تاریخ : چهارشنبه 27 شهريور 1392
کد 40265

به مناسبت سالگرد درگذشت استاد شهریار/شهریار شاعر همه نسل ها

سال 1285 خورشیدی در حافظه تاریخی ادب فارسی و آذری سالی بسیار مهم است که خورشیدی درخشان همچون سید محمد حسین حسین بهجت تبریزی را به عرصه شعر و ادب تقدیم کرده است

خبرگزاری آران/سرویس ایران

 سال 1285 خورشیدی در حافظه تاریخی ادب فارسی و آذری سالی بسیار مهم است که خورشیدی درخشان همچون سید محمد حسین حسین بهجت تبریزی را به عرصه شعر و ادب تقدیم کرده است.

به گزارش نصر نیوز،پدرش حاج میزا آقا بهجت تبریزی که در تبریز وکیل بود از همان ابتدای دوران کودکی استعداد وصف ناپذیر را در سخنان نکته سنج و شور و شوق او می دید. در اوایل کودکی برای در امان ماندن از بیماری واگیردار در شهر به روستای خشکناب عزیمت می کند پس از مدتی به تبریز بازمی گردد و پس از پایان دوران سیکل در سال برای تحصیل1300در مدرسه دارلفنون به سوی تهران راهی می شود. تا شش ماه قبل از فارغ التحصیل شدن از رشته پزشکی آینده ای درخشان در عرصه پزشکی انتظارش را می کشید که شاید اگر آن اتفاق نیفتاده بود در حال حاضر یکی از صاحب نامان عرصه پزشکی بود. اما عشق دوران جوانی شاید تنها بهانه ای بود تا این استعداد درخشان شعر وادب مانند آتشفانی فوران کند. شش ماه از تحصیلش در رشته پزشکی باقی مانده بود که به دلیل ناملایمات روزگار و جفای یار ترک تحصیل کرد و برای التیام درد به شعر پناه برد. خواهر زاده اش خانم ترابی که او نیز در عرصه شعر و ادبیات دستی دارد می گوید:او هیچ وقت از مطالعه و شعر خوانی خسته نمی شد و پس از مرگ همسرش عزیزه تنها کتاب هایش همدم اوبودند. وی ادامه می دهد:او همه عمر خود را صرف شعر و ادبیات کرد و اگر در این عرصه توانست نام خود را جاودان کند تنها در سایه عشق جنون وار او به این هنر است. این دلایل کافی است که دانشگاه تبریز را مجاب کند تا دکترای افتخاری رشته ادبیات فارسی را از دانشکده ادبیات تقدیم وی کند. از سلطان سخن شعر فارسی و ترکی علاوه بر مجموعه آثارش خانه قدیمی او برای مشتاقان به یادگار مانده که همه ساله گردشگران مشتاقانه از این مکان بازدید می کنند. خانه ای قدیمی که ساخت آن به سال 1336 باز می گردد و در بافت تاریخی تبریز در محله مقصودیه واقع شده است. بالای در خانه تابلویی بزرگ با عکس شهریار جلب توجه می کند که نوشته موزه ادبی استاد شهریار،از در که وارد می شوی حال و هوایی خاص و وصف ناپذیر را احساس می کنی. قبل از وارد شدن چند لحظه ای جلوی در خشکت می زند این در تو را به سال های دور پیوند می زند،همان سالی که استاد از این در وارد منزل تنهایی خود می شد. خانه ای نه چندان بزرگ با نمایی قدیمی و حیاطی کوچک،حیاطی که در آن حوضی و گل و گیاه های زیبایی خود نمایی می کنند. داخل حیاط سه پله وجود دارد که پل ارتباطی ساختمان و حیاط محسوب می شود. ساختمان حال و هوای غریبی دارد،عکس ها و شعرهایش زینت بخش راهرو و ورودی ساختمان است .از پله ها که بالا میروی یک اتاق در سمت راست و یک انبار مابین اتاق و آشپرخانه وجود دارد. در سمت چپ هم اتاقی بزرگ تر وجود دراد که مبلمان و وسایل شخصی استاد مانند دست نوشته ها،لباس ها،فنجان و قوری و... وجود دارد. راهنمای موزه با لبخندی گرم به استقبالمان آمد،خانمی جوان که با اشتیاق موزه را برایمان توصیف می کرد. در مورد اتاقی که استاد بیشتر وقتش را درآنجا می گذارند سوال کردم ،اتاق سمت راست را نشانم داد. او می گوید استاد بیشتر وقتش را به دیل اینکه یک انبار داشت و به آشپزخنانه نزدیک تر است اینجا سپری می کرد. اتاقای که در سمت چپ وجود داشت آن زمان برای مهمان استفاده می شد ولی اکنون با وسایل شخصی استاد تزئین شده است. دیدن وسیله ها شخصی شهریار حال و هوای غربی را به انسان می دهد،فکر اینکه این لباس ها زمانی تن رنجور و خسته از ناملایمات روزگار او را لمس کرده است حال و هوای دلت را بارانی می کند. در یکی از ویترین ها کمانچه قدیمی،در قسمتی دیگر دست خط مهدی اخوان ثالث که دو بیت را در زمان بیماری شهریار در وصف او سروده بود خود نمایی می کند. استاد سخن،سید محمد حسین بهجت تبریزی را هرچند در این شهر به دنیا آمده ولی نمی توان به این شهر محدود کرد. شهرت و اعتبار او در حد و مرزها نمی گنجد و فراتر از محدوده های جغرافیایی است.شعرهای زیبای او در هر زمان تحسین علاقه مندان ادبیات را بر می انگیزد و گذر زمان از ارزش و اعتبار آن نمی کاهد چرا که سخن دل بوده و برای همه نسل ها سروده شده است. زمانی که در وصف نیما می گوید :نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم /سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم یا آنچه در وصف استاد صبا،ملک الشعرای بهار ،ایرج میرزا و چندین شاعر صاحب نام دیگر سروده است حکایت از دغدغه ای مشترک دارد که چیزی نیست جز زندگی انسانی و مرگی با آزادگی. شهریار شاعر همه نسل ها و همه زمان ها است و دغدغه ای و سخنی ندراد جز آزادگی و انسانیت.

گزارش از ندا فرشباف

 

  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 27 شهريور 1392
captcha refresh