهه 90 می­داد که در آن ابزارآلات اقتصادی جایگزین اهداف نظامی می­شوند، به عنوان وسیله اصلی که دولت­ها برای تثبیت قدرت و شخصیت وجودیشان در صحنه بین­المللی به آن تأکید می­کنند و این ماهیت ژئواکونومی است.
ژئوپلیتیک سنتی در مباحث سرزمینی راهی بر ژئواکونومی ارایه می­دهد. فروپاشی شوروی (سابق) که نمودی از عدم موفقیت ایدئولوژی کمونیستی و تفکر توسعه اراضی بود، نشان­دهنده این اصل اساسی است که به منافع اقتصادی شهروندان شوروی(سابق) کمتر توجه شده است. در حالی که جایگاه ژئواکونومی ماوراء این اهداف تعیین می­شود. البته، نه به این معنی که ژئواکونومی ناشی از کشورگشایی یا نفوذ دیپلماسی است بلکه به این مفهوم «که یکی از طرق دستیابی به کاربرد بالاترین مهارت­ها بخش اقتصادی است». مهم­تر از همه این که موقعیت مطلوب اقتصاد جهانی تنها به وسیله پیشرفت و توسعه نسل آینده در سیستم­های هوایی و رایانه­ای و بیوتکنولوژی مواد جدید و خدمات مالی و ... ممکن خواهد بود و کماکان در این صحنه افرادی هستند که در موقعیت­های جهانی قرار دارند و با ایجاد هماهنگی­های جهانی موفق به کشف یک الگوی رهبری شده­اند و شکست­خورده­ها کسانی هستند که صرفاً توجه به خطوط تولید دارند و در صورت گسترش بازارهای ملی­شان تنها به حفظ تولید اقلام و مواد اولیه توجه می­کنند(عزتی، 1380، 107).
2-1- مفهوم ژئوکالچر
اصطلاح علمی ژئوکالچر[6] از دو واژه ژئو به معنی زمین که منظور از آن سیاره زمین است و کالچر به معنی فرهنگ تشکیل یافته است. در ابتدا، ذکر این نکته ضروری است که وجود پیشوند ژئودر اصطلاح ژئوکالچر، پیش از هر چیز به طبیعت واحد، یکپارچه و به هم پیوسته سیاره زمین اشاره می­کند. پس تحلیل ژئوکالچر در وهله نخست، مستلزم برخورداری از یک نگرش جهانی و سیاره­ای به فرآیندهای فرهنگی است. از سوی دیگر، واژه ژئو دربردارنده مفاهیم متعدد و گوناگونی است که در واژگان جغرافیا و به ویژه در ادبیات جغرافیای سیاسی مدرن دارای کاربردهای وسیعی است(غرایاق زندی، 1387، 149). والرشتاین[7] در کتاب خود نظام متحول جهانی، جایگاه ویژه­ای به مفهوم ژئواکونومیک و ژئوکالچر اختصاص داده است و بیان می­دارد که روابط کشورها بر اساس بده بستان­های اقتصادی در حال تکوین است و تضادهای زئوپلیتیکی به نفع منافع ژئواکونومیکی در حال حل­شدن می­باشد(رک. والرشتاین، 1379).
بنابراین، ژئوکالچر، یعنی اهمیت دادن به عناصری چون فرهنگ، زبان، قومیت و مذهب در کنار سایر عوامل ژئوپلیتیکی است. به نظر می­رسد، ژئوپلیتیک نوین ترکیبی از مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر باشد(روشن و فرهادیان، 1385، 130).
2- موقعیت ژئوپلیتیکی قفقاز
قفقاز[8] منطقه­ای کوهستانی واقع در جنوب و جنوب غربی روسیه و شمال غربی ایران است که از طرف غرب و جنوب غربی به دریای سیاه و ترکیه و از شرق به دریاچه کاسپین محدود شده است. مساحت این منطقه 440 هزار کیلومتر مربع است که به وسیله رشته کوه­های قفقاز بزرگ(آب­پخشان) به دو قسمت جداگانه قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی تقسیم شده است.
