سرویس قفقاز/خبرگزاری آران
خیرگرد رستمی
خبرگزاری آران / سرویس قفقاز : تشدید پروسه تنشزدایی بین ارمنستان و تركیه، فشار آمریكا به تركیه جهت بازكردن مرزهای خود با ارمنستان و در نهایت امضای معاهده بین ارمنستان و تركیه، فعال شدن آمریكا و روسیه در حل مناقشه قرهباغ كوهستانی ، گرایش جمهوری آذربایجان به طرف روسیه برای ایجاد توازن در منطقه در صورت عادی شدن روابط ارمنستان و تركیه و در نهایت مطرح شدن طرح امنیتی تركیه برای صلح قفقاز، همكاری مشترك تركیه با روسیه در قفقاز بدون حضور سایر قدرتهای منطقهای و بینالمللی، در مجموع پدیدههایی هستند كه حداقل در حوزه انتزاعی امنیتسازی و امنیت سوزی قفقاز موثر است.
قفقاز جنوبی منطقهای است متشكل از 3 كشور آذربایجان، ارمنستان و گرجستان كه توسط 3 قدرت منطقهای یعنی ایران، روسیه و تركیه محاصره شده است.
موقعیت جغرافیایی و اهمیت استراتژیك قفقاز جنوبی، این منطقه را به یكی از مهمترین مناطق جهان تبدیل كرده است. به لحاظ فرهنگی، قفقاز مرز میان تمدن اسلامی و تمدن مسیحی و 3 فرهنگ روسی، تركی و ایرانی است.
موقعیت استراتژیك قفقاز در مسیر تلاقی آسیا، اروپا و خاورمیانه، این منطقه را به صحنه رقابت سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ تبدیل كرده است. از دیدگاه اقتصادی وجود منابع نفت و گاز بر عطش بازیگران خارجی افزوده است.
در حوزه امنیتی طرحها و الگوهای منطقهای و فرامنطقهای متنوعی در جهت ایجاد امنیت در قفقاز ارائه گردیده، ولی در نهایت با توجه به اهداف سیاسی این طرحها، نهتنها امنیت واقعی در منطقه حاصل نشد بلكه به نوعی گسلهای بحران در منطقه دوباره فعال شده است. مناقشه قرهباغ كه 2 قوم همسایه را علیه یكدیگر شورانده بارزترین وجه این دگرگونی اسفبار است.
آذریها میگویند: قرهباغ همیشه بخشی از ولایت گنجه و تحت حاكمیت مسلمانها بوده است؛ ارمنیها میگویند قرهباغ از لحاظ جغرافیایی منتهیالیه شرقی فلات ارمنستان را تشكیل میدهد و با مرغزارهای جلگهای كه اطراف آذربایجان است تفاوت آشكار دارد.
آذربایجان نیز متقابلا چنین عنوان میكند كه بخشهای جلگهای و كوهستانی ولایت گنجه قرهباغ و مرغزارهای شرقیاش نهتنها با هم تنافری ندارند بلكه لازم و ملزوم یكدیگر نیز هستند، زیرا قرهباغ ییلاق نواحی قشلاقی جلگههای اطرافش میباشد.
ارمنیها بر نقش قرهباغ به عنوان مهد ادب و فرهنگ ارمنی و مقر آخرین حكومتهای مستقل ارمنی تاكید داشته و با اشاره به آخرین بازماندگان پادشاهی ارمنستان در ولایت «سیونیك» ـ كه تقریبا با قلمرو كنونی جمهوری ارمنستان مطابقت دارد ـ از تداوم سلطه تقریبا مستقل حكمرانان ارمنی در قرهباغ یاد میكنند.
سستی حاكمیت روسها و تلاش ناموفق گورباچف برای جلوگیری از زوال محتوم رژیم شوروی، سرآغازی بود بر طرح مجدد انبوهی از مشكلات سركوب شده 70 سال گذشته و از جمله مساله قرهباغ كه با شكست تلاشها و ناتوانی مقامات كمونیست مركزی و محلی در حل و فصل موضوع در قالبهای متعارف حاكم و استقلال جمهوریهای ارمنستان و آذربایجان بحران قرهباغ به صورت یك تعارض و رویارویی آشكار درآمد.
نقش روسیه در قفقاز
رهبری روسیه دشوارترین شرایط سیاسی را پس از فروپاشی اتحاد شوروی در قفقاز دارد. در قرن 19 منطقه قفقاز یكی از اصلیترین كانونهای ناآرامیها و تنشهای قومی بود. بیش از 5 قبیله در این ناحیه اوستیا ساكن بودند. آنها در 6 جمهوری در روسیه و 2 جمهوری آبخازیا و اوستیای جنوبی در گرجستان سازمان یافتند.
