سرویس آذربایجان /خبرگزاری آران
نویسنده:حسن شكاری
ایراس
یكشنبه ۱۶آبان (۷نوامبر ۲۰۱۰) چهارمین دورهی انتخابات مجلس ملی جمهوری آذربایجان در حالی برگزار خواهد شد که احزاب و شخصیتهای مختلف آمادگی خود را برای حضور در این نهاد اعلام كرده و به همین منظور در مبارزات انتخاباتی نیز حضور داشتهاند. هرچند سازمانهای مختلف داخلی و بینالمللی در خصوص روندهای دموكراتیك در آذربایجان از جمله انتخاباتها در این كشور انتقادات زیادی را ایراد كرده و به ویژه دولت را به مدیریت روند انتخابات متهم میكنند، اما مقامات باكو با رد این اتهامات بر سلامت روند انتخابات و مبارزات پیشانتخاباتی تأكید دارند. انتخابات پارلمانی این دورة آذربایجان به دلایل مختلف دارای اهمیت است كه از جمله میتوان به این مهم اشاره كرد كه دوره نمایندگی برندگان این رقابت سیاسی تا سال 2014 به طول خواهد انجامید و با انتخابات ریاست جمهوری سال 2013 مصادف میشود. لذا، احزاب پیروز در انتخابات پارلمانی میتوانند با تقویت موضع خود در قبال دولت و حزب حاكم، از موضع قویتری وارد چانهزنی با مقامات حاكم شوند. بر همین اساس، اغلب گروه سیاسی در جمهوری آذربایجان بهرغم تأكید بر اینكه به تبع این انتخابات تحولات عمدهای در گروهبندیهای سیاسی حادث نخواهد شد، اما عزم خود را برای حضوری قوی در این انتخابات جزم كردهاند. در این بین باید به نكته اشاره كرد كه هرچند احزاب اسلامگرا نیز نامزدهایی برای شركت در این انتخابات معرفی کرده بودند، اما صلاحیت آنها تایید نشد و از شرکت در انتخابات باز ماندند.
مقدمه
جمهوری آذربایجان با برگزاری انتخابات گوناگون طی ۱۹سال گذشته تلاش کرده تا از نظر تعداد برگزاری انتخابات، خود را به عنوان کشوری دموکراتیک نشان دهد، اما با وجود تعداد زیاد انتخابات در این كشور با قطعیت نمیتوان بیان کرد که در این کشور دموکراسی و مردمسالاری حاکم است. آذربایجان در گزارش سازمانهای حقوق بشری از وضعیت مناسبی برخوردار نیست، اقوام و اقلیتهای غیرآذری نسبت به نداشتن حق تحزب و رد صلاحیتهای گسترده در انتخابات توسط کمیسیون انتخابات به وضع موجود اعتراض دارند. احزاب مخالف نسبت به فرایند برگزاری انتخابات و نحوه رقابتهای انتخاباتی انتقادهای شدیدی دارند و این عامل سبب افزایش انتقاد نهادهای غربی و بینالمللی حامی دموکراسی نسبت به تخلفات و تقلبهای انتخاباتی صورت گرفته توسط رژیم حاکم جمهوری آذربایجان شده است.
انتخابات چهارمین دورهی انتخابات مجلس ملی جمهوری آذربایجان در ۱۶آبان ماه سال ۱۳۸۹ (۷نوامبر ۲۰۱۰) در حالی برگزار خواهد شد که رقابت بر سر کرسیهای مجلس بین احزاب و شخصیتهای مختلف سیاسی و جناحهای مختلف از ماههای پیش با تشکیل بلوکهای انتخاباتی کاملا آشکار میباشد. انتخابات پارلمانی سال 2010 به دلایل مختلفی دارای اهمیت میباشد دلیل آن هم این است که دوره نمایندگی برندگان آین دوره تا سال 2014 طول خواهد کشید و در این میان با انتخابات ریاست جمهوری سال 2013 مصادف میشود. در اختیار گرفتن کرسیهای بیشتر در پارلمان میتواند جناح مخالف را در انتخابات دروه بعدی ریاست جمهوری از موضع قویتر وارد چانهزنی با حزب حاکم كرده و امکان بیشتری برای رقابت با حزب حاکم برای آنها فراهم آورد. به گونهای که این اهمیت سبب شده که همه گروه سیاسی جمهوری آذربایجان در این انتخابات مشارکت نمایند و از تحریم انتخابات صرف نظر کنند. در این راستا حتی احزاب اسلامگرا نیز در انتخابات کاندید معرفی کردند که صلاحیت آنها توسط کمیسیون مرکزی انتخابات تایید نشد و از شرکت آنها در انتخابات ممانعت به عمل آمد.
شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی آذربایجان در آستانه انتخاباتانتخابات پارلمانی جمهوری آذربایجان تحت تاثیر شرایط داخلی، بینالمللی و منطقهای خاصی برگزار میشود.[1] منطقه قفقاز جنوبی و به ویژه جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر و بعد از سال 2005 دارای اهمیت ویژهای برای غرب شده است. با توجه این مساله نیز ارزش استراتژیک جمهوری آذربایجان برای غرب به سه دلیل افزایش یافته و در حال آفزایش است. دلیل اول اینکه منابع نفت این کشور که از سال 2005 به بعد به وسیله یک خط لوله که به ترکیه منتهی میشود برای غرب قابل دسترس شده است. دلیل دوم این است که این کشور در مسیر دستیابی غرب به افغانستان و آسیای مرکزی جهت مبارزه با تروریسم قرار گرفته است و به این دلیل نقش مهمی در ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریسم ایفاء میکند. دلیل سوم نیز به نقش نمادین این کشور به عنوان یک کشور سکولار، مدرن و به صورت بالقوه یک کشور مسلمان دموکراتیک است که در مسیر برخورد تمدنی اسلام و مسیحیت قرار گرفته است.
هر سه مورد ذکر شده به صورت مستقل میتوانست سبب تقویت جایگاه الهام علییِف در موقعیت اش باشد اما این موارد با تلاش جورج بوش ریس جمهور جمهوری خواه ایالات متحده همزمان شد که در طی آن بوش با تاکید بیشتری خواهان افزایش نهادهای دموکراتیک در منطقه خاورمیانه بزرگ شد.[2] در این بین جمهوری آذربایجان میتوانست به عنوان یک نمونه موفق برای آزمون دکترین بوش معرفی شود. بر این اساس دیگر آمریکا نمیتوانست به تقلب در انتخابات یک متحد خود بی اعتنا باشد. این امر سبب شد که آمریکا نقش فعالتری را در مورد برگزاری صحیح انتخابات در پیش بگیرد و در راستای پیشبرد این رویکرد کارکنان سفارت آمریکا و نمایندگان ویژه واشنگتن دستور دریافت کردند که بر برگزاری صیح انتخابات نظارت کنند تا بدین وسیله احتمال وقوع ناآرامی و انقلاب در منطقه را کاهش دهند و هم اینکه دیگر مجبور نشوند که بین منافع استراتژیک ایالات متحده و فرایند دموکراتیزاسیون یکی را انتخاب کنند.
در کنار تلاش آمریکا برای بهبود در روند برگزاری انتخابات به صورت دموکراتیک و همچنین رشد ارزشهای دموکراتیک در جامعه جمهوری آذربایجان، اتحادیه اروپا نیز که به تازگی از مشکلات ناشی پیوستن اعضای جدید خود رهایی یافته و در قالب سیاست برنامههای گوناگونی چون سیاستهای همسایگی با شرق و سیاست همسایگی نزدیک در تلاش برای توسعه خود به سوی شرق است و در این راستا سعی دارد با ابزارهای گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این کشورها نفوذ کند. جمهوری آذربایجان نیز به علت نقش اساسی که در تامین امنیت انرژی اروپا دارد در معرض توجه اروپا قرار گرفته است. این مساله موجب شده است که اروپا برای تضمین ثبات پایدار در این کشور خواهان افزایش شاخص دموکراتیک و توسعه انسانی در این کشور شود و با حساسیت بیشتری روند برگزاری انتخابات را در این کشور پیگیری کند[3] و متعاقب آن توجه نهادهای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری و دموکراسیگرا به سوی جمهوری آذربایجان معطوف شده است.
