علیرغم شانتاژ رسانهای در خصوص انفعال ایران در مناقشه قرهباغ، اسناد و روایات موجود، خلاف این ادعا را ثابت کرده و نشان میدهد که حمایت نظامی و پشتیبانی ایران با انفعال دولت آذربایجان مواجه شد و مغفول مانده است.
آران نیوز به نقل از آناج؛ «ایران در جنگ قرهباغ هیچ دخالتی نداشته است.» این گزاره بارها توسط برخی متعصبین کور آذربایجان و فرهنگ تجزیهطلبی مطرح شده است. این روزها و در سایه مناقشات در منطقه قره باغ و انفعال سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این ماجرا بازخوانی اقدامات، تلاشها و کمکهای ایران در جنگ قرهباغ لازم و ضروری است.
یکی از مستشاران ایرانی جنگ قرهباغ، رحیم نوعی اقدم است. وی درباره بخشی از جنگ قرهباغ اینچنین روایت میکند: در جریان خیانت دو تیپ ارتش آذربایجان به دولت و عدم اجرای عملیات طرح ریزی شده برای بازپس گیری سد میل مغان، بنده بوسیله ی یازده بسیجی پارسآبادی کل سد را از اشغال رها کرده و تقدیم دولت جمهوری آذربایجان کردم. حیدر علیاف در جریان این موفقیت خطاب به من گفت: به رهبرت بگو اگر من هم مثل شما یازده نیروی جان برکف داشتم یک شبه کل قرهباغ را می گرفتم!
در جریان این موفقیت بود که حیدر علی اف نشان فتح را در قالب یک شمشیر به سردار ایرانی اعطا کرد و نوعیاقدم چند سال گذشته در یک نشست دانشجویی از این نشان رونمایی کرد.
ابراز نیاز به نیروی آماده مردمی از سوی رئیس جمهور فقید آذربایجان درحالی بیان شد که امروز هزاران مسلمانِ آذربایجانی با حضور در میادین باکو و شهرهای مختلف، آمادگی خود را برای نبرد در جنگ قرهباغ اعلام کردهاند.
این آمادگی بلحاظ هویتی و اعتقادی با شعارها و تجمعهای تجزیهطلبان متفاوت است. گروههای قومگرا و تجزیهطلب که تا به امروز هیچ سندی درباره حضور میدانی خود در جنگ قرهباغ ارائه نکردند، در اعتراض به حملات اخیر ارمنستان، سوراخ دعا را گم کرده و بدنبال آدرسدهی غلط هستند!
مهدی قلیرضایی یکی دیگر از مستشاران و فرماندهان میدانی جنگ قرهباغ است؛ او در بخشی از خاطرات خود میگوید: زمانی که نیروهای ارمنستان از محور کرانه شمالی رود ارس از سمت شوشا شروع به پیشروی به سمت اصلاندوز ، فضولی و آغدام تا ایمشلی و صابرآباد کردند، مسئولین و مردم جمهوری اسلامی ایران بر آن شدند تا سریعا فکری به حال آوارگان و غیر نظامیان در مناطق آن سوی ارس کنند و با حضور در این مناطق و کسب اطلاعات لحظه به لحظه و میدانی در گام اول از پیشروی بیشتر نیروهای ارمنی جلوگیری نموده و در گام دوم کمکهای انسان دوستانه و امدادی خود را به آوارگان جنگ که واقعا در وضعیت اسفناکی قرار داشتند برسانند. در جنگ قرهباغ شرایط به گونهای بود که حتی تامین تکه نانی خشک بسیار سخت بوده و گرسنگی مطلق بیداد میکرد و در چنین شرایطی ما به سمت پارس آباد و اصلاندوز حرکت کرده و در آن سوی سد میل مغان با نیروهای ارمنی برخورد کردیم.
وی می افزاید: در آن سوی سد میل مغان یک آتشبار ، متشکل از پنج کاتیوشا وجود داشت و اگر هر کاتیوشا ۴۰ موشک داشته باشد نیروهای آذری عملا ۲۰۰موشک کاتیوشای آماده شلیک در آن نقطه داشتند. در آن ساعات نیروهای ارمنی تا فاصله ۵۰کیلومتری این سد نزدیک شده بودند و با شنیدن این خبر نیروهای آذربایجانی از رود ارس که در آن فصل (تابستان) کم عمق بود به سمت ایران روانه شدند و من به فرمانده این آتش بار گفتم برد این سلاحها برای مقابله و شلیک به سمت ارمنیها مناسب است و میتوانستی حداقل در این فاصله این ۲۰۰موشک را شلیک کرده و پیشروی نیروهای ارمنی را متوقف و یا کند کنید و فرمانده آن آتش بار در پاسخ گفت:«رحمتلیخ اوغلو (پدر بیامرز) حیدر علیاف در خانه نشسته و من برای او جنگ کنم؟!!» روحیه بخشی از نیروهای آذربایجانی تا این حد ضعیف بود. آن روزها در گفتگوهایی که با فرماندهان نظامی آذربایجان داشتم، میگفتم شما بخشی از بدنه ارتش شوروی هستید و از مسائل نظامی چیزی نمی دانید!؟ حتی فرماندهانی بودند که در نقشهخوانی و نقطهیابی و تنظیم منحنیهای نظامی ناشیانه عمل کرده و عنوان میکردند که ما در ارتش شوروی در بخشهای پشتیبانی و کارهای تدارکاتی به کار گمارده شده بودیم و در کارهای اطلاعاتی و عملیاتی حضور نداشتیم و تخصصمان در همین حد است.
قلیرضایی درباره نقش نیروهای ایرانی اینگونه روایت میکند: نیروهای ایرانی چندینبار در طول جنگ قرهباغ اقدام به طراحی و برنامهریزی و همچنین ایجاد و هماهنگی گردانهای مردمی مشابه نیروهای بسیجی ایران در جمهوری آذربایجان بودند تا با عبور از ایران و خدآفرین و حرکت به سمت شوشا و ادامه و توسعه عملیات تا گنجه و محاصره منطقه اشغال شده قرهباغ، آن را از اشغال خارج نمایند ولی این تلاش ها نتیجه نداد چراکه روحیه یکدلی در آن سوی ارس پر رنگ نبود و اختلافات داخلی بسیار زیاد بود و هرکس ساز خود را می زد.
علیرغم شانتاژ رسانهای در خصوص انفعال ایران در مناقشه قرهباغ، اسناد و روایات خلاف این ادعا را ثابت کرده و نشان میدهد که حمایت ایران به لحاظ نظامی و پشتیبانی به دلیل انفعال دولت آذربایجان، مغفول مانده است.