آخـرین اخــبار، تحلیـل هـا و مقـالات در خصـوص منطـقه قفــقاز

جایگاه حزب اسلام آذربایجان در مسائل سیاسی-اجتماعی آذربایجان چیست؟

اولا باید عرض بکنم حزب اسلام آذربایجان جایگاهی فوق العاده و بدون جایگزین در آذربایجان دارد، لذا برای اثبات گفته هایم به گذشته بازگشته و مطالبی را بیان می کنم، چند روز قبل یعنی در 18 اکتبر، آذربایجان بیست و یکمین سالگرد استقلال خود را برگزار کرد.

استقلال کشورمان از سال 1988 با حرکات خلق آغاز شده و با زحمات و تلاش های مردمی تا امروز ادامه یافته است، زمانیکه حرکات خلق شکل می گرفت اتحاد جماهیر شوروی هفتادمین سالگرد خود را می گذراند و مردم مسلمان آذربایجان نیز تحت سیطره حاکمیت کمونیستی بود. ارزشهای ملی-معنوی مردم غصب شده بود، مردم در چنین شرایطی بوده و زندگی می کرد ولی فطرت و روح آزادی خواهی مردم بیدار شده و با پافشاری و استقامت به خواسته خود نائل شد و امروز با حس غرور می گوییم که 21 سال است که استقلال خودمان را کسب کردیم، بعد از استقلال کشورمان بعد از حزب مساوات، حزب اسلام آذربایجان دومین حزبی است که مجوز رسمی فعالیت گرفته است.

بعد از استقلال کشورمان حزب اسلام آذربایجان جایگاه خود را در مسائل سیاسی- اجتماعی و فرهنگی آذربایجان پیدا کرده و تا امروز در حال مرحم گذاشتن به زخم های ارزشهای ملی-معنوی مان است که از زمان شوروی به آن وارد شده است. از این دیدگاه حزب اسلام آذربایجان نقش بسیار ارزشمند و برجسته ای در مسایل دارد.

در آذربایجان دیدگاه دینداران نسبت به اسلام سیاسی چیست؟

قرآن و دین مبین اسلام سراسر سیاسی است، به لفظ و کلمه "سیاست" در جامعه نگرش خوبی نیست، کلمه سیاست به معنی اداره کردن است، یعنی هم مردم و هم دولت را به صورت صحیح اداره کردن، نشان دادن راه و روش صحیح. قرآن کریم انسانهای را به سمت و سوی اداره کردن صحیح یعنی به سیاست امر می کند.

بر این اساس و بنا به نگرش اسلامی، وجود احزاب و تشکلهایی در چارچوب آموزه های سیاسی اسلام ضروری است، برخی ها که شناخت دقیقی از اسلام نداشته و یا بی خبر از مفاهیم سیاست در اسلامند می گویند اسلام و سیاست از هم جداست، البته این همیشه سعی و تلاش دشمنان اسلام بوده و این روش همچنان ادامه دارد یعنی می خواهند دین را از سیاست جدا نشان دهند یعنی می خواهند بگویند دین برای اداره کردن مطلبی ندارد و دین فقط عبارت از عبادت، آئین های مذهبی است.

در داخل و خارج آذربایجان خیلی ها هستند که تلاش می کنند اسلام را در این قالب(جدایی دین از سیاست) بیاندازند، دیدگاه دین به چنین افرادی، نگاه به دشمن خود است.

اسلامگرایان آذربایجان را چگونه توصیف می کنید؟

اسلامگرایان آذربایجان زیر بنای به خصوصی دارد، این زیر بنا و چارچوب از راه اندازی حزب اسلام آذربایجان شکل گرفته است، در زمان شوروی چنین لفظ و افاده ای برای دیندران نبود(لفظ اسلامگرا-مترجم)، در اتحاد جماهیر شوروی به افرادی که نماز می خواندند "موهومات چی" گفته می شد، حتی در آن دوران معنای کلمه موهومات را درک نمی کردیم و حتی احساس می کردیم که لقب یا چیز خوبی است که به اسلام نسبت می دهند، اما بعدها فهمیدیم معنی موهومات "پوچی و نیستی" است.

20 سال قبل و مصادف با راه اندازی حزب اسلام آذربایجان، لفظ اسلامگراها وارد ادبیات جامعه گردید، به کار گیری لفظ "اسلامگرا" در حزب اسلام آذربایجان ، اسلام سیاسی را به آذربایجان وارد کرد، یعنی اسلام و اسلامگرایی را از پوچی و نیستی خارج کرده و به وادی سیاست آورده است.

