ل/سرویس آذربایجان
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان
19 سال از خاموش شدن آتش جنگ میان آذربایجان و ارمنستان می گذرد. هفدهم اردیبهشت ۱۳۷۳ (هفتم مه ۱۹۹۴) شهر شعر و هنر آذربایجان، شوشا (شیشه) سقوط كرد. آتش بسی كه پنج روز پس از این، شكست سخت آذریها اعلام شد و هنوز هم ادامه دارد، به پیشروی ارامنه در خاك آذربایجان پایان داد، اما زخمی چركین را بر پیكر باكو برجای گذاشت كه تاكنون هیچ مرهمی التیام بخش آن نبوده است و آن قره باغ بود و اشغال خاك آذربایجان توسط ارامنه.
البته كشمكش میان این دو قوم تاریخچه ای بس دور دارد و از آن دست ماجراهایی است كه تاریخ آن را در تاریك ترین گوشه های خود پنهان ساخته است.
روزگاری تركهای عثمانی ارامنه رااز آناتولی به سوی قفقاز كوچاندند و روسها كه ارامنه را به چشم یكی از وفادارترین قومها به خود، چه در جنگهای ایران و روس و چه در نبرد میان روسیه و عثمانی می نگریستند، قوم رانده شده را در مناطقی از قفقاز از جمله قره باغ اسكان دادند كه پیش از آن نیز، سكونتگاه اقلیت بزرگی از ارامنه بود و این، تركیب جمعیتی قره باغ را به نفع ارامنه تغییر داد. البته به اعتقاد برخی تاریخ نگاران، سیاست ارمنی سازی تنها منحصر به قره باغ نبود و بسیاری از سرزمینهایی كه اكنون بخشی از خاك ارمنستان است نیز پیش از آن، بیشتر ملك غیر ارمنیان بود. حتی ایروان، پایتخت كنونی جمهوری ارمنستان شهری مسلمان نشین بوده كه نامهای بسیاری از شخصیتهایی كه از این شهر برخاسته اند، گواه آن است. در هر حال حدود سه دهه حاكمیت استالین بر اتحاد جماهیر شوروی و سیاستهایش در جابجایی قومی بر تركیب قره باغ كه در آن زمان استانی خودمختار بود، بیش از پیش تأثیر گذاشت، به طوری كه در سال ۱۹۸۹سه چهارم جمعیت یكصد و نود و دو هزار نفری آن را ارامنه شامل شده و بقیه آذری بودند.
آغاز روند فروپاشی شوروی در اواخر دهه هشتاد میلادی، فرصتی فراهم آورد تا ارامنه و آذربایجانیها كه برای نخستین بار در تاریخ به سوی داشتن دولتی كاملا مستقل پیش می رفتند، حسابهای خود را تسویه كنند. احساسات ملیت پرستانه و قوم گرایانه كه در طی سالها كشمكش، همواره حال آتش زیر خاكستر را داشت، با نسیم استقلال خواهی و تشكیل جمهوری، شعله ور شد. قره باغ كوهستانی كه با خوانش ارمنی اش، ناگورنو قره باغ نامیده می شود، در سال ۱۹۲۱به آذربایجان اختصاص داده شد، پیشنهاد رابرت كوچاریان رئیس جمهور ارمنی زاده قره باغ برای اختصاص آن به ارمنستان رد شد. اما آتش جنگ زمانی برافروخته شد كه احساسات به هیجان آمده دو قوم در قره باغ اوج گرفت و ارمنیها كه عامل مذهب هم به نفعشان بوده و به غرب و حتی روسها پشت گرم بودند، فریاد استقلال قره باغ كوهستانی (ناگورنو قره باغ) را سر دادند. البته «جمعیت ارامنه» كه مركزشان در پاریس بود، در سال ۱۹۸۷هم در رویای استقلال به سر می بردند و همان سال پرچم ارمنی را در شهر «خان» قره باغ كاشتند كه آذریها را به خشم آورد
در هر حال، آن زمان استقلال قره باغ را حتی جمهوری ارمنستان هم به رسمیت نشناخت و هنوز هم نمی شناسد؛ اما زمانی كه ارتش ارمنستان به سوی این منطقه روان شد؛ عملا ایروان از این استقلال حمایت كرد.هركسی ادعایی در این منطقه می كرد: ارامنه كلیساهای به یادگار مانده از قرون وسطی را گواه می گرفتند و آذریها دو مسجدشان را در شوشا. جنگ، اما زمانی بود كه باكو نیز در دام جنگ داخلی گرفتار آمده بود. طرفداران «ایاز مطلب اف» رئیس جمهور وقت در باكو با مخالفان به سركردگی ابوالفضل ایلچی بیگ درگیر بودند و كشور در آستانه فروپاشی بود. از سویی نخجوان، راه خود را می رفت و از سوی دیگر تالشها در جنوب و لزگیها در شمال، علم استقلال طلبی برداشته بودند. در این زمان ارامنه هم فرصت را مغتنم شمرده و در خاك آذربایجان پیش می رفتند. بدین ترتیب ارتش ارمنستان علاوه بر این كه قره باغ علیا را از دست آذربایجانیها دور نگه داشت، قره باغ سفلی را نیز متصرف شد و هفت استان جمهوری آذربایجان را هم و البته سقوط شوشا پایان كار بود.جنگ خونین بیش از پنجاه هزار كشته برجای گذاشت و یك میلیون بی خانمان آذری. آذریها از خانه خود بیرون شده و در چادرها خانه كردند.از آن سال تاكنون دو كشور به همراه واسطه ها و میانجی گران به دنبال راه حل اند.
