تاریخ : چهارشنبه 12 آبان 1389
کد 19443

تغییر رویکرد ایران به گرجستان

.
سرویس بین الملل/خبرگزاری آران

ایراس

نویسنده:رضا فیروزی، کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای

 جمهوری اسلامی ایران نیز مانند بسیاری از کشورها پس از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری‌های آن از جمله گرجستان، حاکمیت و استقلال گرجستان را به رسمیت شناخت. این دو کشور اگر چه دارای ریشه‌های مشترک عمیق تاریخی و ظرفیت‌های بسیار بالایی برای گسترش همکاری بودند، اما وجود برخی عوامل همکاری‌های تفلیس و تهران را در سطح بسیار نازلی قرار داده، بطوری که با گذشت بیش از 19 سال از فروپاشی شوروی، سفارت جمهوری اسلامی در تفلیس به دلایل گوناگون، آنچنان فعال نیست. با توجه به شرایط به وجود آمده و خصوصا بهبود و گسترش روابط دو کشور روسیه و آمریکا و افزایش همکاری‌های گسترده ناتو و روسیه، چشم‌انداز روشنی را در مقابل دیدگاه این دو کشور قرار داده تا به بهبود و بازتعریف روابط دو جانبه پرداخته و بدین ترتیب فصل نوینی از مناسبات تهران و تفلیس را شروع کنند. سفر وزیر امور خارجة کشورمان به گرجستان و دیدار و گفتگو با مقامات گرجی، از جمله میخائیل ساكاش‌ویلی رئیس‌جمهور این كشور که قرار است روز 12 آبان ماه صورت گیرد، در همین راستا قابل تفسیر است.

 

ایران و ظهور قفقاز در عرصه جهانی

ظهور قفقاز به عنوان یک منطقه ژئوپلیتیک متمایز و مهم در عرصه سیاست جهانی، تاثیرات بسیاری بر محیط سیاسی و مناسبات منطقه‌ای و جهانی ایران به ارمغان آورده است. این تحولات برای ایران به عنوان یکی از همسایگان اتحاد جماهیر شوروی، بسیار با اهمیت بوده و موجب شکل‌گیری مرحله نوینی در سیاست منطقه‌ای ایران شد. در این مرحله، نه تنها ماهیت دولت‌های همسایه کشورمان دستخوش تغییر و تحول گردید و بر تعداد همسایگان شمالی آن افزوده شد، بلکه مفاهیم مربوط به بررسی روابط دو جانبه ایران با همسایگان شمالی نیز رنگ دیگری به خود گرفت. تا قبل از فروپاشی شوروی، روابط ایران با این کشور، عمدتا بر محور رابطه نامتقارن قابل توضیح و تحلیل بود. در این راستا قدرت ایران با این کشور به عنوان یک ابرقدرت برابری نداشت و این عدم برابری و حالت نامتقارن از نظر شاخصه‌ها و مولفه‌های کلاسیک قدرت به نفع همسایه شمالی بود. اما فروپاشی شوروی به این رابطه نامتقارن، هم در عرصه تجزیه و تحلیل‌های تئوریک و هم از نظر رفتاری پایان بخشید و شرایط جدیدی در عرصه مناسبات منطقه‌ای، به ویژه در آسیای مرکزی و قفقاز به وجود آورد. 

اما متاسفانه تصمیمات سیاست خارجی به گونه‌ای بود که فرصت و زمینه اجرایی لازم برای بهره‌گیری از ظرفیتها و امکانات این منطقه به درستی فراهم نشد، به‌طوریکه هم اکنون با گذشت بیش از 19 سال از فروپاشی شوروی، جمهوری اسلامی ایران تنها سه سفارت در قفقاز دایر کرده که دو مرکز آن در باکو و ایروان فعال هستند و مرکز تفلیس به دلایل گوناگون، آنچنان فعال نیست. در اواخر دوره قاجار ایران در ماخاچ‌قلعه، ولادی قفقاز، گنجه، باتومی، باکو، ایروان و تفلیس دارای کنسولگری و حتی سفارت بود و ارتباطات فراوانی با اقوام، سیاستمداران و دولتمردان قفقازی داشت. اگر چه در آن دوران به علت قرابت زمانی با قرارداد ترکمنچای و گلستان، ارتباطات با قفقاز زیاد بود و ایرانیان رفت و آمد فروانی به این منطقه داشتند. اما می‌توان گفت که در شرایط فعلی با توجه به ظرفیتها و امکانات موجود و همچنین مقایسه با دیگر کشورها همانند ترکیه، ما فاصله زیادی برای نیل به شرایط موفق همکاری با این کشورها داریم. در این میان روابط ایران با این جمهوری‌ها نیز در یک سطح قرار ندارد. روابط ایران با دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان در سطح قابل قبولی قرار دارد، اما روابط با گرجستان علی‌رغم زمینه‌های گوناگون همکاری و پتانسیل‌ها و زمینه‌های مساعد، در سطح بسیار نازلی قرار دارد.

