تاریخ : چهارشنبه 23 آذر 1401
کد 69927

سرنوشت حزب حاکم ترکیه چه خواهد شد؟

حزب عدالت و توسعه برای پیروزی در انتخابات سال آتی میلادی شانس پایینی دارد اما هنوز هم پایگاه اجتماعی قابل‌توجهی دارد و انتظار نمی‌رود که از صحنه سیاسی ترکیه محو شود.
به گزارش آران نیوز به نقل از تسنیم، سال 2022 میلادی در ترکیه و در سایه بحران اقتصادی، رفته رفته رو به پایان است و احزاب ترکیه خود را برای انتخابات 2023 گرم می‌کنند، حالا باید دید به‌قول ارنست همینگوی، زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند؟ آیا همچنان که شرکت‌های نظرسنجی معتبر ترکیه اعلام کرده‌اند، حزب عدالت و توسعه پس از یک دوره اقتدار 21ساله، قدرت را به مخالفین واگذار خواهد کرد؟
این سؤال مهمی است که برای رسیدن به پاسخ آن، تاکنون صدها هزار دلار خرج و صدها تحقیق میدانی انجام شده است.
به‌باور بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، حزب عدالت و توسعه برای پیروزی در انتخابات سال آتی میلادی شانس پایینی دارد، اما هنوز هم پایگاه اجتماعی قابل‌توجهی دارد و انتظار نمی‌رود که از صحنه سیاسی ترکیه محو شود.
تحقیق میدانی چندین شرکت نظرسنجی درباره آکپارتی
بیش از 10 شرکت معتبر در حوزه نظرسنجی و بررسی افکار عمومی در ترکیه، با تجارب و سوابق طولانی، هر هفته پرسشگران خود را به 81 استان این کشور اعزام می‌کنند تا از مردم کوچه و بازار بپرسند: آیا حاضرید در انتخابات آتی باز هم به اردوغان رأی بدهید؟ حزب مورد نظر شما کدام است؟ دوست دارید چه‌کسی به‌عنوان رقیب اردوغان به میدان بیاید؟ و سؤالات دیگری از این دست.
آیا رسیدن به جواب‌های روشن و قابل اتکا، فقط برای رقبای اردوغان و حزب عدالت و توسعه اهمیت دارد؟ خیر، واقعیت این است که حزب عدالت و توسعه در دو دهه اخیر، همواره یکی از مهمترین جریانات سیاسی منطقه بوده و تأثیرات سلبی و ایجابی فراوانی بر روند تحولات داخلی و خارجی ترکیه به‌جای نهاده است.
با توجه به این‌که «مداخله‌گرایی»، همواره بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاست خارجی حزب مزبور بوده است، به‌خوبی می‌توان دریافت که سرنوشت این حزب، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم، بر بسیاری از روندهای داخلی و خارجی ترکیه تأثیر خواهد گذاشت.
در نتیجه، تسنیم لازم دانست در یک گزارش چندقسمتی، سراغ این موضوع برود که اساساً در انتخابات سال آتی، چه سناریوهایی بر سر راه حزب عدالت و توسعه وجود دارد و سرنوشت این حزب، چه خواهد بود.
در این گزارش چندقسمتی، سراغ این موضوعات و سؤالات مهم خواهیم رفت:
الف) حزب عدالت و توسعه، توسط گروهی از شاگردان مرحوم نجم‌الدین اربکان تأسیس شده است، آیا ممکن است خیاط دوباره در کوزه بیفتد و بر مبنای سنت تاریخی، شاهد انشعابات جدیدی در جریان محافظه‌کار و حزب عدالت و توسعه باشیم؟
ب) سرنوشت حزب عدالت و توسعه و شخص رجب طیب اردوغان رهبر این حزب، تا چه‌اندازه در هم تنیده شده است و این دو پدیده، به‌چه‌شکلی بر همدیگر اثر می‌گذارند؟
ج) عمده‌ترین احتمالات و سناریوهای مرتبط با شکست یا پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات سال آتی ترکیه کدامند؟
د) کدام‌یک از چهره‌های تیم اردوغان و حزب عدالت و توسعه می‌توانند به‌عنوان جایگزین‌های آتی کادر رهبری، ایفای نقش کنند؟
ه) دلایل عمده برای پیش‌بینی شکست احتمالی حزب عدالت و توسعه کدامند و سناریوهای احتمالی رسیدن به پیروزی کدامند؟
و) عمده‌ترین پیامدهای شکست یا پیروزی مخالفین اردوغان، چه خواهند بود؟
برای رسیدن به فهمی روشن در مورد زمینه‌های تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مرتبط با سر برآوردن حزب عدالت و توسعه، لازم است در ایستگاه اول سراغ تاریخچه این حزب برویم تا ببینیم اساساً حزب عدالت و توسعه بر بستر کدام تحولات سر برآورد، و آیا احتمال انشعاب مجدد میان اسلامگرایان وجود دارد یا خیر؟
از نابودی عثمانی تا شکل‌گیری جمهوریت
بسیاری از متخصصین و پژوهشگران تاریخ عثمانی، بر این باورند که اساساً روند اضمحلال و فروپاشی این امپراطوری بزرگ، حتی پیش از آغاز قرن بیستم میلادی آغاز شده بود و نمی‌توان یگانه دلیل انحلال عثمانی را به تبعات و پیامدهای جنگ جهانی اول ربط داد.
