سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان :
پایگاه سیاست جدید
علی حسناف رئیس اداره مسایل اجتماعی و سیاسی دفتر ریاست جمهوری آذربایجان اخیراً اعلام كرد: «رفتار ایالات متحده با آذربایجان شبیه به رفتار شریك راهبردی نیست و لذا ما میتوانیم در سیاست خود نسبت به ایالات متحده بازنگری بكنیم». وی تأكید كرد كه آمریكا نباید فقط به فكر آن باشد كه به ارمنستان در زمینه رفع بحران اقتصادی كمك كند و نیز نباید به صورت یكجانبه از تمایلات ژئوپلتیكی ایروان در زمینه بحران ناگورنی قرهباغ حمایت كند. به عقیده این مقام آذربایجانی، در حال حاضر مسأله ناگورنی قرهباغ در ایالات متحده بیش از حد تحت تاثیر لابی ارمنی قرار دارد.
وی تشریح نكرد سیاست باكو در كدام جهت تغییر خواهد كرد ولی این اظهارات بلافاصله موج تفسیرهای ناظران آذربایجانی، تركیهای، آمریكایی و ارمنی را بر انگیخت. عدهای از سیاستمداران و كارشناسان ارمنی حتی به تغییرات در جهتگیری خط ژئوپلتیكی كشور همسایه اشاره كردند. نمایندگان آنكارا به آذربایجان هشدار دادند كه نباید همه پلها را بسوزاند. ولی واكنش واشنگتن محتاطانه بود. نماینده سفارت آمریكا در باكو اظهار داشت كه واشنگتن در زمینه بحران ناگورنی قرهباغ تعادل منافع را رعایت میكند.
در هر حال، اظهارات رئیس اداره دفتر ریاست جمهوری آذربایجان وجود مسایل جدی در روابط باكو با واشنگتن را آشكار ساخت. از نظر باكو، ایالات متحده در زمینه ناگورنی قرهباغ بیش از حد تحت تأثیر لابی ارمنی قرار دارد. اظهارات تند حسناف از دو جهت شایان تأمل است. اولاً، در آذربایجان (بر خلاف اوكراین) مقامات دولتی به خود اجازه نمیدهند به طور خودسرانه و بدون اجازه رهبران كشور چیزی اعلام كنند. از اینجا میتوان نتیجه گرفت كه عالیترین محافل حاكم بر كشور به تشدید بازی با واشنگتن علاقهمندند. ثانیاً، نماینده كشوری از ایالات متحده انتقاد شدیدی كرد كه كاخ سفید و وزارت خارجه آمریكا جدیداً آن را «متحد اسلامی» آمریكا اعلام كردند. تا بهار سال 2006 تنها تركیه از این لقب برخوردار بود. آذربایجان غیر مذهبی از نظر پیشبرد سیاست آمریكایی در قفقاز و آسیای مركزی كشور بسیار مهمی است. بدیهی است كه ایالات متحده در مشرق اسلامی مواضع محكمی ندارد. ایران، كشور همسایه جمهوری آذربایجان، حریف اساسی واشنگتن در این منطقه است كه همین امر ارزش باكو را بالا میبرد. آذربایجان با آمریكا پروژههای اقتصادی مشتركی دارد. آمریكا از تلاش باكو برای عضویت در ناتو و نیز از اتحادیه «گوام» كه باكو عضو آن میباشد، حمایت میكند.
ولی اكنون نمایندگان آذربایجان همه دستاوردهای مذكور آمریكا را زیر علامت سئوال میبرند. از سوی دیگر، آیا آذربایجان برای ایجاد تغییرات جدی در سیاست خارجی خود آماده است؟ بدیهی است كه آغاز رویارویی جدی با آمریكا برای باكو مشكلات فراوانی به بار خواهد آورد. اگر آذربایجان واقعاً در این مسیر قرار بگیرد، اوضاع پیرامون ناگورنی قرهباغ به گونه نامناسب برای باكو توسعه خواهد یافت. البته، میتوان گفت كه الآن هم این مسأله به نفع دولت آذربایجانی حل نمیشود. این ادعا درست است ولی بهتر است كه با شرایط بالقوه مقایسه شود. اگر ایالات متحده و متحدانش در صورت بروز اختلافات جدی با باكو علیه آن اقدام كنند، مواضع آذربایجان در زمینه مناقشه ناگورنی قرهباغ ضعیفتر از امروز خواهد شد. تحریمهای اقتصادی بالقوه علیه این كشور تولید كننده مواد خام باعث ضایعات مادی خواهد شد. انتقاد واشنگتن از وضعیت حقوق بشر در آذربایجان كه تا كنون مطرح نشده است، باعث اصلاح وضعیت آذربایجان نخواهد شد.
