تاریخ : دوشنبه 3 مهر 1391
کد 32975

آذربایجان و ترکیه؛ تقویت همکاری در جغرافیای مناقشه

سفر اردوغان به جمهوری آذربایجان در یازده سپتامبر در حالی صورت گرفت، كه باكو در یكی از پر تنش ترین دوران خود در روابط با ایروان به سر می‌برد
عادلی/خبرگزاری آران

نویسنده: شعیب بهمن

سفر اردوغان به جمهوری آذربایجان در یازده سپتامبر در حالی صورت گرفت، كه باكو در یكی از پر تنش ترین دوران خود در روابط با ایروان به سر می‌برد.

 روابط جمهوری آذربایجان با تركیه، كه از نظر زبانی و فرهنگی اشتراكات بسیاری با هم دارند، همواره به گونه‌ای بوده كه كارشناسان را به این باور معتقد كرده كه این دو كشور ترك زبان در پی همگرایی و تشدید پان تركسیم در منطقه می‌باشند. موضوعی كه بیش از همه، ارمنستان را نگران خواهد كرد چرا كه اتحاد و ائتلاف این دو كشور می‌تواند توازن منطقه‌ای را به ضرر ارمنستان كند. یادداشت زیر نگاهی به روابط این دو كشور(ترکیه و آذربایجان) و اشتراكات قومی، زبانی و فرهنگی آن دو پرداخته است.

آذربایجان و ترکیه؛ تقویت همکاری در جغرافیای مناقشه

با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دگرگونی‌های ژئوپلتیك ناشی از آن، آذربایجان در سال ۱۹۹۱، به عنوان پُرجمعیت‌ترین و بزرگترین كشور منطقه‌ی قفقاز جنوبی به استقلال دست یافت. منابع غنی انرژی و همچنین موقعیت آذربایجان در حوزه انتقال انرژی و كالا، این كشور را به كانون جاذبه در رقابت‌ قدرت‌های جهانی تبدیل نمود.

 برخورداری از منابع غنی انرژی به همراه موقعیت ژئوپولتیكی و راهبردی، ارتباط فرهنگی چندگانه با غرب و اسلام و همچنین ترک‌زبانان و کشورهای جداشده از شوروی سابق در اروپای شرقی، توجه بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای را به جمهوری آذربایجان جلب کرد.

بر این اساس در شرایطی كه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نوعی خلاء قدرت در منطقه بوجود آورده بود، لذا فرصت‌های تازه‌ای برای بازیگران خارجی پدید آمد. یكی از بازیگرانی كه طی سال‌های گذشته به نفوذ خود در آذربایجان عمق استراتژیك بخشیده، ترکیه است.

البته باید توجه داشت که روابط آذربایجان و ترکیه همیشه در سطح بالایی قرار نداشته و با فراز و فرودهایی مواجه بوده است. در چنین شرایطی، سفر رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۲ به جمهوری آذربایجان می تواند تا حدی در رفع نگرانی ها و چالش های موجود در روابط دو کشور موثر واقع شود.

نگاهی به روابط آذربایجان و ترکیه

سیاست خارجی آذربایجان در سال‌های پس از استقلال به شكلی بوده كه می‌توان «غرب‌گرایی» را به عنوان مهمترین اولویت و «حل مناقشه قره‌باغ» را به عنوان عمده‌ترین هدف آن مشخص نمود. در واقع دو مشخصه «غرب‌گرایی» و «حل مناقشه قره‌باغ»، همواره جزو لاینفك اصول، اهداف و اولویت‌های سیاست خارجی آذربایجان بوده‌اند. در این بین استقلال جمهوری آذربایجان برای كشورهای منطقه نظیر ایران، تركیه و روسیه فرصتی درخشان پدید آورد.

ترکیه از همان آغاز استقلال آذربایجان، در این جمهوری منافع راهبردی، اقتصادی، توسعه‌طلبانه و ژئوپلیتیکی مشاهده می‌کرد. از این رو ترکیه به دنبال گسترش پان‌ترکیسم و ارائه الگوی حکومت غیردینی یا سکولار خود برای آذری‌ها برآمد. ایران به دلایل تاریخی، دینی، اقتصادی و امنیتی‌ خواهان روابط عمیق با جمهوری آذربایجان و مردم آن شد و روسیه نیز به ‌طور عمده به دلایل نظامی ـ امنیتی مایل بود آذربایجان را در کنار دیگر جمهوری‌های قفقاز و آسیای مركزی، در زیر چتر استراتژیک خود قرار دهد.

