تاریخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391
کد 29047

تشدید تنش در روابط ایران و جمهوری آذربایجان؛ تحریك‌ها و عوامل

g/سرویس آذربایجان

نویسنده و پژوهشگر: ولی کوزه گر

منبع:ایراس

همچنان كه روندها به ویژه احضار سفیر جمهوری آذربایجان به وزارت خارجه ایران نشان می‌دهد، تنش‌ها در روابط تهران- باكو به حدی رسیده كه بیش از این امكان پنهان كردن آنها در پس ملاحظات دیپلماتیك وجود ندارد. در بین عوامل مختلف و همچنان كه در اعتراضیه وزارت خارجه ایران نیز آمده، مساعدت جمهوری آذربایجان به اقدامات ضدایرانی اسرائیل از طریق خاك این كشور علیه تهران بیش از هر مسئله دیگر خشم تهران را برانگیخته است. هرچند این اتهام از سوی مقامات آذری تكذیب شده، اما اعتراف برخی مقامات اسرائیلی به اقدام علیه ایران از خاك جمهوری آذربایجان تأییدی صریح بر این مدعا است.

تامل در روابط کشورهای مختلف جهان موید این نکته است که ترکیبی از متغیرهای ثابت و اصلی با کارکرد دو‌گانه و چهره ژانوسی خود یعنی درگیری و همکاری در ترکیب با مولفه‌های متغیر و شرایط زمانی حاکم بر دو کشور، منطقه و نظام بین‌الملل، سرنوشت مناسبات میان کشورها را تعیین می‌کند. بدیهی است روابط ایران و آذربایجان نیز از این قاعده مستثنی نیست. روابط دو کشور طی دو دهه اخیر از یک سو تحت تاثیر متغیرهای ثابتی چون قرابت جغرافیایی، اشتراكات تاریخی و فرهنگی (سابقه تاریخی مشترك هزار ساله)، اشتراکات دینی و قومی و شبكه ارتباطی و تزانزیت كالا و از سویی دیگر تعارض وجود حاکمیت دینی و سکولار در نظام‌های سیاسی دو کشور، اختلاف‌نظر در مساله رژیم حقوقی دریای خزر، سیاست‌های اقتصادی متفاوت دو كشور در حوزه منابع انرژی و نفت، بحران قره‌باغ و تنش بین آذربایجان و ارمنستان و نیز عضویت و همکاری آذربایجان با نهادهای یورو-آنلانتیکی و اسرائیل قرار داشته است.
اما به موازات این متغیرهای ثابت، روابط دو کشور در مقطع مختلف تحت تاثیر مولفه‌های متغیر روندهای متفاوتی را تجربه کرده که افزایش تنش در مناسبات ایران و آذربایجان در دو سال اخیر و به ویژه ماه‌های اخیر را باید در این راستا مورد توجه قرار داد. به نظر می‌رسد دلایل افزایش تنش در مناسبات تهران -باکو را باید در سه عامل زیر جستجو کرد. نخستین عامل را باید تاثیر تحولات بهار عربی خاورمیانه بر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه آذربایجان جستجو کرد. تحت تاثیر دومینوی بهار عربی، فعالان و احزاب سیاسی مخالف دولت آذربایجان‌– از گرایش‌های مختلف لیبرال تا اسلام‌گرا- با انرژی و توان تازه‌ای فعالیت خود را دنبال نمودند.
هر چند پویش احزاب مخالف تحت تاثیر تحولات بهار عربی مختص آذربایجان نبود و در دو کشور دیگر منطقه قفقاز جنوبی نیز اعتراضات نسبتاً گسترده‌ای علیه دولت سرژسرکسیان و میخائیل ساکاشویلی صورت گرفت. وجه مشترک همه این اعتراضات، تشبیه نمودن کشورهای منطقه به شرایط کشورهایی چون مصر بود. هر چند رهبران منطقه قفقاز جنوبی بویژه الهام علی‌یِف شدیداً این شباهت را رد می‌کنند. در واقع تحرک تازه احزاب مخالف دولت در آذربایجان را نباید تحت تاثیر سیاست‌های ایران – آن‌گونه که از سوی محافل رسمی آذری مطرح می‌شود- دانست، بلکه باید آن را  تحت تاثیر جو روانی حاصل از تحولات بهار عربی مورد توجه قرار داد.
