تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390
کد 29048

بازگشت پوتین؛ آرزو‌ها، واقعیت‌ها و چالش‌های پیش‌رو

g/سرویس آذربایجان

بازگشت پوتین؛ آرزو‌ها، واقعیت‌ها و چالش‌های پیش‌رو

فاطمه افشار

كارشناس ارشد مطالعات روسیه

مقدمه
پیام اصلی پوتین را می‌شود به کمک تغییر شعار انتخاباتی ژیرینوفسکی بیان کرد: "بدون پوتین بدتر می‌شود". سیاستمداران ‌و ‌کارشناسان ‌سیاسی طرفدار پوتین ‌بایستی ‌برای ‌مردم ‌توضیح ‌می‌دادند ‌که ‌ثبات ‌سیاسی ‌در ‌معرض ‌خطر ‌است. ‌این ‌کار ‌از ‌کار ‌مخالفان ‌دشوارتر ‌بود ‌زیرا ‌همیشه ‌بخشی ‌از ‌جامعه ‌حاضر ‌است ‌علیه ‌چیزی ‌اقدام ‌کنند ‌ولی ‌ابراز ‌طرفداری ‌از اوضاع جاری ‌طرفداران ‌کمتری ‌را ‌به ‌خود ‌جلب ‌می‌نماید. به طور كلی تمام مانور انتخاباتی پوتین بر ثبات و عدم  ایجاد شوك سیاسی و اقتصادی به مانند سال‌های 1990 خلاصه می‌شود. ولادمیر پوتین اولویت‌ها و برنامه‌های دولت خود را در صورت انتخاب، طی مقالاتی در روزنامه‌های معروف و پرتیراژ روسیه به چاپ رساند كه در ادامه مواضع و اهداف پوتین2012 را كه به طور کلی و خلاصه می‌توان در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی در نظر گرفت مورد بررسی قرار می‌دهیم.


برنامه‌های پوتین در سیاست داخلی
 - اقتصاد:در ‌جریان ‌تجمعات انتخاباتی و ‌شعارهایی كه ‌در ‌حمایت ‌از ‌ثبات ‌و ‌عدم ‌تکرار ‌تکان‌های ‌شدید ‌سیاسی ‌سال‌های ‌1990 ‌ابراز ‌شد، همگان اتفاق ‌نظر ‌دارند ‌که ‌روسیه‌‌ی جدید ‌به ‌حکومتی ‌با ‌حس ‌مسئولیت ‌و ‌اقتصادی ‌شفاف ‌نیاز ‌دارد. اولین و محتمل‌ترین سناریو پس از روی كار آمدن پوتین می‌تواند این باشد كه دولت به طور كلامی ‌اطمینان دهد كه به درخواست‌های اپوزیسیون عمل می‌كند اما در واقعیت اقدامات اندكی برای مبارزه با فساد و افزایش شفاف سازی در سیستم انجام دهد و به مانند سال 2000 در ابتدای كار انگیزه برای اصلاحات اقتصادی بالا باشد اما چونان گذشته درآمدهای وسوسه انگیز نفتی مانع رشد در عرصه‌ی نوسازی اقتصادی و حركت به سمت تولیدات غیر نفتی شود. اینگونه به نظر می‌رسد كه تغییرات اندكی در زمینه اقتصاد از آنچه بوده است حاصل ‌شود و فساد مالی طبقه‌ی الیگارش وابسته به كرملین بدون رسیدگی باقی می‌ماند و اقدامی جدی و درخور ‌برای مدرنیزه كردن اقتصاد صورت نمی‌گیرد.

