تاریخ : يکشنبه 24 دي 1391
کد 35510

سیاست دینی دولت جمهوری آذربایجان

گ/سرویس آذربایجان

 

حسن شكاری

دانشجوی دکتری مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز،دانشگاه تهران

 

سیاست دینی دولت جمهوری آذربایجان

 

چکیده

دوران حاکمیت اتحاد شوروی بر مبنای ایدئولوژی کمونیستی بود و به دین به عنوان ابزار هژمونی طبقه مالک نگریسته میشد. حاکمیت هفتاد سالهی این ایدئولوژی نیز نسلی از نخبگان، کارگزاران و سیاستمدارانی را شكل داد که دین و نهادهای دینی را به مثابه تهدیدی برای جایگاه خود قلمداد میكردند. در جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشورهای استقلال یافته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی کماکان نسلی از رهبران دینستیز در دوران پس از فروپاشی اتحاد شوروی تمامی تلاش خود را برای كنترل و كاهش نقش دین انجام میدهند، روشهایی كه این رهبران برای نیل به این هدف انجام میدهند به شدت متاثر از روشهای كنترلی رهبران اتحاد شوروی بوده است، اما به خطا رفته‌‌ایم اگر سیاست دینی كنونی را تنها نوعی بازتولید سیاست دینی اتحاد شوروی قلمداد كنیم. رهبران جمهوریآذربایجان در اجرای سیاست‌‌های دینی خود علاوه بر ابزار و روشهای سابق از سیاست حمایت از هجمه ارزشهای غربی نیز تاثیر پذیرفتهاند و ما در كنار سیاست كنترلی اتحاد شوروی، سیاست تقویت مدل اسلام دولتی و حمایت از هجمه فرهنگی غرب را در این کشور شاهد هستیم.

این مقاله سعی خواهد كرد در پاسخ به این پرسش اصلی كه سیاستهای دینی كنونی جمهوریآذربایجان چه است؟ و از كجا نشأت میگیرد؟ این فرضیه را اثبات كند كه سیاست دینی كنونی رهبران اتحاد شوروی تركیبی پیچیده از سیاستهای ضددینی اتحاد شوروی و سیاست حمایت از ارزشهای غربی است كه نتیجه آن در سه راهبرد اصلی سرکوب دینی، کنترل و تنظیم محتوای عقاید و تضعیف عقاید دینی مردم جمهوری آذربایجان بروز یافته است.

واژگان كلیدی:سیاستدینی، جمهوری آذربایجان،كنترل، سرکوب، هجمه فرهنگی 

 

 

سیاست دینی اتحاد شوروی: سرکوب و کنترل

حکومت شوروی از همان ابتدا یک سیاست علنی ضد مذهب برای ریشه‏کن کردن مذاهب در پیشگرفت، تشکیلات ظاهری مذاهب مشخص‏ترین و در نتیجه آسیبپذیرترین هدف‏های حکومت بود و مذهب زدایی نیز با حمله به آن‏ها آغاز شد. کمونیست‏ها اقدامات ضد مذهب خود را در مورد اسلام با بستن هزاران مسجد و مدرسه دینی آغاز کردند. سپس به تدریج تا سال 1925 دادگاه‏های شرع را بستند و در 1930 سازمان اوقاف را منحل کردند. در نتیجهی حکومت دولت شوراها، تغییرات زیادی در اعتقادات اسلامی مردم شوروی به وجود آمد. در دهه اول استقرار این حکومت چند همسری و حجاب ممنوع شد. شریعت یا دادگاههایی که بر اساس احکام قرآن قضاوت می‏کردند و مدارس دینی و بسیاری از مساجد تعطیل گردید. سازمان اوقاف از میان رفت و زیارت حج ممنوع شد، گرفتن روزه و پرداخت زکات با موانع بسیار روبه‏رو گشت، چاپ قرآن و دیگر کتب مذهبی متوقف شد و در مقابل کتب ضد مذهبی و ضد اسلامی سیلآسا انتشار یافت. اتحاد شوروی بعد از پایان جنگ دوم جهانی سعی کرد که آزادیهایی برای مسلمانان اتحاد شوروی ایجاد کند که با رشادت تمام در جنگ جهانی به نفع شوروی جنگیده بودند. در این راستا اتحاد شوروی شروع به دادن آزادیهایی به مسلمانان کرد و جهت نظارت بر امور مسلمانان مراکز چهارگانه مذهبی مسلمانان را به رسمیت شناخت. (هاشمیان، 1375)، بنابراین ساختار مراکز مذهبی کلیه جنبه‏های اجرائی اسلام در اتحاد جماهیر شوروی را زیر نظر داشتند و تحت نظر شورای امور مذهبی فعالیت میکردند. این شورا خود وابسته به شورای وزیران اتحاد جماهیر شوروی بود. این مراکز علما را با مسئولیت‏های مختلف تعیین میکردند و به آن‏ها حقوق می‏دادند، در نتیجه روحانیونی که در ارتباط با این مراکز نبودند فاقد صلاحیت بودند و حق انجام هیچگونه اعمال مذهبی را نداشتند. این چهار مرکز مذهبی هر یک مسئول منطقه خاصی بودند که عبارت بودند از:

مرکز مذهبی آسیای مرکزی و قزاقستان: اداره این مرکز در تاشکند جمهوری ازبکستان بود. مدیر حنفی مذهب مرکز مفتی «ضیاءالدین خان ابن‏ ایشان باباخانوف» بود. حوزه قضایی این مرکز پنج جمهوری قزاق، قرقیز، تاجیک، ترکمن و ازبک بود و از جهات بسیاری این مرکز مهمترین و بزرگترین مرکز اسلامی در شوروی بود.

مرکز مذهبی سیبری و شوروی اروپایی: اداره این مرکز در اوفا جمهوری خودمختار باشقیر واقع بود، مدیر حنفی مذهب این مرکز مفتی «طلقت تازیق» بود. حوزه قضایی این مرکز کلیه مسلمانان جمهوری متحد شوروی سوسیالیستی روسی (به غیر از داغستان و قفقاز شمالی) و جمهوری لیتوانی و روسیه سفید را دربر می‏گرفت.

