ترکیه تحت رهبری اردوغان با عمق استراتژیک داوداوغلو نه تنها نتوانسته است نوستالژی نفوذ و بازگشت به خاورمیانه را تحقق بخشد، بلکه بستر ساز شرایطی گردیده که با انجام عملیات انتحاری، پایتخت ترکیه تداعی کننده فضای حاکم بر بغداد و دمشق گردد.
آران نیوز- در بحران قبرس برخی از افسران جوان و ملی گرایان ترک به عصمت اینونو مراجعه کرده و خواهان ورود ارتش ترکیه به قبرس شدند. وی در پاسخ گفت وارد شدن به قبرس آسان است اما شما بگویید چگونه می توان از آن خارج شد. امروز با گذشت چهار دهه از اشغال قبرس در دولت اجویت، همچنان بخش مهمی از ظرفیت سیاست خارجی ترکیه گرفتار این بحران است. به واقع عدم محاسبه ابعاد ورود به بحران و چگونگی خروج از آن و شرایط و پیچیدگی های حاکم مترتب بر صحنه سیاست، بعضا می تواند هزینه های سنگین بر نسل های متوالی یک کشور تحمیل نماید.
اردوغان در محاسبه ورود و چگونگی خروج از بحران سوریه دچار خطای راهبردی گردید. خطای که پایان دادن به گفتگوی های صلح میان پ.ک.ک و دولت ترکیه و عملیات انتحاری در آنکارا، بخشی از تبعات آن است. بی شک عملیات انتحاری آنکارا در نگاهی حاصل محاسبات غلط اردوغان است. اردوغان ارزیابی دقیقی از بحران سوریه و دامنه های آن نداشت. وی با محاسبه ای اشتباه ترکیه را وارد بحرانی کرد که هم این کشور و هم منطقه را سال ها با دامنه این بحران مواجه خواهد کرد. بحرانی که دامنه های آن در بخش هایی غیرقابل جبران خواهد بود.
دخالت ترکیه در سوریه و حمایت از داعش، این کشور و منطقه را وارد وضعیت پیچیده، دشواری و پر از ابهام نموده است. عملیات ترویستی آنکارا تنها گوشه ای از تبعات آن است. عملیات انتحاری آنکارا همانگونه که اولین عملیات از این نوع نبود، می تواند آخرین نیز نباشد. اگر ترکیه با داعش مواجه جدی نکرده و صلح با کردها احیا نگردد، با مد نظر گرفتن قدرت دولت پنهان در ترکیه تضمینی وجود ندارد که سراسر ترکیه در بحران عمیق فرو نرود. برخی از کانون های قدرت در ترکیه از حامیان چچنی های افراطی در دهه ۹۰ بودند و وقتی این حمایت پایان و یا کاهش یافت در واکنش به آنکارا، چچنی ها چندین عمل ترویستی را در استانبول انجام دادند. امروز نیز کاهش تاکتیکی حمایت آنکارا از داعش، در کنار ملاحظات مختلف می تواند از دلایل هدف قرار دادن پایتخت ترکیه توسط داعش باشد.
در ارتباط با عملیات تروریستی آنکارا، تحلیل دیگری که از لایه و سطح عمیقتری برخوردار است این ارزیابی را مطرح می نماید که اردوغان و همفکران وی از فاکتور داعش برای بالانس قدرت در داخل و تغییر موازنه سیاسی بنفع خود بهره می گیرند.
استفاده از اقدام های تروریستی و انجام عملیات خارج از عرف سیاسی و حقوقی یک سنت سیاسی در ترکیه بوده و قدمت آن به وسعت تاریخ معاصر این کشور است. قتل عام قهرمان ماراش، سیواس، کشتار ماه می و این اواخر عملیات انتحاری در سوروچ و دیاربکر نشان می دهد که ذهنیت ناامن کردن صحنه سیاسی، برای تحقق اهداف سیاسی توسط کانون های قدرت، همچنان در ترکیه یک گزینه غیرقابل اغماض است.
پیروزی کردها در انتخابات هفت ژوئن برای اردوغان و تیمش بسیار سنگین بود و از نظری در کنار عملیات های صورت گرفته بر علیه پ.ک.ک ، عملیات انتحاری آنکارا می تواند حلقه فشار به کردها را تکمیل نماید. موضوعی که رسانه های ترکیه کمتر روی آن مانور می دهند آن است که هدف عملیات انتحاری آنکارا کردها بوده اند. بنابر دعوت حزب دمکراتیک خلق ها و نهادهای صنفی چپ که عمدتا کردها را نمایندگی می کردند، بیش از چهارده هزار کرد و نیروهای چپ از شهرهای مختلف بخصوص کردنشین ترکیه در آنکارا گرد آمدند تا با ندای صلح، مردم ترکیه را در حالی که دولت این کشور بر طبل جنگ می کوبند، به صلح دعوت نمایند.
