سرویس ایران/خبرگزاری آران
نویسنده : حسن گلی
چکیده :
در طول تاریخ شهر کهن تبریز آبستن حوادث بسیاری بوده و حافظه تاریخی این شهر مملو از خاطرات تلخ و شیرین می باشد.در بررسی تاریخ معاصر آذربایجان و به ویژه تبریز بایستی حوادث 21آذر 1324 تا 21 آذر 1325(تشكیل حكومت یكساله آذربایجان) را بطور دقیق مورد بررسی قرار دهیم چه اینکه دوره زمانی فوق گرچه بیش از یکسال به طول نیانجامید لیکن موجب شکل گیری نگاه تازه ای نسبت به آذربایجان شد. این نگاه تازه را می توان در دو سطح ملی و بین المللی و در دو مقطع زمانی قبل و بعداز پیروزی انقلاب اسلامی ایران مورد بررسی قرار داد که البته این مختصر در مقام بررسی موضوع فوق نیست .
چنانچه حوادث 21 آذر را به عنوان یک واقعیت اجتماعی – سیاسی در نظر بگیریم به طور طبیعی نخواهیم توانست تنها یک دلیل را در پیدایش آن موثر بدانیم و بایستی از زوایای مختلف این موضوع را مورد کنگاش قراردهیم تا دلایل واقعی آن عیان گردد،نگارنده با علم بر موضوع فوق بر این باور است مهمترین علت حوادث 21 آذر؛عامل تحریک خارجی و دخالت بیگانگان می باشد لذا دراین مقال قصد بر اینست به مناسبت سالروز تشكیل حكومت یكساله آذربایجان به بررسی نقش همسایه شمالی ایران در آن زمان یعنی اتحاد جماهیر شوروی در تاسیس فرقه دموكرات و تشكیل حكومت خود مختار در آذربایجان بپردازیم .
مقدمه :
سرزمینی كه امروز ما در آن زندگی می كنیم تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است . اگرچه از این سرزمین مردان و زنان بزرگی نام خود را درتاریخ ماندگار كرده اند لیكن بایستی مدال قهرمانی تاریخ را در طبقی از تواضع و فروتنی به مردم ذلت ناپذیر این دیار تقدیم نمود . مردمی كه در همه سختیها دو خصلت گرانبهای دین مداری و میهن پرستی را در هم آمیخته اند و ‹‹حب الوطن من الایمان ››را در عمل به منصه ظهور رسانده اند.در طول تاریخ،آذربایجان همواره آماج كینه توزیها و لشكر كشیهای دشمنان ایران زمین بوده است، چراكه آنان به نیكی نقش اساسی آذربایجان در استقلال ایران را دریافته بودند و هر روز برای آن نقشه ای می كشیدند. حمله چندباره عثمانیها به آذربایجان و لشكر كشیهای مكرر روسها در زمانهای مختلف همگی حاكی از اهمیت بی مانند آذربایجان برای آنان بوده است . افسوس این اهمیت در زمان حكومت شاهنشاهی از سوی رژیم پهلوی درك نگردید و آنان با سیاستهای غلط خود در خصوص آذربایجان زمینه را برای دخالت بیگانگان مهیا نمودند تا اینكه حوادث 21 آذر 1324 به وجود آمد و مردم آذربایجان در راستای این حوادث متحمل ضررهای مالی و معنوی زیادی شدند .
مسلما در بررسی حوادث تاریخی چنانچه مسائل آنگونه كه اتفاق افتاده است بیان نگردد و تعصب جای حقیقت را بگیرد؛هدف اصلی ازبازگو كردن تاریخ كه همان آشنا شدن با گذشته و عبرت گرفتن از آن است محقق نخواهد شد؛ چه بسا درطول تاریخ تحریف آنچه در گذشته اتفاق افتاده است منشا ء بسیاری از مشكلات بوده است.متاسفانه در بررسی حوادث مربوط به آذربایجان برخی تعصبات بی مورد موجب سوءاستفاده های فراوان گردیده است ؛بطوری كه برخی افراد ازغائله 21 آذر 1324 به عنوان یك جنبش برخواسته ازمتن ملت یاد می كنند كه در اعتراض به وضیعت موجود ایجاد گردیده وهرگونه دخالت خارجی را درایجاد آن منكرمی شوند و این درحالی است كه بنا به دلایل متقن موجود نقش بیگانگان در ایجاد و خاتمه این جریان و انگیزه های آنان مشخص و مبرهن می باشد که در این راستا به بررسی نقش و انگیزه های بیگانگان ( اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان ) در ایجاد حوادث 21 آذر 1324 می پردازیم .