مرکز مذهبی قفقاز شمالی و داغستان: اداره این مرکز در ماخاچ قلعه در جمهوری خودمختار داغستان قرار داشت. مدیر حنفی مذهب این مرکز مفتی «محمود جکییف» بود. (Balci, 2010)

مرکز مذهبی ماورای قفقاز: اداره این مرکز در باکو جمهوری آذربایجان قرار داشت. مذهب آن شیعه و سنی حنفی بود. ریاست آن را فردی شیعه به نام شیخالاسلام شکور پاشایوف به عهده داشت. حوزه قضایی این مرکز مربوط به مسلمانان ساکن در جمهوری‏های ارمنستان، آذربایجان و گرجستان بود.

 

سیاست دینی جمهوری آذربایجان: کنترل، سرکوب، هجمه

جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی اتحاد شوروی به مانند دیگر جمهوریهای استقلالیافته از شوروی با بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مواجهه شد. مهمترین بحرانی که این جمهوری با آن مواجهه شد، بحران قرهباغ بود که این جمهوری تازهتاسیس را وارد جنگی خانمانسوز کرد. البته باید توجه کرد که شروع درگیریهای قرهباغ از سال 1988 بود اما درگیریهای پردامنه در پی فروپاشی شوروی به وقوع پیوست. همچنین به قدرت رسیدن نیروهای ملیگرای مساوات و جبهه خلق و تلاش نخبگان قدیم برای بازگشت به قدرت سببساز شکلگیری جنگ قدرت در فضای سیاسی داخلی این کشور شد. در نتیجه این جنگ قدرت، نیروهای اسلامی که از اواخر دوران اتحاد شوروی و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حال رشد و گسترش بودند فرصتی برای تقویت ساختار و اشاعه نفوذ خود یافتند. با بازگشت نخبگان قدیم به رهبری حیدر علیاف به قدرت طبقه حاکمه روند تثبیت قدرت خود را آغاز کردند. در اولین گام برای تثبیت قدرت خاندان حیدر علیاف، پارلمان آذربایجان در سال 1996 اصلاحیهای در مورد قانون «ایمان مذاهب» تصویب كرد كه منع فعالیت مبلغان خارجی را در پی داشت. همچنین در سال 2001 دولت آذربایجان به بهانه حمایت از تنوع مذهبی در جمهوری آذربایجان اقدام به تشکیل سازمانی با عنوان کمیته کار با تشکلهای مذهبی کرد که ریاست آن به عهده رفیق علیاف بود و هدف اصلی آن در عمل نظارت بر فعالیت گروههای مذهبی و تضعیف نقش اداره مسلمانان قفقاز بود. با مرگ حیدر علیاف و انتقال قدرت به فرزندش الهام، سیاستهای ضددینی حاکمیت جمهوری آذربایجان ادامه یافت. به طور کلی طبقه حاکمه جمهوری آذربایجان در حال احیای مجدد سیاستهای ضددینی اتحاد شوروی است با این تفاوت که عناصر سیاست ضددینی اتحاد شوروی که شامل سه ابزار سرکوب، کنترل و هجمه بود با ابزارهای غربی مواجهه با دین درهم آمیختهاند.

 

الف- کنترل دولت بر مذهب

1- محدود سازی قانونی

قانون اساسی جمهوری آذربایجان مبتنی بر سکولاریسم است (ماده 6 قانون اساسی) و مذهب و دولت بایستی از هم جدا باشند (ماده 19) سیستم آموزشی سکولار است و همه مذاهب در برابر قانون برابر هستند و آزادی عقیده تضمین شده است. (ماده 37) اما در عمل جدایی کاملی وجود ندارد و دولت از طریق قانون آزادی بیان و کمیته امور دینی در امور مذهبی دخالت میکند. گروههای دینی مستقل اصلاحیه قانون ایمان مذاهب در سال 1996 را به عنوان نوعی تخطی اصول آزادی مذهب مورد لحاظ قرار میدهند. بر اساس این اصلاحیه، فعالیت گروههای مذهبی خارجی ممنوع اعلام شد و حکومت همه گروهها و سازمانهای مذهبی را ملزم ساخت که مجددا ثبت قانونی کنند. بر اساس رویه جدید، اگر مرکز امور مسلمانان تحت ریاست اللهشکور پاشازاده مشروعیت یک گروه را مورد شناسایی قرار میداد دیگر نیازی به ثبت قانونی مجدد این سازمانها نبود اما در نتیجه این اقدام گروههای شیعی و مذهبی نزدیک به اللهشکورپاشازاده مجوز فعالیت میگرفتند و این امر موجب ایجاد نوعی مونوپولی برای اللهشکور پاشازاده گردید و موجب افزایش انتقادات گروههای مستقل از اداره مسلمانان قفقاز شده بود که این مساله با تشکیل کمیته امور دینی در سال 2001 تغییر یافت. تا سال 2006 تعدادی از گروههای مستقل در نتیجه رقابت موجود بین رئیس اداره مسلمانان قفقاز و رفیق علیاف رئیس کمیته امور دینی توانستند بدون طی مراحل ثبت مجدد مجوز فعالیت خود را اخذ کنند، اما با انتصاب هدایت اروجاف در سال 2006 هماهنگی بین این دو مرکز افزایش یافت و گروههای مستقل دیگر نتوانستند از این شکاف استفاده کنند. در این شرایط گروههای مستقل مذهبی از سیاست غیرعادلانه و استاندارد دوگانه دولت بسیار انتقاد میکردند. در این شرایط گروههای مسیحی و یهودی بدون نیاز به جلب توجه شیخالاسلام و با حمایت دولت میتوانستند فعالیتهای خود را ثبت قانونی کنند اما گروههای مذهبی اسلامی که روابط خوبی با شیخالاسلام باکو نداشتند نمیتوانستند مجوز فعالیت بگیرند. همچنین بسیاری از منتقدین نسبت به حمایت اللهشکور پاشازاده از الهام علیاف در همه انتخابات با وجود منع قانونی ورود به سیاست توسط مقامات مذهبی انتقاد میکنند. دانشجویان جوانی که در ترکیه تحصیل میکنند همواره نسبت به افرادی که در ایران تحصیل کردهاند از حمایت بیشتری توسط طبقه حاکمه برخوردار میشوند. به طوری که یک مقام رسمی کمیته کار با شکلهای دینی بدون توجه به اصلیت آذری این دانشجویان اظهار میکند که ما بین ترکیه به عنوان یک برادر و ایران به عنوان یک همسایه تفاوت قائل هستیم. این سبب شده است که گروههای شیعه آذربایجانی از سیاست غیرعادلانه دولت انتقاد کنند و معتقد باشند که دولت در حال ترویج فعالیت اسلام سنی مدل ترکیه در یک کشور شیعه است. همچنین این گروهها مدعیاند که دولت کلاسهای قرآن را تعطیل کرده است و در مقابل از فعالیتهای تفسیر قرآن گروههای سنی ترکیهای حمایت میکند. اصلاحیهقانونی دیگری بر روی قانون آزادی مذهب تصویب شد که هدف آن تقویت کنترل دولت بر فعالیت سازمانهای مذهبی از طریق سختتر کردن امکان ثبتنام و فعالیت این گروهها بود. این مساله با انتقادات گستردهای از سوی گروههای مذهبی و موسسات غیر دولتی شد اما دولت توجهی به این انتقادات نکرد.

