فرمانده تیپ ۱۸ حشد شعبی عراق گفت: داعشیها اگر ببیند «حشدالشعبی» در حال ورود به منطقهای است دیگر آنجا نمیایستند چون میدانند هیچ کس زنده نمیماند.
به گزارش آران نیوز: بیش از ده سال است که عراق از شر صدام و جنایتهایش خلاص و در دام سیاستها و حیلههای آمریکا افتاده است و از این نیرنگها رنج میبرد.
آمریکایی ها پس از اشغال عراق و گذشت چندین سال ادعای ترک این کشور را کردند اما به جای خود گروهک های تکفیری و داعش را نشاندند.
داعش پدیده ای شوم و خون ریز بود اما برای عراق یک برکت داشت و آن انسجام مردم و تشکیل بسیج مردمی(حشد الشعبی) بود.
گروهی از مردمی که با پشتوانه مرجعیت عراق به مقابله با این تروریستها پرداخته است.حشدالشعبی وارد منطقه ای شود داعشی زنده نمی ماند/حاج قاسم کارخانه ساخت مردان عراق است/ حضور منافقین در کنار داعشی ها/ آزادسازی کامل عراق تا پایان سال 2016
در همین راستا و در شُرف عملیات آزادسازی موصل با حجتالاسلام سیدحامد جزایری جانشین فرمانده سرایا الخراسانی و فرمانده تیپ 18 حشد شعبی عراق به گفتگو نشستیم تا برآیندی از اوضاع عراق داشته باشیم:
در آغاز گفتگو اندکی از وضع فعلی عراق و گروهها و جریاناتی که با داعش و گروهکهای تکفیری مبارزه میکنند بفرمایید.
جزایری: الحمدالله وضعیت عراق در حال بهبود است،3 استان صلاحالدین، الانبار و دیالی که در دست داعش بود تقریباً آزادشده و تنها استان موصل مانده است و انشاءالله در روزهای آتی پاکسازی کامل میشود.
استان صلاحالدین به مرحله اتمام پاکسازی رسیده و تنها منطقه الحویجه مانده است.
در الانبار هم دیگر جایی برای داعش باقی نمانده و نقطه تحول اساسی و سیاسی در عراق موصل است، در حال حاضر عملیات آزادسازی موصل آغاز شده است.
آمریکاییها حاضر در منطقه موصول معتقد به جنگ نرم بودند که ما وارد میشویم و منطقه را به هر نحوی آزاد میکنیم. عملیاتی یا سیاسی. میگفتند مذاکرات با افراد تکفیری را آغاز میکنیم و اگر نتیجه نداد عملیات نظامی انجام میدهیم.
کردها هم همین نظر را داشتند و اینکه تلاش کنند منطقه موصل و به خصوص منطقه شمالی آن که معروف به ساحل نینوا است را آزاد کنند تا با منطقه تل زعفر و سنجار سه نقطه مهم و پل ارتباطی کردستان عراق و کردستان سوریه ایجاد و کشور کردها را تاسیس کنند، کردها به دلیل بحث قومیتی تلاش میکنند این منطقه آزاد شود.
گروهک دیگری به نام النجیفیها در منطقه موصل هستند که قبلاً در این استان حاکم بودند و ادعای تشکیل یک مملکت و اقلیم سنی را دارند و قبل از این فتنه چندین بار این موضوع را مطرح کردند که همانطور که کردها اقلیم و حکومت خودمختار دارند ما هم میخواهیم اقلیم و حکومت خودمختار داشته باشیم، آنها ادعا میکنند میتوانند مردم و عشایر خود را در منطقه موصل آزاد کنند و اینها را طرف آمریکاییها و ترکها حمایت میشوند.
«حشدالشعبی» و دولت عراق نیز میگویند ما مانند آزادسازی باقی استانها از دست داعش، توانایی آزاد کردن موصل را نیز داریم، البته در حکومت عراق دو رای وجود دارد، برخی میگویند فقط ارتش در عملیات آزادسازی حضور داشته باشد و برخی معتقدند هم ارتش و هم «حشدالشعبی»حاضر باشند و به خاطر فشارهای داخلی و خارجی حکومت دچار رأیی ثابت نیست.