 

‏ با این حال جمهوری آذربایجان، امنیت خود را در خروج از حوزه نفوذ روسیه و جدا از ساختارهای منطقه‌ای و در پیوستن به ساختارهای فرامنطقه‌ای یورو آتلانتیکی جستجو نموده است. البته این امر باعث نشده كه این كشور از مناسبات منطقه‌ای قدرتمند برخوردار نباشد. در واقع جمهوری آذربایجان با توسعه روابط منطقه‌ای خود، از هر ابزار و اهرمی جهت پیشبرد سیاست خارجی خود به خصوص درباره بازپس‌گیری قره‌باغ استفاده كرده است.

در میان كشورهای همسایه، روابط آذربایجان و تركیه در نوع خود ویژه و منحصر به فرد است. در ۹ نوامبر ۱۹۹۱، ترکیه اولین کشوری بود که استقلال جمهوری آذربایجان را به رسمیت شناخت. روابط دیپلماتیک با جمهوری آذربایجان پس از امضای یک پروتکل در ۱۴ ژانویه ۱۹۹۲ آغاز شد. در آن تاریخ، سرکنسولگری ترکیه در باکو به وضعیت سفارت ارتقا یافت. علاوه بر این ترکیه به افتتاح کنسولگری در نخجوان و گنجه نیز پرداخت. همچنین آذربایجان نیز علاوه بر دایر نمودن سفارت در آنکارا، به تاسیس کنسولگری در استانبول و در قارص مبادرت ورزید.

به طور کلی طی سال‌های گذشته، دو کشور اراده لازم برای ترسیم و پیاده کردن یک رابطه کاملا صمیمی و در حد استراتژیک را از خود نشان داده‌اند. شاید تعبیر «یک ملت ـ دو دولت» که حیدرعلی‌اف همواره در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش به منظور تبیین و ترسیم روابط باکو ـ آنکارا بکار می‌برد و هم اینک نیز توسط فرزندش الهام علی‌اف به‌كار گرفته می‌شود، بهترین جمله در خصوص روابط باكو و آنكارا باشد. واقعیت این است که مناسبات دوستانه و روابط مستحکم باکو و آنکارا اولا مبتنی بر ملاحظات سیاسی است و ثانیا حول محور ملی‌گرایی قومی دور می‌زند.

مسلما الگو برداری جمهوری آذربایجان از نوع نظام سیاسی و سیستم لائیک حاکم بر ترکیه، نقش زیادی در این نزدیکی و همگرایی داشته و یکی از دلایل اصلی نگاه استراتژیک دو طرف به یکدیگر است. علاوه بر این، تاکید بر نژاد و قومیت مشترک و محوریت «ترک‌گرایی» در هر دو کشور به عنوان اصلی‌ترین و مهمترین عامل هویت بخش توده‌های مردمی، عامل تعیین کننده دیگر در این فرایند به شمار می‌آید. بر این اساس تركیه مهمترین شریك منطقه‌ای آذربایجان است و همواره از منافع و سیاست‌های باكو در خصوص مسائل منطقه‌ای نظیر مناقشه قره‌باغ حمایت كرده است.

در مجموع، روابط سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی بین دو کشور در عالی‌ترین سطح برقرار است و تاکنون دیدارهای مهمی میان سران ترکیه و آذربایجان صورت گرفته است که از آن جمله می‌توان به سفر عبدالله گل رئیس جمهور ترکیه به آذربایجان در اوت ۲۰۱۰ اشاره نمود که به انعقاد "توافقنامه همکاری استراتژیک و کمک متقابل" میان دو کشور منجر شد. همچنین سفر الهام علی اف در سپتامبر ۲۰۱۰ به استانبول نیز به امضای توافقنامه مهمی تحت عنوان "شورای عالی همکاری استراتژیک" منجر شد که از اهمیت به سزایی در روابط دو کشور برخوردار است.

