محمد امین رسول زاده که در کشور شما مشهور است وقتی با برخی از آذری ها نامه نگاری می کرد نامه اش را به زبان فارسی می نوشت
خبرگزاری آران/سرویس آذربایجان
طی یک «نشست خبری» روزنامه «گوندلیک تلگراف»،محسن پاک آیین سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان به سؤالات مطرح شده از سوی " طالح شاه سووارلی " سردبیر روزنامه «گوندلیک تلگراف»، " دیلقم احمد " دبیر بخش سیاسی این روزنامه و "جمال الدین حسن اوغلو " سردبیر پرتال خبری «پوبلیکا .آذ» پاسخ داده است. سفیر گفتگوی مفصلی در مورد نقش جدید ایران در منطقه، روابط کشورش با آذربایجان، ترکیه و ارمنستان و نیز مسایل دریاچه ارومیه مطرح کرده است:
واضح بگویم، برخورد بنده نسبت به ایران همواره منتقدانه بوده است. ولی بر اساس آخرین مشاهداتم، رییس جمهور ایران ضمن حضور در نشست داووس قصد داشت تصویر یک کشور باز به سوی جهان را ایجاد کند. این اقدام به حد کافی قابل توجه به نظر می رسید. شما این روند را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما همه شهروندان جمهوری آذربایجان چه با ما مخالف باشند و چه نباشند را دوست داریم. از شنیدن نظرات مخالف شما نیز استقبال می کنیم. به نظرم، در چنین مقطع زمانی، سفر آقای روحانی و آقای الهام علی یف به داووس بسیار ارزشمند بود. دیدار آنها در فضای صمیمی برگزار شد. این دیدار بنا به خواست طرفین انجام گرفت. این اولین دیدار رؤسای جمهور بود. طرفین از یکدیگر به طور رسمی برای سفر به پایتخت های شان دعوت کردند و تمایلات خود را برای گسترش روابط بین دو کشور ابراز داشتند. این تمایلات رؤسای جمهور در مورد گسترش روابط دو کشور مسئولیت ما به عنوان سفرا را افزایش می دهد .
آیا انتظار می رود رؤسای جمهور آذربایجان و ایران در سال جاری دیدار کنند؟
امیدوارم که این دیدار انجام گیرد. هر کاری که از دستم برآید برای این مهم انجام می دهم. آقای روحانی بارها اعلام کرده است که گسترش روابط با همسایگان دارای اولویت است. گسترش روابط با کشورهای مسلمان از جمله همسایگان از اولویت های سیاست خارجی ما می باشد. جمهوری آذربایجان به عنوان کشور مسلمان و همسایه کشور مهمی برای ماست. از این رو، آینده روابط فیمابین را روشن می بینم.