اوستیاهای شمالی از اوستیاهای جنوبی جدا شده ،كارباردها از آدیغه جدا شده به بالكارها پیوسته بودند. چچنها و اینگوشیها نیز جدا شده از یكدیگر بودند حداقل 30 مورد منازعه و كشمكش در میان اهالی قفقاز وجود داشت. روسیه از قرن نوزدهم سلطه خود را بر قفقاز تحكیم نمود.
پس از انقلاب اكتبر 1917 ، 3 جمهوری مستقل در این منطقه شكل گرفتند؛ آذربایجان، ارمنستان و گرجستان ولی پس از دوران كوتاهی استقلال این جمهوریها در سال 1920 یكی پس از دیگری تحت كنترل كامل روسیه قرار گرفتند. منطقه كوهستانی قرهباغ بااكثریت ارمنی آن در داخل خاك آذربایجان قرار گرفت و ناحیه نخجوان تحت حاكمیت آذربایجان، ولی در داخل خاك ارمنستان واقع شد.
اجرای سیاستهای بازسازی از دوران گورباچف سبب بروز اختلافات كهنه در میان آذربایجان و ارمنستان گردید. جمعیت ارمنی ساكن در منـــطقه كوهستانی قرهباغ كه 90 درصد اهالی آن را تشكیل میدادند، از سال 1988 خواستار الحاق به ارمنستان شدند كه با مخالفت شدید آذربایجان روبهرو شد.
ارمنستان كه دارای همگونترین تركیب نژادی در میان جمهوریهای بازمانده از فروپاشی اتحاد شوروی است، حمایت گستردهای از ارمنیهای قرهباغ به عمل آورد. «لئون تر پتروسیان» رئیسجمهور وقت در برابر فشارهای حزب ملیگرای داشناكسیون برای الحاق قرهباغ به خاك ارمنستان قرار گرفت.
داشناكها بیش از یك قرن است كه برای استقلال و عظمت ارمنستان تلاش میكنند. آذربایجان متقابلا در برابر حمایت ارمنستان از ارامنه جداییطلب قرهباغ، این كشور را در محاصره اقتصادی قرار داد. ارامنه مهاجر كه در فرانسه و آمریكا دارای نفوذ بسیاری هستند حمایت گستردهای را از این كشور انجام دادند.
آنها در آمریكا موفق شدند قانون منع ارائه كمكهای اقتصادی آمریكا را به آذربایجان به دلیل در محاصره اقتصادی قرار دادن ارمنستان به تصویب برسانند. رئیسجمهور غربگرای این جمهوری «ایلچیبیگ» كوشید با توسعه روابط با تركیه و آمریكا بر مشكلات سیاسی ـ اقتصادی خود فائق آید؛ آذربایجان در دوران او روابط پرتنشی را با روسیه تجربه كرد. ایلچیبیگ مدل توسعه در تركیه را مطلوب جمهوری آذربایجان میدانست. درگیری ارامنه و تركزبانان در قرهباغ سبب تبدیل این جنگ منطقهای به یك مساله بینالمللی گردید.
در حالی كه روسیه میكوشد براساس نقش سنتی و استراتژیك خود در قفقاز به این خصومت پایان دهد، سازمان ملل و سازمان امنیت و همكاری اروپا نیز به طور فعال برای پایان دادن به آن تلاش كردهاند. گورباچف در تلاش بود تا از این درگیری هیچ یك از طرفین پیروز یا شكست خورده خارج نشوند.
بهرهبرداری از نفت دریای خزر كه قرارداد آن از سوی جمهوری آذربایجان با كنسرسیوم شركتهای نفتی غربی در سپتامبر 1994 به تصویب رسید، تحولات جدیدی را در قفقاز به وجود آورد.
روسیه، قفقاز جنوبی را به عنوان حیاط خلوت خود قلمداد كرده است و حاضر به پذیرش نقشآفرینی هیچ قدرت منطقهای در ترتیبات امنیتی قفقاز جنوبی نیست. از طرفی چون كشور جمهوری آذربایجان و گرجستان در تلاش هستند كه از تنگناهای طرح امنیتی روسیه بیرون بیایند و خودشان را در الگوها و طرحهای امنیتی غرب تعریف كنند و به همین جهت روسها در فضای امنیتی قفقاز جنوبی ارمنستان را نقطه استراتژیك خود در درون قفقاز قرار داده و سپس اقدامات اساسی را در راستای طرحهای خود به انجام میرسانند.
روسیه با ارمنستان اتصال ژئوپلیتیك ندارد و برای رسیدن به آن باید گرجستان را هموار كند. به همین دلیل، اهمیت گرجستان برای روسیه صرفا ناشی از تحولات داخلی گرجستان نیست بلكه میخواهد در صورت ادامه پروسه ضدروسی و در كنار غرب واقع شدن گرجستان با ایجاد یك كریدور بین اوستیای شمالی و اوستیای جنوبی، گرجستان را تقسیم و خود را به ارمنستان نزدیك كند؛ به عبارتی دیگر، روسیه برای فرود ژئوپلیتیك در منطقه، باید ارمنستان را حفظ و گرجستان را مدیریت كند به این ترتیب، آذربایجان در تله استراتژیك روسیه خواهد افتاد.
