تاریخ : دوشنبه 6 ارديبهشت 1395
کد 49187

سناريوهاي احتمالي مناقشه قره باغ/برهان حشمتی

پس از درگيري دوم تا پنجم آوريل ميان ارتش جمهوري آذربايجان و ارمنستان در چند نقطه از خط تماس نيروهاي دو کشور، اين سوال بطور جدي مطرح است که روند مناقشه قره باغ با کدام احتمالات يا سناريوهايي مواجه خواهد شد؟

آران نیوز: درگيري ابتداي آوريل، منجر به تحرک ديپلماتيک اکثر قدرت هاي صاحب منافع و نفوذ در منطقه قفقاز از جمله روسيه، ترکيه، ايران، آمريکا و سازمان هاي اروپايي و حتي واکنش سازمان ملل شد که در رأس تمامي آنها تحرک ديپلماتيک روسيه قرار دارد. ولاديمير پوتين رييس جمهوري روسيه در تماس تلفني با روساي جمهوري آذربايجان و ارمنستان خواستار آتش بس شد و در مدت اندکي پس از آن ، روساي ستادهاي مشترک نيروهاي مسلح جمهوري آذربايجان و ارمنستان با حضور در مسکو، در خصوص آتش بس توافق کردند و همين توافق حفظ شده است. بر همين پايه، نخستين سناريو يا احتمال در خصوص روند آتي مناقشه قره باغ در عمل آغاز شده است.
1-  آغاز دور جديد مذاکرات سياسي تحت رهبري روسيه و تحت الشعاع قرار گرفتن تلاش هاي سياسي گروه مينسک :
گرچه رسما وجود طرح جديدي از طرف روسيه براي حل مناقشه قره باغ اعلام نشده است، اما در جريان سفر سرگئي لاوروف، وزير امورخارجه روسيه به ايروان در روز 22 آوريل، منابع خبري جمهوري آذربايجان و ارمنستان به نقل از رسانه هاي روسي خبر دادند که لاوروف با  ويراستاري به روز شده اي از «اصول مادريد» به ايروان آمده و سندي را  که رسانه ها آن را  «طرح لاوروف» مي خوانند براي آغاز حل سياسي مساله قره باغ به ايروان و باکو ارايه داده است. پيش از آن نيز الهام علي اف، رييس جمهوري آذربايجان در سخنراني خود در اجلاس شوراي امنيت ملي کشورش در پي درگيري دوم آوريل با ارمنستان تشکيل داده بود، از ارايه طرحي قابل قبول از طرف سرگئي لاوروف خبر داده بود. با آنکه مقامات روسيه تاکيد مي کنند که تلاش سياسي آنها در خصوص حل مناقشه قره باغ، در راستاي حمايت از تلاش هاي روساي گروه مينسک سازمان امنيت و همکاري اروپا  انجام مي شود و روسيه خود نيز يکي از روساي مهم اين گروه است، اما  ورود شخص رييس جمهوري و وزير امور خارجه روسيه به بحث وساطت بين باکو و ايروان،  حرکتي يکجانبه از طرف مسکو تلقي مي شود و نمي توان آن را مرتبط با گروه مينسک و سازمان امنيت و همکاري اروپا دانست. در واقع، روسيه اين حرکت را به نوعي يکجانبه طراحي کرده و پيش مي برد تا خود به تنهايي رهبري مذاکرات ميان باکو و ايروان و احيانا  پيشرفت در اين مذاکرات و حصول توافق را  در اختيار داشته باشد و از مزاياي اين ابتکار عمل بهره مند شود. 