روابط تهران و ارمنستان یکی از مسایل اصلی است که باعث تأثیر در رابطه ایران با جمهوری آذربایجان می شود. واقعاً روابط ایران با ارمنستان را عادی تلقی می کنید؟
برقراری روابط عادی با همسایگان یکی از اولویت های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. در همه کشورهای جهان نیز چنین است و همه کشورها، برقراری روابط نزدیک با همسایگان خود برای به حداقل رساندن اختلافات و گسترش روابط را در برنامه دارند. روابط ایران و ارمنستان نیز در این چارچوب است. به نظرم، مردم فهیم آذربایجان علت روابط ایران با ارمنستان را درک می کنند. ما علیرغم روابط مان با ارمنستان، هیچ گاه از حمایت از موضع عادلانه آذربایجان در رابطه با مناقشه قره باغ اجتناب نکرده ایم. روابط ما با ارمنستان هرگز علیه آذربایجان نبوده است. به رغم این که دارای روابط با ارمنستان هستیم، همواره از تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان در نهادها و سازمان های بین المللی از جمله سازمان همکاری اسلامی حمایت کرده ایم. جامعه بزرگی از اقلیت ارمنی در ایران وجود دارد. از این رو، هم در دوره حکومت شوروی و هم پس از آن ایران دارای روابط با ارمنستان بوده است. داشتن رابطه ما با ارمنستان و آذربایحان یک امتیاز است و در صورت لزوم فرصتی برای میانجیگری ایران در حل مناقشه قره باغ میان دو کشور را فراهم می آورد. برخی کشورها در منطقه وجود دارند که هیچ رابطه ای با ارمنستان ندارند و از این امتیاز محروم هستند. گمان می کنم که روابط ما با ارمنستان قابل توجیه است. می دانم که قبل از وقوع مناقشه قره باغ، آذربایجان نیز دارای روابط با ارمنستان بود. حتی ارامنه در اینجا و آذربایجانی ها در آنجا زندگی کرده اند. مناقشه قره باغ توسط کشورهای بزرگ به صورت مصنوعی ایجاد شده و آن ها در ایجاد این اختلاف به دنبال منافع خود هستند. به نظرم، این مناقشه در آینده حل و فصل خواهد شد و دو کشور مجدداً از روابط همسایگی برخوردار خواهند شد. در حال حاضر دیدارهایی در سطوح رؤسای جمهور و وزیران خارجه دو کشور برگزار می شود. در برخورد با همسایگان باید دقت بیشتری نمود و این یک اصل پذیرفته شده است.
در مقاطع زمانی مختلف اختلافات بین ایران و آذربایجان بوجود می آید. به ویژه، در سال گذشته تشنج در گذرگاه های مرزی دو کشور ایجاد شد. چنین به نظر می رسد که این مسأله حل شده است. ولی تضمینی برای عدم تکرار این مسأله وجود ندارد. آقای سفیر، چه اقداماتی برای عدم تکرار چنین مواردی، برنامه ریزی می کنید؟
یکی از خصوصیات کشورهای همسایه این است که هم مشترکات و هم اختلافات دارند. نمی توانید دو کشور همسایه را در دنیا پیدا کنید که هیچ اختلافی با هم نداشته باشند. اگر این اختلافات نبود وزارت خارجه ها نباید بودند و ما دیپلمات ها نیز بیکار می ماندیم. اختلافات بین آذربایجان و ایران، اختلاف عادی بین دو کشور همسایه است. آذربایجان خود را کشور اروپایی و ایران خود را کشور آسیایی تعریف کرده است. گاهی مقررات گمرکی اروپا و آسیا با یکدیگر همخوانی ندارند. به عنوان مثال، استانداردهای ارتفاع کامیون ها و تریلی ها در اروپا یک اندازه و در آسیا در اندازه دیگری است. گاهی این مسأله، اختلاف به وجود می آورد. ولی، نکته ای مهم در اینجا این است که ما پشت میز مذاکره این مسأله را حل می کنیم. ما مرزهای طولانی داریم و در این مرزها ممکن است یک مرزبان به صورت انفرادی دچار اشتباه شود و حادثه ای ایجاد کند. ما دریای مشترک داریم و هر کشور می خواهد سهم خود را از این دریا بگیرد. همچنین رود ارس داریم که هر دو طرف قصد استفاده از آن در چارچوب منافع خود را دارند. گاهی برای تنظیم مقررات جاری اختلاف نظر ایجاد می شود. ولی این ها مسایل قابل حل هستند. البته برخی اختلافات نیز وجود دارد که توسط نیروهای ثالث ایجاد می شود. به عنوان مثال، برخی نیروهای قوم گرا در کشورتان مایل به برقراری روابط عادی بین آذربایجان و ایران نیستند. تعداد آنها زیاد نیست و جایگاه مهمی هم در جامعه ندارند. ولی آنها مطبوعات و رسانه دارند. کشورهای خارجی از جمله کنگره آمریکا از این گروه ها حمایت می کنند. در ایران نیز ممکن است برخی نیروها مایل به برقراری روابط عادی بین ایران و آذربایجان نباشند. آنها نیز هم سایت و مطبوعات دارند. گاهی این فعالیت ها روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار می دهد. ولی در اینجا مهم این است که در سطح رسمی با هم مشکل نداریم. شما نمی توانید مشاهده کنید که اظهار نظری علیه ایران از سوی آذربایجان و یا اظهار نظری علیه آذربایجان از سوی ایران در سطح رسمی اعلام شود. در سطح غیر رسمی، روزانه 3 یا 4 مقاله ضد ایرانی در روزنامه های آذربایجان می بینیم. در ایران نیز ممکن است چنین باشد. مهم این است که رهبران دو کشور خواهان برقراری روابط عادی بین دو کشور هستند و از وخامت این روابط جانبداری نمی کنند.
