در روزهای اخیر حادثه ای در جمهوری آذربایجان به وقوع پیوست که نشانی دیگر از مظلومیّت شیعه در جهان معاصر است ،حادثه ای بود که باردیگر چهره کریه صهیونیسم جهانی و وابستگان آذری آن را نمایان ساخت و سیاست اسلام هراسی و شیعه ستیزی این مستأصلان دوران را آشکار کرد
آران نیوز: در روزهای اخیر حادثه ای در جمهوری آذربایجان به وقوع پیوست که دل هر آزادمردی را به رنجش درآورد ؛حادثه ای که بنا به فرمایش حضرت علی (علیه السلام) در خطبه ۲۷ نهج البلاغه – جریان ربوده شدن خلخال زن یهودی- :فّلّو أَنَّامْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً؛ اگر مسلمانی از غم آن بمیرد ،بر او ملامتی نیست.
این حادثه جانگداز که نشانی دیگر از مظلومیّت شیعه در جهان معاصر است ،حادثه ای بود که باردیگر چهره کریه صهیونیسم جهانی و وابستگان آذری آن را نمایان ساخت و سیاست اسلام هراسی و شیعه ستیزی این مستأصلان دوران را آشکار کرد و اگرچه در این جریان پنج تن از مبارزان و مجاهدان آذری به ندای «هَل مِن ناصِریَنصُرنی» حسین بن علی (علیه السلام)لبیک گفته و در آستانه ی اربعین حسینی به کاروان جاودان تاریخ پیوستند ولی این حرکت مبارک هم چنان به سیرمبارک خود ادامه خواهد داد تا طلیعه ساز ظهور منجی عالم بشریّت(عجَل الله تعالی فرجه الشریف) گردد.
دراین فرصت سخن از حادثه ای است که روز پنجشنبه ؛پنجم آذرماه مقارن با نماز ظهر در روستای تاریخی و مذهبی نارداران رخ داد ؛در این روز گروهی از مبارزان و مجاهدان آذری که هدفی جز تعظیم شعائر اسلامی نداشتند ،در منزل یکی از مؤمنان این روستا برای استماع سخنان روحانی مشهور آذربایجان حاجی طالع باقراف؛رئیس سازمان وحدت مسلمانان جمهوری آذربایجان، دعوت شده بودند،حاجی طالع با چندتن از نزدیکان خود در این منزل حضور یافته ودرجمع جمعیَتی در حدود ۵۰ نفر به ایرادسخنرانی می پرداخت که ناگهان نیروهای نظامی که با ماشین های مخصوص جمع آوری زباله به روستا واردشده بودندبه آن منزل هجوم آوردند و بدون هدف و دلیلی و بی اخطار و تذکَر قبلی به حاضران در منزل ، به عملیّات مسلّحانه پرداختند ،درآن خلال گروه زیادی از نیروهای نظامی نیز وارد روستا شده و علاوه بر ایجاد رعب و وحشت ،راه های ورود و خروجی روستا را مسدود کردند ،دراین حادثه پنج تن از برادران مبارز آذری به نام اکبر بابا اف،سروان صفر اف،رافائل بنیاد اف ،افراهیم بنیاداف و عباس حسین به شهادت رسیدند ،گروهی نزدیک به ۱۵ نفر دستگیر و نزدیک به ده نفر زخمی شدند که نیروهای پلیس همه این افراد و پیکر شهیدان را بالفور از روستا خارج کرد.
نکته جالب در این جریان این بود که دو تن از نیروهای نظامی در این حادثه ،به دست همکاران نالایق خود کشته شدند که دولت آذری این جریان را به اسلامگرایان نسبت داد و آن ها را متّهم به دفاع مسلحانه کرد ،درحالی که افراددستگیرشده افرادی بودند که عاری از هرگونه سلاح گرم و سرد بودند.پس ازاین جریان تشییع جنازه ای باشکوه برای این دو پلیس مقتول گرفته شد ،رئیس جمهور آذربایجان باصدور پیامی به تکریم ایشان پرداخت و برخی روحانیون درباری آذربایجان این دو تن را شهید نامیدند.