روس ها و بسياري ديگر بر اين باورند که اصل کلي که در خصوص مسايل قفقاز نبايد از نظر دور داشت اين است که  "سياست روسيه در قفقاز تعيين کننده است" و ساير بازيگران بايد اقدامات خود را براساس آن تنظيم کنند. در کنار اين اصل کلي، اين نيز واقعيت است که روسيه ، حفظ  مسائلي نظير مناقشه قره باغ را ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان در طولاني مدت ، در راستاي تامين منافع روسيه و حضور اين کشور در منطقه حساس و مهم قفقار تلقي مي کند. زيرا، روسيه بطور مستمر در چارچوب تلاش براي حل مناقشه و نيز در راستاي حفظ موازنه نظامي و سياسي ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان ، اهداف سياسي و نظامي و نفوذ خود را در منطقه تامين مي کند. فروش تسليحاتي گسترده و چند ميليارد دلاري روسيه به جمهوري آذربايجان و حضور پايگاه هاي نظامي روسيه در ارمنستان ، يک وجه مهم از اين سياست مي باشد که وجود مناقشه قره باغ، اين دو امکان مهم را براي مسکو فراهم کرده است. قبولاندن حاکميت سياسي غيررسمي روسيه بر قفقاز از طريق تماس هاي مکرر سياسي و "خاص" با رهبران باکو و ايروان نيز با استفاده از محمل مناقشه قره باغ ، امکان پذير مي شود. 
 درچنين شرايطي، طرح لاوروف يا سند جديد روسيه که الهام گرفته از "اصول مادريد " است، بطور خلاصه و براساس گزارش هاي رسانه هاي مسکو و باکو وايروان،  شامل اين مفاد است؛ تخليه پنج شهرستان اطراف قره باغ کوهستاني توسط ارمنستان، رفع محاصره اقتصادي جمهوري آذربايجان عليه ارمنستان ، بازگشت آوارگان، استقرار نيروهاي صلح بان و وضعيت حقوقي موقت قره باغ کوهستاني. همچنين،  تعيين وضعيت حقوقي دو شهرستان لاچين و کلبجر ( محل اتصال سرزميني قره باغ کوهستاني به خاک ارمنستان) و نيز خود منطقه قره باغ کوهستاني به همه پرسي که بعدا برگزار خواهد شد، موکول شده است. آشکار است که اين طرح حتي اگر به همين صورت ارايه شده باشد، بسيار کلي و مبهم است و رفع ابهامات و تعيين زواياي جزئي و مشخص آن، به ماه ها  مذاکره طولاني و مداوم ميان باکو و ايروان ، حتي در صورت موافقت اوليه آنها نياز دارد. اما، برخي گزارش هاي رسانه اي حکايت از شکست اين طرح در همان آغاز ماموريت لاوروف و مخالفت ارمنستان با آن  حکايت داشته است. زيرا،  در حاليکه موضع باکو، اعطاي خودمختاري حداکثري به قره باغ کوهستاني در چارچوب جمهوري آذربايجان و تحويل تمامي نواحي اطراف قره باغ کوهستاني به اين کشور مي باشد، موضع ارامنه جدايي طلب قره باغ کوهستاني ، کسب استقلال کامل و به رسميت شناخته شدن دولت آرتساخ (شامل اراضي وسيع تري از حيطه جغرافيايي قره باغ کوهستاني مورد نظر جمهوري آذربايجان) است. موضع رسمي و اعلام شده ارمنستان نيز حمايت از  حقوق و خواسته هاي ارامنه قره باغ است و در همين راستا ارمنستان، نشانه هاي متناقضي از تمايل به شناسايي استقلال قره باغ کوهستاني يا الحاق آن به ارمنستان بروز مي دهد.  