سرویس ایران/خبرگزاری آران
ولی جباری
دانشجوی کارشناس ارشد جامعه شناسی شیعیان
چکیده:
برگزاری همایش صفویه در گستره تاریخ ایران زمین توسط موسسه فرهنگی آران در سال 83 یكی از یادگارهای ماندگار این موسسه در روشنگری علمی و عمومی نسبت به تاریخ ایران زمین می باشد كه مورداستقبال كم نظیرصاحب نظران واندیشمندان و مورخان دلسوز و حقیقت نگر كشورمان واقع گردید؛كه نگارنده این نوشتار به سهم خود از دست اندركاران این امر كمال امتنان را دارد .
با عنایت به نقش دین و علمای دینی شیعه در این عصر از تاریخ ایران زمین بر خود لازم دیدیم تا با كنكاشی در مقالات وزین ارائه شده در این همایش و همچنین مراجعه به سایر منابع و متون تاریخی نسبت به ترسیم و برجسته سازی نقش آنها در این عصر اهتمام مناسب دیده شود.
■مقدمه :
عصر صفویه یکی از مهمترین دورانهای ثبات نسبی سیاسی ،اجتماعی وامنیتی داخلی و رشد و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی بود که افزایش اقتدار ایران در منطقه و حتی در جهان را موجب شد و پایه ریزی حكومت و کشوری بر مبنای مرزهای کهن ایران زمین در این دوره را مستقر و حفظکرد، بطوریكه در طول سده های قبل ، بعضی از مناطق توسط حكومتهای مقتدر همسایه و... جدا شده بودند و اگر اقتدار صفویان در این دوره پرتنش و رویكرد گسترش اراضی توسط كشورهای همسایه نبود ،سیل تخریب کن این حکومتها می توانست سرزمین ایران را در نورددو شاید امروزه نه شاهد حكومت شیعی می بودیم ونه تمامیت ارضی ایران باقی می ماند و كشور عزیزمان ایران همچون كشور عثمانی درسده های بعد دچار تجزیه و انفكاك و تبدیل به چندین كشور با سیاستهای استكباری می گردید و یا اینكه شیعیان همچنان راه عزلت رادر پیش می گرفتند و به تقیه می پرداختندو یا حداكثردر نواحی دور دست و مناطق خاصی از ایران حكومتهای محلی مقطعی تشكیل می دادندو با هرضربه حكومت مقتدری از هم می پاشیدند.
صفویه دو كاركرد اساسی اجتماعی – سیاسی ایفا نمود كه هر كدام از جنبه های مختلف قابل بررسی و ضرورت شناسایی دارد .
■ایجاد وحدت ملی و سرزمینی :
موضوعی كه قبل از این دوره و حتی بعد از آن هیچ وقت تحقق نیافت و فقط با پیروزی انقلاب اسلامی ایران است كه مجدداً شاهد این وحدت و عدم باج دهی به حكومتهای همسایه و دول بین الملل تاثیر گذار در منطقه می باشیم.
ایجاد قلمرو سرزمینی مستقل و مرز جداگانه با سایر دول وکشور های همسایه كه به نوعی از جهت مذهبی و سرزمینی خود را مدعی نیز می دانستند و هر از چندگاهی لشگركشیهایی را بر علیه حكام ایران صورت می دادند ، از خواسته های حاکمان صفوی بوده است و آنها هویت سیاسی خود را با عنصر سرزمینی با سرحدات تاریخی از گرجستان تا کرانه های جنوبی در خلیج فارس و از فرات تا جیحون و قندهار گسترده بود، جستجو می کردند.
■رسمیت مذهب شیعه اثنی عشری :
زمینه ها و شرایط آن در طول سده های قبل با ایجاد حكومتهای محلی وجود داشت و لازمه آن جرقه ای بود كه توسط صفویان زده شده و بعد از آن با همت علمای شیعه ، فرهنگ و باورهای تشیع نیز تقویت گردید.
باوجود نقاط قوت فوق نمی توان ازنقاط ضعف خاندان صفویه غافل شد. موضوعی كه بایستی در مجالی دیگر وبا تحقیق عمیق تر آن را كنكاش نمودكه ایجاد تنش میان مذاهب شیعه و سنی،سركوب اهل سنت ،حساس نمودن دول همسایه سنی مذهب و شعله ور نمودن جنگهای متعدد ،بی بند و باری پادشاهان و سران حكومت صفوی و... از مهمترین آنها می باشند.
حال که باکلیاتی درخصوص صفویه وکارکردهای اصلی آن آشناشدیم؛در ادامه به
بررسی کامل این سلسله که منشا تاثیرات زیادی درتاریخ ایران می باشندمی پردازیم.
■رمز دیرپائی و راز پایداری
رمز دیرپائی و راز پایداری دول صفوی را در عوامل مختلفی می توانیم جستجو كنیم كه هر كدام از آنها نقش به سزا و موثری در ایجاد ، گسترش، تداوم و توسعه فرهنگی ، جغرافیایی ،سیاسی ، نظامی ، اجتماعی و اقتصادی و... دولت صفویه داشتند كه در این میان مهمترین آنها عبارت است از :
■ پشتوانه مردمی
■ مشروعیت داخلی و نقش علمای دینی شیعه
دراین مقاله تلاش می شود یكی ازعوامل متعدد مشروعیت داخلی؛ یعنی نقش علمای شیعی درتقویت دولت وپادشاهان صفوی،مشروعیت دادن به حاكمیت ،توسعه فعالیتهای فرهنگی ، دینی ،آموزشی وهمچنین پایه ریزی نوعی ازدیدگاه سیاسی نسبت به حاكمیت بررسی گردد. موضوعی كه قبل از ورود علمایی چون محقق كركی تقبیح و یا اجتناب می گردید كه با نگاهی به تاریخ سیاسی شیعه در می یابیم که در دورۀ قبل(ازاوائل قرن چهارم تا اوائل قرن دهم) علمای شیعه حکومتهای دنیوی را غاصب و حکومت را حق علما و فقها می دانند وتاقبل ازعصرصفویه شیعیان درمجموع بعنوان یک اقلیت محسوب می شدند اما با ورود علمای شیعه بخصوص علمای جبل عامل، ازاین حساسیت ها كاسته می شود و زمینه بسط و گسترش آموزه های شیعی باز می گردد.اگرچه نباید از مخالفتها ویا عدم همراهی سایر علما همچون محقق اردبیلی ،شهید ثانی،علامه حلی و... غافل بشویم كه به دلایل دیگر اجتماعی ،فرهنگی ،امنیتی و عقیدتی و... از همكاری مستقیم با حكومت صفوی اجتناب كردند.
درتحقیق حاضر به یكی ازدلایل رمزدیرپائی وراز پایداری دوره صفویه یعنی نقش علمای شیعه در حكومت صفویه می پردازیم كه از یك طرف به تشیع حیاتی دوباره بخشید و از طرف دیگر شاهد تغییر دیدگاهها و نظریه های حكومتی و سیاسی فقه شیعه می باشیم كه علما وارد حكومت شده ودر طبقه ای جای می گیرند كه درراس حكومت و سران این خاندان نیزتاثیرگذارمی شوندكه این امر در مقاطعی ازحكومت شاه طهماسب ونیز دوران ضعف حكام صفوی در دهه های پایانی این خاندان بیشتر می گردد.
■دستاوردهای دینی و ملی حکومت صفویه :
■ تشکیل حکومت متمرکزدر سراسر ایران با مطیع نمودن حكام ولایات ومناطق مختلف
■ شیعه كردن حاکمیت و مردم كشور بصورت اجباری یا اختیاری كه زمینه های آن در طول سده های قبل از آن ایجاد و بصورت منطقه ای و مقطعی در نقاط مختلف ایران تجربه شده بود .
■ استفاده ماهرانه و هنرمندانه از سرمایه عظیم دلدادگی ملت ایران به اهل بیت (ع)[2] كه از گذشته های دور وجود داشت اما یا بصورتهای مختلف در مناطق متعدد ایران عمل می گردید و یا تقیه می شد صفویه از یک سو موجب وحدت ملی سیاسی ، اجتماعی ، ارضی و ایجاد امنیت نسبی و از سوی دیگر موجب افزایش قدرت نظامی و سیاسی – اجتماعی در صحنه های داخلی و بین المللی در مقابل رقبا گردیدند. ■ رقبای صفوی اگرچه در دهه های ابتدایی جسارت حمله و تهدید ایران را بیشتر عملی می كردند كه نمونه آن جنگ چالدران بود. اما با اقتدار بیشتر و سال به سال صفویه ، آنها كمتر جرات اینكار را به خود دادند و حتی در مقاطع بعد صفویه تبدیل به قدرت منطقه ای و جهانی می شود كه دول اروپایی را نیز به شدت متوجه خود می نماید . دول بین المللی و اروپایی با توجه به موقعیت استراتژیك و ژئوپلتیك ایران و با توجه به قرار گرفتن در همسایگی كشور عثمانی كه در آن مقطع خطری برای آنها محسوب می شد و همچنین قرار گرفتن ایران در مسیر تجارت و عبور به منطقه پرجمعیت هندوستان مجبور به همكاری و نزدیكی به ایران بودند.
