اسلام، مرز نمیشناسد؛مسلمان، در هر نقطهی عالم که باشد، باید که صدای برادر و خواهر مسلمان خود را بشنود و به امدادش بشتابد
عادلی/خبرگزاری آران
خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان
اسلام، مرز نمی شناسد؛ مسلمان، در هر نقطهی عالم که باشد، باید که صدای برادر و خواهر مسلمان خود را بشنود و به امدادش بشتابد.
این، تکلیفی است که رسول اکرم(ص) بر مسلمین واجب کرده... فرقی نمیکند که این مسلمان کجای عالم باشد؛ فلسطین، بوسنی، لبنان، بحرین، مصر، تونس، پاکستان، افغانستان یا جمهوری آذربایجان... آری آذربایجان؛ پارهای از وجود اسلام که سختی و سردیِ پتکِ الحاد کمونیستی و جفای حاکمانش، روحش را آزرده و جسمش را متلاشی ساخته. با این همه، اما آذربایجان، به مدد مجاهدانش، همچنان ایستاده و ندای اسلامخواهیاش به آسمان بلند است. ما نیز ندای خود را به ندای آذربایجان پیوند میزنیم تا شیاطین، صلابت اسلام را به چشم ببینند. به نام خداوندگاری که نور تجلایش را بر تن خاکیان تابان کرد و آبشارهای محبت و ادب را بر شانه هایشان روان.ابراهیم قبله آرباطان هستم. روستایی به نام آرباطان، اولین لبخند مرا در لابلای هرولههای باد آذرماه به جهان و جهانیان خوش آمد گفت.حاصل تلاش حقیر در طی این سالها، چاپ 5 کتاب شعر، کسب بیش از صد و سی عنوان اول یا برگزیده کشور در حیطهی متن ادبی و شعر بود. علاوه بر آن در بیش از 40 عنوان کتاب صدا و سیما یعنی کتابهای «اشارات» متون ادبی کار میکردم که مجریان از آن متنها در لابلای برنامههایشان استفاده مینمایند. ضمن آنکه توفیق داشتم در سال 1386 به عنوان برنده جایزه قیصر امین پور و نفر اول شعر دفاع مقدس از بین شانزده هزار اثر، خدمت مقام عظمای ولایت، حضرت آیت الله خامنهای برسم و اجرای شعر در محضرشان داشته باشم.
از حوزههای مهم و تاثیرگذاری که میتوان به ندای عدالتخواهی و اسلامخواهی مظلومان و مسلمانان در هر نقطهی عالم واکنش نشان داد؛ حوزهی شعر و ادبیات میباشد. متن گفتگوی سلام تبریز با ابراهیم قبله آرباطان شاعر تبریزی و از فعالین در این زمینه به شرح ذیل میباشد:(سوالات به جهت اختصار حذف گردیده است)
به نام خداوندگاری که نور تجلایش را بر تن خاکیان تابان کرد و آبشارهای محبت و ادب را بر شانه هایشان روان.ابراهیم قبله آرباطان هستم. روستایی به نام آرباطان، اولین لبخند مرا در لابلای هرولههای باد آذرماه به جهان و جهانیان خوش آمد گفت.حاصل تلاش حقیر در طی این سالها، چاپ 5 کتاب شعر، کسب بیش از صد و سی عنوان اول یا برگزیده کشور در حیطهی متن ادبی و شعر بود. علاوه بر آن در بیش از 40 عنوان کتاب صدا و سیما یعنی کتابهای «اشارات» متون ادبی کار میکردم که مجریان از آن متنها در لابلای برنامههایشان استفاده مینمایند. ضمن آنکه توفیق داشتم در سال 1386 به عنوان برنده جایزه قیصر امین پور و نفر اول شعر دفاع مقدس از بین شانزده هزار اثر، خدمت مقام عظمای ولایت، حضرت آیت الله خامنهای برسم و اجرای شعر در محضرشان داشته باشم.
جمهوری آذربایجایجان باید فریاد زده شود
اخیرا شعری درباره مسائل آذربایجان گفتهام که موضوع آن در خصوص شهرها و مردمانی است که مظلوم واقع شدهاند و با وجود مسلمان، گاهی حتی نمیتوانند نمازهایشان را بخوانند. یعنی محدود شدهاند؛ آنهم توسط زورگویانی که از نظر قانونی حقی در آنجا ندارند.
در این شعر باکو، قره باغ، گنجه، قفقاز و دیگر شهرها، مورد خطاب بنده بود. همچنین توجهم و تاکیدم به شخصیتهایی بود که جانشان را در راه دفاع از حریم اسلام تقدیم خداوند کردند.
شهید حاج واقف عبداللهاف شخصیت کوچکی نیست. حاج علیاکرام علیاف باید گفته شود. جمهوری آذربایجان باید فریاد زده شود؛ همچنان که لبنان و لیبی و عراق و دیگر مظلومنشینها باید فریاد شود.