شرایط سیاسی آذربایجان در طی دو سال گذشته، صحنه تثبیت هرچه بیشتر جایگاه حزب حاکم آذربایجان نوین بر ارکان اصلی کشور از یک سو و کوشش احزاب و جریانات مخالف سیاسی برای وادار کردن حکومت به اعطای آزادی-های بیشتر و انجام انتخابات آزاد و دموکراتیک از سویی دیگر بود. پس از انتخابات پارلمانی در ششم نوامبر 2010 (?‌-???آبان 1390) که منجر به ورود نمایندگان حزب حاکم آذربایجان نوین گردید و احزاب مخالف مهمی چون جبهه خلق، مساوات، دموکرات، جبهه مردمی آذربایجان از تصاحب کرسی‌های پارلمان محروم ماندند، شرایط سیاسی حاکم بر آذربایجان بیش از گذشته وارد فضای اقتدارگرایانه شد؛ به گونه‌ای که علی كریم لی، رهبر حزب جبهه خلق آذربایجان انتخابات پارلمان را یك نمایش انتخاباتی و علی کرملی، رهبر جبهه مردمی آذربایجان، نظام سیاسی کشور را سلطنتی توصیف كرده بود.
از این‌رو دولت علی‌اف از سوی دو دسته از احزاب اسلام گرا به دلیل اتخاذ سیاست‌های ضدینی و سکولار و از سوی احزاب لیبرال به دلیل عدم رعایت هنجارها و موازین دموکراتیک مورد انتقاد قرار دارد. از این رو، باکو و سایر شهرهای مهم آذربایجان در سالی که گذشت بارها شاهد بر پرپایی تجمعات اعتراض‌آمیز احزاب و جریانات مخالف دولت بود که در تمام موارد با مخالفت دولت علی‌اف مواجه شد. همزمانی این اعتراضات با تحولات پرشتاب کشورهای عربی و جنبش‌های اعتراضی مردمی و دموکراسی‌خواه منطقه خاورمیانه نیز بر تشدید فعالیت معترضان آذری بسیار تاثیر گذار بود.
چنانچه پیش‌تر اشاره شد، این وضعیت تنها مختص آذربایجان نبود و معترضان ارمنی به رهبری روبرت کوچاریان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 و معترضان گرجی نیز در اعتراض به سیاست‌های میخائیل ساکاشویلی اعتراضات گسترده‌ای برگزار کردند که شبیه‌سازی شرایط کشور و رهبران سیاسی حاکم به کشورهای منطقه خاورمیانه فصل مشترک همه آن‌ها به شمار می‌رود. اما محافل رسمی آذری بدون توجه به زمینه‌های داخلی اعتراضات و تحولات تاثیرگذار بهار عربی، اتهام تحریک مخالفان و سازماندهی اعتراضات را متوجه کشور همسایه‌شان ایران ساخته‌اند؛ امری که تنها افزایش تنش و بی‌اعتمادی را در مناسبات تهران-باکو به دنبال داشت.
اما دومین عامل تاثیرگذار در افزایش تنش را باید تشدید سیاست‌های سیاست‌های ضد دینی دولت آذربایجان در دو سال گذشته دانست. در ابتدای این نوشتار به این نکته اشاره شد که وجود حاکمیت دینی و سکولار در نظام‌های سیاسی دو کشور یکی از موارد تعارض بالقوه در مناسبات دو کشور به شمار  می‌رود، اما آنچه موجب تشدید این تعارض شده است اقداماتی نظیر اعلام رسمی ممنوعیت حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها و مقابله پلیسی و امنیتی با كسانی كه پوشش اسلامی داشته باشند و حتی جلوگیری از ورود افراد محجبه به مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات دولتی و اعمال محدودیت