■سیاستهای مذهبی شاه اسماعیل و شاه طهماسب و گسترش تشیع در ایران:
جدا از قضاوتهای مختلفی كه در خصوص سیاستهای مذهبی خاندان صفوی می شود و هریك از مورخان و كارشناسان تاریخی قضاوتهای مختلفی را بكار می گیرند و تعدادی با اغراق حكومت صفوی را حكومتی دینی و عده ای دیگر حكومت آنها را در جهت استفاده از نقش شیعیان برای پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی خود تعبیر می كنند ،اما دركل نمی توانیم ازنقش بسیار موثر وزمینه سازیهای گسترده شاهان صفوی بخصوص چندپادشاه مشهور شاه اسماعیل،شاه طهماسب وشاه عباس اول چشم بپوشیم.
در این بررسی ضمن اینكه هر دو بعد موضوع را با دیده تامل می نگریم ، اما ناگزیر به بیان واقعیات تاریخی هستیم كه در بسیاری از كتب اقدامات مذهبی آنها را یادآور شده اند. در این دوره زمینه هاو شرایطی برای علمای شیعه ایجاد شد تا بتوانند مبانی شیعه را ترویج و تبلیغ نمایند.
■ نقش شاه اسماعیل صفوی :
بعد از اعلام رسمیت دین تشیع در ایران و تاج گذاری در شهر تبریز، اولین دعوت از علمای جبل عامل از جانب شاه اسماعیل صورت می گیرد و زمینه های احترام و ترویج و تبلیغ تشیع امامی برای عالمان دینی مهاجر بخصوص علامه محقق كركی فراهم می شود.
گفته شده است كه شاه اسماعیل علیرغم سن کم در زمان تاجگذاری از بینش سیاسی- دینی بالایی برخوردار بود كه شاید یكی از دلایل آن حضور چند ساله در نزد شیوخ گیلانی بود. او فکر تمرکز مذهب مورد علاقه اش را در قلمرو فرمانروا یی ،در سر می پروراند و ایدئولوژی تشیع بدلیل پویایی موفق شد در مقابل عثمانیهای سنی مذهب وقت كه خود را در راس جهان اسلام می دیدندو شیعه را نیز رافضی معرفی می كردند ،خود را عرضه کند .به خدمت گرفتن ایدئولوژی پویایی[3] چون تشیع ،فرقه صوفی صفوی را از دولت عثمانی جدا ساخته و به هویت ارضی و سیاسی جدیدی پیوند می داد که تداوم حیات اجتماعی آنها در گرو ایجاد این هویت نوین بود . [4] اولین جرقه دعوت از علمای شیعه از مناطق شیعی بخصوص جبل عامل وبحرین توسط شاه اسماعیل زده شد و محقق كركی برای اولین بار در زمان وی راهی ایران شد و به پایه ریزی فرهنگ و آموزه های تشیع پرداخت.
■ نقش شاه طهماسب
اما نقش شاه طهماسب در مقایسه با دیگر پادشاهان صفوی نسبت به تشیع بیشتر بود و در گسترش آن و ابراز علاقه وافر به ائمه اثنی عشر و مذهب اهل بیت (ع) همت کرد و زمینه تثبیت تشیع رادراکثر مناطق ایران فراهم وتشکیلات دینی و مذهبی حکومت رابا بکارگیری علماو فقهای تشیع تلاش کرد گسترش وازعلما درسمتهای شیخ الاسلام ، امامت جمعه و پیشنماز بهره برد و بر قدرت فقها افزود .
■ دعوت از عالمان دینی
بعد ازاعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ،مشکلات و کمبودهایی در تبلیغ و اجرای احکام تشیع وجود داشت و مقامهای عالی رتبه نیزاز تشیع امامی اطلاعاتی نداشتند و علمای سنی نیز جلای وطن کردند و علاوه بر آن کتب دینی و فقهی لازم نیز برای آموزش مذهب تشیع در حد نیاز نبود . در این راستا ابتدا شاه اسماعیل و سپس شاه طهماسب بطور گسترده از علمای شیعه خارج از ایران برای مهاجرت دعوت کردند. در دوره شاه طهماسب، بسیاری ازعلمای مذهبی عرب به میل خود به ایران آمدند و مورد حمایت قرار گرفتند. الحر عاملی در کتاب امل الامل خود نام بیش از 1100 نفر از علمای شیعه که از کشورهای عربی بویژه از نواحی جبل عامل به ایران آمده بودند ذکر کرده است. آنها با ورود به ایران به مذهب شیعه غنای بیشتری دادند و به تالیف کتابها و تدریس در حوزه های دینی پرداختند؛با دعوت دولت صفویه تربیت یافتگان مکتب علمی شهید اول را از جبل عامل به ایران فرا خواندند. علمای شیعه از عراق و بحرین نیز به ایران کوچ کردند ولی گستردگی مهاجرت علمای جبل عامل بیشتر بود و مهاجرت از آنجا را می توان طیف و جریان اصلی مهاجرت به ایران دانست. شاه طهماسب دعوت از عالمان را جزو سیاستهای خود قرار داد و دست آنان را در کارهای حکومتی باز گذاشت و در سمتهایی چون صدر، امامت جمعه و بعضی مقامات دیگر جای و اختیارات فراوانی یافتند. شیخ حسن عاملی ، پدر شیخ بهایی و شیخ علی منشار از دیگر علمایی بودند که منصب شیخ الاسلامی یافتند اما مهمترین و قدرتمند ترین عالم شیعی مهاجر این دوره محقق کرکی بود که در زمان شاه اسماعیل به ایران آمد و با سفر به نقاط مختلف ایران به نشر احادیث و تالیف و تصنیف و درس و فتوی در اردوی سلطنتی اشتغال داشت. توفیق بیشتر او در دوره شاه طهماسب بود که در همه شئون سیاسی و دینی صاحب اختیار مطلق شد که به شیوه شهید اول نمایندگان ویژه در نواحی مختلف گماشت و شخص شاه نایب او به شمار می رفت او نیز با این پشتوانه با دستورالعملهایی به تمامی قلمرو ها از مردم شهرها بر اساس قانون اسلام درخواست مالیات کرد. شاه در فرمان سال 939 از او به عنوان نایب امام زمان (عج) یاد می کند که در این فرمان ژرفای اعتقادی وی مشخص و برتری او را نسبت به خود اعلام می کند و توفیق محقق آن چنان بود که شاه بعد از مرگ او خواستار انتصاب فردی دیگری از مجتهدان جبل عامل بجای او شد.[5] ■ ترجمه و تدوین متون شیعی
بدلیل مشكلات موجود در فراگیری علوم شیعی كه در این مقطع اكثریت قریب به اتفاق منایع شیعی به زبان عربی بود، سیاست شاه طهماسب صفوی بر این امر مبتنی شد تا متون مذهبی علاوه بر نگارش از سایر زبانها بخصوص زبان عربی به زبان فارسی بر گردانده شود.