نه تنها دو کشور همسایه و مسلمان هستیم بلکه مشترکات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی قدیمی داریم. در آذربایجان تعداد زیادی فارسی زبان و در ایران نیز جامعه بسیار بزرگ ترک وجود دارد. برخورد دو کشور با یک دیگر جنبه خوبی دارد. به عبارتی، همکاری دو کشور تنها متکی بر حقوق بین المللی، دیپلماسی، منافع اقتصادی نیست بلکه انتظارات ما از ایران و انتظارات ایران نیز از ما بسیار زیاد است. این انتظارها نیز انتقادات را به میان می آورد در حالی که توقع حمایت بسیار گسترده ای از ایران داریم، شما رابطه ای با ارمنستان برقرار می کنید. این یک توقع برادری است ...
شهروندان شما شاهد هستند که پس از کسب استقلال جمهوری آذربایجان، ایران تا چه میزان کمک هایی به این کشور ارایه کرد. به ویژه ما در سال های جنگ بین آذربایجان و ارمنستان در کنار آذربایجان بودیم و از این کشور حمایت می کردیم. در این رابطه اسناد تاریخی نیز وجود دارد. به نظرم، برخی مسایل نیز یا بیش از حد بزرگ نمایی می شود و یا به گونه دیگری معرفی می شود. برخی نیروهای قوم گرا در آذربایجان چنین وانمود می کنند که گویا فارس ها در ایران، آذربایجانی ها را تحت فشار قرار می دهند. تلاش می کنند که این را به عنوان مناقشه اقوام فارس و آذربایجان معرفی کنند. این را بدانید که قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد. قوم فارس کجا هستند؟ قوم گرایان در آذربایجان اقوامی که به جز زبان آذربایجانی به زبان های مختلف صحبت می کنند را قوم فارس می نامند. اما در ایران به جز کسانی که به زبان آذربایجانی صحبت می کنند اقوام کرد، عرب، لر، بلوچ، بختیاری و قشقائی نیز زندگی می کنند. در ایران قومی به نام فارس وجود ندارد. فارسی یک زبان است. فارس نام قدیمی ایران ـ پرشیا ـ بوده است. اکنون نام این کشور ایران است.
شما خودتان از کدام قوم هستید؟
من خودم ایرانی و از شیراز هستم. اسم استان ما فارس است. ولی این، اسم قوم نیست، بلکه اسم منطقه می باشد. شما در استان فارس می توانید تعداد زیادی از نمایندگان اقوام آذری، لر، بختیاری، قشقایی و دیگر اقوام را مشاهده نمایید. فارسی؛ زبان مشترک اقوام ایرانی است. اقوام ایرانی برای این که زبان رسمی فارسی باشد، به قانون اساسی رأی داده اند. در ایران هیچ قومی با رسمیت زبان فارسی مخالف نیست.
این مسأله نباید مانع حفظ زبان های دیگر بشود ... به خصوص در مسأله آموزش به زبان مادری ...
