تاریخ : سه شنبه 26 آبان 1388
کد 14915

افزایش تبلیغات گسترده گروه‌های پان تركیسم در جذب نخبگان آذری

.
سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان :
دکتر حمید احمدی
مجموعه مقالات همایش تاریخی و ادبی فراق ـ به اهتمام موسسه فرهنگی آران
 
تبلیغات گسترده گروه‌های پان تركیسم و برخی از شبكه‌های ماهواره‌ای وابسته در جهت ترغیب و تشویق جوانان آذری زبان كشور به ادامه تحصیل در دانشگاه‌های كشور تركیه، به منظور تحصیل در دانشگاه‌های آن كشور افزایش چشمگیری داشته است.
این در حالی است كه برخی از دانشگاه‌های كشور تركیه در اقدامی هماهنگ با ارائه برخی خدمات ویژه از جمله تخفیف در اخذ شهریه تحصیلی اقدام به جذب جوانان آذری زبان ایران می‌كنند.
گفتنی است در راستای تبلیغات برای جذب جوانان آذری زبان، شبكه‌های ماهواره‌ای وابسته به جریانات قوم‌گرا از جمله GONAZ TV (گوناز تی‌وی) جمهوری آذربایجان،در جهت اغفال و ترغیب جوانان برای عزیمت به كشور تركیه تحت عنوان ادامه تحصیل نقش بسزایی داشته‌اند.
بسیاری از مهاجران جوان ایرانی که برای تحصیل به این کشور رفته اند در مشاغل حساس فنی و تحقیقاتی ترکیه مشغول به کار شده اند که به نظر می رسد باید اقدامی سریع برای جلوگیری از مهاجرات نخبگان ایرانی به کشورهای همسایه انجام داد.
او فارس است،شما كرد هستید،ایشان بلوج اند،من آذربایجانی ام ؛ هریك به كاری مشغولیم ، هریك ایده و اندیشه ای داریم ، هریك در پی آرمانی هستیم؛هیچ فرقی نمی كند.
همه ایرانی هستیم  و پانتركیسم دشمن همه ی ماست.طاعونی كه سالها پیش سرازیر شده و ایران و ایرانیت را تهدید می كند . پس اگر مقاله زیر را در ( تالشان ) می بینید تعجب نكنید كه افشاگری و مبارزه علیه آن جریان شوم وظیفه عاجل همه ماست.
در مورد وظایف و برنامه های پانتركیستها در دوران جدید پس از جنگ سرد و استقلال كشورهای آسیای میانه و قفقاز، بحثهای زیادی در محافل پان تركیستی در داخل تركیه، در جمهوری آذربایجان و خارج از این مناطق صورت گرفته است. اما هیچكدام از این بحث ها به اندازه پیشنهادات صبری بدرالدین برای پان تركیستها جذابیت نداشته است. می توان پس از ضیاءگوك آلپ، بدرالدین را مهمترین ایدئولوگ جریان پان تركیستی دانست. او در یكی از مقالات بسیار مهم خود كه در برگیرنده استراتژی پان تركیستها برای دستیابی به وحدت تركیه، قفقاز، مناطقی از ایران، افغانستان و كلیه جمهوریهای آسیای میانه و بخشهای شرقی چین است، ضمن نگاهی به گذشته پان تركیسم، می گوید كه تا سال 1991 (فروپاشی شوروی)، پان تركیسم تنها به عنوان یك ایدئولوژی وجود داشت اما پس از آن، اقدام های عملی برای آغاز مرحله نهادی جنبش پان تركیسم آغاز شد.
تشكیل «مجمع خلق های ترك» (TPA ) با شركت كشورهای ترك زبان تركیه، قفقاز، كشورهای آسیای میانه و گروههای ترك زبان سایر كشورها، نخستین گام در این جهت بود. این مجمع جلساتی را هر سال در پایتخت های كشورهای مذكور تشكیل داد، در آن مسایل جهان ترك به بحث گذاشته می شود. خلاصه استراتژی آینده ی پانتركیسم، آنگونه كه توسط بدرالدین مطرح شده است، به شرح زیر است:
از آن جا كه كشورهای دارای اقلیت های عمده ترك زبان در روسیه، چین، ایران، بلغارستان، یونان و افغانستان، نسبت به هر گونه حركت در رابطه با وحدت تركهای جهان حساس هستند و آن را در مورد تمامیت ارضی خود نوعی اقدام دشمنانه تلقی می كنند، پانتركیستها باید بسیار محتاط عمل كنند، تا دشمنی این كشورها و نیز جهان عرب را برنیانگیزند. بدرالدین یك شیوه تدریجی را براساس آنچه كه او «اصل ختنه» (Principle of circumcision) می خواند توصیه كرده و كاربرد آن را مدنظر قرار میدهد. به نظر او در دوران قبل از ختنه، كودك را با اسباب بازی و شكلات و شیرینی سرگرم می كنند تا موعد مقرر فرا رسد و ضربه ناگهانی در اوج بی خبری كودك وارد شود. در این لحظه اجتناب ناپذیر، گریه كردن و مقاومت بیهوده است چون در واقع كار از كار گذشته است.1 وی یك استراتژی سه مرحله ای را برای رسیدن به آنچه كه ایجاد « فدراسیون تركها» می خواند پیشنهاد می كنند:
 
1ـ در مرحله نخست پانتركیستها بر ایجاد روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی میان تركها تاكید می كنند.