كلیات :
شاید در چند صد سال اخیر هیچ كشوری مانند روسیه ( شوروی سابق ) با وجود تغییرات مكرر در هیات حاكمه خود و حتی بعداز انجام انقلابی مثل انقلاب 1917 روسیه ، به صورت هماهنگ و در راستای رسیدن یه یك هدف واحد عمل نكرده است؛پتر كه از پادشاهان بزرگ تاریخ روسیه است پس از نشستن بر تخت فرمانروایی1061 خورشیدی / 1682 میلادی)، حكومتی را پی انداخت كه تا زمان فرو پاشی شوروی سابق به حیات خود ادامه داده است. پتر خوب میدانست كه قومهای گوناگون و نژادهای مختلفی كه سابقه هیچگونه همزیستی نداشتهاند ولی مجبور بودند تحت حاکمیت یک نظام سیاسی زندگی نمایندرا شاید بتوان در كوتاهمدت با اجبار در كنار هم نگه داشت اما برای با هم بودنی درازمدت باید آرمانی برایشان ساخت.او برای این منظور حدود سال 1089 (1710م)، اصول سیاست خود را زیر نام «وصیتنامه» تنظیم كرد. درونمایهی این وصیتنامه، در حقیقت عبارت است از طرح بلندپروازانهی پتر برای ایجاد یك امپراتوری وسیع كه بخشی از آن را خود تحقق بخشید و بخشهای دیگری از آن، بهوسیلهی دیگر رومانوفها و سپس جانشینان سرخ آنها به مورد اجرا گذاشته شد. دستیابی روسیه به آبهای گرم، از مهمترین اصول این منشور است كه راه آن از فروپاشی ایران میگذرد.
در این وصیتنامه دربارهی ایران آمده است: «... گذشته از آن باید چارهجوییهای فراوان كرد كه كشور ایران روزبه روز تهیدستتر شود و بازرگانی آن تنزل كند. رویهم رفته باید در پی آن بود كه ایران رو به ویرانی رود... اما مصلحت نیست كه پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، ایران را یكباره بیجان كرد.گرجستان و سرزمین قفقاز، رگ حساس ایران است. همین كه نوك نیشتر استیلای روس به آن رگ برسد فورا خون ضعف از دل ایران برون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد كه هیچ پزشك حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد...»[1] در راستای همین سیاست بود كه جانشینان پتر كبیر بعد از تلاشهای فراوان سر انجام توانستند با تحمیل دو عهدنامه گلستان و تركمنچای بخشهای وسیعی از ایران بزرگ را ضمیمه خاك خود سازند .البته روسها به تصرف سرزمینهای فوق قانع نبودند و به بهانه های مختلف سعی در اضافه نمودن آذربایجان به تصرفات خود را داشتند كه با مقاومت مردم و مخصوصا هوشیاری علمای این خطه راه به جایی نبردند ؛تا جایی كه در لشگر كشی روسها به آذربایجان( كه در میان مردم به لشكركشی اول روس معروف است )روحانی برجسته آذربایجان ‹‹شهید ثقة الاسلام ›› و چند نفر دیگر توسط روسها در راه حفظ استقلال و تمامیت ارضی این مملكت در روزعاشورای حسینی( سال1290هجری شمسی) به دار آویخته شدند؛ اما روسها كه چشم در خاك آذربایجان داشتند در سال 1320 به بهانه كمك ایران به آلمان در جریان جنگ جهانی دوم و عدول از سیاست بی طرفی كه دولت ایران اعلام كرده بودبه همراه متفقین ایران رااشغال نمودندو حدود دو هفته پس از ورود نیروهای شوروی به ایران نزدیك به هزار نفر از كارمندان حزبی، دولتی و امنیتی آذربایجان شوروی كه از پیش آمادگی لازم ( زمینه سازی برای تجزیه )را یافته بودند با دریافت دستور العملهای ویژه به آذربایجان ایران وارد شدند؛در این بین حزب توده از اوضاع نابسامان اقتصادی و سیاسی ایران نهایت استفاده را به عمل آورد و با مطرح كردن برخی از خواسته های مردم آذربایجان در برابر حكومت مركزی تلاش نمود مردم را با خود همراه نماید.حزب توده در انتخابات مجلس چهاردهم شكست خورد و میر جعفر پیشه وری به عنوان یكی از كاندیداهای حزب توده كه در انتخابات رای آورده بود اعتبار نامه اش به دلیل وابستگی به حزب توده و شوروی رد شد .(1944-اواخر 1322).با شكست حزب توده در انتخابات مجلس چهاردهم و راه نیافتن پیشه وری به مجلس سیاست شوروی در خصوص نفوذ و تضعیف ایران عوض شد و حمایت از نیروهای مركز گریز مورد توجه شوروی وحزب توده قرار گرفت و در حقیقت تجزیه فرهنگی به عنوان مقدمه تجزیه سرزمینی در دستور كار دولت شوروی فرار گرفت .
