این مساله یكی از نكات مهمی است كه ما باید در رسانهها و در افكار عمومی توجه خاصی به آن داشته باشیم و واكنشهای خردمندانهای را نسبت به این موضوع نشان دهیم.
سرویس ترکیه/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران/سرویس جمهوری آذربایجان:مدیر گروه تاریخ شبكه دو سیما، مصادره فرهنگی دولت شیعه و ایرانی صفویه از سوی كشور جمهوری آذربایجان را بیش از هرچیز نمایانگر هویتجویی آنها دانست.
به گزارش خبرگزاری آران ، "جلیل عرفانمنش" در گفت و گو با خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا، در واكنش به ساخت فیلم و مستندی در تلویزیون كشور جمهوری آذربایجان كه سلسله صفویه ایران را به عنوان "دولت آذربایجان" معرفی میكند، افزود: چنین به نظر میرسد كه آنها برای ابراز وجود، به مفاخری چون دولت صفویه تمسك جستهاند.
وی خاطرنشان كرد: این مساله یكی از نكات مهمی است كه ما باید در رسانهها و در افكار عمومی توجه خاصی به آن داشته باشیم و واكنشهای خردمندانهای را نسبت به این موضوع نشان دهیم.
وی از تشكیل دولت صفویه كه در سال 907 هجری قمری آغاز شد و پیش از دو سده ادامه یافت به عنوان یكی از مقاطع درخشان تاریخ ما ایرانیان یاد كرد و گفت: میدانیم تا قبل از صفویه، ایران دارای حكومت مركزی و ملی نبود و حكومتهای محلی بر اجزای ایران حكومت میكردند. ظهور سلسله صفوی به معنای احیای مجدد هویت ایرانی پس از فروپاشی دولت ساسانیان به حساب میآید.
این محقق تاریخ ایران ، حكومت صفویان را دارای چند مولفه بسیار مهم دانست و گفت: این حكومت نام ایران را به عنوان یك كشور یك پارچه زنده كرد و نام اسلام و تشیع را با به رسمیت شناختن آیین شیعه در ایران احیاء كرد. صفویه در كنار امپراطوریهای عصر خود، گوركانیان درهند و عثمانیان در تركیه توانست حیات معنوی ایرانی و اسلامی را تداوم بخشد.
وی احیاء و رواج زبان فارسی را مولفه مهم دیگر صفویه دانست كه از میراث ارزنده این حكومت در ایران به شمار میرود و افزود: كلیه مكاتبات دیوانی میان امپراطور عثمانی و گوركانیان به زبان فارسی بود و شما میتوانید امروزه آثار آن را در كتیبههای به جای مانده و مراسلات و نامههای مكتوب در استانبول و هندوستان مشاهده كنید.
عرفان منش در ادامه خاطرنشان كرد: وقتی شما از موزههای تركیه دیدن میكنید احساس میكنید كه در ایران هستید. زیرا در آنجا تمام كتیبهها و نوشتهها به زبان فارسی است.
این فیلمنامهنویس و پژوهشگر تاریخ در پاسخ به پرسش ایسنا درباره پدیده «اسناد به خود» كه این روزها بسیار شاهد آن هستیم، خاطرنشان كرد: پدیده اسناد به خود و خودی كردن شخصیتهای تاریخی و حتی افسانهای، موضوعی است كه در بیشتر مناطق جهان مشاهده میشود؛ این پدیده موضوع جدیدی نیست و از زمانهای دور تا روزگار امروز ادامه دارد؛ به عنوان مثال اعراب در گذشته فریدون پادشاه افسانهای و پیشدادی ایران را از نژاد عرب میدانستند؛ زیرا او قاتل ضحاك ستمگر بود و اعراب به اقتدار او مباهات میكردند.
عرفان منش با اشاره به نمونههایی مشابه در تاریخ یادآورشد: هم چنین اعراب برای عربی كردن ذوالقرنین كه كوروش كبیر است تلاش كردند به او شخصیت یمنی و عربی بدهند؛ آنچنان كه مقریزی (در گذشته به سال 845 هجری) در كتاب «المواعظه و الاعتبار به ذكر الخطط و الآثار» ذوالقرنین را از ملوك یمن میداند و یا برخی به اشتباه وی را اسكندر مقدونی نام نهادهاند؛ درحالی كه ذوالقرنین بودن كوروش امری مستند است و بسیاری از مفسرین قرآن از جمله مرحوم علامه طباطبایی و آیتالله ناصر مكارم شیرازی براین نكته تأكید كردهاند و آن را قریب و یقین دانستهاند.