در چنين معادله پيچيده اي از خواسته هاي متفاوت باکو و ايروان و ارامنه قره باغ، رسيدن به تفاهم و صلح هميشگي بسيار دشوار است. بخصوص،  سوابق تاريخي سه دهه اخير نيز نشان داده است که جريان سياسي ارامنه قره باغ کوهستاني، تاثيري مستقيم بر معادلات قدرت در ارمنستان دارد و حتي دو رييس جمهوري کنوني و پيشين ارمنستان، يعني سرژ سرکيسيان و رابرت کوچاريان، پيش از رسيدن به رهبري ارمنستان، رهبري قره باغ کوهستاني را به عهده داشته اند و لئون تر پطروسيان، نخستين رييس جمهوري ارمنستان نيز در سابقه خود عضويت در «کميته قره باغ » را دارد که از پيشگامان جنبش اعلام جدايي قره باغ از ترکيب جمهوري سوسياليستي آذربايجان شوروي بود.  بعدها نيز هر  نيروي سياسي در ارمنستان، به نوعي در خصوص حل مساله قره باغ نرمش نشان داده و از اهداف آرماني ارامنه در خصوص قره باغ دور شده، به شدت ضربه خورده و از صحنه قدرت حذف شده است. پيروزي رابرت کوچاريان، رييس اسبق ارامنه قره باغ در انتخابات سال 1998 بر لئون تر پطروسيان، حکايت از تاثير جريان سياسي قره باغ در کنار زدن نخستين رييس جمهوري ارمنستان از صحنه قدرت داشت و دو سال بعد از آن نيز در برهه اي که مذاکراتي حساس براي تفاهم و معامله در خصوص حل مساله قره باغ  جريان داشت و گفته مي شد توافق هاي پنهاني در اين خصوص صورت گرفته، در روز 27 اکتبر 1999 گروهي از مردان مسلح به رهبري فردي به نام نائيري هونانيان وارد مجلس ملّي ارمنستان شدند، و رئيس مجلس کارن دميرجيان، نخست وزير وازگن سرکيسيان و تعدادي از نمايندگان را به رگبار بستند و کشتند. آن ها بعد از مذاکراتي با رئيس جمهور وقت ارمنستان، رابرت کوچاريان، خود را تسليم مقامات نمودند و بعد از محاکمه‌اي طولاني به حبس ابد محکوم شدند. کارن دميرجيان و وازگن سرکيسيان رهبران ائتلافِ موسوم به «وحدت» بودند، ائتلافي که مهم‌ترين رقيب سياسي رئيس جمهور کوچاريان ( رييس سابق ارامنه قره باغ) بود و احتمال مي‌رفت در انتخابات بعدي قدرت را به دست گيرد. اين امر به بدگماني‌هايي عليه کوچاريان  دامن زد که هنوز کاملاً برطرف نشده‌اند. 
همچنين در جمهوري آذربايجان نيز بازگشت حيدرعلي اف به قدرت در باکو بطور مستقيم با تحولات جنگ قره باغ و شکست هاي جمهوري آذربايجان در مقابل ارامنه و نياز اين جمهوري به يک ناجي، ارتباط مستقيم داشت و همين بحران در دوره هاي بعد نيز به عنوان يکي از ابزارهاي مهم حاکميت براي تحکيم موقعيت خود بوده است. بخصوص در دوره رياست جمهوري الهام علي اف، مناقشه قره باغ يکي از مهمترين دلايل مورد استفاده حاکميت  براي اختصاص بودجه کلان به بخش هاي نظامي و امنيتي کشور بوده است و در مقاطع حساس سياسي نيز حاکميت جمهوري آذربايجان، تداوم بحران قره باغ را  عامل اصلي تداوم بخشي از مشکلات اقتصادي و معضلات آوارگان و مهاجران اين کشور پس از گذشت بيش از دو دهه اعلام کرده است. بخصوص در دوره اخير که جمهوري آذربايجان با بحران اقتصادي ناشي از کاهش شديد درآمدهاي نفتي به کمتر از نصف و افت شديد واحد پول ملي خود مواجه شده است، درگيري ابتداي آوريل 2016  ، عامل مهمي در تحت الشعاع قرار داده شدن بحران اقتصادي کمرشکن دولت بوده است. 
