تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1396
کد 54962

عابد گل کرمی

تبیین ژئوپلیتیک کریدورهای انرژی در منطقه غرب آسیا

با گذشت زمان و پیشرفت فناوری و برآوردهای اقتصادی از انتقال انرژی این مناطق، بحث انتقال از طریق لوله های نفتی در دستور کار سیاست انرژی کشورهای مبدأ و مقصد قرار گرفته است که می‌تواند بر روی امنیت ملی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی که دارد اثرگذار باشد.
آران نیوز_ منطقه غرب آسیا را می­توان پهنه جغرافیایی بین دو دریا دانست. این محدوده منطبق بر بیضی استراتژیک انرژی است که بیش از 70 درصد ذخایر نفت جهان و بیش از 40 درصد گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است [1]. غرب آسیا را از منظر انرژی در یک نگاه کلی می­توان به دو منطقه قفقاز و خلیج فارس تقسیم کرد، دو جغرافیای کاملاً متفاوت که تنها وجه اشتراک آن‌ها در حوزه انرژی است. نیاز جهان مدرن به این ماده حیاتی سبب تمرکز توجهات به این مناطق شده است. با گذشت زمان و پیشرفت فناوری و برآوردهای اقتصادی از انتقال انرژی این مناطق، بحث انتقال از طریق لوله­های نفتی در دستور کار سیاست­ انرژی کشورهای مبدأ و مقصد قرار گرفته است که می‌تواند بر روی امنیت ملی ایران با توجه موقعیت ژئوپلیتیکی که دارد اثرگذار باشد. بدین ترتیب، این مقاله بر آن است ژئوپلیتیک این کریدورها را با محوریت منافع جمهوری اسلامی ایران تبیین کند.
قفقاز و کریدورهای انرژی
بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی قفقاز جنوبی در صحنه سیاست خود را مطرح ساخت. با استقلال سه جمهوری این منطقه، جغرافیای مرتبط با آن هم خارج از سیاست سنتی شوروی محل توجه بازیگران قرار گرفت. از جالب توجه­ترین پدیده­های جغرافیایی قفقاز انرژی است که منابع غنی از این سوخت فسیلی[1] را در خود جای داده است. تا قبل از فروپاشی شوروی تمام مسیرهای عمده انتقال نفت و گاز منطقه از خاک روسیه عبور می­نمود و این موجب وابستگی آن‌ها به روسیه می­شد، با ظهور واحدهای سیاسی مستقل، کشورهای حوزه خزر خواستار استقلال در تمام حیات سیاسی خود شدند. در این راستا، سیاست­های مربوط به انرژی تئوریزه شد و با توجه به جغرافیای بسته و ناتوانی از حمل از طریق کشتی، بحث انتقال آن از طرق لوله­ از همان نخست در دستور کار بازیگران قرار گرفت و بدین ترتیب شاهد طرح و اجرایی شدن مجموعه­ای از خطوط شدیم که در ذیل به اهم آن‌ها و مزیت و عیب­های­شان پرداخته می­شود.
الف) خط انرژی باکو، تفلیس – جیهان[2]
 این خط از مهم‌ترین مسیرهای انتقال نفت دریای خزر به بازارهای جهانی است که به شدت مورد حمایت آمریکا، اروپا و ترکیه است. این مسیر 1776 کیلومتری از ساحل غربی دریای خزر شروع و از سه کشور آذربایجان، گرجستان و ترکیه عبور کرده و در ساحل دریای مدیترانه به کشتی منتقل و از آنجا نیز به بازارهای جهانی جابجا می­شود. از ویژگی­های قابل ملاحظه خط انرژی مزبور آن است که از میزان وابستگی اروپا به نفت غرب آسیا و خط لوله عبوری از خاک روسیه می­کاهد. از ویژگی­های دیگر خط لوله مزبور، ایجاد موقعیت‌های ژئوپولیتیکی برای قدرت­های بزرگ است. این شرایط ژئوپولیتیکی برای دو کشور روسیه و آمریکا از اهمیت اساسی و بالایی برخوردار است. بر این اساس، روسیه با توسل به خط لوله مزبور در پی نوعی بازار انحصاری در بازارهای جهانی انرژی به خصوص صادرات گاز به اروپا است. این ویژگی برای آمریکا بدان جهت دارای اهمیت است که آمریکا با احداث این خط لوله اهداف سیاسی را تعقیب می­نماید [2].