زبان ملی ما زبان فارسی است. نود و هشت درصد مردم ایران به رسمی بودن زبان فارسی رأی مثبت داده اند. هر قوم هم زبان قومی خود را دارد. یعنی، مردم ایران هم زبان ملی خود را و هم زبان قومی خود را می پذیرند. زبان ملی و رسمی هر کشور موجب اتحاد و همبستگی مردم آن کشور می شود. کشورهای استعماری هر وقت می خواستند کشوری را بگیرند اول سعی می کردند زبان ملی آن کشور را از بین ببرند و بدین طریق بین اقوام آن کشور تفرقه بیاندازند. در ایران قرن ها است که زبان فارسی، زبان ملی است. اقوام دیگر همراه با حفظ زبان قومی خود، احترام خود به زبان فارسی نیز ابراز می دارند. برای حفظ وحدت ملی در سراسر ایران آموزش به زبان فارسی است. بر اساس قانون اساسی کشورمان زبان های قومی هم در دانشگاه های استان های قوم نشین تدریس می شود. همه اقوام رادیو، تلویزیون و روزنامه به زبان خود دارند. با زبان خود با همدیگر ارتباط برقرار می کنند. من خودم آذری نمی دانم، ولی وقتی به تبریز می روم می بینم که مردم این شهر به زبان آذربایجانی تکلم می کنند، آن ها فارسی هم می دانند و از این مسأله اصلا ناراحت نیستند. چرا که این، زبان ملی آنها است. شهریار از این که به زبان فارسی شعر می سراید افتخار می کند. ما خودمان نیز وقتی شعر «حیدر بابا سلام» را می خوانیم لذت می بریم. محمد امین رسول زاده که در کشور شما مشهور است وقتی با برخی از آذری ها نامه نگاری می کرد نامه اش را به زبان فارسی می نوشت. به عنوان مثال سید حسن تقی زاده یکی از دولتمردان بزرگ ایرانی بوده است و خودش نیز آذری بود. ولی بسیاری از نامه نگاری ها بین این دو شخص به زبان فارسی بوده است. هیچ وقت بین زبان فارسی و آذربایجانی اختلاف نبوده و در ایران با این مسأله خیلی عادی برخورد می شود. شعرای ما به زبان آذربایجانی شعر گفته اند. شعرای آذربایجانی نیز به فارسی شعر گفته اند. وقتی صدام حسین به ایران حمله کرد به مناطق عرب نشین و کرد نشین حمله کرد. ولی آذربایجانی های کشورمان که در شمال شرق کشور زندگی می کنند برای دفاع به آن مناطق شتافتند و به دشمن اجازه ندادند خاک کشور را اشغال کند. ستارخان و باقرخان آذربایجانی بودند، ولی آنها برای ایران جنگ کردند. چیزهایی که در رسانه های قوم گراها مبنی بر فشار بر آذربایجانی ها در ایران نوشته می شود، درست نیست. چنین چیزی وجود ندارد. در حال حاضر ما برای اتباع جمهوری آذربایجان لغو روادید کرده ایم. سالانه حدود یک میلیون نفر از شهروندان جمهوری آذربایجان به ایران سفر می کنند. وقتی آنها به ایران سفر می کنند و برمی گردند دیدگاه آنها نسبت به ایران به کلی تغییر می کند. قوم گراها هر چه قدر تبلیغات کنند دید آنها عوض نمی شود. چرا که همه این ها را با چشم خودشان دیده اند. به نظر من یکی از وظایف اهل قلم و رسانه ها نوشتن حقایق است. بدین طریق دوستی بین دو کشور و مردم محکم تر می شود. واقعا ما یک ملت هستیم که در دو کشور زندگی می کنیم. این شعار نیست. شما به ایران رفته و این را دیده اید، اگر بقیه هم بروند این را از نزدیک لمس می کنند .