 

چرایی عدم گسترش روابط ایران و گرجستان

 

الف)رویکرد غرب محور گرجستان

از مهمترین عوامل عدم گسترش روابط ایران و گرجستان، رویکرد‌ها و اولویت‌های سیاست خارجی گرجستان است. در این راستا می‌توان گفت اولویت اول تفلیس درسیاست خارجی کشورش نزدیکی به غرب و همکاری و همگرایی با آن بلوک در تعاملات و تبادلات منطقه‌ای و بین‌المللی است. با توجه به اینکه گرجستان در تقسیم‌بندی قاره‌ای جهان، در نقشه جغرافیای سیاسی اروپا قرار گرفته، در درجه اول سعی می‌کند وارد ساختارهای اروپایی شده و خود را در چارچوب آن عرضه نماید. پارلمان و سازمان امنیت و همکاری اروپا دو ساختار و تشکلی است که تاکنون گرجستان به عضویت آنها در آمده و تلاش می‌کند به عنوان یک عضو فعال در این دو ساختار عمل نماید.

البته این عضویت تنها نتیجه تلاش خود تفلیس نیست، بلکه از راهبرد‌های اصلی اروپا در توسعه و گسترش این قاره می‌باشد، با این حال تفلیس در تلاش است در این عرصه‌ها خودی نشان داده و پر تحرک ظاهر شود. تلاش گرجستان در ایجاد روابط گرم و صمیمی با آمریکا نیز در راستای سیاست تمایل به غرب قابل ارزیابی است و رهبران این کشور در تلاشند تا هم در حوزه‌های سیاسی- امنیتی و هم در عرصه‌های اقتصادی – فرهنگی روابط بسیار خوب و نزدیکی با واشنگتن داشته باشند. چنانچه در این زمینه ساکاش‌ویلی در نشست رهبران ناتو در آوریل 2007  با اشاره به  سیاست کنونی گرجستان در تمایل به غرب می‌گوید: «از اقدام‌های تاریخی ما رویکرد به غرب است، این انتخاب نه تنها انتخاب ما، بلکه انتخاب اجداد ماست. تمدن‌های گرجستان و اروپا آن‌‌قدر به هم نزدیک است که به سختی می توان تشخیص داد، اروپا ریشه فرهنگی ماست یا بر عکس گرجستان، ریشه فرهنگی اروپا».

از دیگر عوامل گزینش رویکرد غرب محور از سوی این کشور، می‌توان به دغدغه‌های خاص جمهوری گرجستان برای تامین تمامیت ارضی و تسری حاکمیت ملی به تمام مناطق این کشور اشاره کرد که در تعیین جهت‌گیری سیاست خارجی گرجستان نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که جمهوری گرجستان از همان ابتدای فروپاشی شوروی با معضل جدایی‌طلبی برخی مناطق خود مواجه بوده است. به طور مشخص جمهوری‌های آجاریا، اوستیای جنوبی و آبخازیا سودای استقلال و جدایی‌ از گرجستان داشتند. از این رو بلافاصله پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، موضوع حفظ تمامیت ارضی و جلوگیری از تجزیه گرجستان به مسئله اصلی و محوری  برای دولت مرکزی در این کشور تبدیل شد. 

در این ارتباط حمایت‌های روسیه از جدایی‌طلبان تاثیر به‌سزایی در رویکرد غرب‌محور گرجستان ایفا کرد و این کشور را بر آن داشت تا دیدگاه‌های امنیتی خود را هر چه بیشتر بر مسئله گسترش روابط با آمریکا و ناتو و هم‌چنین پیمان‌هایی همچون ترابوزان و گوام متمرکز سازد. بدین ترتیب گرایش افراطی دولتمردان تفلیس به غرب، گسترش روابط با کشوری همانند ایران را در رده‌های پایینی از اولویت برای این کشور قرار داده و به طور حتم یکی از موانع عمده گسترش روابط این دو کشور به شمار می‌رود و همچنین اتخاذ این رویکرد، مطلوب جمهوری اسلامی نبوده و یكی از منابع نگرانی عمده برای کشورمان در سالهای اخیر محسوب شده است و حتی به اعتقاد تهران، جهت‌گیری غرب محور گرجستان، در راستای منافع کلان کشورهای منطقه نیز نیست.