بنا بر این، نباید با عجله ناروا نتیجه گرفت كه باكو از مدار نفوذ آمریكایی خارج شده و به اردوگاه مخالفان ژئوپلتیكی واشنگتن منتقل میشود. بیانات حسناف در جو سیاسی مشخصی اعلام شد. روز 13 آوریل 2010 در پایتخت آمریكا اجلاس بیسابقه امنیت هستهای به كار خود پایان داد. با وجود اینكه مسأله عدم اشاعه سلاحهای هستهای موضوع اساسی این اجلاس بود، رئیس جمهور آمریكا برای گفتگوی غیر علنی با رهبران ارمنستان و تركیه 45 دقیقه وقت پیدا كرد. باراك اوباما در این جلسه با سرژ سارگیسیان و رجب اردوغان درباره تصویب دو پروتكل درباره عادیسرگئی ایوانوف معاون اول نخست وزیر روسیه روابط بین ایروان و آنكارا بحث كرد. ولی آذربایجان به بك بهانه تصنعی برای شركت در اجلاس دعوت نشد. بهانه این بود كه باكو سلاح هستهای ندارد. لیكن ارمنستان و گرجستان هم قدرتهای هستهای نیستند. دولت آمریكا از این طریق نشان داد كه نمیخواهد مناقشه ناگورنی قرهباغ را با آشتی بین ارمنستان و تركیه در یك قابل بگذارد. ولی باكو با جدا كردن این دو روند از همدیگر موافق نیست. برای باكو، متمایز شدن این دو روند از همدیگر چالش جدی ایجاد میكند زیرا در صورت باز شدن مرز بین ارمنستان و تركیه، آنكارا از متحد بی چون و چرای باكو به بازیگر منطقهای تبدیل خواهد شد كه به توسعه تعاون با ایروان علاقهمند است. هدف دیپلماسی آذربایجانی، با هم مرتبط كردن این دو روند است. ضدیت با آمریكا كه یك امر ناگهانی است، از همینجا سرچشمه میگیرد. این تنها وسیلهای برای جلب توجه به خود به امید برنده شدن در این بازی است.
گفتنی است كه «توپخانه سنگین» سیاست آذربایجانی و قبل از همه الهام علییف رئیس جمهور، هنوز وارد نبرد نشده است. البته این شیوه عمل معمولی باكو است. میتوان به جنجال تسلیحاتی اوایل سال 2009 اشاره كرد كه آذربایجان به خاطر صادرات اسلحه روسی به ایروان از مسكو انتقاد شدیدی كرد. در آن زمان نیز علی حسناف بود كه سیاست خارجی روسیه را محكوم میكرد. ولی الهام علییف از برخورد رو در رو با كرملین اجتناب كرد و مناقشهای كه شروع میشد، در همان مرحله اول خاموش شد. باكو به مسكو حدودی را نشان داد كه از آن پا فراتر نمیگذارد و مقامات روسیه اولویتهای خود را نمایان ساخته و به باكو فهماندند كه بین آذربایجان و ارمنستان انتخاب نهایی نمیكنند. ممكن است همین گونه سناریو در روابط بین باكو و واشنگتن تحقق یافته باشد.
جمهوری آذربایجان بر خلاف بسیاری از جمهوریهای شوروی سابق دیگر، همیشه سعی كرده است از برخورد شدید با روسیه و غرب خودداری كند ولو اینكه در روابط با مسكو و واشنگتن «نقاط حساس» زیادی داشت. باكو با استفاده از اصل «نه دوست داریم و نه دشمن و فقط منافع ملی»، كاری كرد كه قدرتهای بزرگ جهان به دنبال دوستی با این كشور كوچك بگردند. آذربایجان با وجود مشكلات داخلی مختلف همیشه راهی برای همكاری با بازیگران بین المللی پیدا میكرد. باكو بر خلاف تفلیس برای قدرتهای جهانی مختلف «خودی» شده است.
ولی باكو گاهی یك واقعیت دیگر را درك نمیكرد و آن این است كه بازیگران بزرگ در روابط خود با آذربایجان از همان اصول پیروی میكنند: آنها هم نمیخواهند همه تخم مرغها را در یك سبد بگذارند و یكی از جمهوریهای ماورای قفقاز را انتخاب كنند. در حالی كه سیاست خارجی باكو را اغلب «سیاست تاب بزرگ» مینامند، چرا كشورهای دیگر نیز به خود اجازه ندهند تعادلی بین منافع ارمنستان و آذربایجان برقرار كنند؟
پایان پیام.