2ـ در مرحله دوم استحكام سیاسی در اولویت قرار خواهد گرفت، اما این استحكام سیاسی به شش كشور مستقل ترك روسیه سابق محدود خواهد بود.
3ـ مرحله سوم زمانی است (كه) حركت این كشورها به رهبری جنبش پانتركیستی، برای آزاد سازی خلقهای ترك و اتحاد سیاسی آنها از قید استعمار در روسیه (تاتارها، یاقوتها و ...) چین (اویغورها)، ایران (آذربایجانیها)، و غیره، آغاز خواهد شد. بدرالدین به دلیل حساس بودن دنیای غرب، روسیه و كشورهای منطقه به اقدامات تركیه، تاكید میكند در عین اینكه تركیه یك نقش محوری و رهبری كننده را در جریان پانتركی به عهده دارد اما در مراحل اولیه ادغام و اتحاد تركها، باید با احتیاط تنها بر جنبه فرهنگی رهبری تركیه تاكید كرد.
به سوی اجرای استراتژی «ختنه»:
 گامهای عملی تركیه و پانتركیستها گرچه نمیتوان سند دقیقی برای اثبات ارتباط گروههای پان تركیستی تركیه با پیشنهادات استراتژیك بدرالدین به دست داد اما بررسی اقدامات عملی دولت تركیه در سالهای دهه 1990 و اوایل قرن 21 به خوبی نشان میدهد كه این گامهای عملی در واقع چیزی جز گامهای تدریجی پانتركیسم به سوی فراهم ساختن شرایط برای رسیدن لحظه موعود، یعنی لحظه ختنه (چه در رابطه با جمهوریهای ششگانه آسیای میانه و قفقاز و چه كشورهای دارای گروههای تركزبان) نمیتواند باشد. در واقع باید گفت كه « فرصتهای طلایی» (از نظر خود پانتركیستها) فراهم شده است. سقوط شوروی بار دیگر پس از گذشت 70 سال از سقوط دولت تركهای جوان و فروپاشی عثمانی، دولت تركیه را به وسواس انداخته و آنها را همانند رهبران ثلاثه تركهای جوان به تبدیل پانتركیسم به استراتژی و ایدئولوژی رسمی سیاست خارجی خود واداشته است. در جریان ده سال گذشته، دولت تركیه گامهای زیر را به عنوان گامهای آغازین مرحله نخست استراتژی نوین پانتركیسم برداشته است:
 1ـ تشكیل مجمع خلقهای ترك (TPA ) متشكل از تركیه، جمهوری آذربایجان، پنج جمهوری آسیای میانه و گروههای پانتركیست كشورهای غیر ترك دارای گروههای ترك زبان. این مجمع هر ساله جلساتی را كه به اجلاس « سران ترك» معروف است و تاكنون هشت اجلاس آن در پایتختهای مختلف منطقه برپا شده است، تشكیل داده است. در این اجلاسهای سران و نمایندگان گروههای پانتركیست، مسایل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی كشورهای ترك تبار مورد بحث و بررسی و چارهیابی قرار می گیرد. 3
2ـ تلاش برای ترویج فرهنگ، زبان و سیستم سیاسی تركیه در جمهوریهای فوقالذكر از طریق كمك به نشریات پانتركی، چاپ كتابها و نشریات تركی با استفاده از حروف لاتین (به جای حروف عربی ـ فارسی) و تركی استانبولی، از جمله چاپ كتابهای آموزشی در مدارس و حتی چاپ كتابها و نشریات اسلامی به تركی استانبولی و حروف لاتین. تاسیس مدارس در سطوح مختلف از ابتدایی تا تاسیس موسسات آموزشی عالی در این جمهوریها و تدریس تركی استانبولی و تاریخ رسمی مورد نظر پانتركیستها بخش دیگری از اقدامات دولت تركیه است. دولت تركیه و موسسات غیر دولتی پانتركیست تاكنون چندین دانشگاه، و صدها دبیرستان و دبستان در سراسری جمهوری ها تاسیس كرده و به آنها كمك مالی میدهند. 4
3ـ كمك به تاسیس شبكه های رادیویی و تلویزیونی و پخش برنامه های هنری، تاریخی، سیاسی مورد نظر تركیه، چه از طریق كانالهای رسمی تلویزیون خود تركیه و چه از طریق كانال هایی كه برای جمهوری های فوق به كمك متخصصان فنی و كارشناسان هنری، ادبی،تاریخی و سیاسی پانتركیست وابسته به تركیه ساخته میشود. تركیه از طریق این پوشش وسیع ماهوارهای به ترویج زبان، فرهنگ، شیوه زندگی و سیستم سیاسی مورد نظر خود در این جمهوری ها می پردازد. 5
 
4ـ تاسیس مدارس مذهبی به شیوه مدارس امام خطیب تركیه در این جمهوریها و چاپ كتب مذهبی، نظیر قرآن و سایر كتابها به منظور جلوگیری از فعالیتهای مذهبی جمهوری اسلامی و عربستان سعودی. علاوه بر دولت تركیه، موسسات غیر دولتی، به ویژه موسسات اخوت اسلامی (طریقت) نیز در این رابطه فعال هستند. یكی از فعالترین این موسسات غیر دولتی، هیاتهای مذهبی وابسته به فتحاله گوسن هستند كه صدها مدرسه مذهبی در این جمهوریها تاسیس كرده و به ترویج زبان و فرهنگ تركیه دست میزنند. 7