مسلماً بدون نیروهای مردمی و «حشدالشعبی» کاری نمیتوان انجام داد و اگر میخواهیم عملیات سریع انجام شود باید نیروهای «حشدالشعبی» وارد عمل شوند زیرا اولاً روحیه نیروهای مردمی بسیار متفاوت از روحیه همه گروهها حتی ارتش عراق است. این روحیه و معنویت نه نزد آمریکایی ها وجود دارد و نه پیشمرگهای کرد و نه عشایر منطقه.
*حشدالشعبی وارد منطقهای شود داعشی زنده نمیماند
بارها اعلام کرده ایم نیروهای مردمی روحیه شهادتطلبی دارند و هیچ کس چنین روحیهای ندارد،گفتیم «فلوجه» را آزاد میکنیم و آن کار را انجام دادیم. منطقه «خالدیه» که سختترین منطقه جنگی بود و در محاصره کامل داعش قرار داشت را نیروهای مقاومت مردمی آزاد کردند و نزدیک 1250 نفر داعشی و تکفیری در این منطقه کشته شدند و تنها تعداد انگشتشمار اسیر شدند.
داعشیها اگر ببیند «حشدالشعبی» در حال ورود به منطقهای است دیگر آنجا نمیایستند چون میدانند هیچ کس زنده نمیماند.
دشمن روحیه و آمادگی توان جنگ با ما را ندارد؛ روحیهشان خیلی خراب شده است و بسیاری از آنان علیه فرماندهان شورش کردند.
وضعیت دشمن و خیابانهای موصل نسبت به سابق بسیار متفاوت شده است، مثلاً قبلاً داعشیها دائماً در خیابانها حضور داشتند و میچرخیدند، اما در حال حاضر اینگونه نیست زیرا از ترور شدن میترسند و خیلی از آنها در خیابانها و کوچههای موصل کشته شدند.
در ماههای گذشته ستادهایی در سطح شهر موصل به عنوان امربهمعروف و نهیاز منکر حضور داشتند و همیشه در بازارها و نقاط شلوغ و حساس بوده و هر کس به نظر خودشان خلاف شرع انجام میدادند حکم صادر میکردند و همان جا اجرا میکردند (شلاق، قطع دست و اعدام) ، اما در حال حاضر چنین چیزی نیست.
اما نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که «حشدالشعبی» طبق قانون جزء تشکیلات قانونی و دولتی است و زیرنظر فرمانده کل قوای نیروهای مسلح عراق یعنی نخستوزیر عراق است و ما نمیتوانیم از این تشکیلات حکومتی و قانونی خارج شویم،«حشد الشعبی» قانوناً اجازه ندارد خودسرانه عمل کند.
( این مصاحبه چند روز پیش از عملیات آزاد سازی موصل صورت گرفت؛ عملیات آزادسازی موصل سرانجام پس از ماهها کشمکش و اختلافات و رایزنیهای سیاسی ساعت 2 بامداد (26 مهر 1395) با دستور مستقیم «حیدر العبادی» به عنوان نخستوزیر و فرمانده کل نیروهای عراق آغاز شد.
در عملیات «نبرد موصل»، نیروهای ارتش، نیروهای یگان مبارزه با تروریسم، پلیس فدرال، الحشد الشعبی، پلیس استان نینوی و برخی نیروهای محلی از جمله الحشد الوطنی از سمت جنوب و منطقه القیاره (65 کیلومتری جنوب موصل)، عملیات را آغاز کردند و نیروهای پیشمرگه نیز از سمت شرق در 25 کیلومتری موصل حضور دارند.)
آقای جزایری! لزوم حضور مستشاران نظامی ایران در عراق از سال 93 چه بوده است؟ خیانت بعثیون، ارتش عراق را ضعیف کرده بود و به همین دلیل دولت عراق از ایران کمک گرفت؟
ارتش عراق در گذشته ارتشی قوی بود. طبق آمار رسمی دولت عراق، ارتش 600 هزار نیروی مسلح داشت که این رقم تعداد کمی نیست و در کنار آن نیز پلیس با 400 هزار نیرو، ارتشی یک میلیون نفری را تشکیل میدادند.
