سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
الیاس واحدی
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان : مذهب تشیع در سرزمین آذربایجان همزمان با ایران در دوره صفویه گسترش یافت و به صورت دین اکثریت مردم درآمد. در حال حاضر ۷۵ تا ۸۰ درصد از مسلمانان جمهوری آذربایجان و ۷۰ تا ۷۵ درصد از کل جمعیت کشور را شیعیان تشکیل میدهند. در بین اقوام ساکن در آذربایجان آذریها بیشترین سهم و تعداد را در جمعیت شیعه کشور دارند و بعد از آن تالشها قرار دارند. لزگیها، تاتارها، کردها و آوارها از دیگر اقوام مسلمان هستند که شیعیان در بین آنها در قالب اقلیت وجود دارند.
در دورههای گذشته شیعیان جمهوری آذربایجان در برابر جریانهای تضعیفکننده، اعتقادات مذهبی خود را حفظ نمودند. یکی از این جریانها نفوذ و تأثیر امپراتوری عثمانی بود که به منزلة مدافع مذهب تسنن در برخی دورهها به شکل جنگهای مسلحانه رودر روی شیعیان ایران و سرزمین کنونی جمهوری آذربایجان قرار میگرفت. جریان دوم حاکمیت امپراتوری تزار روسیه بود که پس از جدا شدن آذربایجان از ایران در پی گسترش و تسلط دین مسیحیت (ارتدوکس شرقی) در این دیار بود. جریان سوم برعکس دو جریان اول ماهیت ضددینی داشت. این جریان تسلط ایدئولوژی کمونیسم در آذربایجان بود که در پی استحاله کامل و همهجانبه اقوام ساکن در شوروی برآمد. در فرآیند آسیمیلاسیون و استحاله شهروندان شوروی، هویت دینی آنها بیش از سایر خصیصهها صدمه دید. زیرا ایده کمونیسم ـ لنینیسم دین را افیون تودهها میدانست و درصدد محو تعلقات دینی همه شهروندان (اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و ...) بود. در بین جریانهای ضدشیعی یاد شده، دو جریان اول نتوانستند، صدمه اساسی بر شیعهگری آذربایجان وارد نمایند و منشأ تغییر و تحول نبودند. تلاشهای امپراتوری عثمانی محدود به مذهب در حاشیه اهل سنت گردید که همواره در سایه مذهب شیعه قرار داشت. سلطهگری سیاسی و قومی ـ دینی تزاریسم نیز نتوانست محدودیت آنچنانی برای اعتقادات شیعی ایجاد کند و یا ارتدوکس مسیحی را بر مذهب شیعه حاکم سازد. برخی تحلیلگران بر این باورند که حاکمیت تزار که درگیر جنگهای سختی با عثمانیهای سنی مذهب بود، در مواردی از شیعیان حمایت میکرد و با قرار دادن شیعیان در مقابل اهل تسنن در تلاش بود تا از شکلگیری اندیشههای حمایت از امپراتوری عثمانی که با آذریها از حیث دین، زبان و هویت تاریخی و فرهنگی اشتراکات زیادی داشت، پیشگیری نماید. بعد از الحاق مناطق قفقاز به روسیه تزاری در ابتدا حاکمیت روس محدودیتهایی را برای مسلمانان ایجاد کرد که بعدها با توجه به مشکلات داخلی امپراتوری، این محدودیتها کمرنگ شد. مسلمانان آذربایجان به ویژه شیعیان به راحتی به ایران و اماکن مذهبی در سایر کشورهای اسلامی مسافرت میکردند و در مناسک حج شرکت میجستند. اعزام به حج مسلمانان ساکن در امپراتوری روسیه عمدتاً از طریق خاک ایران انجام میشد. طبق آماری که در این زمینه موجود است، در این دوران بیش از ۶۰ هزار نفر از مسلمانان ساکن در روسیه به حج رفتند و ایران یکی از کشورهایی بود که بخش اصلی این حجاج از طریق خاک آن عازم عربستان میشدند و در این میان آذریهای شیعه سهم عمده را داشتند.(1)
برعکس جریانهای ضدشیعی قبلی، جریان کمونیستی با رویکرد آتهئیستی توانست صدمات جبرانناپذیری بر موجودیت شیعیان آذربایجان وارد نماید.
شرایط خاص شیعیان در جمهوری آذربایجان را در دو بخش میتوان تجزیه و تحلیل کرد. یک بخش مربوط به قابلیتها، توانمندیها و فرصتهای موجود و نهفته در جامعه شیعیان این کشور است و بخش دیگر چالشهای پیشرو و تهدیدها را دربرمیگیرد که توضیح هر کدام در پی میآید:
قابلیتها و فرصتها
تعداد جمعیت و تسلط بر حاکمیت: شیعیان با اختصاص بالاترین سهم از جمعیت به خود و نیز داشتن اکثریت در قوم غالب (آذریها) از حیث توانمندی جمعیتی بالاترین مزیت را در آذربایجان دارند و به تبع این، حاکمیت و دولت نیز به طور کامل در دست آذریهای شیعه مذهب است. جمهوری آذربایجان از این حیث وضع برجستهای در بین کشورهای شیعه دارد. از این نظر این کشور شرایط به مراتب بهتری از عراق و لبنان و وضعیتی مشابه جمهوری اسلامی ایران دارد. حاکمیت در آذربایجان به شکل ریاستی است و اختیارات اصلی در دست رئیسجمهور قرار دارد و رؤسای قوای دیگر نیز از حیث قومی و مذهبی شیعیان آذری هستند. افزون بر اینها سایر اهرمهای قدرت نظیر نمایندگان مجلس، شهرداران، نظامیان بلندپایه و رسانههای گروهی نیز به شکلی تقریباً یکدست در دست شیعیان است.
عوامل تقویتکننده خارجی: استقلال جمهوری آذربایجان و تشکیل دولت ملی به دست شیعیان فرصت مناسبی برای پیروان این مذهب بود تا از تنگنای نظام ضددینی شوروی بیرون آیند و به احیای مذهب خود همت گمارند. این رویداد توسط عوامل خارجی در منطقه قابل تقویت بود که بهترین فرصت در این خصوص وجود کشوری قدرتمند و تأثیرگذار چون جمهوری اسلامی ایران بود که برپایه ایدئولوژی منشعب از مذهب تشیع اداره میگردد. علاوه بر این در سالهای اخیر قدرت یافتن شیعیان در برخی دیگر از کشورها نظیر عراق و لبنان نیز زمینههای فرصتساز را بیش از پیش برای شیعیان آذربایجان فراهم ساخت.