5ـ اعطای بورسیه های تحصیلی گسترده، به دانشجویان این جمهوریها و نیز به دانشجویان ترك زبان كشورهای منطقه، برای تحصیل در دانشگاهها و موسسات آموزشی عالی تركیه. تركیه هر ساله هزاران بورسیه به این كشورها و گروهها واگذار میكند، و در جریان اقامت آنها در تركیه، علاوه بر آموزش زبان تركی استانبولی، ایدئولوژی پانتركیسم طی برنامه های آموزشی ویژه به آنها ارائه می شود تا پس از بازگشت به كشورهای خود، به عنوان فرستادگان و فعالان جریان تركی و رواج فرهنگ، زبان و ارزشهای سیاسی و اجتماعی تركیه به عنوان رهبر نهضت پانتركی عمل كنند. 8
6ـ تلاش برای بازسازی اقتصادهای ویران شده جمهوریهای ششگانه سابق روسیه، از طریق فعالیتهای شركتهای تجاری، اقتصادی، دولتی و غیر دولتی تركیه در زمینه های گوناگون فنی، تولیدی، صنایع تجاری، راهسازی و انواع قالب های اقتصادی دولت تركیه و شركتهای وابسته به آن یا شركتهای غیر دولتی تركیه كه در طول ده سال پس از فروپاشی شوروی صدها قرارداد گوناگون در این زمینهها با دولتهای آسیای میانه و جمهوری آذربایجان بسته اند. 9
7ـ اعطای وامهای گوناگون به دولتهای جمهوریهای ششگانه فوقالذكر برای بازسازی اقتصادی و پیشبرد توسعه اقتصادی و فرهنگی این جمهوریها. این وامها گاه از طریق خود تركیه و شركتهای ترك و گاه نیز با وساطت تركیه، از طریق كشورهای اروپایی، اسرائیل و آمریكا به این جمهوریها واگذار میشود. 10
8ـ اتحاد و اتئلاف با كشورهای غربی و غیر مسلمان به منظور افزایش توانمندی خود برای فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی در آسیای میانه و قفقاز و مهمتر از آن مقابله با نفوذ كشورهای رقیب نظیر ایران كه زمینههای خوبی برای فعالیتهای مقابل و خنثی كردن تلاشهای پانتركیستی تركیه دارند. تركیه گاه از طریق ائتلاف با آمریكا و اسرائیل (پیمان استراتژیك 1994 تركیه ـ اسرائیل) و انجام پروژههای مشترك اقتصادی و صنعتی در آسیای میانه و قفقاز، به اعمال فشار علیه ایران و سایر كشورهای منطقه پرداخته است. دست پنهان جریان پانتركیستی در ورای مخالفت های آمریكا به مشاركت ایران در كنسرسیوم نفتی قفقاز، و عبور لوله های انتقال نفت آسیای میانه از ایران را نباید از نظر دور داشت. علاوه بر این، تركیه و جریان پانتركیستی از قدرت مالی و سیاسی و نظامی این كشورها به ویژه (آمریكا و اسرائیل) به خوبی استفاده كرده و از طریق بستن پروژه های مشترك در زمینه های فوق،از توان مالی، نفوذ سیاسی، قدرت نظامی و دانش فنی این كشورها در راه اجرای استراتژی پانتركی خود بهره برداری كرده است. 11
 
پانتركیسم و ایران :
همانگونه كه در بخشهای پیشین اشاره شد، ایدئولوژی پانتركیسم از همان آغاز همیشه نگاهی نیز به ایران داشته است. نظریه پردازان پانتركیسم/ پانتورانیسم، كه خود اساسا از نوشته های شرقشناسان اروپایی متحد انگلستان (كه در گرما گرم بازی بزرگ یعنی رقابت امپریالیستی میان روسیه و انگلستان، بر سر آسیای میانه، ایران، افغانستان و هند، طرح دامن زدن به احساسات قومی ترك گرایانه در محورهای جنوبی روسیه را علیه این امپراتوری ارائه دادند) الهام میگرفتند، بخشهای شمالی ایران، شامل آذربایجان، گیلان و شمال خراسان را بخشی از امپراتوری آرمانی آینده تركها می پنداشتند، و در این رابطه نوشته هایی را در نشریات پانتركی استانبول انتشار می دادند. 12 در سالهای دهه 20 ـ 1910 تعداد اینگونه نوشته ها پیرامون آذربایجان ایران افزایش یافت و نویسندگان آن براساس استدلال هایی كه بیشتر از ماهیت احساسات غیر عقلایی شدید نژاد پرستانه و تخیلی برخوردار بود، و نمونه های آن در هیچ یك از نوشته های معتبر تاریخی غربی (چه در عهد باستان و چه در قرون بعد)، اسلامی و ایرانی به چشم نمیخورد. این نوشتهها، بر ریشه های تركی ـ و نه ایرانی بودن ـ آذربایجان اصرار میورزیدند و آن را جزیی از توران آینده می دانستند. ضیاء گوك آلپ در استراتژی سه مرحلهای پانتركیسم، كه پیش از این به آن اشاره یافت، آذربایجان ایران و بخشهای شمال غربی و شمال شرقی ایران را بخشی از «دوغوزستان» موعود بر میشمرد كه با پیوستن به تركیه و قفقاز یك دولت بزرگ ترك تشكیل خواهند داد. 13