«درسیاست فرهنگی شاه از علمای شیعه خواسته شد تا به ترجمه مواریث شیعه بپردازند که خط دهی آن بر عهده علمای شیعه بود. نوشته های عربی که در شرح حال امامان بود به دستور شاه طهماسب برای تقویت مذهب تشیع ترجمه شد و کتابهای زیادی در مبحث امامت و اصول عقائد شیعی تالیف شد.» [6] ■ احترام به سادات و زیارت قبور امامزادگان
«احترام به سادات و زیارت قبور امامزادگان از دیگرخصوصیات این دوره بود بطوریکه ایران در این مقطع سرزمین آرمانی سادات بودکه دارای ثروت ومقام اجتماعی گردیدند و در نزد شاه تقرب خاص یافتند بطوریکه مورد مراجعه بزرگان کشور برای رساندن عرایض امرا و... به شاه بودند. شاه علمای دینی را که به صدری بر می گزید ،از میان سادات انتخاب می کرد. او بر روی بسیاری از مقابر امامزادگان بناهای زیبایی ساخت و ارتباط مردم را با این مراکز بیشتر کرد. مساجد بسیاری در این دوره ساخته شد که بیشتر نام طهماسب روی آنها حک شد. از دیگر اقدامات شاه برای ترویج تشیع بخشودگی مالیات شهرهایی بود که در تشیع پیشگام بودند.» [7] ■ ابعاد منفی سیاستهای مذهبی شاه طهماسب و شاه اسماعیل:
سیاستهای مذهبی شاه طهماسب اگرچه موجب گسترش مبانی شیعی در سطح وسیعی گردید اما از ابعاد مختلفی تاثیرات منفی نیز داشت كه بیشتر به حساسیت همسایگان سنی مذهبی بر می گشت كه حاكمیت دینی و سیاسی خود را در خطر می دیدند.ضمن اینكه تا این مقطع تشیع به عنوان مذهبی رسمی وگسترده مطرح نشده بود و حتی در دیدگاه سایر فرق دینی به دید رافضی نگاه می گردید و حتی دیدگاهی تند كه قابل تامل نیز می باشد معتقد است كه؛ در اثر اقدامات شاه طهماسب در گسترش شیعه، ایران از نظر فرهنگی دچار انزوا شد وارتباطات فرهنگی خود را با سرزمین های عربی و اسلامی خویش قطع کرد.
«در نتیجه سیاست مذهبی شاه طهماسب در جهت گسترش تشیع در ایران ،از یک سو مذهب تشیع در ایران تقویت شد واز سوی دیگر این سیاست آثار سیاسی و فرهنگی خاصی از خود بر جای گذاشت.عثمانی ها و اوزبک ها به این دلیل سیاست دشمنی و حتی جنگ در پیش گرفتند و هجومهای مکرر انجام دادند و تشیع را بدعت در اسلام عنوان کردند و حتی عبیدخان اوزبک برانداختن مذهب شیعه را وظیفه دینی خود می دانست. اوزبکان بسیاری از مردم را به جرم شیعه بودن در هرات و شهرهای دیگر خراسان با بی رحمی کشتند.عثمانیها صفویان را از دین برگشته خوانده و طبق حکم الهی قتل آنان را واجب دانستندو سلطان سلیمان عثمانی برای حفظ اعتبار مذهبی خود درجهان اسلامو جلب رضایت علمای سنی خودرا ناگزیر به جنگ باشاه طهماسب و برانداختن دودمان صفویان و از میان بردن شیعه در ایران می دید. [8] «با سیاست وی کینه اوزبکان به ایران و وی بیشتر شد و از دیدگاه آنان کفر در سرزمین ایران ترویج می شد که نامه های ارسالی بر جای مانده، آن را تائید می کند که عمق کینه مذهبی فرمانروایان سنی مذهب عثمانی و اوزبک را نشان می دهد که در صدد از بین بردن و تقسیم ایران بودند . از طرف دیگر موقعیت جغرافیایی ایران در قرار گرفتن میان عثمانی و ماوراء النهر مانع مراودات سنی مذهبان اوزبک به ویژه جهت زیارت مکه و مدینه شده بود. حکومت شیعی مقتدردر کنار مرزهای عثمانی موجب نگرانی پادشاهان عثمانی بود و این موضوع همیشه تاثیر خود را در روابط دو کشور بر جای می گذاشت. سلطان سلیمان پادشاه وقت عثمانی در نامه ای در سال 941 شاه طهماسب را مقتدای زمره ارباب فساد و پیشوای گروه الحاد و عناد می نامد و خود را موظف می داند که ریشه کفر را در دنیای اسلام بر اندازد و او به ذم خود نمی توانست درداخل دنیای اسلام که از نظر او تسنن قابل قبول بود ، شیعیان را تحمل کند اوآنها را مرتد و قتلشان را واجب می دانست و خود را موظف به از میان برداشتن مذهب شیعه می پنداشت، همایون شاه هند تعامل خوبی با شاه طهماسب داشت. او درخواست زیارت مشهد را کرد و شاه نیز پیشنهاد تغییر دین داد و او نیز به ظاهر پذیرفت و دلیل او از این کار گرفتن امتیاز بود .[9] ■تاثیرات شیوخ گیلانی بر شاه اسماعیل و آبا ء و اجداد وی:
تاثیر علمای تشیع بر خاندان صفوی را نمی توان صرفاً به مقطعی دانست كه حكومت را در دست می گیرند و اقدام به فراخوانی و دعوت از علمای جبل عامل به ایران می نمایند ،بلكه طبق اسناد تاریخی مختلف ، قبل از حكومت شاه اسماعیل و حتی در زمان آباء و اجداد وی نیز تاثیرات عالمان شیعی در آنها آشكار بود، بطوریكه عزیمت آنها به شهرهای گیلان و تلمذ و شاگردی در نزد شیوخ این خطه اثباتی بر این مدعی می باشدو درعین حال نباید از تاثیرات تصوف كه از زمان شیخ صفی الدین به بعد رونق گرفته بود، غافل بشویم.
«از زمان شیخ صفی شاهد افزایش گرایشات مردم به تصوف و روی آوردن بعضی از فرق تصوف به فعالیتهای ظلم ستیزانه هستیم. شیخ زاهد گیلانی از شاگرادن جبلی و از مریدان نجم الدین کبری(اهل سنت) بود و شیخ صفی اهل سنت که درجستجوی مراد بود ، شیخ زاهدرا در می یابد واز مکتب شیخ زاهد گیلانی شیعه مذهب درس می آموزد و بعد از مریدی وی داماد او نیز می شود و بعداً در رفتار وی تمایل به تشیع بیشتر می شود واین ازدواج موجب پرورش فرزندان از مادری شیعی می شود. بعضی ازمورخان خواجه علی فرزند شیخ صدرالدین (نوۀ شیخ صفی) را اولین فرد شیعی این خاندان می دانند. شیخ ابراهیم در مقطع آرامی به سر می برد اما شیخ جنید به امر سیاست وارد می شود . شیخ حیدر فرزند وی کلاه دوازده ترک به نشان 12 امام شیعه را شعار رسمی مریدانش قرار داد و جنگ سخت و اختلاف شدید با آغ قویونلوها موجب شد فرزندان وی اسماعیل و ابراهیم رهسپار محیط آرام و فضای مذهبی گیلان شوند تا اسماعیل میرزا نیز در فضای مذهبی تشیع گیلان پرورش یابد. از زمان ورود فرزندان شیخ حیدر به گیلان ، شیعیان گرد آنها را می گیرند و اقامت چند سال در لاهیجان که از پایگاههای مهم مذهب شیعه 12 امامی بود ،موجب پرورش معنوی اسماعیل میرزا می شودتادر تشکیل حکومت یکپارچه درسرتاسر ایران مبتنی برمذهب تشیع موثر باشد.درعین حال حضور اسماعیل میرزا درگیلان موجب مهاجرت و جذب افراد بیشماری از صوفیان و مریدان خاندان شیخ صفی به آن دیار شد و اسماعیل میرزا پس از چند سال تعلیم و تربیت با تصمیم خاندان و مریدان خود حرکت سیاسی و مذهبی خود را آغاز نمود که همراهی شیخ شمس الدین لاهیجی و میر نجم زرگر تا جلوس سلطنتی نشان دهنده تلاش شیعیان به استقرار تشیع در ایران بود .رسمیت مذهب تشیع از جانب اسماعیل به اقامت او در گیلان و تعلیم او در نزد شیعیان و همراهی شیعیان مربوط می شود. اعلام رسمیت تشیع بخاطر مسائل سیاسی و مقابله با عثمانیها نبوده بلکه به اقامت وی در گیلان و تاثیر پذیری از آن و گذشته خود برمی گردد و با وجود ممانعت عده ای از سنیان ، اسماعیل میرزا با عکس العمل مردم تبریز که اکثراً شیعه بودند ، رسمیت تشیع را اعلام کرد. به نام ائمه (ع) سکه ضرب کرد و با اهتمام قاضی نصرالله جلد اول کتاب علامه حلی برای تبیین احکام شیعی منتشر شد.[10] ■یادآوری و ملاحظات:
محقق وارسته خانم دكتر پروین تركمنی آذر در تحقیق خود با ارائه منابع مختلف؛ احسن التواریخ ، عالم آرای صفوی ،رجال دو هزار ساله گیلان ،تاریخ عالم آرای عباسی، تاریخ حبیب السیر... ، تاریخ خانی ، سلسله النسب صفوی و... تلاش كرده است تا شیعه بودن و تاثیر شیوخ گیلانی را بر خاندان صفوی اثبات نماید ، اما نظرات مخالف دیگری وجود دارد كه شیوخ گیلانی پیرو اهل سنت بوده اند و تاثیر آنها را در شیعه شدن صفویان انكار می كند كه ضمن قابل تامل بودن هر دو نظریه ،نگارنده تحقیق حاضر بیشتر با دیدگاه خانم تركمنی آذر موافق بوده و اسناد تاریخی را با این دیدگاه بیشتر مطابق می بیند.