2- ایجاد کمیته کار با سازمانهای مذهبی

کمیته کار با سازمانهای مذهبی بزرگترین و مهمترین سازمان دولتی آذربایجان در حوزه دین محسوب میگردد كه در سال 2001 ایجاد شد و وظیفه آن نظارت بر کسب مجوز و فعالیتهای گروههای مذهبی است. این سازمان دولتی همچنین دستورالعملهایی برای گروههای مذهبی دارای مجوز ارائه میکند که در آن گفته شده است که آنها چه چیزی را چگونه به مردم موعظه کنند.

همچنین این کمیته جهت حسن اجرای این دستورات نیز نظارت روزانه میکند.گوندوز اسماعیلاف رئیس دپارتمان امور مذهبی مناطق این سازمان در مصاحبهای در مورد کارکرد این سازمان توضیح میدهد: «ما چارچوب قانونی برای فعالیت گروههای مذهبی داریم، اگر آنها این چارچوب را رعایت نکنند ما در امور آنها دخالت میکنیم. همچنین به علت سطح پایین نظام آموزش اسلامی بعضی از گروههای مذهبی سعی میکنند از این خلاء استفاده کنند. دولت تلاش دارد که از این دخالت ممانعت ورزد و ذهن مردم را از این ذهنهای زهرآلود دور کند. برای این کار ما ناچار هستیم که با نیروها و مبلغان مذهبی خارجی وارد جنگ شویم. همچنین ما بایستی آموزش مذهبی بومی خود را ایجاد کنیم و نفوذ جریانهای خارجی را محدود کنیم.»

برای این کار کمیته کار با تشکلهای دینی مصوب کرد که هیچ یک از جوانان آذری حق ندارند بدون اجازه و اطلاع مقامات دولتی برای تحصیل به خارج از کشور بروند. این مساله در رابطه با مصر و ترکیه با توافقنامه بین دولت و این کشورها حل شده است اما دولت در مورد دانشجویان تحصیلکرده در ایران بسیار سختگیر است و در بازگشت این دانشجویان به جمهوری آذربایجان مانع فعالیت رسمی این افراد در مناصب دولتی و همچنین موعظهگری ایشان میشود. اگرچه به طور رسمی در سال 1998 قوانین سانسور توسط حاکمیت منسوخ شد اما کمیته امور دینی در زمینه چاپ و نشر، قوانین سانسور شدیدا سختی را اعمال میکند. تنها موسسات دارای مجوز قانونی کمیته میتوانند حق چاپ و نشر داشته باشند و حتی این موسسات نیز در تعداد نسخ چاپی نیز محدودیت دارند.

همچنین در زمینه ورود ادبیات اسلامی، نگرانیهایی وجود دارد و به شدت توسط کمیته دولتی منع میشوند. برای مثال در سال 2005، 29 کتاب مذهبی به دلیل اشاعه اسلام سیاسی ممنوع اعلام شدند که رساله آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی از آن جمله بود. در سال 2007 پلیس کسانی را که در خیابان و مترو کتاب قرآن میفروختند را بازداشت کرد و کتابهای آنها را توقیف کرد همچنین بعد از اصلاحات قانونی سال 1999 تعداد زیادی از مدارس و کلاسهای قرآنی بسته شدند و بازگشایی آنها ممنوع شد.

 

3- اصلاحات در اداره مسلمانان قفقاز

اسلام رسمی در جمهوری آذربایجان توسط اداره مسلمانان قفقاز مدیریت میشود. این موسسه در ظاهر یک موسسه مستقل خصوصی است که در دوران اتحاد شوروی ایجاد شد. رئیس آن شیخالاسلام اللهشکور پاشازاده است که در سال 1980 به این سمت منصوب شد. معاون او مفتی حاجیعلی عسگر موسایف یک مفتی سنی است. اداره مسلمانان بر روی مساله انتصاب ملاها، آموزش اسلامی و حقوق روحانیون نظارت میکند. ملاهای رسمی که توسط این اداره منصوب میشوند از احترام و محبوبیت پایینی برخوردار هستند. این ملاها با عنوان «قرمیز ملا» در بین مردم شناخته میشوند و در بین مردم همواره به عنوان کهنه جاسوسهای اتحاد شوروی شناخته میشوند که توانستهاند جایگاه خود را در دوران پس از فروپاشی کمونیسم حفظ کنند. به این دلیل و همچنین به علت انحصاری که این سازمان بر روی مساله زیارت اماکن مذهبی و همچنین سفر به مکه و مدینه دارد بسیاری از مردم این سازمان و مدیران آن را افرادی فاسد تلقی میکنند. یکی از امامان جماعت ساکن باکو که مستقل از دولت عمل میکند در مصاحبه با کارشناسان گروه بحران بینالمللی گفته است: «اداره مسلمانان قفقاز یک سازمان مذهبی نیست بلکه یک بنگاه تجاری است». او معتقد است که دخالت پاشازاده در سیاست به نفع الهام علیاف و نامزدهای حزب حاکم، قدرت این اداره را بسیار تضعیف کرده است. همچنین این اداره با وجود دریافت مقادیر کلانی از وجوه زیارتگاهها، همواره مورد انتقاد مردم قرار گرفته است که از آنها در برابر ظلم هیئت حاکمه دفاع نکرده است. خانم جوانی از شهر آستارا در مصاحبه با گروه بحران بین المللی گفت: «پاشازاده چه کاری برای ما انجام داده است؟ او اذان را ممنوع کرده است، او تنها افراد نزدیک به خود را برای امام جماعتی مساجد فرستاده است و کاری برای مساجد انجام نداده است و ما خود مجبور به تعمیر مساجد شدهایم.» اداره مسلمانان قفقاز همچنین دانشگاه اسلامی باکو را مدیریت میکند و چهار نمایندگی منطقهای آن در مناطق زاگالتا، لنکران، سومقایت و مینگه چائور تنها مراکز رسمی آموزش مذهبی هستند.