قبل از آغاز جنگ میان آلمان و شوروی،میر جعفر بافراوف دبیر حزب كمونبیست جمهوری آذربایجان در گزارشی كه درباه آذربایجان ایران برای استالین فرستاده می نویسد:‹‹در دوران دیكتاتوری رضاشاه اهالی آذربایجان نه تنها به مقامات بالای دولتی راه نمی یابند بلكه از رسیدن به مناصب متوسط و كوچك نیز محرومند. این وضع شامل ارتش نیز می شود،در هیئت فرماندهی ارتش به ندرت می توان یك آذربایجانی یافت. حكومت شاه با اعلام زبان فارسی به عنوان زبان رسمی كشور آن را به ادرات دولتی در آذربایجان تحمیل كرده است . زبان آذربایجانی از مدارس زدوده شده اندو آموزش تنها به زبان فارسی است . در موسسات دولتی گفت و گو به زبان آذربایجانی اكیدا ممنوع است و اسناد و مدارك به زبان فارسی تدوین می شوند . درحضور ماموران فارسی زبان ، آذربایجانی ها مجاز نیستند به زبان مادری خود گفت گو كنند ››.[2] این گزارش و گزارشهای شبیه آن كه در سالهای اخیر دسترسی به آنها میسر شده است نشان می دهد كه شوروی و به تبع آن جمهوری آذربایجان شوروی در فكر برنامه ریزی برای تجزیه آذربایجان از ایران بودند كه البته فكر جدیدی نبود و از سال 1918 كه محمد امین رسول زاده با تحریک عثمانیها در بخشی از قفقاز (آران) دولت مستقل جمهوری آذربایجان راتشكیل دادو بعدها دولت شوروی بدون تغییر عنوان غیر واقعی جمهوری آذربایجان؛آنجا را تحت حاكمیت خود در آورد بسیاری از کارشناسان مانند استاد بارتولد – سیاستمدار روسی که مدتی از عمرش را در وزارت امور خارجه روسیه سپری نمود - بر این باور بودند كه این كار مقدمه تجزیه آذربایجان ایران می باشد و در همن راستا میر باقراوف عناوین جعلی آذربایجان شمالی و جنوبی را بكار برد .
البته در خصوص گزارش فوق بایستی این مطلب نیز ذكر گردد که در آذربایجان روند علم آموزی همانند دیگر مناطق ایران – و حتی خود قفقاز تا پیش از روی كار آمدن رژیم كمونیستی در شوروی – و نیز انجام مكاتبات اداری از دیرباز و حتی سدههای درازی كه تركان بر ایران حكومت كرده اند ، همیشه به زبان فارسی بوده و البته كسی هم آن را به آذربایجانیان تحمیل نكرده است؛بلكه مردم آذربایجان به عنوان بخشی از ملت ایران به زبان ملی خود تحصیل می كنند .