مزیت­ این خط در این است که به میزان زیادی هزینه­های اقتصادی را کاهش داده است، این درحالی است که این خط در صورت انتقال از ایران می­بایست از آن آنجا به کشتی­های نفتکش تحویل می­شد و از آنجا نیز به سمت اروپا و بیشتر به جنوب اروپا در دریای مدیترانه حمل می­شد. در این صورت تانکرهای نفتکش باید با گذر از تنگه استراتژیک هرمز وارد دریای عرب می­شدند و سپس با گذر از تنگه باب المندب وارد دریای سرخ شده و با گذر از کانال سوئز و پرداخت عوارض زیاد به دریای مدیترانه وارد شده و به بازارهای مصرف در دریای مدیترانه یا با گذر از تنگه داردانل و بسفر وارد دریای سیاه می­شد [3].
ب) خط لوله باکو – سوپسا
 این خط لوله به طول 515 مایل، باکو را به بندر سوپسای گرجستان در ساحل شمالی دریای سیاه با ظرفیت 300 تا 600 هزار بشکه در روز متصل می­سازد. مسائل امنیتی به‌ویژه اقدامات خرابکاران از سوی گروه­های معارض گرجی نقطه ضعف اساسی برای این مسیر است.
ج) باکو – نوروسیسک
البته در کنار این خطوط، کریدورهای دیگری نیز وجود دارد همچون باکو – نوروسیسک که مورد حمایت روسیه است. این خط لوله با 1072 مایل طول به سمت شمال یا دقیق­تر شمال­غربی امتداد می­یابد. این خط از میدان‌های نفتی باکو آغاز می­شود و با گذر از چند جمهوری خودمختار از جمله ماهاچ قلعه (ماخاچ قلعه) در داغستان و گروزنی در چچن به بندر نوروسیسک روسیه در کنار دریای سیاه می­پیوندند [4].
د) کریدور قزاقستان – سین­کیانگ
انرژی این منطقه علاوه بر غرب، بخشی نیز راه به سوی شرق پیدا کرده است. یکی از این کریدورها، کریدور قزاقستان – سین­کیانگ چین با 613 مایل است که انرژی را از این حوزه به شرق منتقل می­کند. این خط نشان دهنده تلاش چین برای استفاده از منابع انرژی غنی منطقه دریای خزر بوده است [5]. بدین­ترتیب، از طریق این خط شرق نیز در محیط فضایی قفقاز مجال بازیگری می­یابد.

و) خط لوله آذربایجان – ایران و قزاقستان، ترکمنستان – ایران
 این خطوط به دلیل تحریم­های بین­المللی در مرحله امکان­سنجی متوقف شده ­اند [6].
کریدور خطوط گاز
در کنار کریدورهای نفت، خطوط گاز هم وجود دارند که به امر انتقال گاز منطقه اهتمام می­ورزند. اهم آن‌ها به قرار زیر است:
الف) خط لوله ناباکو
 این خط با طول 3300 کیلومتر و ظرفیت سالانه 45 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی کشورهای آسیای مرکزی از مسیر ترکیه، بلغارستان، مجارستان، رومانی و اتریش را به بازارهای هدف در اروپا انتقال می­دهد.
ب) خط لوله گاز طبیعی ترانس خزر[3]
 این خط لوله با ظرفیت اولیه 565 میلیارد فوت مکعب و به طول 1029 مایل از بندر «ترکمن­باشی» در شرق دریای خزر در ساحل ترکمنستان آغاز و با گذر از بستر دریای خزر به باکو می­رسد. از آنجا به ارزروم و به شبکه سراسری گاز ترکیه متصل [8] و سپس بخشی از آن به اروپا منتقل می‌شود.
