تاریخ : سه شنبه 8 اسفند 1396
کد 59322

سناريوي جديد سرويس امنيت دولتي و روزنامه يني مساوات براي ممانعت مردم جمهوري آذربايجان از گرايش به ايران و اسلام

روزنامه يني مساوات چاپ باکو که با هدايت مقامات امنيتي جمهوري آذربايجان، طي دو ماه اخير با انتشار نه مورد گزارش و مصاحبه با نظامي نقي اف، محکوم به حبس ابد به اتهام قتل ضياء بنيادوف، معاون پيشين حزب حاکم جمهوري آذربايجان، تلاش مي کرد ايران را سفارش دهنده اين قتل معرفي کند، در قسمت آخر اين مصاحبه ها دچار تناقض گويي آشکار شد.
آران نیوز_ روزنامه «يني مساوات» در آخرين بخش از  اين مصاحبه ها که براي نتيجه گيري دلخواه طراحي شده ، به ميزان بيشتري تلاش کرده است در قالب سوال و جواب،  مردم جمهوري آذربايجان را از اعتماد به ايران و رفتن به مساجد و  گرايش به اسلام منصرف کند.
اين روزنامه در قسمت آخر مصاحبه با «نظامي نقي اف»، محکوم به حبس ابد در ارتباط با قتل ضياء بنيادوف، در پاسخ به اين سوال که « در دادگاه اتهامات را رد کرده ايد. مطالبي را که اکنون مي گوييد، چرا در آن زمان ( زمان برگزاري دادگاه در سال 2000) چرا بيان نمي کرديد؟»، به نقل از نظامي نقي اف نوشت : « زماني که پدرم به دادگاه آمد، فکر کردم که اگر همه چيز را آنطور که بوده ، بيان کنم، پدرم سکته خواهد کرد. خانواده يک انسان را بدبخت کرده بوديم، نمي خواستم پدرم هم اينطوري بشود. پدرم به من نزديک شد و گفت اگر اين کار را کرده اي ( قتل ضياء بنيادوف) ، راستش را بگو. من هم گفتم که من اطلاعي ندارم، روشن علي اف، « بازپرس جنايي» ، اين قتل را به گردن من گذاشته است. اين کار من نيست. يک مقدار هم بخاطر (جان) خانواده ام مي ترسيدم. آن طرف مي توانست براي خانواده ام خطر ايجاد کند. آمدند و در وسط باکو چنين کاري را کردند و با آرامش برگشتند، رفتند. آيا قدرتي بزرگتر از اين نيز وجود دارد؟  من چه بدانم که چه کساني با آنها هستند؟ »
يني مساوات به نقل از نظامي نقي اف و در قالب پاسخ به اين سوال که «يعني غير از دسته شما، افراد ديگري نيز ( در ارتباط با ايران) وجود دارند؟» ، نوشت : « فقط تاريل ( به اصطلاح سردسته قاتلان ضياء بنيادوف که مرتبط با ايران معرفي مي شوند) مي توانست اين را بداند. او هم به ما نمي گفت. به ما مي گفت برويد جلو. ما هم مي رفتيم.  جوانشير ( به اصطلاح يکي از افراد فراري اين دسته)، لباس ها را سوزانده و سلاح را نيز مفقود کرده بود. لاستيک هاي ماشين ها را هم سوزانده بود که کسي نتواند ردگيري کرده، ماشين ها را پيدا کند.»
