عادلی/خبرگزاری آران
سه گام برای بهبود روابط تهران-باكو
نویسنده: مهدی سنایی*
روابط ایران و آذربایجان در سطوح مختلفی قابل بررسی است. هم در سطح بین المللی و هم در سطح دوجانبه. اما روابط دوجانبه فی مابین ایران و آذربایجان هم از ابعاد و زوایای مختلفی قابل كنكاش و بررسی است. اگر چند اولویت در سیاست خارجی ایران وجود داشته باشد یكی از آنها جمهوری آذربایجان است چرا كه آذربایجان همه فاكتورهای لازم را برای به دست آوردن جایگاهی مناسب در سیاست خارجی ایران دارد. این كشوری همسایه ایران به شمار می رود. كشور است كه مشتركات فراوان تاریخی، فرهنگی، دینی و آیینی با ایران دارد. این كشور پس از ایران بیشترین تعداد شیعیان را در خود جای داده است و این به شكل های مختلف دو كشور را به هم پیوند می دهد.
از سوی دیگر این كشور در منطقه قفقاز واقع شده است كه نه تنها برای ایران كه برای هر قدرت منطقه یی و جهانی حائز اهمیت است. زمینه های ترانزیتی و مبادلات تجاری و اقتصادی میان ایران و آذربایجان وجود دارد. بنابراین آذربایجان جایگاه ویژه یی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد. در عین حال به دلایل برخی تفاوت های سیاسی، اختلاف نظرهایی میان دو كشوری كه پیوندهای بسیاری با هم دارند، متولد شده كه شكنندگی های خاصی را می تواند به روابط طرفین تحمیل كند. اگرچه معتقدم هم آذربایجان جایگاه استراتژیك خود را در سیاست خارجی ایران حفظ خواهد كرد و هم اینكه آذربایجان ناگزیر از برقراری یك رابطه مناسب و همراه با صلح و ثبات با ایران است چرا كه ایران همسایه بزرگ آذربایجان و همسایه یی است كه برقراری رابطه خوب و داشتن حسن تفاهم برای دولت آذربایجان در هر دوره یی دارای اهمیت است. به دشواری می توان تصور كرد كه آذربایجان بتواند راه توسعه و پیشرفت خودش را بدون داشتن روابط صلح آمیز و دوستانه با ایران طی كند. البته دولت ایران هم خواستار پیشرفت آذربایجان است. اما شكنندگی روابط هم در موضوعات مختلفی جلوه می كند. برخی سوءتفاهمات، ناشی از مسائل مرزی و گمركی است و انتظاراتی كه دو كشور در دو سوی مرز ارس از یكدیگر دارند گاهی مناقشات لفظی بین طرفین را به دنبال داشته است. از دیگرسو پیوندهای عاطفی ای كه بین آذری زبان های ما با مردم این كشور وجود دارد حساسیت های ویژه یی را به روابط فرهنگی دو كشور می دهد به نوعی كه برگزاری برنامه یوروویژن، حساسیت برخی محافل دینی را در داخل ایران برانگیخت كه به این مسائل باید با دقت نظر بیشتری نگریسته شود چرا كه این دو كشوری كه تا به این حد به یكدیگر نزدیك هستند برخی مسائل آنها به مردم و ان جی او ها برمی گردد و از طرف دولت های ایران و آذربایجان كاملاقابل مدیریت نیست. اما برخی مشكلات هم از جانب عوامل بیرونی دامن زده می شود. امریكا و اسراییل تلاش دارند از برخی اختلاف نظرها و برخی عدم تفاهم هایی كه بین ایران و آذربایجان وجود دارد، استفاده كنند وبر همین اساس تلاش دارند تا آذربایجان را به پایگاهی برای فشار بر ایران قرار دهند. با این رویكرد تمام تلاش شان را برای برهم زدن روابط بین ایران و آذربایجان عملیاتی كرده اند. انتشار اخباری مبنی بر انتقال عناصر سازمان منافقین به خاك آذربایجان وهمكاری های نظامی رژیم صهیونیستی و آذربایجان همگی حكایت از تلاش اسراییل و امریكا برای ایجاد تنش بین دولت ایران و آذربایجان