این توجه و متعاقب آن افزایش فشارهای بینالمللی رژیم حاکم را در جمهوری آذربایجان ناچار کرده است که فرایند دموکراتیک تری را در انتخابات اجرا کند یا حداقل سعی کند این گونه وانمود کند که نمونه آن موافقت دولت جمهوری آذربایجان برای تسهیل شرایط نظارت بر انتخابات توسط ناظرین بینالمللی میباشد که نمود آن را میتوان موافقت این کشور با امکان پذیرش هیتهای ناظر انتخاباتی از 33 نهاد مختلف بینالمللی و داخلی که تعداد آنها به حدود 33 هزار نفر میرسد و همچنین فراهم کردن شرایط برای 11 رسانه بینالمللی که این انتخابات را پوشش دهند.[4]در سطح منطقهای نیز تحولات سیاسی مهمی رخ داده است. مهم ترین این تحولات وقوع انقلابهای رنگی در کشورهای منطقه شامل قرقیزستان، اکراین، گرجستان و همچنین شگل گیری نظامهای پارلمانی در گرجستان و قرقیزستان میباشد که سبب شد رژیم یا حزب حاکم در این کشورها به صورت غیر خشونتآمیز تغییر یابد. این انقلاب ها که در کشورهای منطقه روی داد در چهار نکته مشترک بودند. که عبارت بودند از؛
1- حکومت هایی که در این کشورها در راس کار بودند محبوبیت خود را در بین مردم به علت ناتوانی در بهبود وضیعت اقتصادی مردم از دست داده بودند و دچار بحران مشروعیت بودند.
2- رهبران مخالفین دولتهای حاکم از کارمندان سابق حکومتی رده بالا، شناخته شده و محبوب بودند که توانسته بودند بین نیروهای مخالف نوعی اتحاد برقرار کنند.
3- ساختار قانونی این کشورها از یک سو راه حل مناسبی برای برونرفت از بحران اعتراض عمومی پیش بینی نکرده بود و از سوی دیگر امکان استفاده از نیروی قهری را به رژیم حاکم نداده بود. مسالهای که موجب شده است کشورهای که با انقلاب رنگی مواجهه شده اند به اصلاح در ساختار قانونی خود بپردازند و دربعضی نمونه ها حتی از رزیم ریاستی به سوی نظام پارلمانی سوق پیدا کنند.
4- به ویژه در اکراین و گرجستان مخالفین توسط نیروهای خارجی حمایت میشدند و به وسیله آنها سازماندهی شده بودند.
اما همین نقاط اشتراک این سه جمهوری سابق اتحاد شوروی موجب تمایز این سه کشور با جمهوری آذربایجان شده است. به صورتی که ساختار قانونی جمهوری آذربایجان در مواقع ضروری از رژیم حاکم حمایت کرده و امکان برخورد قهری را برای دولت فراهم کرده است، آقای علییِف به علت موفقیت در ثبت قردادهای نفتی و سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مختلف و به ویژه در بخش استخراج منابع نفتی و گازی و کسب درآمدهای کلان حاصل از این سرمایه گذاری ها توانسته است دوباره سیاستهای حمایت اجتماعی دوره اتحاد شوروی را احیا کند و از این طریق محبوبیت زیادی بین مردم کسب کند.