با شكست حزب توده در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی و بر آورد نشدن خواستهای مردم توسط دولت مركزی كه حزب توده نیز آنهارا مطرح كرده بود پایگاه مردمی حزب تضعیف گردید و دولت شوروی كه در نظر داشت ازاین حزب به عنوان اهرم فشار بر دولت ایران استفاده كند با مشاهده وضیعت پیش آمده راه دیگری بر گزید و آن اینكه به فكر ایجاد اهرم فشاردیگری افتاد تابه خواسته های خود جامه عمل بپو شاندو برای اینكار در 15 تیر 1324 دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی به میر جعفر باقروف صدر(رئیس) کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان در مورد اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان و دیگر ایالات شمالی ایران دستورات لازم راصادر كرد .در ذیل به منظور اینكه دخالت مستقیم اتحاد جماهیر شوروی در ایجاد فرقه دموكرات آذربایجان مشخص گردد ترجمه سند فوق آورده می شود ضمن اینكه بایستی توضیح داده شودكه این اسناد طى سالهاى ۲۰۰۲-۲۰۰۰ از سوى «مركز بین المللى وودرویلسون» در اختیار پژوهشگران قرار گرفته است .
فرمان دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی به میر (جعفر) باقروف صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان در مورد«اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران» 6 ژوئیه 1945/ 15 تیر 1324
فوق محرمانه
به رفیق باقروف
اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمال ایران.
1- شروع اقدامات تدارکاتی در جهت تشکیل یک ناحیه [OBLAST ] خود مختار ملی آذربایجانی با اختیارات گسترده در چارچوب دولت ایران توصیه می شود.
2- یک حزب دموکراتیک در آذربایجان جنوبی به نام ‹‹حزب دموکراتیک آذربایجان›› [از این پس فرقه دموکرات آذربایجان] با هدف رهبری جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی تاسیس کنید.
تاسیس حزب دموکرات آذربایجان جنوبی باید با یک تجدید سازمان توامان بخش آذربایجانی حزب تودة ایران و جذب هواداران جنبش جدایی طلب از تمامی اقشار مردم بدان صورت گیرد.
3-در میان کردهای ساکن شمال ایران برای جذب آنها در یک جنبش جدایی طلب که یک ناحیه خود مختار ملی کرد را تشکیل دهد. اقدامات مناسب صورت دهید.
4- یک گروه از فعالان مسئول را در تبریز که به هماهنگی فعالیت هایشان با سرکنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در تبریز موظف باشند. برای هدایت جنبش جدایی طلب تشکیل دهید. سرپرستی کلی این گروه به باقروف و یعقوبف واگذار می شود.
5- تهیه و تدارک اقدامات اولیه برای برگزاری انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران [با هدف] تضمین انتخاب هوادارن جنبش جدایی طلب براساس شعارهای ذیل به کمیته مرکزی (باقروف و ابراهیموف) حزب کمونیست آذربایجان سپرده شود.
الف) واگذاری زمین از اراضی خالصه و املاک بزرگ اربابی به دهقانان و اعطای اعتبارهای درازمدت مالی به دهقانان.
ب) از میان بردن بیکاری از طریق اعاده و توسعة کار در موسسات و همچنین برنامه های احداث راه و دیگر طرح های فوائد عامه.
پ)بهبود موسسات رفاه عمومی در شهرها و آبرسانی عمومی
ت) بهبود بهداشت عمومی
ث) اختصاص حداقل 50% از مالیات های دولتی به حوایج محلی
ج) حقوق برابر برای اقلیت های ملی و عشایر, افتتاح مدارس و انتشار کتب و روزنامه به زبان های آذربایجانی, کردی, ارمنی و آشوری, سیر مراحل دادرسی و مکاتبات رسمی در نهادهای محلی به زبان های بومی, تاسیس نظام اداری محلی – از جمله ژاندارمری و پلیس با استفاده از عناصر محلی, تشکیل انجمن های منطقه ای محلی و شهری [و] نهادهای خودگردان محلی
چ) بهبود اساسی در رابط ایران و شوروی
6- تاسیس «گروه های رزمی مسلح» به سلاح های ساخت خارج جهت حوایج دفاعی اهالی هوادار شوروی [و] فعالین تشکیلات دموکراتیک و حزبی جنبش جدایی طلب
اعمال این مورد به رفیق [نیکولای] بولگانین همراه با رفیق باقروف احاله شود.
7-یک انجمن برای مناسبات فرهنگی میان ایران و جمهوری شوروی آذربایجان با هدف تقویت اقدامات فرهنگی و تبلیغاتی در آذربایجان جنوبی تاسیس کنید .
8-برای جذب توده ها به جنبش جدایی طلب تاسیس یک «انجمن دوستان آذربایجان شوروی» را در تبریز با شعبانی در تمام مناطق آذربایجان جنوبی و گیلان لازم می دانیم.
