سفر آیتالله العظمی، نوری همدانی به باکو در راستای دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی صورت گرفته و انشاء الله دارای برکاتی خواهد بود. این سفر بهانه خوبی را فراهم آورده تا حضور فرهنگی ایران در این کشور شیعه و همسایه بررسی شود.
آران نیوز- آنچه در زیر میآید نوشته «اورخان محمداف» یکی از انقلابیون آذربایجانی است که به ایران آمده و به تحصیل علوم دینی مشغول است. وی در این مطلب که توسط مجله الکترونیک «اخوت» منتشر شده از اوضاع و احوال جمهوری آذربایجان میگوید:
جنایات کمونیست ها در حق مردم ارمنستان و آذربایجان
در سال 1924 شهر ایروان که الان پایتخت ارمنستان است، شهری شیعه نشین بوده است. شیعیان به دست یهودی ها و روس ها و ارمنی ها که قفقاز را اداره می کردند، از آنجا اخراج شدند. چگونه؟ همه را از خانه ها بیرون آوردند و دو ساعت به آنها وقت دادند که سوار قطار شوند و از شهر خارج شوند! همه را مجبور کردند که با موسیقی که پخش می شد برقصند و به واگن ها وارد شوند.
آنها یک ماه تمام در قطار بودند، بدون اینکه درهای قطار باز شود. بعد آنها را به سمت سیبری می برند. هنگام رسیدن به سیبری هم آنها را مجبور به رقصیدن می کنند. مثلا کسی که فرزندش یک روز قبل به خاطر سرما از دنیا رفته، باید به دستور آنها می رقصید!
مقاومت آذربایجانی ها بیشتر از سایر کشورها بوده است. «ک.گ.ب» مردان مخالف و مبارز را می کشت و زنان را تبعید می کرد و به انجام کارهای پست مجبور می کرد. ظلم هایی که به مسلمانان می شد بیش از پیروان سایر ادیان بود و شیعیان نیز بیش از سایر مسلمین مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند.
در طول جنگ جهانی دوم حدود 70 هزار آذری به جنگ برده شد. بعضی می گویند 35 هزار نفر و برخی دیگر می گویند 50 هزار نفر از آنان در جنگ کشته شدند. حتی در سهمیه غذا هم میان سربازان شیعه مسلمان و دیگران تبعیض قائل می شدند. در حالی که حدود 90 درصد نفت جنگ را آذری ها تامین می کردند.
انقلاب اسلامی ایران و دمیده شدن روح دینداری
بعد از سال 1979 که انقلاب ایران پیروز شد، یک روح تازه ای در آذربایجان دمیده شد. ما اصلا امام را ندیده بودیم، ولی گرایشی به ایشان در میان مردم رواج پیدا کرد. بعد از انقلاب بود که بسیاری از مردم شروع کردند به نماز خواندن.
در همان سال 1979 پدر حیدر علی اف رییس جمهور فعلی آذربایجان، تشکیلاتی درست کرد به نام «نظارت به دین» که برای نظارت بر افعال شیعیان تشکیل شد تا جلوی نماز خواندن و اعمال و رفتار دینی آنان را بگیرد. این تشکیلات هنوز هم وجود دارد.
تا قبل از 1979 مجالس امام حسین(ع) با سختی بسیاری انجام می شد. فقط برای برگزاری یک مجلس فرد را به سیبری تبعید می کردند. در سال 1991 دوباره یک خیزشی در آذربایجان شروع شد و میلیون ها نفر به خیابان ها ریختند و سربازان شوروی را فراری دادند.
در یک شب طبق اعلام رسمی حدود 400 نفر از مردم کشته شدند. ولی واقعیت این است که تعداد کشته ها بسیار بیشتر از این بوده است. بعد از این خیزش هم بیشتر مردم به ارزش های اسلامی میل کردند. مثلا یادم هست در روستایی که من زندگی می کردم، اگر کسی نماز نمی خواند به او سلام نمی کردند.
رسانه در آذربایجان معجزه کرده!
از سه نقطه نسبت به آذربایجان توجه خاصی وجود داشت. یکی اسرائیل بود که انتقال اخبار به آذربایجان و هرگونه اطلاع رسانی به مردم و فعالیت های رسانه ای را زیرنظر گرفت. دومی ترکیه بود که به دانشگاه ها سیطره پیدا کرد و عقاید فتح الله گولن و نورسی را ترویج کرد. سومین کشور ایران بود که صرفا به سیب زمینی و پیازفروشی بسنده کرد! یعنی فقط کارهای تجاری انجام می دادند.