پس از این حادثه جانگداز دولت آذربایجان دستورقطع آب ،برق و گاز روستای نارداران راداد که باتوجّه به برودت هوا و وجود کودکان فراوان در این روستااقدام بی رحمانه ای بود که تاکنون ادامه دارد و در کنار آن خطوط ارتباطی مختل شده است ،از طرف دیگرپلیس ورود و خروج به نارداران رامحدود کرده و از ورود ارزاق عمومی همانند نان و… به این روستا ممانعت می کند.
شایان ذکراست وزارت کشور آذربایجان بلافاصله پس از این حادثه با صدور بیانیه ای سازمان وحدت مسلمانان جمهوری آذربایجان را به تلاش برای تشکیل گروه تروریستی جهت سرنگونی دولت باکو متّهم ساخت؛ در این بیانیه آمده بود :«که مدارک و شواهد نشان می دهد،طالع باقرزاده،المان آقا اف،ذوالفقار میکائیل اف و ابوالفضل بنیاداف با تأسیس سازمان وحدت مسلمان جمهوری آذربایجان در تلاشند تا ضمن پایه ریزی و تاسیس یک حکومت دینی مبتنی بر شریعت اسلام،ساختار دولت را متزلزل ساخته و نسبت به براندازی حکومت اقدام نمایندو…»
همچنین در این بیانیه آمده بود که نیروهای پلیس پس از حمله مسلّحانه گروه دستگیرشده به دفاع از خودپرداخته وبه عملیّات نظامی اقدام کرده است .
پس از این بیانیه رسانه های تصویری و مکتوب آذربایجان به تناوب به نشراین بیانیه ،تروریست خواندن گروه دستگیرشده پرداختند و بدون هیچ سندی این گروه را وابسته به ایران معرّفی کرده و به تبع آن موج جدیدی از ایران ستیزی را شروع کردند.
در ادامه حوادث ذکرشده ، نیروهای پلیس به دستگیری دوستان حاجی طالع باقراف در شهرهای مختلف پرداختند ؛حاجی ذوالفقارمیکائیل زاده ؛روحانی برجسته و حافظ قرآن و حاجی ائلچین مناف اف در باکو ،حجج الاسلام الهام آقااف وسیدالمان آقااف در لنکران از جمله این افرادبودند که دستگیر شده و به منطقه نامعلومی انتقال یافتند چنان که تاکنون از وضعیت آن ها خبری در دست نیست .
دربررسی دقیق این حادثه با چهارمؤلفه مواجه هستیم ؛۱- حاجی طالع باقراف ۲- روستای نارداران ۳- دولت آذربایجان ۴- شیخ الاسلام پاشازاده که بدون درک ماهیّت این مؤلفه ها نمی توان به تحلیل درست از این حادثه دست یافت،بنابراین به معرّفی مختصراین چهار مؤلفه می پردازیم:
حاجی طالع باقراف
حاج طالع فرزند کامل باقراف متولد۲۳ ژوئن ۱۹۸۴ میلادی در شهر باکو است که خانواده او از اهالی روستای لاهیج اسماعیلی بودند که در باکو سکونت گزیدند. حاج طالع پس از اتمام تحصیلات رسمی در مدرسه تحصیلات عمومی شماره ۱۵۹ نسیمی باکو وارد دانشگاه شده و به تحصیل در رشته “مدیریت اقتصادی” پرداخت ،او پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ،براساس علاقه درونی راهی حوزه علمیه قم شد و از سال ۲۰۰۵ م تا سال ۲۰۱۰ م به تحصیل علوم آل محمّد(علیهم السلام)پرداخت ،او پس از پنج سال اقامت در شهرقم ، راهی حوزه علمیّه نجف اشرف شد و در این حوزه ی کهن شیعی به تحصیل علوم دینی پرداخت.حاجی طالع پس از یک سال اقامت در نجف اشرف ،پس از استماع صدورممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه و شروع جدیدمبارزه حکومت با شیعیان مظلوم این دیار ،ادامه تحصیل را صلاح ندانسته و راهی دیار خودشد.اوپس از ورود به باکو به شهرهای مختلف آذربایجان سفرکرده و به تبلیغ و نشر معارف اسلامی پرداخت تااینکه جریان ممنوعیت حجاب علنی شد و مبارزه ی اسلامگرایان با حکومت رسمیّت یافت که در خلال آن بزرگانی همچون مجاهدنام آور حاج محسن صمداف و سربازغیور اسلام ؛حاجی آبگل سلیمان اف به زندان های طولانی مدّت محکوم شدند .