9- تدارک انتشار یک نشریه مصور در باکو برای توزیع در ایران و همچنین سه نشریه جدید در آذربایجان جنوبی به کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی محول گردد.
10- از OGIZ (بنگاه انتشارات دولتی) (یودین) خواسته شود تا سه دستگاه چاپ مسطح برای بهره برداری کمتیة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان شوروی جهت فراهم آوردن امکانات چاپی (Tipografskaya baza ) برای فرقة دموکرات آذربایجان جنوبی, ارایه کند.
11-نارکوم ونشتورگ [کمیساریای خلق برای نجات تجارت خارجی] (رفیق آناستاز میکویان) به تامین کاغذ خوب جهت چاپ نشریه مصور در باکو و همچنین سه روزنامه جدید در آذربایجان جنوبی – با حداقل تیراژ 30000 نسخه – متهد گردد.
12- به کمیساریای خلق برای امور داخلی [NKVD ] جمهوری شوروی آذربایجان اجازه داده شود که تحت نظارت رفیق باقروف برای تردد افرادی که جهت به اجرا در آوردن این اقدامات باید به ایران اعزام شوند, مجوز لازم صادر شود.
13-برای تامین مالی نهضت جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و همچنین [تدارک شرکت] در انتخابات دوره پانزدهم مجلس ایران, یک صندوق ویژه به اعتبار یک میلیون روبل ارز خارجی – برای تبدیل به تومان – در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی تاسیس شود.
6 ژوئیه 1945
دفتر سیاسی حزب کمونیتس اتحاد شوروی (3)[3]
البته به غیر از این سند اسناد دیگری نیز وجودارند كه حاكی از وابستگی فرقه دموكرات به حزب كمونیست اتحاد شوروی می باشد كه در ذیل به ذكر قسمتی از یك سند اكتفاء می كنیم :
دستورالعمل های محرمانه شوروی در مورد اقداماتی که باید جهت اجرای ماموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمالی ایران اعمال شود. 14 ژوئیه 1945 / 23 تیر 1324
کاملا محرمانه
اقداماتی برای اجرای ماموریت ویژه در سراسر آذربایجان جنوبی و ایالات شمال ایران
الف. موضوع تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان
1- وسایل سفر پیشه وری و کامبخش به باکو برای مذاکره فوراً سازماندهی شود. با توجه به نتایج این مذاکرات تامین وسایل سفر پادگان, صدر کمیتة ایالتی حزب توده در آذربایجان, به باکو در نظر گرفته شود.
2- برای تاسیس کمیته های موسس در مرکز (تبریز)و دیگر نقاط (Na Mestakh) در عرض یک ماه کاندیداهایی را از میان عناصر واقعی دموکرات از میان روشنفکران, تجار, طبقة متوسط, زمینداران کوچک و متوسط و روحانیون در احزاب دموکراتیک مختلف و همچنین از میان غیر حزبی ها انتخاب کرده و به کمیته های موسس فرقة دموکرات آذربایجان وارد کنید. تشکیل یک کمیته موسس در تبریز که از طریق انتشار یک فراخوان از طریق نشریات دموکراتیک موجود (مانند) خاورنو، آژیر، جودت و غیره. خواهان تاسیس یک حزب دموکراتیک آذربایجان شده و به نشر جزواتی اقدام خواهد کرد. در اولویت نخست قرار دارد.
3- با انتشار فراخوان گروه های آغازگر در دیگر نقاط به حمایت از آن در جراید سخن گفته و از میان فعال ترین سازمان های حزب توده و دیگر سازمان ها و عوامل دموکراتیک کمیته های فرقة دموکرات آذربایجان را تشکیل خواهند داد.
4- پس از استقرار کمتیه های موسس فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز, تاسیس کمیته های محلی فرقه دموکرات آذربایجان در شهرهای ذیل از اولویت نخست خواهد بود. اردبیل , رضاییه . خوی،میانه،زنجان، مراغه، مرند، مهاباد، ماکو، قزوین، رشت، پهلوی، ساری، (شاهی؟) گرگان، مشهد برای سازماندهی کمیته های این شهرها نمایندگانی را از کمیته موسس مرکزی اعزام دارید. به صورتی منظم واکنش های مثبت و دعوت به عضویت در فرقه دموکرات آذربایجان را در جراید دموکراتیک منتشر کنید.