عنصر هدایت كننده در حركت اعتراضی اخیر در روسیه، طبقه خلاق جامعه یا جوانان متخصص و تحصیل كرده شهری هستند و وقتی از یكی از آنها سوال شد كه چرا به اعتراضات پیوسته است، گفت: به‌خاطر بی‌عدالتی سیاسی و اقتصادی كه در همه جا به چشم می‌خورد. ولادیمیر پوتین در سال 2000 میلادی یعنی دو سال پس از بحران مالی كه روسیه را فرا گرفته بود برای اولین بار به ریاست جمهوری رسید؛ اولویت‌های اولیه او پرداخت بدهی‌های كشور، كمك به رشد اقتصادی و كاهش وابستگی روسیه به منافع نفتی بود و روس‌ها امروز ششمین ملت جهان از لحاظ قدرت خرید هستند. روسیه به تازگی پیمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی را امضا كرده است، همچنین این كشور سومین ذخیره طلای جهان را در اختیار دارد، تورم نیز در این كشور تغییر كرده و در پایین ترین سطح خود در سال‌های اخیر قرار گرفته است؛ اما در كنار این اعداد، واقعیت دیگری هم نهفته است. واقعیت امروز در روسیه، آنچنان درخشان نیست؛ بحران‌های مالی سال 2008 نشان داد كه همچنان منبع اصلی درآمد این كشور منابع نفتی و گازی هستند؛ ذخایر نفت و گازی كه اكثرا به اروپا صادر می‌شوند و نوسانات عدد تولید ناخالص داخلی كشور، وابستگی كامل به قیمت گاز و نفت دارد.
 به تصدیق رئیس كمیسیون اقتصادی مجلس دومای روسیه، از زمان روی كار آمدن پوتین  در سال 2000 ، باید تكلیف بدهی‌های خارجی روشن می‌شد؛ به همین دلیل توان دستیابی سریع به تنوع تولیدات داخلی عملا وجود نداشت چرا كه بدهی 160 میلیارد دلاری كه 120 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشكیل می‌داد، اجازه توسعه اقتصادی را نمی‌داد بنابر این درآمد‌های نفتی تا به حال برای مردان كرملین موهبتی الهی و مرهمی ‌بر اقتصاد بیمار روسیه بوده است.  به گفته‌ی استاد اقتصاد مدرسه عالی مسكو، در گذشته درآمدهای ناشی از صادرات منابع نفتی 25 درصد از كل بودجه روسیه را تشكیل می‌داد كه امروز این عدد به 50 درصد رسیده است؛ با این حال، چگونه می‌توان از كاهش وابستگی این كشور به منابع نفتی دم زد.
 از نظر كارشناسان دلیل این وابستگی‌ها ساده است؛ در زمان ریاست جمهوری و نخست وزیری آقای پوتین، فساد اداری و كاغذبازی عامل اصلی بازدارندگی در تولید و درآمدزایی اقتصاد روسیه است و امروزه تجارت در روسیه سخت‌تر از گذشته شده است چرا كه طبقه‌ی الیگارشی وابسته به دولت اكثر شاهراه‌های اقتصادی را به دست گرفته است. در حالی كه ولادیمیر پوتین قصد دارد برای سومین بار سكان ریاست جمهوری روسیه را برعهده بگیرد، كشور همچنان درگیر همان معضلات 12 سال پیش است. حل معضل فساد مالی و كاغذبازی نیز، ورد زبان تمامی‌سیاستمداران روسیه است.


-  ساماندهی نیروهای اجتماعی و ایجاد پایگاهی جدید: با فاصله گرفتن پوتین از حزب "روسیه متحد" پوتین تلاش كرد تا كارنامه خود را  از این حزب تا حدی جدا كند و شخصیتی فراجناحی و مردمی ‌برای خود فراهم آورد. ‌در ‌حال ‌حاضر ‌پوتین ‌برای ‌همه ‌خودی ‌است ‌و ‌می‌تواند ‌در ‌میدان‌های ‌مختلف ‌بازی ‌کند ‌ولی ‌این ‌امر نقطه ‌ضعف ‌او ‌در آینده خواهد بود. ولادیمیر ‌پوتین ‌بعد ‌از ‌انتخابات ‌مجبور ‌خواهد ‌شد ‌بر ‌گروه‌های ‌مختلف ‌اجتماعی ‌متکی ‌شود. ‌اکنون ‌هم ‌محافظه‌کاران ‌طرفدار ‌او ‌هستند ‌و ‌هم ‌ملی ‌گرایان ‌و ‌طرفداران ‌اصلاحات. ‌ولی ‌او ‌مجبور ‌خواهد ‌شد ‌سیاستی ‌را ‌دنبال ‌کند ‌که ‌به ‌نفع ‌تنها ‌بخشی ‌از ‌رأی ‌دهندگان ‌باشد. ‌در ‌این ‌شرایط ‌بعضی ‌طرفداران ‌فعلی ‌او ‌احساس ‌خواهند ‌کرد ‌که ‌به ‌آن‌ها ‌خیانت شده است. او ‌در ‌حال ‌حاضر ‌از ‌حزب "روسیه ‌متحد" ‌دوری ‌می‌جوید ‌که ‌این ‌امتیاز ‌مهمی ‌است. ‌ولی ‌بعد ‌از ‌آنکه ‌رئیس ‌جمهور ‌شود، ‌به ‌تکیه ‌گاه ‌اداری ‌احتیاج ‌خواهد ‌داشت. ‌آیا ‌حزب "‌روسیه متحد" ‌می‌تواند ‌این ‌نقش ‌را ‌بازی ‌کند؟ ‌اگر ‌پاسخ ‌منفی ‌باشد، ‌ولادیمیر ‌پوتین ‌به ‌ترکیب ‌دیگری از ‌نیروهای ‌پارلمانی ‌احتیاج ‌خواهد ‌داشت. ‌پوتین ‌می‌تواند ‌به ‌حزب ‌روسیه متحد ‌برگردد ‌ كه این كار اعتمادها را سلب خواهد كرد  و یا ‌بر ‌اساس ‌جبهه ‌مردمی‌‌حزب ‌جدیدی ‌تشکیل ‌داده ‌و ‌اکثریت ‌دوما ‌را ‌به ‌دست ‌آورد.