حاجی طالع باقراف نیز همانند سایر غیرتمندان آذری به این اقدام ضددینی که در دوّمین کشورشیعی جهان رخ می داد، اعتراض کرد و به تبع آن در ۶ می سال ۲۰۱۱ در تجمّعی که در دفاع از آزادی حجاب درمقابل وزارت آموزش وپرورش آذربایجان برگزارشده بود ، بازداشت و به یک سال و شش ماه حبس محکوم گردید.
این روحانی برجسته در دوران حبس باصدور پیام هایی به افشاگری سران آذری می پرداخت به عنوان مثال او در پیامی خطاب به مردم جمهوری آذربایجان نوشت : «سلام بر برادران و خواهران مسلمانی که طرفدار و دوستدار عدالت هستند! در طول تاریخ حق و باطل در مقابل هم صف آرایی کرده اند که همیشه باطل محکوم به شکست بود که مصداق آیه ی شریفه ی “وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ” در قرآن کریم می باشد .چند صباحی است که نوکران صهیونیست در سرزمین مادریمان در برابر ارزش های ملّی و معنوی مردم به مبارزه برخاسته اند ولی نوکران صهیونیست به سبب باطل بودنشان دیر یا زود در برابر حق از بین خواهند رفت…ما نمی توانیم بر این ناعدالتی وظلم چشم پوشی کنیم چون که ما تربیت و رشد یافته ی مکتب امام حسین (علیه السلام) هستیم و شعار اساسی این مکتب عدم تمکین در برابر ظلم است… ما ازهیچ نیرویی واهمه نداریم و دلگرمی ما خداوند بزرگ است»
حاج طالع باقراف در ۶ نوامبر ۲۰۱۲م پس از یک سال و نیم حبس از زندان شماره ۱۶ باکو آزادشد ، او پس از آزادی طی مصاحبه با خبرگزاری مدیا فروم بیان داشت :« من در عرض ۱ سال و ۶ ماه بهترین دوران زندگی خود را سپری نمودم.اگر قبل از حبس نفرتم نسبت به ظالمین و ستمکاران ۱۰% بوده است، اکنون ۱۰۰% شده است.ما مبارزه و جنگ با ظالم را وظیفه خود می دانیم.ما همان انسان های قبلی هستیم با این تفاوت که عقایدمان محکم تر شده است. ما همه این حبس ها را محکوم می کنیم و آزادی همه محبوسین را خواستاریم… ما نه از مرگ می ترسیم و نه از این حبس ها. از این به بعد نیز حقوق خود را در چاهارچوب قوانین مطالبه خواهیم نمود.ما تا آخرین نفس به حاکمیت اعلام خواهیم نمود که این ممنوعیّت باید لغو گردد.این اقدامات حاکمیت برای مقابله با باورهای مردم، خیانت و ظلم به مسلمانان می باشد.حبس در راه خدا برای ما بزرگ ترین نعمت است و من خداوند را شاکرم که این نعمت را ارزانی ما نموده است. »
حاجی طالع پس از آزادی به امور رایج حوزوی همانند تدریس ،تبلیغ و نشرمعارف اسلامی و درکنارآن حفظ حقوق اسلامگرایان و شیعیان مظلوم آذربایجان مشغول بود تااینکه دولت آذربایجان باردیگر درصدد دستگیری او برآمد و درنتیجه در۳۱ مارس سال ۲۰۱۳ مامورین اداره پلیس منطقه صابونچی به دستگیری او پرداخته و پسی از تشکیل دادگاه فرمایشی او را به اتّهام مضحک نگهداری و فروش مواد مخدر به دو سال و چهار ماه زندان محکوم کردند.پس از این دستگیری جواد جواداف؛ وکیل مدافع او پس از دیدار با طالع باقراف گفت: حاج طالع باقراف پس از بازداشت مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته است و آثار شکنجه همچنان در بدن او وجود دارد… طالع باقراف در دیدار با من گفت که پس از بازداشت، دستهای او را با زنجیر به پاهایش بسته و وی را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و بر اثر فشاری که بر مچ دست او وارد شده، گردش خون در دست او با مشکل مواجه شده و وی قادر به حرکت دادن دست راست خود نیست. شایان ذکر است حاجی طالع در محاکمه خود که در تاریخ ۱۱/۰۸/۹۲ برگزارشد، سخنرانی مقتدرانه ای ایراد کرد ،او در این سخنرانی ابراز داشت:« خداوند نقاب این ها (حاکمان جمهوری آذربایجان) را در مقابل مؤمنین پاره کرد. آن ها برای مبارزه با دین خدا تلاش می کنند؛ به دینداران اتّهام حمل مواد مخدر می زنند؛ می خواهند از دین استفاده ابزاری کنند؛ به اذن خدا هرگز به آنها اجازه این کار را نخواهیم داد و چهره واقعی شان را آشکار خواهیم کرد. امروز جوانان آذربایجانی بیدار شده اند و آن ها از این می ترسند. پرده ای که میان دینداران و غیردینداران کشیده اند در حال از بین رفتن است. امروز همه (مردم کشور) بدون توجه به دین و تعصبات شخصی باید در راه حق وارد مبارزه شوند.»