■مهاجرت علمای دینی جبل عامل به ایران
جبل عامل منطقه ای كوهستانی دركشور لبنان فعلی است كه از ابتدای ورود اسلام از مناطق شیعه نشین می باشد كه به اعتقاد بسیاری حضور ابوذر غفاری بعد از تبعید به این منطقه در زمان خلیفه سوم از دلایل ریشه گرفتن شیعه و تشیع در این منطقه می باشد. حوزه های شیعی جبل عامل در چند سده قبل از قدرت یافتن صفویه و با الهام و تحت تاثیر مكتب فكری شخصیتهایی چون محمد بن مكی ، شهید اول ،علی بن هلال جزائری و.... رونق یافته بود.
صفویان بخصوص شاهان اول این سلسله از جمله شاه اسماعیل و بخصوص شاه طهماسب وبعدها شاه عباس اول موفق به ایجاد نوعی تمرکز و وحدت مذهبی شدند وزمینه برای حضوروتبلیغ وترویج مبانی فقه شیعه فراهم شده بودکه اجرای این سیاست موجب مهاجرت علماو فقهای جبل عامل به ایران وحتی پذیرش مناصب دولتی گردیدو ایران به عنوان پرچمدار فقه شیعی و پادشاه بعنوان مروج وحامی آن مطرح شد كه این امر نقطه عطفی درتاریخ تشیع می باشد.
ابتدا شاه اسماعیل و بعدها شاه طهماسب بدلیل اینكه در این ایام عده علما دینی در ایران بسیار محدود بود، از علمای عراق و جبل عامل دعوت كرد تا برای تبلیغ تشیع به ایران بیایند و عالمان شیعه نیز با مشاهده زمینه ها وشرایط پیش آمده سیاسی،اجتماعی بسیار مناسب برای آنها در ایران و بمنظورگسترش تبلیغات و تعلیمات دینی و آموزه های شیعی كه در چندین سده گذشته كمتر فرصت اینچنینی حاصل شده بود، ازنقاط مختلف دنیا بخصوص ازجبل عامل به سوی حوزه اقتدار و فرمانروایی صفویان روی آوردند. الحر عاملی در کتاب امل الامل خود نام بیش از 1100 نفر از علمای شیعه که ازکشورهای عربی بویژه از نواحی جبل عامل به ایران آمده اند، ذکر کرده است.
■نقش محقق كركی :
نورالدین علی بن حسین عبدالعالی كركی مشهور به محقق ثانی و علی بن عبدالعالی ( شیخ عرب نیز یاد شده است )ودر منابع صفوی به خاتم المجتهدین شهرت یافته است در سال 870 ه.ق در روستای كرك نوح جبل عامل دیده به جهان گشود[11] حضور محقق كركی در ایران دوره صفویه در دو مرحله محقق شده است:
■ دوره اول و زمان شاه اسماعیل صفوی :
شاه اسماعیل بعد از اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی شیعه دچار خلاء منابع و متون شیعی و همچنین مفسرینی می گردد كه در ایران آن روز بدلیل نبود زمینه های اجتماعی لازم عالمان دینی در مراكز دیگری مستقر شده بودند و در ایران تعداد آنها انگشت شمار بوده و مرجعیت شیعه نیز وجود نداشت.راجر سیوری در كتاب ایران عصر صفوی می نویسد :
«بعداز اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی كشور از سوی شاه اسماعیل نیاز عاجلی برای برقراری همگونی فكری از طریق ارشاد و تسریع اشاعه عقاید شیعی پدید آمد و كمبود حادی در زمینه آثار قضایی وجود داشت.... كمبودی در زمینه علمای شیعه نیاز احساس گردیدو شاه اسماعیل ناچار شد تعدادی علمای شیعه از سوریه بیاورد.»[12]{منظوراز جبل عامل لبنان امروزی می باشد} در این دوره كه حدود سالهای 910- 909 هـ ق بود، محقق كركی فقه شیعه را بصورت رسمی و با فراغ بال پایه ریزی كرده و اقدامات مختلفی را جهت تثبیت مكتب تشیع صورت می دهد.
محقق كركی بعدازچند سال حضوروفعالیت درایران بدلایل نامعلومی كه دراسناد تاریخی مشخص نشده است(عده ای ازمورخان اختلاف با قزلباشان نظامی همچنین توجه ناكافی شاه اسماعیل را علت این امر حدس می زنند)ایران را ترك كرده وبه نجف اشرف می رود .
■ دوره دوم و زمان سلطنت شاه طهماسب
محقق كركی بعدازمرگ شاه اسماعیل و گذشت چند سال ازسلطنت شاه طهماسب درسال 935 و با دعوت وی و با اختیارات بیشتر كه در فرمان معروف شاه طهماسب به صراحت بیان شده است وارد ایران می شود. فرمان شاه طهماسب به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
چون از سودای حقیقت انتهای كلام امام صادق (ع) كه : « انظروا الی من كان منكم روی حدیثنا و نظر فی حلالنا وحرامنا و عرف احكامنا فارضوا به حكما فانی قد جعلته حاكماً فاذا حكم بحكم فمن لم یقبله منه فانما بحكم الله استخف و علینا رد و هو راد علی الله و هو علی حد الشرك » لایح و واضح است كه مخالفت حكم مجتهدین كه حافظان شرع سید المرسلین اند با شرك در یك درجه است. پس هر كه مخالفت حكم خاتم المجتهدین وارث علوم سید المرسلین نائب الائمه المعصومین لا زال كاسمه علیا؛ كند و در مقام متابعت نباشد بی شائبه ملعون و دراین آستان ملك آشیان مطرود است و به سیاسات عظمیه و تادیبات بلیغه مواخذه خواهد شد.[13]و هنگامی كه محقق كركی مجدداً وارد ایران می شود فعالیتهای وی گسترده تر می شود و با این فرمان قدرت او افزایش می یابد بطوریكه در اسناد تاریخی آمده است : « هنگامی كه كركی وارد قزوین شد شاه خطاب به وی گفت: شما امروز نائب امام و شایسته تر به مقام سلطنت هستید و من یكی از كارگزاران شمایم كه اوامر و نواهی شما را به مرحله اجرا می گذارم. [14] در این دوره با توجه به اختیارات قابل توجه وی اقدامات مختلفی را در جهت گسترش ، ترویج و تبلیغ تحكام و عقاید شیعی صورت می دهد كه در بخشهای بعدی تحقیق به یكسری از این اقدامات خواهیم پرداخت.
نیروی مذهبی در زمان شاه طهماسب که محقق کرکی ازجبل عامل به ایران آمده بود نقش اول را داراست و شاه امور مملکت را به او واگذار می کند. اطاعت از او را لازم و اصل حاکمیت را بدلیل نایب امام زمان (عج) خواندن وی ، برای او می داند. در حقیقت شاه با پذیرفتن ولایت محقق کرکی،در واقع عمل سیاسی خود را در چارچوب فقه سیاسی شیعه تامین می کند. محقق کرکی نفوذ قابل ملاحظه ای در دربار صفوی یافته و به او لقب مخترع مذهب شیعه می دهند.محقق کرکی اولین فقیهی است که دراحکام وی نشانه های مقدماتی نظریه دولت و نظریه و اثبات ولایت فقیه دیده می شود[15].البته در آثار محقق اردبیلی نیز چنین ایده هایی دیده می شود و بعد از آن سلاطین صفوی حتی با اذن علمای دینی روانه جنگ با دشمن می شوند. ■ بررسی عملکردها و کارکردهای علمای دینی شیعه در حکومت صفویه .
■ نقش علما دینی در اصلاح تندورویها و ایجاد اعتدال :
شاه اسماعیل صفوی بعد از نشستن بر اریكه قدرت از چند جهت احساس خطر می كرد كه حضور قزلباشان تندرو در سیستم نظامی، صوفیان در سیستم اجتماعی ، دینی و حتی نظامی ، طریقه های اهل سنت در مرزهای جغرافیایی و ضعف اعتقادات شیعی مردم از آن جمله بودند و پادشاهان صفوی بخصوص شاه اسماعیل و شاه طهماسب با دعوت از علما در صدد بودند تا این تندرویها و خشونتها را اصلاح كرده و در عین حال پایه های نظری و اعتقادی و مبانی فكری تشیع نوپا را تقویت كنند واین امر نیزتا حدود زیادی انجام شد .