از سوی دیگر به علت سیاست خارجی متوازنی که علییِف در پیش گرفته است و اهمیت استراتژیک حفظ ثبات در جمهوری آذربایجان سبب شده است که بازیگران خارجی منطقه نیز علاقهای به تغییر رژیم و بی ثباتی در این کشور نداشته باشند. و در نهایت این که به دلایل مختلف که میتواند ناشی از فرهنگ سیاسی مردم آذربایجان باشد نیروهای مخالف فاقد رهبری منسجم هستند و در میان آنها اختلافهای زیادی وجود دارد که مانع از شکل گیری یک اتحاد منسجم و پایدار در میان مخالفین دولت شده است، اما با توجه به تحولاتی که در ساختار کشورهای منطقه در انتقال از نظام ریاستی به نظام پارلمانی رخ داده، میتوان نتیجه گرفت که علییِف و حزب آذربایجان نوین برای جلوگیری از سرایت این الگو در داخل کشور خود سعی کنند که چهرهای دموکراتیکتر و مطلوبتر را از خود با برگزاری یک انتخابات به ظاهر دموکراتیک نشان دهند.
در بررسی شرایط داخلی این منطقه نیز میتوان به تحولات اجتماعی و سیاسی در جمهوری آذربایجان پرداخت. در بعد اجتماعی به تحولات اجتماعی مهمی میتوان اشاره کرد که در جمهوری آذربایجان رخ داده است که یکی از این تحولات را میتوان در تغییر فضای فکری مردم جمهوری آذربایجان مشاهده نمود[5]. فروپاشی اتحاد شوروی با مبارزات ملی مردم و تلاش برای یافتن هویت ملی در جمهوری آذربایجان همزمان شد که بر پایه ایدئولوژی ناسیونالیستی بود. فضای رقابت سیاسی در آن دوره نیز بر مبنای این ایدئولوژی شکل میگرفت. شعارهای رهبران سیاسی، نام احزاب سیاسی و خط مشی آنها نیز بر مبنای این ایدئولوژی شکل میگرفت و متعاقب آن وعدههای انتخاباتی احزاب و گروههای سیاسی حفظ استقلال و تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان بود.
اما با برقراری آتشبس بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان حزب آذربایجان نوین و به ویژه رهبر آن آقای حیدر علییِف اقدام به اصلاحات اقتصادی نمود. این اصلاحات که هدف آن انتقال از نظام متمرکز اقتصادی به سیستم بازار آزاد لیبرالی بود علاوه بر بخش اقتصاد موجب تحول در ساکشور نیز شختار سلسله مراتبی جامعه نیز شد. اتخاذ سیاستهای لیبرالی و رشد اقتصادی ناشی از آن موجب تحولات عمیقی در ساختار طبقاتی و قشربندی جمهوری آذربایجان شده است. از یک سو سیاستهای لیبرالی موجب تضعیف اقشار کم درآمد شده و موجب افزایش فقر شد و فاصله طبقاتی را افزایش داد. از سوی دیگر این سیاست ها موجب ایجاد و گسترش طبقه متوسط ای در جمهوری آذربایجان شده که بر خلاف طبقه متوسط کشورهای غربی که مستقل بودند از عدم استقلال و وابستگی به رانتهای دولتی رنج میبرد.
این تحولات اجتماعی موجب تحول فضای ذهنی ایدئولوژیک مردم به ذهنیتی عملگرا و فایده گرا شده است. این تحول و تغییرات ساختاری اقتصاد این کشور موجب تغییر ماهیت قدرت سیاسی والگوی رقابت سیاسی در جمهوری آذربایجان شده است. قدرت سیاسی در دوران اتحاد شوروی بر مبنای دستیابی به پستی در کادر حزب کمونیست و یا بخشهای اداری آن بود.[6] در دوران بعد از فروپاشی مردم در جستجوی هویت بودند و این سبب میشد که بر اساس نیاز هویتی مردم منابع هویت ساز که همان روشنفکران ناسیونالیست آذری بودند و در ساختن و تعریف هویت مردم به عنوان مرجع شناخته میشدند بتوانند راهبر و جهت دهنده مردم باشند و قدرت سیاسی را به دست بگیرند. در این فضا بود که اعضای حزب جبهه خلق به رهبری ابوالفضل ایلچیبی که خود را جانشین و نماینده ناسیونالیسم آذری سال 1920 می دانست توانست به قدرت برسد. در این دوره احزاب سیاسی شکل گرفتند که خطی مشی خود را بر مبنای مسایل ایدئولوزیکی تعریف میکردند و خود را نماینده واقعی اولین ناسیونالیستهای آذری چون رسول زاده می دانستند در این بین نیز مطالبات مردمی نیز در این سو حرکت میکرد و آرای کسب شده نیز این ماهیت را داشت بدین ترتیب الگوی رقابت سیاسی نیز بر این اساس شکل میگرفت.