منطقه قفقاز شمالی عمدتاً در حیطه فدراسیون روسیه قرار دارد و قفقاز جنوبی شامل سه کشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان می­شود. سلسله ارتفاعات قفقاز بزرگ در سمت شمال منطقه با طول بیش از 1200 کیلومتر از دریاچه کاسپین تا دریای سیاه همچون دیواره­ای مستحکم، قفقاز جنوبی را از دشت­های جنوب روسیه جدا ساخته است. سلسله ارتفاعات تالش در جنوب شرقی و ارتفاعات قفقاز کوچک در حاشیه جنوبی و جنوب غربی منطقه، ارتفاعات جنوب منطقه را تشکیل می­دهند که البته پیوستگی، بلندی و سختی سلسله قفقاز بزرگ را ندارند. سرزمین قفقاز همچون دهلیزی بین این دو رشته ارتفاعات از دریای سیاه تا دریاچه کاسپین قرار گرفته است(رک. امیراحمدیان، 1376).
3- سابقه علایق ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز
سابقه علایق ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز به پیش از اسلام و دست کم به دوره ساسانیان بر می­گردد و قدمتی فراتر از دو هزار سال دارد. حتی مورخان مسلمان بنای بسیاری از شهرهای این منطقه را به دست شاهان ساسانی دانسته بر آن تأکید ورزیده­اند که شهرهای مهم دربند، باکو، شیروان و شماخی از آن جمله می­باشند. ارمنستان و گرجستان هم از دوره مادها و هخامنشیان و اشکانیان به تناوب تحت نفوذ و سیطره حکومت­های ایرانی قرار داشتند و دودمان اشکانی بیش از یک سده بر گرجستان حکومت می­کرد که با اشکانیان ارمنستان پیوند خونی داشتند. این کشورها را روس­ها در سال­های 1813 و 1828 از ایران گرفته و به اشغال خود درآوردند(مجتهدزاده، 1379، 394) و بر اساس استراتژی کمونیستی سعی بر قطع پیوند علایق ژئوپلیتیکی این منطقه با مناطق پیرامون به­خصوص ایران داشت. اما، بر اساس قواعد ژئوپلیتیکی این علایق نه تنها از میان نرفت بلکه تقویت نیز گردید. بنابراین با فروپاشی شوروی(سابق) و استقلال جمهوری­های قفقاز چنین به نظر می­رسید که ایران با توجه به امکانات ژئوپلیتیکی بتواند در منطقه قفقاز نفوذ هر چه بیشتری پیدا کند. به طور کلی، علایق ایران در حوزه قفقاز را می­توان در مقوله­های زیر خلاصه کرد:
1-   احیای روابط سنتی با قفقاز با هدف جلوگیری از تهدیدزایی منطقه بر علیه امنیت ملی ایران و بهره اقتصادی و فرهنگی؛
2-      تحصیل منافع ایران در دریاچه کاسپین و منابع نفت منطقه؛
3-      بهره­گیری از موقعیت ارتباطی قفقاز به عنوان جایگزین مسیر ترکیه برای ارتباط با اروپا؛
4-      برگرداندن مسیرهای انتقال انرژی به مسیر طبیعی و اقتصادی ایران با هدف تقویت ثبات و سود اقتصادی؛
5-      جلوگیری از شکل­گیری روندهای تهدیدزا توسط امریکا، ناتو و اسراییل در قفقاز(حافظ­نیا و افشردی، 1381، 19).
به این ترتیب، ایران پس از فروپاشی شوروی کوشید تا از رهگذر ارتباط و تماس مستقیم با کشورهای قفقاز، وارد این منطقه شده و بتواند حضور و نفوذ مستمری در منطقه بیابد. از این رو، ایران در نخستین اقدام پس از فروپاشی شوروی، جمهوری­های تازه استقلال یافته از جمله سه کشور قفقاز را به رسمیت شناخت و وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از اعلام استقلال از طرف این جمهوری­ها، شروع به تأسیس نمایندگی­های سیاسی خود در این کشورها کرد.
اقدامات و تلاش­های ایران در شرایط کاملاً متفاوتی از گذشته صورت می­گرفت. ایران دیگر، نه تنها به سان گذشته درگیر مسایل داخلی نبود؛ بلکه، از وحدت و انسجام سیاسی نیز برخوردار بود. اقتدار سیاسی این اجازه را به ایران می­داد تا در صحنه تحولات منطقه نقش موثری ایفا کند(واعظی، 1388، 126). در این راستا، علایق ایران در حوزه قفقاز را می­توان در سه محور ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچر مورد مطالعه قرار داد.