محافل پانتركیست دولت عثمانی و جمهوری ترك بعدی، چه در اقدامات عملی و چه در نشریات گوناگون خود،آذربایجان ایران را بخشی از منطقه تبلیغاتی و عملیات خود جهت ترویج پانتركیسم در نظر میگرفتند. سازمان پرقدرت مخفی تحت نظر انورپاشا (تشكیلات مخصوصه) كه اندكی قبل از آغاز جنگ جهانی اول به منظور فراهم ساختن زمینه ترویج پانتركیسم و الحاق مناطق شمال غرب ایران، قفقاز، شمال شرق ایران و افغانستان و آسیای میانه تشكیل شده بود، واحدهای تبلیغی و عملیاتی متعددی را به ایران اعزام كرد.14كه در شهرهای تبریز و تهران مستقر شده بودند. گروههای عملیاتی و تبلیغی فوق در طول دوران اشغال آذربایجان از سوی عثمانی پس از انقلاب اكتبر 1917 روسیه، برای تبلیغ و سازماندهی هسته های پانتركی در تبریز تلاش كردند، اما مخالفت شدید ایران دوستان تبریز، به ویژه شیخ محمد خیابانی و احمد كسروی، تلاشهای آنها را خنثی كرد. سقوط امپراتوری عثمانی و از میان رفتن رهبران ثلاثه پانترك (انور، طلعت و جهان) باعث توقف موضع گیریهای مداخلهجویان محافل پانتركیستی و جمهوری نوین تركیه نسبت به ایران نشد. در این رابطه میتوان اقدامات سازمان «ترك اجاقی» و رهبران روشی بیك اشاره كرد كه در كنفرانس 1923 استانبول، آذربایجان ایران را بخشی از جهان ترك دانست و خواستار پیوستن آذربایجانیها به جمهوری تركیه شد.14 سازمان ترك «اجاقی» در سالهای دهه 1930 نیز در راستای تبلیغات گسترده خود پیرامون برتری نژاد ترك بر سایر نژادهای جهان، مطالب عمدهای را علیه ایران انتشار داد. این نوع احساسات و ادعاها را میتوان بیش از همه در نوشته های رشید صفوت یكی از مورخین و نظریه پردازان سازمان مذكور پیدا كرد. 15 در اوایل سالهای دهه 1940، گروههای پانتركیستی كه از سوی سفارت آلمان در استانبول و خارج از تركیه حمایت میشدند، به عملیات خود علیه ایران افزودند در جریان تلاش محرمانه نمایندگان گروههای پانتركیست با ماموران اطلاعاتی آلمان نازی در برلین، پانتركیستها در صدد برآمدند كه نظر آلمانها را به آذربایجان ایران جلب كنند. براساس اسناد محرمانه آلمان نازی، نوری پاشا برادر انورپاشای معروف، در جریان یك ملاقات با نمایندگان نازی در جبهه شرقی در 1941 (پیش از هجوم آلمان به شوروی) پیشنهاد ایجاد جمهوریهای ترك در آذربایجان ایران و شمال عراق را كه متحدان تركیه خواهند شد، به نازیها ارائه داد. 16 در طول سالهای 44 ـ 1941 كه فعالترین دوران تحركپانتركیستهای «تركیه» بود، فشارهای زیادی برای حمایت تركیه از راه اندازی حركتهای پانتركی در ایران صورت گرفت. محافل پانتركیست بخشی از تلاشهای خود را بر دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در استانبول و آنكارا و گرایش دادن آنها به فعالیتهای پانتركیستی متمركز ساختند. (برخی از فعالان بعدی پانتركیستهای فرهنگی و سیاسی ایرانی نظیر جواد هیات و حمید نطقی ـ كه پس از انقلاب اسلامی نشریه وارلیق را به زبان تركی و فارسی، اما با محتوی پانتركیسم فرهنگی منتشر كردند، در این سالها به دعوت دوات تركیه در استانبول به تحصیل مشغول بودند). 17 در همین دوره، یعنی 1942 بود كه یكی از اولین كتابهای پانتركیستی پیرامون آذربایجان ایران توسط شخصی به نام صنعان آذر (نام مستعار) با استفاده از تبلیغات تاریخی محافل پانتركیستی سالهای قبل درباره ایران نوشته شد. 18 در همین دوره یكی از نویسندگان پانتركیست تركیه (صلاحالدین ارتورك) در كتاب خود كمك به « برادران ترك در ایران» را برای كسب استقلال خود، به عنوان نخستین، گام به سوی وحدت در « توران بزرگ» پیشنهاد كرد. 19
بعد از جنگ جهانی نیز مبلغان، روزنامه نگاران و نویسندگان پانتركیست تركیه، نظیر جلالالدین یوسل احمد جعفر اوغلو و یوسف آزمون و فاروق سومر مطالبی مشابهی را كه بیشتر رنگ و بوی احساسی شدید همراه با پرخاشگری داشت و از تخیل پردازیهای ذهنی سرچشمه می گرفت تا منابع تاریخی معتبر، درباره آذربایجان ایران مینوشتند. نشریات پانتركیستی چون ارتوكن با طرح شعار « همه تركها یك ارتش هستند» خواستار تقویت نیروهای مسلح تركیه و آماده سازی آن برای رهاسازی « تركهای ایران» شدند. 20 با تاسیس حزب پانتركیستی اقدام ناسیونالیست به رهبری آلپ ارسلان توركش، كه خواستار كمك تركیه به هسته های پانتركی جهان برای آماده سازی مقدمات