این تعداد نیروی مسلح برای دفاع از چنین کشور و سرزمینی و منطقهای کافی بود، ولی چرا این نیروهای نظامی مسلح نتوانستند وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهند و گروهک داعش را به تنهایی از میان ببرند؟
اگر بخواهیم توافقات ارتش عراق با آمریکا را بررسی کنیم زمانی که پرونده امنیتی عراق را به این کشور تحویل دادند؛ شرایط ارتش عراق چه شرایطی داشت؟
چه چیزی اتفاق افتاد که چنین ارتشی که ارتش اول منطقه بود آخرین ارتش شد؟ اگر بخواهیم ارتش عراق را با تمام ارتشهای جهان مقایسه کنیم در آن ایام از لحاظ امکانات و تدبیر بسیار ضعیف عمل کرد. با درایت و اطلاع یا بدون درایت و اطلاع تمام امکانات ارتش در مکانهایی مانند موصل، الانبار، صلاحالدین قرار داده شده بود و در مرکز و جنوب عراق، نیروهای مسلح و تجهیزات بسیار کمی را دپو کردند.
بسیاری از امکانات در مناطق به اصطلاح گرمی بود که هر لحظه امکان شورش در آنجا وجود داشت.
حتی در زمان آمریکاییها معروف بود که مناطق غربی، مناطق آرامی نیست و امکان درگیری وجود دارد، اما بیشترین و بهترین تجهیزات عراق در این مناطق جمعآوری شده بود و وقتی این مناطق سقوط کرد تمام امکانات ارتش عراق به دست دشمن افتاد.
ارتش عراق شکست خورد و عقبنشینی کرد زیرا دست خالی بود و امکانات محدودی داشت، بسیاری از فرماندهانی که مسئولین ارتش بودند هنوز متهمند و پرونده خیانتشان بسته نشده که چرا حتی یک تیر هم به دشمن شلیک نکردند و تنها عقب نشینی کردند.
ارتش گمان میکرد شورش داعش یک حرکت اعتراضی و تظاهرات سیاسی است که با مذاکره حل میشود و به این فکر نمیکردند این دشمنی است که خارج از مرز وارد شده و منطقه را اشغال میکند.
ورود مستشاران ایرانی در عراق درخواست رسمی دولت عراق بود، یعنی نه اینکه فرماندهان ارشد ایرانی خودسرانه مدیریت عملیات را بر عهده گیرند. این درخواست رسمی از طرف دولت عراق و نخستوزیر وقت «دکتر نور المالکی» صورت گرفت زیرا احساس کرد نیاز به حمایت و مشارکت جمهوری اسلامی در محافظت از مردم و دولت عراق دارد.
مگر نمیتوانست نوری مالک از کشورهای دیگر مانند ترکیه دعوت کند؟ و مگر آمریکا با عراق پیمان حمایت و دفاع از خاک و مردم عراق را نبسته بود؟ چرا به جمهوری اسلامی ایران تکیه کرد؟
البته باید این نکته را ذکر کنم که دولت وقت عراق از آمریکاییها نیز دعوت کرد و گفت در این منطقه با مشکل مواجهیم، اما به دلیل اینکه خود آمریکاییها داعش را پرورش دادند و برای آنان فرصت و زمینه ایجاد کردند؛گفتند وظیفهمان است که بیاییم، اما باید بنشینیم و بررسی کنیم که موضوع چیست و نتیجه این شد که گفتند شما 3 سال نیاز دارید که دشمن را از این منطقه خارج کنید و اول بیایید مذاکرات سیاسی انجام دهید،بهانههایی که همیشه مطرح میکنند.