(تنها یک دانشکده الهیات در دانشگاه دولتی باکو وجود دارد که مستقل از این اداره فعالیت میکند اما از لحاظ کیفیت علمی و آموزشی در سطح بسیار پایینی قرار دارد). در سال 2002 این اداره تلاشهایی را برای ترمیم وجهه خود صورت داد و در این راستا، آموزش نسل جوانی از روحانیون را در اولویت قرار داد. در گام اول این اداره تلاشهایی را برای جذب جوانان آذری انجام داد که در خارج از کشور به ویژه در ترکیه، مصر، سوریه، کویت، عربستان سعودی و حتی ایران تحصیل کرده بودند. در گام بعدی دانشکدههای جدید منطقهای دانشگاه اسلامی فعال شدند تا بتوانند نسل جدیدی از روحانیون آموزش دیده را تربیت کنند تا این افراد جایگزین روحانیون قبلی شوند. این تلاشها در برخی از مناطق به ویژه مناطق سنینشین موفقیتهایی کسب کرد. محمت اقیدوف معاون رئیس روحانی منطقه زاگاتا و بالاکان گفت:
«در گذشته امامان جماعت از سطح پایینی از دانش مذهبی برخوردار بودند و میزان فساد در بین آنها بالا بود، این روحانیون نمیتوانستند حتی به پرسشهای مذهبی مردم پاسخ دهند اما روحانیون جوان به پرسشها و مطالبات مردم میتوانند پاسخ دهند.» در گام سوم نیز این اداره سعی کرده است نوعی هویت اسلامی ملی ایجاد کند. حاجی سعیدی رئیس شاخه لنکران دانشگاه اسلامی باکو و یک روحانی شیعه از یک خانواده سنتی مذهبی، توضیح میدهد که «ما نمیخواهیم ایرانیها و یا ترکها بر ما حکومت کنند ما ترجیح میدهیم که سنتهای مذهبی خاص خود را داشته باشیم. ما اکنون با نسلی روبهرو هستیم که از اینترنت استفاده میکند و اسلام بایستی خود را با این شرایط تطبیق دهد. شیعه همیشه مراسم روز عاشورا را با سینهزنی و گریه بر مصیبتهای امامحسین(ع) گرامی میدارند. ما بایستی به این روند خاتمه دهیم و به جای سینهزنی آن را با اهدای خون جایگزین کنیم.»

اما این تغییرات از جانب بسیاری از دینداران این جمهوری مورد بیتوجهی قرار گرفت. بعضی از روحانیون قدیمی اگرچه تحصیلات آکادمیکی در مراکز مذهبی نداشتند اما مورد حمایت و احترام مردم محلی قرار داشتند. در برخی از روستاها، مساجدی که روحانیون جوان به تولیت آنها منصوب شدهاند خالی از جمعیت هستند، در حالی كه مراسم مذهبی و روضهها توسط روحانیون قدیمی اجرا میشود. همچنین در بیشتر مناطق با وجود این که روحانیون تحصیلکرده در حوزههای علمیه ایران با محدودیتهای اداره مسلمانان قفقاز و دولت مواجهه هستند اما بسیار مورد توجه مردم محلی قرار میگیرند، امری که سبب شد دولت در سال 2012 برای مقابله با این روند، ورود مبلغان خارجی به ویژه ایرانی را به این جمهوری برای تبلیغ ممنوع کند.

 

4- تلاش برای ایجاد اسلام مدل آذربایجانی

طبقه حاکمه برای مقابله با روند رو به رشد اسلام انقلابی و شیعی در جامعه خود ناچار شده است که به سوی حمایت از یک نوع اسلام خاص و منحصر به جمهوری آذربایجان سوق پیدا کند. در این راستا سعی کرده است همانگونه که در بالا ذکر شد اصلاحاتی را در نظام آموزش مذهبی ایجاد کند که این کار را با ترویج و توسعه مراکز آموزش مذهبی وابسته به اداره مسلمانان قفقاز شامل دانشگاه اسلامی باکو و شعبههای وابسته به آن جبران کرد. همچنین طبقه حاکمه برای تقویت این جریان مبادرت به تأسیس موسسات غیردولتی وابسته به خود کرده است تا به ترویج این الگوی دینی بپردازند. این موسسات که با هدف تقویت منویات دینی طبقه حاکمه شکل گرفته است قصد دارد به ترویج مدلی از اسلام بپردازد که مورد قبول و تایید حاکمیت است و اصول سکولاریستی دولت را نقض نمیکند. نمونه این نوع موسسات، مرکز دین و دموکراسی است. این مرکز در سال ۱۹۹۸ و با اهداف؛ بهبود روابط بین ادیان موجود در جمهوری آذربایجان، بهبود جایگاه دین اسلام در عرصههای مختلف اجتماعی به عنوان دین اکثریت مردم جمهوری آذربایجان، تبلیغ اصولی و علمی مبانی و ارزشهای صحیح دینی، شکلگیری معارف دینی سالم تأسیس شد. این مرکز بعد از ایجاد، سلسله همایشها و سمینارهایی را در زمینه سازگاری ارزشهای اسلامی و دموکراسی برگزار کرده و یکی از رویکردهای اساسی خود را تعیین جایگاه و نقش واقعی دین اسلام در جامعه آذربایجان تعیین کرده است. به گفته مسئولان این مرکز تصمیم دولت مبنی بر تشکیل کمیته دولتی تشکلهای دینی، بنا به درخواستها، مطالبات و فشارهای این مرکز بوده است. در رویکرد ارائه شده از سوی این مرکز که به مثابه یک مانیفیست آنرا به اطلاع عموم رسانده است حمایت از موارد زیر در امور دینی مورد توجه قرار گرفته است:

تنظیم امور دینی جامعه توسط ارگانهای حاکمیتی؛

توجه به تحمل عقاید ادیان دیگر؛

پیشگیری از سیاسی کردن دین و تشکیل رژیم دینی؛

 

همچنین طبقه حاکمه برای پیشرد این هدف خود سعی کرده است از ورود جریانشیعی انقلابی به درون سرزمینهای خود به انحاء مختلف جلوگیری کند. سانسور کتابهای مذهبی، ممنوعیت ورود رسالهها و کتابهای مذهبی از ایران، محدود کردن فعالیت بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی به بهانه مبارزه با ترویج افراطگرایی توسط نیروهای ایرانی، ممنوعیت فروش کلیه محصولات اسلامی مانند فروش پوششهای اسلامی، تسبیح، قبلهنما، تقویم مخصوص اوقات نماز، تابلوها، پوسترها و اشیایی که نام خدا و حضرت محمد (صلی الله علیه و آلهوسلم) زینتبخش آنها هستند، ممنوعیت تبلیغ مبلغان خارجی به ویژه ایرانی در جمهوری آذربایجان و حتی ممنوعیت پخش فیلمهای مذهبی تولید خارج مانند مختارنامه و حضرت یوسف از جمله اقدامات بازدارنده حاکمیت برای تقویت مدل اسلام آذربایجانی هستند. ( واحدی، 1386)

5- حمایت از جریان اباحهگری

انتشار مقاله رفیق تقی علیه دین اسلام در نشریه صنعت گازتی از مصادیق این جریان بود که آن نیز با سیل خروشان اعتراضات در داخل و خارج مواجه و دولت و نهادهای قضایی کشور را وادار به دستگیری و محکومیت نویسنده یاد شده کرد. فعالان دینی در آذربایجان رواج این دیدگاهها را نتیجه بیمبالاتی و عدم احساس مسئولیت مقامات دولتی میدانند و حتی گفته میشود، دولت از این جریان حمایت میکند. همچنین در روزهای آغازین سال 2012 نیز بیانیه ای که هدایت شده بودن آن از طرف ارگانهای صاحب قدرت در جمهوری آذربایجان مشخص بود، علیه دین اسلام صادر و در مطبوعات این کشور منتشر شد. این بیانیه مدعی بود که دین اسلام به زور به مردم این سرزمین قبولانده شده است. این بیانیه که به امضای 54 نویسنده و روزنامهنگار جمهوری آذربایجان صادر شد، در آن از عناصر ضداسلام همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده و رافیق تقی تکریم شده و به پیوند فکری آنها با  تئوریسینهای ضددین و ضدخدا همچون مارکس و انگلس و نیچه افتخار شده است. در این بیانیه درکنار تکریم دشمنان اسلام و خدا، علیه اسلام و علمای اسلامی ومبانی و نمادهای اسلامی همچون فتوا و حجاب فحاشی شده است. در کنار صدور این بیانیه، مقالات متعدد دیگری نیز به منظور زیر سوال بردن تشیع و نهاد مرجعیت و تقلید از مراجع شیعی نیز در دستور کار رسانههای باکو قرار گرفت. در این مقالات، نویسندگان معلومالحال سعی میکنند ریشههای اعتقادی مردم جمهوری آذربایجان را سست کنند که نمونه آن مقاله غنیمت زاهد در سایت مدیافوروم است. نویسندگان این مقالهها معمولا با عنوان «الحادگرایان جدید» شناخته میشوند که با حمایت ضمنی طبقه حاکمه به فعالیت میپردازند. به نظر میآید، پایبندی نظام سیاسی به سکولاریسم و توجه بیش از اندازه به خواستهای غربیها و مجامع اروپایی دولت جمهوری آذربایجان را در موقعیتی قرار داده است که از یکسو با حرکتهای اصیل شیعی به مقابله بپردازد و از سوی دیگر جریانهای غیرشیعی به ویژه میسیونرهای مسیحی را آزاد بگذارد. ( واحدی، 1386)

 

6- حمایت از فعالیت نورچیها

بزرگترین گروه غیردولتی ترکیه در جمهوری آذربایجان جنبش نورچی یا طرفدران فتحالله گولن هستند. این جنبش توسط سعید نورسی در اوایل قرن بیستم پایه گذاری شد. نورسی کسی است که در کتاب خود با عنوان رساله نور، تفسیری مدرن از قرآن میدهد و در آن به موضوعاتی چون هدف زندگی و اهمیت علم و دانش در شناخت خدا و راهنماییهایی برای تبدیل به انسان کامل شدن اشاره میکند. بعد از مرگ نورسی یکی از شاگردان او به نام فتحالله گولن تلاش بسیاری جهت مدرن کردن جنبش انجام داد و توجه خود را بر آموزش علمی متمرکز کرد و پیروان خود را به گشودن مدارس مدرن ترکیهای در سرتاسر جهان توصیه نمود. گولن به عنوان فردی که خواهان گفت و گوی بین یهودیان، مسلمانان و مسیحیان شناخته شده است دیدارهایی با رهبران مسیحی و یهودی و همچنین پاپ ژان پل دوم صورت داده است. فلسفه نورسی ریشه در اسلام حنفی دارد، اما در کنار آن گرایشات صوفیانه نیز دارد. البته این گرایش به مساله مرشد اعتقاد چندانی ندارد و معتقد هستند افراد بدون راهنما و به صورت مستقل میتوانند راه حقیقت را پیدا کنند به نوعی که می توان از این گرایش به عنوان یک فهم پست مدرن از اسلام صوفی که تمرکز خود را بر روی ارتقای اخلاق فردی و اعتقادات مذهبی و اجتناب از تبلیغات تودهگرا قرار داده است، اشاره کرد. فعالیتهای این جنبش در جمهوری آذربایجان به وسیله یک شرکت خصوصی ترک به نام موسسات آموزشی مدرن هدایت میشود این موسسه هماکنون حدود ده دبیرستان، یک مدرسه ابتدایی، یک ورزشگاه، ده پیشدانشگاهی و یک دانشگاه (دانشگاه قفقاز) را اداره میکند. همه این مراکز آموزشی با برنامه آموزشی سکولار و غربی آموزش داده میشوند که مورد تأیید وزارت آموزش جمهوری آذربایجان است. زبان اصلی این موسسه انگلیسی است و در کنار آن آذربایجانی و ترکی استفاده میشود. دانشگاه قفقاز که یک دانشگاه شناخته شده در این کشور می باشد در سال 2001 جایزهای را از وزارت آموزش این کشور دریافت کرده است. همچنین دبیرستانهای وابسته به این جنبش نیز در این کشور به جهت موفقیتهایشان شناخته شده هستند و افرادی که میخواهند در آن ثبتنام کنند بایستی یک امتحان ورودی بدهند و پس از پذیرش بایستی حدود 1500 تا 3000 دلار شهریه بدهند. بنابراین قالب افرادی که در این مدارس ثبتنام میکنند از خانوادههای طبقه متوسط و طبقههای بالای جامعه میباشند. با وجود اینکه رسما آموزش مذهبی در این مدارس بر اساس قوانین ترکیه و جمهوری آذربایجان ممنوع میباشد اما به جهت اینکه معلمان این افراد از پیروان جنبش نورسی و گولن هستند اکثر فارغالتحصیلان این مدارس به صورت حداقلی با اسلام آشنا هستند. (Park, 2008)