5- تحت عنوان صدای آذربایجان یك نمایندگی مطبوعاتی در كمیته موسس فرقه دموكرات آذربایجان در تبریز تاسیس كنید.
6- تدوین پیش نویس برنامه و منشور كمیته موسس تبریز را سازماندهی كنید.و...(4)[4]
انگیزه های اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد فرقه دموکرات در آذربایجان :
حزب كمونیست شوروی و شخص استالین بنا به انگیزه های مختلف بعداز صدور دستورات فوق؛اقدامات لازم جهت تاسیس فرقه دموكرات را توسط میرجعفر باقروف صدر کمیته مرکزی حزب کمونیست آذربایجان انجام دادند و سید جعفر پیشه وری كه به دلیل ناكامی از راه یابی به مجلس چهاردهم از دولت مركزی سرخورده شده بود و دربین اهالی جایگاه نسبتا خوبی داشت و ضمنا در عرصه روزنامه نگاری و ... نیز فعال بود به عنوان رهبر فرقه در نظر گرفته شد.
در بامداد روز 12 شهریور 1324هنگامی كه مردم آذربایجان قدم در كوچه ها گذاشتند اعلامیه هایی را به زبان تركی مشاهده كردند كه به دیوارها چسبانده شده بود. این اعلامیه از تاسیس فرقه دموكرات آذربایجان خبر می داد و هدفهای فرقه در آن تشریح شده بود . اندكی قبل از تشكیل مجلس ملی آذربایجان رهبران فرقه دموكرات و در راس آنها سید جعفر پیشه وری سندی را امضاء كردند كه در آن ایده های استقلال طلبی گسترش بیشتری یافته بودند . در این سند چنین آمده بود :‹‹ ماباید كاملا از ایران جداشویم و جمهوری دموكراتیك ملی آذربایجان را تشكیل دهیم . كشور ما جمهوری دموكراتیك آذربایجان نامیده خواهد شد ».[5] بالاخره بعداز گذشت حدود پنج ماه از تاریخ صدور دستور دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی به میر (جعفر) باقروف صدر کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان در مورد «اقداماتی جهت سازماندهی یک جنبش جدایی طلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران»ساعت ده روز 12 دسامبر 1945 برابر با 21 آذرماه 1324 نخستین جلسه مجلس ملی آذربایجان در سالن سینمای دیده بان تبریز شرو ع گردید .
در اینجا بعداز توضیح اجمالی در خصوص نقش حزب كمونیست شوروی و نیز کمیتة مرکزی حزب کمونیست آذربایجان به انگیزه های دولت شوروی در ایجاد فرقه دموكرات اشاره می كنیم .همانطور كه در ابتدای این مقال توضیح داده شد یكی از اهداف سیاست خارجی روسها چه در زمان امپراطوری روس و چه در زمان اتحاد جماهیر شوروی تضعیف و در صورت امكان تجزیه ایران بوده است كه عملكرد روسها در قبال ایران موید این ادعاست و پیگیری مستمر شخص استالین جهت تاسیس فرقه دمكرات در آذربایجان در راستای همین سیاست می باشد.دلیل دیگر تاسیس این فرقه؛رقابت شوروی و انگلیس در ایران می باشد،هر دوطرف تلاش می نمودند با به دست آوردن نفوذ بیشتر رقیب را از صحنه بیرون كنند . درزمان اشغال آذربایجان در سال 1946م برابر با 1324 شمسی دولت مركزی ایران ازبریتانیا تاثیر می گرفت و نخست وزیر غالبا از میان طرفداران انگلستان انتخاب می شد لذا این موضوع شوروی را بر آن داشت تا با تاسیس این فرقه دولت مركزی را متوجه نقش خود درایران نماید تا از این طریق از نفوذ دولت رقیب(بریتانیا) كاسته شود .اما در كنار دو دلیل گفته شده مهمترین دلیل تاسیس و سپس حمایت دولت شوروی از فرقه دموكرات بحث امتیاز نفت شمال بود .روسها كه از مدتها قبل متوجه میدان نفتی در شمال ایران شده بودند برای كسب آن تلاشهای همه جانبه ای را آغازنمودند تا با به دست آوردن امتیاز نفت شمال كه شامل مناطقی از آذربایجان ، مازندران ، گیلان و قسمتی از سمنان و خراسان می شد اولا سایر منابع زیر زمینی مناطق فوق را در اختیار داشته باشند و هم در رقابت با انگلستان كه در قسمتهای جنوبی ایران نفوذ داشتند عقب ماندگی خود را جبران نمایند .