 

ب) تعریف سیاست خارجی ایران در قفقاز بر محوریت روسیه

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران را واداشت که سیاستی را با توجه به شرایط جدید در قفقاز تدوین کند. این سیاست حول چند محورشکل گرفت: حفظ امنیت کشور و تمامیت ارضی آن، توسعه دو یا چند جانبه روابط اقتصادی با کشورهای نوپا، تاکید بر اهمیت ژئوپلیتیک ایران از نظر ترانزیت کالا و انرژی برای کشورهای محصور در خشکی برای دستیابی به اهداف ایران، برقراری روابط فرهنگی و سیاسی با اقوام و ملل منطقه. علاوه بر این دولتمردان ایران تصمیم گرفتند که سیاست خود را در این زمینه با همکاری نزدیک با روسیه تنظیم کنند. این سیاست به‌طور همزمان، سیاست نزدیکی به روسیه را دنبال می‌کرد که از ابتدای انقلاب اسلامی و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی پی‌گیری می‌شد.  در این زمینه با توجه به گسترش شکاف در میان روسیه و غرب و توسعه تهدیدات منطقه‌ای علیه دو کشور، روابط دو کشور روندی رو به گسترش بود و عدم توفیق غرب در جذب کامل اقتصادی و سیاسی روسیه و تقاضای قاطعانه رهبران روسیه برای ایفای نقش برتر جهانی با توجه به نوع روابط ایران و آمریکا، سبب شد دو کشور در مسیر نزدیکی فزاینده قرار گیرند.

در این راستا ایران از چند جهت خواهان بهبود رابطه با روسیه بود: مسکو از شرکای تجاری عمده تهران محسوب می‌شد و در زمینه تسلیحات، تکنولوژی و نیروی هسته‌ای، این کشور می‌توانست نیازهای ایران را تامین کند و علاقمندی این کشور به همکاری با ایران در این زمینه مزید بر علت بود. فروش رآکتورهای هسته‌ای آب سبک به ایران و اتمام نیروگاه هسته‌ای بوشهر از جمله این همکاری‌ها بود. ایران و روسیه نگرانی‌های مشترکی همچون حضور ایالات متحده و ناتو در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز داشتند. بدین ترتیب ایران با توجه به این موارد و آگاه بودن به حساسیت روسیه به منطقه قفقاز، که این کشور از آن به عنوان حیات خلوت خود نام می‌برد و همچنین آگاهی به نقش و نفوذ فوق‌العاده روسیه در این منطقه، با در نظر گرفتن دیدگاه‌ها و منافع این کشور در قفقاز به ایجاد سیاست های خود پرداخت.

به عنوان مثال ایران در این منطقه از اتخاذ رویکرد ایدئولوژیک محور که طبعا می‌توانست نارضایتی روسیه را در پی داشته باشد، اجتناب کرده و عمل‌گرایی را در سر لوحه سیاستهای خود قرار داد. یکی از مثال‌های استنادی این امر نگاه تهران به مسئله چچن است. در طول دوره درگیری روسیه در چچن از سال 1997 تا 2000 ، با اینکه کشورمان ریاست سازمان كنفرانس اسلامی را بر عهده داشت، حساسیت کمتری نسبت به بحران چچن نشان داده و ترجیح داد كه منافع مبارزان چچنی را فدای روابط خویش با روسیه كه تأمین كننده‌ اصلی سلاح‌ و تكنولوژی هسته‌ای ایران است، نماید. در این زمینه تقریبا قریب به اتفاق کارشناسان این امر متفق‌القولند که ایران در تنظیم و تدوین سیاست‌های خود در این منطقه محوریت روسیه را در نظر داشته و سیاست‌های خود را در راستا و هماهنگ با این کشور اتخاذ می‌کرد. هرمیداس باوند از کارشناسان برجسته سیاست بین‌الملل بر این اعتقاد است که تهران در سال‌های اخیر همواره گرایش شدیدی در بسیاری از مناقشات همچون چچن، کوزوو و همچنین گرجستان  به سمت روسیه داشته است و سعی کرده در بحران‌های منطقه‌ای همواره طرف مسکو را بگیرد.