نوسازی سیاسی- اصلاحات در عمود قدرت:مقاله انتخاباتی ولادیمیر پوتین تحت عنوان «دمکراسی و کیفیت ‌دولت» ‌که ‌در ‌روزنامه ‌کامرسانت ‌درج ‌شد، تا حدودی مواضع پوتین 2012 را در قبال دموكراسی روشن ساخت. پوتین سال 2000، در روسیه با ایجاد عمود قدرت و تقسیم كشور به هفت منطقه فدرال و گماردن نمایندگان مستقیم خود بر آن‌ها توانست آن روسیه‌ی آشوب زده و بی ثبات را همگراتر كند. در آن زمان اقتدار بیشترین چیزی بود كه در روسیه به چشم می‌خورد اما در این مقاله می‌توان در مورد اصلاحات از پایین و از بستر اجتماع و ایجاد نهاد‌های دموكراتیك در سطح جامعه و تسری آن به بالاتر رگه‌هایی دید. مشكل دموكراسی در روسیه همواره این بوده كه از بالا و به طور مصنوعی به اجرا درآمده است و نهاد‌های اجتماعی و نیرو‌های مردمی ‌چندان نقش و خود آگاهی در این زمینه نداشته‌اند. ولادیمیر ‌پوتین 2012 ‌و ‌آلکساندر ‌سولژنیتسین اعتقاد دارند"بدون ‌خودگردانی ‌محلی ‌تنظیم ‌شده، ‌زندگی ‌درست ‌امکان‌پذیر ‌نیست ‌و ‌مفهوم ‌"آزادی ‌مدنی" ‌معنی ‌خود ‌را ‌از ‌دست ‌می‌دهد." ‌سولژنیتسین ‌در ‌سال‌های ‌زندگی ‌در ‌ایالات ‌متحده ‌مشاهده ‌کرده بود ‌که ‌اتحادیه‌های ‌توسعه ‌یافته ‌سطح ‌پایین ‌بر ‌نظام ‌سیاسی ‌آمریکا ‌چه ‌تأثیر ‌تثبیت ‌کننده‌ای ‌می‌گذارد.
در ‌ایالات ‌متحده ‌از ‌سطح پایین محلی ‌گزینش ‌سیاستمداران ‌برای ‌سطح ‌فدرال ‌شروع ‌می‌شود ‌که ‌ولادیمیر ‌پوتین ‌فقط ‌آرزوی ‌تنظیم ‌کردن ‌این ‌کار ‌در ‌روسیه ‌را ‌در ‌مقاله ‌خود ‌ابراز ‌کرد: "اعتقاد ‌دارم ‌که ‌سیاستمداران ‌و ‌مسئولین ‌دولتی ‌باید ‌در ‌سیستم ‌خودگردانی ‌محلی ‌از ‌نظر ‌حرفه‌ای ‌آب‌دیده ‌شوند". ‌جالب ‌توجه ‌است ‌که ‌نخست ‌وزیر ‌روسیه ‌ نیز در ابتدا ‌در ‌نهادهای ‌خودگردانی ‌شهر ‌سنت ‌پترزبورگ ‌کار ‌می‌کرد اما چرا ‌این ‌مرحله ‌مهم ‌برقراری ‌دموکراسی تا به حال ‌از نظر سیاستمداران ارشد روسیه ‌"جزئیات ‌ناچیز" ‌تصور می‌شده ومغفول مانده بود؟ ‌واقعیت ‌این ‌است ‌که ‌بعضی ‌نیروها ‌می‌خواهند همه ‌چیز ‌را ‌فوراً ‌به ‌دست ‌آورند.