1-3- علایق ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز
فروپاشی شوروی(سابق) و تغییر و تحولات نوین ژئوپلیتیکی ناشی از آن برای ایران در بر گیرنده فرصت­ها و تهدیدهایی بوده است. فروپاشی شوروی باعث ایجاد خلأ قدرت در قفقاز شده و تهدیدهای امنیتی جدیدی را متوجه ایران ساخت. به عبارتی دیگر، هر چند که با فروپاشی شوروی خطر حضور نظامی ابرقدرت شمالی از بین رفت ولی این خطر با حضور امریکا و اسراییل و درگیری­های داخلی در قفقاز به صورت دیگر ادامه پیدا کرد(ازغندی، 1382، 28).
از طرف دیگر، منطقه قفقاز به جهت دارابودن دو کشور درگیر با یکدیگر، جمهوری اسلامی ایران را در وضعیت پیچیده­تری قرار می­دهد. پس از فروپاشی شوروی، مهم­ترین پارامترهای تأثیرگذار بر اندیشه حکومت جمهوری اسلامی در قبال آذربایجان، عامل قومیت و ناسیونالیسم و در قبال ارمنستان ژئوپلیتیک و ژئواکونومی می­باشد. آذربایجان از توان قومیت جهت متأثر ساختن اندیشه حکومت جمهوری اسلامی ایران برخوردار است. ولی هر دو دولت سیاست­های محتاطانه­ و واقع­بینانه­ای در قبال یکدیگر اتخاذ نموده­اند. چنان که، اگر آذربایجان از جدایی­طلبی آذری در ایران حمایت کند، جمهوری اسلامی حساسیت ویژه­ای نسبت به بر هم خوردن هماهنگی قومی خود دارد(محرابی، 1386، 175).
قفقاز همواره برای ایران اهمیت ژئوپلیتیکی داشته است. پس از استقلال سه کشور جدید در قفقاز و با توجه به تحولاتی که پس از جنگ سرد به وجود آمد، بر اهمیت ژئوپلیتیکی این منطقه افزوده شد؛ به طوری که، برخی از صاحب­نظران قفقاز را مکمل ژئوپلیتیکی ایران نامیده­اند. ثبات و امنیت این جمهوری­ها در دوران پس از استقلال برای کشورهای منطقه مهم است و ایران معتقد است که منافعش در منطقه، با ثبات کشورهای قفقاز ارتباط مستقیم دارد(واعظی، همان، 127).
2-3- علایق ژئواکونومیکی ایران در قفقاز
اقتصاد ایران با جمهوری­های قفقاز مکمل است و در زمینه نفت و گاز نیز می­توانند همکاری داشته باشند. قفقاز یکی از محورهای ترانزیتی شمال- جنوب و یکی ار محل­های اتصال شریان­های انرژی و حمل و نقل به اروپا محسوب می­شود. مسیر ترانزیتی قفقاز به اروپا برای ایران از مزیت نسبی بیشتری نسبت به راه سنتی ترکیه برخوردار است. از مسیر قفقاز، ایران حدود 1000 کیلومتر به برخی از بازارهای اروپا نزدیک­تر می­شود. توسعه و شکوفایی اقتصادی در کشورهای قفقاز در راستای سیاست­های اقتصادی منطقه­ای ایران قرار دارد. بنابراین، ایران از آن استقبال می­کند و معتقد است که این شکوفایی اقتصادی بازار جدیدی از کالا و خدمات را برای شرکت­های ایرانی به وجود خواهد آورد(واعظی، همان). از طرف دیگر، به استثنای گرجستان دو کشور آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز محصور در خشکی هستند که راه ارتباطی اقتصادی آنها با جهان به طور مستقیم و غیر مستقیم از ایران می­گذرد. این دو کشور برای گسترش مناسبات اقتصادی خود با جهان چاره­ای جز استفاده از فضای ایران، ترکیه، گرجستان و روسیه ندارند. در این میان، ایران در یک موقعیت ارتباطی ویژه قرار دارد. چرا که، ترکیه فقط با ارمنستان هم مرز است و برای ارتباط اقتصادی خود نیازمند راه­های ارتباطی ایران می­باشد. روسیه همیشه از نظر تاریخی مشکل دسترسی به آب­های آزاد را داشته است(سجادپور، 1381، 182).