کار فرهنگی شان هم عکس چسباندن بود. یعنی می رفتند در مساجد و عکس امام و آقا و رییس جمهور وقت را نصب می کردند! یعنی انتقال ایدئولوژی و گفتمان در کار نبود. در حالی که مردم تشنه این گفتمان بودند، آن را منتقل نمی کردند. نمی دانم که نمی توانستند این کار را انجام بدهند یا اینکه نمی خواستند.
واقعیت این است که در ابتدای فروپاشی شوروی مردم خیلی ایران را دوست داشتند. ولی متاثر از جریان رسانه ای صهیونیستی این علاقه تقریبا کم شد و این حالت تا الان هم ادامه دارد و حتی بیشتر هم شده است.
واقعا کار رسانه ها شبیه معجزه بوده است. در حالی که بیشترین کمک را ایران به آذری ها انجام داده، اما رسانه ها افکار عمومی را طوری ساخته اند که انگار فقط ایران به آذربایجان ضربه زده است!
تبلیغات بی امان علیه ایران
در رسانه هایشان شرایط را به گونه ای رقم زده اند که هرکس شیعه متدین است مساوی ایران است و ایران مساوی ارمنستان و مواد مخدر! الان در آذربایجان شبکه تلویزیونی نداریم که علیه ایران صحبت نکند!
از کلاس چهارم و پنجم ابتدایی ذهن دانش آموز را پر می کنند از مطالب ضد فارس ها! همین الان در کتب درسی پنجم ابتدایی داستانی هست که دعوای فارس و ترک را روایت می کند و در آن فارس ها به ترک ها ظلم می کنند و در نهایت هم شکست می خورند. یعنی دارند از کودکی تنفر از ایران را القا می کنند.
حکومت می گوید کسانی که ایران را از نظر ایدئولوژیک قبول دارند 10 درصد است. البته خود حکومت قبلا آمارهای کمتری می داد. محبوبیت آمریکا و اسرائیل هم پایین آمده. این یعنی اتفاقات خوبی – هرچند اندک – افتاده است.
حکومت اعلام می کند که الان 15 درصد جوانان متدین هستند و به مسجد می روند. این رقم برای کشوری که 150 سال زیر سلطه کفار و کمونیست ها بوده و با گوشت خوک و مشروب بزرگ شده است، رقم بالایی است.
آقای حیدر علی اف که افسر «ک.گ.ب» بود به قدرت رسید و ارتباطات با ایران خوب شد. او رابطه با ایران را بهبود بخشید تا موقعیت خود را ترقی دهد. بعد که این اتفاق افتاد به اسرائیل و آمریکا رو کرد. او رسما می گفت که در قضیه فلسطین ما از اسرائیل حمایت می کنیم چون یهودیان به زمین های قدیمی خود بازگشته اند!
با روی کار آمدن حیدر علی اف وهابیت هم در آذربایجان ترویج شد. طریقت های و مذاهب مختلف می توانستند آزادانه به تبلیغ بپردازند. الان در باکو فقط در یک مسجد نماز جمعه 10 هزار نفری وهابیت برگزار می شود!
نفوذ گسترده اسرائیل در آذربایجان
آذربایجان از نظر ذخایر گازی و نفتی کشوری غنی است. به ایران گاز می فروشد. با این حال مردم از نظر اقتصادی در تنگنا هستند. به همین دلیل خیلی از جوانان به روسیه می روند. به جای این افراد یا معارضین حکومت ترکیه می آیند و یا یهودی ها. برنامه ای که برای آذربایجان دارند این است که آذربایجان را به یک کشور غیرشیعی و غیربومی تبدیل کنند.
اسرائیل در آذربایجان خیلی نفوذ دارد. آنها صراحتا می گویند که ایران هنر نکرد که در میان شیعیان لبنان نفوذ پیدا کرد. ما هنر کردیم که در کشوری شیعه نفوذ پیدا کردیم و علیه ایران فعالیت انجام می دهیم!
یکی از نمایندگان مجلس می گفت که اسرائیل در آذربایجان بیشتر از کشور خودش امنیت دارد. 60 درصد نفت اسرائیل را آذربایجان تامین می کند. این نفت از خط لوله باکو – جیحان منتقل می شود.
سه مشکل اصلی شیعیان آذربایجان
یکی از مشکلات شیعیان آذربایجان این است که درگیری در میان آنها زیاد است. دوم این است که پشتوانه فکری قوی ندارند و سوم اینکه پشتوانه مالی خوبی ندارند.