يکي از مهمترين مسائلي که ذهن بسياري از شهروندان ترکيه و افکار عمومي جهاني را به خود مشغول کرده، گزينه هاي احتمالي اي است که جايگزين جماعت گولن در ترکيه و حتي تمامي کشورهاي تحت سلطه جماعت مذکور، خواهند شد.
آران نیوز: يکي از مهمترين مسائلي که ذهن بسياري از شهروندان ترکيه و افکار عمومي جهاني را به خود مشغول کرده، گزينه هاي احتمالي اي است که جايگزين جماعت گولن در ترکيه و حتي تمامي کشورهاي تحت سلطه جماعت مذکور، خواهند شد. در اين خصوص، اين روزها بحث ها و نشست هاي علمي مختلف و همچنين تحليلهاي سياسي – مذهبي متفاوتي در رسانه هاي تصويري و صوتي، روزنامه ها و وب سايتهاي خبري ترکيه انجام ميشود.
در اين خصوص مي توان به يکي از اظهارات ولي آقبابا معاون حزب جمهوري خواه خلق با اشاره به تغيير و تحولات پساکودتا ترکيه اشاره داشت: «طريقت هاي ديگري جايگزين جماعت گولن مي شوند، ساختار موازي جديدي در حال تأسيس است.»
در اصل از زمان شروع تسويه نيروهاي جماعت گولن يعني از تاريخ 17/25 دسامبر 2013، دولت حزب عدالت و توسعه اقدام به جايگزيني نيروهاي وابسته به خود در نهادها و ادارات دولتي مختلف کرده است. سليمانجيها از جمله طريقتهايي مي باشد که بيشترين نيروهاي جايگزين از آن انتخاب شده اند. طريقت اسماعيل آقا نيز يکي از مدعي ترين طريقت هاي حال حاضر ترکيه است. همچنين خيلي از تحليل گران از نفوذ و قدرت طريقت منزلجي ها در ساختار دولت حرف مي زنند.
آيا اين طريقتها همانند جماعت گولن با نفوذ در ساختار دولت و کنترل آن، تهديدي براي دولت حاکم خواهند بود؟ و يا اينکه آيا مي توان اين ادعا را مطرح کرد که طريقتهاي مذکور با نگاهي به پرونده سلفهاي ذکرگوي خود، تا مغز و قلب «نظم جديد» نفوذ کرده و آن را تصاحب خواهند نمود؟
عليرغم حس رقابت طريقت هاي فوق الذکر براي نفوذ در ساختار سياسي «دين باز»، با نگاهي به پرونده و سوابق رسمي- سمبوليک آنها مي توان توخالي بوده تلاش آنها را ادعا کرد و اينکه آنها به هيچ وجه نميتوانند همانند جمات گولن چنين تشکيلات قدرتمند تشکيل داده و ساختار دولت را در اختيار بگيرند. چرا که اين طريقتها يک تفاوت «مهم» با جماعت گولن دارند:
«هر چند طريقت هاي مذکور يک جهتگيري از «تقوا» به سمت «ماسوا» (غير خدا و تعلقات دنيوي) دارند و ميل سرمايهگذاري و تأسيس شرکت هاي تجاري و هلدينگ هاي مالي در آنها زياد است؛ اما يک چيز در آنها وجود ندارد: «جهاني شدن». اما جماعت گولن يک «نظم ديالوگ بين الادياني جهاني» به وجود آورد و اين تنها خصوصيت ويژه جماعت گولن مي باشد که آن را از ديگر طريقت ها تفريق مي کند. حتي تنها نکتهاي که جماعت گولن را از حزب عدالت و توسعه متمايز مي کرد، «مديريت يک پروژه جهاني» بود؛ حزب عدالت و توسعه در داخل ترکيه توده اي و جمعي شد اما جماعت گولن در سطح جهان بين المللي گرديد.»
