تاریخ : پنجشنبه 30 آذر 1391
کد 35048

چیلــــه چیخــــــار بایــــــراما بیـــــر آی قالار/ یلــــــدای با شکــــــوه آذربایجـــــان

آذربایجانی ها شب یلدا را با رسم و رسومی خاص برگزار می کنند که در مقایسه با سایر نقاط ایران پر رونق تر و باشکوه تر است
/خبرگزاری آران

خبرگزاری آران/سرویس ایران

آذربایجانی ها شب یلدا را با رسم و رسومی خاص برگزار می کنند که در مقایسه با سایر نقاط ایران پر رونق تر و باشکوه تر است.

مردم ایران و به ویژه آذربایجان ، شب یلدا را به این دلیل گرامی می‌دارند که این روز مصادف با اولین روز از چهل روز نخستین زمستان است به همین علت این شب در بین مردم آذربایجان بیشتر به « چله گجه سی» معروف است تا شب یلدا.

اگرچه هم‌اکنون جشن شب چله ، در شهرهای آذربایجان به دلیل زندگی ماشینی و روزمره تا حدودی رنگ و بوی باستانی و سادگی خود را از دست داده ، اما در برخی از روستاها و شهرهای کوچک آذربایجان، رسوم شب چله، به همان حلاوت گذشته باقی است.

بهروز خاماچی پژوهشگر آداب و رسوم دیرین آذربایجان می گوید: جمع شدن دور کرسی، رفتن به منزل بزرگ خانواده و ایل و طایفه، برگزاری مراسم جشن و عروسی در این شب، برگزاری برخی مسابقات هیجان‌انگیز نظیر اسب‌سواری، تیراندازی از جمله آداب و رسوم این شب در آذربایجان است.

به گفته وی حتی وقتی ساکنان ساده و بی‌ریای روستا ، دور کرسی جمع می‌شوند ، دست از شوخی‌ها و نقل روایات و «تاپماجالار» (معماها) و «بایاتیلار» (دوبیتی‌های آذری) بر نمی‌دارند. شاید نقل این تاپماجالار (معماها) و بایاتیلار (دوبیتی‌های آذری) یکی از مشخصه‌های شب چله باشد اما هندوانه مهم‌ترین مشخصه و خوراک شب«چله» است.

حسینقلی کاتبی محقق و ادیب در کتاب «آذربایجان و وحدت ملی» می نویسد : اکثر مردم آذربایجان‌شرقی در شب یلدا چیلله قارپیزی (هندوانه چله) می‌خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی‌کنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است که کسانی که نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود خونچه طبق می‌فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن این خوانچه‌ها کمک می‌کنند.

وی می افزاید: محتویات خونچه ها عبارتند از شیرینی ، پرتقال ، سیب ، انار ، هندوانه ، آیینه و پارچه که با پولک و تور تزیین می شود.

هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایکوبی می پردازند.سپس طبق های آماده را برسر افرادی که معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می کنند و مادر عروس پس از تحویل طبق‌ها، هدایایی مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می دهد، فردای این شب مادر دختر تمام طبق‌ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می کند.

کاتبی معتقد است که علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی ،حلواهای محلی، یک قواره پیراهنی با کفش و چادری است روانه منزل آنها می کند.

محمد تقی سبکدل عضو دایره المعارف ایران شناسی نیز می گوید:در آذربایجان شرقی سابقا که ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می گذاشتند و آن را از سقف مطبخ (آشپرخانه) آویزان می کردند تا در هوای آزاد خراب نشود و یا اینکه در کاه قرار می دادند.

وی می افزاید: هندوانه مهمترین خوراک شب چله مردم آذربایجان شرقی است. اغلب مردم در این شب کوفته تبریزی، برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعد از شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه) آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشکبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می‌کنند.

سبکدل می گوید: در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیق‌ها» می‌نوازند. عاشیق‌ها خنیاگران محلى هستند که اشعار و موسیقى آنان برگرفته از موسیقى مردمى است. آنها در حین اجراى برنامه داستان مى خوانند، فى البداهه شعر مى‌سرایند و ساز مى‌زنند. قصه‌هایى که عاشیق ها در شب یلدا مى گویند ریشه در افسانه‌هاى کهن ایرانى دارد.

قصه هایى مثل «کوراوغلو» و قصه هاى مهر و محبت شبیه «قربانى و پرى» از قصه‌هاى مشهور عاشیق هاست که مملو از عشق به میهن، نکات اخلاقی و ارج گذاری به بزرگان و ادب آموزی و فرهیختگی به کودکان به عنوان مردان و زنان آینده است.

وی می افزاید : در شب یلدا وقتی صرف شام تمام شد ، بزرگ خانواده دعای شکر می خواند و با ذکر آموزه هایی از قرآن و احادیث حاضران را به این نکته مهم جلب می نماید که شب و روز و اختلاف آن و گذر روزگار و نعمت های بیکران الهی همه نیازمند تفکر و شکرگذاری است.