رقابت سیاسی و انتخابات
شکست آذری ها در جبهه جنگ با ارمنی ها و مواجهه این کشور با بحرانهای اقتصادی ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی سبب شد که این فضای ایدئولوژیک به زودی تغییر کند و ذهنیت فکری جامعه به سوی عمل گرایی و مصلحت گرایی سوق پیدا کند. این تغییر فضای فکری موجب شد ماهیت قدرت سیاسی از مراجع دانش و تفکر به سوی مراجع اقتصادی سوق پیدا کند و دارا بودن توان اقتصادی مبنای دست یابی به قدرت سیاسی شود و از ابزارهای گوناگون قدرت بهرهمند شوند. این فرایند سبب شد احزابی که از شناخت و تطبیق خود با این فضای جدید ناتوان بودند محبوبیت و قدرت خود را از دست بدهند. احزابی که از یک سو به لحاظ قانونی مجاز به فعالیت اقتصادی نبودند و از سوی دیگر به خاطر عوامل مختلفی چون ماهیت سکولار خود از مبنای اجتماعی و مردمی بهره مند نبودند و تعداد اعضای آنها از چند هزار عضو فراتر نیست و روز به روز نیز ضعیف تر میشوند. این عوامل و همچنین عدم وجود یک بورژوازی مستقل ملی که از دولت مستقل باشد و بتواند متحد این بخش از جامعه سیاسی جمهوری آذربایجان باشد سبب شده است که احزاب سیاسی مخالف به حاشیه رقابت سیاسی در این جمهوری سابق اتحاد شوروی سوق داده شوند.
در مقابل احزاب سیاسی مخالف، حزب حاکم جمهوری آذربایجان یعنی حزب آذربایجان نوین که به ریاست الهام علییِف میباشد توانسته است با توسعه ابزار کنترلی خود بر بخشهای مختلف قدرت در جمهوری آذربایجان به خوبی خود را با این تحولات تطبیق دهد. حزب حاکم جمهوری آذربایجان با حمایت از اصلاحات اقتصادی در این کشور توانست بر محبوبیت خود بیفزاید. موفقیت این حزب در جذب سرمایه گذاری خارجی در بخش انرژی سبب رشد اقتصادی سریعی در این کشور شده است که خود موجب افزون تر شدن محبوبیت این حزب و به ویژه رهبر آن در جمهوری آذربایجان شده است.
در کنار رشد اقتصادی و افزایش محبوبیت سیاسی این حزب در فضای عمومی، آقای علییِف سعی کرده که ابزار کنترلی دیگری نیز برای تضمین نفوذ و قدرت خود کسب کند. در این راستا آقای علییِف سعی کرده است در کنار تقویت قدرت نهاد ریاست جمهوری و تقویت اقتدار گرایی به توزیع رانت نیز به معتمدین خود بپردازد. اقتدار گرایی به عنوان نتیجه حکومت متمرکز اتحاد شوری توانسته است در جمهوری آذربایجان با نوعی پاتریمونتالیسم همراه شود که بر مبنای توزیع رانتهای حاصل از منابع انرژی تقویت میشود. این امر سبب شده است که نخبگان اقتصادی جدید که نوعی بورژوازی وابسته به رانت میباشند به علت دست یابی به مزایای بهتر و قراردادهای کلان تر به حمایت از رژیم حاکم و نخبگان سیاسی حاکم بپردازند و این سبب شده که رژیم حاکم از امکان تبلیغی بالایی برای موفقیت در انتخابات برخوردار شود.
علاوه بر احزاب و بلوکهای سیاسی مخالف و حزب حاکم جمهوری آذربایجان، بازیگران دیگری نیز در ساختار انتخاباتی جمهوری آذربایجان وجود دارد که شامل نمایندگان مستقل و غیر حزبی میباشند. آن طور که بیان شد احزاب سیاسی در جمهوری آذربایجان به علت تغییر پارادایمیکه در جامعه آذربایجان رخ داده از مبنای اجتماعی ضعیفی برخوردار هستند. از سوی دیگر حزب حاکم نیز به همان دلیل ذهنی که ذکر شد مبنای اجتماعی خود را از دست داده است[7] و به ناچار برای تضمین بقای خود در صحنه سیاسی به تغییر و اصلاح استراتژی انتخاباتی خود اقدام نمود. بر اساس این تغییر در استراتژی، این حزب تصمیم گرفت که علاوه بر جوان گرایی در نامزدهای معرفی شده خود، افرادی را در بعضی از شعبههای انتخاباتی خود معرفی کرد که عضو حزب نبودهاند، ولی در شعبه انتخاباتی خود از اعتبار مناسبی برخوردار بودند.[8] این افراد غالبا به علت توان مالی یا اعتبار فامیلی خود در منطقه از اعتبار بالایی برخوردار بوده اند که به نظر می رسد برای پیروزی در انتخابات نیاز به حمایت حزب حاکم داشتند.
با بررسی برندگان انتخاباتی در این کشور میتوان متوجه شد که همواره درصد بالایی از آنها افرادی بوده اند که به صورت مستقل و غیر حزبی شرکت کردهاند که این درصد نیز در حال افزایش است [9]و در این انتخابات موجب شده که حزب حاکم نیز به پذیرش آنها و حمایت از آنها مبادرت ورزد تا بتواند امکان موفقیت خود را با این استراتژی بالا ببرد. در زیر ما در قالب جدول سعی کردیم توزیع کرسیهای نمایندگی را از دوره اول انتخابات پارلمانی تاکنون نشان دهیم و در جدلو آخر نیز به تعداد کامدیداهای معرفی شده هر کدام از احزاب و بلوکهای انتخاباتی اشارهای داشتهایم. قابل ذکر است که احزاب مخالف سعی کرده اند به مانند انتخابات گذشته به ائتلاف ها و بلوکبندیهایی دست بزنند که امکان بقای خود را در فضای سیاسی جمهوری آذربایجان با کسب کرسیهای بیشتر افزایش دهند.
از مهم ترین این بلوک ها میتوان به بلوک انتخاباتی حزب مساوات به رهبری عیسی قنبر و جبهه خلق مدرن به رهبری علی کریمیلی اشاره کرد که ائتلاف خود را بر پایه راه و خط مشی ابولفضل ایلچی بیک و رسول زاده تشکیل دادهاند و حتی در بیانیههای خود از اتحاد بین دو حزب در دوران بعد از انتخابات نیز صحبت به میان آورده اند. لازم به ذکر است که این حزب به نوعی تحت حمایت غرب میباشد و در زمانی که کمیسیون مرکزی انتخابات رد صلاحیت گستردهای را در میان احزاب مخالف صورت داده بود با حمایت و به ویژه آمریکا چند نامزد رد صلاحیت شده این احزاب مجدد توانستند مجوز شرکت در انتخابات را کسب کنند.