برای من خیلی جالب است که شما از شیراز هستید. چراکه شیراز یکی از جاهایی است که به آن خیلی اهمیت می دهم. شما می دانید، ما در موسیقی مقام، بیات شیراز داریم. من این مقام را خیلی دوست دارم. به عنوان نویسنده؛ خراسان و قزوین برای من خیلی جالب توجه است. می خواستم تبریز، اردبیل، تهران و شهرهای دیگر را ببینم. ولی می دانید یکی از کارمندان آکادمی ملی علوم و نیز دو شاعر ما به ایران رفته بودند و برخی مسایل بوجود آمد و آنها دستگیر شدند. برخی اوقات از دوستانی که به تبریز می روند به شوخی می پرسم اگر به ایران بروم آیا من را دستگیر می کنند؟
البته این یک اتفاق بود. من نمی خواهم این مسأله دوباره مطرح شود. کسانی که می خواهند مطالعات انجام دهند اولا باید از مکانی که تحقیقات انجام خواهند داد اجازه بگیرند. کسی که شما به او اشاره کردید بدون اجازه رفته و نیز به خانه یکی از مخالفان دولت رفته بود. طبیعی است که مأمورین امنیتی ما نیز مشغول کار خودشان بوده اند و به او شک کرده و مدت کوتاهی وی را بازداشت کردند و سپس آزاد شد.
یکی از مسایلی که موجب حساسیت مردم آذربایجان است مسأله دریاچه ارومیه است. واقعا در آنجا چه اتفاقی می افتد؟
دریاچه ارومیه یکی از مسایل مهم ایران است. در نتیجه برخی مشکلات از جمله عدم بارندگی و گاهی هم سوء مدیریت این دریاچه با خطر خشک شدن روبرو شده است. درست است که دریاچه ارومیه در خاک ایران است، ولی مردم دیگر مناطق نیز از وقوع فاجعه زیست محیطی نگران هستند. یکی از اولویت های دولت ایران جلوگیری از خشک شدن این دریاچه می باشد. با روی کار آمدن کابینه جدید در ایران و نیز اختصاص مبلغ زیادی برای حل این مسأله ما شاهد عادی شدن وضعیت هستیم. در ایران دریاچه و رودخانه های دیگری نیز هستند که با خطر خشک شدن روبرو هستند، از جمله رودخانه کارون در خوزستان و رودخانه زاینده رود در اصفهان. دولت برای جلوگیری از خشک شدن این منابع آبی تلاش می کند. این مسایل از اولویت های دولت است. البته بخشی از کار دست ماست و بخش دیگر در دست طبیعت است.
ایران می خواهد در منطقه نفوذش را افزایش دهد و به یک قدرت اصلی تبدیل شود. با توجه به این، مشکل کردها را چگونه ارزیابی می کنید؟
در ایران مسأله کرد وجود ندارد. کردهای ایران مثل آذربایجانی های کشورمان در کنار ما هستند. در چهار کشور منطقه کردها زندگی می کنند - ترکیه، سوریه، عراق و ایران. به غیر از ایران در بقیه کشورها مشکل و مسأله کرد وجود دارد. اگر شما به کردستان ایران بروید در آنجا مشکلی نخواهید دید. در ایران عامل اصلی وحدت و همبستگی، دین اسلام است. یعنی همه قوم ها زیر چتر اسلام هستند. کرد نیز مسلمان است، آذری هم همین طور، قبل از این که آذری باشد مسلمان است. این مسأله موجب شده در ایران قومیت گرایی به مسأله اصلی تبدیل نشود. یعنی در ایران عامل اسلام از عامل قومیت قوی تر است. اگر ایران کشور غیر دینی و لائیک بود هر قومی برای خود استقلال، طلب می کرد. قبل از انقلاب اسلامی کشورمان با خطر تجزیه شدن روبرو بود. قوم های بختیاری، لرها، کردها نیز خود مختاری و یا استقلال می خواستند. در حال حاضر همه قوم ها از نظام حمایت می کنند. این مسأله نیز به عامل اسلام بستگی دارد. در ایران هم شیعه ها و هم سنی ها زندگی می کنند. هر دو زیر چتر اسلام متحد هستند. ممکن است گروهی اندک از کردها با حمایت برخی قدرت ها در اروپا و آمریکا علیه نظام حرف بزنند. به عنوان مثال جبهه خلق کرد را تأسیس کرده اند. ولی اینها تعدادشان زیاد نیست و قدرتی ندارند. چرا که این گونه سازمان ها را آمریکا و کشورهای غربی برای فشار بر ایران تشویق می کنند. من یک چیزی بگویم، در انتخابات ریاست جمهوری ایران، کردستان بیشترین شرکت کننده را داشت و این نشان می دهد که کردها به نظام و سیستم وفادار هستند. الحمد لله در ایران هیچ مشکلی قوم گرایی وجود ندارد. کردها، آذربایجانی ها و دیگر اقوام مثل برادر هستند.