با توجه به سوابق مربوط به تاثيرگذاري بحران قره باغ بر معادلات قدرت در  جمهوري آذربايجان و نيز ارمنستان، اينکه حاکميت ارمنستان در مرحله کنوني ، به راحتي طرحي را که براساس اصول مادريد تهيه شده باشد، بپذيرد، چندان آسان نيست.  اين اصول عبارت بودند از:
- تضمين امنيت و استقرار صلح بانان بين المللي 
- خروج نيروهاي مسلح ارمنستان و قره باغ کوهستاني از اراضي  اطراف قره باغ کوهستاني با حفظ شرايط ويژه براي کلبجر و لاچين
- بازگشت اهالي اخراج شده
- تعيين وضعيت حقوقي نهايي قره باغ کوهستاني از طريق راي گيري، تعيين وضعيت حقوقي موقت تا زمان تعيين وضعيت حقوقي نهايي، گشايش تمامي راه هاي ارتباطي و حمل و نقل
سند «اصول مادريد» همچنين شامل توصيه هايي مبني بر احترام به آتش بس سال 1994،  خودداري از بکارگيري زور و افزايش بودجه نظامي و نيز پايان دادن به اتهامات متقابل و موضع گيري هاي مغاير با اصل آشتي،  کمک به شکل گيري مباحثي در جهت آشتي و شکل دادن به ديپلماسي غيررسمي در اين راستا و فعاليت مجالس طرف ها و تسهيل مراوده ميان ارامنه و آذربايجاني ها  و خودداري حاکميت مستقر در قره باغ کوهستاني از  اسکان ارامنه در اراضي اشغالي (اطراف قره باغ) و ايجاد زيرساخت در اين اراضي ، اقدام دولت جمهوري آذربايجان براي ايجاد امکان انتخاب رهبران آذربايجاني هاي قره باغ توسط خود آنها ، ايجاد شفافيت در زمينه بهره گيري تمامي شهروندان از جمله شهروندان اخراج شده از درآمدهاي نفتي و نهايتا  تداوم مذاکرات رهبران جمهوري آذربايجان و ارمنستان براي حل اختلاف نظرها و  محور بودن حل مساله قره باغ در تمامي روابط دو و چندجانبه ارمنستان و جمهوري آذربايجان، اطلاع رساني گسترده در مورد محتواي مذاکرات و نيز خودداري از بيان اظهارات مبالغه آميزي که خوشبيني بيش از حد ايجاد مي کند، بوده است. 
طبيعي است که با گذشت زمان ، با تشديد روحيه تخاصم ميان دو طرف و بخصوص برهم خوردن توازن قدرت نظامي و اقتصادي به نفع جمهوري آذربايجان که اکنون هم به لحاظ بودجه نظامي و هم به لحاظ وضعيت اقتصادي و توسعه اي در وضعيت برتري از ارمنستان قرار دارد،  اين اصول به نوعي کهنه شده اند و طرح روسيه که براساس اين اصول ارايه شده است، چندان مورد قبول ارمنستان و بخصوص ارامنه قره باغ نمي تواند باشد. البته، جمهوري آذربايجان نيز به علت برهم خوردن توازن به نفع اين کشور،  احتمالا مطالبات بيشتري نسبت به گذشته مطرح خواهد کرد. اما، همين برهم خوردن توازن، خود عامل جديدي براي حرکتي تازه در روندهاي نظامي و  سياسي مساله قره باغ مي باشد و اين انگيزه وجود دارد که وضعيت موجود به نوعي تغيير داده شود. عمليات نظامي اوايل آوريل 2016 جمهوري آذربايجان نيز ناشي از همين تغيير موازنه قدرت ميان اين کشور و ارمنستان بوده است.  به همين علت، تلاش سياسي يکجانبه روسيه  در زمينه قره باغ  در مرحله کنوني جدي تر از تلاش هاي قبلي مسکوست و به عنوان اولين و اجرايي ترين گزينه در  بررسي احتمالات مناقشه قره باغ مورد توجه است. اما، نشانه هايي از شکست يا عدم پيشرفت اين تلاش وجود دارد و به همين علت، بايد احتمالات  بعدي را نيز مورد توجه قرار داد.
