در دولتی که بر اساس ارزشهای دنیوی ایجاد شده است {دولت لائیک}، نمیتوانیم راحت زندگی کنیم. بیایید فریب مزخرفات و سخنان یاوه را نخوریم
g/arannews
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان
به گزارش آران نیوز خانم کونِل اِیوازلی روزنامه نگار و نویسنده آذربایجانی در سایت آذری بیرلیک مطلبی با موضوع مشکلات زن آذری منتشر نموده که بازخوانی آن خالی از لطف نیست :
3سال پیش از این به ج. ا. ایران سفر کردم. هدف اصلیام از این سفر، زیارت مشهد {مقدس} بود. در 15 روزی که در ایران بودم، در منزل اقوام آذری مان مهمان بودم، در کرج، شهریار و تهران. شیوهی زندگی آنان را در این مدت مورد توجه قرار دادم. علی رغم این که 3 سال از آن زمان میگذرد اما وقتی به آن روزها فکر میکنم به این نتیجه میرسم: یکی از دلایلی که زن ایرانی آزاد به نظر نمیرسد، پوشش و حجاب وی میباشد. زن آذربایجانی اگر چه مجبور به این کار نیست اما مثل برده زندگی میکند.
قوانین آذربایجان صرفاً برای تضمین و تأمین حقوق مردان وضع شده است. به چه علت؟ بیایید من مثال بزنم، شما قضاوت کنید.
من مشاهده کردم که در ایران، زنانی که تشکیل خانواده میدهند عجله ای برای بچه دار شدن ندارند. چرا؟ چون اگر این ازدواج به طلاق بیانجامد، بچه باید با پدرش بماند و مادر از فرزندش محروم میشود و از این رو، برای جلوگیری از این اتفاق وحشتناک، در بچه دار شدن عجله به خرج نمیدهند. کسی آنها را وادار به این کار و عجله در آن نمیکند. اول و آخر هر ماه به زن ایرانی نمیگویند که چرا بچه دار نمیشوی؛ و زندگی، روال عادی خود را طی میکند. بعد از 3 سال به فکر بچه دار شدن میافتند.
اگر از هم جدا شوند، این که بچه باید با پدرش بماند، قانون وحشتناکی به نظر میرسد. اما به نظر من این گونه نیست. البته که برای مادر عزیزتر از فرزند کسی نیست. اما این قانون برای عدم اذیت شدن فرزند در ازدواجهای بعدی و ایجاد شرایط برای زن جهت تشکیل مجدد خانواده است.
در آذربایجان، تمام شرایط به نفع مردان ترتیب داده شده است. بچه باید با مادرش بماند. مرد هم میتواند با پرداخت اندک نفقه ای، مجدداً ازدواج کند. به یک کلام، به عیش و نوش بپردازد. زن هم اگر جانش هم دربیاید باید کار کند و وظیفهاش را که نگه داری بچه توست، به جا بیاورد. زن آذربایجانی بدهکار و مدیون همه است. به پدرش، به مادرش، به شوهرش، به مادر شوهرش، به پدر شوهرش، به بستگانش، به مردم و جامعهاش.
زن آذربایجانی که طلاق میگیرد، عجله ای برای ازدواج مجدد ندارد چرا که الآن تنها مسئول خودش نیست بلکه مسئولیت فرزندش نیز بر دوش اوست. باید مرد قابل اطمینان و اعتمادی پیدا کند تا با وجود بچهی همراهش با او ازدواج کند، آیا این مرد هم پیدا میشود؟
زن ایرانی آزاد است، هم در خانواده و هم در جامعه. به معنای واقعی کلمه «خانم» است. با احترام، عزت و غرور زندگی میکنند، تحصیل میکنند، کار میکنند و حرفشان نفوذ و تأثیر دارد. مگر اینها از عناصر و اجزاء آزادی نیستند؟ ما زنان آذری از سیلی و لگد جامعه جان مان به لب رسیده است. در دولتی که بر اساس ارزشهای دنیوی ایجاد شده است، نمیتوانیم راحت زندگی کنیم. بیایید فریب مزخرفات و سخنان یاوه را نخوریم، نمیتوان از برابری جنسی حرف زد، اصلاً «وجود ندارد». بلکه درخواست ما از جامعه نه برابری بلکه درک شدن و احترام میباشد.
زنی که برای گذران زندگی خانوادهاش حمّالی میکند و برای تجارت، آوارهی بازارهای ترکیه و ایران میشود، زن آذربایجانی است. این زن بسیار فداکار است. پس شوهرش؟ او چه کار میکند؟ در تابستان، در حیات خانه مشغول بازی داوِرنو و... است و یا در چایخانهها (هم چنین، در زمستان) مشغول بطالت و وقت گذرانیِ بیهوده است. زن آذربایجانی به محض شوهر کردن باید مثل برده کار کند. بروید به ایران. آیا در ایران در بازار که مأوای شیطان میباشد، زن میبینید؟ الآن هم به خاطر منافع خود، زن آذربایجانی را لخت میکنند.
آری، مسابقه بدهید ای زنان محترم، وقتی شما این گونه {لخت} میشوید، مردان مفت خور آذربایجان شما را میپسندند. طوقهای جدیدی به گردن شما انداخته میشود، اطلاع ندارید. شما باید هم همسر، هم پدر، هم برادر و هم رفیقه ی جنابان مردان آذربایجان باشید. وقتی تو را در اینترنت، برنامه های تبلیغاتی، در کوچه و بازار و... میبینم، خجالت میکشم. ببین تو را به چه روزی انداختند. به تو گفتند، آزاد هستی و تو را لخت کردند. در اوایل، از میهمانان خارجی با لباس ملی استقبال می شد، اولی اکنون با....
من در شهرهای ایران حضور یافتم و زنان آنان را دیدم و اینک این را میتوانم بگویم: من به زن باحجاب و دارای پوشش ایران غبطه میخورم. ای کاش در این شرایط برهنگی و عریان بودن، به اندازهی زن ایرانی آزاد و راحت بودم.