خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان
علی کاظمخانلو
خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان
طی سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها بازیگر عمده خارج از منطقه، بر اساس نظم نوین جهانی و تسلط بر مناطق حیاتی جهان، توجه زیادی به حوزههای اقتصادی، نظامی و امنیتی آذربایجان کرده است، به خصوص که از این طریق میتوانست به اهداف بلندمدت خود یعنی حضور در خزر نیز نزدیکتر شود. از سوی دیگر ضعف نظامی و اقتصادی اوایل استقلال، موقعیت ژئوپلتیک آذربایجان را به یک عامل منفی برای این کشور تبدیل نمود و موجب وابستگی بیش از حد باکو به آمریکا شد. بر این اساس آذربایجان بر اثر وابستگی به شرکتهای نفتی بیگانه برای استخراج و دسترسی به بازارهای بینالمللی مجبور شد تا روابط خود را با دول منطقه بر تقاضاهای آنها مبتنی سازد.
یکی از مهمترین دلایلی که موجب غربگرایی در سیاست خارجی آذربایجان و نزدیک شدن این کشور به امریکا شد، مناقشه قرهباغ بود. در حالی که ارمنیها همواره نسبت به حمایت روسها از خود اطمینان داشتند، آذریها از سلطه مجدد روسیه در منطقه بیمناک بودند، به همین دلیل آذربایجان همواره در سیاست خارجی خود سعی در دخالت دادن نیروهای فرامنطقهای داشت زیرا آنها احساس میکردند که قدرتهای فرامنطقهای به خصوص ایالاتمتحده امریکا میتوانند تکیهگاهی مطمئن برای آذربایجان در مناقشات باشند. استدلال آذریها این بود که آمدن غرب و سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی به ویژه نفت، نیازمند امنیت خواهد بود، لذا غرب به منظور ایجاد امنیت جهت تأمین انرژی خود، ناگزیر خواهد بود که در خصوص مسئله قرهباغ بر ارمنستان فشار وارد کند، البته باید توجه داشت که استدلال آذریها عملاً اشتباه بوده و در طول سالهای گذشته، امریکا همواره با نگاه تأمین منافع خود با موضوع برخورد کرده و هیچ گامی را در راستای نزدیک کردن دیدگاههای خود و گروه مینسک به حل بحران قره باغ برنداشته است. در این راستا حتی امریکاییها به تجدید نظر در اجرای مصوبه 907 مجلس سنای این کشور نیز نپرداختهاند. مطابق با این مصوبه مجلس سنا، دولت امریکا ملزم به تحریم نظامی آذربایجان و حمایت همهجانبه سیاسی، اقتصادی و... از ارمنستان شده است. بهرغم آنکه آذریها به شدت با این مصوبه سنا مخالفت کردهاند و در همه دیدارهای خود با مقامات عالیرتبه امریکایی این موضوع را مطرح نمودهاند، با این حال دولتمردان امریکا با این توجیه که نمیتوانند از اجرای مصوبه سنا سرپیچی کنند، عملاً از دادن نتیجه مثبت به باکو پرهیز کردهاند.
علاوه بر این، مسائل امنیت انرژی نیز همواره در دستور کار آذربایجان و غرب قرار داشته است. چنانکه امریکاییها همواره آذربایجان را کشوری کلیدی در دریای خزر برای تأمین انرژی اروپا تلقی کردهاند. در واقع آذربایجان از دید امریکا و غرب واجد ویژگیهایی است که نیازهای منطقهای و جهانی آنها را برطرف میکند. برای اروپا و امریکا، همسایگی و پیوستگی جغرافیایی جمهوری آذربایجان با ایران، روسیه و آسیای مرکزی که هرسه دارای اهمیت استراتژیک و غیرقابل چشمپوشی هستند، مهم است و به تنهایی کفایت میکند تا در معادلات قدرتهای جهانی جایگاه ویژهای برای آن در نظر گیرند، به نحوی که حتی اگر آذربایجان فاقد نفت و گاز نیز بود، باز هم قابلیتهای جغرافیایی زیادی داشت که بر اساس آنها همچنان در کانون توجهات دیگران قرار گیرد. در واقع توجه برخی سازمانهای بینالمللی نظیر ناتو به آذربایجان، بیش از آنکه به خاطر وجود انرژی در منطقه باشد، به سبب موقعیت خاص و برتری جغرافیایی باکو است.