تركیه و ارمنستان
اگر دولت باكو از آشتی میان تركیه و ارمنستان به خاطر تنها ماندن در برابر رقیب قدیمیاش و از دست دادن یكچهارم خاك خود یعنی منطقه قرهباغ نگران است، در مقابل مسكو نگرانی بیشتری دارد و آن بیم رهبران كرملین از رانده شدن از كل قفقاز است كه حیاط خلوت آنها محسوب میشود.
از یك طرف رهبران تركیه و ارمنستان تحت فشارهای جهانی و بهرغم برخی مخالفتها در تلاش برای بازگشایی مرزهای خود هستند و صرفنظر از منافعی كه قدرتهای خارجی در قفقاز جستجو میكنند در صورت تحقق روند آشتی میان آنكارا و ایروان، 2 كشور به منافعی در سطح ملی و منطقهای میرسند.
جمهوری ارمنستان علاوه بر خروج در انزوای منطقهای از وابستگی شدیدی كه به روسیه دارد رها میشود. همچنین تحقق روند آشتی میتواند پیوند تاریخی تركیه و جمهوری آذربایجان را به سود ارمنستان سست كند، این در حالی است كه تركیه در جستجوی ایفای نقش فعال در منطقه قفقاز است. قطع رابطه با ارمنستان به عنوان یكی از 3 جمهوری منطقه سد راه مهمی در این سیاست تركها بود.
با برداشتن این سد، زمینه برای مانورهای این كشور در منطقه فراهم میشود. از دیگر سو برقراری رابطه با ارمنستان شرایط ورود این كشور به اتحادیه اروپا را آسان میكند و لابی ارامنه در غرب دیگر در راه پیوستن تركیه به اتحادیه اروپا سنگاندازی نخواهد كرد.
بهبود روابط تركیه و ارمنستان و تلاش 2 كشور برای عبور از اختلافات دیرینهشان آذربایجان را كه در مناقشه قرهباغ از حمایت آنكارا برخوردار بود به مصالحه با ارمنستان و تلاش برای یافتن راهحلی مسالمتآمیز برای بحران قرهباغ ترغیب كرد.
وزرای امور خارجه ارمنستان و تركیه طی نشستی در زوریخ كه با حضور تعدادی از مقامات اروپایی و هیلاری كلینتون وزیر امور خارجه آمریكا برگزار شد توافقنامهای را امضا كردند كه علاوه بر تلاش مشترك برای عبور از اختلافات دو طرف بر سر كشتار ارامنه توسط سربازان امپراتوری عثمانی راه را بر بازگشایی مرزهای مشترك دو كشور هموار كرد.
تركیه و ارمنستان كه مناسباتشان از سال 1993 قطع شده، در آوریل 2009 با تصویب طرحی موسوم به «نقشه راه» برای عادیسازی روابط خود گام برداشتند در نقشه راه كه در پارلمانهای هر دو كشور به تصویب رسید، مراحل و گامهای این روند برای عادیسازی روابط مشخص شده است. در سال 1993 با اشغال منطقه كوهستانی قرهباغ توسط ارمنستان روابط دو كشور از سوی تركیه قطع شد.
آذربایجان، قرهباغ كوهستانی را قسمتی از خاك خود میداند و تركیه با باكو در این نقطهنظر كه این اقدام ارمنستان نقض حقوق بینالملل است، شراكت دارد؛ موضوعی كه توانست روابط باكو ـ آنكارا را بیش از پیش به هم نزدیك كند.
به هر حال علاقهمندی مسكو به مداخله در بحران قرهباغ و حمایت مسكو از مذاكره جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای حل اختلافشان بر سر این منطقه هم زیاد به مذاق تركیه خوش نیامده است.
به اعتقاد مقامهای وزارت امور خارجه تركیه دلیل اصلی پیشقدمشدن روسیه برای میانجیگری در این مساله ترسیم خدشهای است كه در جنگ با گرجستان به وجهه روسها وارد آمد و شاید مهمتر از آن، روسها خواستار جلوگیری از برقراری صلح بین ارمنستان و تركیه باشند.
حل اختلاف ارمنستان و تركیه و بازگشایی مرزهای 2 كشور به ضرر روسها و عامل كاهش نفوذشان در ارمنستان خواهد بود، زیرا برقراری امنیت در مرزهای ارمنستان در حال حاضر نیز همانند دوران اتحاد جماهیر شوروی بر عهده ارتش روسیه است.
پایان پیام.