قرائن حاکی از انجام عملیات تروریستی توسط داعش است. اما سؤالی اساسی آن است که داعش چه بستری در ترکیه دارد که می تواند در پایتخت این کشور که از بالاترین ضریب امنیتی برخودار است، دست به این اقدام بزند. در دهه ۷۰ تجمعات علویان در سیواس و قهرمان ماراش و چندی پیش در سوروچ و دیاربکر گردهمایی های کردها بخاک و خون کشیده می شوند. نقطه مشترک علوی ها و کردها در به چالش کشیدن نظام و سیستم سیاسی ترکیه می باشد. این خود می تواند مهمترین دلیل وارد شدن کانون های قدرت در ترکیه علیه آنان باشد. شاید یافتن پاسخ این سؤال که چرا از گذشته و تا امروز این قبیل عملیات ها علیه کردها و یا علویان بوده و تجمعات جمعات دیگر چه سنی و چه سکولار را در بر نگرفته است، خود بتواند کمک به درک پیچیدگی های حاکم بر ترکیه بنماید.
صلح با کردها یکی از مهمترین رویکردها و دستاوردهای اردوغان بود. پیروزی حزب دمکراتیک خلق ها در انتخابات هفت ژوئن سب برهم ریختن محاسبات اردوغان شد. اردوغان انتظار داشت کردها همچنان در دایره نفوذ وی بمانند و پروژه صلح کردی توسط وی مدیریت شود. این هدف نه تنها تحقق نیافت، بلکه قبل از آن نیز با ظهور کانتون های کرد در سوریه و حادثه کوبانی وضعیتی را ایجاد کرد که کردهای سوری و نقش آنان در تحولات آینده، به مهمترین نگرانی آنکارا تبدیل گردید. از نگاهی کردها با ارتقای موقعیت و نقش خود در سوریه و ترکیه در دو جبهه داخلی و خارجی نقشه راه اردوغان را که بدنبال نوستالوژی عثمانی بود را بر هم زدند. حمایت ترکیه از گروههای تروریستی نه تنها به سقوط دو ماهه اسد منجر نشد، بلکه این کشور را با سیل آوارگان سوری و با نفوذ داعش در داخل از یک سو و از سوی دیگر تقویت موقعیت کردها در خارج و داخل مواجه نمود.
نکته مهم آنکه ترک ها از زمان جنگ سرد و تا امروز از فاکتور اسلام در سیاست داخلی و خارجی استفاده ابزاری کرده و می نمایند. تشکیل گروه کردی حزب الله توسط سرویس امنیتی ترکیه به هدف مبارزه با پ.ک.ک در گذشته و حال و استفاده از داعش ،النصره و… برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیکی در سیاست خارجی می تواند این احتمال را مطرح نماید که اگر داعش وسیله رسیدن به اهداف سیاست خارجی ترکیه است، می تواند عامل کمک به سیاست داخلی حزب عدالت و توسعه نیز باشد.
در این میان همزمانی تقریبی حمله انتحاری داعش در آنکارا با تشدید حملات روس ها به مواضع داعش در سوریه و تغییر وضعیت میدانی صحنه نبرد، به تنهایی نیاز به توجه ویژه دارد.
بهرحال عملیات انتحاری آنکارا برای مردم ترکیه تلخ و برای کردهای این کشور در حکم یک تراژدی بود. تلخی و تراژدی که برای ترک ها و کردها هم پیام کلی و هم پیامی متفاوت داشت. اما همانگونه که اسد سقوط نکرد و نتایج سیاست های اشتباه آنکارا به پیچیده شدن بیشتر اوضاع سوریه و خطرات ناشی از آن برای ترکیه انجامید، گسترش درگیری با کردها نیز می تواند شرایطی بغرنج برای آنکارا ایجاد نماید. بحرانی نمودن صحنه سیاست به هدف تحقق اهداف انتخاباتی توسط اردوغان، شاید به دور کردن نسبی کردها از صحنه مشروع سیاسی منجر گردد اما این تحول از یک سو می تواند به قهر بیشتر کردها با سیستم و تشدید درگیری ها از یک سو و از سوی دیگر نیز می تواند به مساله کردهای ترکیه ابعاد بین المللی بخشیده و خطرات جدیتری را برای آنکارا ایجاد نماید. این ارزیابی هنگامی که به ورود جدی روسیه به نبرد سوریه توجه نمایم، می تواند بیشتر قابل تعمق و تأمل گردد.
ترکیه تحت رهبری اردوغان با عمق استراتژیک داوداوغلو نه تنها نتوانسته است نوستالژی نفوذ و بازگشت به خاورمیانه را تحقق بخشد، بلکه بستر ساز شرایطی گردیده که با انجام عملیات انتحاری، پایتخت ترکیه تداعی کننده فضای حاکم بر بغداد و دمشق گردد. کاشتن بذر ناامنی، بکارگیری سیاست سلبی و به آتش کشیدن خانه همسایه، می تواند دامنگیر شده و روند کنونی در ترکیه علایمی است که اگر دولتمردان ترکیه تدبیری بر آن نیندیشند، می تواند ابعاد گسترده تری در آینده بیابد. جهان و در این میان خاورمیانه باید یاد بگیرد که تروریست خوب و بد نداشته و گروه های تروریستی اگر چه کمک دریافت می نمایند، اما همیشه تحت فرمان نمی مانند. ترکیه امروز شاید تاوان عدم درک این نکته را می دهد.