تشكیل « توران بزرگ» بود، تبلیغات پانتركی علیه ایران شدت بیشتری پیدا كرد. نشریات حزب مذكور و نشریات بعدی در دهه 1970 (پس از انقلاب اسلامی ایران) نظیر « چاغری» به طرح مطالب نژادپرستانه و چاپ گزارشات اغراق گونه درباره جمعیت « تركهای ایران»، خواستار رهاسازی آنها از به اصطلاح « ستم فارسها» شدند.21 در سالهای دهه 1980 كه موج اسلامگرایی تركیه را نیز در برگفت، تبلیغات ضد ایرانی حزب « اقدام ناسیونالیست» علیه ایران شدت گرفت و پانتركیستهایی نظیر فاروق سومر و محرم ارگین به تلاش برای جذب عناصر ایرانی اهل استان آذربایجان و تبدیل ساختن آنها به مهره های فعال پانتركیست تلاش كردند. 22 از اوایل دهه 1980 تعدادی از عناصر چپگرای افراطی آذربایجان ایران به تركیه رفتند23و نزد این پانتركیستها به فراگیری آموزههای رمانتیك پانتركی مشغول شدند تا بعدها به ترویج آنها در ایران دست بزنند. در سالهای دهه 1990، به ویژه پس از فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان، تعدادی از عناصر با سابقه پانتركیست متعلق به فرقه دمكرات آذربایجان، كه پس از انقلاب اسلامی وارد ایران شده بودند به محافل سابق الذكر پیوستند تا در لحظه مناسب به كمك عناصر ماركسیست پانتركیست ایران (به ویژه چهره های فعال مسئول نشریه وارلیق) آمده و فعالیتهای سیاسی و سازمانی خود را در ایران آغاز كنند. باز شدن فضای سیاسی ایران در 1376 و جنگ قدرت میان نیروهای چپ و راست (موسوم به اصلاح طلبان و محافظه كاران) جمهوری اسلامی، فرصت مناسبی دست داد تا عناصر گوناگون پانتركیست ایرانی (حلقه های باكو و استانبول) و هسته های فعال چپ و راست (در اروپا و آمریكا) با حمایت های مالی و سیاسی تركیه و جمهوری آذربایجان، به انتشار نشریات گوناگون محلی در استانهای آذربایجان ایران بپردازنند و ضمن تبلیغات گسترده پانتركی به سازماندهی هسته های فعال در سطوح گوناگون (به ویژه در سطح دانشگاهها) دست بزنند. استقلال منطقه مسلماننشین قفقاز معروف به جمهوری آذربایجان نقطه عطف بسیار مهمی در سیاستهای پانتركیستی، به ویژه در رابطه با ایران محسوب میشود. به این خاطر از اوایل دهه 1990 به بعد دوره جدید و مهمی از تبلیغات، تلاشها و سازماندهیها در رابطه آذربایجان ایران شروع شد كه در آن شعار « آذربایجان واحد» و هدایت تلاشهای پانتركی جهت دامن زدن به احساسات تركی و طرح تضاد و كشمكش قومی میان « ترك و فارس» به عهده جمهوری آذربایجان و عناصر افراطی پانترك آن گذاشته شد. بررسی نقش محوری باكو در این زمینه ضروری است. جمهوری آذربایجان: كارگزار پروژه پانتركیسم ضد ایرانی همانگونه كه در بالا گفته شد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی این فرصت را فراهم ساخت تا پروژه پانتركیسم ضد ایرانی، یعنی برنامهریزی گام به گام برای رواج ایدئولوژی و جریان پانتركیستی در مناطق ترك زبان ایران و زمینهسازی اجرای استراتژی «ختنه» مورد نظر طراحان نوین پانتركیسم به اجرا درآید.
وظیفه این طرح ریزی عملیاتی و اجرای آن به عهده جمهوری آذربایجان گذاشته شده و نخبگان و محافل پانتركیست و به طور غیر مستقیم دولت باكو، به كارگزاران دولت تركیه جریان پانتركی / پان تورانی آن تبدیل شدهاند.
در واقع این پدیده چندان بیسابقه هم نبوده است. نقش كارگزاری در همان دوره اولیه پانتركیسم، یعنی دوران فعالیتهای گروه سیاسی، تبلیغاتی و نظامی تشكیلات پانتركی سالهای دهه 20 ـ 1910 تحت رهبری تركهای جوان، نیز به عهده نخبگان باكو گذاشته شده بود و بخش عمدهای از جریان پانتركیستی ضد ایرانی از آن منطقه علیه ایران سازماندهی و هدایت میشد. به واقع نخبگان ماجراجوی باكو در طول قرن بیستم نقش كارگزاری را برای یك دولت خارجی در ایران بازی میكردهاند. در سالهای 1930 ـ 1910 كارگزار دولت عثمانی، در سالهای 1990 ـ 1920 كارگزار برنامههای توسعه جویانه مسكو و از 1991 به بعد بار دیگر كارگزار استراتژی نوین پانتركیستی آنكارا. نگاهی كوتاه به سیر تحول این جریان، نكتهها را بیشتر روشن میسازد. اصولا جریان پانتركیسم در منطقه نشین و سرزمینهای سابق ایران در قفقاز از همان سالهای آغازین قرن بیستم و همزمان با گسترش این ایدئولوژی در امپراطوری عثمانی، پیدا شد.