2-     احتمال دوم: شکست تلاش هاي روسيه و تداوم وضعيت کنوني ( خودداري باکو و ايروان از مذاکره ) با تداوم احتمال وقوع مجدد حوادثي شبيه درگيري ابتداي آوريل 2016:
با توجه به اينکه تلاش يکجانبه روسيه براي به دست گرفتن رهبري مذاکرات صلح قره باغ با حساسيت منفي آمريکا مواجه است و در مورد اخير نيز ماتيو برايزا، سفير پيشين آمريکا در باکو و رييس آمريکايي پيشين گروه مينسک، به صراحت اين تلاش يکجانبه ولاديمير پوتين، رييس جمهوري روسيه را براي به دست گرفتن ابتکار عمل در حل مساله قره باغ بدون حضور و مشارکت آمريکا، به نقد کشيده است، مي توان گفت که احتمال اقدام عملي آمريکا براي به شکست کشاندن يا  جلوگيري از حصول پيشرفت در اين تلاش روسيه وجود دارد. علاوه بر آن، سرسختي نشان دادن طرف هاي اصلي درگير در بحران قره باغ ، مانع مهمي در مقابل پيشرفت تلاش روسيه است و عوامل منطقه اي و محلي ديگري نيز مطرح است که حرکت هاي ايذايي ترکيه براي مقابله با تلاش روسيه از مهم ترين آنها مي باشد. همچنين بايد توجه داشت که رژيم صهيونيستي طي سال هاي  گذشته با انعقاد قرارداد يک ميليارد و ششصد ميليون دلاري فروش تسلحيات به جمهوري آذربايجان به دومين تامين کننده سلاح باکو و دومين عامل تقويت نظامي آن تبديل شده است.  همچنين رصد و بررسي موضع گيري ها و لفاظي هاي صهيونيست ها طي يک سال اخير بخصوص در برنامه هايي نظير يادبود هولوکاست و کشتار خوجالي و کشتار قوبا و ساير مراودات صهيونيست ها با  جمهوري آذربايجان و نيز موضع گيري هاي اخير مقامات غيررسمي رژيم صهيونيستي از جمله آويگدور ليبرمن، نخست وزير پيشين، افراييم سنه، معاون پيشين وزير دفاع و ساير مقامات غيررسمي صهيونيست نشان مي دهد که اين رژيم در تحريک نظامي جمهوري آذربايجان و فراهم کردن شرايط براي نظامي گري باکو و تشديد مناقشه در قفقاز نقش مهمي دارد.   بنابراين احتمال عدم پيشرفت تلاش سياسي  روسيه جدي است. 
عدم پيشرفت يا شکست تلاش جاري روسيه براي شروع مرحله جديدي از مذاکرات باکو و ايروان با هدايت روسيه، احتمالا وضعيتي را که طي حدود سه  يا چهار سال اخير حاکم شده است، تداوم خواهد بخشيد. يعني وضعيت عدم مذاکرات جدي و احيانا ديدارهايي که فضاي بي اعتمادي کامل و تخاصم بر آن حاکم مي باشد.  در چنين فضايي ، همانند سال هاي گذشته،  درگيري هاي تقريبا روزمره و تيراندازي مداوم ميان نيروهاي جمهوري آذربايجان و ارامنه  ادامه خواهد داشت و در مقاطعي نيز درگيري شديد و گسترده شبيه آنچه در روزهاي ابتدايي آوريل روي داد، به وقوع خواهد پيوست.  اما، تغيير جدي و حاد در مواضع و محل استقرار نيروهاي نظامي دو طرف روي نخواهد داد.   بخصوص که براي بازگرداندن نسبي توازن نظامي يا دستکم ارتقاي وضعيت نظامي ارمنستان نيز تلاش هاي جديدي از طرف روسيه آغاز شده است. روسيه با اختصاص دويست ميليون دلار اعتبار به دولت ارمنستان براي خريد تسليحات مدرن  براي احياي توازن نظامي نسبي ميان نيروهاي درگير اقدام کرده است. البته، اين رقم و تسليحاتي که از آن عايد ارتش ارمنستان خواهد شد، در مقابل خريدهاي تسليحاتي گسترده نيروهاي مسلح جمهوري آذربايجان از روسيه، رژيم صهيونيستي ، اوکراين، ترکيه، پاکستان، آفريقاي جنوبي و ساير منابع، باز هم ناچيز خواهد بود و توازن نظامي ميان جمهوري آذربايجان و ارمنستان در واقع با توجه به  نحوه استفاده از  استقرار پايگاه هاي نظامي روسيه در ارمنستان مي تواند مطرح و برقرار شود. 