3-3- علایق ژئوکالچر ایران در قفقاز
از دیدگاه ژئوکالچر نیز به دلیل پیشینه تاریخی، ایران از موقعیت و شرایط خوبی برخوردار است. هر یک از اقوام آذری، ارمنی و گرجی با ایران و فرهنگ ایران آشنا هستند و به فرهنگ ایرانی تعلق خاطر دارند. ضمن این که دومین کشور شیعه یعنی جمهوری آذربایجان در قفقاز قرار دارد و ارتباط نزدیک دو ملت ایران و آذربایجان می­تواند تأمین­کننده منافع دو کشور باشد(واعظی، همان). البته، علایق ژئوکالچر ایران در منطقه قفقاز جنوبی خلاصه نمی­شود. در قفقاز شمالی به خصوص داغستان جزء علایق ژئوکالچر ایران می­باشد. زیرا، اکثریت جمعیت این جمهوری خودمختار شیعه مذهب بوده و پیوند عمیقی با ملت ایران دارند. از طرف دیگر، اهمیت استراتژیکی این جمهوری که ایران از طریق دریاچه کاسپین می­تواند با آن ارتباط برقرار کند مربوط به 75 درصد از مرز دریایی روسیه در دریاچه کاسپین است که جزء قلمرو سیاسی این جمهوری می­باشد.
4- موانع تحقق علایق ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز
فروپاشی اتحاد شوروی به این انتظار دامن زد که بازی بزرگ در آسیای مرکزی از نو تکرار شود، البته این بار میان ایران و ترکیه. منظور از بازی بزرگ یعنی اصطلاحی که نزدیک به 160 سال رواج داشت، رقابت خونین روسیه و انگلستان در سده نوزدهم میلادی برای کسب برتری در آسیای مرکزی و هند از البرز تا اورست، از دریای سیاه تا خلیج بنگال و از کوه­های اورال تا گذرگاه خیبر بود. اما، آنان که می­پنداشتند شاهد تکرار این بازی خواهند بود خطا می­کردند. ایران و ترکیه از توانایی­های لازم برای چنین رقابتی بی­بهره­اند چه آنها قدرت­های منطقه­ای و نه جهانی­اند. پس از سقوط امپراتوری شوروی، ترکیه به سرعت دست به گسترش نفوذ خود در قفقاز زد. علقه­های تاریخی و عاطفی و نیز میل به تسلط یافتن بر بازارهای جدید این مناطق انگیزه­بخش ترکیه بود. در این مورد غرب به­خصوص ایالات متحده امریکا نیز به دلیل هراس از گسترش بنیادگرایی اسلامی ایران پشتیبان حضور ترکیه در منطقه قفقاز بود.
از طرف دیگر، موقعیت استراتژیک و ژئواکونومیک قفقاز، مرز فضای امنیتی مشترکی با اروپا ایجاد نموده که در نتیجه این منطقه از مرکزیت مهم اقتصادی و دالان حمل و نقل(نفت و گاز) را به خود اختصاص داده است؛ به گونه­ای که برای روسیه و ناتو اهمیت نظامی زیادی دارد(دارمی، 1386، 214). بنابراین، حوزه قفقاز علاوه بر علایق ژئوپلیتیکی ایران و ترکیه در نظام جدید ژئوپلیتیکی جزء علایق ژئوپلیتیکی ایالات متحده امریکا، روسیه، ناتو، و اسراییل و ... قرار گرفته است که در مواردی منافع بازیگران مزبور در این حوزه با یکدیگر تضاد پیدا می­کند. اما، در مقابل تحقق علایق ژئوپلیتیکی ایران همواره به عنوان عوامل بازدارنده عمل می­کنند. تحولات اخیر در حوزه قفقاز از جمله اقدامات روسیه در مقابله با بنیادگرایی اسلامی چچن و داغستان، حمایت ایالات متحده امریکا از طرح فیل سفید[9]، گسترش ناتو به سوی قفقاز و تأسیس دفتر ناتو در قفقاز، حضور روزافزون اسراییل در این منطقه و نیز طرح ناواکو همگی به عنوان موانع اصلی تحقق علایق ژئوپلیتیکی ایران در منطقه قفقاز محسوب می­شوند(رک. کوهن، 1387، 445 و فرزین نیا، 1388، 50).