مدیرگروه تاریخ شبكه دو سیما همچنین یادآور شد: ابوعلی سینا شخصیت دیگری است كه هم اعراب، هم تركها و هم روسها تمایل دارند آن را به خود منسوب كنند؛ همچنین مردم تركیه همواره اصرار دارند كه مولانا جلالالدین بلخی (مولوی) را از آن خود اعلام كنند، درحالی كه تولد و زیستگاه مولوی در بلخ و رشد و بالندگی او در حوزه فرهنگی ایران كامل و مشهود است. همچنین آشكار است كه وی حتی یك بیت هم به زبان تركی نگفته است.
عرفانمنش با یادآوری اینكه اخیراً مردم افغانستان هم مدعی هستند كه مولانا افغانی است، تصریح كرد: این درست است كه بلخ امروز در سرزمین افغانستان واقع شده است؛ اما بلخ قدیم یا باكتریا از زمانهای بسیار دور جزئی از ایران بوده است و در زمان حیات مولانا بلخ و دیگر بخشهای سرزمین افغانستان نیز جزئی از قلمرو فرهنگی ایران به حساب میآمده است.
وی ادامه داد: جالب است بدانید كه رسانههای تركمنستان از ابوسعید ابوالخیر عارف نامی ایرانی را كه زادگاه او در روستای «میهنه» از توابع خراسان رضوی است، به عنوان عارف نامی و تركمن یاد میكنند و اخیراً نیز رسانههای امارات متحده عربی و برخی كشورهای عربی، ابوعلی سینا و زكریای رازی را دانشمند عرب معرفی كردهاند؛ درحالی كه رازی به معنی كسی است كه در شهر ری زندگی میكند همچون «مروزی» كه در مرو میزید. همچنان كه برخی گفتهاند:"الرازی ولد فی ری و هو عالم و العربی" و دلیل عربی بودن رازی را تالیفات وی به زبان عربی دانستهاند؛ حال آن كه زبان عربی، زبان علمی جهان اسلام به شمار میرفته است.
به گفته وی نسبت دادن مشاهیر تاریخی ایران به كشورهای دیگر درست مثل آن است كه بگوییم اقبال لاهوری اندیشمند نامی پاكستان چون به زبان فارسی شعر سروده بنابراین ایرانی است و یا چون سعدی شیرازی اشعاری به زبان عربی دارد پس عرب است.
این پژوهشگر در ادامه تاكید كرد: نسبت به اقدام جمهوری تازه استقلال یافته جمهوری آذربایجان كه به دلیل ترك بودن موسس و بنیانگذار سلسله صفویه این دولت ایرانی را به خود نسبت دادهاند باید گفت كه خوشبختانه تمام اقوام ایرانی اعم از كرد، ترك، بلوچ و تركمن و عربزبانان همه خود را ایرانی میدانسته و میدانند؛ همچون سایر سلسلههایی كه پس از صفویه از اقوام مختلف ایرانی شكل گرفت و نشان و دلیل آن این است كه سلسله صفویه زبان فارسی را هم در ایران و هم در امپراطوری عثمانی و گوركانیان هند رواج دارد.
جلیل عرفانمنش در پایان در پاسخ به این پرسش ایسنا كه آیا شبكههای تلویزیونی ایران برای شناسایی فرهنگ و تمدن ایرانی چه اقداماتی میتوانند انجام دهند؟ گفت: خوشبختانه در گروه تاریخ شبكه دو سیما و در برخی از برنامههای شبكههای مختلف سیما، اقدامات ارزندهای در این خصوص انجام شدهاست؛ در سال جاری برنامهی «زیر آسمان ایران» با حضور آقای دكتر علیاكبر ولایتی به موضوع هویت تاریخی ایرانیان و همچنین برخوردهایی از این دست پاسخ داده است؛ با این وجود همچنان ضرورت دارد تا علاوه بر صداوسیما سایر رسانههای مكتوب شنیداری و دیداری نسبت به هویتجویی ایرانیان اهتمام ورزند.
پایان پیام.