ارتباط سهل و روان شیعیان آذربایجان با ایران به ویژه مناطق آذرینشین عامل خارجی دیگری است که سبب تقویت روحیه مذهبی در شیعیان آذربایجان میگردد. سفرهای زیارتی شیعیان آذربایجان به ایران به ویژه به مشهد و تحصیل طلاب علوم دینی این کشور در حوزههای علمیه ایران نیز میتواند سبب تحکیم جایگاه شیعه در آذربایجان میشود. کما اینکه افرادی که پس از تحصیل در مدارس دینی ایران به آذربایجان بازگشتهاند، در ترویج اندیشه شیعی ایرانی کوشیدهاند. تحلیلگران مسائل آذربایجان بر این باورند که پس از استقلال این جمهوری طی مدت ۵ سال اول رشد و گسترش اندیشههای ایرانی شیعه بسیار درخور توجه بوده است. کتابهای مذهبی و ایدئولوژیک چاپ شده در ایران به وفور در کتابفروشیهای شهرهای مختلف در معرض دید بوده و مورد استقبال قرار میگرفت ولی پس از آن، دوره افول و تضعیف فرهنگ دینی ـ اجتماعی ایرانی در این جمهوری آغاز شد. بدیهی است که جایگاه قابل ملاحظه فرهنگ ایرانی را فرهنگ نفوذی از ترکیه و غرب تصاحب کرد. دلایل پیش آمدن چنین وضعیتی عموماً عدم همکاری دولت باکو و تلاشهای گسترده محافل غربی عنوان میشود. ضعیف بودن بنیان دینی مردم در اثر زیستن طولانی مدت در محیط ضددینی کمونیسم نیز از علل بروز این وضع برشمرده میشود. اما ذکر این نکته در اینجا لازم است که علت اصلی تضعیف جایگاه تفکر شیعی ایرانی در آذربایجان سلب اعتماد آذریها نسبت به ایران است. آذریها که دارای دین، مذهب و قومیت حاکم و غالب هستند، هویت قومی ـ ملی و دینی ـ مذهبی را از هم جدا نمیسازند. روابط رو به رشد ایران و ارمنستان و عدم حمایت قاطع از باکو در قضیه قرهباغ توسط جمهوری اسلامی ایران آشکارترین و شایعترین دلیل وضعیت یاد شده است و به جرأت میتوان گفت که بزرگترین ضربه را به گسترش تفکر شیعی ایرانی در آذربایجان وارد ساخت. علیرغم اینها علمای شیعه ایرانی هنوز جایگاه خاصی در این کشور دارند. دیدگاهها و تفکرات دینی ـ سیاسی رهبر جمهوری اسلامی ایران هنوز جایگاه درخور توجهی در بین دینداران آذری دارد و علاوه بر این دیدگاههای آیتالله فاضل لنکرانی، آیتالله سیستانی و آیتالله میرزا جواد تبریزی طرفداران مشخص دارد.(2)
پیشینه دینگرایی شیعه در منطقه: شیعیان آذربایجان از دیر باز به حفظ شعائر مذهبی و انجام فعالیتهای دینی اهتمام داشتند. در دورههای حاکمیت تزارها و شوروی این تلاشها به شکل مبارزات دینی بروز مینمود. این مبارزات اغلب به دلیل ماهیت استبدادی نظامهای غیرمسلمان حاکم پس از چند سال و با کشتارهای وسیع و برنامهریزی شده علما و دینداران خاموش میگشت. در زیر نمونههایی از این کشتارها و مقاومت شیعیان ذکر میگردد.
ـ در اوایل دهه ۱۹۲۰ در پی آغاز نظارتهای شدید کمونیستی و محو شعائر مذهبی به دستور لنین، ۸۰۰ روحانی در آذربایجان کشته شدند که از این تعداد ۱۷ نفر در حوزههای علمیه نجف، قم و مشهد تحصیل کرده و دارای درجه اجتهاد بودند. برجستهترین این مجتهدین آیتالله سیدغنی بادکوبهای و آیتالله شیخ قدرتالله ابراهیمی بودند که به طرز فجیعی اعدام گردیدند.( 3)
ـ در فاصله ۱۰ ساله بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ بیش از ۳۰۰ هزار نفر از دینداران در جمهوری آذربایجان توسط تشکیلاتهای مختلف کمونیستی قتلعام شدند. در این سالها تعقیب علمای دینی که اکثر آنها شیعه بودند، به طور جدی دنبال شد، قرآن کریم به منزله یک «کتاب زیانآور» ممنوع گردید و مساجد تخریب شدند و یا تبدیل به انبار، کلوپ، کتابخانه و یا مدرسه شدند. تنها در سال ۱۹۲۹ حدود ۴۰۰ مسجد در آذربایجان بسته شد و ۱۲۰ مسجد نیز تخریب گردید و یا تغییر کاربری داده شد.( 4)
در این دوران سال ۱۹۳۷ اوج سختگیریها و اقدامات خشونتبار کمونیستها علیه دینداران و علمای شیعه در آذربایجان بود. به طوری که اسلامگرایان آذربایجان این سال را به عنوان ضربالمثل و مصداق بالاترین حد فشار و خفقان علیه دینداران به کار میبرند. در این میان مناطق مرکزی جمهوری و مکانهایی که مرکز تحصیل علوم دینی و یا دارای اماکن مقدس (امامزادهها و مساجد معروف) بودند، بیش از سایر نقاط آسیب دیدند.(5)
به گفته شاهدان وقایع ضددینی آن سالها، مأمورین نظام کمونیستی علما و روحانیون را وادار به کارهای ضددینی ازجمله سوزاندن قرآن میکردهاند و با مشاهده مقاومتشان آنها را در چاههایی که «نارگین» نامیده میشد، انداخته و چاه را با دینامیت منفجر میکردند. از دیگر شیوههای خشونتآمیز و فجیع کمونیستها میتوان به بستن وزنه به پای روحانیون و انداختن آنها در دریا اشاره کرد. شاهدان این ماجراها نقل میکنند که عمامههای سفید روحانیون غرق شده چنان سطح آب را میپوشاند که از دور دسته پرندگان دریایی یا کبوتران سفید را در ذهن تداعی میکرد. تبعید علما به مناطق سیبری و تیرباران آنها نیز از دیگر شیوههای رایج کمونیستها بود.( 6)
در برابر اقدامات ظالمانه و غیرانسانی کمونیستها، اکثر دینداران علیالخصوص روحانیون شیعه تا پای جان مقاومت میکردند. آیتالله عبدالغنی بادکوبهای، سیدمحمد بادکوبهای و شیخ حنیفه بادکوبهای، شیخ حسن رامانائی، شیخ کامیاب و میرزا عبدالغفار اردوبادی از علمای مبارز و جسوری بودند که در منطقه باکو و اطراف آن در حال مبارزه با مرام استبدادی کمونیستی جان خود را از دست دادند. در سایر نقاط آذربایجان نظیر گنجه، زیره، سالیان و ... نیز شرایط مشابهی حاکم بود و شیعیان دینگرایی مانند حبیبالله علیزاده فرزند ملاتیمور از زیره و ملاعبدالله و ملااشرف از سالیان از قربانیان سالهای استبداد در شوروی بودند.