3 -   احتمال سوم: در صورت شکست تلاش هاي جاري روسيه و حفظ وضع موجود و شکل نگرفتن دور جديد مذاکرات ميان باکو و ايروان،  با حفظ احتمال بروز درگيري هاي مجدد ، امکان  پيشروي جمهوري آذربايجان با توجه به برتري توانايي نظامي جمهوري آذربايجان در مقابل ارمنستان ، به عنوان گزينه اي ديگر مطرح است.  ارتش جمهوري آذربايجان، هم در درگيري ابتداي آوريل 2016 و هم در برخي عمليات ايذايي قبلي طي سال هاي اخير نشان داده است که از توان استقرار در برخي مناطق که اکنون نيروهاي ارمني در آن مستقرند، برخوردار مي باشد.  برخي گزارش ها حاکيست که با استقرار نيروهاي ارتش جمهوري آذربايجان بر روي تپه «له له تپه» در منطقه منتهي به ناحيه «فضولي»، نيروهاي ارمني مجبور به قدري عقب نشيني شده اند. در ششم آوريل 2016 روزنامه يني مساوات چاپ باکو و سايت ويرتوالاز جمهوري آذربايجان گزارش داده بودند که با استقرار نيروهاي جمهوري آذربايجان بر روي اين تپه، نيروهاي ارمني  700 متر مواضع خود را  به عقب تر برده اند.  اما، بر اساس گزارش ديگري که در روز 19 آوريل، روزنامه يني مساوات به نقل از گزارش راديو آزادي آمريکا منتشر کرد، نيروهاي ارمني مواضع خود را براي خارج شدن از تيررس نيروهاي جمهوري آذربايجان تا حدود  8 تا 10 کيلومتر  در اراضي منتهي به فضولي و جبراييل به عقب برده اند.   اگر اين گزارش ها درست باشد، احتمال تکرار اين رويداد و پيشروي هاي محدود و گام به گام  ارتش جمهوري آذربايجان را بايد به عنوان گزينه ديگري درنظر گرفت که بر معادلات بحران قره باغ تاثير مي گذارد.  اگر اين پيشروي ها  محدود و قطره چکاني و گام به گام  باشد و بحران در وضعيت نسبتا مشابه کنوني به مدت طولاني باقي بماند، معادلات خارجي آن و مهم تر از همه، موضع روسيه ممکن است به همين شکل کنوني حفظ شود. اما، اگر پيشروي هاي جمهوري آذربايجان از حالت محدود و تدريجي و بطئي خارج شود، معادلات موجود تغيير خواهد کرد و بايد گزينه ديگري را در خصوص آينده بحران قره باغ بررسي کرد. 
5- احتمال چهارم:  دخالت نظامي روسيه براي متوقف کردن پيشروي سريع جمهوري آذربايجان
اگر جمهوري آذربايجان بتواند عمليات نظامي گسترده اي را آغاز و پيشروي سريع و قابل توجهي در عقب راندن نيروهاي ارمني به دست آورد، احتمال ورود جدي روسيه را مطرح مي کند. زيرا، روسيه سال هاست که از قرن هجدهم ميلادي به عنوان حامي اصلي ارامنه در قفقاز مطرح شده است و ارامنه به عنوان يکي از بازوهاي اجرايي سياست هاي روسيه در قفقاز عمل مي کنند و متقابلا روسيه را حامي و متحد طبيعي خود تلقي مي کنند و  همچنين  بخاطر تعهدات سياسي و حقوقي مسکو که بطور دوجانبه و نيز در چارچوب هاي چندجانبه نظير پيمان امنيت دستجمعي دولت هاي مشترک المنافع  در قبال ارامنه پذيرفته است، در مورد  پيشروي احتمالي جمهوري آذربايجان در مقابل ارمنستان و قره باغ کوهستاني ، موضع انفعالي اتخاذ نخواهد کرد. گرچه ممکن است در شرايط کنوني، ورود نظامي روسيه به مناقشه قره باغ ، داراي محمل حقوقي قابل قبول براي دنيا نباشد، اما روسيه بدون محمل حقوقي نيز مي تواند در اين منطقه مداخله نظامي بکند.  اما، اگر روسيه در مناقشه قره باغ مداخله نظامي بکند، اوضاع پيچيده اي ايجاد خواهد شد که ممکن است واکنش هاي جدي ساير بازيگران خارجي صاحب نفوذ و قدرت در جمهوري آذربايجان را درپي داشته باشد. 
