پايگاه اينترنتي «استراتگ» جمهوري آذربايجان در تحليلي در خصوص درگيري اخير ميان اين کشور و ارمنستان نوشت : « اکثر شهروندان ، توقف فوري جنگي را که بطور فوري شروع شده بود، نمي پذيرند و خواهان ادامه آن تا پيروزي نهايي هستند.»
به گزارش آران نیوز ، استراتگ نوشت : « اين آرزوي شهروندان کشوري که 20 درصد خاکشان اشغال و يک ميليون نفر از اهالي آن آواره شده ، قابل درک است. بخصوص که خبرهاي روزهاي نخست نيز حکايت از موفقيت هاي ارتش جمهوري آذربايجان و در اختيار گرفتن ارتفاعات داشت. واکنش هاي جامعه بين المللي نيز در راستاي حمايت از ما بود. در واقع نيز در شرايطي که اين مزيت ها وجود داشت، توقف عمليات نظامي به هيچ وجه منطقي به نظر نمي رسيد. صرفا زماني که از فضاي تبليغات جنگي منفک شويم مي توان صلح خواهي اجباري حاکميت جمهوري آذربايجان را درک کرد. بيشتر از آمار رسمي بودن تعداد جنازه هايي که از قره باغ آورده مي شدند و نيز اظهارات مقامات روسيه که خود را قدرت اصلي منطقه مي داند و نيز استقرار واحدهاي نظامي اين کشور در مرزهاي قفقاز جنوبي نشان مي دهد که شرايط موجود براي تحقق آرزوهاي ما مناسب نبود. »
استراتگ افزوده است : « بي خبري موجود از اطلاعات پشت پرده نيز امکان تحليل درست اين موضوع را نمي دهد. در وهله نخست بايد پذيرفته شود که ما طرف آغاز کننده اين جنگ سه روزه نيستيم. طرف اصلي ما در اين جنگي که به اجبار وارد آن شديم نيز ارامنه نيستند. صرفا، اين روسيه بود که يکي از اهرم هاي خود را براي قطع تمايل جمهوري آذربايجان به غرب و حتي الحاق اجباري ما به اتحاديه اوراسيا ، طرحي جديد از اتحاد جماهير شوروي ، بکار گرفته بود. اين را مي توان از سخنان بعدي سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه نيز فهميد که گفت : « جمهوري آذربايجان در اتحاديه اقتصادي اوراسيا و در سازمان قرارداد امنيت جمعي عضو نيست. اما، من اميدوارم که اين وضعيت تغيير کند.»
استراتگ افزوده است : « اگر به اين سخنان آشکار، برخي اقدامات جمهوري آذربايجان در آستانه جنگ را اضافه کنيم، معناي کامل اين وضعيت مشخص مي شود. جمهوري آذربايجان به علت کاهش قيمت انرژي در بازار جهاني، با شرايط دشواري روبرو شده بود. حاکميت جمهوري آذربايجان که در سال هاي رونق نفتي، درآمد ارزي را صرف طرح هاي بي ارزش کرده و به مقامات دولتي خورانده بود، نياز شديدي به سرمايه گذاري براي شکوفا کردن بخش غيرنفتي احساس مي کرد. براي اين منظور نيز مي توانست از دو منبع بهره بگيرد: منابع داخلي و خارجي. اما، منابع داخلي که «خامه نفت» را مکيده بودند، پول ها را صرف ساخت املاک محتشم و زيبا و نيز سرمايه گذاري در خارج کرده بودند. حتي مجازات اين افراد که با پول هاي دزدي، ثروتمند شده اند نيز نمي توانست سرمايه هاي از دست رفته کشور را احيا کند. سرنوشت درآمدهاي خارجي اين ثروتمندان نيز صرفا به خودشان مربوط نيست و نمي شد به اين نيز اميدي بست. »