علیه آنها و حتی جلوگیری از الصاق عكس بانوان محجبه بر روی گذرنامه و كارت‌های شناسایی، منوعیت رسمی پخش اذان از مساجد و منع شدن دانش‌آموزان و افراد جوان از ورود به مساجد (مشابه اقدام رژیم كمونیستی شوروی سابق) برای شركت در نمازهای جماعت و ممنوعیت اقامه نماز در مساجد شهرها به ویژه شهر بزرگ مذهبی و تاریخی گنجه، تخریب مساجد به بهانه‌های مختلف و حتی با توسل به زور و تهدید، به عنوان نمونه تخریب مساجد حضرت محمد(ص) در شهر «یاسامال» و حضرت فاطمه زهرا (س» در منطقه «گونشلی» و یا تعطیلی كامل و قفل و بست كردن مسجد بزرگ حضرت فاطمه زهرا (س) در «نخجوان»، اعلام رسمی دولت باكو به طلاب مشغول تحصیل در ایران و تهدید كسانی كه تحصیلات دینی دارند و یا در ایران تحصیل كرده‌اند، هیچ گونه شغل و منصب دولتی اعطاء نخواهد شد، تعطیلی تمام مدارس دینی و اسلامی در كشور و محروم كردن همه طلبه‌های مدارس دینی از امتیازات اجتماعی و ممنوعیت برگزاری مراسم مذهبی و عزاداری ماه‌های محرم و صفر و تعیین زمانی یك یا دو ساعته در داخل مساجد، آن هم با حضور حداكثری نیروهای امنیتی موجب شده است تا در داخل و خارج آذربایجان اعترضات گسترده‌ای پدید آید.
در داخل آذربایجان، این اقدامات به موازات دستگیری تمام فعالان سیاسی و مذهبی به ویژه اعضای «حزب اسلامی» این كشور به اتهام نگهداری سلاح غیرمجاز و یا داشتن مواد مخدر و یا اخلال در نظام امنیتی كشور موجب تشدید فعالیت اعتراضی این حزب شد. چنانچه حزب یادشده برای برگزاری تظاهرات در باكو چندین بار درخواست خود را به فرمانداری باكو ارایه كرد اما مقامات فرمانداری باكو با برگزاری تظاهرات اعضای این حزب در باكو موافقت نكردند و در نهایت پس از 9 ماه بازداشت و پایان محاكمه رییس و شش عضو حزب اسلامی جمهوری آذربایجان، دادگاه كیفری باكو «حاج محسن صداف» رییس این حزب را به 12 سال حبس و شش نفر دیگر از اعضای آن را بین 10 تا 11 سال حبس محكوم كرد.
در خارج از آذربایجان نیز این اقدامات حساسیت‌های فراوانی در سطح محافل رسمی و غیر رسمی ایران بویژه نزد مراجع تقلید که بسیاری از شیعیان آذربایجان از مقلدان آن‌ها به شمار می‌روند پدید آید، و این محافل با موضع گیری-های متعدد و ارسال پیام‌های مختلف خواهان توقف این اقدامات شوند؛ اقدامی که از سوی دولت آذربایجان نشانه دیگری از مداخله ایران در امور داخلی آذربایجان تعبیر شد و این امر نیز بر افزایش تنش میان دو کشور در این مقطع زمانی بسیار تاثیرگذار بود.
اما سومین عامل مهم در افزایش تنش را باید تشدید همکاری‌های سیاسی و اطلاعاتی- امنیتی آذربایجان با ایالات متحده و بویژه اسرائیل دانست. عضویت باکو در سازمان‌های یورو-آتلانتیکی و همکاری با رژیم اسرائیل موضوع جدیدی نیست و این موضوع همواره با حساسیت از سوی ایران دنبال می‌شده است، اما در طی دو سال گذشته به موازات افزایش فشار جهان غرب و اسرائیل علیه ایران در قبال پرونده هسته‌ای، روند و دامنه این همکاری‌ها به نحو چشمگیری گسترش پیدا کرده است که همین امر موجب تشدید حساسیت‌ها در محافل سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی ایران شده است.
