تاریخ : دوشنبه 9 آذر 1388
کد 15087

« بحران قره باغ » و درسهائی برای دولت باكو

.
سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان : « الهام علی اف » و « سرژ سركیسیان » روسای جمهور آذربایجان و ارمنستان در مونیخ درباره مسئله قره باغ به مذاكره پرداخته اند. این ششمین دور مذاكرات طرفین در خصوص مسئله قره باغ است كه در یكسال اخیر صورت گرفته است.
 دور قبلی مذاكرات فیمابین در ماه گذشته در حاشیه اجلاس سران جامعه كشورهای مستقل مشترك المنافع در « چیسینائو » برگزار شد ولی جدی ترین دستاورد آن توافق برای تداوم گفت و گوها بود.
اگر چه روند مذاكرات فیمابین حاوی پیشرفت قابل ملاحظه ای در جهت حل و فصل موضوع قره باغ نبوده است ولی سفر « سرژ سركیسیان » به تركیه و تفاهمات ارمنستان و تركیه در خصوص پایان دادن به اختلافات تاریخی طرفین جدی ترین حادثه ای بود كه بر مواضع ارمنستان و آذربایجان تاثیر مستقیمی داشته است .
جمهوری آذربایجان طی 2 دهه اخیر تصور می كرد كه دولت تركیه حامی بلامنازع دولت باكو در جهت تامین منافع این كشور در مناقشات قره باغ باشد لكن تفاهم ارمنستان ـ تركیه در پایان یافتن یا دستكم تصحیح چنین ذهنیتی اثرگذار بود و به افكار عمومی آذربایجان نشان داد كه در مناقشات مرزی خود با ارمنستان نبایستی روی حمایت دولت آنكارا چندان حساب كنند. البته مقامات آنكارا در پایان تفاهمات خود با ارمنستان به باكو اعلام داشتند كه تفاهم با ارمنستان علیه هیچكس نیست و دیدگاه تركیه در قبال آذربایجان همچنان به قوت خود باقیست ولی سفر رئیس جمهور ارمنستان به تركیه برای دولت آذربایجان و افكار عمومی این كشور بطور كلی غیرمنتظره بود و در واقع آنها را غافلگیر كرد.
برخی شواهد و قرائن موجود نشان می دهند فشار طرفهای غربی برای شكل گیری مذاكرات میان طرفین بی تاثیر بوده است . این احتمال از آنجا تقویت شده كه تاكنون پیشرفت محسوسی در مذاكرات به دست نیامده بود لكن اخیرا طرفین پذیرفتند بر محور اصول ذكر شده در « سند مادرید » به تفاهماتی دست یابند. اینكه سرنوشت مذاكرات پیرامون مسئله قره باغ به كجا بیانجامد هنوز روشن نیست لكن مسئله اینست كه طرف سومی هم وجود دارد و با در پیش گرفتن یك نقش تحریك كننده سعی دارد با توسل به تجزیه طلبی سیاست قدرتهای بیگانه را در منطقه به پیش ببرد. مسلح كردن تجزیه طلبان و تلاش برای شكل دادن به یك حركت تهاجمی در قلمرو قره باغ از جدی ترین عواملی است كه به تقویت نقش بیگانگان در این منطقه منجر شده و مرتبا تحت تاثیر قدرتهای خارجی به تشنج آفرینی در قره باغ پرداخته اند.
نباید از نظر دور داشت كه شركتهای نفتی غرب از یكطرف و رژیم صهیونیستی از طرف دیگر با نفوذ در ساختار قدرت در جمهوری آذربایجان توانسته اند به جایگاه و پایگاه تازه ای در این جمهوری دست یابند. اگر چه رهبران آذربایجان تصور می كنند كه از این طریق می توانند در مذاكرات قره باغ از موضع محكمتری برخوردار شوند لكن در میدان عمل همین طرفهای غربی و صهیونیستی با درك شرایط منطقه و آگاهی از حساسیت های افكار عمومی آذربایجان در این زمینه چندان مایل نیستند موضوع قره باغ فیصله یابد تا بتوانند از این اهرم فشار برای دریافت امتیازات بیشتر از دولت باكو سواستفاده نمایند.
