ابراز امیدواری به حل منصفانه اختلافات میان فلسطینی ها با رژیم صهیونیستی و لزوم برقراری صلح فی مابین از سوی ترامپ و اعلام حمایت قاطع و کامل از این مسئله، تنها محرک بوده و دردی را دوا نخواهد کرد
به گزارش آران نیوز: مسئله فلسطین طی چندین دهه مهمترین موضوع جهان اسلام بوده و اختلافات مابین فلسطین و اسراییل از معضلات لاینحل جهان تا به امروز می باشد. اهمیت این مسئله در ابعاد بینالمللی آن از آنجا مشخص میگردد که بزرگترین تحریم نفتی جهان از سوی عرضه کنندگان عرب را رقم زده است که جهان را با بحران جدی مواجه نمود. پس از تمام جنگها و بحرانهای جدی پدید آمده در رابطه با این مسئله، تمایل به حل یا کاهش تبعات آن موضوعی است که از دهه 90 میلادی در مورد آن صحبت شده اما تا به امروز هیچ نتیجه مثبتی در بر نداشته است.
حال شاهد آن هستیم که رییس جمهور جدید آمریکا دونالد ترامپ در اولین سفر رسمی خود به غرب آسیا، موضوع صلح بین اعراب و اسراییل را مطرح نموده و خود را مشتاق به حل مشکلات و انعقاد توافق صلح میداند. او پس از سفر به عربستان به صورت پرواز مستقیم از فرودگاه ریاض به تل آویو رفت که در تاریخ بی سابقه بوده است. اظهارات نتانیاهو در رابطه با ابراز امیدواری نسبت به اینکه خود او نیز یک روز بتواند با پرواز مستقیم از تل آویو به ریاض برود نشان دهنده ابراز خرسندی وی نسبت به کمرنگ شدن مسئله فلسطین در چشم اعراب مسلمان به سرکردگی عربستان می باشد.
این موضوع خصوصا اگر به روابط پنهانی گسترش یافته میان رژیم صهیونیستی و عربستان واقف باشیم دور از انتظار نیست. در حقیقت گویا برای دولت های عربی، ارزش های مسئله فلسطین و حفظ بیت المقدس دارای اهمیت کمتری شده و حاضر به معامله بر سر آن هستند. بر اساس این فاکتورهاست که ترامپ دم از حل این مشکل که در تبلیغات انتخاباتی خود نیز به آن اشاره نموده، می زند. اما به نظر می رسد بنابر دلایلی که در ادامه می آید تمام مواضع وی در حد حرف و سخن باقی خواهد ماند:
1- عدم وجود برنامه و طرح مشخص در راستای توافق صلح
ترامپ پیش از سفر به تل آویو صرفا صحبت از لزوم انجام توافق بین طرفین به میان آورده است. در سفر خود که با حواشی زیادی من جمله پرواز مستقیم ار ریاض به تل آویو، دیدار با رییس تشکیلات خودگردان و... همراه بود نیز فراتر از صحبت های همیشگی هیچ طرح و برنامهای برای انعقاد توافق صلح ارائه نداده است. ابراز امیدواری به حل منصفانه اختلافات و لزوم برقراری صلح فی مابین و اعلام حمایت قاطع و کامل از این مسئله، تنها محرک بوده و دردی را دوا نخواهد کرد. اظهارنظرهای تبلیغاتی وی در دوره انتخابات پیشنهاد هدیه دادن جزیره ای در کارائیب به پناهندگان فلسطینی برای چشم پوشی از فلسطین بود و به نظر نمیرسد اکنون نیز تفکر ترامپ برای توافق، چیزی با ارزش تر از تبلیغات انتخاباتیش باشد.
2- عمیق بودن شکافهای فی مابین
مسئله فلسطین و اسراییل مسئله تازه به وجود آمده نیست. چندین دهه اختلاف، تبدیل شدن فلسطین به مسئله ای ارزشی در جهان اسلام، وقوع جنگ های خونین، تحریم نفتی جهان از سوی اعراب، نشست های فراوان در این زمینه و بسیاری از موارد دیگر هرگز نتوانسته اند این زخم دهان گشوده را التیام بخشند. این موارد به تنهایی نشانگر این مسئله است که اختلاف به وجود آمده بسیار عمیق است که حل آن برنامه ای دقیق و اراده ای استوار می خواهد که بتواند حقوق از دست رفته فلسطینیان را احیا نماید. حال از یکسو اراده ترامپ به حل موضوع قرار دارد که علیرغم به کار بردن عبارت داوری منصفانه توسط وی و تیمش اما نمیتوان به جانبداری وی از رژیم صهیونیستی بی توجه بود. از سوی دیگر اختلافاتی که وجود دارد آن قدر عمیق هستند که توافق بر سر آن ها یا امکان پذیر نبوده و یا مدت زمان بسیار طولانی را طلب می کند. بنابراین حل ساده و آسان موضوع چیزی است که تنها در رویای ترامپ جای دارد و نه در واقعیت و بنابراین تلاش ترامپ در این زمینه بیشتر ساده سازی موضوعی است که ابعاد بسیار پیچیده ای دارد و قابل ساده سازی
نیست.
3- عدم امتیازدهی از جانب اسراییل و نتانیاهو
به نظر می رسد که در راس قرار گرفتن ایالات متحده در مثلث حل اختلاف بین فلسطین و اسراییل، برای نتانیاهو این معنی را دارد که وی نیازی به اعطای هیچگونه امتیازی به فلسطینیها نخواهد داشت. این به این معناست که انتظار نتانیاهو از توافق و صلح قانع کردن طرف مقابل به نادیده گرفتن حقوق خود می باشد و نه مذاکره دو طرفه و تقسیم امتیاز ها. از این روی وی حتی در زمان حضور ترامپ در اسراییل نیز موضعی نرم تر اتخاذ نکرده و نشانه ای دال بر کوتاه آمدن از مواضع پیشین از خود بروز نداد. این یکی دیگر از مشکلات به نتیجه رسیدن توافق مورد نظر ترامپ خواهد بود.
4- افکار عمومی جهان اسلام علیه توافق صلح بدون در نظر گرفتن منافع فلسطین
فلسطین برای جهان عرب ارزشمند است. جهان اسلام سالها در برابر این مسئله موضع گرفته و جنگیده است. گذشتن از حقوق قانونی مردم فلسطین ضربه ای بر اصالت ارزشها در جهان اسلام و حس ناسیونالیستی در جهان عرب به شمار می رود. دولتهای عربی خاصه در شرایط کنونی منطقه روابط پنهانی و گاه آشکار خود را با رژیم صهیونیستی آغاز نمودهاند. این روند میتواند به علنی شدن روابط و در پی آن رسمیت یافتن روابط با اسراییل بینجامد و مسئله فلسطین در این بین به محاق فرو رود. این موضوع افکار عمومی جهان اسلام و عرب را برآشفته خواهد نمود و نتیجه آن فشار افکار عمومی بر دولت ها و کند شدن روند مذاکرات صلح خواهد بود .موضوعی که اثرات نامطلوبی بر رسیدن به توافق بر جای خواهد گذاشت.