برخی از فعالان پانتركیسم نظیر حسینزاده و احمد آقا اوغلو از اهالی قفقاز بودند كه در سالهای دهه 20 ـ 1900 در استانبول بسر میبردند در زمره برجسته ترین شخصیت های محافل پانتركی محسوب میشدند. 24 بعدها محمد امین رسولزاده نیز به آنها پیوست، و همین گروهها بنیانگذار حزب (مساوات) شدند كه در واقع از سالهای 1917 به بعد گرایشهای پانتركی خود را به شدت آشكار ساخت. این حزب تحت حمایت شدید مالی، نظامی و سیاسی رژیم تركهای جوان در عثمانی قرار داشت و از برنامه بلندپرواز پانتركیستی رهبران عثمانی در راه برپایی یك امپراتوری گسترده ترك زبان (توران) پیروی می كرد.
در واقع باید بر این نكته انگشت گذاشت كه اقدام حزب مساوات در سال 1918 برای گزینش نام « آذربایجان» برای منطقه مسلمان نشین قفقاز (اران و آلبانیای تاریخی) یك اقدام حساب شده و سنجیده در راستای برنامه های آینده پانتركیستی تركهای جوان بود. رهبران حزب مساوات به كارگزاری از سوی رهبران تركهای جوان با گزینش این نام برای منطقه اران، آرزو داشتند تا در آینده بحث وحدت مناطق شمال رود ارس را با آذربایجان واقعی در ایران مطرح كنند و با دامنزدن به احساسات ترك گرایانه ضد ایرانی، زمینه الحاق آذربایجان ایران به امپراتوری ترك را فراهم سازند. گرچه این نكته تاكنون به طور گسترده در پژوهشهای ایرانی بررسی نشده است، اما حضور نیروهای نظامی ارتش عثمانی در قفقاز، و حضور عناصر برجسته پانتركیست در آن منطقه را كه تحت حمایت نظامی عثمانی قرار داشتند، می توان دلیلی بر این مدعا دانست.
در آن روزگار برخی از نخبگان تیزبین ایرانی، نظیر شیخ محمد خیابانی و احمد كسروی در تبریز به خوبی به این انگیزه های پانتركی پی برده، و به آن اعتراض كردند. در پی همین اعتراضات بود، كه نیروهای پانتركیست كه به همراه ارتش عثمانی آذربایجان را در اشغال داشتند به تبعید شیخ محمد خیابانی از ایران به قفقاز دست زدند. 25 شیخ در راستای مقابله با همین برنامه های گسترش طلبانه و الحاقگرایانه پانتركیستی، نام آذربایجان را به «آزادیستان» تغییر داد تا مانع برنا مه های فوق شود. 26 در همان زمان، در تهران نیز روشنفكران و نویسندگان ایرانی واكنشهای شدیدی بر این اقدام پانتركیستی مساواتی / عثمانی نشان دادند كه، در نشریات آن دور ایران بازتاب یافت. 27
 گرچه سقوط دولت تركهای جوان و نابودی رهبران پانتركیست آن از یك سو، و سقوط رژیم مساواتی به دست كمونیستها از سوی دیگر به این برنامه ها و رویاها پایان داد اما اندیشه پانتركیستی در پوشش ماركسیسم ـ لنینیسم در منطقه قفقاز همچنان ادامه یافت، و بار دیگر در جریان جنگ جهانی دوم فرصت نقش آفرینی پیدا كرد. در این مرحله بود كه باكو و رهبران آن نقش كارگزاری برای اندیشههای گسترش طلبانه شوروی را بازی كردند، و با آفرینش ماجرای جمهوریهای خود مختار آذربایجان و كردستان ایران درصدد تجزیه و الحاق این مناطق به خاك شوروی برآمدند. نوشته هایی كه اخیرا براساس اسناد و خاطرات چهره های فعال در ماجرای تشكیل فرقه دمكرات آذربایجان و اعلام حكومت خودمختار در تبریز انتشار یافته است، به خوبی نشان می دهد كه این ابتكارات، بخشی از برنامه های مشترك مسكو/ باكو برای تشكیل یك آذربایجان واحد و الحاق آن به شوروی بوده است. 28 پانتركیست وابسته به رژیم میرجعفر باقراف رهبر حزب كمونیست شوروی شاخه باكو، از همان آغاز اشغال آذربایجان ایران تا خروج نیروهای ارتش سرخ، به مدت 4 سال از طریق انتشار نشریات به شدت پانتركیستی « وطن یولندا»، « شفق» و « آذربایجان» برای رواج پانتركیسم در ایران فعالیت كردند.
