جمهوری آذربایجان به تامین کننده اصلی گاز ترکیه تبدیل شده که میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی بزرگی برای منطقه داشته باشد. این موضوع در چارچوب سیاستهای ترکیه مبنی بر کاهش وابستگی خود به گاز روسیه است.
آران نیوز :در سالهای اخیر آذربایجان به تامین کننده اصلی گاز ترکیه تبدیل شده که میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی بزرگی برای منطقه داشته باشد. اما این موضوع نیز در چارچوب سیاستهای ترکیه مبنی بر کاهش وابستگی خود به گاز روسیه است. همچنین افزایش روابط دوجانبه با تلآویو بر سر گاز مدیترانه شرقی نیز در همین راستاست بطوریکه پس از یک دهه رییس جمهور اسرائیل به آنکارا سفر کرد که یکی از موارد مذاکره، همین منابع گاز مدیترانه بود. مثلاً، براساس دادههای رسمی ترکیه از ژانویه تا می سال ۲۰۲۰، ۴۵۲۷۳۹ متر مکعب گاز از میدان شاه دنیز آذربایجان وارد کرد که این میزان در مقایسه با مدت مشابه سال ۲۰۱۹ حدود ۲۰.۴ درصد بیشتر بود.
از سوی دیگر، در ماه می ۲۰۲۰ واردات از روسیه در مقایسه با ماه مشابه در سال ۲۰۱۹ تقریباً ۶۲ درصد کاهش یافت. در واقع از می ۲۰۲۰، آذربایجان رسماً به تامین کننده اصلی گاز ترکیه تبدیل شد. البته این روند ادامه سال ۲۰۱۹ بود که سهم آذربایجان در عرضه گاز ترکیه با ۶.۲۳ درصد به ۲۱.۲ درصد رسید
افزایش سهم گاز صادراتی آذربایجان به ترکیه، پس از راهاندازی TANAP در اواخر سال ۲۰۱۹ امکانپذیر شد. این پروژه بخشی از کریدور گاز جنوبی با هزینه ۴۰ میلیارد دلاری و تعدادی خط لوله است که میدان شاه دنیز II آذربایجان را به بازار وسیع اروپا متصل میکند.
خط لوله TANAP ظرفیت انتقال ۱۶ میلیارد متر مکعب گاز دریای خزر در سال را دارد که ۱۰ میلیارد متر مکعب آن به اروپا و ۶ میلیارد متر مکعب به بازار ترکیه میرود. به طور بالقوه، TANAP میتواند تا ۳۱ میلیارد مترمکعب ظرفیت داشته باشد. بطوریکه در ماههای اخیر و پس از حمله روسیه به اوکراین یکی از گزینههای مهم بروکسل برای کاهش وابستگی به گاز روسیه، همین خط لوله تاناپ بود.
البته خط لوله ۷.۸ میلیارد دلاری و ۹۳۰ کیلومتری ترکاستریم که در سراسر دریای سیاه ساخته و در اوایل سال ۲۰۲۰ افتتاح تا بهعنوان تامینکننده بزرگ گاز، جایگزین آذربایجان شد. در سال ۲۰۱۷، گازپروم ۵۲ درصد از کل واردات گاز ترکیه را تامین میکرد که این رقم در سال ۲۰۱۸ به ۴۷ درصد و در سال ۲۰۱۹ تنها ۳۳ درصد افزایش یافت.
اما حالا ترکیه ماهانه نزدیک به ۹۵۰ میلیون مترمکعب گاز آذربایجان را دریافت کرد که ۲۳.۵ درصد از کل حجم گاز صادر شده به ترکیه را تشکیل میداد. آذربایجان همچنین با ایران که همراه با روسیه دومین و سومین تامین کننده گاز ترکیه هستند، برای بازار ترکیه در رقابت است.
کاهش جریان گاز روسیه به ترکیه در دو سال اخیر نیز ناشی از افزایش واردات شرکت ملی ترکیه BOTAŞ از الجزایر و نیجریه به شکل LNG بوده که تقریبا یک سوم واردات گاز ترکیه به این صورت است. همچنین برای گازپروم، رقابت با ذخایر بزرگ LNG که ترکیه از آمریکا وارد میکند، دشوارتر میشود. نگاهی به پویایی واردات LNG روند جالبی را نشان میدهد - در ۱۰ سال گذشته سهم LNG به طور پیوسته در ترکیه افزایش یافته است. در دوره ۲۰۱۳-۲۰۱۹، سهم LNG در واردات گاز ترکیه از ۶.۱ میلیارد متر مکعب به ۱۲.۷ میلیارد متر مکعب افزایش یافت.