اظهار نظر مقامات ارشد سیاسی و اطلاعاتی اسرائیل به خوبی موید این امر است. به عنوان مثال تایمز آو لاندن، به نقل از شیمون عامل شبکه‌های جاسوسی اسرائیل نوشت: «جمهوری آذربایجان برای کار اطلاعاتی یک منطقه امن است. حضور ما در این‌جا بی‌صدا اما قابل توجه است. ما حضور خود را سال گذشته افزایش دادیم و این ما را به ایران خیلی نزدیک کرد. کشور جمهوری آذربایجان به طرز شگفت‌آوری پرمنفذ است». اسناد محرمانه ویکی لیکس که آوریل گذشته منتشر شد، نیز فاش کرد که رژیم صهیونیستی از خاک این جمهوری جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق طی چهار سال گذشته علیه ایران جاسوسی می‌کرده است. این اسناد متعلق به سفارت امریکا در باکو است که واشنگتن در ژانویه ???? آن را ارسال کرده و مربوط به یک سفر وحید علی‌اف، مشاور امنیتی رییس‌جمهور آذربایجان به سرزمین‌های اشغالی است.
بر اساس اسناد ویکی لیکس، این سفر با هدف امضای قراردادی با تل‌آویو انجام شده که طی آن رژیم صهیونیستی اجازه استفاده از خاک جمهوری آذربایجان برای فعالیت‌های جاسوسی خود علیه ایران را خواهد داشت. این اقدامات به موازات تردد برخی از تروریست‌های مرتبط با ترور دانشمندان هسته‌یی ایران به جمهوری آذربایجان و برخورداری از برخی تسهیلات در آن کشور برای عزیمت به تل‌آویو و همکاری با شبکه‌های جاسوسی اسرائیل، دولت ایران را بر آن داشت تا جوانشیر آخوندوف، سفیر آذربایجان در تهران را به وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض دولت جمهوری اسلامی ایران را به وی ابلاغ نماید.
مدیرکل کشورهای مشترک‌المنافع و قفقاز وزارت امور خارجه در این ملاقات ضمن ارایه یادداشت اعتراض، از دولت جمهوری آذربایجان موکداً خواست که از فعالیت‌های سازمان جاسوسی موساد علیه جمهوری اسلامی ایران در خاک آن کشور جلوگیری شود. علاوه بر همکاری‌های اطلاعاتی آذربایجان با اسرائیل، مواردی نظیر افشای استقرار رادارهای جاسوسی آمرکیا در خاک آذربایجان برای نظارت بر ایران، قتل یک سرباز ایرانی توسط مرزبانان جمهوری آذربایجان و اعلام آمادگی جمهوری آذربایجان برای میزبانی از منافقین نیز موجب واکنش شدید مقامات سیاسی و امنیتی ایران گشت.
از این‌رو، تشدید دامنه و سطح همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی آذربایجان با آمریکا و اسرائیل – آن هم در شرایطی که ایران در شرایط بسیار حساسی به سر می‌برد- به موازات جنبش‌های اعتراضی در داخل آذربایجان و سیاست‌های ضد دینی دولت این کشور موجب افزایش تنش در مناسبات دو کشور همسایه را در طی دو سال گذشته فراهم ساخته است که قطعاً به نفع هیچ یک از دو طرف نیست و تنها به بی‌ثباتی بیشتر منطقه کمک خواهد کرد. به نظر می‌رسد نگاه واقع بینانه به تحولات، در نظر گرفتن منافع متقابل و دراز مدت، پرهیز از اتهام‌زنی و سازماندهی گفتگوهای مستقیم با هدف برطرف کردن اختلافات و سوء تفاهمات پیش‌آمده، عاقلانه‌ترین و کم هزینه‌ترین راه برای عبور از شرایط شکننده کنونی خواهد بود.       

  • نوشته شده
  • در شنبه 9 ارديبهشت 1391
captcha refresh