تاریخ : چهارشنبه 23 آذر 1390
کد 27275

دومین کشور شیعه‌‌‌ی جهان در بند دولتی سکولار

«الهام علی اف» گویا قصد دارد هر گونه که شده اسلام را از کشوری بزداید که قریب 93 درصد آن را مسلمین تشکیل می‌دهند
well/خبرگزاری آران

 

خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان

این روزها،‌ کمتر روزی است که بی اخباری از آذربایجان بگذرد؛ گویا دست‌‌‌‌هایی پنهان و آشکار برای حذف اسلام از کشوری که 93 درصد آن را مسلمانان تشکیل می‌‌‌دهند، کمر همت بسته‌‌‌‌‌اند. این مطلب گفتگویی تحلیلی با «برهان حشمتی»، مدیر سیمای آذری شبکه‌‌ی جهانی سحر در خصوص آخرین اخبار از حادثه‌‌ایی است که زیر پوست آذربایجان جریان دارد...   

این روزها،‌کمتر روزی است که بی اخباری از آذربایجان بگذرد؛ «الهام علی اف» گویا قصد دارد هر گونه که شده اسلام را از کشوری بزداید که قریب 93 درصد آن را مسلمین تشکیل می‌دهند. به بهانه‌ی افزایش اسلام‌ستیزی از سوی دولت آذربایجان،‌ با «برهان حشمتی»، مدیر سیمای آذری شبکه‏ی جهانی سحر به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

* همان طور که مستحضر هستید، امواج بیداری اسلامی منطقه را درنوردیده است. اما به نظر می‌رسد که آذربایجان آن چنان که باید و شاید از این امواج تأثیر نپذیرفته است و مسلمانان این کشور هر روز بیش از پیش با محدودیت‌مواجه می‌شوند؟ ارزیابی شما از تحولات آذربایجان چیست؟ و علت اهمیت این تحولات را چه می‌دانید؟

نکته‌ی حایز اهمیت در خصوص آذربایجان، به اصطلاح زیر پوستی بودن تحولات آن است، یعنی با توجه به مراسم عاشورای امسال در «نارداران» می‌توان دریافت گرچه اقدام‌ها، بخش‌نامه‌ها و قوانینی که دولت آذربایجان اعمال می‌کند نشان دهنده‌ی قهقرا و مقابله با بیداری اسلامی است ولی خوشبختانه جریانی که در مردم جاری و ساری است، نشان دهنده‌ی بیداری عمیق اسلامی در جمهوری آذربایجان است. این را در مضمون نوحه‌ها و محتوای شعارهایی که در مراسم عاشورای نارداران کنار زیارتگاه «بی‌بی رحیمه» (خواهر امام رضا(علیه‌السلام)) برگزار شد، می‌توان به عینه مشاهده کرد.

به برکت تعالیم نهضت عاشورا و مراسم‌های ویژه‌ی آن، مردم آذربایجان به رغم تمام فشارها و محدودیت‌های 20 سال اخیر، در حال بیداری هستند. اما این که آذربایجان چه اهمیتی دارد، وجوه مختلفی می‌تواند داشته باشد. بنده آذربایجان را ادامه‌ی ایران می‌دانم. از زمانی که آذربایجان به ناحق با معاهده‌های ننگین «گلستان» و «ترکمانچای» از ایران جدا شده است، مدت زیادی نمی‌گذرد. این نشان می‌دهد ما همان قدر که در مورد مردم خودمان مسؤولیت داریم، در مورد مردم آذربایجان نیز مسؤول هستیم.

وجه دوم آن که این کشور یک کشور شیعه است. شیعیان آن جا70 سال از سوی کمونیسم مورد ظلم واقع شدند، ابتدا توسط روسیه تزاری و هم اکنون نیز از سوی جریان صهیونیسم مورد ظلم قرار گرفته‌اند که بسیار خطرناک‌تر از کمونیسم می‌باشد. مردم در مقابل کمونیسم 70 سال مقاومت کردند، تلفات دادند، علما به زندان افتادند، تبعید شدند، تیرباران شدند و مردم در خفقان و ترس نگه داشته شدند. به واقع سختی‌ها و مصائبی که کمونیسم بر سر مردم آذربایجان آورده، بسیار دردناک است و وقتی انسان در این باره صحبت می‌کند، دلش به درد می‌آید و می‌خواهد به هر شکل ممکن تأثر خود را نشان دهد و به آن‌ها کمک کند. اکنون این مردم تحت ظلم و ستم، از ملت ایران انتظار دارند در جایگاه برادر دینی به آن‌ها یاری رساند.