نظاممندی و نهادینه شدن: ایجاد ساختارهای خاص برای فعالیتهای دینی در نهاد حکومت، نشان از این دارد که حکومت جمهوری آذربایجان علیرغم پیشینه ضددینی ـ با قبول اینکه دولت فعلی در ماهیت خود از میراث اقتدارگرایی دوران شوروی بیبهره نیست ـ قبل از استقلال و نیز رویکرد سکولار بعد از استقلال، عنصر دین به ویژه اسلام و تشیع را به عنوان واقعیتی انکارناپذیر و بخش انفکاکناپذیر از هویت شهروندان خود پذیرفته و به رسمیت شناخته است. اداره روحانیت مسلمانان قفقاز که از سال ۱۹۸۰ در باکو و به رهبری شیخالاسلام الله شکور پاشازاده رهبری میشود، قدیمیترین نهاد دینی آذربایجان و منطقه محسوب میشود. فلسفه وجودی این اداره که در دوره تزارهای روس بنای اصلی آن نهاده شد، کنترل گرایشهای دینی مسلمانان و دولتی و حکومتی کردن دین اسلام توسط روسها بود و در دوره اتحاد جماهیر شوروی نیز به رغم ماهیت الحادی و آتهئیستی نظام کمونیستی، این اداره پابرجا بود. پاشازاده رهبر این نهاد به دلیل هماهنگی کامل با رهبران کمونیست و نیز عدم انجام اقدامات شاخص در امور دینی توسط اداره روحانیت از سوی برخی به عضویت در سازمان امنیتی ک. گ. ب متهم میشد. تا جایی که برخی وی را از افسران ک.گ.ب معرفی میکردند، اتهامی که همواره و به طور جدی از سوی او رد گردیده است.(7)
مقامات دینی و مسئولین اداره روحانیت با وجود همکاری و هماهنگی مداوم با حکومت در مواقعی که کنترلهای دولتی کم شده، رفتارهای مستقل و مبتنی بر احیاگری دینی از خود بروز دادهاند. این رویکرد چه در دوران قبل از استقلال آذربایجان و چه بعد از آن به چشم میخورد. اداره روحانیت در سالهای ابتدایی بعد از استقلال کشور فعالیتهای دینی خود را گسترش داد و روزنامه سلام را منتشر کرد که بعد از اندک زمانی انتشار آن متوقف شد و تا سالهای اخیر که این اداره دوباره دست به انتشار ارگان مطبوعاتی خود زده است، فاقد ارگان مطبوعاتی بود.
مقامات دولت آذربایجان با ایجاد کمیته دولتی امور تشکلهای دینی درصدد برآمدند تا کنترلهای دولتی بر امور این تشکلها را قویتر سازند. دولت آذربایجان با این کار از یک سو برنامه مهار گرایشهای دینی و کنترل قدرت دینی اسلامگرا را عملی ساخت و از سوی دیگر به سبب توجه به مسائل دینی مردم وجهه مناسبی کسب کرد. افزون بر اینها باکو با این عمل تشکلهای دینی غیرمسلمان را نیز تحت کنترل درآورد و در زیر چتر حمایتی خود قرار داد که این اقدام از دید شورای اروپا و سایر مجامع غربی دور نماند. به طور کلی مجامع غربی از امحاء هویت دینی اقلیتهای غیرمسلمان در آذربایجان نگرانند و بر این تصورند که اگر دولت آذربایجان در این زمینه وارد عمل نشود و تضمینهای قانونی کافی ارائه ندهد، جریان دینی ـ مذهبی اسلامی از یکطرف و رویکرد سکولاریستی نهادهای عمومی و دولتی از طرف دیگر، هویت دینی فرقههای مسیحی و یهودی را که از نظر اجتماعی در حاشیه قرار دارند، کاملا از بین خواهد برد.
علاوه بر اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و کمیته دولتی امور تشکلهای دینی، نهادسازی دینی در گروههای سیاسی نیز وجود دارد. حزب اسلامی آذربایجان (صدای اسلام) را قویترین نهاد مردمی دینمدار میتوان نامید. این حزب که ایدة دولتگرایی دینی و ایدئولوژی تشیع سیاسی ایرانی را دنبال میکند، همواره موضع انتقادی در برابر دولت سکولار و غربگرای باکو داشته است. این حزب که در سال ۱۹۹۲ رسماً به ثبت رسید، در سال ۱۹۹۶ با شدیدترین محدودیتها و تضییقهای دولتی روبهرو گشت. رهبران آن دستگیر شدند و به جاسوسی برای جمهوری اسلامی ایران متهم شدند. این حزب همچنین متهم بود که اعضای جوان خود را برای کسب آموزشهای نظامی به ایران گسیل میدارد. منابع غربی اعضای این حزب را در سال ۲۰۰۵ بیش از ۷۰ هزار نفر برآورد کرده بودند. این منابع بستر اجتماعی این حزب را توده عام مردم میدانند که نخبگان جامعه در بین آنها جای چندانی ندارند.(8)
مرکز تجمع اعضاء و فعالیت اصلی حزب اسلامی آذربایجان شهرک نارادان در نزدیکی باکو است. این شهرک که در گذشته قصبهای بیش نبود، از قدیمالایام چهره مذهبی داشته است و محل تحصیل و پرورش علمای دینی محسوب میشده است. دینداران نارادان که همگی شیعه هستند، متعصبترین افراد در مسائل دینی ـ مذهبی در آذربایجان به شمار میروند. آنها تاکنون چندین بار در برابر سیاستهای ضددینی دولت باکو و خشونتهای پلیسی آن به شدت مقاومت کردهاند و در برخی موارد دولت را وادار به عقبنشینی از برنامههای سختگیرانهاش کردهاند. علاوه بر حزب اسلامی آذربایجان، گرایشهای دینمدار به ویژه مطالبه حق آزادی فعالیتهای دینی در برخی دیگر از احزاب و گروههای سیاسی نیز وجود دارد. حزب سوسیال دموکرات آذربایجان و جبهه خلق آذربایجان (شاخه کلاسیک) در این زمره هستند.