فعالیتهای این جریان بیشتر متمرکز بر شهرهای بزرگ مانند باکو، گنجه، سومقایت و مناطقی مانند قابالا، شکی، قوبا و آقداش است و تحت حمایت دولت جمهوری آذربایجان فعالیت میکنند. دولت جمهوری آذربایجان از این جریان به عنوان یک موازنه کننده در مقابل اسلام شیعی و انقلابی استفاده میکند و از دوران ریاست جمهوری حیدر علیاف ، فعالیتهای ترکیه در مناطق شمالی و به ویژه در بین لزگیها تشویق میشود. (Cornell، 2006)

 

7- حمایت از فعالیتهای تبلیغی یهودیان و مسیحیان

گروههای میسیونری مسیحی و یهودی بعد از توجه دولت باکو به اعطای آزادی فعالیتهای دینیـ مذهبی، گسترش درخور توجهی در کشور داشتهاند. فعالیت این گروهها که از نظر قانونی ثبت شده هستند، در کنار اهتمام دولت به بازسازی و احیاء فعالیت مکانهای مذهبی مسیحی و یهودی نمود بارزی پیدا کرده است، تا جایی که شهروندان مسلمان بارها نگرانی شدید خود را پیرامون گسترش زایدالوصف این گروهها اعلام نمودهاند. در این زمینه گردانندگان اداره روحانیت مسلمانان قفقاز و شیخالاسلام پاشازاده رهبر این نهاد نیز بارها نگرانی و اعتراض خود را به دولت اعلام نمودهاند.

برخی از این گروهها فعالیتهای چندجانبهای را دنبال میکنند. بنیاد سوروس که توسط جورج سوروس شهروند آمریکایی یهودیتبار و با دارا بودن شعبههای متعدد در کشورهای مختلف جهان هدایت میشود، مهمترین این گروهها در جمهوری آذربایجان به شمار میرود. بنیاد سوروس در کنار تبلیغ مسیحیت به اقدامات عامالمنفعه مختلفی در این کشور دست میزند. که کمک به خانوادههای مستمند به ویژه آوارگان جنگی قرهباغ، انجام پروژههای بهداشتی و آموزشی
(از جمله آموزشهای دینی مسیحیت، رایانه و زبان انگلیسی) و توانمندسازی جامعه زنان شیعه آذری در جهت مشارکت و ایفای نقش بیشتر در عرصههای مختلف اجتماعی ـ مدنی، و سامان دادن فعالیتهای شبکهای و متصل به هم از جمله اقدامات صورت گرفته توسط این بنیاد است که موفقیتهایی نیز در پی داشته است. هرچند بنیاد سوروس در جمهوری آذربایجان به اندازه برخی دیگر کشورها نظیر گرجستان موفق نبوده است ـ که بدون شک اقدامات متقابل و افشارگریهای دینداران شیعه در این عدم موفقیت نقش داشته است ـ ولی در توصیف موفقیت گروههای مسیحی شاید همین کافی است که بدانیم تاکنون در جامعه محدودی مانند جمهوری آذربایجان ۵۰۰۰ نفر به دین مسیحیت گرویدهاند.

پیروان آیینهای کریشنا و یهوا آیینهای مسیحی نیز در جمهوری آذربایجان پایگاه دارند. پیروان یهوا که نام گروه «شاهدان یهوا» بر خود نهادهاند، در برخی کشورهای غربی فرقههای دینی انحرافی تلقی میشود و از اینروست که در برخی کشورهای اروپایی فعالیت این فرقه متوقف گردیده است. کمیته دولتی امور تشکلهای دینی آذربایجان چند مورد از فرقههای میسیونری مسیحی را به دلیل اقدامات مخرب و تفرقهساز تعطیل ساخته است، ولی تاکنون
فعالیت شاهدان یهوا را آزاد گذاشته است. رافق علیاف رئیس سابق کمیته یاد شده در این خصوص عقیده دارد؛ مادامی که دولتآذربایجان شاهد اقدامات مخرب و آشوبساز این فرقه نیست به آن اجازه ادامه فعالیت میدهد. (شیعه نیوز، 1386)

 