طريقتهاي موجود در ترکيه هم که اسامي مهمترين آنها در سطور بالا ذکر شد، در سطح داخلي نفوذ دارند؛ لذا همانند جماعت گولن از ظرفيت و توانايي لازم در خصوص برقراري ارتباطات جهاني برخوردار نيستند. البيته گفتني است طبيعتاً طريقت ها در آينده ترکيه تأثيرگذار خواهند بود، چرا که در صفوف دولت حاکم نفوذ دارند و اعضاي آنها در پُست هاي مهم از جمله نماينده مجلس، وزير، و شهردار انجام وظيفه مي کنند. اما باز هم کافي نيست؛ چرا که آن چيزي که وضعيت حال و آينده ترکيه را به تصوير خواهد کشيد «تصميمات و انتصابات شخص اول مملکت» يعني رجب طيب اردوغان است. اردوغان نه نجم الدين اربکان است، نه سليمان دميرل و نه تورگوت اوزال؛ سه شخصيت سياسي مهم مذکور آدم «ديندار» بودند اما «آموزش ديني» نديده بودند. اربکان و اوزال مريد و تابع علمي و قلبي «محمد زاهد کوتکو» شيخ اسکندر پاشا نقشي بودند؛ دميرل هم عليرغم اينکه وابسته به طريقت نورجي بود اما حد و حدود خود را مي دانست.
اردوغان اين طور نيست. او بيشتر از طريقت هاي نقشبنديه، قادريه، رافعي، نورجي، سليمان جي و ديگر طريقت هاي مکتبي مي داند! او به هيچ طريقت و جماعتي وابسته نبوده و نيست و از اين به بعد هم اصلاً نخواهد بود. اردوغان از سال هاي 1990به اين سو همراه با ساختار جماعت گولن در عرصه سياست فعال بود و او هر چيزي که خواستند نه نگفت، اما ديگر آن زمان گذشت و اکنون اردوغان کوله باري از تجارب مختلف را در دوش خود دارد. لذا او ديگر خواسته هاي بي حد و اندازه طريقت ها را محقق نخواهد کرد. مطالبات آنها فقط در چارچوب نظم معين شده از طرف شخص اول مملکت تأمين خواهد شد. اگر اصرار بيش از اندازه هم بکنند از جوانب مختلف ديني – مذهبي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي و ... محکوم خواهند شد. اردوغان خوب مي داند که وضعيت عرفانيگري، صوفيگري و مذهبيگري فعلي طريقت هاي ترکيه همانند «سياهي ته ديگ» مي باشد.
طريقت علوي هم از دو سو تحت فشار قرار خواهند گرفت: 1- طريقت هاي اهل سنت حنفي: طريقت هاي فوق الذکر سوداي نفوذ در ساختار سياسي دارند، لذا اجازه ورود و نفود طريقت علوي را که تفکر و انديشهاي متضاد دارند، نخواهند داد. در اين راستا رهبران طريقت ها، حکم ها و فتواهاي زيادي در خصوص بي دين و زنديق بودن علويان صادر خواهند نمود تا هويت مسالمت آميز علويان را از يک طرف نزد افکار عمومي خدشه دار کنند و از طرف ديگر دولت را عليه علويان بشورانند 2- ساختار سياسي حاکم که مبناي خود را بر انديشه و تکفر ديني اردوغان قرار داده است: علويان در سال هاي گذشته به حزب عدالت و توسعه اعتماد نداشته و به هيچ وجه رأي نداده اند، لذا طبيعي است که دولت هم به آنها اعتماد نکند.
هر چند نبايد اين نکته را فراموش کرد که دولت اردوغان به دليل ترس از نفوذ و قدرتگيري طريقتي خاص، به صورت شناور از طريقت هاي مختلف استفاده ابزاري کند. لذا جامعه علوي بايد از اين فرصت استفاده نموده و جاي پاي خود را همانند ديگر طريقت ها که فعلاً هيچ کدام به محدوده «دال مرکزي» دست نيافتهاند، محکم کند.
در پايان بايد گفت آن طريقتي که در حال حاظر و به احتمال زياد در سال هاي آتي کشور ترکيه را مديريت خواهد کرد، طريقت «طيبيّت» است. طريقت هاي ديگر بسته به تصميمات طريقت مذکور، به فعاليت خواهند پرداخت.
نويسنده: حسن صادقيان/ تحليلگر مسائل ترکيه وعلويان