استراتگ افزوده است : « منابع خارجي نيز برخلاف سال هاي قبل، ديگر با جمهوري آذربايجان سخاوتمندانه رفتار نکردند. سازمان هاي بين المللي نمي خواستند پول هاي خود را به باکو که با فشار روسيه ، به غرب پشت کرده بود، حواله کنند. بارها مذاکرات باکو با بانک جهاني و صندوق بين المللي پول بي نتيجه ماند و نشان داد که اين نهادهاي مالي شروطي را پيش پاي باکو گذاشته اند که نمي تواند آنها را بپذيرد. گرچه محتواي اين مذاکرات از جامعه پنهان نگه داشته مي شد، اما احتمالا يکي از شروط اصلي ، تغيير جهت گيري سياسي جمهوري آذربايجان بود. ظاهرا جمهوري آذربايجان که محل تنفسش خيلي تنگ شده بود، در نهايت گامي را برداشت که از آن پرهيز داشت و پس از نشان داده شدن برخي علائم در خصوص بازگشت جمهوري آذربايجان به جهت گيري غربگرايانه اش، الهام علي اف، رييس جمهوري آذربايجان به واشنگتن سفر کرد. گرچه نام اين سفر را شرکت در نشست امنيت هسته اي گذاشته بودند، باکو که فاقد هرگونه نيروي اتمي است، بطور طبيعي در واشنگتن به دنبال چيزهاي ديگري بود. برخي سخنان بيان شده توسط مقامات آمريکايي در مذاکرات با الهام علي اف در حاشيه نشست واشنگتن، بعضي از مطالب را آشکار مي کرد. موضوع مذاکرات الهام علي اف با جان کري، وزير خارجه و جو بايدن معاون رييس جمهوري آمريکا، کاملا با استراتژي انرژي روسيه تضاد داشت؛ طرح دهليز جنوبي گاز موضوع اصلي اين مذاکرات بود. مقامات آمريکايي تاکيد کردند که از اجراي طرح دهليز جنوبي گاز بطور کامل حمايت مي کنند. جالب است که الهام علي اف با جو بايدن که مظهر اراده سياسي آمريکا به حساب مي آيد، در روز اول آوريل ديدار کرد و درگيري اخير قره باغ نيز در همان زمان روي داد. به محض اينکه سخنان جو بايدن درباره حمايت از تماميت ارضي و حق حاکميت جمهوري آذربايجان و تعريف کردن از طرح دهليز جنوبي گاز پايان يافت، «سخن گفتن» سلاح هاي ارمني در قره باغ آغاز شد. جمهوري آذربايجان در اين جنگ که بالاجبار وارد آن شد، تا حد ممکن براي بازگرداندن اراضي خود تلاش کرد. زيرا، کشوري که بالاجبار وارد جنگي مي شود، در صورتي که پاسخ قاطعي به طرف مقابل ندهد، ديگر نمي تواند بازدارنده باشد. »
استراتگ افزوده است : « آغاز سخن گفتن سلاح هاي ارمني پس از سخنان جو بايدن ، اتفاقي نبود. طرح دهليز جنوبي گاز که آمريکا از آن حمايت مي کند نيز ربطي به ارامنه ندارد. اين طرح عليه استراتژي روسيه براي حفظ وابستگي اروپا به گاز اين کشور، طراحي شده است. اين واقعيت به تنهايي نشان مي دهد که در پشت صحنه جنگ سه روزه اخير چه کسي قرار داشته است. »
استراتگ افزوده است :« آمريکا بدون ارايه جايگزين، نمي تواند اروپا را از وابستگي به گاز روسيه رهايي بخشد. به همين علت، در چارچوب طرح دهليز جنوبي گاز، انتقال گاز بسياري از کشورها از قطر گرفته تا جمهوري آذربايجان به اروپا مطالبه شده است. روسيه نيز بطور جدي به مخالفت با اين طرح مي پردازد که هدف آن، نابود کردن قدرت جهاني روسيه است. زيرا، فروش گاز روسيه به اروپا، علاوه بر اينکه امکان آقايي کردن روسيه بر دنيا را فراهم مي کند، سالانه 200 ميليارد دلار درآمد براي روسيه حاصل مي کند. اگر مسکو