ایران می خواهد در جامعه بین المللی و منطقه جایگاه خود را محکم کند. این مسأله از یک طرف به خاطر روی کار آمدن حسن روحانی است. ولی برخی احتمال ها نیز داده می شود مبنی بر این که چون غرب از افزایش نفوذ قطر، عربستان سعودی و حتی ترکیه در منطقه نگران است، گفتگو با ایران را آغاز کرده است ...
ایران به خاطر موقعیت جغرافیایی، پتانسیل اقتصادی و دیپلماسی قوی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مسایل منطقه ای و بین المللی به کشور راهبردی تبدیل شده است. ما در اوایل انقلاب در مسأله فلسطین موضع تأثیر کننده اتخاذ کردیم. اگر ایران نبود مسأله فلسطین به نفع اسرائیل حل می شد. ولی در سایه قدرت و موضع ایران مسأله فلسطین هنوز هم مسأله روز است و امید حل عادلانه مسأله، روز به روز افزایش می یابد. ایران با عدم فروش نفت به رژیم آپارتاید در کشور آفریقای جنوبی و با کمک به مخالفان با رهبری نلسون ماندلا در جهت سرنگونی این رژیم تأثیر گذار بود. من در آن زمان در زامبیا که در نزدیکی آفریقای جنوبی قرار دارد، سفیر بودم. ما در مسأله افغانستان نیز قدرت تأثیر گذار بودیم. آمریکا خودش اعتراف کرده که بدون کمک ما نمی توانست طالبان را سرنگون کند. ما در آن مقطع به آمریکا برای سرنگونی طالبان کمک کردیم. ما در عراق نیز قدرت تأثیر گذار بوده ایم. آمریکایی ها از عراق رفته اند و حالا عراق یکی از کشورهای دوست ایران است. مسأله سوریه نیز سه سال است که ادامه دارد. آنها می خواستند بشار اسد را در یک ماه برکنار کنند. از تروریسم حمایت کردند و اکنون ناکام مانده اند. آقای دکتر حسن روحانی سال ها است که در مسایل امنیت بین المللی و منطقه فعال است. بنابر این فعالیت دیپلماتیک ما در جهان توسعه یافته و قوی تر شده است. این مذاکرات نیز به همین دلیل نتیجه بخش شد. در پشت این مذاکرات یک دیپلمات مجرب مثل دکتر ظریف، در سطح بالاتر مدیریت قوی آقای روحانی و رهنمودهای مقام معظم رهبری وجود دارد. همه اینها موجب به دست آوردن موفقیت شد.