شاعر رسالتش فریاد است
شاعر وقتی رسالتش فریاد باشد، آیا سکوت کرد رواست؟ البته که نه. هر کس به قدر توان خود باید این رسالت را فریاد بزند و من حس کردم، با به تصویر کشیدن نمادها و یادآوری آنها، شاید بتوانم بخش کوچکی ار رسالتم را به انجام برسانم.
شاعر متعهد در حمایت از دین و اسلام
در خصوص شعر متعهد و انقلابی و در این باب تعاریف فراوانی گفتهاند. لذا با حدیثی قدسی سعی میکنم هم شعر متعهد را توضیح بدهم و هم تعریفی از شاعر متعهد داشته باشم.
قال الله تعالی: واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا واذكروا نعمة الله...
آنچه از این آیه در وهلهی اول به ذهن متواتر می شود، حفظ وحدت است. حفظ وحدت اساسی ترین مساله حفظ این دولت و یک کشور است. تعهد هم که التزام داشتن به چیزی است و تعهد انقلابی را می توان به متعهد شدن در قبال انقلاب و دست آوردهای پاک آن است. اعتصام به حبل الهی تعهد را به دنبال دارد و تعهد هم حفظ ارزشهای نظام و انقلاب را.
در ادامه توضیح آیه ، واذکروا نعمت الله... آمده است. ذکر نعمتهای الهی هم به و تذکر آن به کسانی که باید بدانند. ذکر نعمت، خودش عبادت است. خودش قدرشناسی است، خودش از صفات پسندیده است. ذکر نعمت الهی، ذکر همین آرامش و آسایش ماست. ذکر اینکه ایران ما، قافله سالار آزادی در جهان است.
پس شعر متعهد، شعریست که از حریم دین و اسلام دفاع کند و شاعر متعهد، کسی است که از روی اعتقاد و باطن، سعی میکند با قلم خود و با اثر و شعر خود، گامی در حمایت از دین و اسلام برداشته باشد.
حیف است یک رزمنده به تنهایی 200 نفر را به رگبار ببندد!
جریان انقلاب یک اسطوره نیست، هرچند در سطح اسطوره باشد. پس باید برای تبیین و شناساندن انقلاب به نسلهای بعدی، از اسطورهسازی و رویاپردازیهای آنچنانی جلوگیری شود.
آسیبشناسی یعنی علم شناخت بیماریهاست. حال ممکن است این بیماری سیاسی باشد، ممکن است فرهنگی باشد و یا ممکن است ادبی باشد.
من معتقدم که عشق حضرت ابالفضل برای دفاع از حریم دین و اعتقاد قلبی و دینیاش کافیست. دیگر لازم نیست که در کربلا با یک ضربت شمشیر مثلا 12 نفر را به هلاکت برساند و یا عقاب، اسب حضرت عباس(ع) با دهان و لگد حدود صد و هشتاد نفر را از بین ببرد. عشق و اعتقاد حضرت اباالفضل (ع) کافیست. هر چند شجاعت ایشان زبانزد عام و خاص است. پس آسیب شناسی یعنی یافتن علل بیماری و در مرحلهی بعد، درمان آن.
میخواهم بگویم که حیف است در مساله دفاع مقدس، تحریفات جای حقایق را بگیرد. حیف است یک رزمنده بتواند با یک اسلحه دویست سیصد نفر را به رگبار ببندد و سیصد اسلحهدار نتوانند حتی زخمی به ایشان وارد کنند. میخواهم بگویم انقلاب و دفاع مقدس ما آنقدر محکم و انکار ناپذیر است که احتیاجی به اسطورهسازی اغراقگرایانه نداشته باشد.
بنویسیم، حقیقت را بنویسیم، اما آنقدر اغراق نکنیم که خواننده و شنونده فکر کند آنها از دنیایی آمدهاند که مانند آنها شدن غیر ممکن است.
طوری بنویسیم و طوری بشناسانیم که مخاطب بین خود و آنها قرابت احساس کند و سعی کند تا خودش را مثل وی کند.
شجاعت و شهامت ورود به مسائل را داشته باشیم
امروزه طیفی از شاعران امروز شجاعت و شهامت ورود به مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را ندارند اما شاید آن دسته از شاعران یادشان رفته است که مثلا سیاست جزوی از دیانت است. سیاست جزوی از اجتماعی بودن و فرهنگی بودن است. سیاست شاید نصف دیانت ماست. برخی می گویند نباید سیاسی بود. اما لامارک فرانسوی معتقد است که حتی لبخند کودک نیز در آغوش مادر نوعی سیاست است .
پس ترس شان خوب نیست. چون سیاست یعنی به نفع باور تلاش کردن و باور ما، اعتلای نظام و انقلاب و اسلام است./ع
پایان پیام