انتخابات پارلمانی سال 1990 ( حاکمیت اتحاد شوروی)
کرسی نمایندگی | احزاب و بلوکهای انتخاباتی |
280 |
حزب کمونیست آذربایجان |
45 |
جبهه خلق آذربایجان |
15 |
کاندیداهای مستقل |
20 |
کرسهای خالی |
360 |
کل کرسی ها |
نتایج انتخابات پارلمانی سال 1996 - 1995
كرسی نمایندگان | احزاب و بلوکهای انتخاباتی |
19 |
حزب آذربایجان نوین |
3 |
جبهه خلق آذربایجان |
3 |
حزب استقلال ملی آذربایجان |
99 |
حوزههای تک نماینده که 55 نفر مستقل بودند |
124 |
تمام کرسی به استثنای یک کرسی که ابطال شد |
نتایج انتخابات پارلمانی سال 2000-2001
کرسی نمایندگی | احزاب و بلوکهای سیاسی |
75 |
حزب اذربایجان نوین |
6 |
حزب جبهه خلق آذربایجان |
3 |
حزب همبستگی مدنی |
2 |
حزب کمونیست آذربایجان |
2 |
حزب مساوات |
2 |
حزب استقلال ملی آذربایجان |
0 ولی 3/1 درصد آراء را اخذ کردند |
حزب لیبرال آذربایجان |
0 ولی 1/1 درصد آراء را اخذ کردند |
حزب دموکرات آذربایجان |
1 |
حزب اتحاد به خاطر آذربایجان |
1 |
حزب رفاه اجتماعی آذربایجان |
1 |
حزب سرزمین مادری |
1 |
حزب هم وطن |
29 |
شرکت کننده مستقل |
125 |
کل کرسی ها |
نتایج انتخابات پارلمانی سال 2005
کرسی نمایندگی | احزاب سیاسی و بلوکهای سیاسی |
61 |
حزب آذربایجان نوین |
6 |
بلوک آزادی( حزب مساوات، حزب جبهه خلق و حزب دموکرات آذربایجان) |
2 |
حزب آنا وطن |
3 |
حزب همبستگی مدنی |
1 |
حزب امید آذربایجان |
1 |
حزب رفاه اجتماعی آذربایجان |
1 |
حزب عدالت آذربایجان |
1 |
حزب اصلاحات دموکراتیک آذربایجان |
1 |
حزب جبهه خلق آذربایجان واحد |
1 |
حزب نظم بزرگ |
1 |
حزب اتحاد مدنی |
43 |
نمایندگان غیر حزبی |
3 |
افرادی که وابستگی حزب خود را اعلام نکرده اند |
125 |
کل کرسیها |
وابستگی حزبی کاندیداهای حاضر در انتخابات پارلمانی سال 2010
حزب آذربایجان نوین |
111 |
بلوک مساوات – جبهه خلق |
37 |
بلوک انتخاباتی قره باغ (حزب دموکرات و حزب امید) |
32 |
بلوک اصلاحات ( احزاب جبهه خلق عمومی، سازندگی بزرگ و عدالت آذربایجان) |
31 |
حزب جبهه خلق کلاسیک |
30 |
حزب استقلال ملی آذربایجان |
25 |
حزب دموکراتیک جهانی آذربایجان |
22 |
بلوک انسانی (حزب لیبرال، حزب توسعه و همبستگی شهروندان آذربایجان و حزب سبزهای آذربایجان) |
21 |
بلوک دموکراسی (حزب همبستگی شهروندان آذربایجان و حزب اصلاحات دموکراتیک آذربایجان) |
18 |
حزب آنا وطن |
7 |
حزب مساوات مدرن آذربایجان |
7 |
حزب دموکراتیک ملی آذربایجان |
3 |
حزب توسعه اجتماعی آذربایجان |
2 |
حزب ترقی آذربایجان |
1 |
گروه ابتکاری |
7 |
ابتکار شخصی |
380 |
کل کاندیداها |
734 |
نتیجهگیری
با توجه به مطالب ذکر شده میتوان گفت که این انتخابات در شرایط بینالمللی، منطقهای و داخلی خاصی برگزار میشود. در سطح بینالمللی بازیگران فرامنطقهای به دلایل اهمیت استراتژیکی، اقتصادی و حتی فرهنگی خواهان حفظ ثبات در این کشور هستند، ولی از سوی دیگر نگران توسعه ثبات پایدار در این منطقه هستند و در این راستا برای جلوگیری از رشد افراطگرایی با تقویت حزب حاکم از برنده شده احزاب غربگرا نیز حمایت میکنند. در سطح منطقهای وقوع تحولات سیاسی چون ایجاد نظامهای پارلمانی، حزب حاکم را به سوی اصلاحات سیاسی سوق داده است. در سطح داخلی نیز حزب حاکم با توجه به تغییر الگوی رای مردم به سوی اهدافی کارکردی سعی کردهاند که استراتژی انتخاباتی خود را بر این اساس تعریف کنند و نتیجه این که ما در این انتخابات با تحولی بنیادین در نتایج انتخابات مواجهه نخواهیم شد و به جزء افزایش در تعداد نمایندگان مستقل روند سابق با اکثریت نسبی حزب حاکم ادامه خواهد داشت.