استبداد، فساد دربار، بازماندن از سیر تحولات صنعتی و اقتصادی اروپا و جهان، رکود و انسداد در جهانِ فکری و علمی، فقر و نابه‌سامانی، بی‌کفایتی سلاطین عثمانی و کارگزاران آنان در اداره قلمروی گسترده این امپراطوری، اثرگذاری موج فکری مشروطه‌خواهی و گفتمان توسعه سیاسی غربی، از دلایل و زمینه‌های مهم نابودی امپراطوری به‌شمار می‌آیند،
به همین دلیل، پس از پایان جنگ جهانی اول و قدرت گرفتن یکی از ژنرال‌های سپاه عثمانی به‌نام «مصطفی کمال پاشا»، این تفکر شکل گرفت که دیار محدود و کوچکی که از قلمروی وسیع و تکه‌تکه‌شده قلمروی عثمانی به‌جای مانده است، نمی‌تواند با نظام خلافت اداره شود، چنین شد که به‌فرمان مصطفی کمال، خلافت منحل شد و نظام جمهوری جدید بر سرزمینی که ترکیه خوانده شد، در سال 1923 میلادی اعلام موجودیت کرد.
چه‌کسی اسلامگرایان را به حاشیه راند؟
به‌خلاف تصور، مصطفی کمال پاشا مؤسس جمهوری ترکیه، در آغاز راه، یک رهبر ضد دین نبود. او یکی از مهمترین ژنرال‌ها و رجال نظامی دربار عثمانی بود که پیش از پیروزی در برابر اشغالگران داخلی ترکیه در اوان تأسیس جمهوری، قبلاً در میادینی همچون لیبی، برای اجرای فرامین عثمانی جنگیده بود و بر اساس معیارهای آن دوران، تابع دستورات و اصول دینی بود. یکی از مشهورترین نطق‌های مصطفی کمال پس از تأسیس جمهوری ترکیه، همان نطق مشهوری است که در آن همه گروه‌ها و اقشار اجتماعی و قومی کشور را به‌عنوان «عناصر اسلامیه» معرفی کرده است و دست‌کم در آغاز راه، یک شخصیت ضد دین نبود.
ولی بعدها، همین فرد، به رهبری تبدیل شد که «ملی‌گرایی ترکی» و ناسیونالیسم متجدد را از هر اندیشه‌ای برتر دانست و تمام رفتارها و نمادهای دینی را به‌عنوان مثال و مصداق ارتجاع، به حاشیه راند.
عصمت اینونو که به‌عنوان مهمترین و نزدیک‌ترین یار مصطفی کمال شناخته می‌شود و در دوران ریاست‌جمهوری مصطفی کمال، پست نخست‌وزیری را در اختیار گرفته بود، در تشویق شخص رئیس جمهور به‌سمت اندیشه‌های ملی‌گرایانه شووینیستی نقش مهمی داشت.
مصطفی کمال که بعدها پس از تصویب قانون سجل احوال، لقب «آتاترک» را برای خود برگزید، به‌پیشنهاد عصمت اینونو، سیاست‌های ملی‌گرایانه آلمان را سرلوحه افکار خویش قرار داد و صدها دانشجوی ترک به‌عنوان محقق به مناطق مختلف ترکیه اعزام شدند تا با اندازه‌گیری دور جمجمه سرِ افراد و ثبت اندازه و وضعیت دیگر اعضا و جوارح صورت، مشخص کنند که ترک‌های کدام مناطق ترکیه، اصیل‌تر و ترک‌تر هستند!
از دیگر اقدامات افراطی و ملی‌گرایانه آن دوران که در پاره‌ای از موارد، رفته رفته به‌سمت نژادپرستی متمایل شد، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تغییر الفبای زبان ترکی به‌دستور مصطفی کمال آتاترک از الفبای ترکی عثمانی (همان الفبای عربی) به الفبای لاتینی و ایجاد یک گسست و شکاف عظیم در حافظه تاریخی و فرهنگی مردم ترکیه.
2. تعطیل کردن تکایا و خانقاه‌ها و اعمال فشار بر فعالیت مساجد، روحانیون، پیش‌نمازها و خطبای مساجد.
3. امر بر ضرورت سر دادن اذان به‌زبان ترکی!
4. تعطیل کردن کلاس‌های قرآن و زدودن ردپای دین و مذهب از کتب درسی مدارس.
5. کشف حجاب و قانون کلاه و البسه رسمی.
6. حکمرانی در ترکیه بر اساس قانون تک‌حزبی (قدرت سیاسی و اجرایی در ترکیه تا مدتها پس از مرگ آتاترک یعنی تا سال 1950 میلادی، در دست یگانه حزب این کشور یعنی حزب جمهوری خلق CHP بود، اما پس از آن، حزب دموکرات، حزب عدالت و احزاب دیگر، سر برآوردند).
گفتیم که مصطفی کمال، خود را آتاترک یا پدر ترک‌ها نامید. او تا سال 1938 میلادی، یعنی به‌مدت 15 سال و تا آخرین روز عمر، رئیس جمهور ترکیه بود. در دوران او، اسلامگرایان، نه‌تنها در حوزه سیاست و اجرا به حاشیه رانده شدند، بلکه در بازار و نهادهای دیگر نیز عملاً نادیده گرفته شدند. پس از آتاترک، عصمت اینونو قدرت را در دست گرفت و او نیز تا سال 1950 میلادی، به‌صورت یک‌قبضه قدرت را در اختیار داشت و اعمال فشار بر اسلام و اسلامگرایان، در دوران او به اوج رسید و به همین دلیل، میلیون‌ها خانواده اسلامگرا و محافظه‌کار، خاطرات تلخی از اقتدار کمالیست‌ها و لائیک‌های حزب جمهوری خلق را در حافظه تاریخی خود ثبت کردند.
در بخش بعدی این مطلب، به چند و چون سربرآوردن محافظه‌کاران و شکل‌گیری احزاب اسلامگرای ترکیه خواهیم پرداخت.

 
  • نوشته شده
  • در چهارشنبه 23 آذر 1401
captcha refresh