مناطق عمدتا روس زبان دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین در پی آغاز عملیات نظامی کییف در اواسط آوریل 2014 برای سرکوب اعتراضهای حامیان روسیه صحنه درگیریهای مرگبار بین معترضان حامی مسکو و ارتش اوکراین بوده است.
آران نیوز- بر اساس گزارشهای سازمان ملل، در درگیریهای مسلحانه شرق اوکراین از آوریل 2014 تاکنون حدود 5700 نفر کشته و حدود یک میلیون نفر نیز مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.این شرایط روسیه و آمریکا را واداشته تا به راه حل های دیپلماتیک بیندیشند.
اوکراین بعد از منازعات خشونت بار داخلی بین مناطق شرقی طرفدار روسیه و نیروهای دولت مرکزی وابسته به غرب، اکنون صحنه منازعات دیپلماتیک بین روسیه و آمریکاست تا هر یک منافع بیشتری را از آن خود کنند.
مناطق عمدتا روس زبان دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین در پی آغاز عملیات نظامی کییف در اواسط آوریل 2014 برای سرکوب اعتراضهای حامیان روسیه صحنه درگیریهای مرگبار بین معترضان حامی مسکو و ارتش اوکراین بوده است. بر اساس گزارشهای سازمان ملل، در درگیریهای مسلحانه شرق اوکراین از آوریل 2014 تاکنون حدود 5700 نفر کشته و حدود یک میلیون نفر نیز مجبور به ترک خانههای خود شدهاند.
این شرایط روسیه و آمریکا را واداشته تا به راه حل های دیپلماتیک بیندیشند. در این جهت در مذاکراتی که 12 فوریه برگزار شد، رهبران روسیه، اوکراین، فرانسه و آلمان بر سر احیای توافق آتشبس تابستان امسال، توافق کردند. از جمله بندهای این توافق، آتشبس در منطقه دونباس (شرق اوکراین) از 15 فوریه، خروج سلاحهای سنگین از شرق اوکراین و ایجاد منطقه امنیتی میباشد.
طبق گفته طرفین درگیر در شرق اوکراین و همچنین ناظران بینالمللی، آتشبس به طور نسبی برقرار بوده و طرفین در حال عقب بردن تسلیحات سنگین هستند. این در حالی است که الکساندر زاخارچنکو، رهبر جداییطلبان جمهوری خودخوانده خلق دونتسک روز دوشنبه در یک کنفرانس خبری اعلام کرد واشنگتن هماکنون در حال تامین «گسترده» جنگ افزار برای کییف است و نیروهای اوکراینی به تحقق صلح علاقهای ندارند.
این وضعیت گویای تقابل شدید روسیه و غرب به محوریت آمریکا در مسئله اوکراین است و نباید انتظار داشت که موضوع در کوتاه مدت حل شود. به عبارت دیگر بحران اوکراین از جمله منازعات بین المللی است که دامنه آن به سرعت از قلمرو ملی خارج شده و به مساله مهم در تعاملات بین المللی به خصوص بین قدرت های موثر آن تبدیل شده است تا جایی که به اعتقاد برخی از استراتژیست ها، بستری را برای احیای جلوه هایی از جنگ سرد فراهم کرده است. البته اگر چه به کار بردن اصطلاح جنگ سرد با مؤلفه های شناخته شده آن چندان واقع بینانه نیست، اما نتیجه این بحران بر مناسبات بین المللی و قواعد بازی آن تاثیر عمیق و تعیین کننده خواهد گذاشت. با توجه به اهمیت موضوع در این یاداشت ضمن اشاره به جایگاه محیط منازعه، بازیگران و قواعد بازی وضعیت مورد انتظار ترسیم خواهد شد.