*حضور مستشاران ایرانی در عراق تحول بزرگی در منطقه به جا گذاشت
آقای نوری مالکی سرعت عمل داشت و سریعاً آنها را کنار گذاشت و از جمهوری اسلامی خواست که در صحنه حاضر شده و این پرونده را برعهده گیرد، چون اگر منتظر توافقات دولتی عراق و آمریکا میماند کل عراق از بین رفته بود و حضور مستشاران ایرانی در عراق تأثیر و تحول بزرگی نه تنها در این کشور بلکه در منطقه به جا گذاشت.
سه دلیل سبب پیروزی مردم عراق علیه داعش شد که نخستین دلیل آن فتوای مهم و به موقع آیتالله سیستانی بود. دلیل دوم حضور مردم و لبیک گفتن آنان به مرجعیت و این فتوا بود که سبب تشکیل «حشدالشعبی» شد و سومین دلیل حضور فرماندهان ارشد و مستشاران ایرانی در عراق بود.
*اگر مستشاران ایرانی نبودند «حشدالشعبی» شکل نمیگرفت
نقش مستشاران نظامی در تشکیل «حشدالشعبی» چه بود؟
اگر این فرماندهان و بهخصوص سردار بزرگ و استاد عزیزمان «حاج قاسم سلیمانی» نبود، بسیج مردمی عراق تشکیل نمیشد و فتوای صادرشده از سوی آیتالله سیستانی مثمرثمر واقع نمیشد، بنابراین حضور فرماندهان ارشد و مستشار ایرانی در عراق برای تشکیل نیروهای مردمی و حشدالشعبی مسئله بسیار مهمی بود.
مشاوران و فرماندهان ایرانی مسئولیت آموزش و آمادگی گروههای مقاومت اسلامی را که پس از فتوای مرجعیت تشکیل شده بود بر عهده گرفتند و گروههای مقاومت اسلامی سریعاً آموزش دیدند و تجربه کسب کردند و در مدت کوتاهی «حشدالشعبی» به وجود آمد.
اواخر برج 4 سال 2014 ما در حال عملیات به سمت سامرا بودیم و در مناطق مختلف میجنگیدیم؛ در تاریخ 16 برج 6 فتوای مرجعیت صادر شد. یعنی ما یکماه قبل در حال جنگ بودیم، اما نه به عنوان «حشدالشعبی» بلکه به عنوان «مقاومت اسلامی». مقاومت اسلامی قبلاً در سوریه بود، اما عقبنشینی کرد و در عراق جنگ را با داعش ادامه داد، فتوا که صادر شد 15 روز بعد یعنی 6/30/ 2016 هیأت اولیه حشدالشعبی تشکیل شد و توانستیم از آن زمان تا به حال این گروه و سازمان را با حضور فرماندهان ارشد جمهوری اسلامی ایران و کسب تجربه از افراد خبره اداره کردیم که همه به برکت وجود عزیزان ایرانی است که در عراق حضور داشتند و تا به حال حضور دارند.
بار روانی حضور سردار سلیمانی در این عملیاتها چیست و با وجود انتقاداتی که وجود دارد این حضور را چگونه ارزیابی میکنید؟ اساساً دلیل محبوبیت یک فرمانده ایرانی در کشوری مانند عراق که به هر حال 8 سال با ارتش بعثی جنگ داشتیم چیست؟
جزایری: قبل از بحث در مورد محبوبیت «حاج قاسم سلیمانی» در عراق باید یک موضوع مهم بیان کنم.
ما اعتقاد داریم امام خامنهای، امام و رهبر امت اسلامی است و نمیگوییم تنها رهبر ایران است. زیرا ایشان در جریان مشکلات تمام کشورهای اسلامی حضور دارند و درد مردم کشورهای مسلمان را حس میکنند.
اگر فتوای رهبری در عراق و سوریه نبود نمیتوانستیم با افرادی مانند داعش که نزدیک 120 کشور پشتیبان آنهاست بجنگیم. داعش نماینده 120 کشوری در این منطقه است. برخی از این کشورها حمایت مالی میکنند، برخی اسلحه میدهند و نیرو ارسال میکنند،برخی تأیید سیاسی و حمایت بینالمللی میکنند.