ج) خط لوله انتقال گاز باکو، تفلیس – ارزروم[4]
 این خط لوله از منطقه قفقاز به سمت غرب از آذربایجان به تفلیس و سپس در مسیری به سوی جنوب ترکیه به شهر ارزروم کشیده می­شود که در آنجا به شبکه خط لوله سراسری گاز ترکیه متصل خواهد شد. این خط لوله گاز استخراجی با طول 630 مایل، منابع عظیمی از گاز طبیعی آذربایجان در منابع دریای «شاه دنیز» را که ذخایر اثبات شده آن 460 میلیارد مترمکعب است، به ترکیه منتقل خواهد کرد [9].
د) خط لوله ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان – چین
 این کریدور به طول 2000 کیلومتر و ظرفیت انتقال سالانه 30 میلیارد متر مکعب گاز آسیای مرکزی و قفقاز را به چین انتقال می­دهد [10].
مشاهده می­شود ایران در همه طرح­های کلان انتقال انرژی منطقه، از جمله ناباکو، باکو – جیهان به دلیل تحریم­های شورای امنیت سازمان ملل متحد، غایب بزرگ به­شمار می­رود. مزیت کلی این خطوط رهایی کشورهای مبدأ از کنترل روسیه است، برای آذربایجان علاوه بر روسیه رهایی از وابستگی به ایران یک هدف اساسی محسوب می­شود؛ اما در کنار مزیت این خطوط از ضعف­های کلی همچون نگرانی­های زیست­محیطی، امنیتی و ژئوپلیتیکی رنج می­برند. در تمام جمهوری­های خودمختار قفقاز شمالی و همچنین در سه کشور مستقل قفقاز جنوبی، امکانات بالفعل و بالقوه برای درگیری­های قومی وجود دارد، بنابراین بی­ثباتی منطقه­ای نگرانی اصلی و مستمر است. مسئله مهم دیگر باز شدن پای بازیگران فرا منطقه به محیط بسیار پیچیده قفقاز و گرم شدن رقابت در این فضا است.
خلیج فارس و کریدورهای انرژی
خلیج فارس بخش جنوبی بیضی استراتژیک انرژی را تشکیل می­دهد با این تفاوت که از طریق تنگه هرمز به دریای آزاد وصل است و دسترسی مناسبی برای شرق و غرب فراهم می­آورد. این منطقه با دارا بودن 42 درصد گاز طبیعی و 5/61 درصد نفت جهان همواره مورد توجه جهان بوده است. در این پهنه نفت­خیز روزانه 17 میلیون بشکه نفت خام و 5/3 میلیارد فوت مکعب گاز مایع تولید می­شود، این میزان از دو طریق کشتی و لوله به بازارهای مصرف می­رسد. در گذشته عمده انرژی این منطقه از طریق کشتی به بازارهای جهانی حمل می­شد لیکن استراتژی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مبنی بر رهایی از وابستگی به تنگه هرمز و مسائل اقتصادی از بعد هزینه، پروژه­های انتقال انرژی از طریق لوله به بازارهای هدف را در کانون توجه دولت­های مبدأ و به‌ویژه مقصد قرار داده است. در ذیل به اهم این خطوط به طور اجمال اشاره می­شود:
الف) خط لوله کرکوک به تریپولی و بانیاس
 این خط با ظرفیت 2/1 تا 4/1 میلیون بشکه نفت در روز نفت عراق را به بندر تریپولی و بانیاس در سوریه منتقل می­کند. خط لوله نفتی کرکوک به تریپولی یا طرابلس لبنان در اثر حوادث سیاسی و امنیتی داخلی آن کشور قطع شد. خط لوله دوم نیز در اثر اختلاف بین عراق و سوریه بر سر حق ترانزیت در 1976 قطع شد، این توقف باعث شد تا عراق تصمیم به دو خط لوله جدید از کرکوک به حدیته و سپس به بندر فاو در خور عبدالله و دیگری به ترکیه بگیرد.
ب) خط کرکوک – جیهان[5]
 با مسدود شدن خطوط لوله فوق در اثر حوادث سیاسی – امنیتی عراق در 1981، این کشور اقدام به صادر کردن نفت به نقطه امن­تر از خلیج فارس کرد. خط کرکوک به جیهان با ظرفیت 700 هزار بشکه در روز بود که در ادامه به 6/1 میلیون بشکه در روز افزایش یافت [12]. کرویدور مزبور از دو لوله به قطر 46 اینچ و 40 اینچ با ظرفیت 1٫100 هزار و 500 هزار بشکه در روز طراحی شده است [13] که از وضعیت بی­ثبات منطقه مصون نمانده و به کررات مورد هجوم واقع و منفجر شده است.