شیعهگری آذریها علاوه بر رویکردهای سنتی و مبتنی بر عادات عامیانه مردم که در بین طرفداران حزب اسلامی رایج است، گاهی در اشکال روشنفکرانه و مترقی نیز تبلور مییابد. جریان مذهبی منتسب به حاجی ایلقار ابراهیم اوغلو روشنفکر مذهبی مهمترین جریان شیعی مدرن در آذربایجان است. حاجی ایلقار رئیس اتحادیه اسلامی حمایت از حقوق بشر است و نماینده انجمن بینالمللی آزادی دینی در آذربایجان است. انجمن یاد شده نهاد غیردولتی مسیحی است که مرکز آن در آمریکا قرار دارد. این روشنفکر مذهبی جوان که گفته میشود، به مدت ۸ سال به تحصیل علوم دینی و فلسفه اسلامی در دانشگاههای ایران مشغول بوده است، از اندیشههای معتدل آیتالله مرتضی مطهری و دکتر عبدالکریم سروش تأثیر پذیرفته است. دوستان ابراهیم اوغلو در پی سازگاری سنتهای مذهب شیعه با شرایط روز و پیوند فعال با نهادهای حقوق بشر در سطح بینالمللی هستند. آنها با دایر کردن مراسم اهداء خون به بیماران تالاسمی در روز عاشورا به جای سنت قمهزنی، پرستیژ شیعهگری مدرن را از دید غربیها کسب کردهاند. حاجی ایلقار در کنار توجه به شیوههای ملایم مذهبی از منتقدان سرسخت حاکمیت اقتدارگرای علیاُف است و به خاطر مخالفتهای گسترده با دولت در سال ۲۰۰۴ از ادامه امامت جماعت مسجد جمع باکو منع گردید و با محدودیتهای اساسی در فعالیتهایش مواجه گردید.( 9)
اداره روحانیت مسلمانان قفقاز که بیشتر به فعالیتهای اجتماعی میپرداخت و به ندرت در نقش متولی و هدایتگر مسائل دینی ظاهر میشد. همواره سعی داشته است، موضعی ملایم در برابر حکومتها داشته باشد. همین امر به نوعی دست و پای این نهاد را بسته است و باعث گردیده که نتواند در حوزه امور اجتماعی و عامالمنفعه نیز اقدام شاخص و ماندگاری انجام دهد. فعالیتهای دینی ـ مذهبی این اداره نیز چندان قابل اعتنا نبوده است. این نهاد دینی در زمینه پرورش افراد دیندار و خادمین دینی ـ مذهبی نیز که معمولاً از کارکردهای اساسی یک نهاد مذهبی است، ناموفق بوده است. در سالهای اخیر و بعد از تشکیل کمیته دولتی امور تشکلهای دینی توسط دولت باکو، اداره روحانیت که از به حاشیه رانده شدن و به فراموشی سپرده شدن بیم داشت، دست به تلاش زد و با تأسیس شعبهای در مسکو، انتشار نشریه کلام به منزله ارگان مطبوعاتی خود و از سرگیری برخی امور خیریه جدید به رقابت با کمیته دولتی پرداخت.( 10)
مراکز دینی ـ مذهبی
مرکز پژوهشهای دینی: این مرکز که در سال ۱۹۹۹ تأسیس شد، در پی احیای معارف اسلامی و ارزشهای شیعی در آذربایجان است. همانگونه که در بخشهای قبلی نیز گفته شد، ریاست این مرکز را روشنفکر دینی جوانی به نام ائلچین عسگراُف به عهده دارد و حمایت این مرکز از نظام جمهوری اسلامی ایران و برقراری روابط گسترده بین ایران و آذربایجان از محتوای مطالب تهیه شده توسط مرکز کاملاً آشکار است. این مرکز علاوه بر درج مطالب خبری و تحلیلی در سایت اینترنتی خود مجله قطب را نیز منتشر میکند. انتقاد از برخی سیاستهای دولت در زمینه مسائل دینی و اعتراض شدید به گسترش فعالیتهای مسیونری مسیحی از رویکردهای مشخص این مرکز تحقیقاتی به شمار میرود.( 11)
مرکز دین و دموکراسی: این مرکز در سال ۱۹۹۸ و با اهداف؛ بهبود روابط بین ادیان موجود در آذربایجان، بهبود جایگاه دین اسلام در عرصههای مختلف اجتماعی به عنوان دین اکثریت مردم آذربایجان، تبلیغ اصولی و علمی مبانی و ارزشهای صحیح دینی، شکلگیری معارف دینی سالم تأسیس شد. این مرکز بعد از ایجاد، سلسله همایشها و سمینارهایی را در زمینه سازگاری ارزشهای اسلامی و دموکراسی برگزار کرده و یکی از رویکردهای اساسی خود را تعیین جایگاه و نقش واقعی دین اسلام در جامعه آذربایجان تعیین کرده است. به گفته مسئولین این مرکز تصمیم دولت مبنی بر تشکیل کمیته دولتی تشکلهای دینی، بنا به درخواستها، مطالبات و فشارهای این مرکز بوده است.( 12) در رویکرد ارائه شده از سوی این مرکز که به مثابه یک مانیفیست آن را به اطلاع عموم رسانده است موارد مهم زیر آمده است:
ـ توجه مؤثر رسانههای گروهی کشور به مسائل دینی جامعه؛
ـ گنجاندن درسهای قرآن در دوره تحصیلی متوسطه؛
ـ گنجاندن درس منطق قرآنی در مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهها؛
ـ حمایت از برگزاری مراسم دینی ـ عبادی؛
ـ حمایت و توجه به اصول زیر در امور دینی:
• تنظیم امور دینی جامعه توسط ارگانهای حاکمیتی
• توجه به تحمل عقاید ادیان دیگر
• پیشگیری از سیاسی کردن دین و تشکیل رژیم دینی
این مرکز توسط نریمان قاسماوغلو شرقشناس و مترجم قرآن کریم به زبان آذری است. وی تألیفات متعددی نیز در زمینه اسلامشناسی دارد.( 13)
کمیته دولتی امور تشکلهای دینی جمهوری آذربایجان تعداد این تشکلهای ثبت شده را ۳۸۶ مورد اعلام کرده است که ۶ مورد به دلیل تخلفات قانونی تعطیل شدهاند. برابر آمار این کمیته در بین ۳۸۰ تشکل فعال قانونی تعداد تشکلهای مسیحی کمتر از ۲۰ مورد و تعداد تشکلهای یهودی نیز کمتر از ۱۰ مورد است و سایر تشکلهای مذهبی و دینی متعلق به مسلمانان است.(92) با توجه به این آمار میتوان گفت که سهم سازمان های دینی غیراسلامی فعال در آذربایجان از حیث تعداد در مقایسه با سازمانها و تشکلهای اسلامی کممقدار هستند و اگر سهم مسیحیت و یهودیت در تعداد جمعیت کشور را در نظر آوریم، تعداد تشکلهای دینی آنها نیز تقریباً متناسب با این سهم است. البته در این خصوص یهودیت از نظر تعداد تشکل دینی وضعیت بهتری دارد. اما مسئله اصلی تعداد تشکلها نیست، بلکه مسئله اصلی حوزه نفوذ و برد تبلیغاتی آنهاست. تشکلهای اسلامی علیرغم پرتعداد بودن در بهرهگیری از اهرمها و ابزارهای تبلیغی چندان موفق نیستند. بخش عمده این تشکلها مربوط به هیأتهای مذهبی مساجد روستاها است که روشهای تبلیغی روزآمدی ندارند. در میان تشکلهای اسلامی امامزادهها، زیارتگاهها و قدمگاهها نیز وجود دارند که بیشتر به نیروی مردمی سنتی و روشهای عامیانه در فعالیتهای خود متکی هستند. برخی از گروههای دینی اسلامی، تشکلهایی هستند که سعی دارند به روشهای مدرن در فعالیت دینی متکی باشند. تشکلهایی نظیر «بصیرت»، «عرفان»، «خانیم زهرا» در این زمرهاند. وجود دو تشکل دینی مربوط به فرقه بهائیت نیز از نکات درخور توجه است. این دو تشکل به صورت رسمی توسط کمیته دولتی ثبت شده و به طور قانونی فعال هستند.(14)
دانشگاه اسلامی باکو: این دانشگاه نیز از مراکز علمی و آموزشی اسلامی فعال در آذربایجان است که در منابع اطلاعاتی از این دانشگاه یافتههای قابل اعتنایی موجود نیست. دانشکده الهیات دانشگاه دولتی باکو نیز از مرکز علمی ـ دین اسلامی است که نسبت به دانشگاه اسلامی مشهورتر است. نکته قابل توجه دیگر این است که تشکلهای اسلامی به ویژه مراکز علمی، آموزشی و پژوهشی دینی به صورت مشخص وجهه شیعی ندارند و گویا شیعه محوری در فعالیت دینی اسلامگراهای آذربایجان چندان مورد توجه نیست.