 حوادث بعدی، پس از خروج شوروی و فرار رهبران اصلی فرقه دمكرات به باكو، نشان داد كه اینگونه تلاشها تاثیر چندانی در ایرانیان آذربایجانی به جای نگذاشته و هیچ خدشه ای به وفاداریهای ایرانی آنها وارد نیاورد.( 29) نظریه پردازان و مورخان پانتركیست قفقاز، به همراه متحدان اندك ایرانی عضو فرقه دمكرات آذربایجان خود در فاصله سالهای 1979 ـ 1946، از طریق انتشار كتابها، نشریات، و برپایی نمایشهای هنری و تبلیغاتی رادیویی همچنان به تبلیغ اندیشه های پانتركیستی واگرایانه علیه ایران ادامه می دادند. چهره های ماركسیست/ پانتركیست ایرانی كه محصول سالهای اشغال چهار ساله آذربایجان ایران از سوی ارتش سرخ و رژیم پیشه وری بودند و برای تحصیل در موسسات آموزشی شوروی به باكو اعزام شده بودند و یا به همراه ارتش سرخ و رهبران فرقه دمكرات به آن سوی ارس گریخته بودند، از سالهای دهه 1960 به بعد فعالیت پانتركیستی خود جهت برانگیختن اندیشه های قومگرایانه در آذربایجان ایران را شروع كردند.
شاعران ایرانی الاصل نظیر بالاش آذر اوغلو، مدینه گلگون و حكیمه بلوری دوشادوش ادبا و شعرای پانتركیست باكو نظیر سلیمان رستم، میرزا ابراهیم اوف و دیگران در راه برانگیختن اندیشه های پانتركیستی در ایران و طرح آرمان وحدت آذربایجان ایران با «جمهوری آذربایجان» تلاش می كردند. (30) برخی از عناصر فرقه دمكرات نظیر علی پناهی، رئیس تامینه تبریز كه پول های فراوانی را از تبریز ربوده و با خود به باكو به برده بود و نیز محمد تقی زهتابی از شاخه جوانان فرقه دمكرات كه در راستای فراهم سازی كادرهای آینده پانتركی برای ایران به باكو اعزام شده بود، تحت تاثیر نوشته های تاریخی بی سروته و غیر علمی پانتركی محافل استانبول / آنكارا/ باكو به نوشتن آثار رمانتیك و باژگونه تاریخی پیرامون « ستارخان»31 و « تاریخ باستانی تركهای ایران» و سایر بحثها دست زدند، تا از طریق این نوع وارو سازیهای تاریخی و خلق تاریخی تخیلی كهن و باستانی تركی برای آذربایجان ایران، این منطقه را دارای پیشینه ای هماهنگ و مشترك با تركیه و سایر مناطق نشان داده و با زدودن هر گونه پیوند تاریخی این منطقه با ایران، و تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی پایه های گفتمان وحدت ساز پانتركی را فراهم سازند. 32
انقلاب اسلامی ایران در 1357 / 1979 این فرصت را فراهم ساخت تا برخی از این عناصر، به ایران برگشته و با سایر همفكران موجود خود در ایران، فعالیتهای سیاسی را در راستای هویت سازی غیر ایرانی برای آذربایجان ایران شروع كنند . این محافل به انتشار نشریاتی همچون یولداش (به مدیریت ح.م. صدیق) و وارلیق (به مدیریت جواد هیات، حمید نطقی و حمید محمدزاده) دست زدند. برخی از این افراد نظیر صدیق و زهتابی كه دارای گرایشات چپگرایانه پانتركی شدیدتری بودند، به دلیل فعالیتهای سیاسی و قومگرایانه تحت فشار قرار گرفتند و یا برای مدتی به زندان افتاده (مورد زهتابی در ایران) و از كشور خارج شدند. (مورد صدیق كه در سالهای 1359 به بعد به تركیه و به جمهوری آذربایجان رفت و با محافل پانتركی آن مناطق آشنا شد.) گرچه این افراد به لحاظ موضعگیری سیاسی دارای گرایشات چپ ولیبرال متفاوت بودند، اما در یك هدف اشتراك نظر داشتند و آن خلق هویت تركی ـ و نه ایرانی ـ برای آذربایجان ایران و طرح ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ اندیشه وحدت (بیرلیك) «دو آذربایجان» بود. محافل پانتركیستی باكو همچنان با انتشار نشریات و سازماندهی گردهمایی پانتركی، به ویژه پس از سالهای 1361، و سركوب حزب توده به بعد، با حمایت اتحاد جماهیر شوروی به تبلیغات پانتركیستی علیه ایران ادامه می دادند. 33 این فعالیتها در طول سالهای دهه 1980 ادامه پیدا كرد. اما به دلیل نامساعد بودن شرایط منطقه ای، جهانی و نیز فضای داخلی در ایران، نمود چندانی پیدا نمی كرد.
آنچه باعث امیدواری مجدد محافل پانتركی در جمهوری تركیه. و جمهوری آذربایجان به افقهای آینده شد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود. نخبگان سیاسی در باكو به جای پیش گرفتن سیاستی معقول در قبال همسایگان خود و تلاش برای بازسازی بنیادهای اقتصادی ـ اجتماعی كشور، از همان آغاز مواضع خصمانه ای در قبال ایران گرفتند، و با طرح دعاوی كودكانه و مبتنی بر آرمانهای الحاقگرایانه پانتركی، بدبینی ایران را نسبت به مواضع خود برانگیختند. این بدبینی زمانی تشدید شد كه جبهه خلق، به رهبری ابوالفضل ایلچی بیك ریاست جمهوری را به دست گرفت و به طور رسمی شعارهای قدیمی دهه های تحت تسلط شوروی را در رابطه با آذربایجان ایران مطرح ساخت.