د) خط لوله تاپ لاین[6] (ترانس عربی)
 این خط، لوله­ ای است که احداث آن در سال 1947 با ظرفیت اولیه 500 هزار بشکه در روز شروع شد و از منطقه القیصومه واقع در عربستان سعودی تا بندر صیدون یا صیدا در لبنان کشیده شده است. این خط لوله در اوج کاری خود – با کمک به توسعه اقتصاد لبنان- و همچنین تسریع در روابط سیاسی امریکا و غرب آسیا، مهم‌ترین عامل در تجارت جهانی نفت به‌حساب می­آمد. هر چند این خط در حال حاضر به دلیل اختلافات عربستان، اردن و لبنان بر سر حق ترانزیت انتقال نفت خام تعطیل است، لیکن تاپ لاین به‌صورت یک مسیر بالقوه صادراتی برای صادرات نفت خلیج فارس به اروپا و امریکا باقی مانده است چرا که انتقال نفت از طریق تاپ لاین به اروپا حداقل 40 درصد ارزان‌تر از انتقال نفت از طریق کانال سوئز انجام می­شود [14].
و) خط لوله گوار به ینبوع (پترولاین[7])
 ترمینال نفتی ینبوع در 1981 اولین محموله نفتی خود را از لوله گوار دریافت کرد. این خط که با هدف کاهش وابستگی عربستان به تنگه هرمز گشایش یافته بود، ظرفیت انتقال 5٫1 میلیون بشکه در روز نفت خام سبک و فوق سبک عربستان را از منطقه آبقیق به بندر ینبوع در دریای سرخ دارا است.
ه) خط لوله عراق – عربستان
 این خط در اثر توافق سال 1981 بین دو کشور حاصل آمد و نفت بصره را به بندر ینبوع منتقل می­کند. ظرفیت این خط لوله 1٫6 میلیون بشکه در روز است. در حال حاضر به دلیل اختلافات دولت عراق و عربستان، نفت خامی از طریق آن صادر نمی­شود و تنها مقداری از گاز عربستان را از شرق این کشور به غرب آن برای مصرف مجتمع‌های پتروشیمی منتقل می‌کند [15].
بیشتر این خطوط با هدف کاهش وابستگی به تنگه هرمز و هزینه­های حمل و نقل طراحی و اجرا شده­اند؛ اما به جز خطوط داخل کشوری همچون پترولاین بیشتر این کریدورها به دلایل سیاسی، اختلافات داخلی یا امنیتی از کار افتاده یا جریان مستمر انتقال آن‌ها دچار وقفه شده است.
کریدورهای انرژی و منافع جمهوری اسلامی ایران
قرار­گیری ایران در مرکز بیضی استراتژیک انرژی (نفت و گاز) و نقش محوری ایران در منطقه اتصال قاره­های آسیا، افریقا و اروپا باعث شده که ایران از نظر اقتصادی و جغرافیایی منطقه­ای حیاتی و مرکزی و نیز کانونی ترانزیتی برای خشکی­های جهان به­شمار آید. این موقعیت ایران در منطقه ایجاب می­کند که شاهراه­های اصلی انتقال انرژی از مسیر این کشور عبور کند؛ به­ویژه با علم به اینکه ترانزیت هر یک میلیون بشکه نفت در روز، درآمدی معادل یک میلیارد دلار در سال را برای این کشور به ارمغان می­آورد. در بعد امنیت انرژی نیز، به دلیل اتصال خطوط لوله­های انتقال انرژی کشورهای منطقه به خطوط لوله ایران، ارتقای امنیت ملی را در پی خواهد داشت. علاوه ­بر این، با استفاده از موقعیت ترانزیتی ایران می­تواند با برقراری تعامل و پیوندی عمیق بین تولیدکنندگان و مصرف­کنندگان آسیایی به­عنوان حرکتی اقتصادی در جهت امنیت و منافع ملی گام بردارد [16] و وزن خود را در حیات سیاسی و اقتصادی جهان افزایش دهد. لیکن با نگاه به خطوط یاد شده مشاهده می­شود که نه تنها این هدف برای ایران بسیار دور از دسترس شده بلکه بسیاری از توانمندی­های جغرافیایی آن را نیز دچار چالش شده است. ایران از بازیگری در محیط جغرافیایی شمال محروم شده و در جنوب قدرت مانور ایران در تنگه هرمز کاسته شده است، در کنار این دو نکته محیط جغرافیایی پیرامون آن نیز با حضور بازیگران فرامنطقه­ای به شدت رقابتی و ناامن شده است.