حاجی طالع باقراف پس از پشت سر گذاشتن محکومیت ۲ سال و چهار ماهه خود نیمه شب روز شنبه دهم مرداد۱۳۹۴از زندان قبوستان آزاد شد ،در حالی که طبق مقرّرات و اعلام قبلی مسئولان زندان قوبستان جمهوری آذربایجان، قرار بود این روحانی مبارز ساعت ۹:۰۰ صبح روز جمعه به وقت باکو از زندان آزاد شود و شمار قابل توجهی از دینداران آذری برای استقبال از وی، خود را به نزدیکی زندان قوبستان رسانده بودند، مسوولان زندان به طور غیرمنتظره، این روحانی مبارز را نیمه شب از زندان آزاد کردندتا استقبالی که نشان از محبوبیت حاجی طالع بود برگزار نگردد.
پس از نشرخبر آزادی حاجی طالع باقراف ،مؤمنان آذری از شهرهای مختلف به دیدار او می آمدند که این حرکت به میل سران آذری خوش نیامده و از آن ممانعت کردند و در دیداری که در یکی از تالارهای شهر باکو برگزار شده بود از حضور علاقمندان جلوگیری کرده و گروهی را که مُصر به دیدار بودند را دستگیر کردند.
از جمله اقدامات مهم حاجی طالع باقراف دستورتشکیل سازمان اتّحادمسلمانان آذربایجان بود که او در ماه های آخر حبس خود به تشکیل آن تصمیم گرفت و در نتیجه روز سه شنبه ۲۳ دی ماه۱۳۹۳ ائلچین قاسم اف به عنوان جانشین دبیر کل این سازمان با برگزاری یک نشست خبری در باکو شروع فعالیّت این سازمان را اعلام کرد ،او در این نشست ابراز داشت :«این جنبش به رهبری حاج طالع باقراف تشکیل شده است و هدف از آن اتّحاد تمام متدینین این کشور تحت یک پرچم اسلامی بدون توجّه به مذهب آن ها است… این جنبش بر اساس اندیشه امت اسلامی تشکیل شده است و ریشه در تاریخ اسلامی کشور آذربایجان دارد…بسیاری از اندیشه های اجتماعی و اخلاقی ملّت آذربایجان که از آن ها با عنوان ارزش های ملّی یاد می شود، ریشه در ارزش ها و افکار اسلامی دارد و ما به عنوان جامعه ای اسلامی موظف به پاسداری از آن ها هستیم.»
حاجی طالع باقرزاده بعد از آزادی از زندان ،فعالیّت های این سازمان را گسترش داد و در سایه ی اقدامات ارزشمند خود توانست حرکت عظیم اسلامگرایی را که بنا به نبود رهبری دچاررکود شده بود را جانی دوباره بخشد و در سایه آن به ساماندهی و انسجام گروه های اسلامی بپردازد که از برکات آن اجتماعات عظیم محرم امسال بود که در شهرهای مختلف آذربایجان برگزارشد.
براساس اقدامات ذکرشده ،حاجی طالع بارها به اداره پلیس فراخوانده شده و مورد تهدید و حتی ضرب و شتم قرار گرفت .حاکمیت علاوه بر تهدید و ارعاب حاجی طالع ، جو سنگین رسانه ای نیز بر علیه سازمان وحدت مسلمانان آذربایجان راه انداخته و آن را دست پرورده ایران معرّفی می کردند.