«با شكل گیری هر چه بیشتر الهیات تشیع اثنی عشری ، مجتهدان بصورت قدرت مند ترین اعضای طبقات روحانی در آمدند و این امر مقام شخصی شاه را با خطر مواجه می كرد كه خود را نائب امام زمان {عج } معرفی می كردند ... البته در زمان فرمانروایی شاه عباس این موضوع تعدیل شد و مجتهدان حق خود را می شناختند » [16] اگرچه دادن این اختیارات به فقها و مجتهدین موجبات مخالفتها ، سختیها و درگیریهایی رامنجر شد و حتی عده ای تاریخ نگاران مرگ محقق كركی را حادثه ای طبیعی ندانسته بلكه در اثر ایجاد مسمومیت توسط مخالفانشان ارزیابی نموده اند،لیکن بعد از محقق كركی نیز این موقعیت برای طبقه روحانی و مجتهدان و عالمان دینی تثبیت شده بودبطوریكه ؛ مجتهدان از دعوی روز افزون عدم وابستگی به شاه رفته رفته به جایی رسیدند كه در واقع شاه را كنترل می كردند .
بطور كلی ایجاد اعتدال توسط مجتهدان در چهار جهت مهم زیر صورت گرفت:
1- اعتدال سلطنت و جلوگیری از قدرت مطلقه خوانده شدن سلاطین
2- اعتدال مذهبی وممانعت ازدرگیریهای مذهبی بین فرق اسلامی بویژه درگیریهای شیعه و سنی
3- اعتدال در داخل حـاكمیت مثـل كاهش تاثیر گذاریها و نفوذ قدرتمندان نظامی از جمله سران قزلباش
4- ایجاد اعتدال در اقدامات ، دیدگاهها و عملكردهای صوفیانی كه در طول چند سده قبل جاپای زیادی پیدا كرده بودند و جلوگیری از افراطی گری
■ نظارات بر امورات شرعیه
محقق كركی به بسیاری از شهرهای ایران سفر می كرد و بر كارهای شرعی نظارت می نمود و به تدریس اشتغال داشت.[17] این اقدام در دهه های بعد تداوم یافت و به فرهنگ تبدیل شد . از ابتدای قرن دهم هجری تا پایان سده یازدهم حدود 60 نفر از علمای جبل عامل به ایران عزیمت نمودند و با پذیرش مناصبی همچون شیخ الاسلام ، قضاوت و صدری ، ضمن مهار و كنترل قدرت سیاسی با برپایی كلاس درس و تاسیس حوزه های علمیه و تربیت طلاب ، به تقویت مراكز علمی و فقهی شیعه پرداختند و با تالیف كتب مختلف فقهی ، كلامی ،تفسیری و شرح و ترجمه آثار بزرگان شیعه در زمینه معارف شیعی به گسترش مبانی و آموزه های شیعی در سراسر ایران پرداختند.[18] موقعیت و نقش علما دینی در این دوره به گونه ای بود كه مرجع رسیدگی به احكام شرعی حدود الهی و مسائل قضائی بودند ، بطوریكه این سمتها رسمیت پیدا كرده بود و علما به نوعی در طبقه اجتماعی خاص خود جای گرفتند.
■طرح و تبیین نظریه ولایت فقیه
بعد از بازگشت محقق كركی به نجف كه بدلائل نامعلومی در دهه20 قرن دهم صورت می گیرد، در زمان سلطنت شاه طهماسب و سفر وی به عراق، مجدداً مراجعت وی به ایران مطرح شده و شاه طهماسب با اختیارات قابل توجهی كه به وی می دهد و با القاب خاصی كه در فرمان او درج شده است، خواستار بازگشت او می شود.
«در متن اعلامی كركی و شرایط وی ،كاملاًفقهی است ودرآن به روایتی استناد می شود كه در آثارش به عنوان مبنای نظریه ولایت فقیه مطرح می كند. محقق سعی در توفیق و جمع بین ضرورتهای شرع و مقتضیات قدرت حاكمه ندارد بلكه مستقیماً حكم شرع را مبنا قرار داده و تلاش در جهت توجیه و مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی حاكم نیز نمی كند. ... هنگامی كه كركی وارد قزوین می شود شاه طهماسب خطاب به وی می گوید شما امروز نائب امام و شایسته تر به مقام سلطنت هستید و من یكی از كاگزاران شمایم كه اوامر و نواهی شما را به مرحله اجرا می گذارم.
... محقق كركی نیز معتقد است كه فقیه نیابت امام را بر عهده دارد و در حقیقت فقیه والی مسلمین است و قبل از او این اندیشه در ایران مطرح نبود و حتی بسیاری از فقهای هم عصر وی نیز بر آن معتقد نبودند ولی كركی با همین نگاه وارد دستگاه صفوی می شود و هرگاه احساس می كند درباریان حاضر به پذیرش این اقتدار نیستند ، كناره گیری می كند.[19] هنر كركی طرح شجاعانه نظریه ولایت فقیه در ایران و در میان درباریان و دولت مردان صفوی است كه در بحث نماز جمعه ، مناصب شرعی ، دریافت وجوهات و... مطرح می كند. ضمن اینكه علما در طول این سالها كوشیدند تشیع فقاهتی علمی را جایگزین تشیع صوفیانه قزلباش كنند.[20] شاید بتوان گفت یكی از دلایل رونق یافتن اندیشه حكومت اسلامی و تبیین اختیارات و وظایف حكام و فقها كه قبل از این دوره مطرح نبوده است ، روی كار آمدن حكومت صفوی بود كه بعد از آن علمایی همچون محقق كركی ( مشهور به محقق ثانی) ، محقق اردبیلی (مشهور به سر سلسله فقهای عصر خود) ودیگران اقدام به تصنیف كتب مختلف در این زمینه كردند و اختیارات و طریقه اعمال حكومت را به تفصیل بیان نمودند.
■ همكاری با سلطنت در جهت تامین مصالح دینی- اجتماعی
همكاری علمای شیعی صفویه در جهت مشروعیت دادن و یا تائید حكام صفوی نبود بلكه با اهداف مصالح اجتماعی و دینی صورت می گرفت كه فواید بسیار و تبعات مثبت فراوانی برای مذهب تشیع ، مردم ، علما بود . رونق حوزه های علمیه با استفاده از امكانات سلطنت و مصونیت یافتن علما ، سادات ، زیارتگاهها و ترویج احكام شرعی از ایده های همكاری علمای شیعه درعصر صفوی بود.و در كل هدف آنها نه مشروعیت دادن به حكام بلكه ترویج احكام دین و رواج علوم اسلامی و دانشهای دینی بود. این همكاریها فرصت تاریخی قابل ملاحظه و پایگاه امن و مطمئن برای تشیع در جهان خشن آن روزگار بود .
«ساختار حکومتی صفوی عبارت بود ازسازمانها و نهادهایی که سلطنت و قدرت سیاسی ازطریق آنان درگستره جامعه به اعمال قدرت می پرداخت. نظام حکومتی و دیوانسالاری مبتنی بر دربار، ایالات و سپاه کاملاً در احاطه قدرت زمامداران صفوی قرار می گرفت. در حمایت از قوانین شریعت و برقراری مناسبات نزدیک با عالمان دینی ، ترویج آئینها و شعائر مذهبی ، سنت تبری و تولی ، مراسم سوگواری و اعیاد دینی .و... تلاش بسیار نمودند که موجب تحکیم هویت سیاسی ایران عهد صفوی را فراهم سازند.» [21]
■ترویج فرایض دینی وجلوگیری از اعمال نامشروع
یكی از اصلی ترین فلسفه حكومت اسلامی ترویج فرایض دینی و جلوگیری از انجام اعمال نامشروع می باشد. این موضوع در نزد علمای دینی عصر صفوی اهمیت خاصی داشت بطوریكه ؛«محقق كركی در جلوگیری از فحشا و منكرات و ریشه كن كردن اعمال نامشروع مانند شراب خواری، قمار بازی و ترویج فرایض دینی و محافظت اوقات نماز جمعه و جماعات ، بیان احكام نماز و روزه،تفقدازعلما و دانشمندان ورواج اذان درشهرهای ایران و قلع و قمع مفسدین وستمگران مساعی جمیله و مراقبتهای سختی به عمل آورد» [22] این موضوع بعد از وی نیز تبدیل به یك فرهنگی می شود اما كاملاً جا نیافتاده بود بطوریكه درزمان شاه عباس اول وجود فاحشه خانه ها برای اخذ مالیات فراوانی كه از این راه نصیب حكومت می شد ، قانونی اعلام گردیده بود.