چالشها و تهدیدهای دینی و مذهبی
فعالیتهای مسیونری: گروههای مسیونری مسیحی و یهودی بعد از توجه دولت باکو به اعطای آزادی فعالیتهای دینی ـ مذهبی، گسترش درخور توجهی در کشور داشتهاند. فعالیت این گروهها که از نظر قانونی ثبت شده هستند، در کنار اهتمام دولت به بازسازی و احیاء فعالیت مکانهای مذهبی مسیحی و یهودی نمود بارزی پیدا کرده است، تا جایی که شهروندان مسلمان بارها نگرانی شدید خود را پیرامون گسترش زایدالوصف این گروهها اعلام نمودهاند. در این زمینه گردانندگان اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و شیخالاسلام پاشازاده رهبر این نهاد نیز بارها نگرانی و اعتراض خود را به دولت اعلام نمودهاند.
برخی از این گروهها فعالیتهای چندجانبهای را دنبال میکنند. بنیاد سوروس که توسط جورج سوروس شهروند آمریکایی یهودیتبار و با دارا بودن شعبههای متعدد در کشورهای مختلف جهان هدایت میشود، مهمترین این گروهها در آذربایجان به شمار میرود. بنیاد سوروس در کنار تبلیغ مسیحیت به اقدامات عامالمنفعه مختلفی در این کشور دست میزند. کمک به خانوادههای مستمند به ویژه آوارگان جنگی قرهباغ، انجام پروژههای بهداشتی و آموزشی (ازجمله آموزشهای دینی مسیحیت، رایانه و زبان انگلیسی) و توانمندسازی جامعه زنان شیعه آذری در جهت مشارکت و ایفای نقش بیشتر در عرصههای مختلف اجتماعی ـ مدنی فعالیتهای شبکهای و متصل به هم توسط این بنیاد است که موفقیتهایی نیز در پی داشته است. هرچند بنیاد سوروس در آذربایجان به اندازه برخی دیگر کشورها نظیر گرجستان موفق نبوده است ـ که بدون شک اقدامات متقابل و افشارگریهای دینداران شیعه در این عدم موفقیت نقش داشته است ـ ولی در توصیف موفقیت گروههای مسیحی شاید همین کافی است که بدانیم همانگونه که در بخش مربوط به قوم آذری گفته شد، تاکنون در جامعه محدودی مانند آذربایجان ۵۰۰۰ نفر به دین مسیحیت گرویدهاند.
پیروان آیینهای کریشنا و یهوا آیینهای مسیحی نیز که در آذربایجان پایگاه دارند. پیروان یهوا که نام گروه «شاهدان یهوا» بر خود نهادهاند، در برخی کشورهای غربی فرقههای دینی انحرافی تلقی میشود و از اینروست که در برخی کشورهای اروپایی فعالیت این فرقه متوقف گردیده است. کمیته دولتی امور تشکلهای دینی آذربایجان چند مورد از فرقههای مسیونری مسیحی را به دلیل اقدامات مخرب و تفرقهساز تعطیل ساخته است، ولی تاکنون فعالیت شاهدان یهوا را آزاد گذاشته است. رافق علیاف رئیس کمیته یاد شده در این خصوص عقیده دارد؛ مادامی که دولت آذربایجان شاهد اقدامات مخرب و آشوبساز این فرقه نیست به آن اجازه ادامه فعالیت میدهد.(۹4)
مسیونرهای مسیحی برای ترویج دین خود در جامعه آذربایجان از ابزارهای رسانهای نیز بهره میگیرند. شبکه تلویزیونی ECTV با هدف گسترش دین مسیحیت برنامههای خود را از طریق ماهواره یوروست و به صورت کابلی پخش میکند. علیرغم نارضایتی اکثریت مردم از برنامههای این شبکه، مسئولین شورای نظارت بر فعالیت رسانهها در جمهوری آذربایجان از نبود مکانیسمی برای کنترل برنامههای این شبکه ـ به دلیل پخش برنامههای آن در اراضی خارج از آذربایجان ـ سخن گفته است.(15)
برخی از فعالین عرصههای دینی در آذربایجان گسترش فعالیتهای مسیونری مسیحی در آذربایجان را با لابی ارامنه در اروپا و آمریکا مرتبط میدانند. این موضوع تاکنون بارها در مطبوعات آذربایجان مورد تأکید قرار گرفته است. برخی مطبوعات اخباری منتشر کردند، مبنی بر اینکه در داخل اعضای مسیونری و مبلغین گروههای مذهبی مسیحی در آذربایجان افراد وابسته به لابی ارامنه در اروپا و آمریکا و حتی افراد مرتبط با تشکیلات امنیتی ـ اطلاعاتی جمهوری ارمنستان وجود دارند و اسنادی نیز در این رابطه در رسانههای آذری منتشر گردیده است.
در سال ۱۹۹۶ کتابی در جمهوری آذربایجان با نام «گروههای مسیونری مسیحی در آذربایجان و اقدامات مخرب سیاسی، معنوی و ایدئولوژیک» منتشر شد و به صورت مفصل به این موضوع پرداخت. مرکز مطالعات دینی آذربایجان که توسط اسلامگرایان روشنفکر هدایت میشود، نیز مقالات متعددی در این زمینه منتشر کرده است و به مجامع مدنی و دولت در زمینه فعالیت این گروهها که حمایت برخی مجامع غربی را نیز به دنبال دارند، هشدار داده شده است.(16)
محافل دینی آذربایجان با بررسی سابقه و عملکرد مسیونرهای مسیحی که عموماً عادات و رسوم غیرمعمولی دارند، با یادآوری ممنوعیت و محدودیت فعالیت آنها در غرب، گسترش این تفکرات در صحنه اجتماعی جمهوری آذربایجان را حرکت حساب شده محافل غربی میدانند که پشتپرده این حرکتها عوامل ارمنی نهفته است.(17)
صوفیگری و فعالیت طریقتها: تصوف و فعالیت طریقتهای صوفیانه در جمهوری آذربایجان برعکس آنچه در آسیای مرکزی و حتی مناطق شمالی قفقاز نظیر داغستان و چچنستان از دیرباز رایج و مرسوم بوده است، رواج کمتر و ناچیزی داشته است. آنچه امروز در جمهوری آذربایجان تحت نام صوفیگری جریان دارد، در واقع تأثیراتی است که از طریقتهای صوفی رایج در آسیای مرکزی و داغستان نشأت گرفته است و میتوان گفت؛ این ایدهها در آذربایجان بومی نشدهاند. طریقتهای صوفیگری چهارگانه نقشبندیه، قادریه، یسویه و بکتاشیه به نوعی تأثیرات خود را در بین علاقمندان تصوف در آذربایجان گذاشتهاند. در این میان تأثیرات طریقتهای نقشبندیه و قادریه بیشتر از آسیای مرکزی و نفوذ آموزههای یسویه و بکتاشیه اغلب از سوی محافل تصوف ترکیه صورت گرفته است. پس از استقلال جمهوری آذربایجان و به دنبال روابط رو به تزاید بین آذربایجان و ترکیه، محافل صوفیگری ترکیه از خلأ مذهبی موجود در آذربایجان بهره برده و شاخههای فرعی طریقتهای صوفی مانند نورجیها در این کشور نفوذ کردهاند. فتحالله گولن شخصیت مشهور دینی ـ فرهنگی ترکیه و هدایتگر اصلی شاخه نورجیها اهتمام خاصی در زمینه فعالیت در آسیای مرکزی و قفقاز میورزد. روزنامه اسلامگرای زامان چاپ ترکیه که با محافل دینی نورجیها پیوند دارد، در میان نسخههای منتشره به زبانهای خارجی به زبان آذری نیز اهمیت ویژهای میدهد. همانگونه که اشاره شد، نفوذ طریقتها (حتی طریقت شیعه محور و علوی بکتاشیه) در آذربایجان بسیار محدود است ولی از آنجا که اسلام طریقتگرا، عمل به احکام شریعت را سبک میشمارد و باعث کاهش روحیه نظمپذیری در عمل به احکام شرعی میشود و این روش ظاهراً سازگاری بهتری با سلائق مردمی دارد که طی سالها زیستن در محیط کمونیسم، نظم و انضباط شرعی ندارند. شاید این گفته یکی از تحلیلگران در آذربایجان واقعی باشد که معتقد است؛ اغلب مردم این جمهوری به راحتی در زیارتگاههای مذهبی میروند ولی در ادای فریضه نماز کاهلی میکنند.(18) اگر این روحیه همچنان در بین مردم باقی بماند، محیط مساعدی در پذیرش طریقتهای صوفی به وجود خواهد آمد.