الف) ایران و کریدورهای جغرافیای قفقاز
با وجودی که ایران از خطوط لوله انتقال جنوبی از طریق ایران حمایت می­کرد این خط انتخاب نشد. فرض می­شود که این خط لوله از ایران عبور می­کرد، در آن صورت امنیت منطقه و قفقاز به امنیت ایران گره می­خورد و این موضوع به شدت مورد نگرانی ایالات متحده و حتی روسیه بود. از ویژگی­های سیاسی کرویدور انرژی باکو، تفلیس – جیهان برای آمریکا بدان جهت دارای اهمیت است که آمریکا با احداث این خط لوله اهداف سیاسی را تعقیب می­نماید این استدلال با نگاه به اینکه امریکا در پشت حمایت از بیشتر خطوط لوله­های انتقال انرژی این منطقه قرار دارد منطقی می­نماید. به­طور کلی هدف امریکا از این بازی، حضور در منطقه قفقاز و تسلط بر حیات سیاسی، اقتصادی منطقه و به­نوعی مدیریت آن است. از این راه علاوه بر آنکه نفوذ روسیه را به چالش می­کشد، ایران را هم از موقعیت ممتاز طبیعی و استراتژیک منطقه­ای خود محروم می­سازد. این در حالی است که مسیر ایران برای کریدورهای قفقاز چند امکان مطلوب دارد. همچون:
کریدورها تنها از یک کشور می­گذرند.
از امنیت بیشتری برخوردار خواهند بودند.
وصل مستقیم به دریای آزاد می­شوند.
علاوه بر بازار غرب، بازار شرق را نیز در اختیار کشورهای مبدأ قرار می­دهد که مسیرهای فعلی از آن مستثنا هستند.
ب) ایران و کریدورهای حوزه خلیج فارس
ایران جغرافیای منفعل در سیاست جهان نیست. این کشور در محیط استراتژیک جنوب نیز به نوعی از جانب بازیگرانی در وضعیت دیالکتیک قرار دارد. خطوط انتقال انرژی از مسیرهایی غیر از تنگه هرمز دلیلی گویا بر برقراری ژئوپلیتیک لوله­های نفت در این محیط است که کانون آن متوجه ایران است، چراکه ارزش جغرافیایی – استراتژیک تنگه هرمز را به چالش می­کشد هر چند ایران هم در مقام پاسخ برآمده و پروژه­هایی را مطرح ساخته است لیکن آن‌ها نیز با چالش مواجه شده­اند.
خط لوله ایران –عراق- سوریه[8] (خوانده شده به نام خط لوله دوستی از سوی دولت‌های درگیر و خط لوله گاز اسلامی از سوی برخی از منابع غربی) یکی از این پروژه­ها است. یک خط لوله گاز طبیعی پیشنهادی از میدان گازی پارس جنوبی ایران از طریق ایران، عراق، سوریه و لبنان برای عرضه به مشتریان عراقی، سوری، لبنان و اروپایی است که در اکتبر 2010 در پی فشار بیش حد از تحریم­های آمریکا علیه ایران رها شد.
پروژه دیگر ایران، خط لوله صلح نام دارد که گاز صادراتی ایران را به هند و پاکستان انتقال می­داد. بر اساس آن ایران متعهد می­شد ظرف 25 سال، گاز خود را به قیمتی توافقی به هند و پاکستان بفروشد. هر چند این اقتصادی­ترین روش تأمین انرژی شبه قاره بود لیکن به دلایلی تاکنون پیشرفتی نداشته است [17]. این در حالی است که موقعیت جغرافیایی ایران برای حوزه خلیج فارس هم امکان‌های مطلوبی در اختیار کشورهای مبدأ مانند دسترسی آسانی به بازار غرب و شرق و امنیت خطوط قرار می­دهد.