 اما خوشبختانه در حال حاضر ‌ولادیمیر ‌پوتین ‌راه ‌نه ‌چندان ‌سریع ‌ولی ‌پرزحمت ‌ایجاد ‌مبانی ‌محکم ‌نظام ‌دمکراتیک ‌کشور و ‌تشکیل ‌نیروهای ‌واقعی ‌سیاسی را ‌از ‌سطح ‌پایین ‌ ‌پیشنهاد ‌می‌کند. ‌مخالفان او در پی آنند كه ‌این ‌مرحله ‌دشوار ‌و ‌غیر ‌سودآور را ( به زعم آن‌ها) ‌رد ‌کنند ‌كه ‌در ‌این ‌صورت ‌اشتباهات ‌گذشته تکرار ‌خواهد ‌شد: ‌دوباره ‌احزابی ‌بدون ‌پشتوانه ‌واقعی ‌در ‌مناطق ‌و ‌شهرها ‌ظاهر ‌شده ‌و ‌به ‌اصطلاح ‌سیاستمدارانی ‌ریاست ‌این ‌احزاب ‌را ‌بر ‌عهده ‌خواهند گرفت ‌که ‌در ‌سطح ‌پایین، ‌دوره ‌آموزش ‌كار عملی ‌را ‌ندیده‌اند و ‌بدون تكیه بر نیروهای اجتماعی ‌نمی‌توانند ‌حتی یک ‌قدم ‌بردارند. ‌ولادیمیر ‌پوتین ‌در ‌مقاله ‌خود ‌به ‌این ‌واقعیت ‌اعتراف ‌می‌کند كه نظام ‌سیاسی ‌معاصر ‌باید ‌تقریباً ‌از ‌نو ‌ساخته ‌شود. ‌امید است ‌که ‌او ‌بعد ‌از ‌انتخاب ‌شدن ‌زیر ‌فشار ‌مسایل ‌روزمره ‌این ‌برنامه‌های ‌خود ‌را ‌فراموش ‌نکند.


برنامه‌های پوتین در سیاست خارجی
-اتحاد راهبردی با چین: ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این كشور اولویت‌های سیاست خارجی روسیه را در مقاله‌ای با عنوان «روسیه و دنیای در حال تغییر»  عنوان كرده است. در این مقاله ضمن صحبت از روابط مسكو و پكن خاطر نشان می‌كند كه چین كشوری در حال رشد و توسعه بوده و از ثبات كافی برخوردار است. به همین خاطر، ‌این كشور برای روسیه اهمیتی وافر دارد. ولادیمیر پوتین تاكید می‌كند كه مسكو و پكن همچنان به حمایت از یكدیگر ادامه خواهند داد. این حمایت در سطح سازمان ملل متحد نیز همچنان پابرجاست. پوتین در این راستا به واكنش غرب نسبت به اقدام اخیر مسكو – پكن و وتو كردن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص مساله سوریه اشاره دارد.


-تلاش برای حفظ متحدان قدیمی‌خاورمیانه و نوسازی روابط با کشورهای دستخوش تحول:پوتین معتقد است كه غرب به شدت خواهان مجازات كردن برخی از كشورها به خصوص در منطقه‌ی حساس خاورمیانه است. از این روی با اعمال تحریم‌ها بر برخی از این كشورها فشار وارد می‌سازد. پوتین بارها و به صورت تلویحی از تغییر در موازنه قدرت در خاورمیانه اظهار نگرانی كرده است و مستقیما در مورد تهدیدهای غرب در قبال ایران هشدار داده است و یادآوری نموده كه روسیه از امكان حمله نظامی ‌به ایران نگران است و هشدار می‌دهد كه اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، عواقب آن وحشتناك خواهد بود و نمی‌توان تصور كرد كه پی‌آمد آن چه خواهد بود. پوتین به همكاران غربی خود هشدار می‌دهد كه نباید از طرح لیبی برای سوریه استفاده كرد. به گفته او، ماهیت این كار بسیار خطرناك است. تاثیرات منفی «بهار عربی» باعث شده كه سایر كشورها در مسایل و اختلافات داخلی دولت‌ها دخالت كنند. پوتین تاكید می‌كند كه روسیه آماده است تا حضور خود را در برنامه افغانستان افزایش دهد.از نظر او در حال حاضر مشكل بسیار بزرگی در افغانستان وجود داد صادرات هرویین از این كشور است.