ب- تغییر ارزشهای فرهنگی مردم: هجمه ارزشهای آمریکایی

رشد روند جهانی سازی یا جهانی شدن موجب تقویت روندهای فرهنگی متعارضی در جهان معاصر شده است. فرهنگ و ارزشهای غربی تحت عناوین مختلفی چون لیبرالیسم، ارزشهای دموکراتیک و یا ارزشهای آمریکایی در حال گسترش به سوی جهان قدیم است. این جریان فرهنگی که با حمایت ابزارهای رسانههای جهانی از جمله شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای، مسابقات ورزشی، فروشگاههای موادغذایی، مکدونالد، موسیقی پاپ و مراکز گردشگری و تفریحی، شبکه اینترنت، فستیوالها و صنعت سینمای غربی و نماد آن هالیوود به پیش میرود در تعارض با جریان رشد گرایشات مذهبی و بیداری اسلامی است. این دو روند متعارض صحنهی کنونی سیاست جهانی را به دو جبهه استکبار و دیکتاتوری (تحت لوای ارزشهای آمریکایی) و جبهه حق بدل کرده است. در جبههبندی کنونی نیروهای استبدادی برای بقای خود ناچار به حمایت از ارزشهای آمریکایی هستند تا بتوانند با کمک نیروی رسانهای و نظامی غرب بقای خود را هر چند برای زمانی کوتاه تمدید کنند. این مساله اکنون نیز در جمهوری آذربایجان صادق است و طبقه حاکمه برای مقابله با روند بیداری اسلامی مردم جمهوری آذربایجان ناچار شده است که به جبهه استکبار پناه ببرد. این عامل سبب شده است که در سالهای اخیر شاهد روند تغییر در سیاستهای فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان باشیم. در سالهای اولیه استقلال با هیئت حاکمه برای تقویت روح ملیگرایی آذربایجانی، سیاستهای فرهنگی خود را به سمت ترویج ارزشهای آذری و به ویژه موسیقی مقام و عاشیق آذری با محتوای ترویج حس ملیگرایی سوق داده بود. در دوران حکومت الهام علیاف و با بروز نشانههای رشد ارزشهای مذهبی و دینی در جامعه آذربایجان، سیاستهای فرهنگی دولت جمهوری آذربایجان تحت رهبری بنیاد حیدر علیاف با ریاست مهربان علیآوا (همسر رئیس جمهور) به سوی سیاستهای فرهنگی لیبرالیستی و غربی سوق داده شد. (مصاحبه با دیپلمات سابق ایرانی در باکو) در این سالها محتوای برنامههای تلویزیونی با تغییری محسوس مواجهه شد و فیلمهای سینمایی و تلویزیونی غربی و به ویژه هالیوودی مورد توجه قرار گرفتند. بنیاد حیدر علیاف تحت عنوان حمایت از موسیقی ملی آذربایجان به حمایت از برنامههای فرهنگی پرداخت که حاصل آن تبلیغ موسیقی پاپ و بیگانه از فرهنگ آذری بود. تخصیص هزینههای کلان جهت اعزام نمایندگانی برای شرکت در مسابقات یوروویژن و میزبانی از آن که هیچگاه نماد و نشانهای از فرهنگی بومی آذربایجانی در آن دیده نمیشود، در تداوم این سیاستها قابل ارزیابی است. در قالب تغییر فضای شهری و معماری شهر به سمت ارزشهای آمریکایی به ناگاه شهر باکو پر از ساختمانهای بزرگ و کلوپهای شبانه شد. فروشگاههای مک دونالد در مرکز شهر باکو افتتاح شد و در نزدیکی روستای مذهبی نارداران مرکزی تفریحی ساخته میشود که هدفی جزء تغییر ساختار فرهنگی این روستای مذهبی در آن مشاهده نمیشود. همچنین شهر باکو به علت برگزاری بسیار کنسرتهای موسیقی به عنوان شهر فستیوالها و کنسرتها شناخته میشود و در گامی دیگر رسانههای آذری از برگزاری برنامههای رقص و قبحشکنی خیابانی تحت عنوان جنبش فلش موب حمایت میکنند و هر گونه مساله امر به معروف و نهی از منکر در این جمهوری مسلمان با عنوان افراطگرایی توسط حاکمیت نفی و مقابله میشود.

 

ج- سرکوب دینداران

رشد درآمدهای نفتی و افزایش قدرت دولت موجب شد که طبقه حاکمه احساس بینیازی از جامعه کند و به سرکوب جریانهای سیاسی رقیب خود بپردازد. حزب حاکم در گام اول تثبیت قدرت خود به مقابله با احزاب مخالف غربگرای خود مبادرت کرد و طی دو انتخابات بحث برانگیز این جریان را در عرصه سیاسی بسیار تضعیف نمود. نخبگان حاکم در گام بعدی به سوی مقابله با جریان رو به رشد اسلامگرا روی گرداند. جریان اسلامی که در نتیجه سیاستهای آشفته طبقه حاکمه در سالهای ابتدایی استقلال توانسته بود رشد قابل توجهی پیدا کند به عنوان رقیبی سرسخت برای نخبگان اقتدارگرا مطرح شدند. اولین مرحله سیاست سرکوب با ممنوعیت قانونی حزب اسلام از فعالیت سیاسی کلید خورد. این سیاست که منجر به زندانی شدن تعدادی زیادی از رهبران حزب اسلام شد نه تنها موجب تضعیف این جریان نشد بلکه برای این جریان وجههای ظلمستیز ایجاد کرد. گام دوم این سیاست با سیاست تخریب مساجد شیعه توسط دولت آشکار شد. این سیاست نیز با مقاومت مردم دیندار در مقابل حکم تخریب مسجد فاطمهالزهرا شدت گرفت و به دستگیریهایی منجر شد. در مرحله بعدی طبقه حاکمه با مشاهده روند رو به رشد فعالیتهای مذهبی در جامعه و رونق روز افزون مراسم عزاداری محرم و صفر و شب قدر در جامعه جمهوری آذربایجان به سرکوب شرکتکنندگان در این مراسمها پرداخت. سرکوب عزاداران وفات حضرت رسول (ص) در بهمن ماه 1388 و سرکوب عزاداران حسینی در شهرهای گنجه، آستارا، باکو، نخجوان و دیگر شهرها و روستاهای جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر مواردی بودند که نشان از سیاست سرکوب حکومت الهام بودند. همچنین در ماه محرم بسیاری از مساجد و هیئتها از برگزاری مراسم عاشورا و تاسوعای حسینی و برگزاری دعای ندبه هفتگی منع شدهاند. سرکوب فروشندگان کتابها و محصولات فرهنگی و مذهبی نیز در ادامه این سیاستقابل ارزیابی هستند. (بنیاد مطالعات قفقاز، 1390) هیئت حاکمه در مقابل اعتراضاتی که فعالان رسانهای و خبری دیندار به این سیاستها صورت دادند به بازداشت و زندانی کردن این افراد پرداخت که بارزترین این موارد دستگیری رامین بایراماف مسئول سایت «اسلام آذری» بود. در ادامه سیاستهای سرکوب دولت آذربایجان با هدایت سازمان امنیت ملی آذربایجان به دستگیری اسلام گرایان با اتهاماتی ساختگی جاسوسی، قاچاق و افراطگرایی پرداخته است که مورد بارز آن به دستگیری و حبس طولانی مدت حاج محسن صمداف رئیس حزب اسلام آذربایجان و همراهان او به دلیل اعتراض علیه ممنوعت حجاب و به بهانه حمل اسلحه و مواد مخدر مربوط میشود. (خبرگزاری اهل بیت (ع)،1389) همچنین در ماههای اخیر سازمان امنیت ملی آذربایجان به بهانه جاسوسی حدود 40 نفر از شهروندان دیندار خود را بازداشت کرد، همچنین سازمان امنیت ملی آذربایجان در ماههای اخیر به قتل یکی از شهروندان آذربایجانی به نام رامین شیر محمداف، فروشنده کتب دینی متهم شده است که نگرانی بسیاری از مجامع بینالمللی را برانگیخته است. از دیگر موارد سرکوب دینداران توسط حاکمیت مربوط به معترضین به ممنوعیت حجاب در مدارس آذربایجان و مخالفان برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو هستند. (آران نیوز، 1390)