جایگاه ژئوپلیتیک اوکراین برای بازیگران
در بررسی محیط منازعه ضروریست که به جایگاه ژئوپلیتیک اوکراین برای بازیگران مهم اشاره کرد تا کمکی به تحلیل مبانی رفتاری آن ها گردد:
از نگاه روس ها؛ دریای سیاه و شبه جزیره کریمه و اوکراین در کرانه اروپا برای روس ها اهمیت راهبردی دارد. اوکراین مهم ترین کشور "خارج نزدیک" روسیه محسوب می شود که در صورت تزلزل در مدیریت آن، منافع منطقه ای روسیه در بین کشورهای مشترک المنافع با سطحی از بحران مواجه خواهد شد.
از نگاه اروپایی ها؛ اوکراین مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای این اتحادیه است. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین، به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، تا بدانجاست که برژینسکی از آن به عنوان «ترن سیاست منطقهای پس از گسترش اتحادیهی اروپا» یاد میکند. عدم مدیریت تحولات اوکراین توسط اروپا نفوذ روسیه در اروپای شرقی تقویت خواهد شد.
از نگاه آمریکا؛ اوکراین صرفا در محدوده جغرافیای امنیت یا جدال ژپوپلیتیک نفوذ نیست، بلکه در ژئو استراتژی قدرت بین المللی قابل تبیین می باشد. زبیگنیو برژینسکی مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا، در سال 1997 در کتابی با عنوان «شطرنج بزرگ» آورده است؛ بدون حضور اوکراین، همه تلاشهای مسکو برای بازسازی نفوذ خود در قلمرو سابق اتحاد جماهیر شوروی شکست خواهد خورد و آمریکا نیز تنها زمانی خواهد توانست جایگاه خود را به عنوان ابر قدرت جهانی تثبیت کند که بتواند مانع ظهور ابرقدرتی دیگر در منطقه اوراسیا شود.
قواعد حاکم بر منازعه
قواعد حاکم بر منازعه، محصول و خروجی تفسیر بازیگران از محیط بازی است. محیط منازعه برای اروپا یک "کمین ژیوپلیتیک " محسوب شده و تحولات سیاسی آن مورد توجه جدی قرار می گرفت، اما روس ها توانستند پارادایم منازعه را تغییر داده و کشمکش را از عرصه سیاسی به عرصه ژئوپلیتیکی انتقال دهند در فرایند مدیریت این تغییر ضمن اینکه شبه جزیره مهم و راهبردی کریمه را از حاکمیت اوکراین خارج کردند، مناطق شرقی اوکراین را که روس زبان هستند به موضوع و مساله منازعه افزوند.
روسیه با درک اینکه امتداد این منازعه می تواند عرصه های ملی آن را نیز متاثر سازد به مانند بحران گرجستان سیاست تهاجمی در پیش گرفت و تکرار پذیری رویکرد خویش تاکید کرد. در این بین قواعد بازی شکل گرفته در سطوح مختلف ناهمسانی خود را به نمایش می گذارد. روسیه قواعد "انعطاف ناپذیری "، "تخریب حاکمیتی " را برای کنترل رفتارهای کشورهای موسوم به "خارج نزدیک"به فرهنگ راهبردی و دکترین امنیتی تبدیل کرده و مداخله سایر بازیگران را دشوار می سازد. در این بین جهت تثبیت راهبردهای خود، بهرمندی از مولفه های نظامی را موثر و کارساز می داند، اما اتحادیه اروپا همواره بر قدرت غیر نظامی تاکید کرده و مکانیزم های اقتصادی و سیاسی را کاراتر و موثرتر می پندارد. تحرکات دیپلماتیک آلمان و فرانسه به نمایندگی از اتحادیه اروپا در مدیریت بحران عرصه هایی از قدرت نرم و حداقل غیر نظامی را به نمایش می گذارد. تحریم های اقتصادی اروپا علیه روسیه در سطح خود تاثیرات اولیه خود را بر روندهای توسعه اقتصادی مسکو گذاشته و ده ها میلیارد دلار ضرر های عینی و ملموس بر پیکره اقتصادی روسیه وارد کرده است. البته عواقب پنهان آن در سال های آینده مشخص خواهد شد. در همین حال روسها معتقدند این تحریم ها چندان کارساز نیست و آنان نیز مجازات های متقابل اقتصادی را علیه اروپا به کار گرفته اند که از جمله جلوگیری از ورود برخی محصولات کشاورزی اروپا به روسیه است.