دشمن قویای روبروی ماست و در اینجا قضیه امت واحدهای پیش میآید که جمهوری اسلامی داعیه دار آن است، به عنوان مثال در دو سالی که گذشته ثابت شد که جمهوری اسلامی وقتی میگوید ما امت واحده هستیم پای حرفش میایستد و دلیلش خون دادن در این کشورهاست.
بسیار از فرماندهان ارشد و مهم ایرانی در سوریه و عراق به شهادت رسیدند و این موضوع کمی نیست. انسان در کشور و خاک دیگری جان و خونش را میدهد، دلیلش این است که باور میکند حد و مرزی برای امت اسلامی وجود ندارد.
ما باید همیشه به عنوان امت واحده به خودمان نگاه کنیم و درست نیست که بگوییم این ایران است، این عراق، این سوریه است و مشکلات و مصائبش به ما ربطی ندارد. نظریه رهبری نیز ایجاد امت واحده است.
در وهله حضور یک فرمانده ارشد نظامی مانند «حاج قاسم سلیمانی» در عراق برای مردم سوال مهمی بود، ولی بعد از اینکه این نظریه را برای آنان باز کردیم سردار سلیمانی یک شخصیت محبوب شد.
به مردم گفتیم که ما یک امت واحده هستیم، عراق کشوری زخم خورده بود اما نیروهایش را برای مبارزه با داعش به سوریه فرستاد. مثلاً اگر 1000 نفر از عراق به سوریه میفرستیم تعداد کمی نیست و میخواهیم به تمام ملتها ثابت کنیم که امت واحده هستیم و زیرنظر یک رهبر واحد هستیم.
*حضور سردار سلیمانی در عراق و سوریه ترجمه نظریه «امت واحده» است
حضور حاج قاسم سلیمانی در عراق یا سوریه ترجمه نظریه امت واحده است و واقعاً جوابی غیر از این وجود ندارد. ما یک امت واحده هستیم، دردمان یکی است، مشکلات این امت مشکل همه ماست و ما باید همیشه کنار همدیگر باشیم و جان و خونمان را برای دفاع از حریم اسلام و نه یک کشور فدا کنیم و این مرزها که دشمن و استکبار جهانی گذاشته باید برداشته شود.
امن واحده میگوید این مرز مانع نشود که یک فرد عراقی یا ایرانی در سوریه و عراق بجنگند.
محبوبیتی که در دل ملت عراق نسبت به «حاج قاسم سلیمانی» ایجاد شده ترجمه همین نظریه است. بسیاری ادعا میکنند ما امت واحده هستیم، اما در فعل و عمل اینطور نیست. کشور آل سعود ادعای امت واحده را میکند اما هیچکدام از شعارهایی که درخصوص وحدت میدهد عملی نشده است، اما ما برای تبلور این امت واحده جان و خون میدهیم.
خون دادن بالاترین درجه کرم است. ترجمه حضور قاسم سلیمانی نیز همین است، کسی که کریم است. طبیعی است مردم عراق فرد کریمی را که از دادن جان و خون خود برای عراق ابایی ندارد، عزیز میپندارند.
*حاج قاسم سلیمانی کارخانه ساخت مردان عراق است
بدون اغراق در عملیاتهای مختلف خودم میدیدم که حاج قاسم سلیمانی در خط مقدم و جلوی نیروهای عراقی میایستد. پشت نمیایستد که مدیریت کند. خیلی از فرماندهان عراقی عقب هستند، اما قاسم سلیمانی روی خاکریز اول است، ما التماس میکنیم حاج قاسم! بیا عقب که خطر و ضرری پیش نیاید. میگوید شما کاری نداشته باشید من میدانم کجا بایستم.
یکی از اسباب پیروزی مردم عراق وجود چنین شخصی بین آنهاست. من دو بار این را اعلام کردم که حاج قاسم سلیمانی کارخانه ساخت مردان عراق است و اگر قاسم سیمانی نبود کسی نمیتوانست شجاعتهای مردم عراق را ظاهر کند. یک نیروی بالقوه را بالفعل کرد، همه مردم عراق شجاع بودند و هستند ولی به یک فرمانده قوی و جلوتر که جلوی آنها بایستد و به طرف پیروزی آنها را هدایت کند لازم داشتند. همین شجاعتهایی که ما از این شخص یاد گرفتیم باعث پیروزیهای ما شد. از حاج قاسم سلیمانی یاد گرفتیم که هیچ وقت پشت نیروهایمان نایستیم و همیشه جلوی آنها حرکت کنیم.