ما همان‌طور که از فلسطین و سایر مظلومان جهان حمایت می‌کنیم می‌بایست از مردم آذربایجان نیز حمایت کنیم چرا که آذربایجان مانند برادری است که به ناحق از ما دور شده و هم اکنون نیز مورد طمع دشمنان واقع گردیده است؛ دشمنانی که دشمن ما و جهان اسلام نیز هستند. این دشمنان می‌خواهند از آذربایجان به عنوان نقطه‌ای برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و کشورهای اسلامی بیدار شده در منطقه استفاده نمایند.

برای تمام کسانی که مسایل آذربایجان را دنبال می‌کنند به عنوان یک اصل محرز شده که دشمنان سعی دارند تمامی نقاط مشترک این جمهوری را با جمهوری اسلامی به نقطه‌ی افتراق و دشمنی تبدیل کنند و تمامی پیوندهای تاریخی، فرهنگی، دینی و زبانی این دو کشور را طوری تعبیر و تفسیر نمایند که به دوری و جدایی بینجامد.

 

*  شما به احساسات مذهبی مردم در عزاداری عاشورای امسال در آذربایجان اشاره کردید. به نظر شما چه طور می‌شود با وجود چنین مردمی با احساسات مذهبی بالا، دولتی سر کار می‌آید که به عنوان مثال پخش اذان را از بلندگوها ممنوع می‌کند،‌نشانه‌های مذهبی اعم از مهر، تسبیح و قرآن را از اداره‌ها جمع‌می‌نماید، عزاداری سیدالشهدا را ممنوع می‌کند، دست به تخریب مساجد می‌زند و هم اکنون در اقدامی جدید به بهانه‌ی یکسان‌سازی پوشش،‌حجاب را در محیط‌های آموزشی ممنوع می‌نماید؟

این دولت در حقیقت، ‌خواسته‌ی مردم نیست. اگر می‌خواهید این موضوع برایتان ملموس‌تر شود، دوران ایران را قبل از انقلاب اسلامی به یاد آورید. چه طور شده بود که ملت مسلمان ایران اسیر سیاست کشف حجاب «رضا خان» شده بودند. حتی بنده معتقدم دولت فعلی جمهوری آذربایجان، شباهت بسیار زیادی به دولت «محمدرضا» دارد؛ یعنی به لحاظ فرهنگی و ترویج بی بندوباری همان رویکرد را داراست؛ به لحاظ سیاست خارجی و نزدیکی با غرب و اسراییل نیز همان مسیر را طی می‌کند؛ به لحاظ نمایش زرق و برق و مدرنیزاسیون نیز عملکرد مشابهی دارد.

اکنون ملت آذربایجان نیز شرایط مشابه ایران دوران رضاخان را تجربه می‌کند. در جمهوری آذربایجان با هر عادتی که نشان‌ دهنده‌ی اسلامیت باشد، برخورد می‌گردد ولی باید دانست که ماشین سرکوب کمونیسم با تمامی ادعایش نتوانست اعتقادهای اسلامی و شیعی این مردم را از بین ببرد. هم اکنون اذان ممنوع می‌شود اما مردم شیوه‌های جدیدی برای اذان گفتن پیدا می‌کنند؛ عزاداری ممنوع می‌شود اما مردم راه‌های دیگری برای ارادت خود به امام حسین(علیه‌السلام) پیدا می‌کنند؛ حجاب ممنوع می‌شود، مردم بیش‌تر راغب می‌گردند که حجابشان را حفظ کنند.

 

* در آذربایجان اقلیت‌های مذهبی دیگری نیز وجود دارند اما به نظر می‌رسد با چنین محدودیت‌هایی که شیعیان با آن مواجه هستند رو به ‌رو نیستند. علت این برخورد تبعیض‌آمیز دولت آذربایجان چیست؟

 

شاید ریشه‌ی این برخورد تبعیض‌آمیز را بتوان در دو عامل جست‌وجو کرد؛ یکی خارجی و دیگری داخلی. عامل خارجی به نفوذ تفکر صهیونیسم در دولت آذربایجان باز ‌می‌گردد. هر بار که سران رژیم صهیونیستی به آذربایجان سفر می‌کنند، بلافاصله و به طور نامتعارفی تحولاتی در آذربایجان رخ می‌دهد و عرصه بر شیعیان این کشور تنگ‌تر می‌شود.

عامل داخلی به تأثیرات به جای مانده از تفکر کمونیسم در آذربایجان بر ‌می‌گردد. به هر حال کمونیسم 70 سال در این کشور حاکم بوده است و تلاش کرده که از راه کتاب‌های درسی ایدئولوژی خود را در ذهن مردم القا کند. رسوباتی از این القائات هنوز در ذهن عده‌ای از مردم به‌خصوص افراد نسل‌های قبلی، باقی مانده است به طوری که هنوز برخی سران آذربایجان وقتی در اینترنت یا فیس بوک می‌خواهند خود را معرفی کنند از اصطلاح «آتئیست» یا «بی‌خدا» استفاده می‌کنند.