آمریکا نیز به عنوان یک بازیگر به قاعده سازی دیگری می اندیشد. از منظر آمریکا، بحران اوکراین می تواند زمینه ساز یک بازی امنیتی جدیدی در نظام بین الملل کنونی تبدیل شود که انتهای آن منجر به قواعد هژمون ساز برای غرب در مواجهه با قدرت های سرکش می گردد و با این رویکرد بحث ارسال سلاح به ارتش اوکراین را پیش می کشد. اگر رویکرد آمریکایی غلبه یابد، تقاطع و تراکم بحران اوکراین به شدت گسترش خواهد یافت .
در مجموع می توان گفت قواعد حاکم بر بحران اوکراین در سطح ملی و بین المللی متفاوت بوده است. در سطح ملی منازعه نظامی برای پیروزی، اصل تعیین کننده طرف های منازعه محسوب می شود، اما در سطح بازیگران خارجی "مدیریت و کنترل شدت منازعه برای ایجاد روندهای نوین" اهمیت دارد. روندهای نوین برای روس ها ماهیت ژئوپلیتکی، برای اروپا ماهیت سیاسی و برای آمریکا ماهیت امنیتی می تواند داشته باشد و در هر حال برخورد نظامی برای هیچکدام از طرفین رهیافت واقع گرایانه نیست.
تاثیر منطقه ای منازعه اوکراین
بحران اوکراین و نوع رویکرد بازیگران بین المللی درگیر در آن در مناسبات منطقه ای تاثیر لازم را خواهد گذاشت که به دو مورد آن اشاره می گردد.
1- در صورتی که روس ها بتوانند ضربه اول تحریم ها را مدیریت و شرق اوکراین را از حاکمیت ملی آن کشور خارج کنند، نفوذ آمریکا در منطقه به شدت زیر سوال خواهد رفت.
2- اگر غرب بتواند روسیه را در ژئوپلیتیک پیرامونی خود وارد یک منازعه فرایندی کند و از طرفی تنگناهای اقتصادی – امنیتی مؤثر پیش روی روسیه ایجاد کند، در میان مدت نفوذ منطقه ای روسیه در اوراسیا به شدت لطمه خواهد دید.
وضعیت مورد انتظار
1- در صورتی که تحریم های اعمال شده بر روسیه برداشته و شبه جزیره کریمه از موضوع مذاکرات خارج شود، با طراحی یک ساختار فدرال برای اقلیت روس زبان در شرق اوکراین، روسیه اجازه احیای مرزهای حاکمیتی به دولت مرکزی اوکراین خواهد داد.
2- اگر آتش بس های بوجود آمده تحت تاثیر دیپلماسی آلمان و فرانسه نتیجه بخش نباشد، رویکرد آمریکا مبنی بر ارسال سلاح به ارتش اوکراین تقویت خواهد شد؛ امری که در نوع خود می تواند تاثیر ساختار شکنانه بر نظم امنیتی اروراسیا و اروپای شرقی بگذارد.
3- امکان یافتن مدیریت اوکراینی منازعه دیگر گزینه مطرح است، به این معنا که پذیرش حق تعیین سرنوشت برای اقلیت روس در قالب فدرالیسم یا خودمختاری عالی، تعهد به بی طرفی نهاد ملی در قالب دولت مستقر در زمینه منافع سرزمینی در شرق و غرب این کشور نسبت به موقعیت ژئوپلتیک منطقه یی و به طورکلی پذیرش اصل و واقعیت دوپارچگی شرقی- غربی کشور توسط دولت مرکزی اوکراین، می تواند فرصت جدیدی را برای استمرار حاکمیت یکپارچه در این کشور فراهم کند.
رحمت الله فلاح