حملات پلیس و وزارت امنیت جمهوری آذربایجان به حجت الاسلام طالع باقرزاده پس از سفر حضرت آیت الله نوری همدانی( مد ظله العالی) به باکو -که در شهریور امسال انجام یافت- تشدید شد و دلیل آن این که حاجی طالع در دیدار با این مرجع عالیقدر ، به نشانه احترام بر دست ایشان بوسه زده و خواستار وساطت ایشان برای آزادی رهبران حرکت اسلامی آذربایجان شده بود که شبکه های تلویزیونی باکو با پخش آن به تبلیغ منفی این حرکت پرداختند و آن را دلیل وابستگی حاجی طالع به ایران دانستند که حاجی طالع در پاسخ به این شایعات در مصاحبه با پرتال خبری «قفقاز اینفو» اظهارداشت:« به عنوان یک مسلمان دفاع از حق و اعتراض به ظلم، ظالم و بی عدالتی را وظیفه خود می دانیم… ما نه به نماینده یک دولت خارجی بلکه به یک مرجع تقلید برجسته جهان اسلام مراجعه کرده و یکی از مشکلات مسلمانان را منعکس کرده ایم. نفوذ مرجع تقلید در اسلام محدود به مرزهای جغرافیایی نیست… »
پس از این جریان اداره پلیس یاسامال باکو حجت الاسلام طالع باقرزاده را احضار و درباره ادامه فعالیّت هایش هشدار داده و تهدید به حبس مجدد کرد.
حاجی طالع که خود می دانست گروهی درصدد دستگیری طولانی مدّت او هستند پس از این جریان در صفحه مجازی خود نوشت:«به دلیل مواضع انتقادآمیز وی از دولت و نظام سیاسی کشور،عده ای بر علیه وی در حال توطئه چینی بوده و در حال تدارک بازگرداندن وی به زندان می باشند.»
حاجی طالع پس از این جریان نیز چندین بار به اداره پلیس و وزارت امنیت احضارشد و مورد بازجویی قرار گرفت که آخرین مورد آن در حدود بیست روز پیش بود که پس از اظهارنظر ایشان در مورد هفته اعتراض به اققدامات ضددینی دولت باکو ،نفوذ داعش و وهابیّت در آذربایجان و…صورت گرفت که دراین بازجویی باقراف زمانی که درخواست فرصت برای ادای نماز کرد ،مورد ضرب و شتم فیزیکی رئیس اداره پلیس قرار گرفت. شایان ذکراست حاجی طالع در مصاحبه با روزنامه «آزادلیق»در مورد وهابیون آذربایجان گفته بود:« مسبب حضور طرفداران داعش در آذربایجان خود حاکمیّت می باشد که درهای کشور را به روی وهابیت بازکرده و شرایط را برای گسترش فعالیّت های ایشان هموار ساخته اند، در نتیجه مقابله با این گروه با مشکل مواجه شده است…آن ها مانند یک ویروس در حال انتشارهستند و برای دولت یک خطر به شمارمی روند ولی دولت تنها ادّعای مبارزه با آن ها را دارد ولی در پشت پرده ماجرا از ایشان حمایت می کند…»
سخنان حاجی طالع در مورد ارتباط سران دولت با داعش به مذاق سران آذری خوش نیامد و آن را تکذیب کردند در حالی که پس از دستگیری ائلدارمحموداف ؛وزیر سابق امنیت آذربایجان معلوم شد که او در ازای دریافت مبالغ هنگفت از داعش به ارسال نیروهای نظامی به سوریه و عراق می پرداخت. براساس آنچه گفته شد دولت اسلام هراس و شیعه ستیز آذربایجان درصدد بهانه تراشی برای حبس طولانی مدت حاجی طالع بودند که در نهایت به طراحی حادثه نارداران پرداختند تا هم به دستگیری حاجی طالع و هم به سرکوب اعتقادات دینی مردم نارداران بپردازند.