ژئوپلیتیک تامین گاز
تلاش برای کاهش عرضه گاز روسیه به این معنی است که ترکیه در یک دوره زمانی بیثباتی- مانند مناقشه کنونی اوکراین- که نفوذ روسیه در امتداد مرزهای ترکیه افزایش مییابد، فضایی برای مانورهای ژئوپلیتیکی خواهد داشت. علاوه بر این، آنکارا ممکن است اهرمهای بیشتری را به دست آورد زیرا قراردادهای مختلف تضمین کننده عرضه گاز از روسیه در سالهای آینده منقضی میشود و احتمالاً مذاکرات سختی انجام خواهد شد.
در واقع، ژئوپلیتیک ممکن است پشت تحرکات و آرزوهای ترکیه برای کاهش وابستگی به روسیه نقش داشته باشد. این بدان معناست که آنچه در سوریه، قفقاز، اروپای شرقی یا جاهای دیگر اتفاق میافتد به راحتی بر محاسبات صنعت گاز ترکیه تأثیر میگذارد.
افزایش نفوذ نظامی روسیه در سوریه و دریای سیاه و افزایش اختلافات بر سر مناقشه لیبی، دلیلی برای نگرانی ترکیه است. بنابراین طبیعی است که ترکیه به راههای مختلفی برای کاهش وابستگی خود به گاز روسیه نگاه کند. این یک فرصت عالی برای آذربایجان ایجاد میکند تا موقعیت خود را به عنوان تامین کننده اصلی گاز منطقه تقویت کند و در نتیجه روابط خود را با ترکیه تقویت کند.
بنابراین میتوان ماضع اخیر ترکیه در مورد درگیریها بین ارمنستان و آذربایجان را در این چارچوب توضیح داد. مثلا یکسال پیش از جنگ دوم قره باغ، درگیریهایی در منطقه طووز آذربایجان روی داد. باید توجه داشت، این منطقه از قره باغ کوهستانی فاصله زیادی دارد. آنچه جنگ در طووز را به ژئوپلیتیک عرضه گاز مرتبط میکند، اینکه این منطقه یک کریدور زمینی حیاتی برای مسیرهای حملونقل منطقهای و صادرات انرژی است که شامل خط لوله باکو-تفلیس-جیهان (BTC)، خط لوله گاز طبیعی قفقاز جنوبی (SCP) و راه آهن باکو-تفلیس-قارس (BTK) است. این زیرساختی است که آذربایجان را به غرب متصل میکند و نشان دهنده یک کریدور بزرگ ر فراآسیایی شرق-غرب است که از زمان پایان اتحاد جماهیر شوروی توسط غرب مورد حمایت قرار گرفته است.
اما مهمتر از آن، این کریدور به آنکارا اجازه میدهد تا به دنبال جایگزینی جزئی برای وابستگی به گاز روسیه باشد. بنابراین، هرگونه حرکت نظامی در نزدیکی این مسیرهای استراتژیک میتواند ترکیه را به اقدامی دیگر دعوت کند.
در نهایت، این درگیریها آسیبی به زیرساختهای انرژی و حمل و نقل آذربایجان وارد نکرد. اما جمهوری آذربایجان و ترکیه جنگ گرجستان و روسیه در سال ۲۰۰۸ را به یاد میآورند که SCP، BTC و خط لوله نفت باکو-سوپسا به دلیل عملیات نظامی جاری و عدم اطمینان عمومی در قفقاز جنوبی عملاً تعطیل شدند.
نتیجه
از آنجایی که ترکیه به جای اینکه تنها به عنوان یک کشور ترانزیتی باشد، قصد دارد خود را به قطب انرژی منطقه تبدیل کند، روابط این کشور با آذربایجان احتمالاً بیشتر مستحکم خواهد شد. گاز آذربایجان همچنان نقشی حیاتی در این استراتژی نوظهور ترکیه ایفا خواهد کرد. علاوه بر این، هر دو به دنبال همکاری نظامی عمیقتر برای دفاع از زیرساختهای حیاتی خود خواهند بود. شاید این امر بتواند انگیزه لازم برای گسترش همکاریهای سه جانبه ترکیه-گرجستان-آذربایجان باشد. تا حد زیادی نیز به عرضه گاز روسیه بستگی دارد، اما همانطور که روند عرضه گاز در سالهای اخیر و تحولات ژئوپلیتیک منطقه نشان میدهد، ترکیه به کاهش وابستگی خود به واردات روسیه ادامه خواهد داد.