فعالیتهای اهل تسنن: فعالیتهای مذهبی اهل سنت در جمهوری آذربایجان در دو بخش قابل تحلیل است. بخش اول جمعیت سنی مذهب کشور است که ۱۴ تا ۱۹ درصد از جمعیت کل کشور و ۲۰ تا ۲۵ درصد از جمعیت مسلمانان جمهوری را به خود اختصاص دادهاند. بخش دوم مربوط به فعالیت مذهبی سنی توسط کشورهای مسلمان دیگر نظیر ترکیه و کشورهای عربی است. در بخش اول از آنجا که اهل تسنن جزو اقوام اقلیت و از نظر سیاسی ـ اجتماعی در حاشیه هستند، از اینرو فعالیت مذهبی آنها از تبلیغات قوی و مؤثری برخوردار نیست. سنیها عموماً در مناطق حاشیهای و در نزدیکی مرزهای شمال شرقی و شمالی و جنوبی و جنوبشرقی زندگی میکنند. در باکو محل تمرکز فعالیتهای شهروندان سنی مذهب مسجد تاریخی اژدربیگ است. اهل سنت در دستگاههای دولتی جایگاه درخور توجهی ندارند و اهرم و ابزار تبلیغاتی قوی و مؤثری نظیر رسانههای دیداری، نوشتار و الکترونیکی به صورت چشمگیر ندارند. برعکس این بخش از فعالیتهای سنی مذهب، تفکر سنی وارداتی از خارج فعالتر عمل میکند. جمهوری ترکیه یکی از مؤثرترین کشورها در این زمینه محسوب میشود. روابط بسیار گسترده و ریشهدار جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان باعث شده است که اسلامگرایان ترکیه محیط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آذربایجان را برای فعالیت مناسب ببینند. این تلاشها با قدرت گرفتن اسلامگراها در ترکیه نمود بارزتری خواهد یافت. تأسیس دانشکده الهیات در دانشگاه دولتی باکو با کمک دولت ترکیه از مصادیق این اثرگذاری است. علاوه بر دولت ترکیه، هولدینگها و بنگاههای بزرگ فرهنگی اسلامگرا در ترکیه که پشتوانه اقتصادی قوی نیز دارند، جامعه آذربایجان را از هر حیث (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) برای فعالیت مناسب میبینند. در بین کشورهای عربی نیز کویت و عربستان سعودی بیشترین فعالیت دینی را در جمهوری آذربایجان دارند. اخیراً نیز روابط آذربایجان با جمهوری عربی سوریه رو به گسترش است که قاعدتاً ارتباطات فرهنگی و مذهبی نیز به دنبال خواهد داشت. در میان کشورهای خارجی سنی مذهب شاید فعالیت گروههای کویت و عربستان را به توان به نوعی تهدید جدی ولی محدود برای تفکر شیعی آذربایجان محسوب کرد. نهادهای مذهبی ترکیه چه به لحاظ میانهروی و چه از نظر نبود تفکر تقابل با تشیع در این کشور، معمولاً در پی رویارویی یا تضعیف مذهب شیعه نیستند. با این اوصاف تسنن در آذربایجان تهدید اساسی برای تشیع نیست. برخی بر این باورند که اهل سنت آذربایجان در طول سالهای استبداد ضددینی کمونیسم اتحاد محکمی با تشیع ایجاد کردهاند که اثرات آن در احترام به مناسک مذهبی شیعی مانند عزاداریهای ماه محرم و ... جلوهگر است.(19)
فعالیت فرقههای اسلامی منحرف: بهائیت و وهابیت دو نمونه بارز فرقههای اسلامی انحرافی در آذربایجان هستند. در این میان فرقه بهایی که موقعیت تضعیف شدهای در سایر کشورها نیز پیدا کرده است، با دارا بودن دو تشکل ثبت شده و قانونی فعالیت میکنند ولی انعکاس چندانی از فعالیت این فرقه انحرافی در جامعه آذربایجان به چشم میخورد.
فرقه انحرافی و ضدشیعی وهابیت در منطقه قفقاز عموماً از نواحی داغستان و چچنستان تغذیه میشود. البته سرمنشأ اصلی این فرقه در عربستان قرار دارد و در حال حاضر در اکثر نقاط دنیا به ویژه در کشورهای اسلامی فعالیت دارد. این فرقه که توسط محمدبن عبدالوهاب برپایه شاخه جنبلی مذهب تسنن در قرن هجدهم میلادی شکل گرفته است، با ایدئولوژی سلفیگری در پی استقرار تفکر انعطافناپذیر و افراطی در دین اسلام هست و مخالفین خود را از هر دین و مذهبی که باشند با خشنترین روشها از بین میبرند. آنها خود را موحدین و مسلمانان واقعی میدانند. وهابیها شرایط بسیار سخت و دشواری برای ادای فرایض دینی دارند، زیارت اماکن مقدس و مراسم مولودی پیامبر اکرم (ص) را حرام میدانند و در این زمینه با شیعیان و اهل تصوف مخالفت سرسختانهای دارند و این امور را شرک میدانند.(20)
به طور کلی در محدوده سرزمینی به جا مانده از اتحاد جماهیر شوروی، تفکرات دینی افراطی در مناطق فقیر بیشتر رشد و نمو داشته است. ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان در آسیای مرکزی و مناطق داغستان و چچن ـ اینگوش در شمال قفقاز مناطقیاند که پس از فروپاشی شوروی فعالیتهای زیادی با نام احیای دین اسلام در آنها انجام شد و وجه غالب این فعالیتها فرقههای افراطی و یا تصوف بوده است ولی در مناطقی مانند قزاقستان و ترکمنستان احیاگری اسلامی بسیار ضعیفتر بوده است.
در این میان جمهوری آذربایجان علیرغم اینکه مانند قزاقستان و ترکمنستان وضع اقتصادی مناسبتری دارد ولی جریان احیاگری اسلام در آن بیشتر از این دو کشور و البته کمتر از کشورهای فقیر اسلامی است. تفاوت دیگر آذربایجان با کشورهای فعال در زمینه اسلامگرایی، ماهیت این تحرکات است. در آذربایجان احیاگری دینی اغلب مبتنی بر آیین شیعه بوده و کمتر اثری از تصوف و فرقههای افراطی دیده میشود.