۲-روستای نارداران
نارداران روستایی است بزرگ در ۲۵ کیلومتری شهرباکو که جمعیّتی در حدود ۹۰۰۰ نفر دارد ،نام این روستا در کل قفقاز مشهور است و دلیل آن اینکه مردان و زنان غیور و متدین این دیار چه در روزگار تزار روس و چه در دوران حاکمیت هفتادساله کمونیسم که دین ستیزی را شعار اصلی خود کرده بود ، مقیّد به آداب و رسوم شرعی و رعایت حلال و حرام الهی بوده اند و در این راه ترس و ارعاب و شکنجه را به جان خریده ولی از آرمان ها و اعتقادات مذهبی خود دست نکشیده اند و براین اساس همواره مورد بی لطفی حکومت ها قرار گرفته و از کمترین امکانات زندگی نیز محروم شده اند.
مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم نارداران نخستین افرادی بودند که بر اساس علاقه ی درونی خود به زمره ی ارادتمندان امام راحل (ره) پیوستند و ناشر فرهنگ انقلاب اسلامی در آن دیار شدند که در این میان ابوذرقفقاز ؛مرحوم حاجی علی اکرام علی اف ؛رهبرسابق حزب اسلام آذربایجان نقشی ماندگار و فراموش ناشدنی به یادگار گذاشت.
پس از استقلال آذربایجان در سال ۱۹۷۱ ،گروهی از بزرگان این روستا و در رأس آن مرحوم حاجی علی اکرام به تأسیس حزب اسلام آذربایجان پرداختند که هدف از آن تحکیم مبانی دینی ،نشرمعارف اسلامی و مقابله با اقدامات ضددینی بود که این مهم به مذاق صهیونیسم جهانی خوش نیامده و دستورتعطیلی حزب اسلام را به رییس جمهور وقت آذربایجان صادر کردند که به تبع آن مجوز این حزب لغو و رهبران آن به حبس طولانی مدت دچارشدند.
پس از این حادثه تاکنون مردم این منطقه بارها دستگیر و به بهانه های واهی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند ,جوانان این منطقه از استخدام در ادارات و نهادهای دولتی محروم شدند و در برهه های مختلف از امکانات عمومی همانند برق ،گاز و تلفن نیز محروم شده اند که نمونه عینی آن در حادثه اخیر اتفاق افتاده است.
۳-دولت آذربایجان
رؤسای جمهور آذربایجان پس از استقلال این کشور ،کم و بیش میانه خوشی با دین و دینداری نداشته اند که اوج این بی میلی در دوران حکومت گذشته و حال مشاهده شد که به هرنحوممکن با مبانی دینی ،گروه های اسلامی و اماکن دینی مبارزه کرده اند که نمودعینی آن را در تخریب مساجد،توهین مطبوعات به پیامبراکرم(ص) و مقدّسات دینی ،ممنوعیّت استفاده از حجاب در مدارس دخترانه و… مشاهده شده است که همه این موارد به صورت مبسوط توسط اینجانب در کتاب جدیدالنشر «تقابل دین و سیاست در آذربایجان »مورد واکاوی قرار گرفته است و مختصر آن که تمام این اقدامات برخلاف اصول قانون اساسی این کشور است زیرا بر اساس اصل ۲۴ این قانون ،تمام شهروندان از بدو تولد دارای حقوق و آزادی های محفوظ ،انکار ناپذیر و محروم نشدنی هستند و یا براساس بند۳ اصل ۲۵ قانون اساسی دولت موظّف به برابری حقوق و آزادی های هر کس بدون توجه به عرق، ملیّت، دین، زبان و جنسیت و … تضمین وضعیت زندگی شخصی و عقیده هرکس است
در ادامه این بند از ماده ۲۵ آمده است که:«محدود کردن حقوق و آزادی های انسان و شهروندان با توجه به نسبتهای قومی، ملی، دینی، جنسی، عقیدتی سیاسی و اجتماعی ممنوع است» و در ماده ۴۷ قانون اساسی سه بند ذکرشده است:
بند۱- هرکس آزادی فکر و بیان دارد.
بند۲- هیچکس را نمیتوان به ابراز عقیده خود یا رویگردانی از فکر و اندیشهاش مجبور کرد.
بند ۳- به تبلیغات و تشویقاتی که سبب احیاء دشمنی و عداوت در سطح ملی، دینی و اجتماعی شود اجازه داده نخواهد شد.»