 

*  آیا پیوستن آذربایجان به اتحادیه‌ی اروپا نمی‌تواند یکی از عوامل دیگر باشد؟ زیرا هر کشوری که می‌خواهد به این اتحادیه بپیوندد باید یک سری استانداردها را رعایت کند؟

 

بله، به طور قطع این‌ طور است. پس از آن که شوروی فرو پاشید و آذربایجان اعلام استقلال کرد، متأسفانه هم‌گرایی با غرب خط اصلی سیاست خارجی آذربایجان گردید. به طور مشخص اولین تشکیلات اروپا که آن‌ها توانستند وارد آن شوند، اتحادیه‌ی اروپا بود. اتحادیه‌ی اروپا پیش شرط‌هایی را برای آذربایجان مطرح نمود، مانند آن که برخی از بندهای قانون جزای جمهوری آذربایجان باید عوض شود، از جمله قانون مربوط به همجنس‌گرایی.

چند سالی است آذربایجان به اتحادیه‌ی اروپا پیوسته و قرار بود این پیوستن ضامن حفاظت از حقوق شهروندان این کشور باشد اما همان‌ طور که شاهد هستیم آذربایجان یکی از کشورهایی است که حقوق بشر به نحو گسترده‌ای نقض می‌شود. حرکت‌هایی که در آذربایجان برضد اسلام انجام می‌شود در واقع گام‌هایی‌است به سوی نزدیک‌‌تر شدن به غرب و اتحادیه‌ی اروپا. در ترکیه هم از زمان آتاتورک همین اقدام‌ها آغاز گردیده بود. به‌رغم تمامی این‌ها، وقتی غرب و اتحادیه‌ی اروپا می‌بینند نمی‌توانند مردم را عوض کنند، هم‌چنان مانع از عضویت آذربایجان می‌شوند. به هر حال عضویت در این نهادها یک‌سری امتیازهای ظاهری و مادی به همراه دارد که البته در مرحله‌ای متوقف می‌گردد.

به ‌هر شکل، حاکمیت‌های این دو کشور یعنی جمهوری آذربایجان و ترکیه برای دست یافتن به آن امتیازها به سوی اتحادیه‌ی اروپا رفتند هر چند استانداردهای این اتحادیه با اعتقادهای مردمشان مغایر باشد. اما علی‌رغم تمام محدویت‌هایی که دولت آذربایجان برای دینداران ایجاد می‌کند نه تنها تعداد دینداران کاهش نیافته بلکه افزایش نیز یافته است. تعداد افراد محجبه ‌و کسانی که در نماز جماعت‌و نماز جمعه ‌شرکت می‌کنند نیز بیش‌تر شده است. به طور کل گرایش به اسلام با تمام فشارهایی که از سوی دولت آذربایجان اعمال می‌شود، افزایش یافته و گام‌هایی که برای عضویت در اتحادیه‌ی اروپا و هم‌گرایی با غرب برداشته می‌شود، (انشاءالله) مؤثر نخواهد شد.

 

* واکنش مردم نسبت به این اقدام‌های دولت چه بوده است؟ آیا مقاومت‌های سازمان‌ یافته‌ای از سوی مردم صورت گرفته است؟

خوشبختانه واکنش‌های خودجوشی از سوی مردم شکل گرفته است. هم‌چنین علی‌رغم شرایط خفقان‌ آور حاکم بر آذربایجان، تشکل‌های اسلامی شروع به فعالیت کرده‌اند از جمله «حزب اسلام، جمعیت جمعه، جمعیت ارزش‌های ملی معنوی و جمعیت وحدت.» شیوه‌های «ک.‌گ.‌ب»ای (KGB) حالا با نامی دیگر هم‌چنان وجود دارد؛ با همان تشکیلات، همان ساختمان، همان شیوه‌ها، همان اقدام‌های ضدانسانی برای سرکوب عقاید دینی. این مسایل باعث می‌گردد که از شدت اقدام‌های سازمان‌ یافته کاسته شده اما اقدام‌های خودجوش مردمی هم‌چنان به قوت خود باقی است.

در روز عید غدیر امسال، مراسم بسیار مجلل و باشکوهی در «گنجه» برگزار شد که منجر به دستگیری تعداد زیادی از مردم گردید اما از آن جا که جرمی جز شرکت در مراسم عید غدیر نداشتند، مجبور شدند آن‌ها را آزاد کنند. با نزدیک شدن به ایام محرم، دوباره دستگیر شدگان را فرا خواندند و به آن‌ها هشدار دادند که اگر بار دیگر برای عزاداری به خیابان‌ها بیایند به جای چند روز، چند سال به زندان محکوم می‌شوند. اما با آغاز ماه محرم، بار دیگر تجمع‌های مذهبی در خانه‌ها و مساجدی که از سرکوب کمونیسم گذشته و از حاکمیت تحت سلطه‌ی صهیونیسم کنونی جان سالم به در برده بودند، شکل گرفت.