گروه مینسك در سال ۱۹۹۴برای پایان دادن و یافتن چاره ای برای این معضل تشكیل شد كه ابتدا قرار بود فنلاند رهبرییش را بر عهده گیرد كه تصمیمش عوض شد و عقب رفت و پس از آن كه ارمنستان و روسیه نیز به حضور آمریكا در رأس اعتراض كردند، سه قدرت آن روز یعنی فرانسه، روسیه و آمریكا شدند هسته مركزی، اما راهكارهایی كه این گروه اندیشید، هیچگاه نتوانست این بحران را به سرانجامی رساند.
سیاستمداران معتقدند دعواهای ارضی بدترین نوع كشمكش میان دو كشور است، چه خاك وطن ناموس است و حیثیت. حل آن هم گذشتن از آبروست. برای همین هم از دو راه كاری كه مینسك تاكنون پیشنهاد كرده، هیچ یك پذیرفته نشده است: یكی واگذار كردن تمام سرزمینهای اشغالی به آذربایجان و جدایی كریدور لاچین؛ كه آذربایجان هیچگاه نپذیرفته و دیگری اعطای خودمختاری به قره باغ و عقب نشینی نیروهای ارمنی از خاك آذربایجان كه نه ارمنستان پذیرفته و نه آذربایجان.
رابرت كوچاریان، رئیس جمهور ارمنستان بر این باور بود كه بهترین راهكار گفتگوی مستقیم رهبران دعوا با یكدیگر است.در سال ۱۹۹۹گفتگوهای مستقیم كوچاریان و حیدرعلی اف رئیس جمهور فقید آذربایجان آغاز شد. دو رهبر ۲۱بار پیش از مرگ علی اف با هم دیدار كردند و گرچه دیدارشان در مارس ۲۰۰۱در پاریس مثبت پیش رفت، و بعد از آن مذاكره در«كی وست» آمریكا به دعوت كالین پاول دستاوردهای چشم گیری داشت، اما باز هم هیچ راه حلی پذیرفته نشد. ارمنستان حرف خود را می گفت و آذربایجان نیز و حالا هم چنین است. دیدار ۴ساعته دو رئیس جمهور در واگن ترنی در صدرك مرز ارمنستان و نخجوان اما امیدهایی را پدید آورد، ولی گفتگوی علی اف با خبرنگارانی كه بیرون واگن به انتظار مانده بودند، امیدها را ناامید كرد. علی اف با لبخندی مقابل دوربین های خبرنگاران گفت: ما این بار فقط گفت و گو كردیم، نه پیشنهادی بود و نه مذاكره ای، اما به دنبال آن گفت كه صبر آذری ها به سر آمده است ؛ جمله ای که پس از حیدر علی اف بارها از زبان الهام علی اف نیز شنیده شده است و لی راه به جایی نبرده است .
در این میان، نقش بیگانگان در بی نتیجه ماندن این معضل پررنگ بود و هست، چه حل آن شاید این اهرم را كه همواره در مقابل هر دو طرف دعوا در قفقاز موثر بود، از دست آنها بگیرد.
از سویی آتش بس گرچه همواره می تواند به جنگ مبدل شود، ولی آتش بس تقریبا 20 ساله ، چندان نگرانی را تاكنون برای بازیگران قفقاز بویژه آمریكا روسیه و اروپا بوجود نیاورده است. جالب آن كه تمام اینها با هر دو طرف بازی می كنند و یك روز توپ را به زمین ارامنه و روز دیگر به سوی آذری ها پاس می دهند.
كشورهای منطقه از جمله تركیه هم بویژه در حمایت از آذربایجان كه به قول علی اف، یك جان در دو بدن بودند، همواره در نوسانات این بحران نقش داشته است.
آنچه در این میان مورد توجه کسی نیست اینکه كودكان آذری كه پس از بی خانمانی پدر و مادرشان در چادرها چشم به دنیا گشوده اند اكنون نیز وضعیت شان چندان تعریفی ندارد، امیدوارند كه كسی راه حلی بیابد و آنها هم زندگی در چهاردیواری را بچشند و ناچار نباشند برای تكه ای نان در زمستانهای سرد باكو عزت نفس خود را حراج زنند.
راستی سرانجام مناقشه قره باغ چه خواهد شد ؟