چالش ها و پیوندها

اگر چه زمان زیادی از استقلال آذربایجان نمی‌گذرد، با این حال طی سال‌های گذشته، سیاست خارجی ترکیه در قبال باکو با جهت‌گیری‌های مختلفی مواجه بوده است. چنانکه در سال‌های نخست پس از استقلال آذربایجان، ترک‌ها با نگاهی پان ترکیستی به آذربایجان می‌نگریستند، اما در سال‌های بعدی به خصوص پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، دیدگاه آنکارا به یک رویکرد منطقه‌ای براساس منافع ملی تغییر کرد.

 این مسئله به همراه تغییر و تحولاتی که در سال‌های اخیر در سیاست خارجی ترکیه بوجود آمده، تا حد زیادی روابط آنکارا و باکو را تحت تاثیر قرار داده است. در واقع سیاست خارجی ترکیه تحت هدایت احمد داوود اوغلو و دکترین «به صفر رساندن مشکلات با همسایگان» موجب شد که دست کم دو چالش عمده در روابط ترکیه و آذربایجان بوجود آید.

نخست آنکه، عادی سازی روابط میان ترکیه و ارمنستان باعث بروز نگرانی‌هایی در باکو شد. به رغم آنکه آنکارا در روند عادی سازی روابط با ایروان اعلام کرد که به هیچ وجه نظر خود را درباره مناقشه قره‌باغ تغییر نمی‌دهد، با این حال آذری‌ها از این خط مشی جدید ترکیه به شدت ناراحت شدند و به انحاء مختلف نیز نگرانی خود را بروز دادند. در همان زمان، وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در ارزیابی توافقنامه امضا شده بین تركیه و ارمنستان، با تاكید بر اینكه مذاكره برای عادی سازی روابط، مسئله داخلی دو كشور است، خواهان مد نظر قرار گرفتن منافع جمهوری آذربایجان شد.

 دومین چالش به بسط و توسعه روابط میان آذربایجان و اسرائیل مرتبط می‌شود که باعث بروز نگرانی‌هایی در آنکارا شده است. با توجه به اینکه روابط ترکیه و اسرائیل پس از حادثه کشتی مرمره به شدت تیره شده است، اینک هرگونه نزدیکی باکو به تل‌آویو به معنای فاصله گرفتن آذربایجان از ترکیه تلقی می شود. اگر چه آذری ها برقراری روابط دیپلماتیک با تل‌آویو و تداوم آن را در چهاچوب سیاست تمایل به غرب و تلاش جهت استفاده از لابی قدرتمند اسرائیل به منظور حل مناقشه قره‌باغ توجیه می‌کنند، با این حال در شرایط فعلی گسترش این روابط می‌تواند به مناسبات ترکیه و آذربایجان لطمه بزند.

 البته باید توجه داشت که وجود نگرانی‌ها و چالش‌های فوق، به معنای کاهش سطح روابط دوجانبه میان آنکارا و باکو نیست. زیرا میان دو کشور روابط اقتصادی بسیار وسیعی برقرار است. در ده سال گذشته، روابط اقتصادی دو کشور بیش از چهار برابر رشد داشته و در سال ۲۰۱۰ به مبلغی بالغ بر ۳/۹۴۲ میلیون دلار رسیده است. مطابق با آمار، ۸۶.۹ درصد از صادرات ترکیه به جمهوری آذربایجان شامل کالاهای صنعتی (ماشین آلات، تجهیزات، پلاستیک، دستگاه های الکتریکی، فولاد و اتومبیل) و ۹.۳ درصد شامل محصولات کشاورزی می‌شود.

همچنین ۹۳.۲٪ واردات ترکیه از جمهوری آذربایجان را محصولات معدنی، از جمله نفت و گاز طبیعی تشکیل می‌دهند. بیش از ۸۰۰ شرکت ترکیه در جمهوری آذربایجان فعال هستند که حدود ۵ میلیار دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند. همچنین میزان سرمایه‌گذاری و شرکت‌های آذری در ترکیه نیز حدود ۴ میلیار دلار بوده است.