در روز تاسوعا با وجود ممنوعیت به راه انداختن دسته‌های عزاداری، این دسته‌ها به خیابان‌ها آمدند. متأسفانه تنها کشوری که در آن، عزاداری ممنوع است، جمهوری آذربایجان است، حتی در آمریکا، انگلیس و سرزمین‌های اشغالی این کار ممنوع نیست. این مسأله هم دردناک و هم مضحک و خنده‌دار است. چه طور ممکن است در کشوری که دومین کشور شیعه‌ی دنیا است یعنی از 93 درصد جمعیت این کشور که مسلمان هستند،‌65 تا 75 درصد را شیعیان تشکیل می‌دهند؛‌عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) ممنوع باشد.

به ‌هر حال با وجود این ممنوعیت‌های دولتی و رسمی، روز تاسوعا خبر رسید که در گنجه عده‌ای از خانم‌ها دسته‌ی عزاداری خود را در خیابان به حرکت در آورده‌اند؛ گنجه‌ای که به نسبت سایر مناطق آذربایجان از جمله «باکو» از اختناق بیش‌تری رنج می‌برد و این باعث گردید که دسته‌های عزاداری در سایر نقاط نیز مانند نارداران در کنار حرم بی‌بی رحیمه (خواهر امام رضا(علیه‌السلام)) دسته‌های عزاداری خود را روانه‌ی خیابان‌ها نمایند.

 

* همان طور که مستحضر هستید، چهار کشور وجود دارند که اکثر جمعیت آن را شیعیان تشکیل می‌دهند؛ ایران، آذربایجان، عراق و بحرین. در مورد بحرین خوشبختانه مردم ما با آگاهی‌هایی که از رسانه‌ها دریافت کرده‌اند، حساسیت لازم را پیدا کرده‌اند ولی به نظر می‌رسد در مورد آذربایجان مردم ما هنوز این حساسیت را نیافته‌اند. صرف نظر از دستگاه دیپلماسی کشور که در بحث بیداری اسلامی چندان موفق عمل نکرده است، وظیفه‌ی ما در برابر به تعبیر شما این برادران دینی چیست؟

 

این رسالت، امروز بر عهده‌ی رسانه‌هاست. دستگاه دیپلماسی ممکن است ملاحظه‌های خاص خود را داشته باشد هر چند هیچ ملاحظه‌ای نمی‌تواند مانع از حمایت ما از برادر دینی‌مان گردد. هر ملاحظه‌ای باید به این سمت سوق داده شود که ما از اسلامیت، انسانیت و آزادگی برادران دینی‌مان دفاع می‌کنیم. درباره‌ی بحرین اطلاع‌رسانی خوبی از سوی صدا و سیما صورت گرفت اما در مورد جمهوری آذربایجان چنین کاری انجام نشده است.

رسانه‌ها باید این خلأ را پر کنند. خوشبختانه در این اواخر وضعیت اطلاع‌رسانی بهتر شده است. در گذشته فقط بخش آذری شبکه‌ی سحر در این زمینه فعالیت می‌کرد که استفاده از آن مستلزم داشتن ماهواره و بلد بودن زبان آذری آن هم با لهجه‌ای خاص بود اما هم اکنون برخی از رسانه‌ها وارد عمل شده‌اند.

هر جمعه نیز امام جمعه‌ی تبریز و اردبیل به تحولات آذربایجان اشاره می‌کنند. در مراسم عاشورای امسال اردبیل که به طور زنده از شبکه‌ی 4 صدا و سیما پخش ‌شد، مردم برای رهایی برادران آذربایجانی و بحرینی از ظلم و جور حاکمانشان دست به دعا برداشتند. در تبریز هم وضعیت همین‌گونه بوده است. باید این شروع خوب را مرتب توسعه و گسترش داد. برای ملت ایران زیبنده نیست که کنار گوشش و در منطقه‌ی‌مهمی که تا 200 سال پیش جزیی از خاکش بوده، اتفاقاتی بیفتد و او از آن‌ها بی‌خبر باشد. ما باید بدانیم همان کسانی که آن جنایات را نسبت به برادران ما در فلسطین انجام می‌دهند در آذربایجان هم این کار را به شیوه‌ی دیگری انجام می‌دهند.

 با تشکر از این که وقت خود را در اختیار «برهان» قرار دادید.

پایان پیام.

 

  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 23 آذر 1390
captcha refresh