 به همین خاطر جامعه بین الملل باید مبارزه با قاچاق مواد مخدر را تقویت كند. ولادیمیر پوتین تصور می‌كند كه مشكل می‌توان شرایط در افغانستان را پیش‌بینی كرد. تاریخ نشان داده است كه حضور نظامی‌خارجی‌ها نمی‌تواند صلح را در افغانستان برقرار كند. فقط افغان‌ها هستند كه می‌توانند مشكلات خود را پایان ببخشند. ولادیمیر پوتین نخست وزیر و نامزد ریاست جمهوری روسیه در مقاله برنامه‌های هفتم خود نوشته است روسیه خط مشی فعال و سازنده در جهت تقویت امنیت جهانی را ادامه می‌دهد. وی اطمینان دارد روسیه شانس حفظ موقعیت برجسته در خاورمیانه به‌رغم تکان‌های «بهار عربی» را دارد و خاطر نشان می‌کند نشانه‌های این را مشاهده می‌کنم که روسیه بطور کامل موضع برتر خود در صحنه خاورمیانه که ما دوستان بسیاری در آن داریم را حفظ کند.
وقایع اخیر در برخی کشورهای خاورمیانه نشان می‌دهد «تمایل به تحمیل دموکراسی به کمک ابزار قهرآمیز می‌تواند به نتیجه معکوس منجر شود و اغلب منجر می‌شود» نیروهایی چون تندروان دینی از بستر بلند می‌شوند که سعی دارند خود جهت توسعه کشور و ماهیت لائیک حکومت را تغییر دهند. نخست وزیر معتقد است «ما در روسیه همیشه با نمایندگان معتدل اسلامی ‌تماس‌های خوبی داشتیم. دیدگاه‌های آنها با دیدگاه‌های سنتی مسلمانان روسیه نزدیک است. ما آماده توسعه این تماس‌ها در شرایط کنونی هستیم. به فعال سازی روابط سیاسی و تجاری – اقتصادی با تمام کشورهای عرب و از جمله کشورهای دستخوش دوران تلاطم داخلی علاقمندیم .


-تلاش برای مقاومت مثبت در قبال آمریکا:در ‌روسیه ‌بر ‌خلاف ‌کشورهای ‌غربی، ‌مسایل ‌سیاست ‌خارجی ‌اهمیت ‌انتخاباتی ‌دارد ‌که ‌این ‌نتیجه ‌برخورد ‌پیچیده ‌روس‌ها ‌با ‌آمریکا ‌و ‌غرب ‌است. ‌ضدیت ‌با ‌آمریکا ‌تنها ‌اندیشه‌ای ‌است ‌که ‌می‌تواند ‌همه ‌اقشار ‌جامعه ‌روسی ‌را ‌اعم ‌از ‌سطح ‌درآمد، ‌مذهب ‌و ‌مشخصات ‌دیگر ‌متحد ‌کند و ‌رئیس ‌جمهور ‌ناگزیر ‌باید ‌به ‌این ‌واقعیت ‌توجه ‌داشته ‌باشد. ‌در ‌مقالات ‌پوتین مواضع ‌بسیار ‌ملایمی ‌در برابر آمریكا مشاهده می‌شود ‌در ‌حالی ‌که ‌مردم روسیه ‌انتظار موضعی شدیدتر را  ‌داشتند. ‌پوتین تاكید دارد كه ‌روسیه ‌برای ‌پیشرفت ‌کیفی ‌در ‌روابط ‌با ‌ایالات ‌متحده ‌آماده ‌است ‌و ‌اینکه ‌پیشنهاد ‌روسیه ‌درباره ‌پدافند ‌ضد ‌موشکی ‌می‌تواند ‌دو ‌کشور ‌را ‌به ‌متحد ‌همدیگر ‌تبدیل ‌کند.