يني مساوات در پاسخ به اين سوال که « پس چرا در دادگاه اين ها را انکار مي کردي و اعتراف نمي کردي؟»، به نقل از نظامي نقي اف نوشت : « بله، نمي توانستم حقيقت را به پدرم بگويم. چطور به او مي گفتم پسرت چنين کاري کرده است؟ پدرم فرماندار بود. بخاطر من برادرانم را از کار اخراج کرده بودند. امروز هم بيکار هستند. پدرم هم فکر مي کرد که من بي گناهم و به روزنامه ها شکايت مي برد. »
نظامي نقي اف در پاسخ به اين سوال که «چطور شد حقيقت را به پدرتان گفتيد؟» افزود : « ديدم که خيلي  براي شکايت اينجا و آنجا مي رود. در آن زمان، پيشم نمي آمد! ( روزنامه يني مساوات نمي نويسد که اگر پدر نظامي نقي اف در آن زمان او را بي گناه مي دانست و دائم بخاطر او به روزنامه ها شکايت مي برد، چرا به ديدنش نمي رفت؟)  صدايش کردم و همه چيز را به او گفتم. اواخر سال 2009 بود. به او گفتم که ديگران را متهم نکن، واقعيت اينطور بوده است. همه اين قتل را به گردن حکومت مي انداختند. در روزنامه ها هم اين ها منتشر مي شد.»
يني مساوات در پاسخ به اين سوال که « آيا به نظر شما، ميان قتل ضياء بنيادوف با ترجمه کتاب «تاريخ آلبانيا» نوشته «مويسِي کالانکاتوکلو» به زبان آذري ارتباطي وجود دارد»، به نقل از نظامي نقي اف نوشت : «  من نمي توانستم اين را بدانم. ما مجري بوديم. مجري هاي فريب خورده.  فکر نمي کنم که کسي در گروه اين را مي دانست. »
يني مساوات به نقل از نظامي نقي اف در پاسخ به اين سوال که « آيا اميد داشتيد  سازماني که عضوش بوديد، خواهد توانست شما را از زندان خلاص کند؟» ، افزوده است : « به تاريل باور داشتم. اما، چه کسي مي آمد بگويد که اين کار را ما کرده ايم؟  آيا نصرالله و ايران مي آيند بگويند که ما اين کار را کرده ايم؟ دستگير که شدي، نابود شدي رفت.»
يني مساوات به نقل از «نظامي نقي اف» در پاسخ به اين سوال که « آيا نماز مي خواني؟» ، نوشت : « نماز مي خوانم و روزه مي گيرم. فرزندانم هم نماز مي خوانند. اما، مسجد رفتن را براي آنها ممنوع کرده ام.  اين مصيبت ها  از مسجد به سر من آمد. اگر من به آنجا نمي رفتم، وارد اين کارها نيز نمي شدم.  پسر بزرگم نماز مي خواند. پسر کوچکم هم ورزشکار است. پدرم يک راس گاو داده است که با آن امرار معاش مي کنند. در 18 سال گذشته براي مخارج آمدن به ملاقات من در زندان، تمامي لوله هاي گلخانه ام را کنده و فروخته اند.  مرغ و جوجه هم دارند و به نوعي گذران مي کنند..... پسر بزرگم 31 ساله است. وقتي من دستگير شدم 12 ساله بود. به او مي گويم ازدواج کن، مي گويد تا آزاد نشوي ازدواج نمي کنم.....   من هم در اينجا فقط مي توانم از پنجره به بيرون نگاه کنم و از خودم سوال مي کنم که بخاطر چه کسي و چرا  در اينجا هستم؟ از درون مي سوزم. غير از فحش دادن به خودم و تاريل و نصرالله ( به اصطلاح مامور امنيتي ايران) هيچ کار ديگري از دستم برنمي آيد. چقدر خودم را فحش بدهم؟ چکار کنم؟  در سال 1992 کورکورانه رفتيم افتاديم در دست آنها. هر از گاهي نگاه مي کنم و مي بينم که الان هم بچه هاي جوان مي روند به داعش مي پيوندند. آنها بدبخت ترين انسان هاي روي زمين هستند. .... اين ها همه کارهاي سازمان هاي امنيتي است...... من از کجا به کجا کشيده شدم؟ خانواده ام، پدرم و برادرانم را از کجا به کجا کشاندم؟  