به عنوان مثال که اگر قرار بود تهران موضع مستقلی را در بحران منطقه‌ای گرجستان داشته باشد، بهتر بود که همچون دیگر کشورهای جهان در مقابل به رسمیت شناختن استقلال مناطق جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا از سوی روسیه سکوت نمی‌کرد. اما آیا این امر برای گرجستان که از زمان استقلال، روسیه را به عنوان دشمن خود و همچنین عامل اصلی ناآرامی در مناطق جدایی‌طلب خود خطاب کرده، مطلوب خواهد بود؟ آیا با توجه به اینکه در سالهای اخیر، روابط کاملا تنش‌زایی میان گرجستان و روسیه حکمفرما بوده و حتی این امر به درگیری اوت 2008 میان این دو کشور منجر شد، (که در پی آن با به رسمیت شناختن استقلال این دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی توسط روسیه و ساخت پایگاه‌های دائمی در خاک آنها، که منجر به قطع روابط تفلیس با مسکو گشت)، گسترش روابط ایران و روسیه می‌توانست منافع این کشور را در نظر داشته باشد؟ بنابراین این موضوع نیز یکی از مهمترین عواملی بوده که به عنوان مانع اصلی در بهبود و گسترش روابط این دو کشور عمل کرده است.

 

تغییر موقت در جهت‌گیری ایران در قفقاز و گرجستان

اساسا هر دولتی داده‌های سیاست خارجی خود را در جهتی تنظیم می‌کند که در نهایت، خواسته‌ها و نیازهای امنیتی، استراتژیکی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا نظامی‌اش در کوتاه مدت یا بلند مدت تامین شود. البته نباید انتظار داشت که هدفهای ملی در طول زمان و در شرایط و مقتضیات گوناگون به صورت ایستا و ثابت باقی بمانند زیرا دهها عامل تغییر دهنده داخلی و خارجی وجود دارند که باعث دگرگونی در هدفهای سیاست خارجی می‌شوند. بدین ترتیب باید سلسله مراتبی را برای اهداف متنوع ملی در نظر گرفت. در این راستا در بعضی از مواقع ممکن است امنیت ملی، مسائل تکنولوژی، توسعه اقتصادی و رفاهی و یا مسائل ایدئولوژیک، اولویت‌های نخست هدف‌های سیاست خارجی تلقی شوند، در حالی که با دگرگون شدن پاره‌ای از شرایط لازم می‌آید که نوعی جابه‌جایی در اهداف ملی صورت گیرد.

در این راستا  و در فرایند سیاستگذاری خارجی، باید نه تنها به مقتضیات و نیازهای داخلی، بلکه به واقعیتهای محیط بین‌الملل نیز توجه کرد.  در این زمینه تحول در شکل و کارکرد اتحادها، دسترسی سایر دولتها به تکنولوژی پیشرفته نظامی، روی کار آمدن گروه نخبگان جدید، وقوع انقلاب در یک کشور همسایه، بر هم خوردن سیستم موازنه قوا و بالاخره تغییر جهت گیریها و استراتژیهای سایر دولتها، می‌تواند در جابه‌جایی اهداف ملی موثر باشند. در این ارتباط جابه‌جایی و تغییر درسیاست خارجی گرجستان و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند نمونه‌ای از مورد اخیر (تغییر جهت‌گیری‌ها و استراتژی‌ سایر دولت‌ها) در عوامل ذکر شده در جابجایی اهداف سیاست خارجی قلمداد شود. با توجه به تغییر در اولویت‌های اهداف سیاست خارجی روسیه و در نتیجه اتخاذ استراتژی جدید این کشور در مسائل سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با ایالات متحده و پیمان ناتو، بر سلسله مراتب اهداف ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذاشته و آن را مجبور به نادیده گرفتن یا تغییر اولویت‌های پیشین در قفقاز کرده است.