اين درآمد را که نيمي از عايدات ملي روسيه را تشکيل مي دهد، از دست بدهد، در مدت کوتاهي با شورش گرسنگان ،نقره داغ خواهد شد. فعال شدن روسيه در سوريه و قفقاز جنوبي نيز با همين مساله مرتبط است. زيرا، مسير انتقال گاز قطر به اروپا از سوريه و مسير طرح انتقال گاز جمهوري آذربايجان ، تاناپ از قفقاز جنوبي عبور مي کند. تبديل اين مناطق جغرافيايي به مرکز مناقشه نيز به معناي اجرا نشدن طرح دهليز جنوبي گاز و ادامه تسلط جهاني روسيه است. »
استراتگ افزوده است : « اگر در پرتو اين استدلال به درگيري اخير قره باغ توجه شود، اسرار اين معما روشن مي شود. براساس آمار رسمي منتشر شده، تعداد جان باختگان در اين جنگ ، بيش از 30 نفر مي باشد. اما، اطلاعاتي که در بررسي هاي برخي مطبوعات به دست آمده، نشان مي دهد که اين تعداد نزديک به 100 نفر است. علت تحمل اين تلفات در مقابل ارامنه اي که هم از نظر نيروي انساني و هم از نظر قدرت نظامي ، به دفعات ضعيف تر از ما هستند، چه مي تواند باشد؟ با آنکه اعلام نمي شود، واقعيت اين است که ما در قره باغ نه با ارامنه بلکه با روس ها مي جنگيم. کشورهاي غربي نيز با استناد به مناقشه ما با ارامنه، از فروش سلاح به جمهوري آذربايجان خودداري کرده اند. ارتش جمهوري آذربايجان نيز اساسا محکوم به اين است که با سلاح هايي که از روسيه خريداري مي کند، بجنگد! اين نيز نشان مي دهد که طرف مقابل ما، اطلاعات بيشتري از خود ما درباره سلاح هايمان دارد. علاوه براين، اعترافات اخير مقامات جمهوري آذربايجان نيز نشان مي دهد که کيفيت سلاح هاي فروخته شده به ما، مطابق با استانداردهاي لازم نيست. از طرف ديگر، وقتي به فهرست قهرمانان شهيدمان نگاه مي کنيم، با نام هاي نخبه ترين افسران کشورمان مواجه مي شويم. حاکميت جمهوري آذربايجان به علت اينکه مي داند در اين روياروي با روسيه مواجه است، مجرب ترين جنگجويانش را به نبرد مي فرستد و در نتيجه، قهرماناني را که طي سال ها آموزش ديده اند، در بمباران هاي روسيه از دست مي دهيم. در شرايطي که در مقابل دشمن، اين قدر ضعيف مي باشيم، ادامه جنگ صرفا به معناي تلفات بيشتر براي ما نيست، بلکه به معناي ايجاد بستر براي توجيه حقوقي و نظامي طرحي است که طرف مقابل برنامه ريزي کرده است. مسکو مي خواهد علاوه بر جلوگيري از اجراي طرح دهليز جنوبي گاز، ارتش روسيه بطور کامل در قفقاز جنوبي مستقر شود. ادامه مناقشه نيز مي تواند به استقرار نيروهاي صلح باني روسيه به عنوان يکي از روساي گروه مينسک سازمان امنيت و همکاري اروپا در منطقه منجر شود. سخنان مقامات روس و ارمني اين را آشکارا نشان مي دهد. گرچه مقامات جمهوري آذربايجان از اين وضعيت پرهيز مي کنند، اما تلفات جبهه همه معادلات را مي تواند تغيير دهد. همچنانکه فقط يک روز پس از اظهارات جسورانه (مقامات باکو) مبني بر آزادي کامل قره باغ از اشغال، مجبور به امضاي توافق آتش بس شديم. گرچه ميدان جنگ، مکاني است که احساس بر عقل مستولي مي شود، اما صرفا خونسردي و عقل موجب پيروزي مي شود. اميد که خونسردي خود را از دست ندهيم.»