این نوع مواضع مبتنی بر دیدگاههای خصمانه و بی تجربگی سیاسی، و به راه انداختن تبلیغات ضد ایرانی در نشریات و رسانه های خبری باكو و نیز سازماندهی گروههای پانتركی از میان عناصر ناراضی ایرانی، نه تنها به تیرگی روابط تهران و باكو منجر شد، بلكه اتخاذ مواضع نابهنگام در برابر ارمنستان باعث به راه انداختن جنگ خانمانسوزی در منطقه شد كه اشغال سرزمینهای مسلمان نشین قره باغ از سوی ارمنستان را به دنبال آورد. در واقع میتوان گفت كه «چپ روی های كودكانه» پانتركی جبهه خلق و مواضع نابخردانه و رمانتیك آن، علت اصلی تحولات فوق الذكر بوده است. 34 جمهوری آذربایجان از همان آغاز استقلال در 1991، نقش متحد استراتژیك تركیه در منطقه را به عهده گرفت و با گسترش روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود با استانبول به شریك و همكار استراتژیك تركیه در تدوین و به مرحله اجرا گذاشتن برنامه های پانتركی تبدیل شد. جبهه خلق با هر گونه انكار ارتباطات فرهنگی، مذهبی و تاریخی خود با حوزه تمدنی ایرانی، پانتركیسم را به ایدئولوژی رسمی دولت تبدیل كرد و به انجام اقداماتی نظیر تغییر الفبا به لاتین و اخذ برنامه ای تلویزیونی تركیه و پذیرش پوشش رسانه ای آن، گامهای جدی نسبت به تقویت استراتژی پانتركی برداشت.
گرچه شكست سیاستهای جبهه خلق و فرار ایلچی بیك از شدت موضع گیریهای پانتركی باكو نسبت به ایران كاست، اما تداوم موضع خصمانه نشریات پانتركی جمهوری آذربایجان (نظیر، ینی مساوات، زركالو، آزادلیق و ...) علیه ایران، سازماندهی محافل پانتركی و حمایت از آنها در دوران حیدرعلی اف و همسویی هرچه بیشتر باكو با استانبول در چارچوب استراتژی پانتركیسم، جمهوری آذربایجان را به كارگزار دولت تركیه تبدیل كرده است. باز شدن فضای سیاسی در ایران از سال 1376 به بعد، فرصت تازه ای به جریان منطقه ای پانتركیسم داد تا با بهره برداری از موقعیت ایجاد شده، تبلیغات پانتركی و سازماندهی جریانهای طرفدار این ایدئولوژی در ایران را آغاز كند. تشدید بحران سیاسی میان جناحهای محافظه كار و اصلاح طلب در ایران، مشغول بودن نیروهای سیاسی در این جنگ قدرت، خلایی ایجاد كرد كه برای جریان پانتركی تحت حمایت جمهوری آذربایجان و تركیه فرصت مناسب محسوب میشد.
به همین دلیل بود كه از سال 1377 به بعد نشریات محلی با رنگ و بو و موضع گیری آشكار پانتركیستی، گفتمانهای تاریخی، فرهنگی و سیاسی رایج در میان محافل پانتركی باكو و استانبول و آنكارا را به درون ایران كشاندند، و با سازماندهی محافل عمدتا دانشجویی در جهت ترویج اندیشه پانتركیسم در میان آذربایجانیهای ایران دست زدند. هدف از همه این اقدامات، بسیج قومی ترك زبانان ایران، فراهم ساختن زمینه كشمكش قومی میان ترك و فارس و ایجاد شكافهای قومی و سیاسی در ایران و ترویج نوعی هویت ضد ایرانی بوده است. جریانهای پانتركی در باكو و استانبول كه در حال حاضر از حمایت مستقیم و غیر مستقیم دولتهای جمهوری آذربایجان و تركیه برخوردارند، به شیوه های گوناگون، استراتژی « ختنه» را در ایران دنبال میكنند. این استراتژی هم از سوی محافل رسمی پانتركی در باكو و استانبول / آنكارا، كه به طور غیر مستقیم از حمایت گسترده دولتهای این دو كشور برخوردارند دنبال میشود، و هم در سطحی داخلی از سوی محافل كوچك اما فعال پانتركی موجود در ایران كه در عرصه رسانهای و تشكیلاتی به فعالیت شدید برای زمینه سازی لازم جهت اجرای تدریجی استراتژی « پانتركی» در مناطق آذری زبان ایران مشغول بوده و از حمایت جریانهای پانتركی مستقر در جمهوری آذربایجان و تركیه برخوردار هستند. انعكاس مداوم دیدگاههای چهره های پانتركیست ایرانی در مطبوعات باكو و آنكارا، بزرگنمایی این چهرهها و محافل كوچك پانتركی ایران در جایگاه های اینترنتی پانتركیستهای وابسته به جمهوری آذربایجان و تركیه، و تبلیغ نشریات پانتركی محلی ایران و نشریات پانتركی دانشجویی دانشگاههای ایران در كنار نشریات پانتركی مشهوری چون ینی مساوات، آزادلیق، ... در این جایگاه های اینترنتی، همه از ارتباط سازمانی جریان پانتركیستی آران با تشكیلات جهانی پانتركیستی حكایت می كند.
پایان پیام.
 
 
 
  • نوشته شده
  • در سه شنبه 26 آبان 1388
captcha refresh