نتیجه­گیری
قفقاز منطقه­ای است که در گذشته جزء حوزه نفوذ ایران و از لحاظ تاریخی، فرهنگی و ایدئولوژی دارای قدمت مشترک با ایران بوده و به واسطه جنگ­ها و تحمیل­ها از ایران جدا شده و بر اساس استراتژی کمونیسم سعی در متمایز ساختن این منطقه از ایران بوده است. اما پس از فروپاشی شوروی(سابق) این علایق نهفته و دیرینه بین ایران و قفقاز دوباره احیا شده و منطقه قفقاز به عنوان یکی از حوزه­های ژئوپلیتیکی پیرامون ایران از اهمیت خاصی برخوردار شده است. از این رو، جمهوری اسلامی ایران از اولین کشورهایی بود که استقلال جمهوری­های قفقاز را به رسمیت شناخت و مناسبات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... خود را با دولت­ها و ملت­های این منطقه برقرار ساخت. زیرا، به لحاظ ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز به عنوان مکمل برای ایران محسوب می­شود و ایران از طریق روابط با قفقاز می­تواند ژئوپلیتیک خود را به سوی شمال غرب گسترش دهد. اما، ایران در این راستا ابتدا با موانعی چون ترکیه که از حمایت غرب به­خصوص ایالات متحده امریکا برخوردار است مواجه شد. از طرف دیگر، منطقه قفقاز به دلیل دارابودن ذخایر انرژی و واقع­شدن در مسیر لوله­های نفت و گاز از اهمیت ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی برخوردار شده و جزء منافع قدرتهای منطقه­ای و فرامنطقه­ای تلقی می­شود. لذا، حضور ایالات متحده امریکا و گسترش ناتو به طرف قفقاز و نیز حضور اسراییل در این منطقه و جلوگیری روسیه از نفوذ و گسترش اسلام­گرایی در حوزه قفقاز این فرصت مناسب ژئوپلیتیکی را از جمهوری اسلامی ایران گرفته است.


منابع
  1. ازغندی، علیرضا(1382)، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، نشر قومس.
  2. امیراحمدیان، بهرام(1376)، «جغرافیای قفقاز»، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی.
  3. حافظ­نیا، محمدرضا و محمدحسین افشردی(1381)، «تحلیل ژئوپلیتیک قفقاز؛ بستری برای تدوین سیاست خارجی مناسب­تر در منطقه،پژوهشهای جغرافیایی، شماره 42، انتشارات دانشگاه تهران.
  4. حافظ­نیا، محمدرضا(1385)، «اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک»، پژوهشکده امیرکبیر.
  5. روشن، علی اصغر و نورالله فرهادیان(1385)، «فرهنگ اصطلاحات جغرافیای سیاسی- نظامی»، انتشارات دانشکده امام حسین(ع).
  6. سجادپور، محمد کاظم(1381)، «سیاست خارجی ایران: چند گفتار در عرصه­های نظری و عملی»، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی.
  7. دارمی، سلیمه(1386)، «ناتو در قرن بیست و یکم»، انتشارات موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین­المللی ابرار معاصر تهران.
  8. سیف­زاده، سید حسین(1384)، «سیاست خارجی ایران»، نشر میزان.
  9. عزتی، عزت­الله(1380)، «ژئوپلیتیک در قرن بیست و یکم»، انتشارات سمت.
  10. غرایاق زندی،داوود(1387)، «محیط امنیتی پیرامون جمهوری اسلامی ایران»، پژوهشکده مطالعات راهبردی غیر انتفاعی
  11. فرزین­نیا، زیبا(1388)، «کتاب سال 1387»، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی.
  12. کریمی­پور، یداله(1379)، «ایران و همسایگان(منابع تنش و تهدید)»، انتشارات جهاد دانشگاهی تربیت معلم.
  13. کوهن، سائول برنارد(1387)، «ژئوپلیتیک نظام جهانی»، ترجمه: عباس کاردان، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین­المللی ابرار معاصر تهران.
  14. مجتهدزاده، پیروز(1379)، «ایده­های ژئوپلیتیک و واقعیت­های ایرانی»، نشر نی.
  15. محرابی، علیرضا(1386)، «ژئوپلیتیک و اندیشه حکومت در ایران، نشر انتخاب.
  16. مولایی، یوسف(1382)، «نقدی بر خواندنی­های ژئوپلیتیک»، معاونت پژوهشی دانشکده امام باقر(ع).
  17. واعظی، محمود(1388)، «میانجی­گری در آسیای مرکزی و قفقاز: تجربه جمهوری اسلامی ایران»، دفتر مطالعات سیاسی و بین­المللی.
  18. والرشتاین، ایمانوئل(1379)،«سیاست و فرهنگ در نظام متحول جهانی(ژئوپلیتیک و ژئوکالچر)، ترجمه: پیروز ایزدی، نشر نی.


[1]- Geopolitics
[2]- Geoeconomics
[3]- Glasnost
[4]- Mikhail Sergeyevich Gorbachev
[5]- Edward Lutwak
[6]- Geoculture
[7]- Immanuel Maurice Wallerstein
[8]- Caucasus
1- انتقال لوله­های نفت و گاز باکو- جیهان
  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 20 آبان 1388
captcha refresh