افراطیگری و رادیکالیسم در اسلامگرایی کشورهای مستقل همسود (مشترکالمنافع) اغلب در دو وجه تندرو و میانهرو متجلی است. شکل افراطی این اندیشه وهابیت و جنبش نظامی اسلامی ازبکستان است و شکل میانهروتر آن حزبالتحریر است که در کشورهای منطقه فعالیت دارند.
با وجود اینکه فرقههای افراطی به ویژه وهابیت اغلب در بین گروههای سنی حاشیهای در آذربایجان نفوذ دارند ولی گفته میشود که این فرقه در باکو و سومقایت مورد حمایت قرار میگیرند و از منابع مالی برخوردارند.(21)
وهابیت در آذربایجان درصدد بهرهگیری از مسئله قرهباغ و تشویق به مبارزه مقدس دینی ـ میهنی نیز هست تا از این طریق جامعه مسلمانان و حتی شیعیان آذربایجان را جذب خود نماید.
تهدیدهای غیردینی
سکولاریسم: حاکمیت در جمهوری آذربایجان در دوره اتحاد جماهیر شوروی برپایه آتهئیسم و الحادگری استوار بود و علاوه بر اینکه از هویت دینی شهروندان به مثابه بخشی از حقوق انسانی آنها حمایت نمیکرد، سیاستهای ضددینی سرسختانهای را اعمال مینمود. پس از استقلال کشور، ماهیت نظام سیاسی و حاکمیت کشور با جهتگیری دنیوی و سکولاریستی تعیین گردید. هرچند در سالهای اخیر دولت توجه به مسائل دینی را در دستور کار خود قرار داده است، پارهای از برنامهها و اقدامات دولتی نشان میدهد که حکومت باکو توجه به امور دینی را نه به عنوان پاسداری از هویت دینی مردم بلکه بیشتر در راستای تحکیم اقتدار خود و پیشگیری از تنشهای دینی ـ مذهبی که باعث تضعیف اقتدار نظام سیاسی میشود، وجهه همت خود قرار داده است.
دولت آذربایجان در اختصاص بخشی از ساختار خود به مسائل دینی به گونهای عمل کرده است که شائبه دخالت دولت در دین در ظاهر ایجاد نشود. کمیته مرتبط دولتی در این زمینه کمیته امور تشکلهای دینی است که گویا به طور مستقیم به مسائل دینی نمیپردازد، بلکه رسیدگی به امور تشکلهای دینی را مدنظر دارد، ولی در عمل حوزه اختیارات دولت به گونهای است که با تعطیل کردن تشکلها و نیز ثبت و قانونی نمودن تشکلهای جدید عملاً در امور دینی تأثیرگذار است. رویکرد چند سال اخیر مقامات و نهادهای دولتی در ایجاد محدودیت برای گروههای دینی شیعی و تساهل و تسامح در برخورد با سایر گروهها این فرضیه را قوت بخشیده است که دولت به دلیل اعمال فشار از سوی برخی کشورهای غربی و مجامع دینی و مدنی غرب در مواجهه با گروههای مسیحی سهلانگارانه برخورد میکند و محدودیت زیادی برای آنها قائل نیست و در برابر گروههای مذهبی سنی نیز به دلیل ملاحظات خاص سیاسی با ترکیه و برخی کشورهای عربی سختگیری نمیکند. ولی برای گروههای شیعی به دلیل نداشتن حامی خارجی قوی و نیز ترس از قدرت گرفتن اسلامگرایی شیعه که پتانسیلهای زیادی برای به دستگیری قدرت دارند، بیش از همه سختگیری میکند. رافق علیاُف رئیس کمیته دولتی امور تشکلهای دینی این نظریه را قویاً رد میکند و بر این اعتقاد است، دولت گروههای مذهبی را نه براساس نوع مذهب و گرایش آنها، بلکه براساس عملکردشان و نحوه رفتار در برابر قانون ارزیابی میکند و در مورد فعالیت آنها تصمیم میگیرد.(22)
ایجاد محدودیت در زمینه استفاده از حجاب در اماکن عمومی نظیر دانشگاههای دولتی، ممنوعیت پخش اذان در مساجد و محدودسازی برخی مراسم مذهبی برای شیعیان در سالهای اخیر از جمله سختگیریهای دولت در برابر دینگرایی شیعی بوده است. البته این اقدامات با اعتراض شدید مردم و گروهها و نهادهای مذهبی در داخل کشور و در خارج (به ویژه در مناطق آذرینشین ایران) مواجه شده و دولت باکو را مجبور به عقبنشینی کرده است. علاوه بر محدودیتهای نظام سیاسی سکولار برای فعالیتهای مذهبی شیعی، در چند سال اخیر جریان اباحهگری نیز در برخی رسانههای کشور رواج محدودی پیدا کرده است. انتشار مقاله رافیق تقی علیه دین اسلام در نشریه صنعت قزئتی از مصادیق این جریان بود که آن نیز با سیل خروشان اعتراضات در داخل و خارج مواجه و دولت و نهادهای قضایی کشور را وادار به دستگیری و محکومیت نویسنده یاد شده کرد. فعالین دینی در آذربایجان رواج این دیدگاهها را نتیجه بیمبالاتی و عدم احساس مسئولیت مقامات دولتی میدانند و حتی گفته میشود، دولت از این جریان حمایت میکند.(23) این جریان را برخی نوعی آتهئیسم و الحادگری نوین در آذربایجان مینامند. ولی ابعاد این جریان نشان میدهد که چنین رفتارهایی بیش از آنچه الحادی و دینستیز بودن دولت را نشان دهند، بیانگر مسامحهگری آن هستند. به نظر میآید، پایبندی نظام سیاسی به سکولاریسم و توجه بیش از اندازه به خواستهای غربیها و مجامع اروپایی دولت آذربایجان را در موقعیتی قرار داده است که از یکسو با حرکتهای اصیل شیعی به مقابله بپردازد و از سوی دیگر جریانهای غیرشیعی به ویژه مسیونرهای مسیحی را آزاد گذارد و اتخاذ چنین رویهای باعث میگردد، دولت در آینده با بحران اساسی در مشروعیت مردمی مواجه گردد.
واکنش محافل شیعی و سایر مسلمانان در آذربایجان به همراه عکسالعمل گسترده از طرف آذریهای ایران، زنگ خطر را برای دولت سکولار و غربگرای باکو به صدا درآورد. دیدگاههای آذریهای ایران از آن حیث که ارتباط زبانی و عاطفی قوی با شهروندان جمهوری آذربایجان دارند و در قضیه قرهباغ همواره مدافع آنها بوده و حتی به انتقاد از سیاستهای دولت ایران پرداختهاند، برای محافل سیاسی و اجتماعی ـ فرهنگی جمهوری آذربایجان دارای اهمیت زیادی است.
