تاریخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396
کد 59240

يني مساوات به جوسازي عليه ايران ادامه مي دهد

روزنامه «يني مساوات» چاپ باکو در ادامه فضاسازي ضدايراني در باره قتل «ضياء بنيادوف»، معاون اول پيشين حزب حاکم «آذربايجان نوين»، با ترتيب دادن مصاحبه اي با «نظامي نقي اف»، محکوم به حبس ابد در زندان مخوف قوبوستان بار ديگر مدعي آموزش نظامي وي در ايران شد.
به گزارش آران نیوز روزنامه «يني مساوات» چاپ باکو در ادامه فضاسازي ضدايراني در 21 مین سالگرد  قتل «ضياء بنيادوف»، معاون اول پيشين حزب حاکم «آذربايجان نوين»، با ترتيب دادن  مصاحبه اي با «نظامي نقي اف»، محکوم به حبس ابد در زندان مخوف قوبوستان به خاطر مشارکت در قتل «ضياء بنيادوف»، بار ديگر مدعي آموزش نظامي وي در ايران شد.
يني مساوات در مقدمه قسمت مصاحبه با «نظامي نقي اف» که روز دوشنبه در پايگاه اينترنتي اين روزنامه منتشر شد، نوشت : « نظامي نقي اف در سن 54 سالگي ، 18 سال است که در زندان به سر مي برد. از سال 2000 در سلولي که براي زندانيان حبس ابد درنظر گرفته شده است به همراه «مظاهر زينال اف» زنداني است. مظاهر زينال اف  که از دانشگاه اقتصاد با مدرک عالي فارغ التحصيل شده است، و نظامي نقي اف ، بازرس کميته دولتي گمرک ، امروز در ميان ديوارهاي زندان قوبوستان مجازات قتلي را که 21 سال قبل مرتکب شدند، تحمل مي کنند.... زندان بسته قوبوستان در کنار منطقه محافظت شده قوبوستان قرار دارد. از حياط زندان نيز مي توان صخره ها و سنگ هاي اين منطقه حفاظت شده را مشاهده کرد. در  محوطه اين زندان که در احاطه چند حاشيه حفاظتي  قرار دارد، گويي چهره  انسان ها نيز سنگواره اي شده و به بخشي از صخره هاي اطراف تبديل شده است. محافظان به سوالات جواب مي دهند، اما حالت صورتشان تغيير نمي کند. گويي بروز احساساتشان نيز ممنوع است. در اينجا هر حرکتي تحت نظارت است. خوابيدن  و بيدار شدن ، خوردن و نوشيدن ، تماشاي تلويزيون و شستشو در حمام و همه چيز تحت نظارت است. آزادي حرکت وجود ندارد.... به هنگام عبور از درآهني زندان، افسر نگهبان امر کرد: «دست ها بالا» . از فرق سر تا نوک پا تمامي بدنم را بازرسي کرد. پاکت سيگارم را برداشت و به اين طرف و آن طرفش نگاه کرد. به سربازي که در آن طرف بود، امر کرد در را باز کند. در آهني سنگين ، جير - جير کنان  باز شد. تا رسيدن به آن در، بايد از در ميله اي ديگري نيز عبور مي کرديم.... محافظي که از ابتدا قدم به قدم در کنارم بود و بدون اينکه يک کلمه  حرف بزند، با اشاره دست راه را نشان مي داد، اتاقي را نشان داد. سربازان ، زنداني را پيش مان آوردند و دستبندش را باز کردند. دستيار افسر ميانسالي که جاي دستبند بر روي ساعدش را مي ماليد ، کلمات « زنداني حبس ابد، نقي اف نظامي عادل اوغلو» را بيان مي کند و در اين لحظه فهميدم کسي که با وي مصاحبه خواهم کرد، جلويم ايستاده است.» 