■ایجاد حوزه های علمی دینی
دراین مقطع زمانی مرجعیت شیعه بیشتردرجبل عامل پراكنده بودومردم به مجتهدانی كه درشهرها و روستاهای این منطقه حضور داشتند،مراجعه می كردند كه در راس این جریان شهید اول ، شهید ثانی و محقق كركی قرار داشت.
«محقق كركی وتعدادی از علمای عرب كه به همراه وی به ایران آمدند ،بانیان اصلی حوزه های علمیه ایران محسوب می شوند.كار محقق كركی به خصوص در دوره شاه اسماعیل ،تبلیغ و پاسخ گویی به مسائل روز و نیز پایه گذاری حوزه های علمیه در شهرهای مختلف ایران بود.وی با حضور خود در شهر، مردم و عالمان شیعه شده را به مبانی فقهی و كلامی شیعه آشنا می كردوحوزه های علمیه شیعه را بنیان می گذاشت. وی از جمله در كاشان و اصفهان حوزه علمی پرباری را بنا نهاد كه بعدها علمای بزرگی را در خود پرورش دادند. از كارهای وی تلاش برای قبله یابی شهرهای ایران است كه مخالفتهای زیادی را نیز به همراه داشت.
محقق كركی در این دوره به تربیت شاگردانی همت گماشت كه هر یك از آنها در روند رشد حوزه ها موثر واقع شدند.شاگردان او را 400 نفر ذكر كرده اند. از سوی دیگر محقق كركی كه خودش عرب بود ، برای اینكه مردم با مبانی فقهی و كلامی تشیع بیشتر آشنا شوند ، شاگردان خود را به ترجمه آثار شیعی به فارسی تشویق كرد. حركت علمی محقق و یاران اش در دوره ای كه تبلیغ مذهب به مدد شمشیر بود ، اهمیت فراوانی داشت. او و شاگردانش تاثیر مهمی در رشد آگاهی مذهبی جامعه نوبنیاد شیعه ایران و ایجاد حوزه های علمی شیعی بر جای گذاشتند كه آثار آنان بعدها با ظهور علمای بزرگ از میان همین حوزه ها ظاهر شد[23] دراین عصر سیاست داخلی و خارجی به عنوان امور عرفیه در دست سلاطین و امور سنتی شرعیه در دستان فقیهان می باشد. در پاره از موارد شاهد یم که تاجگذاری نیز با اذن فقیهان صورت می گیرد.بطور کلی،در این عصر جز در مواردی نادر ،اختلاف چندانی بین علما و سلاطین (قدرت مذهبی و قدرت دنیوی) پیش نیامد و اتحاد دولت و علماحتی در مشاغل و مناصب نیز پدیدار شد.و موافقت علمای تراز اولی چون محقق کرکی انگیزه ای برای سایر علما و تجدید نظر در رویه گذشته شد. [24] دركل می توان گفتکه اقتدار صفویان ناشی ازبهره مندی وحمایت یك پشتوانه اندیشه ای فراگیری بود که اگرچه در آغاز بر دو رکن تصوف و تشیع قرار داشت اما بدنبال رسمیت شیعه،آموزه های مذهب تشیع بزرگترین پشتوانه اندیشه ای آن گردیدو فرهیختگان دینی بخصوص علمای مهاجر در تقویت و ترویج اندیشه مذهبی آن نقش به سزایی داشتند.
■ نقش علمای دینی در کمرنگ كردن جنبه قدسی پادشاهان صفوی
فلسفه سیاسی شیعیان امامی در عصر غیبت انکار قدرتهای حکام و همچنین پرهیز از مخالفت و اجتناب از کسب قدرت سیاسی بود اگرچه بعد از شهادت امام حسین شاهد نهضتها و قیامهای مختلف علویان هستیم و در طول تاریخ تعداد زیادی از علویان با ادعای امامت و مهدی بودن وارد جریانات سیاسی شده و با حكام وقت دست به پیكار زده اند.لیکن از عصر ایلخانان جنبشهای شیعی بیشتری به وقوع می پیوندند و تشیع غالیانه و تصوف عامیانه به هم رسیده و با یکدیگر آمیخته و ایدئولوژی جنبشهای شیعی را تشکیل می دهند.دعوی نیابت از مهدی ویژگی مشترک همه جنبشهای شیعی در طول قرن هشتم و نهم است که ویژگی ایدئولوژی غالیانه صفوی از مدتها پیش از قدرت صفویان تکوین یافته بود.
پادشاهان صفوی برای تحکیم مبانی مشروعیت خود با دستکاری در سلسله نسب خویش خود را وارث حقیقی امام شیعه جلوه دادند و بر اساس این تغییرات، صفویه از فرزندان امام کاظم (ع) شمرده شدند و خود را به عنوان وارثان امامان و حافظان ایمان و امانت تلقی کردند در حالی که خود شیخ صفی الدین حتی پیرو مذهب شیعه نیز نبوده است . آنان بدین ترتیب کسب مشروعیت می کردند که هم از حقانیت علی (ع) و ائمه شیعه نصیب می بردند و هم از فره ایزدی برخوردار می شدند. صفویان از عواطف قومی نیز برای اعمال سیاستهای مذهبی خویش سود می جستند . آنان کوشش آشکاری می کردند تا به سنن و آداب قومی نیز وجهه مذهبی و شیعی داده شود که نمود این کوشش رادر انطباق نوروز با غدیر خم و نقل احادیث مختلف در باره نوروز می توان یافت .
شاه اسماعیل نیز قبل از شکست در جنگ چالدران به عنوان فرابشر و خداگونه ستایش می شد که بعدها این صبغه در جانشینان وی ماهیت خود را از دست داد که قدرت یافتن علمای شیعه عامل مهمی در کمرنگ شدن جنبه قدسی این پادشاهان بود و نیابت امام برای مجتهدان به رسمیت شناخته شد .) دکتر باقر صدری نیا - عهد صفوی، دوران بازیابی هویت ایرانی(
■علمای شیعی و تصوف فراروی آنها در دوران صفویه
صفویان تحت تاثیر دو جریان تصوف و تشیع قرار داشتند که موجب اقتدار معنوی آنها شد که به نوعی به قدرت اجتماعی دست یافتند و نیروهای حامی؛ ثروت، نذورات و موقوفات و انباشت سرمایه آن را تقویت نمود. تغییر از سنی گری اعتدالی به شیعی گری غالیانه مهمترین حادثه ای بود که پس از شیخ صفی در متن طریقت و اندیشه مذهبی صفویان روی داد و آنها در کسوت مقام مرشد کامل و در بستر دو قرن فعالیت در اردبیل از قدرتی برخوردار شدند که با اشاره کوچکی مریدان و حامیان آنها حاضر بودند. در واقع تشیع وجه دیگر ساختار اندیشه ای صفویان را تشکیل می داد و پیوند خوردن طریقت صفوی با آرمانهای غالیانه شیعی تاثیر بسزائی درروی آوردن آن طریقت به یک جنبش فراگیر مذهبی و سیاسی داشت و این اندیشه بعد از تسلط صفویان بر قدرت سیاسی ، مذهب شیعه دوازده امامی به عنوان مذهب رسمی اعلام گردید. تاسیس دولت و جامعه شیعی به همراه خود ساختار و نهاد دینی خاص خود را ایجاد و کنشی دو سویه در پیوند با دولت و جامعه پیدا شد و به مشروعیت سازی آن ساختار کمک شایانی نمود. این تعامل در دوره نخست در سطح محدودی بود بطوریکه در آثار فکری محقق کرکی ، قطیفی ،شیبانی و مقدس اردبیلی مفاهیم قدرت و سلطنت با رویکرد آشکار به دولت صفوی عینیت نیافت اما در دوره دوم در نظر متفکرانی چون علی نقی کمره ای ، محمد باقر سبزواری ، فیض کاشانی ، مجلسی ، عاملی و ناجی مقصود از ظل الله فی الارض از آن پادشاهان شیعی بود که این نظریه در تبیین مفهومی خاص از دولت و هویت سیاسی جامعه ایرانی بر محوریت سلطنت و شریعت و یا پادشاه و عالمان دینی تاثیر بسزایی داشت و در نهادینه شدن ساختار سیاسی و استواری هویت سیاسی صفویان تاثیر قابل توجهی گذاشت.