اگر به آن گروه نپيوسته بودم، کجا بودم و اکنون کجا هستم؟.... اکنون چه چيزي را مي توانم تغيير بدهم؟.... بي شرف ها ما را وارد بازي کردند و ضياء بنيادوف را هم نابود کردند. تاريل و جوانشير را مي گويم.  18 سال است که نيست شده اند. خانواده هايشان را هم برداشته اند و رفته اند آن طرف.  پدرم مي گويد آنها را هم دستگير کنيد. مي گويند که ايران مي گويد آنها در خاک ما نيستند.  در آن زمان، روزنامه ها نوشته بودند که آنها بطور غيرقانوني به ايران عبور کرده اند..... ما را فريب دادند. ضياء بنيادوف را  به عنوان «آيدين» معرفي کردند و درباره اش دروغ هاي زيادي به ما گفتند. ما جوان و بي تجربه بوديم. سواد سياسي و ديني و حقوقي هم نداشتيم که از اين وضعيت خارج شويم. حکومت شوروي تازه فروپاشيده بود و خيلي ها از اوضاع سر در نمي آوردند.... خيلي از روشنفکران هم اوضاع را نمي فهميدند. اگر در سال 1990 ، حيدرعلي اف رهبر بود، اوضاع (جمهوري) آذربايجان طور ديگري بود. «آمون ها» ( نيروي پليس ويژه که مخالف حيدرعلي اف بود) ، «علي اکرامي ها» ( از رهبران تالش هاي جمهوري آذربايجان که سلب تابعيت شده و در هلند زندگي مي کند) ، سادوالي ها ( سازماني از جدايي طلبان قوم لزگي در شمال جمهوري آذربايجان) ، آوارها ( يکي از اقوام جمهوري آذربايجان) ، حزب اللهي ها ، جيش اللهي ها ، داعشي ها ، «بوز قوردها» ( جريان پان ترکيست هاي افراطي که بوزقورد يا گرگ خاکستري را نماد خود مي داند).... همه بودند. چه کسي مي توانست جلوي آنها را بگيرد؟  در اطرافمان کدام کشور مسلمان سالم وجود دارد؟  هيچ کشوري نيست. همه ويرانه هستند. در همه شان  اوضاع به هم ريخته است. فقط در (جمهوري) آذربايجان آرامش وجود دارد.  »
روزنامه يني مساوات که در بخشي از اين مصاحبه به نقل از نظامي نقي اف مدعي شده است «تاريل و جوانشير ( به اصطلاح اعضاي اصلي گروه حزب الله در باکو و متهمان به قتل ضياء بنيادوف) خانواده هايشان را برداشته و به ايران فرار کرده اند، در بخش ديگري از اين مصاحبه به نقل از «نظامي نقي اف» نوشته است : « ماهر ( ماهر زينال اف که يکي ديگر از محکومان به حبس ابد در ارتباط با قتل ضياء بنيادوف) در آن زمان راننده تاکسي بود. تاريل ، همسر حامله اش را به اميد اين ها گذاشته و خودش فرار کرده است! ماهر هم رسيدگي مي کرد. ماهر را هم در خانه اش دستگير کردند.»
در اين مصاحبه ، نظامي نقي اف با تاکيد بر اينکه  حتي بزرگان و ژنرال ها هم دچار اشتباه مي شوند و شمار زيادي از افراد سرشناس جمهوري آذربايجان و حتي نريمان عمران اف، وزير پيشين امنيت ملي نيز در سلولي در جوار سلول او در زندان قوبوستان زنداني بوده است، از خانواده «ضياء بنيادوف» و الهام علي اف ، رييس جمهوري آذربايجان درخواست بخشودگي کرده است. 
به نظر می رسد با توجه به اينکه در عيد نوروز شمار زيادي از زندانيان در جمهوري آذربايجان عفو و آزاد خواهند شد، احتمال مي رود نظامي نقي اف که از سال 2000 تاکنون اتهام قتل ضياء بنيادوف را رد مي کرد، با وعده عفو شدن در عيد نوروز، به همکاري با سرويس امنيت دولتي جمهوري آذربايجان براي انجام اين مصاحبه به منظور آزادي از زندان ابد ، متقاعد شده باشد.

  • نوشته شده
  • در سه شنبه 8 اسفند 1396
captcha refresh
برچسب ها