با عنایت به اینکه دولتمردان ایران با توجه به جایگاه خود در نظام بین‌المللی و تهدیدهایی كه از سوی منطقه و نظام بین‌الملل احساس می‌نمودند، سعی ‌کردند منافع ملی و سیاست خارجی خود را به گونه‌ای تعریف نمایند که حتی‌المقدور کمترین تضاد را با روسیه در منطقه داشته باشند، تا با در نظر گرفتن دیدگاهها و منافع روسیه در قفقاز، سیاست‌های خود را با محوریت این کشور تنظیم و اجراء کند، اما با توجه به شرایط و مقتضیاتی که به وجود آمده که مشخصا به رفتارهای روسیه در قبال ایران همانند موضوع‌گیری‌های اخیر مدویدیف و لاوروف در موافقت با اعمال تحریم‌های جدید علیه تهران و عدم فروش موشک های اس‌300 و ... مربوط می‌شود، باعث دگرگونی در هدفهای سیاست خارجی کشورمان در قفقاز هر چند به  صورت موقت شده که تماس‌های فعال و جدید ایران با دولت های قفقاز جنوبی از جمله گرجستان در این راستا تفسیر می‌شود. در این زمینه باید به سفر رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه به گرجستان و دیدار با نینو كالاندادزه، معاون وزیر امور خارجه گرجستان این کشور اشاره کرد که می‌تواند مقدمه‌ای بر گسترش و ایجاد فصلی نوین از روابط این دو کشور به شمار آید.

در این دیدار دو طرف در مورد راهکارهای گسترش روابط میان دو کشور بحث و تبادل نظر کردند. در این راستا دو طرف درباره لغو روادید که یکی از راهکارهای گسترش روابط دوجانبه است به توافق رسیدند. موافقتنامه مربوطه در جریان سفر منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران از به امضا خواهد رسید. در این ارتباط در گرجستان این عقیده وجود دارد که این موافقتنامه سبب خواهد شد که روابط دو کشور به سطح بالایی ارتقا یابد. دو طرف همچنین یادداشت تفاهم ایرانی – گرجی درباره همكاری در زمینه رسانه‌‌های گروهی را به امضا رساندند. میهمان‌پرست همچنین در طی این سفر چند مطلب مهم را نیز اعلام كرد. وی از جمله تأكید كرد كه برقراری روابط نزدیك و دوستانه با گرجستان برای سیاست خارجی تهران اولویت دارد. وی بطور خاص تاكید كرد كه كشور ایران از تمامیت ارضی گرجستان حمایت می‌كند و افزود در آینده نزدیك بین تهران و تفلیس نیز خط هوایی مستقیم برقرار خواهد شد و همچنین قرار است در شهر بندری باتومی سركنسولگری ایران افتتاح شود. نماینده جمهوری اسلامی ایران همچنین بر احتمال سفر رسمی محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران به تفلیس تأكید كرد.  این در حالی است كه بنا به اطلاع از وزارت امور خارجه گرجستان، هنوز از رئیس جمهور ایران بطور رسمی دعوت به عمل نیامده است.

البته میخاییل ساكاشویلی، رئیس جمهور گرجستان در ملاقات با سفیر جدید ایران در تفلیس، از آقای محمود احمدی‌نژاد برای سفر به این كشور دعوت بعمل آورده است.  اكنون سفر وزیر امور خارجه کشورمان می‌تواند با تاکید بر گسترش مناسبات با این کشور و ایجاد زمینه‌های بیشتری از فعالیت و همچنین امضای توافقنامه‌های که در سفر آقای مهمانپرست بر آنها تاکید شده، فصلی نوین را در روابط دو کشور به همراه داشته باشد. به نظر می‌رسد که با توجه به اینکه دولت گرجستان پس از تجربه تلخ اوت 2008 و حمله روسیه به این کشور و اقدام به شناسایی دو منطقه جدایی‌طلب آن و نومیدی از حمایت برخی قدرت‌های فرامنطقه‌ای در این ارتباط، و همچنین روابط در حال گسترش آمریکا و ناتو با روسیه در شرایط فعلی، رویکردی متعادل‌تر و منطبق بر منافع ملی خود را در تنظیم سطح روابط با کشورهای منطقه به ویژه جمهوری اسلامی ایران در پیش گرفته است. روند رو به گسترش روابط تهران – تفلیس و دیدارهای دیپلماتیک رو به رشد میان دو کشور با دیدار منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران از تفلیس دنبال  خواهد شد که در پی آن نیز شاهد سفر رسمی نیکلا گیلوری، نخست‌وزیر گرجستان به تهران برای برپایی یک کمیسیون اقتصادی دو جانبه سفر خواهیم بود.  