برخلاف آن چه گفته شد حکومت فعلی ز شروع ریاست جمهوری خوددر ۲۰۰۳ م تا کنون اقدام سازنده ای برای حل مشکلات داخلی و منطقه ای آذربایجان نکرده است و دولت او به جای حل مناقشه قره باغ کوهستانی و بازگرداندن بیش از یک میلیون آواره آذری به خانه و کاشانه شان ، با پذیرش مخفیانه طرح ارائه شده از سوی گروه مینسک مبنی بر خودمختاری قره باغ ،به تضییع حقوق مردم آذربایجان پرداخته است. همّت اصلی بیش از یک دهه حاکمیت ،تقویت هر چه بیشتر روابط با آمریکا و اسرائیل و وابستگی به صهیونیسم جهانی بوده است که به تبع آن شیعیان مظلوم این دیار با اقدامات متعدد ضددینی مواجه شده اند و و نزدیک به شصت تن از چهره های برجسته فرهنگی ، مذهبی و سیاسی آذربایجان به زندان های طولانی مدت که همراه با شکنجه جسمی و روحی بوده است محکوم شده اند. مروری براین اقدامات ضددینی و واکنش های صورت گرفته ، که بخشی از حرکت اسلامی مردم متدّین آذربایجان را به تصویر می کشد . اوج مظلومیّت شیعیان آذری و عمق ولایتمداری شان را نمایان می سازد و این حقیقت را تثبیت می کند که دولت آذری همواره از رشد حرکت اسلامگرایی در آذربایجان واهمه داشته است و به انحای مختلف همانند اتّهام رایج ارتباط با ایران به سرکوب آن پرداخته است در حالی که دین امری فطری است و هیچ کس را نمی توان با تهدید و ارعاب ازدین دور کرد.
براساس آنچه گفته شد پس از تجمعات باشکوه محرم امسال که با جمعیتی بی نظیر برگزار شد ،دولت آذربایجان از شیعیان دچار واهمه شدو براساس آن به طراحی حادثه نارداران و شروع موج جدید اقدامات ضدشیعی پرداخت ولی زهی خیال باطل که دولتی که خودگرفتار صدها بحران اقتصادی و سیاسی بتواند این شیعیان از اهداف انقلابی خود بازدارد به قول حاجی آبگل سلیمان اف ؛نمادغیرت و صلابت که فرمود:«دولت آذری با ما چه خواهد کرد؟ما را خواهدکشت ،سلام بر مرگی که در راه خداست خوشابرمرگی که به خاطر رضای حق است …،اگر ما از زندانی شدن بترسیم ،اگر ما از شهادت بترسیم پس عطر کربلا را احساس نکرده ایم ،ما فرزندان مکتب حسین بن علی (ع)هستیم که با هفتاددودوتن از یاران با وفایش در راه خدا به شهادت رسید…»
۴-شیخ الاسلام پاشازاده
بعد ازمعاهده ننگین گلستان و ترکمانچای و جدایی هفده شهر مسلمان نشین قفقاز از ایران ، امپراطوری روس برای کاهش نفوذمرجعیّت شیعه و محدودکردن نهادها و امورات دینی در سال ۱۸۲۳م در زمان تزار آلکساندر اوّل برای رهبری مذهبی شیعیان در تفلیس، وظیفه شیخالاسلام و در سال ۱۸۳۲ م در زمان نیکولای اوّل برای رهبری مذهبی اهل سنت قفقاز وظیفه مفتی را تعیین کرد که این دو مقام تا کنون پابرجا هستند و براساس اصول حکومت وقت و درسمت و سوی آن حرکت کرده و بازوی دولت در مقابله با دین بهشمار میآیند که مشی شان اجرای سیاست دولت مبتنی بر جدایی دین از سیاست ، رعایت مختصر ظواهردین برای فریب عوام و توجیه تراشی برای حجم عظیم اقدامات ضددینی دولت ها است. دوازدهمین شیخ الاسلام قفقاز؛ الله شوکور پاشازاده است که در سال ۱۹۸۰ م به ریاست اداره مسلمانان قفقاز و مقام شیخ الاسلامی نایل آمده است . او از شروع کار تا کنون ؛چه در دوران قبل از استقلال آذربایجان و چه پس از استقلال هماره به جای دفاع از شیعیان ،در تثبیت حکومت های مستبد دوران خود تلاش کرده است و شاهدسخن این که باحجم عظیم اقدامات ضددینی حکومت ، پاشازاده