نتیجه:

به قدرت رسیدن مجدد نخبگان دوره کمونیستی در سالهای پس از فروپاشی در جمهوریآذربایجان تحت عنوان حزب آذربایجان نوین، زمینهساز بازتولید سیاستهای اقتدارگرا و ضددینی دوران اتحاد شوروی شد. عقد قرارداد نفتی بزرگ موسوم به قرارداد قرن در دوران حکومت حیدر علیاف موجب سرازیر شدن سرمایههای غربی به میدانهای نفتی جمهوری آذربایجان و در نتیجه رشد درآمدهای نفتی دولت آذربایجان شد. رشد درآمدهای نفتی در کنار وجود ساختار فسادی نهادینه شده در هیئت حاکمه جمهوری آذربایجان موجب شکلگیری ساختاری استبدادی در جمهوری آذربایجان شد. استبداد شکل گرفته هیئت حاکمه با کمک درآمدهای نفتی توانست به مقابله با جریانهای مخالف و تثبیت قدرت خود بپردازد. روند تثبیت قدرت طبقه حاکم جز از طریق نابودی جریان رو به رشد و قوی اسلامی و شیعی عبور نمیکرد و این عامل سبب شد که گروه حاکم با احیا و اصلاح ساختار و سیاستهای ضددینی اتحاد شوروی به مقابله با دین بپردازد. از سوی دیگر تغییر شرایط و زیرساختهای فکری و محیطی جهانی موجب شد که دولت کنونی جمهوری آذربایجان به بهانه حرکت به سوی ساختارهای اروپایی زمینههای بسط و قدرتگیری ارزشهای غربی و لیبرالیسم فرهنگی را فراهم کند و این رویداد موجب شد هیئت حاکمه جمهوریآذربایجان در کنار دو عنصر سیاست دینی سرکوب و کنترل دوران اتحاد شوروی عنصر سومی را با عنوان هجمه فرهنگی لیبرالیستی به آن بیافزاید.

 

منابع فارسی:

 هاشمیان، هادی (1375)، «جزوه علمای قفقاز »، جلد اول، انتشارات مركز تحقیقات و برنامه ریزی رادیو برون مرزی، زمستان 1375،
صفحه 40 ـ 138.

 آران نیوز (1390)، « اتهام یک وکیل علیه وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان»، دسترسی در 11 اسفند 1390،
 http://www.arannews

.ir/fa/news/28952.aspx.

 شیعه نیوز (1391)، « تبلیغ دین مسیحیت در جمهوری آذربایجان»، دسترسی در تاریخ 12 اردیبهشت 1391

http://www.shia-news.com/fa/news/1534.

 واحدی، الیاس (1386)، « هویت قومی در جمهوری آذربایجان»، تهران: مؤسسه مطالعات بین‏المللی ابرار معاصر.

 مصاحبه با دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ایران در باکو، 21 مرداد 1390، تهران.

 خبرگزاری اهل بیت (ع) (1389)، «انتقال رهبر حزب اسلام جمهوری آذربایجان به اداره مبارزه با جرایم سازمان یافته»، دسترسی در 5 خرداد 1391.http://abna.ir/data.asp?lang=1&Id=221024

 بنیاد مطالعات قفقاز (1390)، «مردم عزادار تبریز سرکوب مدافعان حجاب در جمهوری آذربایجان را محکوم کردند»، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰، دسترسی در 4 خرداد 1391.http://www.ccsi.ir/vdcicvap2t1a5.bct.html

 

منابع انگلیسی:

 

 International crisis group (2008), "Azerbaijan: Independent Islam and the State", accssed in:http://www.crisisgroup.org/~/media/Files/europe/191_azerbaijan_independent_islam_and_the_state.ashx (accessed 10 24, 2010).

 Balci, Bayram, (2010) ,"Islam and globalization in post-Soviet Central Asia and Caucasus.",  reseau-asie. 4 1, 2007. http://www.reseau-asie.com/edito-en/reseau-asie-s-editorial/islam-and-globalization-in-post-soviet-central-asia-and-caucasus-by-bayram-balci-director-of-the-ins/ (accessed 13 10, 2010).

 Cornell, Svante E. "The Politicization of Islam in Azerbaijan." Central Asia-Caucasus Institute & Silk Road Studies. 10 10, 2006. http://www.silkroadstudies.org/new/docs/Silkroadpapers/0610Azer.pdf (accessed 10 24, 2010).

 Park, Bill. (2008), "The Fethullah Gulen Movement." global politican. 12 31, 2008. http://www.globalpolitician.com/25355-fethullah-gulen-turkey (accessed

10 13, 2010).

این مقاله برای اولین بار در فصلنامه شماره 30 و31 آران منتشر شده است.

  • نوشته شده
  • در يکشنبه 24 دي 1391
captcha refresh