سبکدل می گوید : درست زمانی که ریش سفید خانواده با چاقو هندوانه را می‌برد، می‌گوید قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم). در تبریز پوست‌های میوه و هندوانه را درآب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن می‌دانند و بعد از خوردن تنقلات و میوه بزرگان خانواده به نقل حکایات و داستان‌هایی از حماسه‌های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و کرم ، بایاتی خواندن و ضرب‌المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می‌شوند و زنان معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی‌کنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله کسی خانه تکانی کند ، چله او را نفرین می‌کند و اگر چله کسی را نفرین کند به نکبت و بدبختی گرفتار می‌شود.

ناصرعلی نژاد مدرس دانشگاه نیز می گوید: در سال‌های دور، تنقلات شب چله، به تخمه، پشمک، سنجد، قیسی، برگه زردآلو، بادام و گردو ختم می‌شد.

اما اکنون، در سفره شب یلدای مردم آذربایجان انواع آجیل‌های تشریفاتی نظیر: پسته، فندق، مغز بادام و گردو و انواع میوه‌های گرمسیری نظیر، پرتقال، نارنگی، و حتی موز و نارگیل را می‌توان مشاهده کرد.

علی نژاد می گوید :‌ مراسم یلدا در آذربایجان‌ که به «چیله گئجه‌سی» معروف است زمینه‌ای برای گرد آمدن اعضای خانواده فراهم می‌کند، ولی این آداب و رسوم سال به سال در بین مردم این استان کمرنگ‌تر می‌شود.

وی می افزاید : با وجود گذشت سال‌های بسیار و نیز تغییرات فرهنگی و اجتماعی ، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز تغییر یافته ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است.

علی نژاد می گوید : فصل زمستان در آذربایجان به سه دوره تقسیم می‌شود که 40 روز اول آن چیله بزرگ، 20 روز پس از آن چیله کوچک و 30 روز آخر بایرام آیی یا همان ماه عید نوروز است.

غذای مخصوص شب یلدا نیز در قدیم کوفته و بورانی بود و با حضور بر سر سفره اعضای هر خانه این غذاها مشاهده می‌شد.

استاد علی نظمی تبریزی شاعر معاصر و ادیب معاصر کشور و استان نیز می گوید : یلدا شبی بلند که به ایزد مهر پیوند می زنند و در آذربایجان قدیم شادی و نشاط را از موهبت های خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی می پنداشتند.

وی می گوید: یلدا در ادبیات کهن ایران زمین و همچنین در اشعار شاعران پارسی گوی و ترکی گوی نیز ، نمود زیادی داشته است طوریکه اکثر شعرا از جمله نظامی گنجوی ، صائب تبریزی و شهریار شیرین سخن طولانی بودن شب یلدا را به استعاره هایی چونزلف یارتشبیه کرده اند.

استاد نظمی می گوید : یلدا در ادبیات کهن ما به معنای روشنی بوده و در ادبیات کهن آذربایجان جایگاه ویژه ای داشته ،طوریکه تعدادی از شعرا و ادیبان قطعات و ادبیات مختص یلدا خلق کرده اند.

به گفته وی رسانه ها باید با بهانه قرار دادن چنین سنت هایی نسل جوان ما را با آداب وسنن و داشته های فرهنگی و فولکلور بومی با استفاده از تصویرسازی های ساده و پر محتوا آشنا کنند.

استاد سید محمد حسین شهریار؛ شاعر شیرین سخن آذربایجان شب‌نشینی‌های زمستان و نقل داستان‌ها و روایات را در منظومه پایدار «حیدربابایه سلام» چنین به تصویر منظوم کشیده است:

قــــاری‌ننه گئجـه نــاغیل دینـــده ( آن زمان که مادر بزرگ شبها قصه تعریف می کند)

کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده(و آن هنگام که برف و بوران بلند شده و خود را به درو دیوار می کوبد)

من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم( ای کاش دوباره به گذشته باز می گشتم و بچه می شدم)

بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم( و مانند گل می شکفتم و بعد از آن پژمرده می شدم)

در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج دارد که از جمله آنها می‌توان به این «بایاتی» اشاره کرد:

چیله چیخار بایراما بیر آی قالار( وقتی «چله» تمام شد یک ماه به عید باقی می‌ماند. (منظور چله کوچک است)

پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار (زن بدسلیقه گوشت‌های ذخیره شده خود را تمام می‌کند.)

گئدر باخار گودول ده یارماسینا( به «بلغورهای» انبار روی می‌آورد)

باخ فلکین گردش و غوغاسینا (نظاره کن گردش و غوغای فلک).

پایان پیام.

  • نوشته شده
  • در پنجشنبه 30 آذر 1391
captcha refresh