در صحبتهایتان به آل سعود اشاره کردید. عادل الجبیر و مقامات سعودی همیشه ادعا میکنند که سپاه ایران با مردم عراق و سوریه میجنگند؛ سوال اصلی این است که چرا عربستان از حضور ایران در عراق میترسد؟
سبب و علت ایجاد داعش و پرورش چنین گروهی که ارتش غیرمنظم اول در جهان شناخته میشود چه بود؟ (البته بعد ازاینکه به دست حشدالشعبی شکست خورد،حشدالشعبی ارتش غیر منظم اول دنیا شد.)
داعش چرا به وجود آمد و بر پایه چه نظریه ای ایجاد شد؟ اینها ادعا میکنند میخواهند یک کشور اسلامی برای خود ایجاد کنند و من چندین بار گفتم اگر میخواهید کشور اسلامی ایجاد کنید زمینهاش هست، مکانش هست. اگر ادعایشان واقعی است بروند آن زمین را بگیرند، بروند فلسطین را از اسرائیل بگیرند و کشور اسلامی خود را همان جا برقرار کنند و ما هم از آنها حمایت کنیم اما اینها اصلا در این وادی نیستند و هدفشان این نیست.
اینها طبق نظریه جدید خود خلافت اسلامی داعش را ایجاد کردند. بعد از هزار سال بحث خلافت و بیعت با خلیفه را مطرح میکنند. با تحقیق در مورد تاریخ تشکیل این نظریه میفهمیم که این دیدگاه درست یک سال بعد از ظهور انقلاب اسلامی ایران پدید آمد.
آنها هیچراهی برای مقابله با نظریه ولایت فقیه که در جمهوری اسلامی ایران در حال شکلگیری بود پیدا نکردند و ترسشان این بود که نظریه ولایت فقیه سبب توسعه کشورهای اسلامی شود و اگر امت اسلامی متحد شود تمام نقشههای اینها و تقسیمات دولتهای استکبار نقش بر آب میشود، لذا باید نظریهای مقابل ولایت فقیه ارائه داد که همیشه امتهای اسلامی با یکدیگر درحال مخالفت، جنگ و دور شدن از هم باشند.
چه کسی حامی این نظریه خلافت اسلامی و حکومت داعش بود؟ از نظر سیاسی آمریکا و از لحاظ مالی آل سعود. آل سعود با افکار وهابی و سلفی که دارند می گویند نظر و فکر و مذهب اهل بیت(ع)، نظری منحرف است و آنها را رافضی و کافر میدانند و با جمهوری اسلامی مخالفند.
این موضوع تازگی ندارد و این دشمنی سابقه طولانی دارد. در زمان جنگ ایران و عراق حمایتهای آل سعود علیه ایران واضح و مشخص بود و اگر عربستان نبود ارتش بعث در بسیاری از عملیاتها موفق نمیشد، حتی آنها هواپیماهایشان را در اختیار عراق میگذاشتند.
دشمنی آل سعود با ایران امری واضح است. آنها نظریه خلافت را در برابر نظریه ولایت فقیه مطرح کنند و هر مشکلی در منطقه به وجود میآید میگویند مشکل جمهوری اسلامی بوده و اگر ایران حضور نداشت این مشکل پیش نمیآمد.
اما در حال حاضر بحمدالله مردم عراق، سوریه، یمن، بحرین، لبنان و ... فهمیدند که آل سعود چه نقشی در کشتارهای جمعی منطقه دارند و لازم نیست ما بگوییم آل سعود حامی درجه اول داعش در منطقه است.