منابع و پینوشتها
[1]SvanteCornell,"Azerbaijan's Parliamentary Elections: A Step Forward”, Argentine Centerof International Studies,10 October 2010
http://www.caei.com.ar/es/programas/cei/P08.pdf
[2]Cornell, ibid
[3]Daria Vaisman,“IS AN AMERICAN POLLSTER HELPING TO STEAL AZERBAIJAN'SELECTION?” , 10 September 2010
http://quirkglobalstrategies.com/blog/wp-content/uploads/2007/09/Poll%20Stir.doc
، 2 نوامبر 2010“" بیش از هزار ناظر بین المللی جهت انجام مشاهدات در انتخابات پارلمانی آذربایجان ثبت نام کرده اند[4]
http://fa.trend.az/news/elections2010/1775501.html
[5]FarizIsmailzade, "RULING PARTY CONTINUES TO LOSE GROUND IN AZERBAIJAN”, Eurasia DailyMonitor , 7 March, 2006
http://www.jamestown.org/single/?no_cache=1&tx_ttnews[tt_news]=31458
[6]Gül Berna Özcan, “Building States and Markets: Enterprise Development in Central Asia”, PalgraveMacmillan , March 2010
[7]Fariz Ismailzade,” TOWARDS A BI-PARTY SYSTEM INAZERBAIJAN?”, CACI Analyst, 2 September 2005
http://www.cacianalyst.org/?q=node/2778
[8]“Elections 2010. Initial Stage of the Parliamentary Elections: Who is ready?”, SAM Center forStrategic Studies under the President of the Republic of Azerbaijan, 1 September2010
http://sam.gov.az/en/publications/elections-2010-initial-stage-parliamentary-elections-who-ready
[9]“SUISSENationalrat - Conseil national - Consiglio nazionale” , UNION INTERPARLEMENTAIRE, 1 JAN 2010
http://www.ipu.org/parline-f/reports/1305_E.htm
[10]CIA, “TheCIA'sTHE WORLD FACTBOOK 1995 “,University of Missouri-St. Louis, 10 January1996
http://permanent.access.gpo.gov/lps35389/1995/wf950018.htm
[11] CentralElection Commission ,” The parliamentary elections in the Republic of Azerbaijanin 1995” , 12 November 1996
http://www.cec.gov.az/en/common/election-referendum/1995.htm
[12]osce , “REPUBLIC OF AZERBAIJAN REVIEW OF THE LAW ON PARLIAMENTARY ELECTIONS”, 22August 2000
http://www.osce.org/documents/odihr/2000/08/1348_en.pdf
[13]CentralElection Commission .” Elections to the Milli Majlis- November 6, 2005” , 20 May 2001
http://www.cec.gov.az/en/4millimajlis2005/report/report.htm
[14]CentralElection Commission ,“INFORMATION on the nomination and party affiliation ofregistered candidates “, 3 November 2010
http://www.cec.gov.az/en/parliamentary2010/statistics/statistics_parties.htm