■تصوف اجتماعی مقارن ظهور صفویه:
با غلبه مغولان ،تحولی در سیاست دینی به وقوع پیوست. بازار صوفی گری بسیار فراگیر و گرم شد. شکاف بین روحانیت متشرع سنی و تصوف بیشتر و وابستگی تصوف و تشیع آشکارتر شد و تاثیر پذیری از تصوف در بزرگان علوی چون علامه حلی ، آل طاووس و سید حیدر آملی نیز بازتاب داشت و غلبه بینش صوفی گرایانه بر تمام لایه های اجتماعی مشهود و حاکم بود.
صدرالدین موسی بعد از نیابت پدر، بنای زیارتگاه خاندان صفوی را در اردبیل آغاز کرد تا زیارت اکابر صفوی وظیفه مریدان باشد. البته همزمان به انسجام صفویان ، سربداران نیز صبغه صوفیانه داشتند و در زمان خواجه علی تعالیم نیمه مخفی طریقت صفویه آشکارا ماهیت شیعی گرفت .
با قدرت یابی اسماعیل و طهماسب و اهمیت به فقها و دانشمندان و حکما از قدرت تصوف کاسته شد و در زمان شاه عباس مخالفت فقها با صوفیان بارز تر و جنگ میان تصوف و تشیع در زمان شاه سلیمان و سلطان حسین با حمایت شاهان از تشیع به ضرر صوفیان تمام شد. در سده های بعد نیز بعضی از علما از تصوف متاثر بودند .
نتیجه سخن آنکه تصوف ایرانی علی رغم پذیرفتن صبغه شیعی بدلیل توجه نکردن به مبانی فکری و ایدئولوژی تشیع و تطبیق ندادن توانایی خود با دگرگونیهای موجود ، نتوانست همچون گذشته در لایه های اجتماعی برانگیزاننده باشد و آرام آرام در دامن انزوا و امحاق افتاد.
ادامه رشد و گسترش تصوف ایران در دوره ایلخانی وتیموری همراه بانفوذ و باورهای عمیق و یا غالیانه شیعی در تعالیم صوفیانه تصوف علاوه بر آثارفرهنگی از پایگاههای گسترده اجتماعی و سیاسی و قدرت نیز بی بهره نبودند .نفوذ عمیق ، سریع و آشکار باورها و اعتقادات شیعی به داخل هسته های صوفیانه تا جایی امتزاج یافته بود که درمیان بسیاری از مردم کوچه و بازار زمینه بسیار مناسبی برای گرایش به تشیع و پذیرش آن به عنوان مذهب رسمی پدید می آمد. اما مهمترین تحول عبارت از نفوذ عمیق و بنیادین باورها و آموزه های اعتقادی شیعی در تعالیم و مفاهیم صوفیانه بود که گاهی به سر حد غلو و زیاده روی نیز می رسید. سلسله های مختلف سنی و صوفی با شروع نهضت صفوی نه تنها با ذهنی آماده بلکه با رویی گشاده از آن نهضت استقبال نمودند .پیوند میان تشیع و تصوف موجب گسترش تصوف سیاسی و شورشهای صوفیانه می گردید و قیامهایی که با لعاب و رنگ و رویکرد شیعیانه بود ، اقبال ورشد بسیار فراوانی داشت. نوربخشیان ، مرعشیان ، مشعشیان ، کیایان ، قراقویونلوها ، سربداران ، حروفیه و... یا شیعه بودند و یا علاقه به شیعه داشتند.به هر حال بعد از فروپاشی تیموریان تا برپایی سلطنت صفویه ،عصر شکل گیری و رشد قیامهایی با ایدئولوژی شیعی و صوفی است که با گذشت زمان بر تعداد و گستره آنها افزوده می شود که ویژگی آنها فرا قبیله ای و فرا منطقه ای ،استفاده از باورهای شیعی و محبت به اهل بیت (ع) همراه با منشهای صوفیانه و غالیانه و استفاده از باور و نیاز مردم به ظهور حضرت مهدی (عج)به عنوان منجی ومصلح بود و جنبشها توسط افرادی رهبری می شد که ادعای سیادت داشتند.(نورالله عقیلی – جستاری در زمینه های رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران عصر صفوی )
«با ورود علمای شیعی به ایران مخالفت آنها با صوفیان آغاز شد و دعوت از علمای شیعه را می توان در جهت اقدامات صوفی زادایی شاه اسماعیل ارزیابی كرد. اعتقادات خاص و غلو آشكار آنها و بی اعتنایی به احكام شرعی هیچ جای شبهه ای برای فقهایی چون كركی در مخالفت با آنان باقی نمی گذاشت و با وجود اینكه از قدرت سیاسی و نظامی ( نفوذ در قزلباش ها ) برخوردار بودند ، محقق كركی{وعلمای دینی آن زمان}از مخالفت باآنان سر باز نمی زد.محقق كركی كتابی در رد صوفیه به نام المطاعن المجرمیه نوشته است و فتاوایی نیز در این زمینه از وی باقی مانده است.(كتاب اندیشه سیاسی محقق كركی- ص 59-60)
نقش علمای شیعی در تبیین شیعه گری و مقابله با افكار صوفیانه از دیگر اقداماتی بود كه در این دوران به نوعی به مبارزه اعتقادی و فلسفی – عرفانی تبدیل شده بود.
خاندان صفوی اگرچه خودشان با افكار صوفیانه شروع كرده بودند ، با توجه به خطرات این افكار و اقدامات افراطی بعضی از صوفیان، از فعالیت آنها حمایت نكرده و حتی در زمان بنی عباس شاهد برخوردهای شدید و سركوب آنها می باشیم كه به تدریج این قشر از جامعه منزوی شده و اعتبار گذشته خود را كه در طول چند سده قبل به دست آورده بودند از دست دادند. پادشاهان صفوی در مجادله و رقابت میان صوفیان و علما ، تلاش می كردند تا جانب علما را بگیرند چرا كه اصولاً تفكر صوفی مآبانه به درد اداره جامعه نمی خورد
■تاثیر علمای شیعه در لزوم تقلید از مجتهد زنده:
این نظریه که وقتی امام معصوم زنده است ، حجت خداست ، اما بعد از غیبت او نواب خاص یا عام او عهده دار وظایف او می گردند در بحث امامت از توجهات شیعه است. در فرهنگ شیعه باب اجتهاد باز است و مجتهد تنها یک عالم نیست یک مرجع است که علاوه بر اینکه نصوص مقدس را می داند ، از قوه اجتهاد بر خوردار است که از میان احکام متصور حکم قضایی صادر می کند. در میدان مصلحت اندیشی ، مصلحت را با تقدس متن مقایسه می کند و وظیفه دیگرش دفاع از دین و نفی شبهات است. فتوای هر مجتهد تا وقتی که مستدل به ادله و قرائن است ، حکم الهی قطعی است . بنابراین مجتهدی که در میان شیعه صاحب نفوذ و صاحب حکم می شود، به نوعی زعامت می رسد که چیزی نزدیک به رهبری امت است. در این نگاه مجتهد یک مفتی ساده نیست بلکه حافظ دین و چار چوب آن است که از آثاراجتهاد زنده انعطاف پذیر کردن فقه است که موجب توجه مجتهد زنده به مصالح روز می شود .
از آثار مهم طرز فکر فقهی شیعه در زمینه اجتهاد و تقلید در آغاز دورۀ صفوی اصطلاح مجتهد الزمانی بود که برای فقیه جامع الشرایطی که منصب شیخ الاسلامی یا ملاباشی را عهداه دار بود به کار می رفت .این عناوین برای محقق کر کی ، شیخ عبدالعادل ؛ محقق خراسانی ، علامه مجلسی بکار رفته است.
بالا گرفتن بحث ضرورت زنده بودن مجتهد موجب نگارش رساله های متعدد در این زمینه شد و بعنوان یک بحث مهم در آمد و با روی کار آمدن دولت صفویه اعتبار خاص یافت و مجتهد حتی کسی مانند شهید ثانی که در خارج از ایران می زیست ، نایب امام زمان (عج) بود. محقق کرکی تئوریسین دولت صفوی بسان چند مساله دیگر مانند نماز جمعه و خراج ، نخستین رساله مستقل را در این باره نوشت و دومین را شهید ثانی و شیخ حسن صاحب معالم الاصول فرزند شهید ثانی هم رساله ای در تائید نظر پدرش در عدم جواز تقلید از میت نوشت. شیخ محمد بن جابر ، میرزا محمد الحسن شیروانی ، محمدبن حسن حرعاملی ، سید نعمت اله الجزائری و سلیمان بن عبدالله الماحوزی و محمد باقر وحید بهبهانی و... از دیگر علمایی بودند که بعدها در این زمینه رساله نوشتند.