 باید در نظر داشت كه ‌روسیه ‌برای ‌پیشرفت ‌تکنولوژیکی ‌به ‌همکاری ‌با ‌آمریکا ‌احتیاج ‌دارد. ‌از ‌مجموعه ‌مقالات ‌ولادیمیر ‌پوتین ‌می‌توان ‌نتیجه ‌گرفت ‌که ‌او ‌اهمیت ‌مشارکت ‌واقعی ‌با ‌آمریکا ‌برای ‌نوسازی ‌روسیه ‌را ‌درک ‌می‌کند. ‌او ‌دنبال ‌راه‌های ‌عملی ‌می‌گردد ‌تا ‌این ‌مشارکت ‌برای ‌روسیه ‌مفید ‌باشد ‌ولی ‌حاضر ‌نیست ‌از ‌منافع ‌سیاسی ‌روسیه ‌صرف ‌نظر ‌نماید. در ماه‌های‌ گذشته پوتین در دیدار با فرماندهان نیروهای مسلح ارتش روسیه اذعان كرد كه دانشمندان هسته‌ای آمریكا با آگاهی و خواست خود به اتحاد جماهیر شوروی كمك كردند تا این كشور به بمب اتمی ‌دست یابد.
در زمانی كه ایالات متحده آمریكا به سلاح هسته‌ای دست پیدا كره بود، اتحاد جماهیر شوروی هنوز در حال ساخت این سلاح بود، ولی روسیه بخش قابل توجهی از اطلاعات در این زمینه را از طریق سرویس‌های اطلاعات خارجی بدست آورده بود. البته نخست وزیر روسیه در آخر اضافه كرد كه دانشمندان شوروی به سرپرستی "ایگور كورچاتوی" توانایی آن را كاملا داشتند تا بطور مستقل به سلاح اتمی‌دست پیدا كنند، ولی این كار مسلما مدت زمان بیشتر طول می‌كشید و هزینه بیشتری نیز در برداشت. این اظهارات نشان می‌دهد كه پوتین در زمینه‌ی بازگرداندن ابر قدرتی روس‌ها و یا حتی مبالغه‌هایی كه نسبت به قدرت شوروی صورت می‌گرفته به واقع‌گرایی بیشتری حتی نسبت به خودش در سال 2000 رسیده است و می‌داند كه بدون كمك آمریكا و متحدانش روسیه از پس نوسازی تكنولوژیك بر نخواهد آمد بنابراین در عین مقاومت در برابر منافع روسیه در دوره‌ی سوم ریاستش زبانی نرم‌تر در برابر آمریكا خواهد داشت.

 

نتیجه

آنچه از وعده های اقتصادی و سیاسی پوتین بر‌می‌آید او به شدت به دنبال نوسازی در بخش تكنولوژی است. نوسازی در فاز اقتصاد در اولویت بعدی پوتین قرار خواهد گرفت. سیاست خارجی او در قبال آمریكا نیز بازتاب همین نیاز  روسیه است. در برنامه‌های قبلی پوتین در دوره‌های گذشته نیز بر این نوسازی‌ها تاكید می‌شد اما مشكلات ناشی از بحران اقتصادی مقابله با هژمونی آمریكا و از این قبیل موارد این روند را كند می‌كرد. از طرف دیگر روسیه برای حفظ قدرت خود در منطقه چه به لحاظ قدرت اقتصادی و چه به لحاظ قدرت سیاسی لاجرم نیاز به چنین تحولاتی در صنعت و اقتصاد دارد. مرحله سوم نوسازی كه پوتین تا كنون در عمل به آن علاقه‌ای نشان نداده بود، نوسازی سیاسی و تحول در  حلقه‌ی بسته‌ی نخبگان سیاسی و ایجاد بستر‌های مستحكم‌تر اجتماعی است و بسط دموكراسی این با نه از بالا و ایجاد عمود قدرت بلكه از بسترهای زیرین اجتماع كه به نظر می‌رسد این موضوع به تازگی مورد توجه پوتین قرار گرفته است اما اینكه چقدر عزم برای اجرایی كردن آن در میان رهبران آینده روسیه وجود داشته باشد هنوز مورد تردید است. 

  • نوشته شده
  • در سه شنبه 16 اسفند 1390
captcha refresh