کریدورها و تأثیر بر آینده منطقه و انرژی جهان
بر اساس سند مرجع 2007 سازمان بین­المللی انرژی، از سال 2004 تا 2030 رشد واقعی تولید ناخالص داخلی(GDP) در جهان سالیانه 1/4 درصد خواهد بود. این نرخ رشد بیشتر از آن چیزی است که 25 سال پیش تخمین زده شده بود. دلیل اصلی این امر نیز آن است که کشورهای در حال توسعه که بر اساس برآوردهای موجود رشد اقتصادی سریع­تری را تجربه خواهند کرد، سهم فزاینده­ای از رشد تولید ناخالص جهانی را برخوردارند. بر اساس همان سند، نرخ رشد اقتصادی کشورهای عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) که علاوه بر کشورهای اروپایی، روسیه و کشورهای آمریکای شمالی نیز در آن عضویت دارند، از سال 2004 به طور سالیانه 6/2 درصد تخمین زده می­شود. در حالی که کشورهای آسیایی غیر عضو در OSCE مثل چین و هند از سال 2004 تا 2030 به­ترتیب 5/6 و 7/5 درصد رشد اقتصادی را تجربه خواهند کرد [18]. لذا بحث انرژی نه تنها برای کشورهای صنعتی، بلکه برای کشورهای در حال توسعه نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است. لذا با توجه به اینکه طبق برآوردهای به عمل آمده، منابع هیدروکربنی انرژی (نفت و گاز طبیعی) دست کم تا افق 2030 همچنان ستون اصلی مصرف جهانی انرژی را تشکیل خواهد داد؛ بنابراین طبیعی است که نگاه­های جهانی به این منطقه دوخته شود. از این رو، جغرافیای مورد بحث رقابت­های بیشتری را در آینده بر سر انرژی[9] به خود خواهد دید، این امر به معنای آن است که بخش اساسی از ثبات یا بی­ثبات جهان آینده به نوعی تابع روند تحولات این منطقه خواهد بود.
نتیجه­ گیری
همچنان که برژینسکی می­گوید: از زمان شکل گیری نظام دولت در سال 1648 تاکنون، اوراسیا کانون سیاست بین­ الملل بوده است [19]. در طی جنگ سرد آمریکا در راستای استراتژی کانتینمنت جهت مهار شوروی اقدام به شکل­دهی یک سلسله از ترتیبات امنیتی کرده بود. به­نظر می‌رسد این استراتژی، این بار در کشورها و سرزمین­های اطراف روسیه، یکی از کشورهایی که احتمال هماوردی آن با آمریکا می­رود، مدنظر کاخ سفید قرار گرفته است. از این طریق کاخ سفید در نظر دارد تا با نفوذ و تثبیت موقعیت خود در منطقه و حمایت از کریدورهای موجود با وجود صرف اقتصادی اما در نبود امنیت، ضمن کامل­کردن حلقه محاصره ایران و روسیه، در استراتژی خورشید تابان هم که اصول آن بر حضور امریکا در مناطق جغرافیای با هدف تضمین هژمونی امریکاست موفقیت حاصل کند، این در حالی است که با این عمل امنیت منطقه و بین­الملل را تحت تأثیر قرار می­دهد؛ بنابراین، می­توان گفت که واقعیت‌های ژئوپلیتیکی و سیاسی مناسبات قدرت در منطقه به‌گونه‌ای است که به هیچ وجه با بسیاری از کدهای ژئوپلیتیکی تعریف‌شده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران هماهنگی و مطابقت ندارد. به عبارتی، با مشاهده روندهای موجود و حاکم بر منطقه، ایران نه‌تنها به لحاظ ژئوپلیتیک در حوزه انرژی در منطقه سرآمد نیست، بلکه به علت حضور و نفوذ رقبای قدرتمند منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، بسیاری از فرصت‌ها و مزیت‌های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی خود را از دست داده است. از این­رو، ایران برای برون‌رفت از این وضعیت باید بتواند یک ارتباط منطقی و همسو با ویژگی‌های جغرافیایی، واقعیت‌های ژئوپلیتیکی منطقه و سیاست خارجی خود بیابد.