دارد. من گمان می كنم كه دولت آذربایجان به خوبی آگاهی كامل را به داشتن روابط خوب و با ثبات با ایران حس كرده است و این واقعیت را درك می كند كه هرگونه اعمال فشار خارجی به نفع ایران و آذربایجان نخواهد بود. به همین دلیل هم هرگاه اخباری مبنی بر استفاده ناتو، اسراییل یا امریكا از خاك آذربایجان برای مسائل نظامی منتشر می شود مقامات این كشور به سرعت این اخبار را تكذیب می كنند. از دیگر سو نباید رقابت های منطقه یی را هم نادیده گرفت. ایران قدرت منطقه یی قابل توجهی است و قفقاز هم از خلاامنیت و فضای خالی پس از شوروی روبه روست. منازعاتی هم كه بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قره باغ، گرجستان و روسیه وجود دارد نماد و نمودی از مشكلاتی است كه قفقاز نشین ها با آن روبه رو هستند و ایران با هر سه كشور روابط صمیمانه یی دارد كه می تواند در تنظیم معادلات قفقاز نقش ممتازی را بازی كند. سه گام اساسی از طرف ایران و آذربایجان برای ثبات در روابط و حل مشكلات جزیی باید برداشته شود. ابتدا روابط دو كشور در حوزه مسائل اقتصادی و تجاری در حال حاضر در سطح مناسبی نیست و پتانسیل های موجود بین دو كشور با وجود گذشت دو دهه از استقلال آذربایجان همچنان آن گونه كه باید باشد مورد استفاده قرار نگرفته است. آذربایجان می تواند یكی از شركای اصلی تجاری ایران باشد. در مدت كوتاهی حجم مبادلات اقتصادی ایران و عراق به بیش از شش میلیارد دلار رسیده است در حالی كه حجم مبادلات با آذربایجان بسیار كمتر از این عدد و رقم است. آذربایجان می تواند راه ورود ایران به قفقاز و دریای سیاه باشد. گام دومی كه باید برداشته شود این است كه دو كشور یك سیستمی برای به صفر رساندن تاثیر عامل سوم در روابط باید طراحی كنند. این وظیفه شاید بیشتر بر عهده آذربایجان باشد كه البته جزو سیاست های مرحوم حیدر علی اف بود و هم اكنون هم الهام علی اف دنباله رو همان سیاست است كه روابط تهران و باكو بدون تاثیر پذیری از روابط دو كشور با دیگر كشور ها رشد كند، اما همزمان با كاهش تاثیر پذیری روسیه و تركیه، قدرت های فرامنطقه یی مانند امریكا و اسراییل و ناتو، در برخی مواقع مشاهده می شوند. باید تاثیر منفی عامل سوم را در روابط به صفر رساند و روابط دو كشور را گسترش داد. سومین گام كه ایران باید داشته باشد این است كه ایران برای مجموعه قفقاز یك طرح همكاری جدید باید طراحی و تدوین كند. این كار می تواند با همكاری تركیه و روسیه هم صورت بگیرد. طرحی كه پس از جنگ گرجستان با عنوان 3+3 داده شد، نتوانست عملیاتی شود و بدون پاسخ ماند اما شرایط وتحولات جدید اقتضا می كند كه یك سیستم همكاری جدید در قفقاز تعریف شود كه جایگاه با ارزشی برای آذربایجان هم در آن تعریف شود. نباید روابط ایران و آذربایجان تحت الشعاع مشكلات آذربایجان با دیگر كشورها قرار بگیرد و این تنها با طراحی یك سیستم نوین همكاری منطقه یی امكان پذیر است و با توجه به تهدیدات مشتركی كه در درازمدت برای همه كشورهای منطقه وجود دارد، تدوین این سیستم امكان پذیر است. كشورهای منطقه یقینا به این نتیجه رسیده اند كه منافع بلندمدت آنها وابسته به همكاری های جدی بومی و منطقه یی است.
*رییس سابق گروه دوستی پارلمانی ایران و آذربایجان، رئیس موسسه مطالعات ایران و اوراسیا و عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس