تاریخ : جمعه 6 دي 1387
کد 9461

ادعاهای مشكوك جمهوری آذربایجان

.
سرویس آذربایجان/خبرگزاری آران
ایاز تبریزی
 
خبرگزاری آران / سرویس آذربایجان : سخنان تحریك‌آمیز، تجزیه‌طلبانه و ضدایرانی اخیر «الهام علی‌اف»، رئیس‌جمهوری حكومت باكو، با تلویزیونی «گونی آذر تی‌وی» به همراه تكرار اقدام‌های خصمانه دولتمردان این كشور علیه ایرانیان كه حتی می‌شود دشمنانه نام گیرد، زنگ خطری جدی است كه باید مورد توجه و واكنش مناسب دولتمردان ایران واقع شود. «علی‌اف» در این سخنان درباره ضرورت تجزیه ایران سخن گفته و به خیانت‌پیشگان این بشارت را داده كه در آینده نزدیك، با اتحاد كشورهای ترك‌زبان همسایه [منظور ایران] رویدادهای بزرگی در منطقه رخ خواهد داد.

پیشینه جدایی اران و شروان منطقه شمال ارس و شرق ایران در تاریخ كهن ایران‌زمین، همواره با نام‌های اران و شروان و یا آلبانیای قفقاز به عنوان بخشی از ایران شناخته شده، در حالی كه آذربایجان واقعی در همان محدوده استان اردبیل، استان‌های آذربایجان شرقی و غربی ایران در همه كتاب‌ها و اسناد كهن تاریخی آمده شده است. اران و شروان از هنگام جدا شدن از خاك ایران توسط روس‌ها در قرارداد شوم گلستان (1813 میلادی) همواره به عنوان ایرانی‌نشین یا
Persidesky
معرفی شده و تا هنگامه تغییرات نظام حكومتی شوروی از سلطنتی تزاری به حكومت كمونیستی در بیش از صد سال با این نام شناخته می‌شده است.

ذكر این لازم است كه در قرارداد شوم «تركمانچای» در سال 1828 میلادی، منطقه ایروان كه بعدها به نام جمهوری ارمنستان شناخته شد و منطقه نخجوان كه بین ایران و ارمنستان واقع است نیز از ایران جدا و به قلمرو روسیه تزاری اضافه شد.

در فاصله سقوط نظام امپراتوری روسیه و استقرار نظام جدید كمونیستی، زمینه‌ای برای استقلال منطقه فراهم شد، ولی در غفلت ایران و سران بی‌كفایت قاجار برای بازپس‌گیری این منطقه، این میدان،‌ عرصه تاخت و تاز عثمانی قرار گرفت و گروهی از اندیشمندان و آزادیخواهان قفقازی، با حمایت و پشتیبانی قدرت‌های منطقه‌‌ای، حكومتی با نام جمهوری آذربایجان در منطقه اران و شروان تاریخی راه‌‌اندازی كردند. نام‌گذاری یكباره این منطقه به نام یكی از بزرگترین و مهمترین ولایات ایران از همان آغاز شایبه توطئه چشمداشت به سرزمین‌های ایرانی را برای اندیشمندان ایرانی به همراه داشت به گونه‌ای كه بلافاصله با واكنش‌های تند همراه با نگرانی بزرگانی میهن‌دوست چون ملك‌الشعرای بهار و علامه دهخدا روبه‌رو شد. این بزرگان آینده‌نگر، در حالی كه دولتمردان آن روز ایران در خواب غفلت بودند، در مقاله‌های متعددی كه در روزنامه‌هایی چون «رعد»، «نوبهار» و «ایران» در فاصله سال‌های 1296 تا 1298 خورشیدی (1917 تا 1919 میلادی) به چاپ می‌رساندند، هشدار می‌دادند كه مصادره نام یكی از ولایات ایران در آن سوی مرز در آینده تمامیت ارضی، آذربایجان واقعی را در معرض تهدید جدی قرار خواهد داد و همین‌گونه نیز شد.

با تشكیل حزبی پان‌تركیست با نام «كمیته مساوات» در باكو، فعالیت‌های ضدایرانی دولت باكو با حمایت دولت عثمانی شكل جدیدی به خود گرفت. با این حال، سران این حزب كه به دنبال یافتن جایگاهی منطقه‌ای برای خود بودند، با عوام‌فریبی كوشیدند نگرانی ایرانیان را برای اطلاق نام جمهوری آذربایجان به اران و شروان بی‌مورد نشان دهند. این‌گونه بود كه محمدامین رسول‌زاده، از سران كمیته مساوات، در پاسخ به اعتراض ایرانیان در 89 سال پیش نوشته است: «... از ما چرا ظنین هستید؟ باید تصور كنیم چنین گمان كرده‌اند كه از گرفتن نام آذربایجان كه اسم یك ولایت ایران است، به مسمای آن [منظور آذربایجان واقعی در ایران] نیز ما چشم داریم ... دعوی مختاریت آذربایجان به هیچ وجه به جنوب ارس راجع نیست. باز بالفعل این را اثبات می‌كنیم ... » (روزنامه ایران، شماره 439 ـ تاریخ 26 ثور 1298 خورشیدی).

رخدادهای بعدی اما این را نشان داد كه رهبران ضدایرانی باكو از این تغییر نام، تنها و تنها هدف توسعه‌طلبانه و جدایی آذربایجان واقعی را با نام جعلی و واهی آذربایجان جنوبی در سر می‌پرورانده‌اند و درواقع به رغم ادعاهای رسول‌زاده، «بالفعل اثبات كردند» كه با جعل نام آذربایجان به «مسمای» آن چشم داشته‌اند، زیرا چند سال بعد، بهانه این نام‌گذاری در سال 1945 حتی به اشغال و جدایی یك ساله آذربایجان واقعی از ایران منجر و با همت میهن‌دوستان ایرانی، قایله تجزیه‌طلبان با شست روبه‌رو شد.

دومین فرصت از دست رفته
دومین فرصت تاریخی بازپس‌گیری سرزمین‌های آن سوی ارس به مام میهن، هنگامه فروپاشی شوروی سابق در ژانویه 1991 بود كه متأسفانه باز هم ایرانیان از این فرصت تاریخی استفاده نكردند؛ پتانسیلی كه تركیه، آمریكا و اسرائیل با فرصت‌طلبی از آن خود كردند. این‌گونه شد كه به تدریج با پا گرفتن و پشتیبانی لابی‌های صهیونیستی آمریكایی در جمهوری خودخوانده آذربایجان، فشارها و تهدیدهای گوناگون علیه تمامیت ارضی آذربایجان ایران در سال‌های اخیر گسترش یافته است. بخشی از این تحركات خصمانه باكو را با هم می‌‌خوانیم:

1- تجزیه و پشتیبانی همه‌جانبه گروه‌های تجزیه‌طلب قومی آذری با حمایت رسانه‌های همگانی باكو، شبكه‌های تلویزیونی، رادیویی و ماهواره‌ای.
2- تحركات خصمانه در مرزهای دو كشور، از جمله نصب و راه‌اندازی دوربین‌های دید در شب با برد 300 كیلومتر ـ نصب رادارهای جاسوسی و رزمایش‌های متعدد نظامی.

3- تجاوز به محدوده آب‌های ایران و حوزه‌های نفتی ایرانی دریای مازندران از جمله حوزه البرز و تغییر نام این حوزه به «آلو».
4- در پیش گرفتن موضع خصمانه دایمی نسبت به حقوق تاریخی و خدشه‌ناپذیر ایران در دریای مازندران به ویژه سهم ملی 50 درصد ایران از این دریا.

5- رفتارهای هیجانی همراه با كینه‌ورزی و دامن زدن به دشمنی با ایرانیان با تلقین هویت جداگانه و غیرایرانی به آذری‌های ایرانی.
6- مصادره چهره‌های تاریخی و فرهنگی ایران زمین از جمله بابك خرم‌دین، شهریار، نظامی گنجوی، خاقانی شروانی، مولوی و ... به عنوان مشاهیر.

7- تحت فشار قرار دادن كمیسیون دایمی سازمان ملل متحد و جمع پارلمان اروپا در راستای نامیدن ملت آذربایجان به عنوان ملت تجزیه ‌شده به منظور آماده كردن بستر مناسب برای اجرای برنامه‌‌های شوم صهیونیستی تجزیه شمال غرب ایران برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ آمریكا.