از سوی دیگر رهبران آذربایجان نیز به ارزش و اهمیت ذخایر نفت و گاز خود در دنیای کنونی و نیاز اروپا و امریکا و سایر کشورهای صنعتی به آن واقف هستند و از این اهرم در جهت تقویت نفوذ و تأثیرگذاری منطقهای و بینالمللی خود استفاده میکنند، ضمن آنکه از نظر آذربایجان، نزدیکی به امریکا و غرب نیازهای آن کشور را مرتفع میسازد. چنانکه تا کنون آذربایجان و امریکا، همکاریهای تنگاتنگی در زمینه اقتصادی داشتهاند، به نحوی که طی سالهای گذشته، ایالات متحده امریکا همواره از سرمایهگذاری در آذربایجان حمایت کرده است. شرکتهای آمریکایی در زمینه پروژههای اکتشاف، استخراج و توسعه میادین نفتی در دریا با آذربایجان همکاری میکنند، آنها همچنین در سایر زمینهها نظیر مخابرات و ارتباط از راه دور نیز سرمایهگذاریهای فراوانی کردهاند. ایالات متحده متعهد شده در روند گذار آذربایجان به دموکراسی و اقتصاد بازار آزاد مساعدت نماید، از این رو قانون حمایت از آزادی (The Freedom Support Act) در اکتبر سال 1992 در امریکا به تصویب رسید. تحت این قانون، ایالات متحده حدود 22 میلیون دلار به بهبود وضع حقوق بشر، ترویج دموکراسی و اصلاح امور اقتصادی آذربایجان در سال 2010 اعطا کرده است.
در مجموع میتوان چنین عنوان نمود که نیازهای متقابل باعث شکلگیری پیوندهای جدید بین امریکا و غرب با آذربایجان شده است. در این راستا همواره روابط دوستانهای بین امریکا و آذربایجان برقرار بوده است و در برخی مواقع مناسبات دو طرف وارد مراحل و فازهای جدیدی نیز شده است. به عنوان نمونه طی سالهای گذشته، باکو و واشنگتن در عملیاتهای صلحبانی به مشارکت با یکدیگر پرداختهاند و فعالیتهای مشترکی در زمینه مبارزه با تروریسم انجام دادهاند، به نحوی که نیروهای نظامی آذربایجان و امریکا دوشادوش یکدیگر در کوزوو، افغانستان و عراق همکاری کردهاند. در این راستا آذربایجان طی سالهای اخیر سعی کرده روابط نظامی- امنیتی خود را با امریکا در چارچوبهای زیر تعریف کند:
1- مبارزه با تروریسم
2- حمل ۲۵ درصد تجهیزات و نیازهای نیروهای ناتو در افغانستان از طریق آذربایجان
3- تشکیل نیروهای واکنش سریع آذربایجان در دریای خزر
4- نوسازی تجهیزات نظامی آذربایجان توسط امریکا
5- انجام مانورها و آموزشهای نظامی مشترک
6- حضور نیروهای نظامی آذربایجان در قالب نیروهای حافظ صلح در افغانستان.
به طور کلی بعد از حوادث 11 سپتامبر، جمهوری آذربایجان یکی از مناطقی بود که بیش از یکصد هزار نفر از نیروهای مستقر در افغانستان از طریق خاک این کشور به افغانستان اعزام شدند، بنابراین جمهوری آذربایجان نقش بسیار کلیدی در جنگ با افغانستان ایفا کرد و در دورانی که امریکا برای ارسال نیرو و تجهیزات به افغانستان با محدودیت مواجه شده بود، باکو توانست کمکهای درخور توجهی به واشنگتن نماید.
در حال حاضر نیز اتفاقی که امریکا را ترغیب کرده است تا با حضور و استفاده از موقعیت آذربایجان، خلأ استراتژیک خود در منطقه برای کمک به افغانستان را پر کند، از یک سو احتمال بسته شدن «ماناس» پایگاه نظامی امریکا در قرقیزستان است و از سوی دیگر تصویب «دکترین نظامی جدید آذربایجان» توسط پارلمان این کشور است که طی آن دولت میتواند در شرایط اضطراری، پایگاه نظامی در اختیار کشورهای خارجی قرار بدهد. تصویب این مصوبه در پارلمان آذربایجان، احتمال صحت این مسئله را تقویت میکند که دولت و پارلمان این کشور متأثر از خواسته مقامات امریکایی به تصویب ماده 29 دکترین نظامی خود تن دهند.
پایان پیام.