ما سیاست خارجی روحانی و ظریف را دنبال می کنیم. ایران در حل مسأله سوریه پیشنهاد کرد که اول باید سوریه از دست تروریست ها خلاص شود. ایران ابتدا به کنفرانس ژنو – 2 دعوت شد ولی بعدا این دعوت لغو شد. به نظر شما چرا می خواهند بشار اسد را سرنگون کنند؟ آمریکا چه چیزی را می خواهد که ایران علیه او ایستادگی می کند؟
سوریه در مبارزه با اسرائیل در خط مقدم ایستاده و تأمین امنیت اسرائیل یکی از اصول سیاست خارجی آمریکا است. آمریکا این جنگ را در سوریه به راه انداخت که امنیت اسرائیل را حفظ کند. دموکراسی و ادعاهای دیگر بهانه است. آیا برای برقراری دموکراسی در یک کشوری بایستی در آن کشور تروریسم را راه انداخت؟ اگر یک کشور نیاز به اصلاحات داشته باشد، آیا باید کشور دیگری به آن حمله کند؟ آیا در جهان کشور دیگری نیست که در آنجا نیاز به اصلاحات باشد؟ من نمی خواهم اسم ببرم، ولی شما خوب می دانید، آیا در کشورهای منطقه که با آمریکا دوست هستند دموکراسی وجود دارد؟ در کشورهای منطقه که از تروریسم در سوریه حمایت می کنند چند درصد دموکراسی وجود دارد؟ اصلاحات ، دموکراسی، حقوق بشر و ادعاهای دیگر بهانه هایی است برای دفاع از اسرائیل. ببینید، اینها اعلام کردند که باید سلاح های شیمیایی سوریه از بین برده شود. همین که تصمیم به این کار گرفتند آن را اجرا کردند. این نیز به نفع اسرائیل تمام شد. همه کشورهای جهان می گویند که باید سلاح های شیمیایی که در دست تروریست ها هست باید نابود شود، چرا به این عمل نمی کنند؟ چرا هیچ اقدامی برای از بین بردن سلاح های مخرب که در دست گروه های افراط گرا وجود دارد نمی شود؟ عدم موفق نشدن کنفرانس ژنو – 2 این است که در آن توجه به مسأله تروریسم که مسأله اصلی سوریه است نمی شود. اگر قرار باشد رئیس جمهور یک کشور را کشورهای قدرتمند دیگر تعیین کنند، رؤسای جمهور منتحب کشورها هیچ امنیتی نخواهند داشت. به عنوان مثال امروز می گویند می خواهیم بشار اسد رئیس جمهور سوریه را عوض کنیم، فردا خواهند گفت رئیس جمهور کشور دیگر را تغییر می دهیم. کشورهای غربی در کنفرانس ژنو 1 نه با حضور دولت و نه با حضور مخالفان برای این کشور تصمیم گرفتند و گفتند باید بشار اسد برود. حالا می گویند ایران باید تصمیم های ژنو 1 را بپذیرد تا بتواند در کنفرانس ژنو 2 شرکت کند. ما از قبل هم گفتیم که هیچ پیش شرطی نمی پذیریم. همه کشورهای جهان گفتند که ایران باید در این کنفرانس شرکت کند. بان کی مون دبیرکل سازمان ملل برای ایران دعوتنامه ارسال کرد. ولی با فشار آمریکا دعوت خود را پس گرفت. آن ها می خواهند مسأله سوریه را بدین طریق حل کنند.
عاقبت سوریه را چگونه می بینید؟
عاقبت این است که کشورهای خارجی نباید در امور سوریه دخالت کنند. مردم سوریه از طریق انتخابات نظام حکومتی و دولت آینده خود را انتخاب کنند. همچنین باید مسأله تروریسم حل شود. بر فرض این که در کنفرانس ژنو 2 تصمیم گرفته شود که مخالفان به کشور برگردند و انتخابات برگزار شود، همین تروریست ها آنها را نیز می کشند. مدیریت تروریست ها از دست آمریکا و غرب خارج شده است. تا وقتی که مسأله تروریسم در سوریه حل نشود در این کشور صلح برقرار نمی شود.