نكته قابل توجه این‌كه، جمهوری آذربایجان كه با كمتر از هشت میلیون نفر جمعیت، یك‌چهارم جمعیت آذری‌های ایران جمعیت دارد، خود از جمعیت چشمگیر غیرآذری (دو میلیون تالشی‌های پارسی‌زبان، لزگی‌ها، كردها و ارامنه) برخوردار بوده و بهتر است به جای ادعاهای واهی، به حل مشكلات داخلی خود با اقدام متعدد غیرآذری‌زبان بپردازد و چاره‌آی برای منطقه قره‌باغ بیندیشد كه یك پنجم خاك آن كشور را تشكیل داده و سال‌ها از قلمرو حكومت باكو خارج شده و در اختیار كشور یك و نیم میلیون نفری ارمنستان است؛ بنابراین، اگر می‌تواند ادعایی مطرح شود، باید از سوی كشور ایران برای بازپس‌گیری جزیی از سرزمین كهن خود انجام شود، نه از سوی جزء به كل.

ایران به عنوان ولی نعمت و مام میهن سرزمین‌های آن سوی ارس تاكنون كارهای مثبت بی‌شماری در حمایت از حكومت باكو داشته كه نه تنها واكنش مثبتی نداشته، بلكه همواره با حرمت‌شكنی و گستاخی مقامات جمهوری آذربایجان و عوامل نفوذی آنها همراه بوده است. از آن جمله است:

1. پناه دادن به هزاران پناهجوی آذری در جنگ قره‌باغ.
2. فرستادن سوخت رایگان و تأمین برق و گاز رایگان به جمهوری نخجوان كه هیچ مرز مشتركی با جمهوری آذربایجان ندارد و تنها ارتباط آن از راه ایران امكان‌پذیر است.
3. در اختیار گذاردن راه‌های مواصلاتی ایران برای انتقال كالا و مواد غذایی از باكو به نخجوان.

كوتاه سخن این‌كه حال كه تاریخ اعتبار قراردادهای شوم گلستان و تركمانچای به سر آمده، هنگامه آن است كه اقدامی عاجل برای بازپس‌گیری سرزمین‌های زادگاه نظامی گنجوی و خاقانی شروانی صورت گیرد. بی‌تردید مدیریت قاطع، تحرك بیشتر دیپلماتیك و حساسیت‌های بجای سیاسی ایرانیان، می‌تواند علاوه بر حفظ تمامیت ارضی ایران‌زمین، از دسیسه‌های دشمنان این آب و خاك، زمینه بازیابی سرزمین‌های ایران بزرگ را فراهم سازد.

نباید فراموش كرد كه در نقشه‌های خاورمیانه بزرگ كه برای آینده منطقه ترسیم و منتشر شده، خواب تجزیه ایران و جداسازی آذربایجان، كردستان، خوزستان و بلوچستان و تشكیل كشورهای جداگانه در هر یك از این مناطق دیده شده است؛ بنابراین، هر یك از تحركات و موضعگیری‌های آمریكایی صهیونیستی همسایگان گستاخ ما در راستای این طرح باید مورد ارزیابی و واكنش مناسب قرار گیرد.

با نگاهی دقیق‌تر به وقایع كشورهای همجوار ایران كه همزمان در حال اجراست؛ از جمله ناآرامی‌های كشمیر، درگیری‌های شرق تركیه و شمال عراق، افغانستان، پاكستان و ... و تحركات گسترده دولت امارات در هویت‌زدایی از خلیج فارس و جزایر سه‌گانه ایرانی و نیز توطئه‌های موجود علیه اعتبار قرارداد مرزی 1975 الجزایر با عراق و نادیده گرفتن حقوق ایران در دریای مازندران باید برای حفظ تمامیت ارضی سرزمین كهن و میراث گذشتگان، بسیار هشیار رفتار كرده و حساب‌شده گام برداریم.
پایان پیام.
 
  • نوشته شده
  • در جمعه 6 دي 1387
captcha refresh