به هر حال از آنجا که نظام سیاسی جمهوری آذربایجان ماهیتاً سکولار و برپایه جدایی دین و سیاست مبتنی است، از اینرو امیدواری زیادی برای شیعیان وجود ندارد که دولت از تفکر و ایدئولوژی شیعی به منزله اعتقاد اکثریت مردم به طور مؤثر حمایت کند. بنابراین میتوان گفت که جریان احیاگری تفکر شیعی باید درونزا و مردم محور باشد و در این صورت است که ضمن افزایش اقبال عمومی به ارزشهای مذهبی، دولت نیز در وضعیتی منفعلانه قرار میگیرد.
محدودیتهای ناشی از ملاحظات سیاسی: نظام سیاسی آذربایجان علاوه بر سکولار بودن، ماهیتی کاملاً اقتدارگرا و تمامیتخواه دارد و بر همین اساس است که دولت از قدرت یافتن هرگونه جریان سیاسی یا دینی خارج از تسلط و دایره فکری خود جلوگیری میکند. مخالفتها و محدودیتهای ناشی از ملاحظات سیاسی از طرف دولت برای دینداران شیعی تا اندازه زیادی با نظام سیاسی و ایدئولوژی رایج در جامعه اسلامی ایران در ارتباط است.
روابط شیعیان با ایران
در اوضاع کنونی جمهوری اسلامی ایران هم در جایگاه دولت و نظام سیاسی و هم در جایگاه ایدئولوژی یک ملت، اصلیترین و بزرگترین حامی تفکر تشیع در جهان اسلام است و نظام بینالملل و افکار عمومی نیز این واقعیت را پذیرفته است. با وجود این سطح ارتباطات و مناسبات ایران با کشورهای مختلف در موضعگیری آنها نسبت به ایدئولوژی شیعی تأثیرگذار است. جمهوری آذربایجان نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر چند دو کشور در شرایط کنونی از سطح قابل قبول روابط و مناسبات برخوردارند ولی پارهای مسائل تنشزا بین دو کشور مانع از برخورداری مؤثر شیعیان آذربایجان از حمایتهای ایران گردیده است. برخی از این موانع بدین قرارند:
ـ عدم حمایت قاطع و مؤثر ایران از آذربایجان در مناقشه قرهباغ و نیز برقراری روابط روبه رشد بین ایران و ارمنستان که برخی تحلیلگران آن را در ادامه اشغال خاک آذربایجان توسط ارامنه مؤثر میدانند. آنها معتقدند اگر روابط ایران و روسیه با ارمنستان نبود، این کشور که از طرف آذربایجان و ترکیه محاصره اقتصادی شده بود، مجبور به تخلیه اراضی اشغالی میشد. طی چند سال اخیر روابط ایران و ارمنستان به طور خارقالعاده افزایش یافته و به چند برابر رسیده است. این در حالی است که روابط تهران ـ باکو نسبت به سالهای آغازین استقلال آذربایجان محدودتر شده است و اساساً تهران برعکس سایر مسائل مثل مسئله فلسطین، مسئله قرهباغ را مسئله جهان اسلام نمیداند.
ـ انجام تبلیغات منفی بسیار گسترده علیه دولتگرایی دینی و مبتنی بر مذهب شیعه در ایران که نخبگان جامعه آذربایجان را نسبت به مدل ایدئولوژی و نظام سیاسی ایران بدبین ساخته و آنها را از قدرتگیری شیعه و احتمال شکلگیری دولتی دینی بیمناک نموده است.
ـ اختلافنظر دولت ایران و آذربایجان پیرامون برخی مسائل سیاست خارجی و سیاستهای منطقهای نظیر رژیم حقوقی دریای خزر و روابط آذربایجان با آمریکا و اسرائیل
ـ انتقاد برخی محافل باکو از آنچه که آن را عدم احقاق حقوق مدنی و فرهنگی آذریهای ایران مینامند که البته در این خصوص دولت باکو نقش چندانی ندارد و این دیدگاه اغلب از سوی برخی احزاب و گروهها مطرح میشود.
علاوه بر جمهوری اسلامی ایران، ملاحظات سیاست خارجی باکو در قبال سایر کشورهای اسلامی مانند ترکیه و برخی ممالک عربی نیز در پیشگیری از شکلگیری قدرت شیعی در آذربایجان میتواند به مثابه یک فرضیه تلقی گردد.
با توجه به موارد اشاره شده، در شرایط کنونی شیعیان جمهوری آذربایجان در داخل از حمایت دولتی لازم برخوردار نیستند و حمایت خارجی چندانی هم از آنها به عمل نمیآید. روند فعلی جریان دینگرایی شیعی در این کشور به گونهای است که شرایط دشوار این مذهب باعث نابودی آن در کشور نمیشود ولی سبب میگردد، انقطاع صورت گرفته بین تفکر شیعی ایرانی با باورها و اعتقادات شیعیان آذربایجان روز به روز پررنگتر شده و شکاف عمیقی بین این دو ایجاد شود. از اینروست که برخی بر این باورند، جریان شیعی جمهوری آذربایجان در حال یافتن هویت مستقل و متفاوت از ایران است.(24) این مسئله در آینده باعث بروز اختلافات و تنشهایی بین این دو خواهد شد و قطعاً سبب خواهد گردید، حوزه نفوذ و دایره مشروعیت ایدئولوژی شیعی ایرانی در آذربایجان روزبهروز کمتر گردد که هم تبعات منفی بر مذهب شیعه دارد و هم پیامدهای منفی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ـ فرهنگی برای دو ملت به دنبال خواهد داشت.
منابع ومأخذ :
1. http://www.azararan.ir/fa/index2
2. بالجی ـ بایرام، سرنوشت مذهب شیعه در آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی، پایگاه اینترنتی
http://bashgah.net/pages-5276.html
3. http://www.azararan.ir/fa/index2
4. Ibid.
5. Ibid.
6. Ibid.
7. Framing Perceptions of Islam and the ‘Islamic Revival’ in the Post – Soviet Countries, JRSI Journal, Romania 2005 (Website: http://fuadaliyev.blogspot.com)
8. Ibid.
9. بالجی ـ بایرام، سرنوشت مذهب شیعه در آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی، پایگاه اینترنتی
http://bashgah.net/pages-5276.html
10. http://www.qutb.org/nezer.htm
11. http://www.islam.az/az
12. http://ddm.iatp.az/ddm/bizaz.html
13. http://ddm.iatp.az/ddm/konsepaz.html
14. http://www.addk.net/eng/dini-ichmalar-uk.html
15. Ibid.
16. مطلقگرایی در جدایی دین از دولت امکانپذیر نیست، مصاحبه رافیق علیاُف رئیس کمیته دولتی امور تشکلهای دینی جمهوری آذربایجان با نشریه قطب، پایگاه اینترنتی
http://www.qutb.org/mus.htm
17. http://shia-news/show news.asp?cod=86081105
18. http://www.qutb.org/akt.htm#01
19. http://www.qutb.org/teq.htm#top
20. بالجی ـ بایرام، سرنوشت مذهب شیعه در آذربایجان بعد از فروپاشی شوروی، پایگاه اینترنتی
http://bashgah.net/pages-5276.html
21. Framing Perceptions of Islam and the ‘Islamic Revival’ in the Post – Soviet Countries, JRSI Journal, Romania 2005 (Website: http://fuadaliyev.blogspot.com)
22. Ibid.
23. Ibid.
24. http://www.qutb.org/mus.htm
پایان پیام.