درآذر ماه 1323مجلس شورای ملی به ابتكار دكتر مصدق قانونی را تصویب كرد كه بر اساس آن دولت ایران به صورت مستقل مالك منابع خود می شد و آماده واگذاری آن به هیچ كشور خارجی نبود و هر گونه اقدامی كه از سوی برخی از مقامات دولتی جهت واگذاری امتیازات نفت به دول خارجی صورت گرفته بود از نظر مجلسی اعتبار می گردید .ناكامی روسها در كسب امتیاز نفت شمال باعث اقدام آنها در فعال نمودن نیروهای نظامی خود در ایران گردید و ارتش سرخ مستقر در ایران كه از شهریور 1320 در جریان حنگ جهنی دوم وارد ایران شده بود با دخالت های زیاد در امور داخلی ایران دستگاه حكومتی را در اداره امور مملكت ناتوان ساخته و درنهایت با تاسیس فرقه دموكرات در آذربایجان و حزب كومله در كردستان به تلاشهای خود مبنی بر فشار بر دولت ایران جهت به دست آوردن امتیاز نفت شمال ادامه داد .
جمع بندی :
در این مقال نقش عوامل خارجی در تاسیس و فعالیت فرقه دموكرات آذربایجان به استناد مدارك موجود مشخص گردید و درحقیقت ثابت شد كسانی كه این حوادث را به عنوان جنبش مردمی معرفی می كنند خواه یا نا خواه آب در آسیاب دشمن می ریزند . البته در نارضایتی مردم آذربایجان از سیاستهای غیر دینی و نا بسامانیهای سیاسی و اداری موجود دررژیم پهلوی شكی نیست كمااینكه مردم سایر نقاط ایران نیز ازوضیعت موجود ناراضی بودند ولی بایستی توجه داشت كه نارضایتی مردم از دولتمردان و سیاستهای آنان بود؛ كه این نارضایتی بعدها در جریان نهضت امام خمینی ( ره ) خود رانشان داد و در واقع قیام 29 بهمن مردم تبریز درپیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نقش مهمی را ایفا نمود . به هر ترتیب حوادث 21 آذر 1324آذربایجان درسهایی دارد كه شاید مهمترین آن جلو گیری اززمینه سازی ناخواسته برای دخالت بیگانگان در امور داخلی كشورمی باشد و این مهم نیازمندی همراهی و همدلی بیش از پیش مردم و حكومت می باشد . انصافا مردم آذربایجان در عرصه های مختلف از قبیل پیروزی انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی و سایر عرصه های مورد نیاز نقش خود را به خوبی ایفا نموده اند که استقبال گرم و به یاد ماندنی مردم تبریز در سفر اخیر ریاست جمهوری اسلامی ایران شاهد زنده این ادعاست؛ لذا انتظار این است كه دولتمردان نظام جمهوری اسلامی ایران نیز بیش از پیش به اهمیت و خدمات ارزشمند مردم آذربایجان توجه نموده و زمینه نیل این مردم به حقوق مادی و معنوی خود را بصورت كامل فراهم نمایند چرا که « آذربایجان سر ایران است ».
-هوشنگ طالع چکیده تاریخ تجزیه ایران ،انتشارات سمرقند ،1380،ص نخست[1]
2-فراز و فرود فرقه دموكرات آذربایجان نوشته جمیل حسنی ، ترجمه منصور همامی ، نشر نی ، چاپ دوم 1384 ص15 به نقل از جمهوری آذربایجان - آرشیو مركزی دولتی احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی ، موضوع1 ، فهرست 89 ، پرونده 108، برگ 27-[2]
3-فراز و فرود فرقه دموكرات آذربایجان نوشته جمیل حسنی ، ترجمه منصور همامی ، نشر نی ، چاپ دوم 1384به نقل از ماخذ آرشیو دولتی برای احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی جمهوری آذربایجان, باکوGAPPOD,( AZR F1) OP 89.D114-5
5-فراز و فرود فرقه دموكرات آذربایجان نوشته جمیل حسنی ، ترجمه منصور همامی ، نشر نی ، چاپ دوم 1384،ص 93