يني مساوات با ذکر زندگي نامه «نظامي نقي اف»، قسمت اول مصاحبه با وي را منتشر کرده و در بخشي از اين مصاحبه به نقل از وي نوشته است : « اواخر سال 1991 بود که «تاريل»، دوست دوره خدمت سربازي ام، پيشم آمد. بعداز خدمت سربازي زود به زود او را مي ديدم. در آن زمان، تاريل در يکي از انيستيتوهاي آکادمي ملي علوم کار مي کرد و عضو هيات علمي بود. در اوقات فراغت او به خانه من مي آمد و من هم به خانه او مي رفتم..... در سال 1991 وقتي پيشم آمد، گفت: « من نماز مي خوانم، تو هم بخوان.» پدرش استاد فيزيک در آکادمي ملي علوم بود و اعضاي خانواده اش روشفکر بودند. تاريل به «مسجد محمد(ص) » در «ايچري شهر» باکو مي رفت و خودش هم متولي مسجد شده بود. بعدها فهميدم وقتي مسئوليت اين مسجد را پذيرفته بود، اين مسجد شرايط به هم ريخته اي داشته و او به همراه دينداران اين مسجد را مرمت کرده است. من هم از سال 1992 مسجد رفتن را آغاز کردم و نماز خواندن را ياد گرفتم. تا آن زمان مشروب مي خوردم و سيگار مي کشيدم. هم مشروب و هم سيگار را ترک و نماز و عبادت را آغاز کردم. »
خبرنگار روزنامه «يني مساوات» افزوده است : « در اين زمان ، پاکت سيگار روي ميز را به طرفش گرفتم و تعارف کردم. گفت که سيگار نمي کشد. از او خواستم که اين پاکت سيگار را به دوستان زنداني اش بدهد. گفت: « چيزي را که براي خودم روا نمي دانم، براي سايرين نيز روا نمي دانم.» درباره نماز خواندن يا نخواندنش پرسيدم. پس از اينکه تاييد کرد نماز مي خواند، صحبتمان به کتب مقدس کشيده شد. متوجه مي شوم که پس از زنداني شدن، درباره شخصيت «ضياء بنيادوف» بيشتر تحقيق کرده است و قرآني را که او ترجمه کرده، در زندان خوانده است. مي گويد امروز هم همان کتاب در سلولش است. » 
نظامي نقي اف درباره زندگي اش تا زمان قتل «ضياء بنيادوف» و دستگيري اش مي گويد: « زندگي عادي داشتم. ماشين و پول نداشتم که آنها  هم بعد از ورود به تجارت به دست آمدند. پس از آغاز نماز خواندن در سال 1992 در همان «مسجد محمد (ص)» با «جوانشير» آشنا شدم.  جوان هاي زيادي به آن مسجد مي آمدند. در آن دوره، تعداد کساني که به دين اسلام و نماز روي مي آوردند، خيلي زياد بود. خيلي وقت ها جاي خالي براي نماز خواندن در مسجد وجود نداشت. اکنون همان مسجد ، مکان حفاظت شده است ( موزه شده است). اين را در زندان از تلويزيون ديدم.  بخشي از جواناني که به آنجا مي آمدند، جدا شدند و به « مسجد جمعه» که قدري بالاتر از آنجا بود، رفتند. در آن زمان، همان مسجد نيز از مدت ها قبل بسته بود. آن مسجد را هم باز کردند.  فردي به نام «آذر» بود که بچه هايي که با وي رفتند، مسجد جمعه را هم باز کردند. خبر «آذر» را هم در اينجا در زندان دريافت کردم. در روزنامه خواندم که او هم کاري کرده و به گرجستان فرار کرده است. در دوره اي که در « مسجد محمد (ص) » جمع مي شديم، تاريل رهبر آن مسجد شناخته مي شد. همه اطراف او جمع مي شدند. ما سخن او را امر تلقي مي کرديم.  تابستان سال 1992 بود که تاريل مرا صدا کرد و گفت : « نيروهاي «آمون» ( نيروهاي پليس ويژه جمهوري آذربايجان که در قره باغ مي جنگيدند ) براي آموزش به ايران مي روند. من صحبت کرده ام که تو و جوانشير هم براي آموزش به ايران برويد. من رضايت اوليه ام را اعلام کردم.... در آن زمان، برادر بزرگم در جبهه ( جنگ قره باغ با ارمنستان) بود. رفتم او را در جبهه ببينم. به من گفت که  به خانه برگرد، اينجا جنگ شديدي روي خواهد داد. بايد يکي از ما زنده بماند. با آنکه اعتراض کردم ، به خانه برگشتم. وقتي به باکو برگشتم، جوانشير به ايران رفته بود. چند ماه بعد، جوانشير از ايران برگشت و گفت که در مناطق آذربايجان ايران ، جوانان زيادي ( از جمهوري آذربايجان) بودند که براي جنگ در قره باغ در آنجا آموزش مي ديدند. سخنان او مرا هم متمايل کرده بود.» 
ادامه اين مصاحبه در شماره بعدي روزنامه « يني مساوات » منتشر خواهد شد. 
یادآوری می شود ضياء بنيادوف که از روشنفکران تالش جمهوري آذربايجان و سياستمداري برجسته بود، به علت صراحت زباني که در انتقاد از بي عدالتي ها و چاپلوسي هاي موجود در نظام حکومتي جمهوري آذربايجان داشت در فوريه سال 1997  به طرز مرموزي به قتل رسيد و سران امنيتي باکو براي رفع اتهام از خود، انگشت اتهام را به سوي ايران نشانه رفتند. اما، در سال هاي بعد  باکو اتهام زدن به ايران در اين زمينه را ترک کرد. به دلايل نامعلومي در شرايط کنوني که باکو بر گسترش روابط با تهران پافشاري مي کند، مشخص نيست چرا روزنامه يني مساوات که در سال هاي اخير به يکي از ابزارهاي اصلي شعبه اجتماعي - سياسي رياست جمهوري آذربايجان تبديل شده است، مجددا اتهام بي اساس به ايران را درباره قتل ضياء بنيادوف در دستور کار خود قرار داده است. ناظران احتمال مي دهند يني مساوات در اين  باره بطور مستقيم از مراکز صهيونيستي دستور گرفته باشد. 
  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 2 اسفند 1396
captcha refresh
برچسب ها