روابط میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان با تاریخ و فرهنگ مشترک گره خورده و بر حسن همجواری و دوستی دیرینه استوار است.
آران نیوز؛ جمهوری آذربایجان، همسایه شمالی ایران در اسفندماه سال ۱۲۰۶ خورشیدی بر اساس معاهده ترکمنچای از ایران جدا و جز مستعمرات شوروی شد. آذربایجان در سال ۱۹۹۱ رسماً از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کرد و بهعنوان کشوری مستقل به رسمیت شناخته شد.
همکاری جمهوریهای استقلالیافته با همسایگان جدیدشان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک ضرورت بود. ایران در بین همسایگان برای آذربایجان اهمیت ویژهای دارد و فقط یک کشور عادی نیست. دو کشور بیش از ۶۰۰ کیلومتر مرز زمینی مشترک با هم دارند. هر دو کشور ارزشهای گذشته متقابل خود را حفظ کردهاند.جمهوری آذربایجان پس از ایران دومین جمعیت اکثریتی شیعی جهان را دارد. عضویت هر دو کشور در سازمانهای منطقهای مانند سازمان کنفرانس اسلامی و اکو، نشانهای از قرابت این دو کشور ازنظر فرهنگی و سیاسی است.۱۹۳ سال جدایی آذربایجان از ایران باعث نشد که اشتراکات فرهنگی، زبانی و دینی میان دو ملت فراموش شود.
روابط ایران و آذربایجان در پرتو اشتراکات فرهنگی و مذهبی
کارشناسان بر این باورند که ورود آذربایجان به امپراتوری روسیه و اختلافات فرهنگی روسها با ترکها، نقش مهمی در خودآگاهی ترکهای آذربایجان داشت. این تفاوتها در زبان، دین، ذهنیت، آدابورسوم و ریشههای تاریخی دیده میشود. روسیه بهمنظور جلوگیری از پیوندهای مذهبی و قومی با ترکهای عثمانی، حاکمیت ویژهای بر آذربایجان برقرار کرد و هرگونه حرکت ملی در این منطقه را تهدیدی برای امنیت خود میدانست.گذشته تاریخی، وحدت مذهبی از نظر تشیع، نزدیکی فرهنگی، سنتهای تاریخی زبان و ادبیات فارسی و سایر عوامل مرتبط بین ترکها و فارسها، توسعه روابط ایران و آذربایجان را به دنبال داشت. عامل اصلی تأثیرگذار بر روابط آذربایجان و ایران را میتوان حوزه اشتراک مذهبی شیعه دانست.آذربایجان دومین جامعه بزرگ شیعه در جهان است. تشیع علاوه بر سایر عوامل تاریخ مشترک و برخی ارزشهای فرهنگی در ایجاد زمینههایی برای همکاری ایران و آذربایجان نقش بسیار مهمی ایفا میکند. در واقع، تشیع اصلیترین از مهمترین عناصر پیوند جمهوری آذربایجان با ایران است.
ازآنجاکه تشیع در سال ۱۵۰۱ به آیین رسمی در ایران تبدیل شد، این قویترین عامل پیوند آذربایجانیها با دیگر اقوام فارسیزبان در ایران است.امروز شاهد توسعه روابط دوجانبه میان جمهوری آذربایجان و جمهوری اسلامی ایران در تمامی حوزهها هستیم و روابط میان آذربایجان و ایران با تاریخ و فرهنگ مشترک همراه بوده و بر روابط خویشاوندی و دوستی دیرینه استوار است. آذربایجان از نخستین سالهای استقلال خود شاهد حمایت جمهوری اسلامی ایران بوده است و جمهوری آذربایجان نیز همواره دوستی و حسن همجواری خود را ثابت کرده و در کنار مردم و دولت ایران بوده و هست.عملگرایی تهران و تأکید بر ضرورت ثبات در قفقاز و آذربایجان، به جهت ظرفیت ترانزیتی این منطقه، رویکرد و هدف اصلی تهران در تعامل با همسایه شمالی خود است. در همین راستا پس از روی کار آمدن دولت روحانی در ایران، فضا تا حد قابل قبولی در مورد رابطه با آذربایجان تغییر کرده و روابط دو کشور رو به بهبود است.