منابع
[1]. کمپ، جفری، رابرت هارکاوی، جغرافیای استراتژیک خاورمیانه. جلد اول. ترجمه: سیدمهدی حسینی متین. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، (1383)، ص 191٫
[2]. الزامات ژئوپولیتیکی انرژی دریای خزر: روزنامه دنیای اقتصاد : نشانی سایت: aftab.ir
[3]. امیراحمدیان، بهرام، بررسی علل و پیامدهای حضور ایالات متحده در قفقاز، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال پنجم، (1388)، شماره دوم
[4]. زرگر، افشین. منازعات منطقه­ای در آسیای مرکزی و قفقاز و تاثیر آن بر امنیت انتقال انرژی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال شانزدهم، دوره چهارم، (1386)، شماره 60
[5]. گارور، جان، گسترش همکاری منطقه­ای در زمینه انرژی دریای خزرپروژه کراس – نکا چین و ایران، ترجمه: بدرالزمان شهبازی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، (1383)، شماره 47
[6].(EIA). (2008). “Angola”,Country Analysis Briefs, March. Availableat: http://www. eia. doe. gov/cabs/Angola/pdf. PP 52-56
[7]. (EIA). (2008). “Angola”,Country Analysis Briefs, March. Availableat: http://www. eia. doe. gov/cabs/Angola/pdf. PP 52-56
 [8]. امیراحمدیان، بهرام، بررسی علل و پیامدهای حضور ایالات متحده در قفقاز، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال پنجم، (1388)، شماره دوم، ص 87
[9].WWW.inogate.org/html/maps/mapsgas.htm
[10]. (EIA). (2008). “Angola”,Country Analysis Briefs, March. Availableat: http://www. eia. doe. gov/cabs/Angola/pdf. PP 61-67.
[11]. (EIA). (2008). “Angola”,Country Analysis Briefs, March. Availableat: http://www. eia. doe. gov/cabs/Angola/pdf. PP 61-67.
[12]. حافظ­نیا، محمدرضا. خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، تهران: نشر سمت، (1388)، صص 344-345
[13].https://en.wikipedia.org/wiki/Kirkuk%E2%80%93Ceyhan_Oil_Pipeline
[14].https://en.wikipedia.org/wiki/Kirkuk%E2%80%93Ceyhan_Oil_Pipeline

[15]. http://ayaronline.ir/1392/06/34195.html
[16]. ملکی، عباس، امنیت انرژی و درس­هایی برای ایران، راهبرد یاس، (1386)، شماره 12٫
 [17] https://en.wikipedia.org/wiki/Trans-Arabian_Pipeline
[18]. واعظی، محمود. انرژی اوراسیایی، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، (1386).
[19]. Brzezinski. Zbigniew (1997) Grand Chess Board Basic Book
پی نوشت:
[1] – در مورد ذخایر نفتی دریای خزر آمار متعددی ارائه شده است، با این حال بر اساس برآوردهای قابل اتکاء «ذخایر اثبات شده نفت خزر بین 16 تا 5/32 میلیارد بشکه (2 تا 4 میلیون تن) و ذخایر گاز طبیعی آن 236 تا 337 تریلیون فوت مکعب (5/4 تا 7 تریلیون متر مکعب) بر آورد شده است. البته این احتمال وجود دارد که در حدود 163 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی دیگر نیز در منطقه وجود داشته باشد» (واعظی، 1386: 25).
[2] -BTC
[3] – TCGP
[4] – که به خط لوله BTE نیز معروف است.
[5] – Kirkuk–Ceyhan Oil Pipeline
[6] -Tap line
[7] – Petro line
[8] – این خط لوله رقیبی برای خط لوله نوباکو از آذربایجان به اروپا می­بود.
[9] – بر پایه پیش­بینی­های صورت گرفته مصرف جهانی تا سال 2020 روزانه به 5/111 میلیون بشکه خواهد رسید که در این بین سهم خلیج فارس از کل تولید جهانی به 45 درصد تولید جهانی، یعنی 8/49 میلیون بشکه در روز خواهد رسید.
پایگاه تبیین
  • نوشته شده
  • در سه شنبه 12 ارديبهشت 1396
captcha refresh