البته این امر در تاریخ آذربایجان بی سابقه نبوده است . در واقع « بحران قره باغ » را بایستی میراث شوم دوران سلطه شوم اتحاد شوروی سابق بر این منطقه تلقی كنیم كه آثار و تبعات آن هنوز هم گریبانگیر مردم آذربایجان است .
یكبار روسلان خاسبولاتف عضو ارشد پولیت بوروی حزب كمونیست اتحاد شوروی در سالهای پس از فروپاشی اتحاد شوروی اعتراف كرده بود كه اتحاد شوروی برای هر منطقه ای از سرزمین های تحت سلطه اش یك « كانون بحران خفته » را به گونه ای تعبیه كرده است كه در صورت نیاز با تحریك یكی از طرفین یا هر دو طرف آتش یك نزاع تمام عیار و بی پایان برافروخته شود و شرایط به سمتی پیش برود كه شاید هرگز هیچكس برنده نشود.
شاید امروز چنین تصور شود كه دوران سلطه جهنمی كرملین بر جمهوریهای جوان در آسیای میانه و قفقاز به سر آمده است ولی لااقل در شرایط كنونی آمریكا و برخی كشورهای اروپائی و حتی اسرائیل برای پیدا كردن جای پا و تثبیت موقعیت خود و نفوذ در جمهوری آذربایجان و سایر كشورهای آسیای میانه از هیچ كوششی فرو گذار نمی كنند. باكو نباید تصور كند كه با تكیه بر بیگانگان می تواند مشكل قره باغ را به نفع خود حل و فصل نماید.
اكنون زمزمه های پیوستن ارمنستان و گرجستان به « ناتو » مطرح است و همین زمزمه ها نشان می دهد كه غرب سعی دارد طرفین دعوای قره باغ را برای خود حفظ كند و به همین خاطر كمترین حسابی كه باكو بر روی دیگران باز كند نقطه آغاز ناكامی آینده را در محاسبات خود رقم زده است . اگر باكو تا دیروز بر روی تركیه حساب می كرد امروزه با تلخكامی احساس می كند كه تكیه گاه خود را از دست داده است . دقیقا از همین دیدگاه اگر باكو بر روی آمریكا و دیگر كشورها حساب تازه ای را باز كند باز هم اشتباه تازه ای را مرتكب شده است .
موضوع مهمتر باز كردن حساب تازه بر روی اسرائیل است كه بنظر می رسد باكو اخیرا از این بابت فریب خورده است . خوبست باكو به تجربه های تلخ تركیه در صحنه مناسبات با رژیم صهیونیستی بیندیشد و با بررسی ابعاد آن سرنوشت مناسبات كنونی خود با رژیم تل آویو را از هم اكنون درك نماید.
تركیه برای چندین دهه مناسبات بسیار نزدیكی با رژیم تل آویو برقرار نمود ولی در میدان عمل مشخص گردید كه این رژیم در آن واحد با تركیه و پ .ك .ك روابط بسیار نزدیك و صمیمانه ای را برقرار كرده و بطور همزمان با طرفین منازعه ارتباطات گسترده ای داشته و در واقع نقش « جاسوس دو جانبه » را ایفا می كرده است . باكو نباید انتظار و توقعی داشته باشد كه هم پیمانی با صهیونیستها و غرب ذره ای به حل وفصل بحران قره باغ كمك نماید. این بزرگترین درسی است كه باكو می تواند از اشتباه دیگران بیاموزد و با بكارگرفتن استعدادهای خود از تكرار تجربه های ناموفق دیگران اجتناب نماید.
پایان پیام.
 
  • نوشته شده
  • در دوشنبه 9 آذر 1388
captcha refresh