دیدارهای متعدد میان روسای جمهور ایران و آذربایجان نشان میدهد که دو کشور به دنبال بهبود سریع روابط متقابل بهویژه در مواجهه با چالشهای جدی امنیتی هستند. چندین سفر انجامشده میان مقامات ارشد ایرانی به باکو و وزرای آذری به تهران، پس از سالها در روابط ضعیف میان دو کشور نشان میدهد که هر دو خواهان فراموشی چالشهای روابط فیمابین خود هستند و می خواهند فصل جدیدی از توسعه روابط را آغاز کنند.«حسن روحانی» رئیسجمهور کشورمان چندین بار با رئیسجمهور آذربایجان دیدار داشته است و به دنبال بهبود، گسترش و تقویت روابط میان ایران و همه همسایگان است. جمهوری آذربایجان به دلیل پارهای موارد احتیاج به توسعه روابط با ایران دارد. آذربایجان برای دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان به ایران نیاز دارد. نخجوان هم بدون ایران نمیتواند روال عادی خود را ادامه دهد. آذربایجان درزمینهٔ درگیری با ارمنستان نمیتواند دیدگاه تهران را نادیده بگیرد. بسیاری از آذریها به خاطر مسائل درمانی و خرید به کشور ما سفر میکنند. علاوه بر این تهدید سلفیها و گروههای تروریستی وابسته به داعش در داغستان و آذربایجان نیز از دلایل اصلی گرم شدن روابط دو کشور است.استقرار نظام سیاسی سکولار در جمهوری آذربایجان، بعد از استقلال از شوروی، موجب شده تا اسلام بهویژه مذهب تشیع با مختصات و ویژگیهای خاصی در جامعه آذربایجان و متفاوت از کشورهایی نظیر ایران و عراق شکل بگیرد.با وجود اینکه اکثریت جامعه آذربایجان را مسلمانان و تشیع تشکیل میدهد پویش شدید اسلام سیاسی در این کشور و یا تمایل عمومی و ملی به استقرار یک نظام دینی هرگز شکل نگرفته است. هرچند این تلقی که عنصر اسلامی بهطور کامل از حیات سیاسی و اجتماعی جامعه آذربایجان خارجشده است، نیز برداشت صحیحی نیست، زیرا که در بستر همین شرایط خاص اجتماعی و دینی، جریانات مختلف اسلامی طی دو دهه اخیر در جمهوری آذربایجان شکلگرفته است، هرچند ساخت سیاسی سکولار این کشور و رویکردهای دولت آذربایجان، مانع از نقشآفرینی جنبش تعیینکننده احزاب اسلامگرا درروند تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور شده است.
ایران در مشترکات با جمهوری آذربایجان به یکسانی مذهبی در کنار همسانی زبانی و فرهنگی آذریهای ایران و جمهوری آذربایجان توجه میکند و از این شاخص در نزدیکی بیشتر با باکو بهره میگیرد. نشر فرهنگ و هویت شیعی میتواند خط اصلی و اساس راهبرد ایران باشد.
عناصر مشترک ارتباط فرهنگی بین تهران و باکو
وجود اشتراکات فرهنگی میان دو کشور همسایه ایران و آذربایجان ناشی از گذشته تاریخی مشترک است. استفاده از عوامل مشترک فرهنگی مانند دین مشترک، قوم و زبان مشترک آذری با مردمان شمال غرب ایران، هنر مشترک و سایر موارد میتواند همکاریهای دو کشور را گسترش دهد.بیش از ۹۶ درصد از مردم آذربایجان مسلمان بوده که بیشتر آنها مسلمانان شیعه هستند و این باعث عمق اشتراک فرهنگی با ایران شده است. البته نگاه سیاسی به مقوله مذهب در حاکمیت دو کشور متفاوت است. در بند اول ماده ۱۸ قانون اساسی جمهوری آذربایجان، جدایی دین از سیاست لحاظ شده اما مردم در انتخاب دین و اجرای مذهب آزاد هستند.آدابورسوم از دیگر اشتراکات فرهنگی دو کشور محسوب میشود. برگزاری اعیاد و مراسم مختلف ازجمله عید باستانی نوروز در آذربایجان که با آداب و مراسم خاصی برگزار میشود. همچنین برگزاری مراسم چهارشنبه آخر سال، پهن کردن سفره هفتسین و کاشت سبزه و پخت سمنو بین دو کشور از آیینهای مشترک دو ملت است.زبان ترکی و قومیت آذری وجه اشتراک دیگری میان آذربایجان و اقوام شمال غرب ایران است. این ویژگی میتواند عاملی قوی برای همکاریهای بیشتر بین دو ملت شود. ایران جامعه متکثر از نظر اقوام دارد که از بزرگترین گروههای قومی آن آذریها هستند.از دید برخی ناظران، تهران باید با افزایش سطح روابط فرهنگی خود با باکو همکاری اقتصادی خود را گسترش دهد. به عبارتی از دیپلماسی فرهنگی به دیپلماسی اقتصادی برسد. میراث مشترکی دو ملت در آثار مکتوب شاعران، نویسندگان بزرگ میتواند توسعه روابط دو ملت را در پی داشته باشد.