حتما از اخبار شنیده اید، الله شکور پاشازاده رئیس اداره مسلمانان قفقاز در خصوص کسانی که به سوریه برای جنگ می روند فتوا صادر کرد. چرا که متأسفانه تعدادی از آذربایجانی ها نیز به تروریست ها پیوسته و علیه اسد می جنگند. پیروان مذهب سنی از گروه های تروریستی حمایت می کنند، ولی شیعیان گروه های تروریستی ندارند. آیا در ایران کسانی هستند که به صورت علنی و یا قاچاق برای دفاع از اسد به سوریه رفته باشند؟ مشکلی که شیخ الاسلام در آذربایجان درباره آن فتوا داد آیا در ایران چنین مشکلی وجود دارد؟
به طور کلی ما باید سنی ها را از گروه های تروریستی جدا بکنیم. اکثر سنی ها علیه گروه های تروریستی هستند. همان طوری که خود آمریکایی ها اعتراف کرده اند سازمان «القاعده» را خودشان بوجود آورده اند. آنها به نام اسلام ترور می کنند و چهره اسلام را در جهان خراب می کنند. چه سنی ها و چه شیعیان علیه ترور می باشند. حتی برخی از علمای عربستان سعودی علیه تروریسم فتوا صادر کرده اند. به طور طبیعی هیچ کس از ایران به سوریه برای جنگیدن نمی رود. من از الله شکور پاشازاده به خاطر این فتوا تشکر می کنم. برخی جوانان فکر می کنند اگر علیه اسد بجنگند، شهید می شوند. ولی جهاد وقتی معنی دارد که در راه خدا باشد. فقط در این صورت است که مجاهد به بهشت می رود. کسی که به خاطر منافع آمریکا کشته می شود به بهشت نمی رود. بر اساس گزارش ها صدها تن از شهروندان کشورهای اروپایی به سوریه آمده و به تروریست ها پیوسته اند. در حال حاضر پارلمان اروپا می خواهد برای جلوگیری از برگشت این تروریست ها به کشورهای شان قوانینی را اتخاذ کند. چرا که اگر آنها برگردند، برای امنیت اروپا خطر بزرگی خواهند بود. مدیریت تروریست دیگر از دست کسانی که آن را بوجود آورده اند خارج شده است. این خطر برای همه کشورها وجود دارد. آذربایجان یکی از کشورهای با ثبات و امن است. نباید در اینجا ریسک نمود. موضع گیری جناب پاشازاده و فتوای وی قابل تقدیر است.
گفتید که آمریکا می خواهد امنیت اسرائیل را تأمین کند. ولی ترکیه هم با اسرائیل مشکل دارد و هم دولت فعلی اسلام گرا است. ولی با این حال می خواهد اسد را سرنگون کند، حتی از حمله نظامی به سوریه حمایت کرد. نظر شما در این خصوص چیست؟ همچنین سفر اردوغان به تهران را تشریح نمایید .
روابط ایران با ترکیه همیشه خوب و استراتژیک بوده است. حجم تبادل تجاری دو کشور 30 میلیارد دلار است. دو کشور مشترکات تاریخی، فرهنگی و دینی دارند. ولی در مسأله سوریه ما اختلاف نظر داشتیم. همیشه نیز این مسأله را مذاکره کرده ایم. خوشحالیم که ترکیه اخیرا سیاست سوریه خود را تعدیل کرده است. ترکیه خواهان حل صلح آمیز مسأله سوریه است و با خروج تروریست ها از سوریه موافق است. این، نظر مشترک ما با ترکیه در مسأله سوریه است. سفر آقای اردوغان به ایران شروع شده است. سفر خوبی خواهد بود. نظر و دیدگاه ما نزدیک تر می شود. به نظر ما دیدگاه ایران و ترکیه هر چه قدر نزدیک باشد برای امنیت منطقه نفعش بیشتر خواهد بود./خ
پایان پیام.