6- احتمال پنجم: در صورتي که تحولات مناقشه قره باغ به سمتي برود که موجب دخالت نظامي روسيه بشود، احتمال ضعيف، اما واقعي ورود ترکيه به اين مناقشه نيز مطرح خواهد بود. ترک ها  در گذشته نيز حتي در دوره اي که امپراطوري عثماني در ضعف به سر مي برد در سال 1918 و 1919 نيز در منطقه قفقاز  دخالت نظامي کرده اند و با توجه به اين سابقه، نمي توان انتظار داشت که به علت قابل قياس نبودن قدرت نظامي ترکيه با روسيه،  احتمال دخالت و درگيري ترکيه در مناقشه قره باغ در حد صفر باشد. بنابراين ، بايد اين احتمال را نيز به عنوان يکي از گزينه هاي ضعيف تحولات آتي مناقشه قره باغ مدنظر داشت.  
 در کنار گزينه هاي مطرح در خصوص تحولات آتي مناقشه قره باغ، نگاه ايران به اين مناقشه و مسايل قره باغ نيز از عوامل تاثيرگذار مي تواند تلقي شود. ايران پس از دوره ميانجيگري فعال در سال 1992 که منجر به ميزباني تهران براي  يعقوب محمدوف ، کفيل وقت رياست جمهوري آذربايجان و لئون تر پطروسيان ، رييس جمهوري وقت ارمنستان جهت  امضاي توافق آتش بس در 7 مي1992  در تهران  با حضور «ماريو رافائلي»، رئيس وقت کنفرانس سازمان امنيت و همکاري اروپا شد، حضور سياسي فعالي در  روندهاي حل سياسي مناقشه قره باغ نداشته است. زيرا، در آن زمان، با حمله و  استقرار نيروهاي نظامي ارمني در شهر شوشا و شکست توافق آتش بس تهران که نه روسيه و نه آمريکا تمايلي به موفقيت آن نداشتند،  جمهوري آذربايجان و ارمنستان  روساي گروه مينسک سازمان امنيت و همکاري اروپا ( روسيه، آمريکا و فرانسه) را  به عنوان واسطه اصلي مذاکرات خود انتخاب کرده اند و اين گروه در واقع انحصار مذاکرات سياسي مربوط به قره باغ را در اختيار خود داشته است و روسيه و آمريکا و فرانسه  گاه در رقابت با يکديگر و گاه در همکاري ظاهري ، اين روند را در کنترل خود حفظ کرده اند.  اما، در مقاطعي که تحولات جدي در مساله قره باغ روي داده است، تهران نيز به علت همسايگي با اين منطقه و احتمال استقرار نيروهاي نظامي خارجي تحت عنوان نيروهاي صلح بان در اين منطقه و در همسايگي ايران، نمي تواند کاملا بي تفاوت به مساله باقي بماند. 
نهايتا، در کنار احتمالات عملي و واقعي،  با در نظر گرفتن چارچوب هاي نظري تحليل کننده مناقشات سياسي، اين برداشت نيز وجود دارد که  مناقشه قره باغ ، جزء مناقشات لاينحل به شمار مي آيد. علت اين تلقي نيز درهم تنيدگي عوامل مختلف ارضي، قومي، مذهبي، مسايل آوارگان و جمعيت هاي جابجا شده  ارمني و آذري و نيز  تاثير عوامل متعدد خارجي از جمله روسيه و آمريکا و رژيم صهيونيستي و ترکيه بر بحران قره باغ مي باشد که حل مناقشه قره باغ را  با وجود اين طيف گسترده از عوامل موثر داخلي و خارجي ، به مساله اي لاينحل تبديل کرده است.  از اين رو، صرف نظر از اينکه کداميک از گزينه هاي موجود در خصوص تحولات آتي مناقشه قره باغ، در عمل محقق خواهد شد، تداوم و تطويل اين مناقشه براي سال هاي طولاني تقريبا در وضعيت کنوني قابل پيش بيني است.


  • نوشته شده
  • در دوشنبه 6 ارديبهشت 1395
captcha refresh