بدین ترتیب به نظر می‌رسد به واسطه تغییراتی که در روابط روسیه و آمریکا به وجود آمده، سیاست خارجی گرجستان نیز دچار تغیراتی شده است، اما مقامات گرجستان در این مورد هم عقیده نیستند، به عنوان مثال نینو كالاندادزه معاون وزیر امور خارجه گرجستان با این نقطه نظر موافق نیست. وی در جریان بریفینگی اظهار داشت كه نزدیكی روابط با ایران به معنی تغییر در جهت‌گیری سیاست خارجی این كشور نیست. در این راستا او اعتقاد دارد که مقامات گرجستان با عنایت به منافع ملی كشور معتقدند كه باید «همه راه‌‌ها را باز كرد». خانم كالاندادزه اعتقاد دارد كه رژیم لغو رواید با ایران باعث تیرگی روابط گرجستان با ایالات متحده نخواهد شد. سوسو تسینتسادزه، رئیس آكادمی دیپلماتیك تفلیس در این زمینه اعتقاد دیگری دارد، به عقیده این كارشناس نزدیكی سریع روابط بین تهران و تفلیس، پاسخ مناسب مقامات گرجستان به «سهل‌انگاری غرب نسبت به منافع ملی گرجستان است. گرجستان نشان داد كه تصمیمات مهم سیاست خارجی كه با منافع ملی كشور ارتباط دارد، نه در واشنگتن و بروكسل، بلكه در تفلیس اتخاذ می‌شود. 

 

نتیجه‌گیری

جابه‌جایی و تغییر درسیاست خارجی گرجستان و جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با هم، نشات گرفته از تغییر در اولویت‌های اهداف سیاست خارجی روسیه و در نتیجه اتخاذ استراتژی جدید این کشور در مسائل سیاست خارجی به ویژه در ارتباط با ایالات متحده و پیمان ناتو است که این امر نشانه‌های گسترش روابط این دو کشور را به دنبال  داشته است. هر چند این امر می‌تواند به عنوان تاکتیکی از سوی این کشورها نیز قلمداد شود، اما با توجه به توافقات انجام شده در سفر آقای مهمان‌پرست سخنگوی کشورمان به این کشور، که به آنها اشاره شد و  قرار است در سفر آقای متکی به این کشور نهایی شود، می‌توان شاهد گسترش روابط  تهران – تفلیس بود. بدین ترتیب ملاحظات جدید در عرصه منطقه‌ای و جهانی، این دو کشور را به گسترش روابط و همكاری ترغیب خواهد کرد و فصلی نوین از روابط این دو کشور را رقم خواهد زد.

 

منابع

  1. واعظی محمود (1388)، "میانجی‌گری در آسیای مرکزی و قفقاز: تجربه جمهوری اسلامی ایران"، تهران: وزارت امور خارجه موسسه چاپ و انتشارات.

 2.  حامد کاظم زاده(پاییز 1388)، «ریشه‌ها و ابعاد قوم‌گرایی در قفقاز شمالی و مناقشات بالقوه بعد از درگیری روسیه و گرجستان»، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بین‌المللی آسیای مرکزی و قفقاز، تهران: وزارت امور خارجه.

 3.  مهری خیری(بهار و تابستان1387)، «گرجستان و اوکراین در رویای پیوستن به ناتو»، بولتن دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سال چهارم، شماره 10.

  4. مهدی امیری(پاییز 1388)،«محرکه‌ها و پیامدهای فرایند مناقشه روسیه و گرجستان»،مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بین‌المللی آسیای مرکزی و قفقاز،تهران، وزارت امور خارجه.

  5.  حامد کاظم زاده، همان، ص112-111.

  6.  جهانگیر کرمی(پاییز 1388)، «ایران و بحران اوستیای جنوبی»، مجموعه مقالات شانزدهمین همایش بین‌المللی آسیای مرکزی و قفقاز، تهران: وزارت امور خارجه، مرکز چاپ وانتشارات،ص 57.

 7.  عبدالعلی قوام(1372)، اصول سیاست خارجی و سیاست بین‌الملل، تهران: سمت، ص 108.

 8.  همان، ص 113.

 9. «گرجستان ، روند نزدیكی روابط با ایران» 10  خرداد ماه 1389 روزنامه «ایزوستیای نو»، 26 می‌2010،

http://www.iranembassy.ru/fa/?section=attitudes&page=article&view=article&id=393&PHPSESSID=ruk21h2gddi33i82ke64po3c36

 10.  اشاره‌های ایرانی سفر هیلاری كلینتون به قفقاز جنوبی، 15تیر ۱۳۸۹،

 http://www.iras.ir/fa/pages/?cid=10730

 11. «گرجستان ، روند نزدیكی روابط با ایران»، همان.

  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 12 آبان 1389
captcha refresh