هیچ وقت روی در روی دولت نیایستاده و با سکوت از کنار قضایا گذشته است که نمونه عینی آن سکوت او پس از صدور قانون ممنوعیت حجاب در مدارس دخترانه و حبس طولانی مدّت شصت نفر از برادران دینی و در رأس آن ها دکترمحسن صمداف؛رهبر حزب اسلام آذربایجان است. پاشازاده با مشاهده اقدامات ضدشیعی حکومت که شامل اهانت به مقدّسات ،تخریب و تعطیلی مساجد،ممنوعیّت پخش اذان از مساجدو ده ها مورد دیگر است نه تنها به تقبیح این امور نپرداخته بلکه باسکوت خود به این اقدامات صحه گذاشته است
پاشازاده در سفر به ایران خود را مقلّد مقام معظم رهبری (مدّظلّه ) می خواند ولی در زمان اهانت رسانه ها و سران آذری به ایران و مسئولان عالی رتبه آن سکوت اختیارکرده و به صورت تلویحی به تأیید دولت آذری می پردازد که نمونه عینی آن در اهانت گروهی خودفروخته در بیست و دوم اردیبهشت ۹۱ به رهبر معظم انقلاب(مدّظلّه )، رئیس جمهور وقت و پرچم ایران در برابر سفارت ایران در باکو مشاهده شد که معاون پاشازاده باحضور دراین تجمع به تأییدآن پرداخت و خود او در جلسه شورای دینی علمی اداره مسلمانان قفقاز اظهارات ائمه جمعه و روحانیان برجسته ایران مغرضانه و افتراآمیز خواند. پاشازاده در دوران پس از استقلال بیش از مسلمانان با گروه های ضداسلام همانند وهابیون ارتباط داشته است چنانکه قامت سلیمان اف ؛سردسته وهابیان سنتی آذربایجان روابط خود را با او صمیمی اعلام کرده و خود را از دوستان اومعرّفی می کند. پاشازاده همچنین گاهی در کرسی فتوانشسته و به صدور احکام فقهی می پردازد چنان که امسال در خلال بازی های المپیک تابستانی در آذربایجان که رسوایی مالی و بحران اقتصادی آذربایجان را به همراه داشت ،اجازه روزه خواری ورزشکاران آذری شرکت کننده در بازی های المپیک تابستانی را صادر کرد او همچنین در جریان اخیر نارداران که ۹۰۰۰ نفرشیعه مظلوم به جرم دینداری از تمام حقوق انسانی خود محروم شده اند به جای دفاع از این گروه به حمایت از دولت پرداخت و دو پلیس کشته شده را شهید نامید و به تبع آن اطرافیان او همانند شاهین حسنلی که از نمک گیران شیخ هستند با اظهارنظر غیرمنصفانه خود حاجی طالع و هواداران او را محکوم کردند
نتیجه گیری
براساس آنچه گفته شد رشداسلامگرایی در آذربایجان سیرصعودی یافته است و مردم این دیار و به خصوص جوانان گرایش خاصی به دینداری یافته اند که نمونه عینی آن در ایام محرم امسال مشاهده شد که باعث ارعاب دولت آذری شد و از طرف دیگر برگزاری بازی های المپیک تابستانی باعث بحران مالی برای دولت آذربایجان شد و دولت نیز به تبع آن به تعدیل کارمندان ادارات ،کاهش حقوق کارمندان و اخراج بی دلیل گروه دیگر ،افزایش قیمت اقلام ضروری و برق و گاز و تلفن و…پرداخته است که تمام موارد باعث انتقادآشکارمردم از دولت شده است که حکومت با طراحی حادثه نارداران و ایجادرعب و وحشت درصدد آن است که هم مانع رشدتشیع در آذربایجان گردد و هم به منتقدان خود ضرب شستی نشان دهد که از مواضع خود عقب نشینی کنند و گرنه دچار سرنوشت مردم نارداران خواهندشد ولی حقیقت آن است که حکومت حاضر که نه اقتدار و نه هیبت دولت های قبلی را دارد و خود گرفتاربحران های مختلف است توان مقابله با مردم را نخواهدداشت و درصورت ادامه اقدامات ضددینی و انسانی خود گرفتار سرنوشتی خواهدشد که مستکبران جهان عرب با آن مواجه شدند .
محمّدقاضی دهی