*بسیاری از فرماندهان داعشی در عراق و سوریه سعودی هستند
کاملاً برای مردم مشخص شده و نیازی به اثبات ما نیست. کار آل سعود در حال حاضر ایجاد تفرقه و دشمنی بین مردم و کشورهای منطقه است و علناً هم میجنگند. نیروهایشان در یمن و سوریه و بحرین حضور دارد.بسیاری از فرماندهان داعشی در عراق، سعودی هستند و خودمان بسیاری از این افراد را در دو سال گذشته دستگیر کردیم.
آل سعود میخواهد به نحوی جنایاتی را که خود انجام میدهد به گردن جمهوری اسلامی بیاندازد. اما هیچ کسی نمیتواند حضور آفتاب را در آسمان را نفی کند.
منافقین با توجه به حمایتهایی که از آمریکا و عربستان میشوند به طور کامل از عراق خارج شدند؟
برای اخراج منافقین از عراق ما به عنوان مردم و گروه مقاومت اسلامی تلاش بسیاری کردیم، زیرا میدیدیم یکی از مهمترین دلایل و اسباب ایجاد فاصله بین ایران و عراق حضور چنین گروهکی در عراق بود.صدام ملعون از این گروهک علیه جمهوری اسلامی استفاده بسیاری کرد و ما واقعاً وقتی اسم آنها ذکر میشد و این مطلب که هنوز به طور کامل از عراق خارج نشدهاند خجالت زده میشدیم.
* از حضور منافقین در عراق شرمنده بودیم
واقعاً برای ما خیلی خجالتآور بود و ما خودمان زمانی که در منافقین در اشرف حضور داشتند چندین بار علیه آنها تظاهرات دو سه هزار نفری کردیم.
الحمدالله تظاهراتی که صورت گرفت سبب شد حکومت عراق تجدیدنظر کند. اما آمریکاییها فشار میآوردند و مانع خروج منافقین از عراق میشدند. چون هیچ کشور دیگری حاضر به پذیرش آنها نبود؛ در ماه گذشته حکومت و مردم عراق با رایزنی با آمریکاییها موفق شدند تعداد کمی از این گروهک تروریستی را که باقی مانده بود (کمتر از 100 نفر در لیبرتی سکونت داشتند) اخراج کند و مردم عراق باید این موضوع را جشن بگیرند.
الحمدالله توانستیم آنها را از خاک عراق خارج کنیم و شر آنان را از دو کشور عراق و ایران کم کنیم. ما میبینیم از عمر آنها چیزی نمانده و همه آنها پیر شدهاند و توانایی کار دیگر ندارند، اما درباره حضور آنها در سوریه و در کنار داعش هم مطالبی شنیدهایم که به عنوان مشاور و متخصص در امور نظامی در کنار داعشیها هستند.
*همکاری منافقین با داعش
از لحاظ اطلاعاتی این قضیه مخفی بود و بسیاری این اخبار را تأیید نمیکردند اما وقتی مریم رجوی ملعون به عربستان سعودی رفت ثابت شد این همکاری وجود دارد و حضورشان درمناطق سوریه و یمن و همکاری با داعش مسجل شد.
آموزش نیروهای حشدالشعبی در ایران صورت میگیرد و یا در ایران هم حضور دارند؟
جزایری: طبیعتاً انتقال نیروهایی قریب به هزار یا بیشتر از کشوری به کشور دیگر آسان نیست، لذا از لحاظ سهولت کار، مربیان و مسئولان از ایران به عراق منتقل میشوند. هم تعداد کمتر است هم زمینه آموزش در عراق ایجاد میشود .پادگان هایی که در عراق وجود دارد زیاد است و ما باید این پادگانها را برای آموزش دادن به نیروهای حشدالشعبی احیا کنیم. لذا مربیانی که از جمهوری اسلامی به عراق میآیند تجربیات را منتقل کنند.
* تا آخر 2016 عراق را به طور کامل آزاد میکنیم
چشماندازتان برای آزادی کامل عراق چه زمانی است؟
انشاءالله تا آخر سال 2016 عراق را به طور کامل آزاد میکنیم.
حشدالشعبی در آزادسازی مناطق عراق از دست داعش چند درصد سهم داشته است؟
منبع: فارس