محقق کرکی ،با این استدلال که با مرگ مجتهد ، اعتبار شرعی قول او از میان می رود ، تقلید از مجتهد زنده را لازم می شمارد و دلائل خود را به شید ثانی نیز استناد می دهد که می گوید:« فان ذلک مذهب اصحابنا الامیه قاطبه ». نوشته های وی بیشتر در پیروی از آرای شهید اول است که بر آموزه های حله تاکید می ورزیده است که در آن قدرت مجتهدان قابل توجه بود . شهید در رساله مستقل الاقتصاد و الارشاد ، گفته است که اجتهاد تامل و تفکر در ادله شرعی برای بدست آوردن ظن شرعی به احکام فرعی است که در خصوص تقلید از مجتهد زنده همرای با محقق کرکی است .
شهید ثانی علی رغم اینکه در یک دوره حساسی به لحاظ نیرو گرفتن شیعیان در ایران می زیست اما به ایران نیامد بلکه مدتهای مدیدی در استانبول و دیگر شهرهای سنی و در کنار علمای آن دیار بسر برد . مشکل شهید ثانی با علمای عجم حرام دانستن علوم کلامی و فلسفه و منطق است که دوری وی از اندیشه های عجمی طبیعی است وی مباحثات ساده کلامی را بیهوده می داند و راه کلامی را دورترین و سخت ترین و خطرناکترین راه می داند. البته وی در سال 954 و در هنگام نوشتن رساله منیه المرید برخورد آرام تری با علم کلام داشته و آنرا از علوم شرعی دانست و در بارۀ آن هیچ تندی نکرد.وی درسال 965 هـ به شهادت رسید. (رسول جعفریان - نظریه لزوم تقلید از مجتهد زنده و تاثیر آن در سازمان سیاسی ایران در دورۀ صفویه )
شكل گیری این دیدگاهها و رویكرد مردم به علما موجب می شد تا حضور و نقش آنها در سازمانهای سیاسی و اجتماعی كشور ضروری تلقی گردد و پادشاهان صفوی نیز علماء دینی را در سمتها و نقشهای مختلفی سهیم نمایند.
■دلایل عدم همكاری بعضی از علمای مشهور شیعه با حكومت صفویان :
در تاریخ صفویه با نام شخصیتهای مطرحی روبرو می شویم كه علی رغم شرایط مناسب پیش آمده برای گسترش صفویه ، در این وادی وارد نشده اند و حتی به اعتقاد عده ای از نویسندگان و مورخان راه مخالفت در پیش گرفته اند.
سیاستهای تند درقبال اهل سنت و برخوردهای سركوب مآبانه مردم ،عدم اعتقاد به حكومت سلطان ،عادل ندانستن حكام صفوی و...از دلایل این امر بوده است كه شخصیتهایی همچون محقق اردبیلی و علامه حلی و... در پیش گرفته بودند اما آنها « همكاری با حاكمان جور را چه شیعه و چه غیر شیعه بطور مطلق ممنوع وحرام نكرده بودند و{حتی محقق اردبیلی}معتقد است در آنجا كه لازم باشد این همكاری مجاز بلكه در بعضی موارد واجب می گردد. وی{محقق اردبیلی} اگرچه دولت صفوی را عادل نمی دانسته ولی همكاری با آن را در صورت لزوم مجاز می دانست ؛ودلیل عدم حضور وی این بود كه اولاًدراوضاع آن روز محقق اردبیلی متوجه ضرورت مهمتری بود و آن لزوم ایجاد یك حركت در حوزه فرهنگ تشیع بودچرا كه با تشكیل دولت صفوی اصل مذهب شیعه و آموزه های آن ازسوی مخالفان مذهب شیعه ومخالفان دولت صفوی مورد هجمه و شبه وتردید قرار گرفته بود بطوری كه عده ای آن را مذهبی ساخته و پرداخته دست شاه اسماعیل صفوی معرفی می كردند كه این دغدغه خاطر در نوشته های محقق اردبیلی به چشم می خورد و محقق با توجه به مسائل روز در صدد تبیین و تثبیت مبانی و آموزه های مكتب شیعه اعم از متون دینی و تاریخ زندگانی و سیره و سنن پیامبر و ائمه و آموزه های فقهی آن بود وبه این جهت، احیا و حفظ استقلال حوزه علمیه نجف وتربیت عالمان وارسته و تالیف آثار و كتب ارزنده علمی و دقیق را بر حضور در ایران ترجیح داده است ( كتاب اندیشه سیاسی محقق اردبیلی – علی خالقی - مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1379- چاپ اول ص 50-48)
عصرشاه اسماعیل تا شاه عباس دوران آزمایش و تجربه بود.با برقراری رابطه ای نزدیک میان سلطنت و مذهب و انطباق کنشهای سیاسی با آن ، شاه و سلطنت هویتی فقاهتی بدست آورد و شاه طهماسب تا حدی پیش رفت که خود را در حاکمیت، نماینده فقیه جامع الشرایط دینی لقب داد و با وجود قرار گرفتن سلطنت در برابر نهاد دینی در زمان شاه اسماعیل دوم ، مانعی در روند رو به گسترش اقتدار سنتی بوجود نیامدو اگرچه زمینه آشفتگی و ناتوانی دولت دیده می شد ، اما شاه عباس با درایت مانع از آن شد و دولت مرکزی اقتدار خود را باز یافت و با حمایت از مذهب ، تقویت ساختار اداری و دیوانی ،ساماندهی سپاه، حذف و ایجاد فاصله میان عناصر قبیله ای موجب ساخت هویت جدیدی برای سلطنت و حاکمیت شدند.
1- اقتباسی از مقدمه دکتر مقصود علی صادقی از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه (ج)
2- اقتباس از مقاله دکتر سید مصطفی ابطحی؛ رسمیت یافتن تشیع در ایران ؛ چالشها و دستاوردها از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه 1
3- راجر سیوری – ایران عصر صفوی – ترجمه كامبیز عزیزی – تهران نشر مركز – چاپ هشتم سال 1379 صفحه 28
4- میر احمدی مریم - دین و مذهب در عصر صفوی - انتشارات امیر كبیر – سال 1363 – صفحه 52
5- دکتر محمد علی چلونگر- سیاست مذهبی شاه طهماسب اول و گسترش تشیع در ایران از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه 67- 264
7- همان منبع - صفحه 74- 271
8- همان منبع – صفحه 77- 275
9- حسن شادپور – مقاله سیاست مذهبی شاه طهماسب اول از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه 503 - 500
10 - دکتر پروین ترکمنی آذر- خاندان صفویه و شیعیان گیلان از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه (خلاصه ای از كل مقاله )
11- سید محمد علی حسینی زاده- اندیشه سیاسی محقق كركی –– مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1380- چاپ اول ص 59-60
12- راجر سیوری – ایران عصر صفوی – ترجمه كامبیز عزیزی – انتشارات مركز – 1379 صفحه 29
13- خوانساری – روضات الجنات – جلد 5 – صفحه 170
15- مریم میر احمدی – دین و دولت در عصر صفوی – تهران امیر كبیر – 1369 - صفحه 122
16- راجر سیوری – ایران عصر صفوی – ترجمه كامبیز عزیزی – انتشارات مركز – 1379 صفحه 90
17- اندیشه سیاسی محقق كركی – سید محمد علی حسینی زاده – مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1380- چاپ اول ص 68
18- اندیشه سیاسی محقق اردبیلی – علی خالقی - مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1379- چاپ اول ص 46
19- اندیشه سیاسی محقق كركی– سید محمد علی حسینی زاده – مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1380- چاپ اول ص 71
21- دکتر محسن بهرام نژاد ، مقاله هویت سیاسی دولت صفوی - از كتاب صفویه در گستره تاریخ ایران زمین ـ دانشگاه تبریز- انتشارات ستوده 1383 صفحه 99
22- اندیشه سیاسی محقق كركی– سید محمد علی حسینی زاده – مركز مطالعات و تحقیقات اسلامی پژوهشكده اندیشه سیاسی اسلام – انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم – 1380- چاپ اول ص 72
23- همان منبع – صفحه 47-46
24- دکتر سید مصطفی ابطحی - رسمیت یافتن تشیع در ایران ؛ چالشها و دستاوردها