 روابط اقتصادی دو کشور نه تنها شامل تجارت انواع کالا می‌شود، بلکه ژئوپلتیک خطوط لوله انرژی را نیز در بر می‌گیرد. ذخایر قابل توجه نفت و گاز آذربایجان در حوزه خزر از یک سو و هدف ترکیه مبنی بر مبدل شدن به کانون ترانزیت انرژی به اروپا از سوی دیگر باعث شده که میان دو کشور همکاری‌های گسترده‌ای جریان داشته باشد. خط لوله انتقال نفت باكو ـ تفلیس ـ جیهان، خط لوله انتقال گاز باكو ـ تفلیس ـ ارز روم، خط لوله گاز نابوکو و خط آهن باكو ـ تفلیس ـ آخالكالی ـ قارص از جمله مهمترین محورهای همکاری‌های باکو و آنکارا محسوب می‌شوند که نقش زیادی در توسعه روابط دو طرف داشته‌اند.

علاوه بر این، میان باکو و آنکارا روابط سیاسی، امنیتی و نظامی قدرتمندی وجود دارد که هر یک از طرفین از آن بهره می‌برند و حاضر نیستند بخاطر مسائل کوچک، آنها را نادیده بگیرند. به عنوان نمونه در مورد مناقشه قره‌باغ، باكو می‌كوشد از طرق مختلف، این مناقشه را حل كند و این منطقه را از ارمنستان بازپس‌گیرد. در نتیجه آذری‌ها برای دستیابی به چنین هدفی به شدت به حمایت ترکیه نیازمند هستند.

 به خصوص که تركیه از اعضای گروه میانجی مینسك نیز هست و این مسئله به نوبه خود در افزایش همكاری‌ها میان باكو و آنكارا موثر بوده است. از سوی دیگر ترکیه نیز با توجه به دغدغه‌ها و ملاحظات تاریخی و فرهنگی، برای پیشبرد منافع و اهداف خود در منطقه قفقاز، در خصوص راه‌حل نهایی مناقشه قره‌باغ بسیار حساس است. نباید از یاد برد که تاکید ارمنستان بر موضوع نسل كشی ارامنه، یكی از حلقه‌های اتصال تركیه و آذربایجان محسوب می‌شود. در واقع تاکید ارمنستان بر مسئله نسل‌کشی و همچنین مناقشه قره‌باغ دو كشور آذربایجان و تركیه را در جبهه واحدی علیه ایروان قرار داده و همكاری و همگرایی آنکارا و باکو را در مقابله با ارمنی‌ها تشدید كرده است.

همچنین در شرایط فعلی می‌توان «غرب‌گرایی» را یکی از مهمترین نقاط مشترک در روابط خارجی و سیاست‌های بین‌المللی ترکیه و آذربایجان محسوب نمود. عضویت ترکیه در ناتو و تمایل آذربایجان در پیوستن به این سازمان و سایر ساختارهای اروپایی موجب شده که دو طرف در خصوص اکثر مسائل منطقه‌ای و جهانی، دیدگاه نسبتا مشابهی داشته باشند.

دورنمای روابط

روابط آنکار و باکو از زمان استقلال آذربایجان همواره در سطح بالایی قرار داشته است. اگرچه برخی مسائل و چالش‌های منطقه‌ای باعث بروز نگرانی‌هایی برای هر دو طرف شده، با این حال میزان منافع و اهداف مشترک نزد ترکیه و آذربایجان بیش از آن است که تحت تاثیر این چالش‌ها قرار گیرد.

با این اوصاف به نظر می‌رسد ترکیه و آذربایجان در آینده همچنان به همکاری‌های دوجانبه خود در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی ـ نظامی ادامه دهند. به خصوص که هر دو کشور به توان و تاثیرگذاری طرف مقابل در ترتیبات امنیتی قفقاز و افزایش نقش منطقه‌ای خود نیاز دارند. نباید از یاد برد که افزایش همکاری‌ها میان ترکیه و آذربایجان از یک سو می‌تواند تاثیر بسزایی بر روسیه، ایران و ارمنستان داشته باشد و از سوی دیگر در توسعه روابط با آمریکا و اروپا موثر باشد. در نتیجه باکو و آنکارا به یک میزان از بسط و توسعه روابط خود سود می‌برند./ع

پایان پیام

  • نوشته شده
  • در دوشنبه 3 مهر 1391
captcha refresh