آیا در آذربایجان، میان مراکز اسلامی وحدت وجود دارد؟

اشاره خیلی خوبی کردید، سوال به جایی بود؛ برای خدمت به اسلام و دستیابی به ارزشهای ملی-معنوی و همچنین برای پیشبرد کار جمعی و عمومی، به وحدت خلل ناپذیر و قدرتمندی نیاز داریم.

همگی باید به یک طناب و ریسمان چنگ زده و نباید پراکنده باشیم، دشمن از پراکندگی ما استفاده کرده و با نام و نشان افراد دیگری تفرقه می اندازد، از دیدگاه شرعی مسئولیت چنین اشتباهی به گردن دشمن نیست بلکه در صورت عدم وحدت، بایستی ما جوابگو باشیم.

آیا یه نظر شما ، حزب اسلام آذربایجان می تواند مرکز وحدت باشد؟

بلی، حزب اسلام آذربایجان می تواند مرکز وحدت تشکلهای و نهادهای اسلامی باشد، من با مسئولیت کامل این مطلب را تصدیق می کنم، این روزها بیستمین سالگرد تاسیس حزب اسلام آذربایجان به پایان می رسد، می خواهیم کتابی در خصوص عملکرد 20 ساله و فعالیت حزبی خودمان چاپ بکنیم، حزب اسلام تجربه ای بیست ساله دارد و در این مسیر پستی و بلندی هایی دیده است، شهیدانی را در این راه مقدس تقدیم کرده، شمار زیادی از اعضای مرکزی و اصلی آن امروزه زندانی هستند که تصدیق کننده مطالب من می باشد. چنین ضرب المثلی محلی است که: "روستایی که پیداست، نیاز به بلدچی ندارد." به این معنی؛ حزب اسلام آذربایجان، نه اینکه مدعی مرکز وحدت باشد، بلکه حقیقتا مرکز وحدت است.

حوادث اخیری که پیرامون حزب اسلام آذربایجان در جریان بوده و هست و حتی رخدادهای سیاسی-اجتماعی و دینی که در جامعه بروز می کند، بیانگر این واقعیت است که حزب اسلام آذربایجان مرکز اسلام در آذربایجان  است.

س: در هر دولت یا کشوری که روح کفر یا روح ظلم وجود داشته باشد، وظیفه مسلمانانی که در آن کشور زندگی می کنند چیست؟

این مسئله معلومی است؛ هر مسلمانی که در چنین کشوری زندگی می کند باید مراتب اعتراض خود را اعلام بکند، این مکتب را قرآن و اهلبیت(ع) به ما آموخته است. امام حسین(ع) در حادثه کربلا برای مقابله با حاکمیت ظالم به پا خواسته است، البته قبل از ایشان نیز امام علی(ع) برای حفظ وحدت اسلامی 25 سال خانه نشین شدند.

اگر علائم ظاهری سکوت و خانه نشینی 25 ساله مولا علی(ع )را کنار بگذاریم می بینیم که در آن دوران، اسلام از نظر محدوده جغرافیایی گسترش یافته است، و حتی اگر ظلم ها، محدودیت ها و محرومیت ها و... که در طول تاریخ بر اسلام و اسلامگرایان وارد شده را کنار بگذاریم، می بینیم امروزه بیش از یک میلیارد و 500 میلیون مسلمان در کره خاکی زندگی می کنند، با بررسی دقیق تاریخ متوجه می شویم این هم در نتیجه صبر و خانه نشینی 25 ساله امام علی(ع) است.

صبر و خانه نشینی 25 ساله حضرت علی، قراردادصلح امام حسن(ع) با معاویه با قیام کربلای امام حسین(ع) به نتیجه رسید، مدتهای مدیدی اولیاء الهی و دینداران فروانی مطابق با مقتضیات زمان خود به مبارزه با حکام ظالم بپا خواسته و مقاومت نشان داده اند، حداقل مبارزه این است که مسلمان با نحوه و کیفیت سلام دادن خود، ناراحتی و اعتراض خود را مشخص می کند.

اگر حاکمیت به حد کفر برسد، باید مسلمان اعتراض بکند، مسلمانان آن کشور باید مطابق با قانون اعتراض و ناراحتی خود را ابراز کند، اعتراض به نابرابری و حق کشی وظیفه الهی هر انسان می باشد./خ

پایان پیام.