قهرمانف با تشريح شکنجه هايي که در زمان بازجويي در «باندوتدل» تحمل کرده است، گفت : « براي گرفتن اعترافات ساختگي ، شکنجه مي کردند.به بازجو گفتم که سخنانم را درست گزارش کن. اما، بازجو گفت ما مامور هستيم و هرچه دستور مي دهند، همان را انجام مي دهيم. من هم گفتم اگر صورتجلسه را امضاء نکنم، چه مي شود؟ گفت تو نمي تواني آن را امضاء نکني. »
به گزارش آران نیوز، ناهيد قهرمانف، از فعالان زنداني «جنبش اتحاد مسلمانان جمهوري آذربايجان» و يکي از متهمان « دومين پرونده نارداران» در ادامه محاکمه اين گروه گفت به هنگام بازجويي از من در بازداشتگاه «باندوتدل» ( اداره مبارزه با جرايم سازمان يافته وزارت کشور جمهوري آذربايجان) ، بازجو مدعي شد که ايران دو ميليون دلار پول براي کودتا در جمهوري آذربايجان ارسال کرده است!
به گزارش مونيتورينگ خبرگزاري صداوسيما به نقل از پايگاه اينترنتي «ميدان تي وي»، ناهيد قهرمانف با تشريح شکنجه هايي که در زمان بازجويي در «باندوتدل» تحمل کرده است، گفت : « براي گرفتن اعترافات ساختگي ، شکنجه مي کردند.به بازجو گفتم که سخنانم را درست گزارش کن. اما، بازجو گفت ما مامور هستيم و هرچه دستور مي دهند، همان را انجام مي دهيم. من هم گفتم اگر صورتجلسه را امضاء نکنم، چه مي شود؟ گفت تو نمي تواني آن را امضاء نکني. »
ناهيد قهرمانف افزود : « قبلا نيز يک بار در تظاهرات«درخواست آزادي حجاب» دستگير شده بودم که در 30دسامبر سال 2014 شامل عفو عمومي شدم. در آن زمان در زندان با «آقاعلي يحيي اف» که او هم بخاطر اعتراض به ممنوعيت حجاب در مدارس جمهوري آذربايجان دستگير شده بود، آشنا شدم. او به من گفت سازماني به نام «جنبش اتحاد مسلمانان» در حال تشکيل شدن است. من نيز به آن پيوستم و خودم کارهاي ثبت رسمي اين سازمان را انجام دادم و اسناد و مدارک لازم را به وزارت دادگستري جمهوري آذربايجان بردم.در وزارت دادگستري، کارهاي ثبت را خانم فاطمه سليم زاده انجام مي داد. از وي پرسيدم که آيا مي توانيم تا زمان صدور مجوز رسمي، فعاليت «جنبش اتحاد مسلمانان» را آغاز کنيم. او هم گفت که بله مي توانيد. اما، اکنون ما را دستگير کرده اند و مي گويند عضو سازماني غيرقانوني بوده ايد!»
ناهيد قهرمانف گفت : « در زمان ممنوعيت حجاب در مدارس، يکصد هزار امضاء از شهروندان براي لغو اين ممنوعيت جمع آوري کرديم و به رييس جمهوري ارسال کرديم. اما، هيچ اعتنايي به اين طومار نشد. وقتي هم که نخستين تجمع مسالمت آميز عليه ممنوعيت حجاب را در مقابل وزارت آموزش جمهوري آذربايجان تشکيل داديم، نيروهاي پليس ، خانم هاي شرکت کننده در اين تجمع را کتک زدند و بر روي زمين کشيدند و قرآن کريم را به زمين زدند. وقتي هم در دومين تجمع«درخواست آزادي حجاب» ، نيروهاي پليس کتک خوردند، مي گفتند که اين خشونت براي چيست؟ من هم گفتم که در عوض کتک زدن به خانم ها و به زمين انداختن قرآن است. ما هميشه براي اصلاح کشور تلاش کرده ايم و با اعتياد و مواد مخدر مبارزه مي کرديم. مرا به وزارت امنيت ملي احضار کردند و گفتند در دبيرستان منطقه «بينه قدي» هر روز دو کيلو هروئين فروخته مي شد، شما چکار کرده ايد که اين رقم به نيم کيلو کاهش يافته است؟»
ناهيد قهرمانف افزود : « دو نيروي پليس هم که در نارداران کشته شدند، از نيروهاي نمازخوان و ديندار پليس جمهوري آذربايجان بودند و به همين علت، (مقامات پليس) آنها را کشتند و تقصير را به گردن نارداراني ها انداختند. اسماعيل، يکي از پليس ها کشته شده، قبل از اعزام به عمليات نارداران ، به(حجت الاسلام) حاج ذوالفقار ميکائيل زاده، ( روحاني زنداني لنکراني) تلفن کرده و گفته بود مرا دعا کنيد، از نتيجه رفتن به عمليات عليه مومنان (در نارداران) خوف دارم.»
ناهيد قهرمانف گفت : « بازجوها ضمن شکنجه به ما، به نارداراني ها و شهداي ما فحش مي دادند. يکي از بازجوها به من گفت که از ايران دو ميليون دلار پول فرستاده اند تا شما در جمهوري آذربايجان کودتا کنيد. من گفتم که چنين چيزي صحت ندارد. بازهم فحش داد و گفت شما جاسوس، خودفروش و ارمني هستيد. بر روي سرم توبره کشيده بودند و کتک مي زدند. وقتي توبره را برداشتند و ديدند که من به آنها مي خندم، خيلي عصبي شدند. گفتند شما براي آمريکا کار مي کنيد. من هم گفتم آمريکا کجا ، ما کجا؟ گفتم هرقدر هم شکنجه بدهيد، عليه حاج طالع باقرزاده ( رهبر جنبش اتحاد مسلمانان) اعتراف نامه امضاء نخواهم کرد.»
ناهيد قهرمانف افزود : « حتي ارمني ها هم به کشته هاي جمهوري آذربايجان آن قدر بي احترامي نکرده بودند که اين ها به کشته هاي نارداران اهانت کردند. اين ها، بر روي جسد«اکبر» ( اکبر بابايف، يکي از کشته شدگان در حمله پليس جمهوري آذربايجان به نارداران در 26 نوامبر 2015) در ناحيه ... ، علامت نازيسم کشيدند و تصوير آن را در شبکه ها نشان دادند.»
در اين جلسه از دادگاه ، همچنين اميرلي علي اف، يکي ديگر از محاکمه شوندگان گفت : « دو پسر من و پسر برادرم را بازداشت کرده بودند. من هم براي خلاص کردن آنها گفتم پسرهايم و پسر برادرم را آزاد و مرا دستگير کنيد. من براي نجات فرزندانم اين پيشنهاد را کردم. اما، من به تجارت مشغولم و طالع باقرزاده را نمي شناسم.»
همچنين«آقاعلي يحيي اف» يکي ديگر از متهمان گفت : «خودروي شخصي مرا هم پس از دستگيري ام، به عنوان مدرک جرم توقيف کرده اند. با آن خودرو هيچ جرمي انجام نشده است. براي انجام عمل جراحي فرزندم، خانواده بايد آن را بفروشند و پولش را خرج بيمارستان کنند. لطفا دستور دهيد آن خودرو را به خانواده ام برگردانند.»
مايل بايراموف، قاضي دادگاه با اين درخواست مخالفت کرد و گفت فقط در زمان صدور راي دادگاه مي توان در اين باره تصميم گرفت.